ابن تیمیه و علم غیب

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابن تیمیه و علم غیب

نظر ابن تیمیه درباره ی علم غیب افراد
نویسنده: مقداد علوی

بسم الله الرحمن الرحیم



یکی از مسائل اختلافی میان شیعه و وهابیت ، مساله ی علم غیب است . شیعیان بنا بر تصریح آیات قرآن و نیز روایات متواتر ، معتقدند که معصومین علیهم السلام دارای علم غیب می باشند . اما وهابیون منکر علم غیب برای معصومین اعم از انبیا و ائمه هستند ، و عقیده ی شیعه در مورد علم غیب ائمه را ، غلو انگارانه می خوانند !
در این دو مقاله نگاهی اجمالی داریم به سخنان ابن تیمیه در خصوص غیب دانی برخی افراد . همچنین برخی از غیب گوئی های خود وی را خواهیم دید . بدیهی است از آنجا که وهابیت احترام فوق العاده ای برای ابن تیمیه و نظریات وی قائل است ، باید بپذیرد که اعتقاد به علم غیب داشتن ائمه ی اطهار از سوی شیعه ، اعتقادی کاملا صحیح است . مگر این که ابن تیمیه را نیز غالی بخواند !!!

بخش اول – نظر ابن تیمیه درباره ی علم غیب افراد

1- ابن تیمیه می گوید : صحابه علم غیب داشتند
ابن تیمیه چنین می گوید :
" أما الإخبار ببعض الأمور الغائبة فمن هو دون علي يخبر بمثل ذلك فعلى أجل قدرا من ذلك وفي أتباع أبي بكر وعمر وعثمان من يخبر بأضعاف ذلك وليسوا ممن يصلح للإمامة ولا هم أفضل أهل زمانهم ومثل هذا موجود في زماننا وغير زمانناوحذيفة بن اليمان وأبو هريرة وغيرهما من الصحابة كانوا يحدثون الناس بأضعاف ذلك وأبو هريرة يسنده إلى النبي (ص) وحذيفة تارة يسنده وتارة لا يسنده وإن كان في حكم المسندوما أخبر به هو وغيره قد يكون مما سمعه من النبي (ص) وقد يكون مما كوشف هو به وعمر رضي الله عنه قد أخبر بأنواع من ذلك
والكتب المصنفة في كرامات الأولياء وأخبارهم مثل ما في كتاب الزهد للإمام أحمد وحلية الإولياء وصفوة الصفوة وكرامات الأولياء لأبي محمد الخلال وابن أبي الدنيا واللالكائي فيها من الكرامات عن بعض أتباع أبي بكر وعمر كالعلاء بن الحضرمي نائب أبي بكر وأبي مسلم الخولاني تعض أتباعهما وأبي الصهباء وعامر ابن عبد قيس وغير هؤلاء
"
( كساني پايين تر از علي بن ابي طالب نيز از برخي امور غيبي خبر مي داده اند، مقام علي ابن ابي طالب كه قدر و منزلتي بالاتر داشته است، و در اتباع و پيروان ابوبكر و عمر و عثمان نيز كساني بوده اند به مراتب بيش از اينها خبر از غيب داده اند در حالي كه از كساني هم نبوده اند كه صلاحيت امامت را داشته باشند و يا از افرادي از اهل زمان خود با فضيلت تر بوده باشند، و از اين قبيل افراد در زمان ما و ديگر زمان ها وجود داشته اند. حذيفه بن يمان و ابو هريره و غير آن دو از صحابه به مراتب بيش تر براي مردم از غيب مي گفته اند.
ابوهريره خبرهاي غيبي خود را به رسول خدا صّلي الله عليه وآله مستند مي نمود و حذيفه بن يمان برخي از خبرهاي خود را مستند به رسول خدا صّلي الله عليه وآله مي نمود و برخي را نيز مستند نمي نمود ، گرچه همان ها نيز در حكم مستند بود.
و آنچه را كه او و ديگران از شنيده هاي خود از رسول خدا صّلي الله عليه وآله خبر داده اند چيز هايي بوده است كه برايشان كشف شده بوده است و عمر نيز خبر هايي از اين قبيل داده بوده است.
در كتابهاي كه در باره كرامات اولياء و خبر هاي غيبي مثل آنچه در كتاب اثر امام احمد « الزهد » ، "حليه الأولياء " و « صفوه الصفوه » و « كرامات الأولياء » اثر ابومحمد خلال و ابن ابي الدنيا و اللالكائي نوشته شده ،كراماتي از برخي از پيروان ابوبكر و عمر مانند: علاء بن حضرمي، جانشين ابوبكر و ابومسلم خولاني كه از پيروان هر دوي آنها بود و ابوصهباء و عامر بن عبد قيس و ديگران بیان شده است )
(منهاج السنة النبوية ، ج 8 ص 135 ،اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : د. محمد رشاد سالم )

