درباره ی امام موسی صدر

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
درباره ی امام موسی صدر



امام موسی صدر خورشیدی همچنان درخشان

-------------------------------------------------------------

منبع : کتاب یادنامه امام موسی صدر، سید هادی خسروشاهی

------------------------------------------------------------

آیة‌الله ـ امام ـ سید موسی صدر رهبر شیعیان لبنان‏، فرزند برومند بزرگ مرجع فقید شیعه‏، مرحوم آیةالله‌العظمی سید صدرالدین صدر است ... پدر و اجداد پدری و مادری وی عموماً از علمای دین و زعمای بزرگ شیعه بودند و شناخت آنها از لحاظ «رجال‌شناسی» و آشنائی با امام موسی‌صدر و خاندان وی ضروری است، اینک در مقدمة کتاب، اشاره کوتاهی به شرح زندگی آن بزرگوار و اصالت تاریخی خاندان بزرگ وی، داریم:

1. سید صالح شرف‌الدین
جد اعلای امام موسی ‌صدر، سید صالح سید شرف‌الدین است که به سال 1122 هجری، در قریه «شحور» نزدیکی شهر صور، در جنوب لبنان دیده به جهان گشود و پس از پایان تحصیلات در همان روستا اقامت گزید و از عالمان جلیل‌القدر دینی به شمار آمد. وی مزرعه‌ای را در روستای «معرکه» از توابع صور خریداری کرد و برای امرار معاش، به کشاورزی اشتغال ورزید و درهمین مزرعه بود که فرزندش «سید صدرالدین» بدنیا آمد.
سید صالح سید شرف‌الدین زندگی آرامی داشت تا اینکه در جنگی که «احمد جزار» یکی از سرداران عثمانی برضد علمای شیعه «جبل عامل» به راه انداخته بود، وارد نبرد شد و دژخیمان «جزار» پسر بزرگ او را که «سید هبة‌الدین» نام داشت، در سن 21 سالگی درمقابل چشمان پدر در قریة «شحور» به قتل رساندند و خود سید صالح را دستگیر نمودند که ماه‌ها در زندان آنها در «عکا» بسر برد، اما سرانجام با همکاری بعضی از نگهبانان شیعه موفق به فرار شد.
پژوهشگر معاصر«سید حسن صدر» این ماجرا را چنین شرح می‌دهد:
احمد جزار، سید صالح و گروه دیگری از علماء دین را در جائی زندانی ساخته بود که شب و روز در آن تشخیص داده نمی‌شد تا آنجا که نمی‌توانستند اوقات نماز را بشناسند. سید صالح مشغول خواندن «دعای طائر رومی» می‌شود که در «المهج» روایت شده است، و از خداوند خواستار رهائی خود و یارانش می‌گردد و سرانجام به همراه شش تن از زندانیان دیگر موفق به فرار از زندان مخوف جزار در سال 1197 هـ می‌گردند" .
سید صالح به سوی عراق رهسپار می‌گردد و در نجف اشرف در جوار امام علی (ع) اقامت می‌گزیند و پس از مدتی برادرش سید محمد و همسر و دو پسرش سید صدرالدین و سید محمدعلی نیز به وی ملحق می‌شوند.
2. سیدصدرالدین صدر
جد بزرگوار امام موسی ‌صدر، سید صدرالدین، فرزند سید صالح شرف‌الدین موسوی عاملی است که در سال 1193 هجری در قریة «قشیب» از توابع جبل عامل متولد شد و پس از معرکه «جزار» به حوزة علمیة نجف رفت و در اثر تلاش و کوشش، طولی نکشید که در زمرة علما و مجتهدان عالی¬مقام زمان خویش قرار گرفت. وی با دختر مجتهد بزرگ و مرجع عالی¬قدر مرحوم شیخ جعفر کاشف‌العظاء ازدواج نمود و پس از چندی به ایران هجرت نمود و در شهر اصفهان ــ که در آن زمان دارالعلم و محل رجال دین و اهل فضل بود ــ اقامت گزید و در این شهر سال‌ها مرجع طراز اول تدریس و قضا و فتوی بود و تعدادی از مشاهیر علماء مانند شیخ مرتضی انصاری، میرزا هاشم چهارسوقی و برادرش صاحب «الروضات» و سید محمد شفیع صاحب «الروضة البهیه» از محضر او استفاده علمی نمودند.
لازم به یادآوری است که خاندان صدر و شرف‌الدین، بنی اعمام یکدیگرند و از ریشه‌دارترین و اصیل‌ترین خاندان‌های شریف می‌باشند و تا دوران «سید صالح شرف‌الدین» تمامی اعضاء این خاندان بزرگ به «شرف‌الدین» شهرت داشتند، اما پس از اینکه سید صدرالدین‌ بن صالح موسوی به مقام مرجعیت و ریاست شیعه نایل آمد، این شاخه از خاندان، به «صدر» مشهور شدند.
از مرحوم سید صدرالدین 5 فرزند که همگان از علما و رجال دین بودند، به یادگار ماند. کوچک¬ترین آنها از لحاظ سن «سید اسماعیل» بود. آیة‌الله سید صدرالدین در سال 1262 هـ درگذشت.
3. سید اسماعیل صدر
جد اول امام موسی صدر، سید اسماعیل صدر، فرزند سید صدرالدین است که از بزرگان علما و مراجع تقلید شیعه در زمان خود بود و در زهد و تقوی و مراتب علمی و کمالات معنوی، مشهور و مورد قبول همگان به¬شمار می‌رفت.
وی در سال 1258 هـ در اصفهان دیده به جهان گشود و در خردسالی از نعمت پدر محروم گردید و تحت تربیت برادر بزرگوارش سید محمدعلی، معروف به «آقا مجتهد» قرار گرفت و پرورش یافت و مقدمات و مقداری از دروس سطح را پیش وی خواند و بعد از فوت وی، در درس شیخ محمدتقی صاحب «هدایةالمسترشدین» حاضر شد تا اینکه در سال 1281 تمامی اموال موروثی خود را به برادران خود تحویل داد و خود به قصد ادامه تحصیل، راهی عتبات عالیات گردید. هنگامی¬که وارد نجف گردید شیخ انصاری فوت شده بود و او در مجالس فاتحه آن بزرگوار شرکت نمود. و سپس در درس زعمای حوزه چون شیخ راضی ابن شیخ محمد فقیه نجفی (1290هـ) و شیخ مهدی ‌بن علی‌ ابن شیخ اکبر کاشف¬الغطاء (متوفی بسال 1289 هـ) شرکت نمود و از آن پس ملازم میرزای شیرازی در سامرا گردید. وی از بزرگ¬ترین و برترین شاگردان میرزا و از مهاجرین نخستین به سامرا محسوب می‌شد. و بعد از وفات میرزا یک¬سال و چند ماهی نیز در سامرا ماند و سپس به حسب احساس تکلیف از سامرا مهاجرت کرد و در کربلا اقامت گزید و بنای تدریس گذاشت و از برکت وجود او حوزة علمیة کربلا رونق فراوان یافت
و بسیاری از فضلا ازجمله: میرزا محمدحسین نائینی، سید شرف‌الدین عاملی،
سید حسین فشارکی و بسیاری دیگر، از شاگردان وی بودند و او مرجع تقلید بسیاری از مردم کربلا و سایر بلاد به¬شمار می‌رفت و سرانجام در سال 1338 و یا 1339 هـ در کاظمین به درود حیات گفت و در یکی از مقبره‌های رواق مطهر، مدفون گردید.
