اشتباه 12 سال پیش گرفتاری الان

تب‌های اولیه

21 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشتباه 12 سال پیش گرفتاری الان

سلام من 30 سالم هست حدود 12 سال پيش با دوستام احضار روح مي كرديم اصطلاحا من مديوم بودم و بيشتر جنها مي آمدند . اون موقع خيلي مغرور بودم و با جنها بد صحبت مي كردم كه يكيشون گفت من مي خوام تو رو با خودم ببرم كه من مي گفتم تو نمي توني تو از اتشي و غيره شب خوابيدم و صبح بيدار شدم ديدم روي مچ دستم نشانی حك شده ....... بعد از ترس و لرز زياد توبه كردم و ديگه دنبال اينكار نرفتم. الان تحصيلات عاليه دارم كار بسيار خوب دارم .بچه دارم اما سه چهار سالي است شديدا به خصوص براي صحبت در جمع مي ترسم دستهام و صدام مي لرزه ,تپش قلب می گیرم با اضطراب بسيار شديد , حالتهايی شبيه غش تا چند لحظه... به گونه ای سايرين تا حدودی متوجه تغيير حالت من می شوند. البته در تنهايي نمي ترسم يه وقتهايي عادي ترين چيزها يادم مي ره .عصبي هستم. فکرهای منفی خيلی به سراغم می ياد شبها خوابهاي وحشتناك مي بينم و از ترس مي پرم و صحبتها کاملا عصبی از خواب بيدار می شم .
مدتي هست كه با همسرم درگيري شديد پيدا كردم و به فكر طلاق هستيم و وكيل گرفتيم براي جدايي اقدام كرديم. يکی از دوستان پيشنهاد کرد که با يکی از اين آدمهايی که اصطلاحا سرکتاب می گرند صحبت کنم اين کار رو کردم البته فقط در حد صحبت با سه نفر مختلف. هر سه نفر گفتند مشکل شما جنی است که شما را اذيت می کند و حالتهاي عصبي ، دلهره ، نگراني و و در حال حاضر اختلاف شديدم با همسرم را علتش اون جن عنوان کردند که ممکن هست به بچه ما هم آسيبی بزنه .
هر کدوم از اون سه نفر توصيه هايی کردند , ختم ياسين تا 40 روز - آيه الکرسی شبی 14 مرتبه - سوره عبس شبی 41 بار, بعضی آيات سوره اعراف شبی 72 بار. بلند اذان گفتن در منزل- سوره توحيد شبی 14 بار- خواندن سوره جن همه اينکارها رو کردم فايده ای نداشت. به من گفتن اين جنی از شياطين هست و شديداد هم بد ذات هست و بايد از راههای ديگری وارد شويد مثل دعا, برگزاری جلسات احضار که ممکن هست در همان جلسه به من صدمه وارد کنند و بايد با حضور چند نفر اين اتفاق بيفتد..... واقعا مستاصلم و مشوش اين قضيه همه زندگی ,کار, بچه و شوهرم رو تحت تاثير قرار داده نمی دونم چيکار کنم اگر بتونيد راهنماييم کنيد واقعا تا آخر عمرم در نمازهام دعاتون می کنم ....

خدمتشون بفرماييد به شدت به واجبات در اول وقت و ترک گناه همه جانبه ممارست کنند و صلوات بسيار زياد بفرستن
حداقل روزي 1000 بار بعد ببينن که جد و اباد جن هم نمي تونه لطمه اي بهشون بزنه
سراغ سرکتاب باز کنها هم نرن که 99/999999٪ از اونها کلاه بردار محضند

سلام
همونطور که دوست بزرگوار جناب فقیر فرمودن سراغ سر کتاب به هیچ وجه نرید.خواندن آیه الکرسی مخصوصا پس از نمازهای یومیه هنگام خواب ودر هنگام احساس خطر تاثیر بسیار عجیبی دارد واز مجربات است.همچنین خواندن معوذتین وذکر شریف لا اله الا الله اثرات عجیبی دارد.
یکی از اساتید بزگوار میفرمودن زمانی که در حوزه علمیه ای در شهرستان مشغول تحصیل بودند جماعتی از اجنه قصد مزاحمت داشتند که با ذکر یا علی و لا اله الا الله مانع ایشان می شدند.

