جمع بندی قدرت خدا

تب‌های اولیه

145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قدرت خدا

سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

با نام الله




کارشناس بحث: استاد هادی

tazkie;388663 نوشت:
سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

با سلام و عرض ادب

نقص زمانی متصور است که عدم توانایی از ناحیه فاعل باشد ، اما در امور محال و غیر ممکن عدم توانایی از جانب قابل است نه فاعل؛ اینکه گفته می شود خداوند متعال بر امور محال قدرت ندارد نه اینکه خداوند را با عدم قدرت توصیف می کنیم بلکه اساسا قابلیت تعلق قدرت به امور محال منتفی است و عدم تعلق قدرت نیز برای خداوند نقص به شمار نمی آید.

این بیان را در قالب مثال توضیح می دهیم :
برای مثال یک ظرف دو لیتری قابلیت پذیرش بیشتر از دو لیتر را ندارد و اگر بشتر از دو لیتر آب ریخته شود سرازیر می شود ، لذا این ظرف اگر به دریا هم انداخته شود همان دو لیتر را دریافت خواهد کرد نه بیشتر ، چون ظرف قابلیت دریافت بیشتر از دو لیتر را ندارد .
در این مثال نقص از جانب فاعل (دریا) نیست ، اگر ظرف قابلیت بیشتری داشت می توانست از آب دریا بیشتر دریافت کند ؛ پس ظرف دو لیتری قابیلت تعلق بیشتر از دو لیتر آب را ندارد لذا نقص از جانب قابل و پذیرنده است نه از جانب فاعل .

مثالی دیگر:
«براي نزديک شدن مطلب به ذهن استاد کوزه‌گري را در نظر بگيريم که مي‌تواند زيباترين کوزه‌ها را از گل بسازد، حال به جاي گل، مقداري آب در اختيار او قرار داده و از او بخواهيم که با آن کوزه‌اي بسازد، بديهي است که در اين شرايط او کوچک ترين توفيقي براي ساختن حتي يک کوزه ساده نخواهد يافت، واضح است که اين عدم توفيق را نمي‌توان به پاي ناتواني يا کم تجربه گي او گذاشت و مقام استادي او را مورد ترديد قرار داد، در بحث ما نيز قضيه‌اي شبيه به اين مثال برقرار است . نقصان وکاستي به ناحيه قابل باز مي‌گردد، نه فاعل. بر اين اساس گفته شده است که اصولا مفهوم شيء بر محال عقلي صدق نمي‌کند تا آن مشمول تعابير اين که خدا بر همه چيز قدرت دارد بشود.(خداوند سبحان فرمود « ْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير»(بقره 106 )

بنابراين حاصل پاسخ اين است که:
قابليت، تعلق قدرت به اين امور منتفي است . عدم تعلق نيز نقص و محدوديتي براي قدرت خداوند به شمار نمي‌آيد(آموزش کلام اسلامي، ج 1، ص 233- 234)

برای مطالعه بیشتر کتاب آموزش کلام اسلامی ، سعیدی مهر را مطالعه بفرمایید.
لینک زیر نیز مفید است:
http://www.pasokhgoo.ir/node/19975

سوالی که برخی از من پرسیده بودند این بود: ایا خداوند میتواند کل جهان رو توی قوطی کبریت جای دهد؟
پاسخ با توجه به توضیحات جناب هادی: قوطی کبریت ظرفیت 40 خلال چوب کبریت رو دارد و این نقص از طرف قوطی کبریت است نه خداوند.

ابوالفضل;392317 نوشت:
سوالی که برخی از من پرسیده بودند این بود: ایا خداوند میتواند کل جهان رو توی قوطی کبریت جای دهد؟
پاسخ با توجه به توضیحات جناب هادی: قوطی کبریت ظرفیت 40 خلال چوب کبریت رو دارد و این نقص از طرف قوطی کبریت است نه خداوند.

با سلا و عرض ادب
و با تشکر از شما : شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید که:«هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ تَصْغُرَ الدُّنْیَا أَوْ تَکْبُرَ الْبَیْضَةُ،آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل کند بدون آنکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود امام(ع) فرمود:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْزِ وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ، همانا خداوند به عجز و ناتوانی متّصف نمی شود بلکه آن چه تو از من در باره آن پرسیدی موجود نمی شود [و قابلیت وجود ندارد»(توحید صدوق باب 9 حدیث 9)
جا شدن جهان در قوطی کبریت به اجتماع و ارتفاع نقیضین می انجامد و هر دوی این ها محال ذاتی اند ، مثلا نمی شود یک چیز در زمان واحد هم سیاه باشد و هم سیاه نباشد
برای اینکه کل جهان بتواند در قوطی کبریت جا بشود یا می بایست قوطی کبریت بزرگ شود و یا جهان آنقدر بزرگ شود که بتواند در قوطی کبریت جا بشود و می دانیم که هر دوی این ها محال است . در حقیقت پرسش گر از خداوند خواسته است امر محال (اجتماع نقیضین) را بجا بیاورد: قوطی کبریت از جهان کوچک تر است ، قوطی کبریت از جهان کوچک تر نیست .
امکان ندارد در زمان واحد بدون اینکه جهان کوچک شود و یا قوطی کبریت بزرگ شود کل جهان در قوطی کبریت جا بگیرد ؛ لذا قابلیت تعلق قدرت به امور محال (اجتماع نقیضین) منتفی است .

جمع بندی

موضوع: قدرت خداوند

پرسش:

آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

پاسخ:

نقص زمانی متصور است که عدم توانایی از ناحیه فاعل باشد ، اما در امور محال و غیر ممکن عدم توانایی از جانب قابل است نه فاعل؛ اینکه گفته می شود خداوند متعال بر امور محال قدرت ندارد نه اینکه خداوند را با عدم قدرت توصیف می کنیم؛ بلکه اساسا قابلیتِ تعلق قدرت به امورِ محال منتفی است و عدمِ تعلق قدرت نیز برای خداوند نقص به شمار نمی آید.
براي نزديک شدن مطلب به ذهن، استاد کوزه‌گري را در نظر بگيريم که مي‌تواند زيباترين کوزه‌ها را از گل بسازد، حال به جاي گل، مقداري آب در اختيار او قرار داده و از او بخواهيم که با آن کوزه‌اي بسازد، بديهي است که در اين شرايط او کوچک ترين توفيقي براي ساختن حتي يک کوزه ساده نخواهد يافت، واضح است که اين عدم توفيق را نمي‌توان به پاي ناتواني يا کم تجربه گي او گذاشت و مقام استادي او را مورد ترديد قرار داد، در بحث ما نيز قضيه‌اي شبيه به اين مثال برقرار است . نقصان وکاستي به ناحيه قابل باز مي‌گردد، نه فاعل. بر اين اساس گفته شده است که اصولا مفهوم «شيء» بر محال عقلي صدق نمي‌کند. خداوند سبحان فرمود «أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير»(1) خداوند بر هر چیزی قادر است.
حاصل کلام: قابليتِ تعلقِ قدرت به اين امور منتفي است . عدم تعلق نيز نقص و محدوديتي براي قدرت خداوند به شمار نمي‌آيد(2)
اما اینکه آیا خداوند می توان کل جهان را در قوطی کبریت جا بدهد؟ پاسخ این است که برای اینکه کل جهان بتواند در قوطی کبریت جا بشود یا می بایست قوطی کبریت بزرگ شود و یا جهان آنقدر بزرگ شود که بتواند در قوطی کبریت جا بگیرد و می دانیم که هر دوی این ها محال است . در حقیقت پرسش گر از خداوند خواسته است امر محال (اجتماع نقیضین) را بجا بیاورد: «قوطی کبریت از جهان کوچک تر است ، قوطی کبریت از جهان کوچک تر نیست»؛ جا شدن جهان در قوطی کبریت به اجتماع و ارتفاع نقیضین می انجامد و هر دوی این ها محال ذاتی اند ، مثلا نمی شود یک چیز در زمان واحد هم سیاه باشد و هم سیاه نباشد.
امکان ندارد در زمان واحد بدون اینکه جهان کوچک شود و یا قوطی کبریت بزرگ شود کل جهان در قوطی کبریت جا بگیرد ؛ لذا قابلیت تعلق قدرت به امور محال (اجتماع نقیضین) منتفی است.
شخصی از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید که:«هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ تَصْغُرَ الدُّنْیَا أَوْ تَکْبُرَ الْبَیْضَةُ آیا پروردگار تو می تواند دنیا را در تخم مرغی داخل کند بدون آنکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود امام(ع) فرمود:«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْزِ وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ، همانا خداوند به عجز و ناتوانی متّصف نمی شود بلکه آن چه تو از من در باره آن پرسیدی موجود نمی شود [و قابلیت وجود ندارد»(3)

پی نوشت
[1] بقره 106
[2] آموزش کلام اسلامي، ج 1، ص 233- 234
[3] توحید صدوق باب 9 حدیث 9

هادی;392201 نوشت:
برای مثال یک ظرف دو لیتری قابلیت پذیرش بیشتر از دو لیتر را ندارد و اگر بشتر از دو لیتر آب ریخته شود سرازیر می شود ، لذا این ظرف اگر به دریا هم انداخته شود همان دو لیتر را دریافت خواهد کرد نه بیشتر ، چون ظرف قابلیت دریافت بیشتر از دو لیتر را ندارد .
در این مثال نقص از جانب فاعل (دریا) نیست ، اگر ظرف قابلیت بیشتری داشت می توانست از آب دریا بیشتر دریافت کند ؛ پس ظرف دو لیتری قابیلت تعلق بیشتر از دو لیتر آب را ندارد لذا نقص از جانب قابل و پذیرنده است نه از جانب فاعل .

مثالی دیگر:
«براي نزديک شدن مطلب به ذهن استاد کوزه‌گري را در نظر بگيريم که مي‌تواند زيباترين کوزه‌ها را از گل بسازد، حال به جاي گل، مقداري آب در اختيار او قرار داده و از او بخواهيم که با آن کوزه‌اي بسازد، بديهي است که در اين شرايط او کوچک ترين توفيقي براي ساختن حتي يک کوزه ساده نخواهد يافت، واضح است که اين عدم توفيق را نمي‌توان به پاي ناتواني يا کم تجربه گي او گذاشت و مقام استادي او را مورد ترديد قرار داد، در بحث ما نيز قضيه‌اي شبيه به اين مثال برقرار است . نقصان وکاستي به ناحيه قابل باز مي‌گردد، نه فاعل. بر اين اساس گفته شده است که اصولا مفهوم شيء بر محال عقلي صدق نمي‌کند تا آن مشمول تعابير اين که خدا بر همه چيز قدرت دارد بشود.(خداوند سبحان فرمود « ْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير»(بقره 106 )


باسلام
درسته که ضعف از قوطی کبریته ولی اگه خدا خواسته بشه نمیشه؟ بدون اینکه جهان کوچک شود یا قوطی کبریت بزرگ؟
مگر خداوند علی کل شیء قدیر نیست؟ اگر اراده کند نمیشود؟

user;434065 نوشت:
باسلام
درسته که ضعف از قوطی کبریته ولی اگه خدا خواسته بشه نمیشه؟ بدون اینکه جهان کوچک شود یا قوطی کبریت بزرگ؟
مگر خداوند علی کل شیء قدیر نیست؟ اگر اراده کند نمیشود؟

با سلام عرض ادب خدمت شما

ببینید اموری که محال باشد اصلا امکان ندارد در عالم خارج اتفاق بیافتند ، بدون اینکه جهان کوچک شود و یا قوطی کبریت بزرگ ممکن نیست جهان در قوطی کبریت جا بگیرد و این بی ارتباط با قادر بودن خداوند است دو تا مثال در پست های قبل ارائه شد لطفا به این مثال ها توجه بفرمایید انشاء الله حل خواهد شد .
خداوند بر هر «شیئ» قادر است نه بر «لاشئ» امور محال لاشئ هستند ، لذا قدرت به آن ها تعلق نمی گیرد .
توضیح منطقی و عقلی :
بازگشت امور محال به اجتماع نقیضین است، شما می دانید دو نقیض مانند سیاهی و سفیدی در یک زمان بر یک شیئ واحد جمع نمی شوند؛ یعنی نمی توان گفت این شئ هم سیاه است هم سفید بالاخره یا سفید است یا سیاه ممکن نیست هم سیاه باشد هم سفید. آیا امکان دارد یک چیز هم سیاه باشد هم سفید؟ اصلا آیا منطقی است که از این موضوع سوال کرده و بپرسیم آیا خداوند می تواند یک چیز را هم سیاه کند و هم سفید؟
مسئله مورد نظر هم همانند سیاهی و سفیدی است که در یک چیز جمع نمی شوند، به این صورت که یک شئ یا بزرگ است یا کوچک، امکان ندارد هم بزرگ باشد و هم کوچک ، بالاخره یا بزرگ است و یا کوچک. جمع این دو در یک چیز واحد اجتماع نقیضین است و اجتماع نقیضین از امور محال می باشد. می توان سوال کرد که آیا خداوند قادر است یک چیز را هم بزرگ کند هم کوچک ؟ این نشدنی است و هیچ لطمه ای به قادر بودن خداوند نمی زند.

tazkie;388663 نوشت:
سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

سلام بر شما
به نظر من بین محال ذاتی و محال عادی باید فرق گذاشت و چه بسا برخی امور که در این عالم محال ذاتی به نظر میرسد ذاتی نباشند به عبارتی دایره محالات ذاتی بسیار کوچک است
و اما خدای متعال در قران خود را بر هر چیزی قادر معرفی کرد و این چیز باید در ذات خود امکان تحقق داشته باشد وگرنه اصلا شی نیست تا قدرت به او تعلق بگیرد
یا علی

tazkie;388663 نوشت:
سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

ممکنات موجودیت و هستی دارند( یعنی مثل خالقشان وجود دارند ) اما غیرممکن یا محال موجودیتی ندارد.