2- ابن تیمیه می گوید : کاهنان و پیشگویان از غیب می دانند
ابن تیمیه چنین می گوید :
" وأما إخبار الكهان ببعض الامور الغائبة لإخبار الشياطين لهم بذلك وسحر السحرة بحيث يموت الانسان من السحر أو يمرض ويمنع من النكاح ونحو ذلك مما هو باعانة الشياطين فهذا أمر موجود في العالم كثير معتاد يعرفه الناس ليس هذا من خرق العادة بل هو من العجائب الغريبة التي يختص بها بعض الناس ..... "
( و اما برخی خبرهایی که برخی پیشگوهای كاهن در رابطه با برخي امور غيبي مي دهند از خبر هايي است كه شياطين براي آنها مي آورند و همين طور است سحري كه ساحران مي كنند به شكلي كه گاهي انساني ر ا به واسطه سحر از بين مي برد و يا او را مريض مي سازد و يا مانع ازدواج او و يا مواردي از اين قبيل مي شود، اينها همه با كمك و اعانت شياطين صورت مي گيرد، و اين حقيقتي است كه در عالم به شكل فراوان وجود دارد و مردم هم به آن عادت نموده و نمي توان به اين قبيل كارها خرق عادت گفت، بلكه اينها اموري عجيب و غريب ا ست كه اختصاص به برخي انسان ها دارد ... )
( النبوات ، ص 219 ،اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : المطبعة السلفية - القاهرة - 1386 )

3- ابن تیمیه می گوید : مدعیان نبوت ، علم غیب داشتند
ابن تیمیه چنین می گوید :
" قد ادعى جماعة من الكذابين النبوة وأتوا بخوارق من جنس خوارق الكهان والسحرة ..... كالاسود العنسي الذي ادعى النبوة باليمن في حياة النبي (ص) واستولى على اليمن وكان معه شيطان سحيق ومحيق وكان يخبر بأشياء غائبة ..... وكذلك الحارث الدمشقي ومكحول الحلبي وبابا الرومي لعنة الله عليهم وغير هؤلاء كانت معهم شياطين كما هي مع السحرة والكهان "
( گروهي از مدعيان دروغين نبوت نيز پاره اي از كارهاي خارق عادت از جنس كار هاي كاهانان و ساحران داشته اند: ... همانند اسود عنسي كه در زمان حيات پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در سرزمين يمن ادعاي نبوت نمود و در حالي كه با خود دو شيطان به نام هاي سحيق و محيق همراه داشت و اخبار غيبي را به اطلاع او مي رساندند توانست بر تمامي يمن چيره و غالب گرد ..... و همچنین حارث دمشقی و مکحول حلبي و بابا رومي لعنه الّله عليهم و گروهي ديگر كه شياطيني با خود داشتند به همان شكل كه ساحران و كاهنان داشتند )
( النبوات ، ص 113 - 114 ،اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 ، دار النشر : المطبعة السلفية - القاهرة - 1386 )