مرسی از راهنمایی شما اینکه با اذکار جنها نمی توانند مزاحمت ایجاد کنند کاملا صحیح . کمااینکه همان 12 سال پیش که احضار جن کرده بودیم من شنیده بود که جنها از مثلا دعای نادعلی می ترسند من در زمانی که احضار کرده بودیم دعای نادعلی را خواندم من به اتفاق 2 نفر از دوستان حاضر هر دو به نوعی حالت رعشه به ما دست داده بود گویی چیزی از انگشتان ما خارج می شد ( چه کارها که نکرده بودم..) اما الان من تمام سعیم در انجام واجبات است در اکثر مواقع تسبیحات حضرت زهرا را فراموش نمی کنم اما الان هر کاری می کنم فایده ای ندارد .. یکی از همین سه نفر می گفت اذکار و آیات قران برای مواقعی است که جن بخواهد کسی را اذیت کند صد در صد جواب می دهد اما در زمانی که انسان خود در های وجودیش را به روی اجنه باز می کند قضیه فرق می کند .. کاری که من چندین سال پیش کردم . من بازهم تمام تلاشم رو می کنم و همه امیدم به خداست . اما مثلا من واقعا آیه الکرسی را دوست دارم وقتی می خونم از ته فلبم احساس آرامش و ایمن بودن می کنم و لی وقتی یه همچین حملات و ترسهایی به من دست می دهد دیگر فایده ای ندارد

به نظر میاد بقیه مشکلاتی که برای شما پیش می آید ناشی از همان ترسی است که از آن واقعه به یاد دارید که علاوه بر مداومت بر اذکار عمومی باید به یک مشاور ویا روانشناس مجرب مراجعه تا اثرات آن واقعه را با روشهای مخصوص از ذهن شما پاک کند.درگیری با این افکار وحالات ممکن است باعث ایجاد مشکلاتی گردد که بهتر است هرچه زودتر درمان گردد.

يکي از روشهاي اجنه ايجاد القا است
اونها نمي تونن مستقيما اثر بذارن بلکه القا مي کنن
مثلا تو مي ترسي تو نمي توني تو از خدا دوري
و اينها همه توهم هستن نه واقعيت

با سلام و عرض ادب :Gol:

لاحول و لا قوة الا بالله

در روایات داریم که خداوند بنده مؤمن را به هر سو بگرداند برایش خیر است.

به نظرم بهتر است روی این مطلب تمرکز کنید و ترس و هراس از غیر خدا (جن) را از خود دور کنید. هر آنچه در اطراف خود می بینید، و صد البته وجود خودتان تجلیات حضرت حق هستند، و بی اذن خداوند برگی از درختی نمی افتد. بر خداوند توکل کنید، و از دید ضعف به مشکلی که برایتان پیش آمده ننگرید.

بهتر است از مسائلی که پیش می آید پند بگیریم، که همه اتفاقات وسایلی برای هدایت ما می باشند. :Sham:

قرائت قرآن (همراه با معنی آن) و نماز شب را توصیه می کنم. لحضات پیش از طلوع و پیش از غروب آفتاب، و ساعات پس از نیمه شب شرعی زمانهای خاصی هستند که عبادت در آنها (از جمله قرائت قرآن) تأثیرات خاصی بر روح انسان می گذارد.

برای حل مشکلات پیش آمده با همسرتان، توصیه می کنم با ایشان صحبت کرده مسئله را با او در میان بگذارید، و از او بخواهید که به شما فرصت دهد تا آزمون الهی را پشت سر بگذارید.

چه بسا خیر کثیری در این رویدادها باشد. انشاءالله

با آرزوی توفیق و سربلندی
یا حق

هدفتون از احضار جن چه بود؟

به این هدف رسیدید؟

استاد و راهنمای شما برای این کار که بود؟

چرا این کار را کنار گذاشتید؟

سلام
به نظر من اولین کاری که بهتره انجام بدید بنشینید و فکر کنید و ببینید چقدر از مشکلات زندگیتان که شما را با همسرتان دچار مشکل کرده به اعمال خودتان بستگی دارد و شما میتوانید آنها را حل کنید.پس از شناخت کامل سعی در برطرف کردن آنها کنید..
به یک راونپزشک هم مراجعه کنید تا هم از نظر فیزیکی شما را ویزیت کنند و هم روحی...
فکر میکنم با این کار بخش اعظمی از مشکلاتتان حل خواهد شد و چه بسی همه ی انها...انشاءالله...