چهار فرزند باقی مانده از وی عبارت بودند از: سید صدرالدین، سید محمدجواد، سید حیدر و سید محمدمهدی که جملگی از فضلای معروف و صاحبان تحقیق و نظر و مراجع دینی بودند. علامة بزرگوار شیخ مرتضی آل یاسین، در رحلت آن بزرگوار ابیاتی سروده که بر روی سنگ قبر وی ثبت شده است:
لئن یک اخفی القبر شخصک فی¬الثری فهیهات ما اخفی فضائلک القبر
فطوبی لقبر انت فیه مغیب فقد غاب من اطباق تربته البدر
و لست بمستسق له القطر بعدما عدا بثراه الیوم ینتج القطر
تخیرت صدرالخلد مأوی فارّخوا من الخلد اسماعیل طاب له الصدر
ـ 1339 هـ ـ
4. سید صدرالدین صدر
پدر امام موسی صدر آیة‌الله سید صدرالدین صدر فقیه بزرگ و از مراجع عالی¬قدر و معاصر شیعه بود. وی در سال 1299 هـ.ق ــ یا 1298 هـ ــ در کاظمین در میان چنین خاندانی دیده به جهان گشود. ادبیات و قسمتی از علوم مقدماتی را در سامرا از اساتید وقت فرا گرفت و بعد در خدمت پدرش ــ که یکی از مراجع تقلید بود ــ به کربلا مهاجرت کرد و سطوح عالیه را در محضر شیخ حسن کربلائی خواند و مدتی هم در حوزة درس والد معظم خود حضور یافت و سپس به توصیة پدر، راهی حوزة علمیة نجف گردید و مدتی در درس آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی شرکت نمود و به اخذ اجازة اجتهاد نایل گردید و در سال 1329 هـ بعد از فوت پدرش جهت زیارت بارگاه امام رضا (ع) به ایران آمد و مدت ده سال در مشهد ماندگار شد و به تدریس و ارشاد مردم مشغول گردید و در همان¬جا با دختر مرجع بزرگ وقت مرحوم آیةالله حاج آقا حسین قمی، به¬نام بی‌بی صفیه ازدواج کرد.
و در سال 1344 هـ به نجف اشرف مراجعت کرد و برای احترام، در درس میرزای نائینی حاضر می‌شد و در سال 1349 به ایران برگشت و به دعوت مرجع عالی¬قدر و مؤسس حوزة علمیة قم آیة‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در قم اقامت گزید و به¬سرعت به عنوان فقیهی عالی¬قدر و مرجعی بزرگ و معروف و یکی از ارکان حوزة علمیة قم اشتهار یافت و پس از رحلت آیةالله حائری به همراه دو مرجع بزرگ دیگر ــ آیة‌الله سید محمد حجت و آیةالله سید محمدتقی خوانساری ــ زعامت حوزه و مرجعیت شیعیان را به عهده گرفت و درحوزة علمیة قم خدمات شایان توجهی نمود و شاگردان زیادی در مکتب خود تربیت کرد.
روایتی از آیة‌الله صدر
پس از رحلت آیة‌الله حائری مؤسس حوزة علمیة قم در سال 1355 هـ قمری، بسیاری از علما و اُدبا در سوگ او اشعار زیبایی به زبان عربی و فارسی سرودند که جالب‌ترین آنها، اشعار نغز و پرمحتوای آیةالله صدر بود.
اشعار این مرد بزرگ که بر سنگ قبر مرحوم آیة‌الله حائری نقش بسته چنین است:
عبدالکریم آیت‌الله قضی وانحل منسلک العلوم عقده
اجوب ربع العلم بعد خصبه وهّد ارکان المعالی فقده
کان لاهل العلم خیر والد و بعده امست یتامی ولده
کوکب سعد سعد العلم به دهراً و غاب الیوم عنه سعده
فی شهر ذی‌القعد ه غاله الردی به سهمه یالیت شلّت یده
فی حرم الائمة الاطهار فی شهر الحرام کیف حلّ صیده
دعاه مولاه فقل مورّخا «لدی الکریم حلّ ضیفاً عبده»
: آیةالله عبدالکریم حائری جهان را بدرود گفت و با رحلت او حلقة دیگری از زنجیرة دانش و فرهنگ از میان رفت. او بوستان شکوفای دانش بود. و فقدان او ارکان ارزش‌ها را به لرزه درآورد. او برای دانشوران‏، بهترین پدر بود و با رحلت او فرزندان علمی وی یتیم شدند. او ستارة نیک‌بختی بود که فرهنگ و دانش، روزگاری طولانی، به وسیلة او سعادت یافت، اما اینک با رحلت او ستارة سعادت علم ناپدید شد. در ماه ذیقعده، روزگار تیر اجل را به¬سوی او نشانه رفت که کاش دستش فلج می‌شد. در حرم امامان پاک، آخر چگونه، در ماه حرام و حرم‌ اهل بیت، صید حلال شد؟ خدایش او را به¬سوی خویش فرا خواند و تاریخ آن چنین شد: بندة پروردگار، مهمان خدای کریم گردید)
پس از سرودن این اشعار نغز، مکاشفه‌ای رخ می‌دهد که به روایت خود آیة¬اﷲ صدر بدین صورت بوده است: پس از انشاء این قصیدة کوتاه، در عالم رؤیا دیدم که در بوستان بسیار سرسبز و خرمی هستم که سراسر آن را درختان و میوه ها و نهرهای لبریز از آب زلال پوشانده است. و من در آن قدم می‌زنم، در همان حال فردی از روبه¬رو آمد و گفت:
«می‌خواهید حاج شیخ را ملاقات کنید؟»گفتم:با کمال میل!»مقداری راه طی کردیم و به فضای سرسبزتری که وسط باغ و کنار حوضی که اطراف آن گل کاری بود، رسیدیم. در طرف راست آن ساختمان باشکوهی بود که چند پلة آن بالاتر از زمین بود و در و پنجره‌های متعددی به سوی باغ داشت.
