عوامل بي توجهي به فطرت چيست ؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
عوامل بي توجهي به فطرت چيست ؟

اگر به آياتي كه خداشناسي فطري را مطرح مي كنند دقت نماييم ، به راحتي مي توانيم دليل اين كه برخي در همه حال به فكر خدا نيستند و بعضي ديگر به كلي منكر خدا مي شوند را دريافت .

به صورت اجمال مي توان موارد ذيل را براساس آيات قرآن موانع بي توجهي به معرفت فطري قلمداد كرد :

1- نسيان ( ( ولا تكونوا كالذين نسوالله فاساهم انفسهم ؛ و مانند كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت ) ) ، ( حشر، آيه 19 - توبه ، آيه 67 ) .

از اين آيه و آيات مشابه آن مستفاد مي گردد كه كافران پيشينه معرفت نسبت به خداوند دارند ولي در حال كفر، خدا را فراموش كرده و از ياد برده اند و ميل نسيان بستر انكار خدا يا فكر او نبودن مي شود.

2- توجه به علل و اسباب مادي ( ( فاذا ركبوا في الفلك دعوالله مخلصين له الدين فلما نجاهم الي البر اذاهم يشركون ؛ پس هرگاه در كشتي سوار شوند، خداي را با اخلاص و پاك ديني [ يكتاگريي ] بخوانند و چون به سوي خشكي برهاندشان ، آن گاه شرك مي ورزند ) ) ، ( عنكبوت ، آيه 65 ) .

اين آيه با لحن خاصي مي گويد در واقع قطع اميد از ساير علل و اسباب موجب مي شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطري كه در عمق جانش خفته است بيدار گردد .

از اين آيه و آيات مشابه به خوبي استفاده مي شود كه توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه كرده و آدمي را به خود مشغول داشته است ، عامل عمده بي توجهي به معرفت فطري او نسبت به خداوند است.

3- رفاه و آسايش ( ( قل ارايتكم ان اتيكم عذاب الله او اتتكم الساعه اغيرالله تدعون ان كنتم صادقين ؛ بگو به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، يا رستاخيز شما را دريابد، اگر راستگوييد كسي غير از خدا را مي خوانيد؟ ) ) ، ( انعام ، آيه 40 و همينطور آيات 41 و43 ) .

اين آيه نشانگر آن است كه فطرت انسان در تنگناها و شدايد همچون قيامت يا زمان مرگ بيدار و آشكار مي گردد،ازاين رو مي توان استفاده كرد كه رفاه و آسايش ، زمينه پوشيدگي فطرت را فراهم مي آورد.

4- دوستي با شيطان ( ( ولاضلنهم ولامنينهم ولامرنهم فليبتكن اذان الانعام و لامرنهم فليغيرن خلق الله و من يتخذ الشيطان ولياًمن دون الله فقد خسر خسراناً مبيناً؛ ( شيطان گفت ... )
و آنان را سخت گمراه و دچار اندوه هاي دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مي كنم تاگوش هاي دام ها را شكاف دهند و وادارشان مي كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و هر كس به جاي خدا، شيطان را دوست گيرد، قطعاًدستخوش زيان آشكاري شده است ) ) ، ( نسا، آيه 119 ) .

تغيير در آفريده خدا خروج از حكم فطرت و خداشناسي فطري است ( الميزان ، ج 5، ص 85، علامه طباطبايي ) و اين در سايه دوستي با شيطان است ، اگر كسي با شيطان دوست بود اين خلق الله ( خداشناسي فطري ) در او تغيير كرده و به عدم توجه به خدا و يا انكار او منجر خواهد شد .

به هر حال خداوند به ما نزديك است و اين ما هستيم كه با كردار خود او را در دوردست ها مي جوييم :
آنچه حق است اقرب از حبل الوريد=
تو فكنده تيرفكرت را بعيد=
اي كمان و تيرها برساخته =
صيد نزديك و تو دورانداخته =
هر كه دوراندازتر او دورتر=
وزچنين گنج است او مهجورتر=
( مثنوي ، دفتر ششم ، ابيات 2353 - 2355 ) ;