سلامممممممم
دوست عزیر منم به شما پیشنهاد میکنم اصلا به خودت تلقین نکنی چون تلقین خیلی تاثیر داره خیلیییییی،من فک میکنم حرفای سرکتابها ودیگران رو اینکه جن رو شما تاثیر گذاشته به این تلقین ها کمک کرده
به یاد داشته باشید:لا حول و لا قوه الا بالله (هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست)این رو باور کن و بهش ایمان بیار،این ذکرو زیاد بگویید و به خدا توکل کنید
باز هم میگم تلقین منفی به خودتون نکنید(به قول دوست عزیزمون بشینید ببینید ریشه مشکلاتتون کجاست؟مطمئنا تو بیشترش خودتون مقصر بودید نه نیروی ماورایی)

درود دوست عزيز.

اميدوارم طعم خوشبختي رو بار ديگر بچشيد.آياني از كتاب مقدس در مورد نهي از اينگونه اعمال مينويسم:

«تفأل مزنید و شگون مکنید. به اصحاب اجنه توجه مکنید و از جادوگران پرسش منمائید تا خود را به ایشان نجس سازید. من یهوه خدای شما هستم.» (لاویان ۱۹:‏۲۶ و ۳۱)

maryam40;80480 نوشت:
اما در زمانی که انسان خود در های وجودیش را به روی اجنه باز می کند قضیه فرق می کند

سلام ، کسی که توانایی باز کردن دری را داشته باشه مطمئنا توانایی بستن آن را نیز خواهد داشت. انسان با کمک خدا می تواند از جنیان در امان باشد. چون بالاخره اجنه از خدا و روز معاد می ترسند.

maryam40;80456 نوشت:
سه چهار سالي است شديدا به خصوص براي صحبت در جمع مي ترسم دستهام و صدام مي لرزه ,تپش قلب می گیرم با اضطراب بسيار شديد , حالتهايی شبيه غش تا چند لحظه... به گونه ای سايرين تا حدودی متوجه تغيير حالت من می شوند. البته در تنهايي نمي ترسم يه وقتهايي عادي ترين چيزها يادم مي ره .



سلام مجدد ،ببخشید یادم رفت بگم که اینها که نوشتید دقیقا علائم یک اختلال روانی به نام هراس اجتماعی می باشد حتما باید با یک روانشناس و مشاور و یک روانپزشک صحبت کنید.

سلام و عرض ادب خدمت 40 maryam گرامی

توصیه خانم نیایش سبز را کاملا جدی بگیرید
مشاوره با یک روانپزشک مجرب و یک روانکاو بالینی را کاملا جدی بگیرید
از نظر من که کلا چنین ارتباط هایی کلا خرافات و غیر واقع است
به فرض محال اگر چنین چیزهایی باشد
همانطور که جناب فقیر فرمودند اکثر قریب به اتفاق چنین ارتباط هایی جز دغل و فریب نیست

باز هم توصیه میکنم اگر چنین توهماتی هنوز ادامه دارد به روانپزشک مراجعه کنید
و اگر لازم شد بستری در بیمارستان را رد نکنید
متشکرم

هراس اجتماعی (که گاهی اضطراب اجتماعی نیز خوانده می‌شود) به ترس شدید از قرار گرفتن در موقعیت‌های اجتماعی اطلاق می‌شود. این ترس آنقدر شدید است که برخی افرادی که دچار هراس اجتماعی هستند را در صورت امکان از قرار گرفتن در این موقعیت‌ها باز می‌دارد. و همانند سایر هراس‌ها، این ترس متناسب با خطر واقعی که وجود دارد نیست. با وجودی که بسیاری از افراد از این که در برخی موقعیت‌های اجتماعی خاص دستپاچه و شرمنده شوند می‌ترسند امّا کنار آمدن با این وضعیت برای بعضی‌ها بسیار مشکل است. افرادی که دچار هراس اجتماعی هستند معمولاً خطر شرمندگی و دستپاچه‌شدن را بیش از اندازه، و در همان حال، توانایی خود برای رویارویی با آن موقعیت را کمتر از حدّ برآورد می‌کنند.