قدرت خداوند بر چیزی که نیست چگونه باید تعلق بگیرد؟

[="DarkSlateBlue"]بنام او

باسلام..

tazkie;388663 نوشت:
قدرت خدا

سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

ابوالفضل;392317 نوشت:
سوالی که برخی از من پرسیده بودند این بود: ایا خداوند میتواند کل جهان رو توی قوطی کبریت جای دهد؟

user;434065 نوشت:
باسلام
درسته که ضعف از قوطی کبریته ولی اگه خدا خواسته بشه نمیشه؟ بدون اینکه جهان کوچک شود یا قوطی کبریت بزرگ؟
مگر خداوند علی کل شیء قدیر نیست؟ اگر اراده کند نمیشود؟

اجازه بدهید من یکبار برای همیشه به اینگونه بحثها پاسخ یا شاید خاتمه بدهم ..

این سوالات،سوالاتی بودند که یک زمانی هم ذهن مرا نیز درگیر خود نموده بودند {البته با نمونه توپ فوتبال و سیاره زمین} اما یک پاسخ بخودم قبولاندم که شاید برای تعداد دیگر هم قابل قبول گردد ..

بله خداوند میتواند بر هر کار غیرممکنی نیز فائق آید کافی ست که اراده مینمود درآنصورت خواهیم دید که سیاره زمین هم در نظر ما درون یک توپ فوتبال یا یک قوطی کبریت هم جای میگرفت .. فقط اراده او کافی خواهدبود و الان چون خداوند نخواسته چنین امری را محقق نماید بنابراین برای ذهن تعدادی از ما شده اند سوال و مشکل مگر نه این است که اگر ما انسانها هیچ موجود پرنده ای را ندیده بودیم اینک سوال مینمودیم آیا خداوند میتوانست کاری کند که مثلا عقاب یا خروس بتوانند پرواز نمایند و چون ذهن انسانها عقاب پرنده یا هیچ حیوان و موجود پرنده ای را ندیده بودند حای پشه یا زنبور یا مگس .. بنابراین عده ای درصدد طرح این سوال و عده ای هم در صدد توجیه علمی یا عقلانی این عدم بر میامدند اما اینک که خداوند چنین امری را محقق نموده پس اینگونه سوالات،برای ذهن ما سوال نشدند و اینک این نمونه توپ و سیاره یا قوطی کبریت شده اند سوال که درهمین چهارچوب ما میتوانیم فکرنماییم که خداوند همه احتمالات غیرممکن فعلی را هم میتوانست یا حتی اینک هم میتواند محقق نماید فقط کافی ست که اراده اش را نماید درآنصورت خواهیم دید که همه علوم و درک ها و منطق ها و افکار و عقول بشری هم درهمین چهارچوب شکل میگرفتند یا خواهندگرفت و بلکه براحتی هم آنرا درک مینمودند یا خواهندنمود .. بنابراین فعلا به این جمله ایمان داشته باشیم که او بهرکاری قادراست چون او خدا و خالق است .. خدا و خالقی که توانسته چنین بدنهایی و چنین حشرات و پرنده ها و حیوانات و موجوداتی بس پیچیده و چنین سخت را و حتی چنان فضاها و کهکشانها و کائنات بس عظیمی را خلق نماید و زمانهایی چنین پیچیده و بظاهر غیرقابل دستیابی بیافریند .. خالقی که چنین و چنان کرده .. بدون شک ، این همان خالق است و بدون شک این خالق بازهم میتواند چنین و چنان هم نماید..

خداوند علی کل شیء قدیر یا خداوند بر هر کاری و بر هر چیزی ، قادر و توانا میباشد حتی غیر ممکنهای فعلی ذهن فعلی ما انسانهای فعلی که فعلا بنابدلایلی و بظاهر،غیرممکن آمده اند..

{البته بحث و گفتمان شیرینتان را اگر همچنانم مایلید ادامه دهید شایدبه نتایج موردنظرذهن خودتان هم برسید اما برای عده ای فقط گفتم که ممکن است تحت تاثیراتی قرار گرفته و به توانایی این خالق بزرگ شک نمایند} {که البته و متاسفانه این تاثیر و این شک تا جایی که نمیبایست نفوذ کند مثل اینکه برعکس و بلکه نفوذ هم کرده که انشاا... بیش ازاین و بلکه پس از این و به این شکل،نفوذ هم نخواهدنمود}

خلاصه پست ..
{فعلا ذهن فعلی ما انسانها ازدرک و پاسخدهی چنین مسائل بظاهر نامکشوف و پیچیده ای ناتوان میباشد اما این دلیلی بر عدم توانایی این خالق که چنین جهانی را و چنین موجودات و مخلوقاتی را و چنین فضاها و کهکشانها و کائنات و چنین زمانها و سرعتهایی را و سرعت نور را خلق نموده،نخواهدشد که او بدون شک بر هر کاری و بر هر چیزی قادر و تواناست}

{باسپاس}[/]

آینده;434881 نوشت:
این همان خالق است و بدون شک این خالق بازهم میتواند چنین و چنان هم نماید..

با سلام عرض ادب خدمت برادر بزرگوار

شکی نیست که خداوند خالق جهان هستی بوده و بر هر چیزی قادر و تواناست، اما آنچه که حضرت عالی فرمودید به نظر صحیح نمی آید :
توضیح : محال بردو قسم است؛ محال ذاتی و محال عادی، محال ذاتی آن است که وجودش غیر ممکن باشد مانند جمع کردن بین سیاهی و سفیدی «اجتماع نقیضین»
محال عادی آن است که وجودش عادتا غیر ممکن است اما از طریق اسباب و علل غیر عادی وجودش ممکن می شود ، مثل اینکه عادتا محال است آتش به گلستان تبدیل شود اما خداوند می تواند از طریق اسباب و علل غیر عادی آتش را به گلستان تبدیل کند.
قدرت خداوند به کار هایی که وجودش ممکن است تعلق می گیرد مانند تبدیل کردن آتش به گلستان ، زنده کردن مرده ها و امثالهم؛ اما کارهایی که محال ذاتی هستند متعلق قدرت خداوند قرار نمی گیرند و این بدین معنی نیست که خداوند عاجز باشد بلکه بدین معنی است که آن کار ذاتا محال است.
جا گرفتن کل دنیا درون قوطی کبریت محال ذاتی است لذا متعلق قدرت قرار نمی گیرد .
امیدوارم مسئله برای دوستان حل شده باشد .
مردی از امیرالمؤمنین علی«علیه السلام» پرسید آیا خدا میتواند جهانی را درون تخم مرغی قرار دهد بدون اینکه دنیا کوچک یا تخم مرغ بزرگ شود؟
آن حضرت فرمودند: خدا از انجام کاری عاجز نیست ولی آنچه پرسیدی نمی شود.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

tazkie;388663 نوشت:
سلام. آیا اینکه قدرت خدا شامل امور ممکن می شود و نه امور محال، نشانگر نقص در قدرت خدا نیست؟

انجام همه امور برای خداوند ممکن است.فقط برای ذهن ما بی معنی است و ما قدرت درک ذات نا متناهی او را نداریم.
و چون فکر میکنیم که 2+2=4 پس خداوند نمیتواند آنرا 5 کند.
در حالی که این منطق را خداوند برای ما آفریده.
شاید تا بحال خواب هایی دیده باشید که در خواب برای شما معنا دارد اما وقتی بیدار میشوید کاملاً غیر منطقی و بی معنی است.مثلاً در خوابی 2+2=5 برای شما کاملاً چیز منطقی و معنا دار است.اما همینکه بیدار میشوید میگویید این چه خواب بی معنی و غیر منطقی ای بود که دیدم.یا در خواب جهان در یک تخم مرغ قرار بگیرد!!!
ما ذهنمان محدود است اما قدرت خداوند هرگز محدود نمیشود و او به کل شئ قادر و تواناست.
موفق باشید.

سلام : یه سوال قدیمی ولی جالب : آیا خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ؟ :Cheshmak:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

عبدالرسول;435115 نوشت:
سلام : یه سوال قدیمی ولی جالب : آیا خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ؟ :Cheshmak:

شما در طرح سوالتون خدا رو بخوای نخوای ناتوان جلوه دادید.
یعنی در اصل طرح سوال نکردید بلکه پاسخ خود را به صورت سوالی مطرح کرده اید.
شما اجتماع بین نقیضین رو در سوال طرح کرده اید.
مثلاً آیا رنگ سیاهی وجود دارد که سفید باشد؟
اگر خدا میتواند در سوال شما سنگ خلق کند پس چرا نمیتواند آنرا بلند کند؟
چون جواب به توانایی خدا بر میگردد در هر صورت خداوند ناتوان جلوه داده خواهد شد.چه پاسخ سوال بله باشد و چه خیر.
و اگر رنگ سیاه است دیگر سفید بودنش در طرح سوال چیست؟رنگ سیاه میتواند کمرنگ باشد اما سفید خود رنگی دیگر است.
خداوند میتواند این سنگ را خلق کند ولی میتواند آنرا بلند کند چون جازبه جزء خلائق خداست.پس تا جازبه جزء خلائق خداست معنی نمیدهد که نتواند آنرا بلند کند.
موفق باشید.

[=Microsoft Sans Serif]

user;434065 نوشت:
باسلام
درسته که ضعف از قوطی کبریته ولی اگه خدا خواسته بشه نمیشه؟ بدون اینکه جهان کوچک شود یا قوطی کبریت بزرگ؟
مگر خداوند علی کل شیء قدیر نیست؟ اگر اراده کند نمیشود؟

این‌ کار، شدنی است و هرآن نیز، دارد انجام می‌شود!
برای وارد شدن به هرچیزی، باید از در آن وارد شد؛ هیچ‌چیزی، بیش از ظرفیت درِ خود، جنبه‌ی دریافت ندارد. برای نمونه: یک کمُد، تنها به اندازه‌ی درِ خودش می‌تواند چیزی را در خود جای دهد و چیزی بزگتر از آن‌را، نمی‌تواند در خود جای دهد.
ما در اندیشه‌ی خود، کره‌ی زمین یا هر کره‌ی دیگری را می‌آوریم و آنرا تجسم می‌کنیم، خرد ما، از دید ساختاری، در برابر خورشید یا زمین، بسیار کوچک‌تر است؛ چگونه است که چیزی بزرگتر از خرد ما، در آن وارد می‌شود بدون آنکه اندازه‌ی آن‌ها تغییر کند؟
چرا نمی‌توانیم خدا را در خرد خود بگنجانیم؟
چون او بزرگ‌تر از خرد ماست!

چشم: در بلندای کوهی می‌ایستیم، و تا بی‌کران را نگاه می‌کنیم. درِ مردمک چشم ما چقدر است که این‌همه بزرگی از آن رد می‌شود و ما آن‌ها را می‌بینیم؟
اگر کسی در فضا باشد، می‌تواند همزمان چند کره و ستاره را ببیند؛ بدون آنکه اندازه‌ی آن‌ها دگرگون شود.
این‌همه بزرگی از درون لوله‌ای کم‌تر از (1mm) رد می‌شود و بر روی شبکیه می‌افتد، بدون آنکه اندازه‌شان دگرگون شود؛ تخم‌مرغ که خیلی بزرگ‌تر از آن است!

عبدالرسول;435115 نوشت:
سلام : یه سوال قدیمی ولی جالب : آیا خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ؟

پرسشی‌ست که نباید بدان پاسخ داد؛ زیرا هر پاسخ، اشتباه است!
ولی ابتدا باید برای این کار دلیلی گفته شود که چرا خدا باید چنین کاری را بکند؟ او حکیم است و هیچ کاری را بیهوده انجام نمی‌دهد؛ پس یک دلیل منطقی باید در ابتدا پیدا نمود!
شاید گفته شود برای اینکه بزرگی خود را به ما نشان دهد:
نخست اینکه، چه بسیار کارهای ناممکنی که خدا انجام داده است؛ برای نمونه: از یک آفریده‌ی بسیار ریز، آفریده‌ای شگرف به نام آدم می‌آفریند که خود او، جهانی پر از شگفتی است و همین برای آزمون خدا بس است.

width: 700

[/TD]
[TD="align: left"]دهد نطفه را صورتی چون پری
[/TD]
[TD]که کردست بر آب، صورت‌گری؟

دوم آنکه، خدا ما را نیآفریده است که بندگانش او را بیآزمایند، بلکه ما را آفریده است که ما را بیآزماید!
کسی می رود در یک بلندی می ایستد و رو به خدا می گوید: ای کسی که می گویند، نامت خداست،من خود را از این بالا به پایین پرت می‌کنم؛[=Microsoft Sans Serif] اگر به راستی تو خدا هستی، من را بگیر!