گفت: نگاه کن!» وقتی نگاه کردم حاج شیخ را دیدم که در یکی از اطاق¬ها تکیه به در داده و باغ را تماشا می‌کند. سلام کردم و شتابان وارد اطاق شدم، جواب مرا داد و پس از پذیرایی فرمود: حالم بسیار خوب است.» و آنگاه حال آقایان و وضعیت حوزه را پرسید. به عرض رساندم:خدای را سپاس!» خدمت گزاری وارد شد و چای آورد. فرمود: برای آقای صدر هم بیاور!» گفتم: اگر میل دارید، من هم خدمت شما باشم؟»فرمود:«خیر، شما کار دارید و با شما کار دارند و باید بروید.» همان طوری که با حاج شیخ صحبت می‌کردم گاه به منظرة زیبا و دل‌انگیز باغ نیز نظاره می‌کردم و او با فراست دریافت که منظرة باغ برای من جالب است کمی بلند شد و هر دو دست را بلند کرد و فرمود: «لدی الکریم حلّ ضیفاً عبده.»: بندة پروردگار، مهمان خدای کریم گردید.
صدر از دنیا رفت
مرحوم آیةالله صدرالدین ‌صدر، از پروا پیشگان و اندیشمندان نامدار جهان تشیع است. در مورد رحلت او یکی از روحانیون حوزة علمیة قم، مکاشفه‌ای داشته است که نشان‌دهندة عظمت و کرامت و بزرگواری آن عالم ربانی و آزاده است که آن را از مرحوم آیة‌الله جناب حاج شیخ عبدالنبی عراقی ــ از مجتهدین مسلم و به¬نام حوزة علمیة قم ــ نقل می‌کنیم:
درست به¬خاطر دارم که روز شنبه برابر با 19 ربیع‌الثانی، سال 1373 قمری بود که نگارنده به منزل آیة‌الله حاج شیخ عبدالنبی، رفتم ایشان در تعبیر خواب مهارتی بسیار داشت و به این امتیاز نیز معروف بود. به هنگام ورود من بود که حجة‌الاسلام آقای میرزا محمد همدانی از بیت ایشان خارج شدند. هنگامی که به محضر آیة‌الله شرفیاب شدم فرمودند:
«آقا شیخ محمد را دیدی؟»، گفتم:آری! مطلبی داشت؟» فرمود: خواب عجیبی دیده بود.» پرسیدم:تعبیر آن برای شما روشن است؟ چه خوابی دیده بود؟»
فرمود: ایشان می‌گوید شب گذشته در خواب دیدم که به حرم مطهر دخت گرانمایة حضرت کاظم (علیها¬اَلسلام) شرفیاب شده و از آنجا به مسجد بالاسر رفتم تا فاتحه‌ای برای آیة‌الله حائری (قدس سره) بخوانم که دیدم میان قبر مرحوم حائری و آیةالله خوانساری قبری آماده است.»
با تعجب از خود پرسیدم:این قبر برای چه کسی آماده شده است؟» بانوی گران قدری را دیدم که فرمود:
«این قبر پسر من، صدر است. صدر از دنیا رفت، او خوب فرزندی بود.»
شگفت اینکه مرحوم آیة‌الله عراقی هنوز در مورد این خواب سخن می‌گفت که به¬ناگاه صدای بلندگوی حرم طنین افکند و خبر رحلت آیةالله العظمی آقای صدر (قدس سره) را اعلان کرد.
بدین ‌ترتیب آن بزرگوار در «قم» به رحمت حق پیوست و در کنار قبر مراجع عظام دیگر، در حرم مطهر حضرت معصومه (ع) به خاک سپرده شد.
از مرحوم آیة‌الله صدر، ده فرزند، سه پسر و هفت دختر به¬جای ماند که پسران ‎آن بزرگوار عبارتند از:
مرحوم آیةالله حاج آقا رضا صدر(متوفای 1415 هـ، 1373 ش(
جناب آقای سید علی اصغر صدر.
امام موسی صدر رهبر ربوده شدة شیعیان لبنان
تألیفات و آثار پربها و ارزشمندی هم از آن بزرگوار به یادگار مانده است: که مؤلف آثار الحجة، تعداد و نام آنها را چنین می‌نویسد:
آثار قلمی ایشان بسیار است در فنون مختلفه، حدیث، فقه، اصول و تاریخ اسلام که از مطبوعات آن «المهدی» است در احوال حضرت صاحب‌الامر که تمام آن از اخبار و احادیث عامه و اهل سنت تألیف فرموده‌اند و دیگر خلاصة الفصول در علم اصول است که فصول را ملخص فرموده و مورد بحث و مطالعه اهل فضل و دانش است.
تألیفات و آثار علمی دیگر ایشان که اغلب آنها متأسفانه به چاپ نرسیده است، به قرار ذیل است:
الف) فقه: 1، منظومه در حج 2، منظومه در صوم 3، رساله در حکم ماءغساله 4، رسالة در تقیّه 5، رساله در حج 6، رساله در امر به معروف و نهی ‌از منکر 7، رسالة در نکاح 8، حاشیه بر عروة‌الوثقی9، حاشیه بر وسیلة‌النجاة10، سفینة‌النجاة در فقه فارسی 11، رسالة فی حقوق المرئه.
ب) 1، خلاصة‌الفصول 2، حاشیه بر کفایة¬الاصول
ج) اصول: عقاید 1، رسالة در اصول دین 2، رسالة در رد شبهات وهابیه 3، رسالة در اثبات عدم تحریف کتاب.
د) تاریخ: مختصر تاریخ اسلام در 5 جلد.
هـ) حدیث و اخبار: 1، رساله‌ای در حقوق 2، المهدی 3، لواء محمد در اخبار خاصه و عامه 12 جلد 4، مدینة‌العلم مجموعه اخبار اهل بیت با طرز جدید، در 6 جلد.
و) اشعار: «دیوان اشعار، شامل اشعار مذهبی، اجتماعی، نصائح، مدائح و … »
ایشان دارای ذوق و قریحة شعری والائی بود و اشعار بسیاری، بیشتر به عربی سروده‌اند و از جمله اشعار تکان‌دهندة ایشان، شعری است که به هنگام تسلط سلطان وهابی عبدالعزیز بر حجاز و هدم حرم ‌ائمه بقیع سروده که مطلع آن چنین است:
لعمری انّ ناحیة البقیع یشیب لهولها فودالرضیع
وسوف تکون فاتحه الرّزایا اذالم نصح من هذا الهجوع
فهل من مسلم الله یرعی حقوق نبیّه الهادی الشفیع
این اشعار در میان شعرای عرب بین‌النهرین، شهرتی به¬سزا یافت و عده زیادی از شعرای عرب آن را تخمیس و تشطیر نموده و در مجله‌ها و روزنامه‌ها چاپ کردند تا آنکه حکومت عراق از نشر آن جلوگیری کرد.