غلبه بر افکار نگران کننده

افکار نگران کننده دارای کیفیت خاصی هستند. آن‌ها معمولاً به شکل سوالی با این مضمون که «چه می‌شود اگر ........ » شروع می‌شوند و بیشتر منفی هستند تا مثبت. مثال‌هایی از این‌گونه افکار چنین است: «چه می‌شود اگر هیچ آشنایی بر سر میز نباشد که کنارش بنشینم؟» و «چه می‌شود اگر در امتحان رد شوم؟». افکار نگران کننده معمولاً بدتر و بدتر می‌شوند تا جایی که فرد نه تنها فقط انتظار چیزهای بد را دارد بلکه در انتظار بدترین چیز ممکن است.

هنگامی که فردی با هراس اجتماعی به این فکر می‌کند که معلّم او را برای درس دادن احضار کند، به احتمال زیاد این سوالات از ذهنش می‌گذرد: «چه می‌شود اگر جواب اشتباه بدهم؟» یا «چه می‌شود اگر بچه‌ها به جوابم بخندند؟» و یا افکاری مانند: «من نمی‌توانم جواب دهم. خیلی سخت است. من قاطی خواهم کرد و جواب اشتباه خواهم داد» معمولاً صحبت کردن با خود، باعث بدتر شدن اضطراب می‌گردد و الگوهای اجتنابی فرد را تقویت می‌کند. اصلی‌ترین پیامی که افراد در خلال این صحبت‌کردن‌های با خود به خودشان می‌دهند این است که «خیلی ترسناک است» و «من نمی‌توانم از عهده‌اش برآیم.»

در این رابطه مهمترین کمکی که خودتان می توانید به خود داشته باشید تغییر دادن جهت تفکرات تان می باشد، کاری که دقیقاً روان درمانگر برای شما انجام می دهد؛ باور داشته باشید که این جمع ها آن قدرها که فکر می کنید مهم نیستند، شما قرار نیست بد یا اشتباه صحبت کنید بلکه صحبت های شما مناسب و تاثیر گذار خواهد بود و این که نهایتاً قرار نیست همه ی صحبت ها صحیح و درست باشند، گاهی همه ی ما ممکن است صحبت و یا رفتاری داشته باشیم که اشتباه باشد و این یک امر بسیار عادی می باشد و در صورت بروز این خطا هیچ اتفاق نگران کننده ای نیفتاده است.

از دیگر راه های درمان:

1- تکنیک های غلبه بر اضطراب: شـامـل ریـلـکس کـردن عـضـلات، تـنـفس عـمیق و آهستـه، مدیتیشن و تصویر سازی ذهنی می باشد. ( آرامش دادن عضلات قبلاً در یکی از تاپیک ها توضیح داده شده اگر لازم شد بفرمایید تا مجدداً بیان گردد)

2- آموزش مهارتهای اجتماعی: الگو سازی رفتار های مناسب،پس از آن تمرین آنها در فعالیتهای واقعی زندگی.

3- در معرض عامل هراس آور قرار دادن: فرد را به مرور با عامل وحشت زا روبرو کرده و ترس وی را این گونه کاهش می دهند.

4- دارو: آرام بخشها، داروهای ضد افسردگی و سرکوب کننده سرتونین.

5- مشارکت در فعالیتهایی که اعتماد بنـفس و حـس امـنـیـت فـرد را افـزایش می دهد.

6- به چالش طلبیدن افکار نامعقول و مثبت اندیشی که در بالا توضیح داده شد.

در راه کارهای ذکر شده اگر چه برخی از موارد باید زیر نظر مشاور و روانشناس انجام گیرد اما برخی از آنان را خودتان به راحتی می توانید انجام دهید حداقل تمرین کنید و اطمینان داشته باشید که مهمترین اصل در درمان نیز همین است این که خودتان بخواهید بر این حالت غلبه کنید و در این راه تلاش خود را به کار گیرید پس در قدم اول سعی کنید همان گونه که در بالا توضیح داده شده بر افکار منفی خود غلبه نمایید، در قدم دوم حضور و فعالیت اجتماعی خود را افزایش دهید به خصوص در مکان هایی که به شما نوعی احساس اعتماد به نفس القا می کند و نهایتاً سعی کنید در جمع بیشتر صحبت کنید، اظهار نظر کنید، عقاید خود را بیان کنید و خلاصه حتی اگر در حد چند کلمه نیز می باشد باید آن را بیان کنید.