این آزمون کردن خداست که نادرست است!

عبدالرسول;435115 نوشت:
سلام : یه سوال قدیمی ولی جالب : آیا خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ؟ :Cheshmak:

سنگش چقدری باشه مثلا؟

إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا


همانا خدا آسمان‏ها و زمين را نگاه مى‏دارد كه فرو نريزند...

[="DarkSlateBlue"]و عرض سلام مجدد..

هادی;435079 نوشت:
با سلام عرض ادب خدمت برادر بزرگوار

وهمچنین خدمت شما استاد بزرگوار ..

هادی;435079 نوشت:
شکی نیست که خداوند خالق جهان هستی بوده و بر هر چیزی قادر و تواناست،

احتمالا چیزی از این جلوتر نبایدوجود داشته باشد یا بوجود بیاید ..

هادی;435079 نوشت:
محال بردو قسم است؛ محال ذاتی و محال عادی، محال ذاتی آن است که ..

البته حقیر سواد چندانی ندارم {اگرسواد را با مدرک سنجش نماییم .. زیر دیپلم} اما مهم برای من بعنوان یک ایرانی شیعه مذهب این میباشد که این تعاریف را دگرگون نماییم و بلکه آنها را تغییر دهیم که این باورهای ما بوده و هستند که امروز ما را ساخته که بازهم خواهندساخت و احتمالا این باید از یک تحقیق و نوع متفاوت کنکاش دگربار مورد ارزیابی محققین و اندیشمندان دینی ما همچون شما استاد بزرگوار قرار گیرد که در واقع علت چه بوده یا علت چیست ..؟؟ که احتمالا علت این است که متاسفانه ما ایرانیان {بدون رودربایسنی} تا حدودی آماده خوار شده ایم و اصلا هم بفکر دگرگونی و یک جهش بزرگ و بلند ژنتیکی در وجود خود و باورهای بارور شده و بلکه ریشه گرفته درجان و تن خود که اشتباه هم هستند،نیستیم .. برای نمونه برای چه خداوندی که مدعی قدرت مطلق اوئیم باید درمقابل یک سوال از ریشه اشتباه او را کم آورده و برایش یک تعریف اشتباه درست کرده و او را درچهارچوب یک تعریف اشتباه قاب نماییم و او را به دیوار ذهنمان میخ نماییم ..؟؟ پاسخهای احتمالا اشتباه که خداوند میتواند اما ..؟؟

و اما و اگر نخواهدداشت حداقل درمورد خداوند نباید داشته باشد و نباید داشته باشد که او موجود کوچکی نیست که ما انسانها بخواهیم برایش اما و اگر ناتوانی خلق نماییم فقط یک نگاه به بعد زمان و انواع چشمها و انواع سرعتها و شتابها همه حقایق او را و قدرت مطاق بودن او را برای ما آشکار یا اثبات خواهدنمود ..

او قادرمطلق است و اگر روزی هم اراده نماید .. بله سیاره زمین درون یک توپ فوتبال جای خواهدگرفت بدون آنکه از بزرگی این سیاره کاسته یا بر اندازه کوچک آن توپ افزوده گردد فقط کافی ست که به یک ژن در درون و وجود ما دستور دهد جهش نما .. ژنی که میتواند نوع نگاه و فهم و درک امروز انسانها را دگرگون نموده تا انسانها با چشمان محصور شده در زمان خود ببینند که چگونه امر محال ، محال نبوده بلکه نوع پاسخهای اشتباه و امروز ما این خالق بس بزرگ و دانا و نیرومند را محال و مجصور نمودند ..

{البته بازهم هرچه شما استاد بزرگواربگویید همان خواهدبود چون شاید چیزهایی باشند که از دایره فهم و درک امثال من بیرون باشند} {اما هرچه باشد توانایی خداوند بیرون شدنی نخواهدبود چه بر محال عادی چه برمحال ذاتی و حقیر مثالی بسیارساده که بتواند همه شک و شبهات اذهان یا ذهنها را در هر زمان پاسخگو گردد بسادگی هرچه تمام بیان نمودم که این در واقع دست خود اوست که امروز مارا چنین خلق نموده و او میتوانست و میتواند با یک اراده و بعد از آن ، یک زمان سلسله مراتبی منظم مدت دار ، این شک و شبهه را از ذهن ما دورنماید که آیا او میتواند یا نمیتواند که اگر او میتواند پس ناتوانی اش برای چه و اگرنمیتواند پس توانایی اش ازکجاست که این شاید درمورد ما انسانها صدق نماید اما درمورد او که خالق ماست ..؟؟ خیر گمان نمیبرم}{بازهم ممنون که نظرخوب خودرابیان نمودید استفاده بردم و نکته پایانی اینکه در مورد شدن و نشدن منهم قبلا شنیده بودم اما فکرنمیکنم این روایت ازامیرمومنان {ع} باشد یا متعلق به ایشان باشد البته با نوع نگاه و شناخت عالمانه ای که ماشیعیان نسبت به ایشان و ذهن متفکرانه ایشان داریم عرض مینمایم جای شک و تحقیق بیشتردارد}

{باسپاس}[/]

عبدالرسول;435115 نوشت:
سلام : یه سوال قدیمی ولی جالب : آیا خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ؟ :Cheshmak:

با سلام و عرض ادب

خداوند قادر مطلق هست آیا خداوند در همان حال که قادر مطلق است می تواند قادر مطلق نباشد؟ این نیز به اجتماع نقیضین بر می گردد یعنی ممکن نیست بگوییم خداوند هم قادر است هم قادر نیست .

آینده;435190 نوشت:
چگونه امر محال ، محال نبوده بلکه نوع پاسخهای اشتباه و امروز ما این خالق بس بزرگ و دانا و نیرومند را محال و مجصور نمودند ..

با سلام خدمت برادر عزیزم جناب آینده

خدمت شما عارضم طبق آنچه بزرگان دین و اندیشمندان بزرگ شیعه فرموده اند،قدرت بر امور محال تعلق نمی گیرد و آنچه به ذهن قاصر حقیر هم می رسد همین است و چیزی خارج از این موضوع نمی تواند باشد؛ ما مطابق با آیات قرانی و روایات، معتقدیم خداوند سبحان بر هر چیزی قادر است تا اینجا اتفاق نظر داریم؛ بنده می گویم قدرت خداوند بر امور محال تعلق نمی گیرد دقت بفرمایید که نگفتم خداوند نعوذ بالله عاجز است عجز زمانی متصور است که چیزی ممکن باشد اما قدرت بر انجام نداشته باشد اما وقتی چیزی ممکن نیست اصلا صحبت قدرت و یا عدم قدرت پیش نمی آید تاگفته شود خداوند قادر نیست .

اگر حضرت عالی پاسخ این پرسش بنده را بدهید مسئله حل خواهد شد:
آیا ممکن است یک چیز در زمان واحد هم سیاه باشد هم سفید؟ اگر سیاه است که سفید نیست و اگر سفید است سیاه نخواهد بود . یا امکان دارد در یک زمان واحد هم شب باشد و هم روز ؟

عــــلی;435112 نوشت:
انجام همه امور برای خداوند ممکن است.فقط برای ذهن ما بی معنی است و ما قدرت درک ذات نا متناهی او را نداریم.
و چون فکر میکنیم که 2+2=4 پس خداوند نمیتواند آنرا 5 کند.
در حالی که این منطق را خداوند برای ما آفریده.
شاید تا بحال خواب هایی دیده باشید که در خواب برای شما معنا دارد اما وقتی بیدار میشوید کاملاً غیر منطقی و بی معنی است.مثلاً در خوابی 2+2=5 برای شما کاملاً چیز منطقی و معنا دار است.اما همینکه بیدار میشوید میگویید این چه خواب بی معنی و غیر منطقی ای بود که دیدم.یا در خواب جهان در یک تخم مرغ قرار بگیرد!!!
ما ذهنمان محدود است اما قدرت خداوند هرگز محدود نمیشود و او به کل شئ قادر و تواناست.
موفق باشید.

سلام

در همین دنیا قبایلی وجود داره که از نظر انها 2+2 =5 می باشد
و به نظر حقیر هم محال ذاتی برای ذهن ما انسانهاست و بی معنیست بگوییم چیزی برای خدا محال ذاتیست
در حقیقت فلاسفه با این تعاریف و تعاریف دیگر مثل صادر اول
خداوند را بسیار ناقص و ناتوان می کنند

موفق باشید

بی نظیر;435266 نوشت:
سلام

در همین دنیا قبایلی وجود داره که از نظر انها 2+2 =5 می باشد
و به نظر حقیر هم محال ذاتی برای ذهن ما انسانهاست و بی معنیست بگوییم چیزی برای خدا محال ذاتیست
در حقیقت فلاسفه با این تعاریف و تعاریف دیگر مثل صادر اول
خداوند را بسیار ناقص و ناتوان می کنند

موفق باشید

با سلام و عرض ادب خدمت سرکار بی نظیر

چیزی برای خداوند قادر متعال محال نیست؛ قرآن هم فرموده خداوند بر هر «شئ» قادر است نه بر «لاشئ»
لا شئ موجودیت خارجی ندارد که قدرت بر آن تعلق بگیرد؛ آیا امکان دارد در یک زمان هم شب باشد و هم روز؟

بی نظیر;435266 نوشت:
سلام

در همین دنیا قبایلی وجود داره که از نظر انها 2+2 =5 می باشد
و به نظر حقیر هم محال ذاتی برای ذهن ما انسانهاست و بی معنیست بگوییم چیزی برای خدا محال ذاتیست
در حقیقت فلاسفه با این تعاریف و تعاریف دیگر مثل صادر اول
خداوند را بسیار ناقص و ناتوان می کنند

موفق باشید

با سلام

دوست گرامی شما 2 تا گل داری با 2 تا گل دیگه روی هم 4 تا گل رو تشکیل میده:

:Gol::Gol::Gol::Gol:= :Gol::Gol:+ :Gol::Gol:

نه یک گل بیشتر میشه نه یکی کمتر.

اگر دوست دارید میتونید به عدد 4 بگید 5 یا به عدد 2 بگید 3 ولی هیچ وقت نمیتوانید در تعداد گلها تغییری ایجاد کنید.

2 همان 2 هست :Gol::Gol:

4هم همان 4 است:Gol::Gol::Gol::Gol:

پس به هیچ عنوان ممکن نیست 2+2 یکی بیشتر از 4 شود

چگونه توقع دارید مثلا 2 فرزند داشته باشید. چند سال بعد هم صاحب 2 تا دیگه بشید ، بعد یباره خدا معجزه کنه و 4 تا بچه 5 تا بشن :Moteajeb!:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;435621 نوشت:
با سلام

دوست گرامی شما 2 تا گل داری با 2 تا گل دیگه روی هم 4 تا گل رو تشکیل میده:

:Gol::Gol::Gol::Gol:= :Gol::Gol:+ :Gol::Gol:

نه یک گل بیشتر میشه نه یکی کمتر.

اگر دوست دارید میتونید به عدد 4 بگید 5 یا به عدد 2 بگید 3 ولی هیچ وقت نمیتوانید در تعداد گلها تغییری ایجاد کنید.

2 همان 2 هست :Gol::Gol:

4هم همان 4 است:Gol::Gol::Gol::Gol:

پس به هیچ عنوان ممکن نیست 2+2 یکی بیشتر از 4 شود

چگونه توقع دارید مثلا 2 فرزند داشته باشید. چند سال بعد هم صاحب 2 تا دیگه بشید ، بعد یباره خدا معجزه کنه و 4 تا بچه 5 تا بشن :Moteajeb!:


خداوند غیر ممکن ها را آفرید و برای همه ما درک و شعور پذیرش و تشخیص غیر ممکن از ممکن را قرار داد.
ممکن و غیر ممکن آفریده خداوند هستند و این عقل ماست که خود آفریده اوست.برای همین در قیامت کسی قدرت رد حرف حق را نخواهد داشت.چون همه چیز با نظم است.
اما خداوند میتوانست طوری دیگر بیافریند و بی نظمی وجود داشته باشد و آن بی نظمی برای ما قابل درک باشد.مثلاً در یک زمان هم شب باشد هم روز.یک رنگ هم سیاه باشد هم سفید.
رنگ سیاه و سفید مخلوق هستند.تشخیص رنگ ها مخلوق و مغز ما هم مخلوق است.
مثلاً من برنامه نویس نرم افزار هستم.میتونم یه هوش مصنوعی بسازم که بهش بگم هر وقت این نشانه رو دیدی بدون که الان هم شبه و هم روزه.و اون نرم افزار قدرت درک اینو داره که بفهمه الان هم شبه هم روزه چون من خودم براش برنامه نویسی کردم که اینطوری بفهمه و بر اساس قانونی که من طراحی کردم درک کنه.
ما اینطور برنامه ریزی شدیم.و هیچ غیر ممکنی برای خدا غیر ممکن نیست.
موفق باشید.