5. جد مادری
جد مادری امام موسی صدر آیة‌الله حاج حسین طباطبائی قمی بود. وی در سال 1282هـ.ق در خانواده‌ای که همه از عالمان طراز اول شهر مذهبی قم بودند، دیده به جهان گشود، و پس از تحصیلات دورة مقدمات و سطح، در قم و تهران به نجف اشرف هجرت نمود و در حوزة علمیة نجف از محضر مراجع و فقهای بزرگ چون مرحوم آخوند خراسانی و سید کاظم یزدی فقه و اصول را فرا گرفت و علم اخلاق را نزد عالم عارف سید مرتضی کشمیری و علم حدیث را از محدث نوری آموخت و چندسالی هم در کربلا از فقیه بزرگ میرزا محمدتقی شیرازی به کسب فیض علمی مشغول بود و سپس به مشهد مقدس مشرف گردید و برای خدمت به مردم ایران، در آنجا مقیم شد.
وی در کنار آستان قدس رضوی با الهام از روح بلند و آسمانی امام هشتم، درس و بحث حوزوی را گسترد و شاگردان زیادی تربیت کرد و در همان حال به کارهای روز، گرفتاری‌های فردی، دینی، اجتماعی و سیاسی مردم نیز رسیدگی می‌کرد و لحظه‌ای از مبارزه با ستمگران و زورمداران کوتاهی نمی‌ورزید. همو بود که در اوج وحشت و اختناق رژیم رضاخان، پرچم مبارزه را بر دوش گرفت و در زمانی که نفس‌ها در سینه‌ها حبس شده بود، علیه لایحة «کشف حجاب» و دیگر کارهای خلاف رژیم پهلوی شورید و شوری حسینی در میان ملت مسلمان ایران به پا
نمود و به عنوان اعتراض به برنامه‌های ضد مردمی و ضد دینی رضاشاه از مشهد به سوی تهران حرکت کرد. و بیانیه‌ای در پنج ماده خطاب به سردمداران رژیم صادر نمود.
6. مادر
… گفتیم آیة‌الله سید صدرالدین صدر با دختر فقیه مجاهد آیةالله حاج آقا حسین قمی ازدواج کرد. این دختر با ایمان همسر فداکاری برای وی بود و سال ها در خانه سید صدرالدین زندگی نمود و همة سختی های دوران طلبگی شوهر خویش را تحمل
کرد و ثمرة این ازدواج و پیوند مقدس سه پسر و چندین دختر گردید. او که زنی فداکار برای همسر و مادری مهربان و دلسوز برای فرزندان خود بود با اهتمام به تربیت درست آنان، وظیفة مادری خویش را به طور کامل انجام داد. وی که امروزه در مرز نودسالگی است، در میان فرزندان، نوه‌ها، فامیل ها و آشنایان احترام خاصی دارد.
بدین‌ ترتیب امام موسی صدر، هم از ناحیة پدر و هم از ناحیة مادر، از سلالة پاک پیامبر بزرگ خدا و دارای تباری والا و اجدادی بزرگوار است. بزرگ ترین ثمرات وصلت این دو خاندان اصیل و شریف، امام موسی صدر و برادر بزرگوارش آیة‌‌الله سید رضا صدر می‌باشند که هر دو از مفاخر جهان اسلام و تشیع به شمار می‌روند . و بدون شک عامل وراثت معنوی در ساختار رشد شخصیتی، علمی، فکری و اخلاقی فرزندان تأثیر فراوان داشت …
برطبق ضبط کتب رجال و تراجم امام موسی صدر از سادات موسوی و با 32 واسطه به امام هفتم حضرت موسی ‌بن ‌جعفر(ع) می‌رسد و با 37 واسطه به امیرمؤمنان علی (ع) و فاطمه زهرا (ع) می‌رسد و صفحه 24 کتاب کامل جا افتاده است شجرة طیبة این خاندان اصیل بدین قرار است:
زندگی امام موسی صدر
امام موسی صدر در 15 فروردین ماه 1307 ش در شهر مذهبی قم دیده به جهان گشود و در میان این خاندان علم و تقوا پرورش یافت. دروس ابتدائی را در «دبستان حیات» قم گذراند و بعد وارد دبیرستان سنائی شهر قم شد و با دریافت مدرک دیپلم از آن دبیرستان فارغ‌التحصیل گردید. و سپس در حوزة علمیة به تحصیل علوم دینی و اسلامی پرداخت و تحصیلات وی در حوزة بیش از ده سال به طول انجامید و به موازات آن در دانشکدة حقوق تهران نیز به اخذ مدرک لیسانس در حقوق اقتصادی نائل آمد.
وی به دو زبان فارسی و عربی به¬طور کامل تسلط داشت و با زبان‌های فرانسه و انگلیسی هم آشنا بود. مدتی نگذشت که در صف فضلای ممتاز حوزة علمیة قم قرار گرفت و خود نیز علاوه بر تحصیل، به تدریس فقه و اصول و منطق و فلسفه پرداخت.
از اساتید معروف ایشان می‌توان از این فرزانگان نام برد:
1. آیةالله علوی اصفهانی 2. آیة‌الله محقق داماد 3. آیة‌الله سید رضا صدر 4. آیةالله سید احمد خوانساری 5. آیةالله سید محمد حجت کوه¬کمری 6. آیة‌الله خمینی 7. آیة‌الله سید محمدحسین طباطبائی.
امام موسی صدر در سال 1334 ش پس از رحلت پدر بزرگوارش عازم عراق گردید و به مدت چهار سال تا سال 1337 ش در حوزة علمیة نجف اشرف از محضر اساتید و مراجع بزرگ آیة‌الله سید محسن حکیم، آیةالله شیخ محمدرضا آل‌یاسین و آیة‌الله سید ابوالقاسم خوئی در رشته‌های فقه و اصول بهره‌مند گردید. و به مقام عالی اجتهاد نایل آمد، اگرچه به عقیدة اغلب آشنایان و هم¬دوره‌ها، ایشان قبل از آن که به نجف مشرف شود در حوزة علمیة قم به مرحلة اجتهاد رسیده و در مسائل مختلف فقهی و اصولی صاحب‌نظر بود.