این تیمیه در جای دیگر ، چنین می گوید :
" وكذلك مسيلمة الكذاب كان معه من الشياطين من يخبره بالمغيبات ويعينه على بعض الأمور
وأمثال هؤلاء كثيرون مثل الحارث الدمشقي الذي خرج بالشام زمن عبد الملك بن مروان وادعى النبوة وكانت الشياطين تخرج رجليه من القيد وتمنع السلاح أن ينفذ فيه وتسبح الرخامة إذا مسحها بيده وكان يرى الناس رجالا وركبانا على خيل في الهواء ويقول : هي الملائكة وإنما كانوا جنا ولما أمسكه المسلمون ليقتلوه طعنه الطاعن بالرمح فلم ينفذ فيه فقال له عبد الملك : إنك لم تسم الله فسمى الله فطعنه فقتله
"
( همچنين مسيلمه كذّاب همراه خود شياطيني داشت كه او را از خبر هاي غيبي آگاه مي ساختند و برخي از امور را به عينه به او نشان مي دادند، امثال اين افراد همچون: حارث دمشقي زياد بوده اند كه حارث در زمان عبدالملك بن مروان به سوي شام خروج كرد و ادعاي نبوت نمود. او شياطيني داشت كه پاهاي او را از غل و زنجير بيرون مي آوردند و مانع از نفوذ تير ها بر بدن او مي شدند و هرگاه بر شيء سختي دست مي كشيد نرم و روان مي شد .
مردم سواران جنگي كه در آسمان به حمايت او مي آيند را مي ديدند و مي گفتند: اينها ملائكه اند در حالي كه جّنيان بودند. و زماني كه مسلمانان او را گرفتند تا به قتل برسانند شخصي با نيزه بر بدن او زد اما در تن او نفوذ نكرد. عبد الملك گفت: تو نام خدا را نبردي و ضربه زدي او نام خدا را بر زبان جاري ساخت و ضربه اي بر او وارد ساخت و او را كشت . )
( اولياء الرحمن واولياء الشيطان ، ص 129 ،اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728 )

العبد الاحقر – مقداد العلوی
http://islamtxt.ir/islam/node/37

غیب گوئی های ابن تیمیه !
نویسنده: مقداد علوی

بسم الله الرحمن الرحیم



بخش دوم – غیب گوئی های ابن تیمیه !

1- ابن تیمیه و إخبار غیبی از شکست سپاه تاتار
ابن قیم ( شاگرد و مبلغ افکار ابن تیمیه ) چنین می گوید :
" ولقد شاهدت من فراسة شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله أمورا عجيبة وما لم أشاهده منها أعظم وأعظم ووقائع فراسته تستدعي سفرا ضخما أخبر أصحابه بدخول التتار الشام سنة تسع وتسعين وستمائة وأن جيوش المسلمين تكسر وأن دمشق لا يكون بها قتل عام ولا سبي عام وأن كلب الجيش وحدته في الأموال : وهذا قبل أن يهم التتار بالحركة ثم أخبر الناس والأمراء سنة اثنتين وسبعمائة لما تحرك التتار وقصدوا الشام : أن الدائرة والهزيمة عليهم وأن الظفر والنصر للمسلمين وأقسم على ذلك أكثر من سبعين يمينا فيقال له : قل إن شاء الله فيقول : إن شاء الله تحقيقا لا تعليقا "
( من شاهد فراست و زيركي هاي شيخ الاسلام ابن تيميه بوده و امور عجيبي را از او ديده ام، و چيز هاي عجيبي كه دارا بود و من مشاهده نكردم خيلي بيشتر و بزرگ تر بوده است ، وقايعي از فراست و زيركي او كه اگر بنا باشد همه آنها گفته شود كتاب بزرگي مي طلبد . او يارانش را از داخل شدن قوم تاتار به شهر شام در سال ٦٩٩ خبر ساخت. و نيز از شكست سپاه مسلمانان خبر داد ، و اين كه در شهر دمشق قتل و اسارت عمومي صورت نخواهد گرفت ،...:همه اين خبر ها قبل از آن بود كه حتي سپاه تاتار آغاز به حركت كرده باشد ، سپس در سال ٧٠٢ زماني كه سپاه تاتار حركت خود را آغاز و به سوي شام آهنگ جنگ كرد به مردم و فرماندهان سپاه خبر داد كه تاتار تحت محاصره قرار گرفته و در نهايت شكست خواهند خورد و پيروزي از آنِ سپاه مسلمانان خواهد بود و براي اين گفتار خويش بيش از هفتاد سوگند ياد كرد .
به او گفته مي شد: برای خبرهایی که می دهی بگو ان شاء الله !
او می گفت : ان شاء الله ! ولی حتما اتفاق می افتد )
(مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين ، ج 2 ص 489 ،اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1393 - 1973 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد حامد الفقي )