عــــلی;435775 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

خداوند غیر ممکن ها را آفرید و برای همه ما درک و شعور پذیرش و تشخیص غیر ممکن از ممکن را قرار داد..

سلام
لطفا غیر ممکنهایی که خداوند آفریده نام ببرید

عــــلی;435775 نوشت:

رنگ سیاه و سفید مخلوق هستند.تشخیص رنگ ها مخلوق و مغز ما هم مخلوق است.
مثلاً من برنامه نویس نرم افزار هستم.میتونم یه هوش مصنوعی بسازم که بهش بگم هر وقت این نشانه رو دیدی بدون که الان هم شبه و هم روزه.و اون نرم افزار قدرت درک اینو داره که بفهمه الان هم شبه هم روزه چون من خودم براش برنامه نویسی کردم که اینطوری بفهمه و بر اساس قانونی که من طراحی کردم درک کنه.
ما اینطور برنامه ریزی شدیم.و هیچ غیر ممکنی برای خدا غیر ممکن نیست.
موفق باشید.

این نظرشما به معنای اینست که برای خداوند 2+2 هر عددی میتواند باشد ولی برای ما اینطور برنامه ریزی کرده که مافکر کنیم 2+2 میشه 4

این سخن یعنی عقل ما هم هیچی نیست و نمیشه بهش اعتماد کرد پس نمیتوان گفت کاری که انجامش محال عقلیه کار نیست که قدرت خدا بهش تعلق بگیرد...

فلا تضربوا لله الأمثال إن الله يعلم وأنتم لا تعلمون

[="DarkSlateBlue"]باعرض سلام مجدد..

هادی;435234 نوشت:
اگر حضرت عالی پاسخ این پرسش بنده را بدهید مسئله حل خواهد شد:
آیا ممکن است یک چیز در زمان واحد هم سیاه باشد هم سفید؟ اگر سیاه است که سفید نیست و اگر سفید است سیاه نخواهد بود . یا امکان دارد در یک زمان واحد هم شب باشد و هم روز ؟

متاسفانه من همین الان موفق شدم وارد این تاپیک شوم چون .. بگذریم .. اما ..؟؟

اما پاسخ حقیر هم دقیقا عینا همین نوع پاسخ برادربزرگوار {علی آقا} بود که ایشان فعلا پاسخ خوبشان زودتر پاسخ حقیر منعکس گردید و البته با این تفاوت که بخش پایانی صحبتهای ایشان بنظرم باید جای هر شک و تردید دراین مورد را بر تعدادی ذهن ببندد .. {هرچند تداوم آنهم اشکال شرعی نخواهدداشت و بلکه اگرلجبازی نباشد نشان از تکاپوی سلولهایی بس فعال و پر جنب و جوش خواهدبود}

عــــلی;435775 نوشت:
ممکن و غیر ممکن آفریده خداوند هستند و این عقل ماست که خود آفریده اوست.برای همین در قیامت کسی قدرت رد حرف حق را نخواهد داشت.چون همه چیز با نظم است.
اما خداوند میتوانست طوری دیگر بیافریند و بی نظمی وجود داشته باشد و آن بی نظمی برای ما قابل درک باشد.مثلاً در یک زمان هم شب باشد هم روز.یک رنگ هم سیاه باشد هم سفید.
رنگ سیاه و سفید مخلوق هستند.تشخیص رنگ ها مخلوق و مغز ما هم مخلوق است.

هادی;435234 نوشت:
اگر حضرت عالی پاسخ این پرسش بنده را بدهید مسئله حل خواهد شد:
آیا ممکن است یک چیز در زمان واحد هم سیاه باشد هم سفید؟ اگر سیاه است که سفید نیست و اگر سفید است سیاه نخواهد بود . یا امکان دارد در یک زمان واحد هم شب باشد و هم روز ؟

و این بخش دقیقا همان قسمتی ست که عرض کردم جای ادامه بحث را مگر بنابدلایل علمی تر و بالاتر و محکمه پسندتر خواهدبست .. توجه بفرمایید ..

عــــلی;435775 نوشت:
مثلاً من برنامه نویس نرم افزار هستم.میتونم یه هوش مصنوعی بسازم که بهش بگم هر وقت این نشانه رو دیدی بدون که الان هم شبه و هم روزه.و اون نرم افزار قدرت درک اینو داره که بفهمه الان هم شبه هم روزه چون من خودم براش برنامه نویسی کردم که اینطوری بفهمه و بر اساس قانونی که من طراحی کردم درک کنه.
ما اینطور برنامه ریزی شدیم.و هیچ غیر ممکنی برای خدا غیر ممکن نیست.
موفق باشید.

سحن پایانی ..

بنابراین میبینید که این نوع نگاه و درک ما صرفا بدلیل اراده و خواست او بوده که اگر اراده او بگونه ای بود که ما بجای رسیدن به چهار به پنج برسیم مطئمنا همین نیز میشد و اتفاقا در آن دنیا یا نوع نگاه ما بدنیا بود که رسیدن 4=2+2 مسخره و بی مزه امروز جلوه مینمود ..

باری یک مثال دیگر ..

هم اکنون وزن و اندازه قد ماانسانها دارای چنین معیاری شده که ما فعلا قد خود را و حتی هیبت خود را چنین میبینیم .. آیا همه ما یا شما مطمئنیم که قد واقعی انسان همین است ..؟؟

آیا شما یا ما مطمئن هستیم که اندازه زمین یا خورشید یا منظومه شمسی یا کهکشانها و همه سیارات و ستاره ها همین است که ما الان داریم میبینیم ..؟؟

حالا اگر یک روز چشمان خود را باز کنیم و ببینیم که قد یک انسان به اندازه ایست که خورشید دقیقا در وسط شکم او و دقیقا جای ناف انسان یا یکی از چشمان انسان یا هرجای دیگری قرار گرفته که حتی هیچ نوری هم مانند امروز و الان از آن دیده نمیشود چی ..؟؟
آیا باور مینمایید که خورشید تنها یک سلول یا مولکول یا اتمی کوچک بوده بر پشت دستان ما ..؟؟

بهمین دلایل هم خداوند بر هر کاری قادر خواهدبود فقط کافی ست اراده اش را نماید که خداهم آن خدایی نیست که برای اثبات خدایی و قدرت خود هردم وضعیتها را عوض نموده یا تغییر دهد اما ..؟؟

اما این را هم حتم داشته باشیم {ازطرف حقیر} که آنچه در این سایت یا در ذهن ما مطرح میشوند و شکل میگیرند بیدلیل یا بدون دلیل علمی و منطقی نخواهند بود تا آنجا که شاید حتی قرار باشد طی صدها سال آینده {هزاران سال} چنین اتفاقی بواقعیت تبدیل شده یا رخ نماید که از آن پس2+2 بشود هزارودویست و بلکه انسانهای آن دوران ندانند که 2+2 یک زمانی میشده 4 و اگر هم بدانند برای ما بخندند که این انسانها چگونه علمی داشتند که به 2+2 میگفتند 4 .. و بعد هم با تمسخر یا حتی دلسوزانه چنین سوالی را بین خود مطرح نمایند که واقعا که انسانهای آنزمان تا چه اندازه ازعلم و منطق و عقل خدادادی خود دور بوده اند و ..؟؟
دور بوده اند و عجیب تر اینکه اگریکتفر هم پیدامیشد که میخاست بهشان بگوید بابا جواب 2+2 چهار نمیشود و بلکه 5 یا 89 و 984 میشود او را بشدت مورد تمسخر خود قرار داده و حتی عده ای نادان تر ، آن انسانهای بدبخت را در آتش میسوزاندند .. {اشاره به دوران جاهلیت اروپائیان و مسیحیان و حاکمیت مطلق سراسر نادان کلیسا بر علم و باورهای مردم آن دهر و آن دوران}

{باسپاس}[/]

آینده;435862 نوشت:

اما پاسخ حقیر هم دقیقا عینا همین نوع پاسخ برادربزرگوار {علی آقا} بود که ایشان فعلا پاسخ خوبشان زودتر پاسخ حقیر منعکس گردید

سلام
پاسخ شما بیانگر این است که شما هم به عقلی که خدا برای انسانها قرار داده اعتماد ندارید. اگر این عقل مورد اعتماد نیست پس چرا خداوند انسانها را به واسطه تعقل نکردن مذمت میکند؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;435845 نوشت:
سلام
لطفا غیر ممکنهایی که خداوند آفریده نام ببرید

همین که خداوند منو و شما و جهان رو آفریده در حالی هیچ چیزی نبودیم خودش غیر ممکن است و برای ما معنا و مفهومی ندارد چون ما فقط با ماده درک میکنیم.
من خودم وقتی بچه بودم همش میخواستم به قدرت خدا پی ببرم.میگفتم خدایا اگر میتونی یه مثلث رسم کن هم زاویه قائمه توش باشه و هم زاویه باز و هم زاویه بسته.در حالی که در ریاضیات همچین چیزی غیر ممکنه.وقتی حوابم رو از خودش گرفتم متوجه شدم که همه غیر ممکن ها برای خدا ممکن هست.

قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (19 | مريم - 9)
فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»

سلام

در مورد پرسشی که داشتم : خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ? دوستان عزیز جواب های خوبی ارائه کردند ، از همگی متشکرم ،

اما آیا نمیشه گفت که اراده خداوند بر عملش مقدم است ؟

یعنی خداوند اراده خلق چنین سنگی را داشته باشد ، طبق قرآن سنگ پدید می آید .

طبق تقدم اراده خدا بر عمل و فعلش نمیشه به همچین سوالی پاسخ مثبت داد ؟

بازم باتشکر از همگی !

عبدالرسول;436097 نوشت:
سلام

در مورد پرسشی که داشتم : خدا میتونه سنگی رو خلق کنه که خودش نتونه بلندش کنه ? دوستان عزیز جواب های خوبی ارائه کردند ، از همگی متشکرم ،

اما آیا نمیشه گفت که اراده خداوند بر عملش مقدم است ؟

یعنی خداوند اراده خلق چنین سنگی را داشته باشد ، طبق قرآن سنگ پدید می آید .

طبق تقدم اراده خدا بر عمل و فعلش نمیشه به همچین سوالی پاسخ مثبت داد ؟

بازم باتشکر از همگی !

سلام علیکم

ارتباطی به اراده و عمل نداره. چون اینها مادی هستند و قرار نیست خدا اونها رو روی دوشش حمل کنه پس اصلا این سوال غلط است

عــــلی;436034 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

همین که خداوند منو و شما و جهان رو آفریده در حالی هیچ چیزی نبودیم خودش غیر ممکن است و برای ما معنا و مفهومی ندارد چون ما فقط با ماده درک میکنیم.
من خودم وقتی بچه بودم همش میخواستم به قدرت خدا پی ببرم.میگفتم خدایا اگر میتونی یه مثلث رسم کن هم زاویه قائمه توش باشه و هم زاویه باز و هم زاویه بسته.در حالی که در ریاضیات همچین چیزی غیر ممکنه.وقتی حوابم رو از خودش گرفتم متوجه شدم که همه غیر ممکن ها برای خدا ممکن هست.

قَالَ كَذَٰلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا (19 | مريم - 9)
فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»

سلام علیکم

ممنون از شما. پس غیر ممکنها از نظر ما غیر ممکن هستند و خلق شدند. اما در هر صورت ما داریم میبینیم که وجود دارند

حالا چیزهایی که ممکن هست و خدا اونها رو آفریده چی هستند؟

در مورد اون مثلث چی؟ خدا میتونه چنین مثلثی خلق کنه؟ یا بازم لازمه تو بینایی و درک ما اختلال ایجاد کنه تا ما فکر کنیم همچنین مثلثی هم میشه بوجود بیاد

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

.امین.;436110 نوشت:
سلام علیکم

ممنون از شما. پس غیر ممکنها از نظر ما غیر ممکن هستند و خلق شدند. اما در هر صورت ما داریم میبینیم که وجود دارند

حالا چیزهایی که ممکن هست و خدا اونها رو آفریده چی هستند؟

در مورد اون مثلث چی؟ خدا میتونه چنین مثلثی خلق کنه؟ یا بازم لازمه تو بینایی و درک ما اختلال ایجاد کنه تا ما فکر کنیم همچنین مثلثی هم میشه بوجود بیاد


من فقط در این حد میتونم پاسخ بگم که مغز ما برای حل مشکلات یک راهی رو از اول طی میکنه و اگر اون راه رو به هر نحوی اشتباه طی کنه براش پاسخی به عنوان غلط میده.در نتیجه در مغز ما هیچوقت دوتا میوه سه تا نمیشه.اما خداوند میتونه دوتا میوه به شما بده و با دوتا پرتقال جمع کنه حاصل رو هم برای شما یک سیب بده.مغز من و شما درک نمیکنه ولی این برای خدا ممکن است.
برای معمای سه ضلعی اینجا رو نگاه کنید.من قبلاً این سوال رو از خدا پرسیدم.و بعد از یک سال که جوابش رو توی ذهنم داد.تصمیم گرفتم اونو از بقیه هم بپرسم.هیچ استاد ریاضی ای نمیتونست به این سوال پاسخ بده و همه میگفتن غیر ممکنه.ولی جواب رو اینجا مشاهده کنید.
موفق باشید.