دیدار با آیة ‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین
... دو سال از اقامت امام موسی صدر در شهر نجف اشرف می‌گذشت که برای نخستین بار در سال 1955م برای دیدار سرزمین اجدادی، عازم لبنان گردید و با بستگان خویش در صور و شحور و معرکه دیدار نمود. در آن زمان هنوز زعیم بزرگ شیعه و فقیه مجاهد آیة‌الله سید عبدالحسین شرف‌الدین در قید حیات بود و آیة‌الله سید موسی صدر به عنوان مهمان وارد منزل ایشان شد. در این ملاقات دو شخصیت بزرگ اسلامی ــ که یکی از استوانة ثبات و مقاومت بود و آخرین مراحل زندگی خود را می‌گذراند و آن دیگری جوانی که آمادگی هرگونه تلاش در راه اعتلای اسلام را داشت ــ همدیگر را یافتند. آیة‌الله سید موسی صدر در این ملاقات شدیداً تحت تأثیر افکار بلند بزرگ رهبر اسلامی لبنان واقع شد و شیفته اخلاق و ادب و انسانیت و قدرت رهبری او گردید و مرحوم آیة‌الله شرف‌الدین نیز به نبوغ و مزایای علمی، طرز تفکر و سجایای اخلاقی او پی برد و وی را لایق‌ترین فرد برای رهبری آیندة شیعیان لبنان دانست و بعدها در هر محفل و مجلسی که فرصت می‌یافت بی‌درنگ لیاقت و فراست و خصوصیات بارز و جامع آیة‌الله سید موسی را بازگو می‌کرد و مردم را با شخصیت ممتاز و برجستة او آشنا می‌ساخت .
آیة‌الله سید موسی پس از آن اقامت کوتاه و دیدوبازدیدها، سرزمین لبنان را به سوی عراق ترک کرد و برای استمرار تحصیل، راهی نجف ‌اشرف گردید.
نامة مرجع تشیّع به آیة ‌الله سید موسی صدر
البته این تنها فقیه مجاهد آیة‌الله شرف‌الدین نبود که شیفته عظمت وجودی امام موسی‌ صدر گشته بود، بلکه شخصیت جامع وی بسیاری از شخصیت‌های بزرگ علمی جهان تشیع را تحت‌ تأثیر خود قرار داده بود و او از معدود شخصیت هائی بود که در هر مسئولیت سنگینی ــ در هر زمینه‌ای ــ نظرها را به خود جلب می‌کرد.
در همان ایام که فعالیت‌های تبلیغی و ارشادی در خارج از کشور توسط مرجع دوراندیش و آگاه شیعه مرحوم آیة‌الله بروجردی آغاز شده بود، بدین ‌منظور اسامی چند نفر از شخصیت‌های برجسته و جامع حوزه برای عهده‌دارشدن این مسئولیت خطیر تهیه شده بود، نام «سید موسی صدر» نیز در آن قرار داشت.
در همین رابطه نامه‌ای از طرف زعیم عالی قدر شیعه به سید موسی صدر در نجف ارسال شد بدین مضمون که ایشان نماینده تام‌الاختیار مرجع جهان تشیع در کشور ایتالیا باشد و امور مذهبی، اجتماعی مسلمانان آن سامان را به دست با کفایت خود اداره نماید. اما زمانی که این نامه به دست وی رسید، بنابه دلایلی در جواب با آن موافقت نکرد و از مرحوم آیة‌الله بروجردی عذرخواهی کرد.
انتشار نخستین مجله در حوزة علمیة قم
سید موسی صدر در اوایل زمستان سال 1337 شمسی، عراق را به قصد ایران ترک کرد و دوباره به حوزة علمیة قم بازگشت و تلاش و مبارزه جدید را آغاز نمود. او سال‌ها پیش با دوستان و هم فکران خود در حوزة علمیة قم در مورد اصلاحات و نشر یک مجلة حوزوی، مذاکراتی داشت و درحقیقت انتشار چنین مجله‌ای در حوزه جزء آرمان‌های او و سایر اندیشمندان حوزه بود. ولی چون زمینة این‌گونه فعالیت‌ها آن روز در حوزه فراهم نبود و جوّ غالب برخلاف این نوع اندیشه‌ها و حرکت‌ها بود و انتشار مجله‌ای از حوزه در چنین شرایطی غیرممکن به نظر می‌رسید مگر اینکه یک مرجع دینی شناخته‌شده این جو را می‌شکست و اقدام به این کار پرمسئولیت می‌نمود.
آیة‌الله سید موسی صدر وقتی که از نجف به قم مراجعت نمود، زمینة انتشار آن مجلة حوزوی را فراهم شده یافت، این بود که بی‌درنگ با همکاری جمعی از فضلای به¬نام حوزه و با عده‌ای از تجار متدین تهران مقدمات انتشار مجله را فراهم نمودند و با توکل به خداوند متعال و پشتیبانی یکی از مراجع وقت، در آذرماه 1337 شمسی نخستین شمارة مجلة حوزه به نام «درس‌هائی از مکتب اسلام» انتشار یافت و نور امید را در دل¬های دین‌باوران فروزان کرد و چند شماره از آن منتشر شده بود که مورد توجه زعیم عالی قدر شیعه آیةالله بروجردی نیز قرار گرفت و در فضای غبار گرفته حوزه آن روز، بارقة نوری شد که زمینه را برای اصلاحات بعدی فراهم ساخت … ولی پس از انتشار مجله، تعدادی نامة اعتراض‌آمیز برای آیة‌الله بروجردی ارسال شد که در آنها از ایشان درخواست شده بود تا از انتشار مجلة مکتب اسلام جلوگیری به عمل آورند! ولی ایشان با ژرف‌نگری خاصی که داشت در مقابل همة آنان ایستاد و تا آخر عمر از آن پشتیبانی کرد.
سید موسی صدر به خاطر ویژگی‌هائی که داشت، عهده‌دار مدیریت مجله بود و همة مقالات را پس از بررسی هیئت تحریریه، مورد مطالعه دقیق قرار می‌داد و از نقطه‌نظر عبارات و محتوا آنها را ارزیابی می‌کرد تا مطالب مندرج در مجله با کیفیتی عالی و مناسب با شأن حوزه باشد. عنوان بحث خود امام موسی صدر در مجلة حوزه، «اقتصاد در مکتب اسلام» بود که در این سلسله مقالات با قلمی روان و شیوا با نظری بلند، و دیدی آگاهانه، مباحثی از مسائل اقتصادی را مورد ارزیابی و دقت قرار می‌داد و در آخر، سیستم اقتصادی اسلام را با سایر مکتب‌های اقتصادی جهان مقایسه نموده و نتیجه می‌گرفت که نظام اقتصادی اسلام براساس حقیقت‌های موجود در جامعه و حقوق ثابت عوامل تولید استوار است و این وجه امتیاز و نقطه قوت نظام اقتصادی اسلام بر سایر مکتب‌های اقتصادی جهان است.