-----------------
http://www.ravanyar.com/childPsychology/User/Articles/social-phobia.asp
http://www.mardoman.net/life/socialfear/

اللهم صلی الله محمد و آله محمد
اللهم عجل لولیک الفرج

ضمن عرض سلامت و بهبودي براي اين دوست عزيز، توجه دوستان را به يک مغلطه که اتفاقي! يا سهواً!!! در بيانات ايشان موجود است جلب مينمايم.
در فرمايشات ايشان و ساير دوستان گويي که وجود خارجي جن و اجنه و احضار روح و ... ساير خرافات و مطالب بي پايه و اساس مشابه، امري پذيرفته شده است و مشکلي در باب صحت و سقم آن وجود ندارد!!! و تنها مشکل موجود بدرفتاري آن جن بدذات است! ايشان چنان از مکالمه با جن سخن ميگويند که گويي کمترين شکي در اعتقاد به وجود آن جن نميتوان داشت! در ضمن خواندن حکايت ايشان به نوعي غير مستقيم ! خواننده را از تحقيق و تفحص و تفکر در اين امور! برحذر ميدارد!(يعني به زبان خوش! بپذيريد که اين چيزا واقعيت هست و بترسيد از روزي که فکر کنيد در باب آن!!!)
لذا اگر اينها که نوشته اند به قصد مغلطه فوق است که ....هيچ!
ولي اگر واقعا اينگونه فکر ميکنند ، ضمن تحسين ايشان که اين مطلب را مطرح کرده اند به نظرم ، بهتر است نشاني تماس يکي از نزديکانشان را هم بفرمايند که اهالي سايت ضمن تماس با آن فرد لزوم معالجه شان را يادآور شوند. متاسفانه با اين درجه از وضعيت رواني شايد خودشان قادر به مراجعه به پزشک نباشد.

این ذکر هم امتحان کنید آرام و با تفکر
یا الله و یا رحمن و یا رحیم
و همچنین توسل کنید به آقا ابوالفضل العباس.(توسل کنیدا !!! محترمانه ولی سمج ول نکنید.من خودم حاجت گرفتم)
درسته که ایشان بی دست اند ولی دست کسی را رد نمی کنند.
اگه امکانش هست یه کربلا بروید
صلی الله علیک یا اباعبدلله

میتونید برید حرم امام رضا اونجا از امام رضا بخواین کمکتون کنه . در ضمن خوندن ایه الکرسی فقط زبونی فایده نداره باید از ته قلبتون و با تمتم وجودتون بخونیدش تا به روحتون هم اثر بذاره

ظاهراً اين بزرگوار تشريف نياوردند که بفرمايند تکليفشان با آن جن بسيار محترم چه شد؟!!! و تنها ما مانده​ايم و قبول حق موجوديت اجنه و ارواح و .... متعلق به چندين هزار سال قبل و دوران جهالت انسان در عصر کنوني !