هادی;435513 نوشت:
با سلام و عرض ادب خدمت سرکار بی نظیر

چیزی برای خداوند قادر متعال محال نیست؛ قرآن هم فرموده خداوند بر هر «شئ» قادر است نه بر «لاشئ»
لا شئ موجودیت خارجی ندارد که قدرت بر آن تعلق بگیرد؛ آیا امکان دارد در یک زمان هم شب باشد و هم روز؟

با سلام و احترام خدمت شما

شما بفرمایید عدم شی است یا لاشی ؟
اگر لاشی است و وجود ندارد پس چگونه است که خداوند از عدم می افریند ؟
پس لابد ان هم غیر ممکن است و قدرت خدا بر ان تعلق نمی گیرد ؟

موفق باشید

.امین.;435621 نوشت:
با سلام

دوست گرامی شما 2 تا گل داری با 2 تا گل دیگه روی هم 4 تا گل رو تشکیل میده:

= +

نه یک گل بیشتر میشه نه یکی کمتر.

اگر دوست دارید میتونید به عدد 4 بگید 5 یا به عدد 2 بگید 3 ولی هیچ وقت نمیتوانید در تعداد گلها تغییری ایجاد کنید.

2 همان 2 هست

4هم همان 4 است

پس به هیچ عنوان ممکن نیست 2+2 یکی بیشتر از 4 شود

چگونه توقع دارید مثلا 2 فرزند داشته باشید. چند سال بعد هم صاحب 2 تا دیگه بشید ، بعد یباره خدا معجزه کنه و 4 تا بچه 5 تا بشن

سلام

ببینید حرف شما در مورد قانون جمع بندی معمولی درست است
اما می شود قانون را عوض کرد بطوریکه دو به اضافه دو پنج بشود
اینها همه قرار داد است

مثلا در قبایلی من شنیده ام دو به اضافه دو را اینگونه جمع می کنند
برای دو دو گره روی یک نخ می اندازند
و برای دو دیگر دو گره دیگر روی نخی دیگر می اندازند
حالا برای جمع انها انها را به هم گره می زنند
حالا تعداد گره ها را بشمارید می شود پنج
پس دو به اضافه دو شد پنج

شما می توانید جمع را هرطور دوست دارید تعریف کنید و به عدد جدیدی برسید

موفق باشید

.امین.;436110 نوشت:
در مورد اون مثلث چی؟ خدا میتونه چنین مثلثی خلق کنه؟ یا بازم لازمه تو بینایی و درک ما اختلال ایجاد کنه تا ما فکر کنیم همچنین مثلثی هم میشه بوجود بیاد

سلام

بله دوست من ما مثلثهایی داریم که دو زاویه قائمه دارند یا بعبارتی مجموع زوایای داخلی انها از 180 بیشتر
و مثلثهایی هم داریم که مجموع زاویه داخلی انها کمتر از 180 می باشد
این مثلثها در هندسه های نا اقلیدسی و لوباچفسکی وجود دارند

موفق باشید

سلام بر همه دوستان خصوصا دوست بزرگوار امین

ایا 2 +2=4 همواره درست است

جواب خیر است

به لینک زیر مراجعه بفرمایید

http://profsite.um.ac.ir/~moslehian/

سلام ...

اگر دنیا همین دنیا باشد و ما در فضای اسکالر ( غیر برداری ) باشیم .... همیشه 4=2+2 است و خداوند هم نمیتواند آن را 5 یا 10 کند ....

اما اگر در فضایی غیر از این فضا باشیم ... مثلا در فضای برداری باشیم .... 2+2 ممکن هست هر مقدرای باشد میتونه 5 ... میتونه 10 ... میتونه 1000 یا هر عدد دیگری شود ....

بستگی به فضا خواهد داشت .... به قول خانم بی نظیر مجموع زوایای داخلی مثلث تو فضاهای دیگر میتونه بیشتر از 180 درجه شود ( در فضای نا اقلیدسی )

مثلا 2 تا تخم مرغ در 2 دقیقه میپزه .... 10 تا تخم مرغ در چند دقیقه میپزه .... جواب 2 دقیقه .

بی نظیر;436208 نوشت:
سلام بر همه دوستان خصوصا دوست بزرگوار امین

ایا 2 +2=4 همواره درست است

جواب خیر است

به لینک زیر مراجعه بفرمایید

http://profsite.um.ac.ir/~moslehian/

با سلام

نمی خواستم وارد این بحث شوم، چون طرح تاین مباحث در این گونه مکان‌ها را بی مربوط می دانم، اما نکته ای که سرکار بی نظیر درباره 2+2=4 گفتند برایم جالب بود. چند نکته:

  1. در فلسفه ریاضیات مباحث جالبی درباره ماهیت عدد وجود دارد وفیلسوفان گوناگونی از افلاطون تا «بناسراف» و دیگران در این زمینه نظریه‌هایی گاهی کاملا متمایز از یکدیگر ارائه داده‌اند. برخی معتقدند اعداد وجود دارند اما در جهان abstract هستند برخی نیز معتقدند اعداد قرارداد هستند و وجود خارجی ندارند. هر گروه نیز دلایل خودش را دارد که بررسی آنها در این مقوله نگنجد.

  1. در منطق گزاره های ریاضی مانند «2+2=4» همیشه صادق‌اند یعنی صدق آنها « ضروری» است. و ضرورت هم یعنی در همه جهان‌های ممکن. این نکته درواقع متفق القول فلاسفه و منطقدانان است. به عبارت دیگر منطقا غیر ممکن است که 2+2 مساوی با 4 نباشد. در این زمینه بحثی وجود ندارد.

  1. سرکار بی نظیر لینکی گذاشته بودند که مربوط به یک استاد ریاضیات بود که ایشان برخی رویکردها را به گزاره 2+2=4 بیان کرده بودند مانند رویکرد انسانشناختی. مثال این نوع رویکرد ها جالب است. این مثال‌ها، مثال های کلیشه‌ای در کتاب‌های مقدماتی فلسفه ریاضیات است. کل این مثال‌ها مغالطه است.
دقت کنید وقتی میگوییم 2+2= 4، مفهوم جمع (+) چیست؟

مفهوم جمع در زبان گاهی به معنای اضافه کردن، مخلوط کردن، انباشتن و نظایر آن به کار می‌رود. مثلا می گوییم دو سیب را با دو لیوان شیر با هم جمع کردیم یعنی مخلوط کردیم، با هم درآمیختیم. این معنای جمع ریاضی نیست.

در ریاضیات مفهوم جمع یک تابع (function) است. یک تابع دو موضعی. مواضع ( places) این تابع را یا یک متغیر (variable)پر میکند یا یک ثابت (constant)، یا یک تابع دیگر .
این تابع جمع را با نماد + نشان می دهیم. وقتی می گوییم x+x دو موضع تابع جمع را متغیر پر کرده است که این متغیر ها می توانند به ثوابت ارجاع شوند ( ثابت در ریاضیات مانند عدد 0) . گاهی هم مواضع توسط ثوابت پر می شوند مانند 2+2=4 . دقت کنید اینها نماد هستند و بر صورت اشیا دلالت دارند.
بدین ترتیب وقتی دو لیوان شیر را با دو سیب جمع میکنم به لحاظ ریاضی یعنی 4 شی وجود دارد که دو تا از انها ماهیت لیوان دارند و دو تا سیب. در اینجا مهم این نیست که یکی دو لیوان شیر است و دیگری دو سیب بلکه هر از لیوان و سیب « دو » تا وجود دارد یعنی با صورت انها کار داریم نه محتوایشان.
دقت کنید در ریاضیات و در منطق بحث و محاسبه بر سر صورت (form) است نه محتوا (content). مغالطه‌ای که در اینجا صورت می‌گیر خلط میان محتوا و صورت است. وقتی دو لیوان شیر را با دو لیوان ذرت جمع میکنم اگر منظور مخلوط کردن باشد در اینجا دارم درباره محتویات این دو لیوان صحبت می کنم. اما به لحاظ ریاضی جمع دو لیوان شیر و جمع دو لیوان ذرت ربطی به ماهیت آنها ندارد در این حالت من 4 لیوان دارم که دو تا از آنها محتوای شیر دارند و دو تا محتوای ذرت.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

F_Mohammadi;436217 نوشت:
سلام ...

اگر دنیا همین دنیا باشد و ما در فضای اسکالر ( غیر برداری ) باشیم .... همیشه 4=2+2 است و خداوند هم نمیتواند آن را 5 یا 10 کند ....

اما اگر در فضایی غیر از این فضا باشیم ... مثلا در فضای برداری باشیم .... 2+2 ممکن هست هر مقدرای باشد میتونه 5 ... میتونه 10 ... میتونه 1000 یا هر عدد دیگری شود ....

بستگی به فضا خواهد داشت .... به قول خانم بی نظیر مجموع زوایای داخلی مثلث تو فضاهای دیگر میتونه بیشتر از 180 درجه شود ( در فضای نا اقلیدسی )

مثلا 2 تا تخم مرغ در 2 دقیقه میپزه .... 10 تا تخم مرغ در چند دقیقه میپزه .... جواب 2 دقیقه .


من میگم 1=1+2 شما ثابت کن میشه سه.
شما میگی یک پرتقال به علاوه دو تا پرتقال میشه سه تا.من میگم دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن میشه فقط یک مولکوب آب.
یا اینکه دوتا پرتقال و یکی همراهشون میذارم توی دستگاه لهش میکنم میشه یه پرتقال.
خداوند این عملکرد مغز که 4=2+2 رو براتون خلق کرده که توی زندگیتون دچار اشتباه نشید نه اینکه خدا رو در این امر ناتوان جلوه بدید.چراکه همینکه شما میفهمید جواب 4 هست خودش مخلوق هست و قدرت درک شما از این خارج نیست.
موفق باشید.

عــــلی;436277 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

من میگم 1=1+2 شما ثابت کن میشه سه.
شما میگی یک پرتقال به علاوه دو تا پرتقال میشه سه تا.من میگم دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن میشه فقط یک مولکوب آب.
یا اینکه دوتا پرتقال و یکی همراهشون میذارم توی دستگاه لهش میکنم میشه یه پرتقال.
خداوند این عملکرد مغز که 4=2+2 رو براتون خلق کرده که توی زندگیتون دچار اشتباه نشید نه اینکه خدا رو در این امر ناتوان جلوه بدید.چراکه همینکه شما میفهمید جواب 4 هست خودش مخلوق هست و قدرت درک شما از این خارج نیست.
موفق باشید.

سلام

جواب شما تا 1 حددی درست بود . چون شما دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن رو کردید 1 ملکول اب . خوب جمع بندی ها و جواب 1 جور نبودند ... مثل اینه که بگیم 99 تا چوب کبریت + 1 چوب کبریت = 1 بسته چوب کبریت . ( شاید جواب درست باشه ولی از نظر اندازه اعداد اشتباهه چون اعداد هم اندازه نیستن . یعنی یک 99 تا چوب کبریت برابر با 1 جواب نیست ) و اینطوری که شما گفتید باید بگیم 1 بیشتر از 1 هست . و این نمیشه .

خوب اگه اشتباه کردم معذرت میخوام
ولی 1 سوال دیگه . خدا میتونه 1 جسم 10 کلیویی بیافرینه که 100 کیلو باشه ....

یکم بیشتر توضیح بدید شاید بفهمیم :):Khandidan!:

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

momo55;436319 نوشت:
سلام

جواب شما تا 1 حددی درست بود . چون شما دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن رو کردید 1 ملکول اب . خوب جمع بندی ها و جواب 1 جور نبودند ... مثل اینه که بگیم 99 تا چوب کبریت + 1 چوب کبریت = 1 بسته چوب کبریت . ( شاید جواب درست باشه ولی از نظر اندازه اعداد اشتباهه چون اعداد هم اندازه نیستن . یعنی یک 99 تا چوب کبریت برابر با 1 جواب نیست ) و اینطوری که شما گفتید باید بگیم 1 بیشتر از 1 هست . و این نمیشه .