این مقالات از شمارة سوم تا دوازدهم هم سال اول مجله ــ بهمن 1337 تا آذر 1338 ــ طی ده شماره ادامه داشت و به خاطر اهمیت آن ــ با اینکه به علت مسافرت ایشان، ناتمام مانده بود ــ با توضیحاتی از برادر دانشمند، علی حجتی کرمانی به صورت کتابی مستقل و به عنوان یکی از آثار ایشان، منتشر گردید.
البته همکاری ایشان با مجلة مکتب اسلام بیش از یک سال ادامه نیافت و بنا به عللی که در خاطرات مندرج در این کتاب آمده است، از عضویت مجله استعفا داد.
تأسیس دبیرستان ملی صدر
از آنجائی که آن زمان محیط مدارس دولتی، به¬خصوص در سطح دبیرستان، فاسد شده بود و در واقع در تربیت درست فرزندان پاک و بی‌گناه مسلمانان کوششی نداشتند و به جنبه‌های منفی می‌پرداختند و این موضوع باعث نگرانی خانواده‌های متدین شده بود، از این رو برخی از اندیشمندان به این فکر افتاده بودند که در مقابل این تهاجم فرهنگی غرب و بمباران افکار با اندیشه‌های فاسد و منحط بیگانگان اقدامات مثبتی انجام دهند. در اغلب شهرهای مذهبی ــ ازجمله قم ــ مردم متدین، و علما برای ‌اینکه فرزندان آنها آلوده نشوند مثل همیشه! دست به مبارزة منفی زده بودند و فرزندان خود را به مدارس دولتی نمی‌گذاشتند و اگر هم با تحصیل آنها در این¬گونه مدارس موافقت می‌کردند، تا پایان دوره دبستان بود واز آن به بعد، اگر می‌خواستند ادامة تحصیل بدهند، به تحصیل علوم حوزوی تشویقشان می‌کردند و گاهی اخذ مدرک دیپلم را هم «مجاز» و «مشروع» نمی‌دانستند!
در این شرایط بود که سید موسی صدر با همکاری یکی از فرهنگیان متدین و خدمتگزار فرهنگ در قم، به نام آقای «احمد اوحدی» امتیاز تأسیس یک دبیرستان ملی را از وزارت فرهنگ گرفت و بلادرنگ در نزدیکی حرم مطهر حضرت معصومه (ع) محلی را اجاره کرده و دبیرستان ملی با مدیریت سید موسی صدر شروع به فعالیت نمود. و هم‌اکنون این دبیرستان به ساختمانی که در چهارراه شهدا (اول صفائیه) قرار دارد، منتقل شده است و چون ساختمان آن با سرمایة یکی از تجار قمی ساخته شده، به¬نام ایشان مشهور شده است. هرچند امتیاز آن به نام «دبیرستان صدر» صادر گردیده است . بدین ترتیب «دبیرستان صدر» با مدیریت سید موسی صدر و با همکاری احمد اوحدی، شروع به فعالیت می‌کند و فرزندان اهالی متدین قم به¬دور از چشم نامحرمان، تربیت می‌شوند.
پس از آنکه دبیرستان صدر راه‌اندازی شد. سید موسی صدر به خاطر مسافرتی که به عتبات عالیات داشت و از آنجا هم عازم لبنان بود، با ارسال نامه‌ای به ادارة فرهنگ شهرستان قم، از سمت مدیریت دبیرستان صدر نیز استعفا داد و یک فرد متعهد دیگری به نام «محمد رزاقی» را به جای خود معرفی کرد و همچنان این فعالیت فرهنگی به کمک دوستان فرهنگی وی، بعد از او ادامه پیدا کرد و منشأ خدمات ارزنده‌ای گردید.
البته به¬جز ایشان، شهید دکتر بهشتی نیز در بخش دیگری از شهر قم ــ باجک ــ «دبیرستان دین ودانش» را تأسیس کرده بود که به آموزش جوانان، طبق برنامه‌های درسی مدارس دیگر، به اضافة آموزش‌های مذهبی و تدریس عقاید، می‌پرداخت … و این خود داستان دیگری دارد. و به موقع ــ در ویژه‌نامة شهید بهشتی ــ به آن خواهیم پرداخت.
هجرت
... سرانجام امام موسی صدر به لبنان هجرت نمود … بررسی دوران هجرت، آثار و نتایج کوشش‌های امام موسی صدر را در این دوران، به کتاب دیگری موکول می‌کنیم ولی بی‌مناسبت نخواهد بود که از قول استاد سید حسین شرف‌الدین، اشاره‌ای به این مرحله داشته باشیم …
شرف‌الدین، در مقدمة مجموعه آثار امام موسی صدر که توسط برادر گرامی، حجة‌الاسلام علی حجتی کرمانی ترجمه و منتشر خواهد شد، چنین می‌گوید:
امام موسی صدر پس از درگذشت زعیم و مصلح عظیم‌الشأن آیةالله سید عبدالحسین شرف‌الدین در اواخر سال 1959 میلادی به لبنان سرزمین آباء و اجدادی خویش قدم نهاد و در شهر شیعه‌نشین «صور» اقامت گزید و به¬عنوان جانشین مرحوم شرف‌الدین، رهبری شیعیان محروم لبنان را به عهده گرفت و ارشادات اسلامی و خدمات اجتماعی خویش را در سطحی گسترده و جامع‌ الاطراف آغاز نمود و با رنجی که از مشاهدة فقر و گرسنگی توده‌های مردم می‌برد، نخست در روستاهای «جبل‌عامل ـ بعلبک و هرمل» نهضت همه جانبه‌ای را برای نجات مردم از فقر و جهل و حرمان بیاغازید و سپس این نهضت میمون و مردمی را به سایر مناطق لبنان گسترش داد و با تبلیغ و رواج وسیع این اصل اصیل انسانی ـ اسلامی که : «ادیان از جهت انگیزه و هدف دارای حقیقتی یگانه و وجدانی واحد هستند» همة طوایف گونه‌گون مذهبی را به سوی وحدتی الهی در برابر کفر و الحاد و آفات و مفاسد اخلاقی و اجتماعی فراخواند و در مدتی کوتاه موفق گردید در شهر «صور» اخوت انسانی را میان تمامی هم وطنان از جمیع طوایف دینی برقرار سازد. در ده¬ها حرکت اجتماعی با مردم ستمدیده مشارکت کرد و در بسیاری از حرکت‌ها، تشکیلات فرهنگی و تأسیسات خیریه به آنها یاری رساند به جمعیت «بر و احسان» که در زمان مرحوم آیة‌الله شرف‌الدین تأسیس شده بود، حیاتی نو بخشید و به تأسیس تشکیلاتی دیگر به منظور سرپرستی و آموزش ایتام و رسیدگی به محرومان و جمع‌آوری تبرعات و مساعدت ها دست یازید و سپس به تأسیس یک مدرسه فنی به نام «مدرسة صنعتی جبل عامل» و مدرسة فنی دیگری ویژة دوشیزگان «بیت‌الفتاه» پرداخت و بعدها مرکز بررسی‌های اسلامی (معهد الدراسات الاسلامیه) را در شهر صورت بینان گذارد.