با سلام وآرزوی بهبودی در ابتدا باید بگویم تاثیر جن بر انسان در بعضی از موارد را نمی توان منکر شد چرا که خدا در قرآن مجيد انسان ربا خوار را چنين توصيف مي كند: كساني كه ربا مي خورند بر نمي خيزند مگر مانند برخاستن كسي كه شيطان او را با مس و برخورد خود به شدت زده باشد. بقره(2) آية 275)ممكن است شيطان بر انسان هايي كه از نظر جسم و روح ضعيف هستند علاقه اي پيدا كند و يا بعضان اذيت كند هيچ بعيد نيست كه بعضي از كارهاي شيطاني و اعمال بي رويه سبب يك نوع جنون شيطاني گردد، يعني به دنبال آن اعمال، شيطان و اشرار جن در شخص اثر بگذارد و تعادل رواني او را بر هم زند.نمونه اي از اين موضوع در روايات ديده مي شود. امام باقر(ع) مي فرمايد: ابوخالد كابلي مدتي نزد پدرم علي بن الحسين (ع) خدمت مي كرد. روزي اشتياقش را نسبت به ديدار مادرش به حضرت بازگو نمود و براي رفتن نزد او رخصت خواست. حضرت فرمود:‌ فردا مردي از اهل شام كه صاحب شأن و جاه ومال است با دخترش كه جن زده شده به سراغ طبيب اين جا مي ايد و حاضر است مال خود را براي علاج دخترش صرف كند تو نزد او برو و بگو: من ده هزار درهم مي گيرم و او را معالجه مي كنم. فردا مرد شامي با دخترش آمد و سراغ از طبيب گرفت. ابوخالد گفت: من ده هزار درهم مي گيرم و او را معالجه مي كنم. پدر قول داد كه پول را بدهد. حضرت فرمود: به زودي با تو مكر مي كند و به وعده اش وفا نمي كند، سپس فرمود: برو در گوش چپ دختر بگو: اي خبيث. حضرت زين العابدين مي فرمايد: از بدن اين دختر بيرون رو و ديگر بر نگرد. ابوخالد چنين كرد. جنون دختر خوب شد سپس مال را از پدرش مطالبه كرد،‌اما او مسامحه نمود، چون آن مرد كوتاهي كرد حضرت فرمود: فردا باز مرضش بر مي گردد به او بگو: دليل عود بيماري آن است كه به وعده ات وفا نكردي اينك اگر ده هراز درهم را در دست علي بن الحسين (ع) بگذاري من او را علاج مي كنم به طوري كه ديگر بر نگردد فرداي آن روز به دستور آن جناب عمل كرد و گفت : آگر برگردي تو را به آتش خدا مي سوزانم شيطان از بدنش خارج شد و ديگر باز نگشت. ابوخالد مال را گرفت و به جانب مادر رفت. عليرضا رجالي،‌ جن و شيطان، ص 90 به نقل از شيخ طوسي، اختيار معرفه الرجال، ص 121.کتابهای جن و شيطان از عليرضا رجالي تهراني و معارف قرآن از آقاي مصباح و تفسير سورة جن از تفسير نمونه برای تحقیق بیشتر معرفي مي شود.و لازم می دانم به جای گرفتن دستورات ذکر و..از افراد غیر متخصص وبدون بصیرت مثل دعا نویس به دامان روحانیون دارای بصیرت در این زمینه پناه ببرید که شکل رفع مشکل در حدیث با شخص جن زده این را به ما می فهماند. اینکه شما فرمودید کسان دیگر مشکل شما را به قضیه 12 سال پیش نسبت دادند چه بسا مشکل شما از این دست نباشد که در این حالت باز ما شما را به روحانی دارای بصیرت ارجا می دهیم وبرای عوارضی که در روح خود احساس می کنید باید به روانشناس رجوع کرد و من احتمال می دهم چون موقعی که به پیش دعا نویسها رفته اید بیان داشته اید که یک چنین سابقه ای داشته اید آنها هم که غیر متخصص بوده اند سریع دلیل مشکل شما را همان دانسته اند شما را مورد تلقین قرار داده اند برای اینکه باور کنید اثر تلقین چه قدر است باید گفت مسئلة تلقين، از مسائل بزرگ «علم الروح» است. اين مسئله را امروز با روان ناخودآگاه به شكل عالي توجيه و تفسير كرده‏اند كه انسان چگونه روانش تلقين مي‏پذيرد. انسان در بيداري هم تلقين‏پذير است ولي چون در بيداري روحْ مقاومت مي‏كند [نمي‏توان اثر آن را مانند هنگام خواب ملاحظه كرد.] اگر بتوانند كسي را به وسيلة هيپنوتيزم به خواب مغناطيسي ببرند هرچه به او تلقين كنند در روان ناخودآگاهش وارد مي‏شود (چون در حال خواب، روان خودآگاه مقاومت نمي‏كند) و وقتي بيدار شود حس نمي‏كند كه چيزي به او گفته يا ياد داده‏اند.گوستاولوبون مي‏گويد: مي‏خواستم اين قضيه را تجربه كنم كه آيا مسئلة تلقين و روان ناخودآگاه در اين حد درست است يا نه؟ دختر جواني را آوردند و به خواب مغناطيسي بردند. در اين حال آنچه را كه من دلم مي‏خواست به او تلقين كردند. مي‏خواستم بگويم كه اين دختر در فلان روز، فلان ساعت، سر فلان چهار راه براي يك سؤال علمي با من وعدة ملاقات بگذارد (ظاهراً مي‏گويد اين كار را خود من انجام دادم). چند روز گذشت، يك وقت ديدم همان دختر تلفن مي‏كند يا نامه نوشته است: استاد! من دچار يك مشكلي هستم، فكر كردم اين مشكل را غير از تو كسي حل نمي‏كند، اگر وقت داريد فلان روز، فلان ساعت، سر فلان چهار راه تشريف بياوريد؛ من يك سؤال كوچكي دارم؛ يعني همان كه در روان ناخودآگاه او رفته بود در روان خودآگاهش بروز كرد بدون آنكه خودش بفهمد كه اين تلقيني است كه ديگران كرده‏اند و آنها اين فكر را به روان ناخودآگاه او فرو كرده‏اند.امروز مسئلة معالجة جسمي بسياري از بيماريها با وسائل روحي مثل تلقين، يك مسئلة بسيار جالب توجه و به رسميّت شناخته شده است.