خوب اگه اشتباه کردم معذرت میخوام
ولی 1 سوال دیگه . خدا میتونه 1 جسم 10 کلیویی بیافرینه که 100 کیلو باشه ....

یکم بیشتر توضیح بدید شاید بفهمیم :):Khandidan!:


دقیقاً منم خواستم همین رو بیان کنم که اعداد فقط در جا و مکان خودشون میتونن معنا پیدا کنن.یک عدد چوب کبریت با یک عدد کوه زمین تا آسمون فرق میکنه در حالی که هر دوش فقط عدد 1 رو در بر میگیرن.
و اینطوری برای ما فرض شده.
همین کلیوگرمی که شما میگید چطوری محاسبه میشه؟باید یک قانون جاذبه فیزیکی وجود داشته باشه.که خودش مخلوق است.یعنی خود جاذبه مخلوق خداست.شما میتونی یک کیلوگرم رو توی فصا وزن کنی؟
پس در نتیجه برای خدا معنی نداره که بگی 1 سنگ یک کیلو بساز که ده کیلو باشه چون تمام اجزای تشکیل دهنده اون اعضا خودشون مخلوق هستن.
خداوند میتونست قانون فیزیک رو طور دیگه ای طراحی کنه.مثلاً جازبه رو نیافرینه.اونوقت دیگه شما برای اینکه بری بازار یک کیلو سیبزمینی بگیری مجبور بودی به صورت بسته ای بخری.
خداوند میتونست قانون تعداد و اعداد رو بوجود نیاره.در نتیجه شما مجبور بودی برای اینکار از قانون معادله کالا بکالا استفاده کنی.
همه اینها مخلوق هستند برای اینکه ما بتونیم زندگی کنیم.نه اینکه خداوند رو ناتوان جلوه بدیم.

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ ۚ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۚ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (41 | فصلت - 39)
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بی‌جان) می‌بینی، امّا هنگامی که آب (باران) بر آن می‌فرستیم به جنبش درمی‌آید و نموّ می‌کند؛ همان کسی که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می‌کند؛ او بر هر چیز تواناست!
موفق باشید.

[=Times New Roman]

عــــلی;436277 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

من میگم 1=1+2 شما ثابت کن میشه سه.
شما میگی یک پرتقال به علاوه دو تا پرتقال میشه سه تا.من میگم دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن میشه فقط یک مولکوب آب.
یا اینکه دوتا پرتقال و یکی همراهشون میذارم توی دستگاه لهش میکنم میشه یه پرتقال.
خداوند این عملکرد مغز که 4=2+2 رو براتون خلق کرده که توی زندگیتون دچار اشتباه نشید نه اینکه خدا رو در این امر ناتوان جلوه بدید.چراکه همینکه شما میفهمید جواب 4 هست خودش مخلوق هست و قدرت درک شما از این خارج نیست.
موفق باشید.

خدا رو شکر اساتید برجسته ای در زمینه ی ریاضی و فیزیک و میدان تره بار توی سایت داریم..:khandeh!: همینجوری بحث ادامه پیدا کنه چند وقت دیگه باید ماژیک و تخته بیاریم بشینیم سر کلاساتون از بیانات گوهر بارتون استفاده کنیم..:khandeh!: مثال های ساده تری بزنید :khandeh!: چرا هرکس فقط به زبانی که خودش متوجه بشه صحبت میکنه ..:Gol::Gol::khandeh!:

عــــلی;436277 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

من میگم 1=1+2 شما ثابت کن میشه سه.
شما میگی یک پرتقال به علاوه دو تا پرتقال میشه سه تا.من میگم دو اتم هیدروژن و یک اکسیژن میشه فقط یک مولکوب آب.
یا اینکه دوتا پرتقال و یکی همراهشون میذارم توی دستگاه لهش میکنم میشه یه پرتقال.
خداوند این عملکرد مغز که 4=2+2 رو براتون خلق کرده که توی زندگیتون دچار اشتباه نشید نه اینکه خدا رو در این امر ناتوان جلوه بدید.چراکه همینکه شما میفهمید جواب 4 هست خودش مخلوق هست و قدرت درک شما از این خارج نیست.
موفق باشید.

سلام علی آقا ...
امیدوارم که خوب باشی ... طلبه جوان ....
در ریاضیات وقتی میخوان عملگری رو تعریف کنن ... در ابتدا باید به تعریف میدان بپردازند ....
تعاریفی که برای یک عملگر مفهوم پیدا میکنه ( میدان . زیر میدان . حلقه . عملگر . عضو همانی . عضو یکتا . تعریف عملگر . دامنه . برد و خیلی چیزهایی که الان خاطرم نیست )
وقتی ما در ریاضیات میکیم 4=2+2 ... منظورمان این نیست که همیشه 4=2+2 .... خیلی از مثالها هستند که 4=2+2 نمیشه ... مثله همون مثالهایی که شما عنوان کردید ....

اما برای اینکه بتونیم به اختصار مساله ای رو حل کنیم ... فرض میکنیم فضا اسکالر هست ( نه برداری ) ...
حتی همین تعریف عملگر "جمع" در ریاضیات برای خودش مفهوم پیدا میکنه ...

یه جا منظور از جمع کردن ... جمع میان دو ماتریس هست .
یه جا منظور از جمع در کنار هم قرار دادن عناصر شیمیایی هست .
یه جا منظور از جمع .... در فضای اسکالر هست .
و ...

اگر شما با رشته کامپیوتر و برنامه نویسی نیز آشنا باشین ... ما میتونیم در هر کلاس عملگری خاص برای اون کلاس تعریف کنیم .... به عنوان مثال در درون یک کلاس میتونه عملگر + خصوصیت در کنار هم قرار دادن عناصر رو انجام بده و در کلاسی دیگر مفهوم Join کردن دو ساختمان داده و در کلاسی دیگر مفهوم جمع روز مره ای که به کار میبریم .

حال بر میگردیم به سوال ....
شما عنوان کردین که 1=2+1 مقبول ... ( دوست داری اینجوری تعریف میکنی )
اما ابتدا باید میدانی که دارین توش صحبت میکنین رو تعریف کنین ....
فضایی که اون عناصر توش تعریف شدن رو تعریف کنین ...
زیر میدان های موجود رو عنوان کنین ....
حلقه هایی که در میدان مفهوم پیدا میکنن رو عنوان کنین ...
عضو یکتا و عضو همانی رو تعریف کنین ...
عملگرتون رو تعریف کنین ...
تعیین کنین که آیا عملگرتون نسبت به ورودی های خودش بسته هست یا نه ( نتیجه حاصل از جمع کردن دو عنصر در درون میدان خواهد بود یا نه )
دامنه و بردتون رو نسبت به عملگذ تعریف کنین ...

خوب همه این ها شد تعریف .... بعد از تعریف میاین و میگین این عملگر به چه دردی میخوره !!!
مثلا من میتونم جمع یا ضرب رو هر جور که میخوام تعریف کنم ... اما سود مند بودن اون هست که مفید فایده خواهد بود .

به عنوان مثال ...
اگر شما 10 ژول انرژی الکتریکی برای تولید صدا خرج کنید و صدایی به بلندی A ایجاد کنین ... نمیتونین با خرج 20 ژول انرژی صدایی به بلندی 2A یا دوبرابر صدای پیشین ایجاد کنین ... چون گوش انسان به صورته لگاریتمی عمل میکند ... اگر شما 10 برابر انرژی الکتریکی خرج کنین ... میتونین صدایی به بلندی 2 برابر حالت قبل ایجاد کنین ....

در این مثال .... عملگرها باید طوری دیگر تعریف شوند ... حتی ابزارهای الکتریکی که برای تنظیم صدا به کار میروند دیگر خطی کار نمیکنند بلکه لگاریتمی عمل میکنند ( مانند ولوم های کنترل صدا که لگاریتمی هستند )

در نهایت ...
4=2+2 همواره صحیح خواهد بود .... چون تعریف است در درون یک میدان تعریف شده . در درون یک حلقه تعریف شده و تعاریف با استدلال قابل نقض شدن نیستند ...
بلکه در نهایت به تناقض میرسید و متوجه میشوید عملگر را در درون میدان به درستی تعریف نکرده اید ...

عــــلی;436326 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

دقیقاً منم خواستم همین رو بیان کنم که اعداد فقط در جا و مکان خودشون میتونن معنا پیدا کنن.یک عدد چوب کبریت با یک عدد کوه زمین تا آسمون فرق میکنه در حالی که هر دوش فقط عدد 1 رو در بر میگیرن.
و اینطوری برای ما فرض شده.
همین کلیوگرمی که شما میگید چطوری محاسبه میشه؟باید یک قانون جاذبه فیزیکی وجود داشته باشه.که خودش مخلوق است.یعنی خود جاذبه مخلوق خداست.شما میتونی یک کیلوگرم رو توی فصا وزن کنی؟
پس در نتیجه برای خدا معنی نداره که بگی 1 سنگ یک کیلو بساز که ده کیلو باشه چون تمام اجزای تشکیل دهنده اون اعضا خودشون مخلوق هستن.
خداوند میتونست قانون فیزیک رو طور دیگه ای طراحی کنه.مثلاً جازبه رو نیافرینه.اونوقت دیگه شما برای اینکه بری بازار یک کیلو سیبزمینی بگیری مجبور بودی به صورت بسته ای بخری.
خداوند میتونست قانون تعداد و اعداد رو بوجود نیاره.در نتیجه شما مجبور بودی برای اینکار از قانون معادله کالا بکالا استفاده کنی.
همه اینها مخلوق هستند برای اینکه ما بتونیم زندگی کنیم.نه اینکه خداوند رو ناتوان جلوه بدیم.

وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ ۚ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَىٰ ۚ إِنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (41 | فصلت - 39)
و از آیات او این است که زمین را خشک (و بی‌جان) می‌بینی، امّا هنگامی که آب (باران) بر آن می‌فرستیم به جنبش درمی‌آید و نموّ می‌کند؛ همان کسی که آن را زنده کرد، مردگان را نیز زنده می‌کند؛ او بر هر چیز تواناست!
موفق باشید.

ممنون که جواب دادید بلاخره فهمیدم

بعدشم قطعا خدا میتونه کاری کنه که 2-2=2 ولی هیچوقت این کارو نمیکنه چون نظم از بین میره و خدایی که نظم نداشته باشه خدا نیست .

یه مثال : شما پدرتون فوق دکترای ریاضی فیزیک داره . میرید بهش میگید بابا شما رو این ورق بنویس 2-2=2 و اون مینویسه . شما میرید به یه پروفوسور دیگه میگید که اینو یه کسی که فوق دکترای ریاضی فیزیک داشته نوشته . به نظرتون پروفوسوره باور میکنه ؟؟؟ باور نمیکنه که هیچ میگه اینو یه ادم بی سواد که خوندن نوشتنم بلد نیست نوشته چه برسه به همچین دکتری.

خوب خداهم همینطوره . اگه بیاد همچین کاری بکنه و قطعا میتونه بکنه دیگه خدا نیست . چون نظم رو از بین برده و خدایی که ناظم نباشه خدا نیست....

اگه اشتباهی تو حرفام بود ببخشید .

hamrah;436258 نوشت:
با سلام

نمی خواستم وارد این بحث شوم، چون طرح تاین مباحث در این گونه مکان‌ها را بی مربوط می دانم، اما نکته ای که سرکار بی نظیر درباره 2+2=4 گفتند برایم جالب بود. چند نکته:

در فلسفه ریاضیات مباحث جالبی درباره ماهیت عدد وجود دارد وفیلسوفان گوناگونی از افلاطون تا «بناسراف» و دیگران در این زمینه نظریه‌هایی گاهی کاملا متمایز از یکدیگر ارائه داده‌اند. برخی معتقدند اعداد وجود دارند اما در جهان abstract هستند برخی نیز معتقدند اعداد قرارداد هستند و وجود خارجی ندارند. هر گروه نیز دلایل خودش را دارد که بررسی آنها در این مقوله نگنجد.

در منطق گزاره های ریاضی مانند «2+2=4» همیشه صادق‌اند یعنی صدق آنها « ضروری» است. و ضرورت هم یعنی در همه جهان‌های ممکن. این نکته درواقع متفق القول فلاسفه و منطقدانان است. به عبارت دیگر منطقا غیر ممکن است که 2+2 مساوی با 4 نباشد. در این زمینه بحثی وجود ندارد.

سرکار بی نظیر لینکی گذاشته بودند که مربوط به یک استاد ریاضیات بود که ایشان برخی رویکردها را به گزاره 2+2=4 بیان کرده بودند مانند رویکرد انسانشناختی. مثال این نوع رویکرد ها جالب است. این مثال‌ها، مثال های کلیشه‌ای در کتاب‌های مقدماتی فلسفه ریاضیات است. کل این مثال‌ها مغالطه است.

دقت کنید وقتی میگوییم 2+2= 4، مفهوم جمع (+) چیست؟

مفهوم جمع در زبان گاهی به معنای اضافه کردن، مخلوط کردن، انباشتن و نظایر آن به کار می‌رود. مثلا می گوییم دو سیب را با دو لیوان شیر با هم جمع کردیم یعنی مخلوط کردیم، با هم درآمیختیم. این معنای جمع ریاضی نیست.