امام موسی صدر پس از سال‌ها کوشش و فعالیت و مسافرت‌های متعدد به کشورهای اسلامی و آفریقایی و اروپایی تماس با رجال و بزرگان و اندیشمندان و مصلحان سراسر جهان، شرکت در کنگره‌های جهانی، تحقیق و مطالعه پیرامون مظاهر حیات اروپایی و زندگی غربی و ایجاد ارتباط با نهضت‌های انسانی و اجتماعی و فرهنگی تجربیات باارزشی را کسب نمود و با وقوف کامل بر اوضاع و احوال «طائفه اسلامی شیعه» امکانات بالفعل و بالقوه آنان، به ضرورت تأسیس یک تشکیلات مادر که همه شئون شیعیان را زیرنظر داشته باشد پی برد و از این پس تمامی نیروی خود را در این مسیر به کارگرفت.
وی در تاریخ 15/8/1966 میلادی در یک مصاحبة مطبوعاتی عظیم در بیروت شرکت جست و آلام و دردها و رنج‌های شیعیان را طی سال‌های متمادی برشمرد و مظاهر و پدیده‌های رنج‌آلود و رقت‌بار جریان این طایفه را براساس آمار و ارقام و در شکلی علمی و محققانه و گویا، در معرض افکار عموم قرار داد و موجبات نیاز به یک مجلس را برای شیعیان (چون سایر طوایف مذهبی) توضیح داد. بالاخره اقدامات و کوشش‌های پیگیر و مداوم و خستگی‌ناپذیر او به نتیجه رسید و در تاریخ 16/5/1967 میلادی شیعیان لبنان امکان یافتند تا مجلسی را تحت عنوان: «المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی» پایه‌گذاری کنند.
امام موسی صدر در تاریخ 23/5/1969 به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعه برگزیده شد و در نخستین اطلاعیه‌ای که در تاریخ 10/6/1969 صادر کرد، برنامه عملی خویش را برای تحقق اهداف مجلس اعلای شیعه، با خطوط اساسی و مترقی زیر اعلام نمود:
1. تنظیم شئون طایفه‌ی شیعه و بهسازی هرچه بیشتر زندگی اقتصادی و اجتماعی شیعیان.
2. وصول به یک موقف کامل اسلامی، چه از نظر فکری و علمی و چه از نظر مبارزاتی و جهاد.
3. مبارزه با عوامل تفرقه‌افکن و وصول به یک وحدت کامل اسلامی.
4. همکاری با همة طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت کشور.
5. توجه به مسئولیت‌های ملی و میهنی و صیانت از استقلال و آزادی و حفظ ثغور و مرزهای کشور.
6. مبارزه پیگیر با جهل و فقر و ستم، عقب‌ماندگی‌های اجتماعی و مفاسد اخلاقی.
7. پشتیبانی همه‌جانبه از نهضت مقاومت فلسطین و مشارکت با دولت های مترقی و برادران عرب در راه مبارزه با اسرائیل و آزادسازی سرزمین‌های غصب‌شده توسط رژیم اشغالگر قدس.
ــ پس از پاگرفتن مجلس شیعی، امام موسی به سازماندهی جدیدی پرداخت: وی پس از اعلام موجودیت تشکیلات سیاسی ـ مذهبی «حرکة‌المحرومین» در ترسیم خطوط کلی این حرکت چنین گفت:
«حرکة‌المحرومین» از ایمان به خدا و انسان و آزادی و کرامت انسانی نشأت گرفته و هرگونه ستم اجتماعی و نظام سیاسی طائفی را برطرف نموده و با استبداد و فئودالیسم و سلطه و تفرقه به جنگ برخاسته است. «حرکة‌المحرومین» حرکتی است مردمی که متمسک به سیادت و عظمت وطن و سلامت کشور می‌باشد و با استعمار و تجاوزات و مطامعی که متوجه لبنان است مبارزه می‌کند.
رهبر شیعیان در تاریخ 30/1/1975 میلادی ضمن خطابه‌ای پرشور که به مناسبت سالگرد عاشورای حسینی ایراد نمود، مردم لبنان را به تشکیل یک سازمان مقاومت نظامی در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس و توطئه‌های مزدورانة دولت غاصب اسرائیل، برای بیرون‌راندن مردم از سرزمین خویش فراخواند. 7 ماه بعد، یعنی در تاریخ 6/7/1975 میلادی در یک کنفرانس مطبوعاتی صریحاً تولد و ظهور یک سازمان مسلح را به نام افواج مقاومت لبنانی (امل) در حیات سیاسی کشور لبنان اعلان نمود و آن را این چنین شناساند: پایگاه جوان مردان و فداکاران و جانبازانی که می‌خواهند به فریاد مظلومانة وطن مجروح و خون‌آلود که هماره و به طور مستمر از هرطرف و به هر وسیله، مورد تعدی فساد اسرائیل قرار دارد، پاسخ مثبت و مناسب دهند.