و متقابلا ایجاد وحادتر کردن بیماریاین گونه است.به نظر من نباید گزینه ادامه این کار برای شما خوب بوده باشد چون این کار انرژی انسان را می گیرد وبا توجه به اینکه از همین محل خستگی روحی داشتید نمی توانست برای شما خوب باشد.و از آن رو که شما می فرمایید بعد از انجام این عملها چند سالی را حتی توانستید بگذرانید در حالتی که حتی مدرک عالی در این سالها گرفتید حال اینکه دارای حالت متعادل بوده اید که توانسته اید مدرک بگیریدو این قول به تلقین را بعد از چند سال قوی تر می کند .و اما برای مشکلاتی که فرمودید باید یک دوره در مان را در نزد یک روان پزشک بگذرانید و من به مقتضای مجال صحبتهائی را برای شما دارم چنانچه می دانید نگراني و تشويش از دردهاي بزرگ و جانكاه است.اين بيماري خطرناك عوارض رنج آوري دارد، جوان را پير، نيرومند را ناتوان، اعصاب پولادين را در هم مي‏شكند. خواب و آرامش را مي‏برد. عمر را كوتاه مي‏كند و بالاخره موجب بيماري قلبي، فشار خون، زخم معده و گاهي نيز منجر به عوارض روحي و سرانجام منتهي به ديوانگي مي‏شود. فرض كنيد: قسمتي از بازار دچار آتش سوزي مي‏شود و ده‏ها ميليون تومان اموال بازاريان در معرض خطر جدي قرار مي‏گيرد. همه از شنيدن خبر آتش سوزي ناراحت شده و با شتاب خود را به محل حادث مي‏رسانند. در اين حادثه عده زيادي كم و بيش زمان مي‏بينند، اما سه نفر بيش از ديگران متضرر مي‏گردند. اين سه نفر هم مثل ديگران به خاطر از دست دادن قسمت اعظم سرمايه خود ناراحتند و نگران ولي در صورتي كه روحيه و تجزيه و تحليل آن‏ها ا زحوادث متفاوت باشد قهراً عكس العمل‏هاي آن‏ها نيز متفاوت خواهد بود.آن كه داراي روحيه قوي و نيرومند است، گرچه از اين حادثه تلخ ناراحت سات، اما مغلوب حادثه نشده و خود را نمي‏بازد. براي اين كه خود را با اوضاع و احوال منطبق سازد و زندگي را از سر بگيرد عاقلانه مي‏انديشد و از خود مي‏پرسد هم اكنون وظيفه چيست؟ چه بايد كرد؟گذشته دردناك چشم پوشيد و تمام تلاش و همت بايد متوجه آينده باشد.آن كه روحيه متوسط دارد، نه جزع دارد و نه آرامش فكري، و به تعبير ديگر زندگيش توأم با نگراني است. در ظاهر آرام است، اما در باطن مضطرب، با مردم مي‏نشيند، اما فكري در جاي ديگر است. بالاخره آن كه اراده قوي ندارد. به محض برخورد با حادثه خود را مي‏بازد، قدرت تعقل و تصميم را از دست مي‏دهد. واقعيت‏هاي زندگي را فرامو مي‏كند. به دنياي اوهام و تخيلات پناه مي‏برد و كم كم دچار وحشت و اضطراب مي‏گردد.راه‏هاي مبارزه با اضطراب و نگراني:از نظر اسلام مبارزه با نگراني دو مرحله دارد. مرحله پيش از وقوع حادثه و مرحله بعد از وقوع.در مرحله اول مردم را وادار مي‏كند كه جهان را آن گونه كه هست بشناسد. اوضاع و احوال را با واقع بيني بنگرند. ناپايداري و بي قراريش را از ياد نبرند. فايده اين بينش اين است كه مردم را براي دگرگوني‏هاي زندگي آماده مي‏كند وا فكارشان را براي مواجهه با ناملايمات آماده مي‏سازد. امام صادق(ع) فرمودند: سه چيز است كه روا نيست انسان عاقل در هيچ حالي آن را فراموش كند. اول: فناء دنيا "بداند كه همه چيز دنيا، آفتاب، ماه، آسمان، حيوانات، درخت و انسان از بين مي‏رود دوّم: دگرگونيهاي حالات "بداند روزي جوانيش به پيري، سلامتي به مريضي، پيروزي به شكست، خوشي به ناخوشي و بالاخره دارائش به نداري تبديل مي‏شود".سوم: آلام ناگهاني و بلاياي بي امان "مثل اين كه در اثر تصادف، سيل، زلزله و انفجار و... از بين برود".1. بحارالأنوار، ج 1، ص 132، حديث شماره 29. توجه به اين سه مورد انسان را آماده مي‏سازد كه در مقابل حوادث خود را نبازد و افسوس گذشته را نخورد و ترس از آينده نداشته باشد. و به تعبير ديگر درهاي ديروز و فردا را به روي خود ببندد و هر روز در فكر همان روز باشد. توجه به فرمايش امام صادق(ع) در اين مورد بسيار مفيد خواهد بود.گفتني است، افراد عاقل بر گذشته افسوس نمي‏خورند، امّا از آن درس عبرت مي‏گيرند، و نسبت به آينده نيز ترس موهوم ندارند. اما مراقب اعمال خويش هستند؛ از كارهاي ناروا اجتناب مي‏كنند و تكاليفي را كه در عهده دارند به خوبي انجام مي‏دهند. در مرحله دوم براي غلبه بر نگراني و اضطراب، رعايت عوامل زير لازم است:1 - تجزيه و تحليل آن چيزي كه باعث آشفتگي خاطر گرديده و ناآرامي به وجود آورده است، مثلاً تحقيق كند چرا در راه تحصيل ضربه خوردند، چرا خانواده برايشان فشار زيادي آوردند كه ناگزير از خانه فرار كنند؟ 2- توجه به اوضاع و احوال كساني كه به مصيبت‏ها و سختي‏هاي شديدتري گرفتارند. 3- استفاده از رابطه طبيعي جسم و جان، يعني اشتغال به كارهاي مسرت بخش، معاشرت با دوستان عاقل، لبخندهاي جذاب، نگاه به مناظر طبيعي و... موجب تقليل نگراني مي‏شود. 4- صبر و تحمل در مقابل ناملايمات.بايد براي رهايي از نگراني، حادثه ناگوار را بررسي كند اگر قابل رفع است چاره انديشي كند و در غير اين صورت عاقلانه تسليم قضاي قطعي شود.