در ریاضیات مفهوم جمع یک تابع (function) است. یک تابع دو موضعی. مواضع ( places) این تابع را یا یک متغیر (variable)پر میکند یا یک ثابت (constant)، یا یک تابع دیگر .
این تابع جمع را با نماد + نشان می دهیم. وقتی می گوییم x+x دو موضع تابع جمع را متغیر پر کرده است که این متغیر ها می توانند به ثوابت ارجاع شوند ( ثابت در ریاضیات مانند عدد 0) . گاهی هم مواضع توسط ثوابت پر می شوند مانند 2+2=4 . دقت کنید اینها نماد هستند و بر صورت اشیا دلالت دارند.
بدین ترتیب وقتی دو لیوان شیر را با دو سیب جمع میکنم به لحاظ ریاضی یعنی 4 شی وجود دارد که دو تا از انها ماهیت لیوان دارند و دو تا سیب. در اینجا مهم این نیست که یکی دو لیوان شیر است و دیگری دو سیب بلکه هر از لیوان و سیب « دو » تا وجود دارد یعنی با صورت انها کار داریم نه محتوایشان.
دقت کنید در ریاضیات و در منطق بحث و محاسبه بر سر صورت (form) است نه محتوا (content). مغالطه‌ای که در اینجا صورت می‌گیر خلط میان محتوا و صورت است. وقتی دو لیوان شیر را با دو لیوان ذرت جمع میکنم اگر منظور مخلوط کردن باشد در اینجا دارم درباره محتویات این دو لیوان صحبت می کنم. اما به لحاظ ریاضی جمع دو لیوان شیر و جمع دو لیوان ذرت ربطی به ماهیت آنها ندارد در این حالت من 4 لیوان دارم که دو تا از آنها محتوای شیر دارند و دو تا محتوای ذرت.

سلام

و ممنون از توضیحات مفصلی که فرمودین

در مورد جمله قرمز رنگتان عرض کنم که مفهوم جمع در ریاضیات لزوما نباید با مفهوم ان در ادبیات یکی باشد و
ما می توانیم جمع را در ریاضی بصورتی دیگر تعریف کنیم

مثلا من اینگونه تعریف می کنم

*+*=3*

حال با توجه به این تعریف

2+2=6

پس من تعریفی از جمع ارائه دادم که دو به اضافه دو مساوی شش شد

البته به صحت این مساله اطمینان صد در صد ندارم و شاید باز
سفسطه یا مغالطه ای در کار باشد
ولی فعلا نظرم بر این است که ما می توانیم تعاریف مختلف از جمع ارائه دهیم و به جوابهای مختلف برسیم

موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

momo55;436389 نوشت:
ممنون که جواب دادید بلاخره فهمیدم

بعدشم قطعا خدا میتونه کاری کنه که 2-2=2 ولی هیچوقت این کارو نمیکنه چون نظم از بین میره و خدایی که نظم نداشته باشه خدا نیست .

یه مثال : شما پدرتون فوق دکترای ریاضی فیزیک داره . میرید بهش میگید بابا شما رو این ورق بنویس 2-2=2 و اون مینویسه . شما میرید به یه پروفوسور دیگه میگید که اینو یه کسی که فوق دکترای ریاضی فیزیک داشته نوشته . به نظرتون پروفوسوره باور میکنه ؟؟؟ باور نمیکنه که هیچ میگه اینو یه ادم بی سواد که خوندن نوشتنم بلد نیست نوشته چه برسه به همچین دکتری.

خوب خداهم همینطوره . اگه بیاد همچین کاری بکنه و قطعا میتونه بکنه دیگه خدا نیست . چون نظم رو از بین برده و خدایی که ناظم نباشه خدا نیست....

اگه اشتباهی تو حرفام بود ببخشید .


F_Mohammadi;436348 نوشت:
سلام علی آقا ...
امیدوارم که خوب باشی ... طلبه جوان ....
در ریاضیات وقتی میخوان عملگری رو تعریف کنن ... در ابتدا باید به تعریف میدان بپردازند ....
تعاریفی که برای یک عملگر مفهوم پیدا میکنه ( میدان . زیر میدان . حلقه . عملگر . عضو همانی . عضو یکتا . تعریف عملگر . دامنه . برد و خیلی چیزهایی که الان خاطرم نیست )
وقتی ما در ریاضیات میکیم 4=2+2 ... منظورمان این نیست که همیشه 4=2+2 .... خیلی از مثالها هستند که 4=2+2 نمیشه ... مثله همون مثالهایی که شما عنوان کردید ....

اما برای اینکه بتونیم به اختصار مساله ای رو حل کنیم ... فرض میکنیم فضا اسکالر هست ( نه برداری ) ...
حتی همین تعریف عملگر "جمع" در ریاضیات برای خودش مفهوم پیدا میکنه ...

یه جا منظور از جمع کردن ... جمع میان دو ماتریس هست .
یه جا منظور از جمع در کنار هم قرار دادن عناصر شیمیایی هست .
یه جا منظور از جمع .... در فضای اسکالر هست .
و ...

اگر شما با رشته کامپیوتر و برنامه نویسی نیز آشنا باشین ... ما میتونیم در هر کلاس عملگری خاص برای اون کلاس تعریف کنیم .... به عنوان مثال در درون یک کلاس میتونه عملگر + خصوصیت در کنار هم قرار دادن عناصر رو انجام بده و در کلاسی دیگر مفهوم Join کردن دو ساختمان داده و در کلاسی دیگر مفهوم جمع روز مره ای که به کار میبریم .

حال بر میگردیم به سوال ....
شما عنوان کردین که 1=2+1 مقبول ... ( دوست داری اینجوری تعریف میکنی )
اما ابتدا باید میدانی که دارین توش صحبت میکنین رو تعریف کنین ....
فضایی که اون عناصر توش تعریف شدن رو تعریف کنین ...
زیر میدان های موجود رو عنوان کنین ....
حلقه هایی که در میدان مفهوم پیدا میکنن رو عنوان کنین ...
عضو یکتا و عضو همانی رو تعریف کنین ...
عملگرتون رو تعریف کنین ...
تعیین کنین که آیا عملگرتون نسبت به ورودی های خودش بسته هست یا نه ( نتیجه حاصل از جمع کردن دو عنصر در درون میدان خواهد بود یا نه )
دامنه و بردتون رو نسبت به عملگذ تعریف کنین ...

خوب همه این ها شد تعریف .... بعد از تعریف میاین و میگین این عملگر به چه دردی میخوره !!!
مثلا من میتونم جمع یا ضرب رو هر جور که میخوام تعریف کنم ... اما سود مند بودن اون هست که مفید فایده خواهد بود .

به عنوان مثال ...
اگر شما 10 ژول انرژی الکتریکی برای تولید صدا خرج کنید و صدایی به بلندی A ایجاد کنین ... نمیتونین با خرج 20 ژول انرژی صدایی به بلندی 2A یا دوبرابر صدای پیشین ایجاد کنین ... چون گوش انسان به صورته لگاریتمی عمل میکند ... اگر شما 10 برابر انرژی الکتریکی خرج کنین ... میتونین صدایی به بلندی 2 برابر حالت قبل ایجاد کنین ....

در این مثال .... عملگرها باید طوری دیگر تعریف شوند ... حتی ابزارهای الکتریکی که برای تنظیم صدا به کار میروند دیگر خطی کار نمیکنند بلکه لگاریتمی عمل میکنند ( مانند ولوم های کنترل صدا که لگاریتمی هستند )

در نهایت ...
4=2+2 همواره صحیح خواهد بود .... چون تعریف است در درون یک میدان تعریف شده . در درون یک حلقه تعریف شده و تعاریف با استدلال قابل نقض شدن نیستند ...
بلکه در نهایت به تناقض میرسید و متوجه میشوید عملگر را در درون میدان به درستی تعریف نکرده اید ...


حرف های شما مورد تایید بنده و تمامی علوم دانان است بزرگوار.اما همه این نظم نشانگر خالق است نه اینکه خالق نتواند نظمش را طوری دیگر طراحی کند.
دقیقاً علت اینکه شیطان تکبر ورزید فکر میکرد میتونه حرف منطقی تر از خدا بزنه و خدا در مقابل حرفش ناتوانه.اگر به آیه قرآن دقت کنی خداوند حتی دلیل اخراج ابلیس از بهشت رو نمیگه و میسپاره به خود شما.چون خداوند اونقدر بزرگ هست که نیازی به آوردن دلیل برای کسی که خودش خلق کرده نداره.

ببینید من یک برنامه نویس نرم افزار هستم.و میتونم دقیقاً این چیزایی که شما میگی رو خلق کنم.
مثلاً ماشین حسابی که این عملیات ریاضی رو دقیق حل میکنه.
حال من میتونم برای نرم افزاری که مینویسم طوری برنامه ریزی کنم که وقتی 2+2 انجام شد.گاهی اوقات جواب 5 بده گاهی اوقات جواب 4.در اصل این من هستم که براش طراحی میکنم و نظم رو براش در نظر میگیرم که چطوری بتونه جواب بده.حال این نرم افزار بیاد به من بگه که تو نمیتونی 2+2 رو 7 کنی؟خوب مسلماً من بهش میخندم.چون دقیقاً این من بودم که براش برنامه ریختم اینطوری جواب بده.با عوض کردن یه خط کد میتونم کاری کنم که تا عبد جواب 2 + 2 رو 7 بده.
خداوند مارو با نظم برنامه ریزی کرده.ما نباید بگیم که خدا نمیتونه 2+2 رو 5 یا چیز دیگه ای کنه.خداوند به کل اشیاء تواناست.و تمام این نظم رو پدید اورده که ما به وجودش پی ببریم نه اینکه ایشون رو ناتوان جلوه بدیم چونکه به علم و نظمی که برای ما طراحی کرده مارو اگاه کرده.چون ما علم این کار رو نداریم.
ما اینطوری برنامه ریزی شدیم و درک کردیم که هرگز عدد 2 + 2 جوابش غیر از چهار نمیشه.حالا توی هر وضعیتی باشه.علتش اینه که خالق برای ما اینطور نظم رو ساخته تا درست رو از غلط بتونیم تشخیص بدیم.و خداوند در 2+2 محدود نیست.بلکه من و شماییم که در این عملیات محدود هستیم.همونطور که نمیتونیم عظمت خداوند رو درک کنیم.نمیتونیم درک کنیم که 2+2 جوابش یک عدد دیگری باشه.

موفق باشید.

بی نظیر;436395 نوشت:

سلام

و ممنون از توضیحات مفصلی که فرمودین

در مورد جمله قرمز رنگتان عرض کنم که مفهوم جمع در ریاضیات لزوما نباید با مفهوم ان در ادبیات یکی باشد و
ما می توانیم جمع را در ریاضی بصورتی دیگر تعریف کنیم

مثلا من اینگونه تعریف می کنم

*+*=3*

حال با توجه به این تعریف

2+2=6

پس من تعریفی از جمع ارائه دادم که دو به اضافه دو مساوی شش شد

البته به صحت این مساله اطمینان صد در صد ندارم و شاید باز
سفسطه یا مغالطه ای در کار باشد
ولی فعلا نظرم بر این است که ما می توانیم تعاریف مختلف از جمع ارائه دهیم و به جوابهای مختلف برسیم

موفق باشید

سلام بر سرکار بی نظیر.

تعریف جالبی بود. سه نکته به ذهنم می رسد.

  1. تعریف شما باید قاعدتا یک تابعی باشد که اگر وردی به آن اعدادی بدهیم به ما خروجی خاصی می دهد. در اینجا صرفا منظور جمع «2+2» نیست. بلکه تعریف مفهوم تابع است. یعنی شما باید به گونه‌ای تعریف کنید که تابع جمع مقادیر مشخصی را به شما بدهد. مثلا طبق تعریف شما 5+7 چیست؟ این تعریف شما باید جوری باشد که در تمام مقادیر صحت آن عمل کند ( نمی توانید دلبخواهی عدد بدهید باید ساز و کار تابع مشخص باشد)

  1. در این حالت ما تابع جمع را به صورت غیر صوری اینگونه تعریف کنیم: تابع جمع تابع اضافه کردن است به این ترتیب که اگر دو عدد داشته باشیم و تابع اضافه کردن را بر روی انها اعمال کنیم مجموع آن دو عدد را به ما می دهد. تابع شما از جمع باید تعریفی داشته باشد تعریف آن چیست؟ دقت کنید تعریف دلبخواهی (arbitrary) نیست، البته می تواند قرار داد باشد. اما قراردادی بر مبنای ساختاری معین. یعنی شما باید نشان دهید که تابع جمع شما چه کاری انجام می دهد.