امام موسی صدر در مقام پیشوایی شیعیان لبنان قریب بیست سال تبلوری از یک رهبری صحیح و انسانی و مردمی و موفق را به نمایش گذارد و در نیمة دوم قرن بیستم فصل جدیدی از حیات اجتماعی ـ سیاسی لبنان را گشود. رهبر باکفایتی که سازمان فلسطینی «الفتح» را قرین سازمان شیعی «امل» قرارداد و میان محرومان در وطن (شیعیان) و محرومان از وطن (فلسطینی‌ها) صیغة برادری خواند. او که با پیروی علی (ع) و حسین (ع) ــ نه از هیتلر و گاندی؟! ــ درحالی که داشت آرمان‌های برآورده نشده‌اش را دنبال می‌کرد و رسالت انسانی ـ اسلامی نیمه‌تمامش را تعقیب می‌نمود، در تابستان سال 1978م در یک سفر رسمی به کشور لیبی، به¬طرز مرموز و اسرارآمیزی ناپدید گشت و اینک نزدیک بیست سال از این پدیدة شوم و فاجعه‌آمیز می‌گذرد و تا به ¬حال به¬جز یک سلسله اخبار مرسل و یا غیرموثق و گه‌گاه شایعات بی‌سروته از سرنوشت او اطلاع صحیح و موثقی دردست نیست هرچند که بسیاری از رهبران و بزرگان جهان، به ویژه نایب‌رئیس و مقامات «مجلس اعلای شیعه» و اعضاء خانوادة وی مسئولیت ناپدیدشدن «امام موسی صدر» را به عهدة شخص «سرهنگ قذافی» رهبر لیبی گذارده و می‌گویند تنها اوست که باید پاسخگوی این رخداد سهمناک، به نسل امروز و فردا و وجدان¬های آگاه و بیدار انسانی و تاریخ بشریت باشد؟!!
به هرحال او فعلاً درمیان ما نیست اما هماره در قلب‌های توده‌های محروم لبنان و مسلمانان مظلوم و مبارز زادگاهش ایران زنده است و یاد و خاطره و رهبری و شخصیت ممتاز وی هیچ¬گاه فراموش نخواهد شد که : العلماء باقون مابقی الدهر ـ و به قرار آنچه را که پسرعمش استاد سید حسین شرف‌الدین در «مقدمه» کتاب «محراب و منبر» آورده است:
چنین مردی ازبین رفتنی نیست چراکه «کلام» حق جاویدان است پیرامون او چه بگوئیم که خود او «کلام و مقدمه» است. او خود خویش را با سخنی شیرین و در سرزمینی پاک شناساند. وی آرزوهای تاریخ را عینیت بخشید و با افکارش زمان را به لرزه درآورد. اندیشه‌های او به روشنی آفتاب بود. سخنانش از آتش هم فروزان‌تر بود. با دستانش نهال‌هائی را در زمین غرس کرد که چه نیکو به ثمر نشست. روزگارش را برای مستضعفان و با آنان می‌گذرانید پناه راند‌ه‌شدگان بود. همراه با پویندگان راه نور، راه ‌می‌پیمود و به آنان رسیدن به هدف را نوید می‌داد و سرود پیروزی را برایشان می‌خواند. با بازوان نیرومند و ایمان سرشار خود، چرخ مکتب اصیل اسلام را در این منطقه به حرکت درآورد و از نو تابلوئی زیبا و پرشکوه از تاریخ «خط علی» را ترسیم و مذهبش را با بیانی رسا دوباره بازگو نمود. یک¬باره معیارها و ارزش‌های اصیل را جایگزین افکار غلط و رفتار نادرست وغیراسلامی کرد و توده‌ها را به همراه کاروان آفتاب به راه انداخت. جبهه‌ای به¬وجود آورد که در راه رسیدن به قلة ایمان از همة سختی‌ها و مشکلات به¬راحتی عبور کرد، این است آنچه را که او به ما داده باز هم به ما می‌نگریست در شرایطی سخت و دشوار ما را ساخت و باز هم به ما می‌نگریست در تشکیل و تشکل ما را یاری داد ولی بازهم به ما می‌نگریست دربیان و تشریح اصول مکتب ما را ارشاد نمود، اما باز هم به ما می‌نگریست و هنوز هم به ما می‌نگرد. در ساختن زندگی چشمان نافذ و گویای او برای ما زندگی بود، زندگی را نمی‌توان با حرف و زور و زر بنا کرد بلکه با خون‌ جگر با اشک و ناله و با سعی و کوشش می‌بایست زندگی را ساخت او برای سرزمین سرسبز ما سرسبزتر بود. با هم و غم و غصه‌هائی می‌زیست و برای مداوای زخم‌های ما خود زخمی شد بر بلندی‌های ویرانه‌های خزان برای ما بهار را به ارمغان آورد. در سرزمین‌ ما و برای ما مبارزه را ادامه داد و در هرجای وطن مجروح ما فریاد برآورد، سخن گفت و کوشش نمود تا ما را به راه راست هدایت کند و به پیروزی برساند. ما با او شجاع‌تر شدیم. این سرزمین پراز ارزش‌های ناخالص و بادهای تند و ناله‌های دردناک بود، چونان اقیانوس عظیمی پراز امواج متلاطم و سهمناک و او همانند کشتی نجاتی در ساحل آزادی و انسانیت، حق و عدالت، لنگر انداخت. مسلمانان از وی الهام و آگاهی گرفتند و او برای آنان آفتاب بود …
آرزو و امیدمان این است که در مسیر و هدف او بمانیم زیرا او نوری بود که بر روی خارهای جنگل تابید و درختان تشنه جنگل بی‌آبی را سرسبز و خرم ساخت و در «امت» روحیة ایستادگی و مقاومت به وجود آورد، مقاومتی که الفبای آن در «محراب مسجد کوفه» نوشته شد و در «طف» با خون مطهری که به زمین ریخت (خونی که هنوز هم می‌جوشد و خروش و فریاد بر می‌آورد) طراحی و نقاشی گردید: اللهم انّا نرغب الیک فی دولةٍ کریمة تعّز بهاالاسلام و اهله … دیگر از او چه بگوئیم که پویندگان راه خاموشی از نور وی شرمنده‌اند، چه کسی می‌تواند «هوا و نور و عظمت» را احتکار کند؟ هرکه را چنین ادعا و توانی هست این گوی و این میدان. اما خورشید هیچ گاه زیر ابرها نمی‌ماند و خورشید ما نیز هنوز می‌درخشد …»
... آری امام موسی صدر، در عصر ما، هم کلمة حق بود و هم کلام نور، هم مقدمه بود و هم اصل متن ... و خورشیدی همچنان درخشان، هرچند در میان ما نیست ... و البته از همین جا بود که نمونه‌های تام و کامل حقد عرب جاهلی، و عناصر تمام عیار «اعرابی» که قرآن آنها را «أشدّ کفراً و نفاقا» می‌شناساند، رذیلانه او را از میان ما ربودند تا چند صباحی دیگر بر اریکة حکم مزدورانة خود!، تکیه بزنند، اما غافل از اینکه سرانجام حکم محتوم الهی، که دربارة همة ستمکاران تاریخ جاری شده است، در حق آنها نیز جاری و آنان به کیفری دردناک دچار خواهند شد: «انّ الذّین یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یأمرون بالقسط من‌الناس فبشرهم بعذاب الیم». صدق‌الله العلی‌العظیم.
قم: حوزة علمیه
(لیله مبعث) 27 رجب 1416 هـ