به كوشش نرويد گل از شاخ بيد
نه زنگي به گرمابه گردد سپيد
كه حاصل كند خوبروئي به زور؟
به سرما كه بينا كند چشم كور؟
چو رد مي‏نگردد خدنگ قضا
سپر نيست مر بنده را جز رضا
و در خاتمه سفارش مي‏كنيم مراقب اعمال و رفتار خود باشيد تا بار ديگر گرفتار نشويد كه فرموده‏اند: "لا يلسع العاقل من حجر مرّتين"(1) عاقل از يك سوراخ دوبار گزيده نمي‏شود ضمناً اگر بتوانيد كتاب "معجزه اراده" انجمن اولياء و مربيان را تهيه و مطالعه نماييد بسيار سودمند خواهد بود. در باره طلاق گفته بودید که ..... به نظر من اصلا به مشکلتان کمک نمی کند بلکه در کنار همسر بودن است که به شما کمک میکند .واگر بتوانید رابطه بهتری با همسرتان داشته باشید اثر مثبت آنرا در خود خواهید دید.ودر باره سوئ ظنی حالتهای شبیه غش تا چند لحظه فراموشی خوابهای وحشتناک چیز هائی است که با توجه به مطالب بالاوگذراندن دوران درمان انشا الله رفع می شود و در پایان ملتمس دعا هستیم.

موضوع قفل شده است