2- ابن تیمیه و اطلاع از اوح محفوظ
ابن قیم چنین می گوید :
" وسمعته يقول ذلك قال : فلما أكثروا علي قلت : لا تكثروا كتب الله تعالى في اللوح المحفوظ : أنهم مهزومون في هذه الكرة وأن النصر لجيوش الإسلام قال : وأطعمت بعض الأمراء والعسكر حلاوة النصر قبل خروجهم إلى لقاء العدو وكانت فراسته الجزئية في خلال هاتين الواقعتين مثل المطر "
( از كسي شنيدم كه مي گفت، ابن تيميه گفت : زماني كه حرف ها عليه من شدت گرفت من گفتم: اين مطالب ر ا خداوند در لوح محفوظ ثبت كرده و نوشته است كه: تاتار اين بار در جنگ شكست خوا هد خورد و پيروزي براي سپاه اسلام است.
ابن تيميه گفت : من طعم پيروزي و نصرت را قبل از خارج شدن به سوي دشمن و مواجهه با آنها به فرماندهان لشكر و سپاه چشاندم. و فراست ها و زيركي هاي جزئي ابن تيميه در اين دو واقعه همچون باران، فراوان بود . )
(مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين ، ج 2 ص 489 ،اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1393 - 1973 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد حامد الفقي )

3- ابن تیمیه از باطن یارانش با خبر بود
ابن قیم چنین می گوید :
" وقال مرة : يدخل علي أصحابي وغيرهم فأرى في وجوههم وأعينهم أمورالا أذكرها لهم فقلت له أو غيري لو أخبرتهم فقال : أتريدون أن أكون معرفا كمعرف الولاة وقلت له يوما : لو عاملتنا بذلك لكان أدعى إلى الاستقامة والصلاح فقال : لا تصبرون معي على ذلك جمعة أو قال : شهرا"
(يك بار ابن تيميه به من گفت: ياران من نزد من مي آيند و من در سيماي آنها و نيز ديگران چيز هايي مي بينم كه به آنها خبر نمي دهم. من به ابن تيميه گفتم: به غير از من ، اي كاش به آنها خبر مي دادي! ابن تيميه گفت : آيا مي خواهيد من هم مانند فرمانروايان شناخته شوم؟
و روزي به ابن تيميه گفتم : اگر از يك سري چيزها به ما خبر مي دادي اين براي استقامت بهتر و به صلاح مي بود! او گفت : اگر همه چيز را بگويم شما با من تا جمعه و يا يك ماه بيشتر با من نمي مانيد! )
(مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين ، ج 2 ص 490 ،اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1393 - 1973 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد حامد الفقي )

4- ابن تیمیه و خبر از امور باطنی ابن قیم
ابن قیم چنین می گوید :
" وأخبرني غير مرة بأمور باطنة تختص بي مما عزمت عليه ولم ينطق به لساني وأخبرني ببعض حوادث كبار تجري في المستقبل ولم يعين أوقاتها وقد رأيت بعضها وأنا أنتظر بقيتها وما شاهده كبار أصحابه من ذلك أضعاف أضعاف ما شاهدته والله أعلم "
( چندين بار ابن تيميه از امور باطني كه من قصد داشتم تا آنها را انجام دهم خبر داد كه الآن نمي توانم آنها را به زبان بياورم ، و نيز از برخي از حوادث بزرگ كه در آينده اتفاق مي افتاد با خبر ساخت اما زمانش را معيّن نساخت و من برخي از آنها را با چشم خود مشاهده كردم و منتظر بقيه آن بودم. و آنچه بزرگان از ياران او مشاهده كرده اند به مراتب بيش از آن است كه من بيان كردم. والّله اعلم )
(مدارج السالكين بين منازل إياك نعبد وإياك نستعين ، ج 2 ص 490 ،اسم المؤلف: محمد بن أبي بكر أيوب الزرعي أبو عبد الله الوفاة: 751 ، دار النشر : دار الكتاب العربي - بيروت - 1393 - 1973 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : محمد حامد الفقي )

گویا علم غیب برای همگان جایز است مگر ائمه شیعه ( علیهم السلام ) ...
اکنون وهابیت یا باید ابن تیمیه و ابن قیم را غالی بخواند ، یا این که بپذیرد اعتقاد شیعه به علم غیب داشتن ائمه ی اطهار (علیهم السلام) صحیح است !

العبد الاحقر – مقداد العلوی
http://islamtxt.ir/islam/node/47

موضوع قفل شده است