  1. به نظر می رسد که تابع جمع شما مفهوم اضافه کردن ندارد بلکه مفهوم دیگری دارد. چون اگر مفهوم اضافه کردن داشته باشد نمی تواند اضافه شدن عدد 2 به عدد 2 دیگری، عدد 6 باشد ( لااقل من نمی فهمم) این دو حالت دارد:

الف) یا تعریف 6، عدد شش نیست
ب) یا تابع جمع شما به معنای اضافه کردن نیست.

با عرض سلام خدمت دوستان

نمیدونستم اینقدر طرفدارای قدرت خدا زیاده.

دوستان عزیز وقتی ما میگیم 2+2 میشه 4 منظورمون دقیقا همان حالتی هست که با گل مثال زدم . یعنی شما در آن مساله با همان راه حل به هیچ عنوان نخواهید توانست 2+2 را 5 کنید. مثال دیگری هم زدم قطعا اگر توضیح داده بودم خانم بی نظیر نیازی نمیدیدند که روش اون قبایل رو ذکر کنند.

گفته شد 2 فرزند دارید صاحب 2 فرزند دیگر هم در آینده خواهید شد. بعنوان مثال خدا معجزه کند و یکی از بچه هاتونو تبدیل به 2 تا بچه کند. ( از این که بالاتر نیست) درسته که جواب 5 تا بچه میشه ، اما فرض سوالمون دیگه فرض سوال قبلی نیست. حالا دیگه باید 2 را باضافه 3 کنید تا بشه 5.

در مثال بعضی قبایل هم باید گفت که ایشان خود یک عدد به اعداد جمع شده اضافه میکنند باز هم فرض سوال تغییر کرده و میشود 2+2+1 ولی این یک اضافه شده چیزی نیست که در واقعیت هم وجود داشته باشد. یعنی 2 تا گل با 2 تا گل باز هم همان 4 گل هست نه 5 تا

در مثال مثلث که آقای علی آوردند با مغلطه اندازیهایی که بعضیها اسمشو هوش میگذارند نمیتوان گفت که یکی از اضلاعشو امتداد میدیم بعد زاویه خارجی رو هم از آن مثلث میدانیم چون یکی از اضلاع مثلث هست. خیر ما منظورمان دقیقا زوایای داخلی مثلث هست. اگر چنین کاری کنیم در حقیقت به زوایای داخلی مثلث که 3 تا هستند یک زاویه اضافه کردیم و زوایای مثلث 4 تا شدند و چنین مثلثی هم وجود ندارد.

یا در مثلثهای هندسه نااقلیدسی که فرمودید. ما که وجود خود این مثلثها را محال نمیدانیم اما میتوانیم برایشان یک فرض محال قرار دهیم .

در آخر اینکه با توسل به اختلال حواس و غلط اندازی و قراردادهای بشری و قوانین مختلف حاکم بر جای جای جهان نمیتوان قدرت خدا رو ثابت کرد بلکه همینکار نشاندهنده ضعف است چون آن چیزی را که مد نظرمان نیست نتوانسته برآورده نماید. پس عاقلانه این هست که قبول کنیمکه:

بعضی چیزها محال ذاتی هستند و چه خداوند انسان رو میافرید و چه نمیافرید ( تا از دید ما سنجیده شوند) محال اند محااااااالللللللللللل

عــــلی;436415 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

حرف های شما مورد تایید بنده و تمامی علوم دانان است بزرگوار.اما همه این نظم نشانگر خالق است نه اینکه خالق نتواند نظمش را طوری دیگر طراحی کند.
دقیقاً علت اینکه شیطان تکبر ورزید فکر میکرد میتونه حرف منطقی تر از خدا بزنه و خدا در مقابل حرفش ناتوانه.اگر به آیه قرآن دقت کنی خداوند حتی دلیل اخراج ابلیس از بهشت رو نمیگه و میسپاره به خود شما.چون خداوند اونقدر بزرگ هست که نیازی به آوردن دلیل برای کسی که خودش خلق کرده نداره.

ببینید من یک برنامه نویس نرم افزار هستم.و میتونم دقیقاً این چیزایی که شما میگی رو خلق کنم.
مثلاً ماشین حسابی که این عملیات ریاضی رو دقیق حل میکنه.
حال من میتونم برای نرم افزاری که مینویسم طوری برنامه ریزی کنم که وقتی 2+2 انجام شد.گاهی اوقات جواب 5 بده گاهی اوقات جواب 4.در اصل این من هستم که براش طراحی میکنم و نظم رو براش در نظر میگیرم که چطوری بتونه جواب بده.حال این نرم افزار بیاد به من بگه که تو نمیتونی 2+2 رو 7 کنی؟خوب مسلماً من بهش میخندم.چون دقیقاً این من بودم که براش برنامه ریختم اینطوری جواب بده.با عوض کردن یه خط کد میتونم کاری کنم که تا عبد جواب 2 + 2 رو 7 بده.
خداوند مارو با نظم برنامه ریزی کرده.ما نباید بگیم که خدا نمیتونه 2+2 رو 5 یا چیز دیگه ای کنه.خداوند به کل اشیاء تواناست.و تمام این نظم رو پدید اورده که ما به وجودش پی ببریم نه اینکه ایشون رو ناتوان جلوه بدیم چونکه به علم و نظمی که برای ما طراحی کرده مارو اگاه کرده.چون ما علم این کار رو نداریم.
ما اینطوری برنامه ریزی شدیم و درک کردیم که هرگز عدد 2 + 2 جوابش غیر از چهار نمیشه.حالا توی هر وضعیتی باشه.علتش اینه که خالق برای ما اینطور نظم رو ساخته تا درست رو از غلط بتونیم تشخیص بدیم.و خداوند در 2+2 محدود نیست.بلکه من و شماییم که در این عملیات محدود هستیم.همونطور که نمیتونیم عظمت خداوند رو درک کنیم.نمیتونیم درک کنیم که 2+2 جوابش یک عدد دیگری باشه.

موفق باشید.

سلام علی آقا ...
اجازه بدین کمی دقیق تر بحث کنیم .... در ابتدا شما رو دعوت میکنم که کمی در مورده اعداد دقیق تر بشیم ...

سوال : آیا موجودیتی به نام 2 یا -1 یا 0 وجود دارد یا خیر ... قطعا وجود ندارد .... در حقیقت ما انسان ها برداشتی از یک ماهیت منطقی را 2 نامیده ایم ... ما از قرار داشتن یک A در کنار یک A ماهیت AA را خواهیم داشت که آن را به اختصار 2تا A میگوئیم . همچنین ما به BB هم 2تا B میگوییم ... به CC هم 2تا C میگویم ....

و اما خداوند چه میتواند انجام دهد ... خداوند میتواند قوانین علی و معلولی را تغییر دهد ... مثلا میتواند کاری بکند که وقتی 2 تا سیب در کنار 3 تا سیب قرار میگیرد 4 تا از سیب ها غیب شود و ما تنها 1 سیب را ببینیم .... اگر منظورتان این هست ... که مقبول ... به نظره من هم خدا میتواند این کار را انجام دهد ... همچنانچه همکنون خیلی از این کارها رو داره انجام میده ....

مثلا ....
اگر شما 100 گرم پلوتونیم داشته باشین و اون رو در کنار 100 گرم پلوتونیم دیگه بزارین .... و 10 سال دیگه نتیجه رو بررسی کنین ... شاهد 20 گرم پلوتونیم خواهید بود ... چون به صورت تشعشع از ظرف خارج شده .
اگر شما جسمی رو با سرعت 10 متر بر ثانیه بر روی زمین حرکت دهید ... بعد از 5 متر وایمیسته .... چون میگیم نیروی اصطکاک با اون مقابله میکنه .
اگر شما یک پرتغال را در کنار یک پرتغال دیگر در درون آب میوه گیری قرار دهی .... نتیجه یک لیوان آب پرتغال میشود .
و میلیاردها میلیارد مثاله دیگه ....

حال آیا ریاضیات غلط شدند .... خیر !!!
در حقیقت 2+2 همیشه برابر 4 است ... چون عبارتی منطقی هست ... ( عبارتی فیزیکی نیست که خداوند بتواند با معجزه یا تغییر دادن در قوانین اون رو عوض کنه ) ....

حال اگر خداوند دنیا را به گونه ای خلق کند که 3 تا پرتغال در کنار 2 پرتغال قرار گیرد و نتیجه 1 شود .... ما انسانها اینگونه برخورد میکنیم ....

A=2 Orange
B=3 Orange
Alpha = -4

Sum Of Orange = 2 Orange + 3 Orange + Alpha
Sum Of Orang =5 Orange - 4
Sum Of Orange =1

در حقیقت باز هم ما 5=2+3 خواهیم دانست با این تفاوت که در مساله قرار دادن پرتغال ها ضریب آلفا رو هم درگیر میکنیم .... میگیم برای حل مساله پرتغالها ضریبی داریم که باید اون رو هم درگیر کنیم تا جوابه درستی بدست بیاریم ...

آنچنانچه در بسیاری از مسایل فیزیکی که توسط قوانین ریاضی ما قابل مدل کردن نیستند ما ضریب Alpha داریم ....

یا در مورده مساله حرکت ارابه ... اگر ارابه ای را با سرعت 5 متر بر ثانیه حرکت دهیم ... تا قیامت باید آن ارابه با سرعت 5 متر بر ثانیه حرکت کند ... اما چون ما نمیتونیم تفسیری از ایستادن ارابه بعد از طی مسافتی بکنیم ... اومدیم و اصطکاک رو تعریف کردیم ... ( نیومدیم دست به اعدادمون و عملگرهامون بزنیم )

در حقیقت ما یک منطقی رو پذیرفتیم ... و طبیعت رو با اون مدل میکنیم .... و بعضی جاها هم مجبوریم دست به دامن چیزهایی تخیلی مانند اصطکاک ... انرژی سیاه .... نیروی جاذبه .... و نیروی الکترومغناطیس و .... بشیم .

hamrah;436433 نوشت:
سلام بر سرکار بی نظیر.

تعریف جالبی بود. سه نکته به ذهنم می رسد.

تعریف شما باید قاعدتا یک تابعی باشد که اگر وردی به آن اعدادی بدهیم به ما خروجی خاصی می دهد. در اینجا صرفا منظور جمع «2+2» نیست. بلکه تعریف مفهوم تابع است. یعنی شما باید به گونه‌ای تعریف کنید که تابع جمع مقادیر مشخصی را به شما بدهد. مثلا طبق تعریف شما 5+7 چیست؟ این تعریف شما باید جوری باشد که در تمام مقادیر صحت آن عمل کند ( نمی توانید دلبخواهی عدد بدهید باید ساز و کار تابع مشخص باشد)

در این حالت ما تابع جمع را به صورت غیر صوری اینگونه تعریف کنیم: تابع جمع تابع اضافه کردن است به این ترتیب که اگر دو عدد داشته باشیم و تابع اضافه کردن را بر روی انها اعمال کنیم مجموع آن دو عدد را به ما می دهد. تابع شما از جمع باید تعریفی داشته باشد تعریف آن چیست؟ دقت کنید تعریف دلبخواهی (arbitrary) نیست، البته می تواند قرار داد باشد. اما قراردادی بر مبنای ساختاری معین. یعنی شما باید نشان دهید که تابع جمع شما چه کاری انجام می دهد.

به نظر می رسد که تابع جمع شما مفهوم اضافه کردن ندارد بلکه مفهوم دیگری دارد. چون اگر مفهوم اضافه کردن داشته باشد نمی تواند اضافه شدن عدد 2 به عدد 2 دیگری، عدد 6 باشد ( لااقل من نمی فهمم) این دو حالت دارد:

الف) یا تعریف 6، عدد شش نیست
ب) یا تابع جمع شما به معنای اضافه کرد

سلام

بله کاملا درست می فرمایید من دیشب که این پست و نوشتم خودم هم به درستی ان مشکوک بودم

حالت اصلاحی تابع می تواند این باشد

*+$=3*

و در حقیقت اینجا ما از نماد + برای تعریف یک عمل دیگر استفاده می کنیم در میدان اعداد حقیقی
و این نماد + معنایش با جمع شناخته شده معمولی متفاوت است

ولی می توان میدانی در نظر گرفت و در ان میدان و فضا اصل جمع را از ابتدا اینگونه تعریف کرد
در حقیقت ما در میدانهای مختلف اعداد می توانیم جمع های مختلف تعریف کنیم با مفهومهای مختلف
البته خود شما مشخصه که واقف بر این مباحث هستید

و دوستانی که اینجا مخالف هستند چون فقط میدان اعداد حقیقی و همان تعریف جمع معمولی را در ان در نظر می گیرند
در حالی که تعریف را می توان در میدانهای مختلف عوض کرد

موفق باشید

.امین.;436437 نوشت:
دوستان عزیز وقتی ما میگیم 2+2 میشه 4 منظورمون دقیقا همان حالتی هست که با گل مثال زدم . یعنی شما در آن مساله با همان راه حل به هیچ عنوان نخواهید توانست 2+2 را 5 کنید. مثال دیگری هم زدم قطعا اگر توضیح داده بودم خانم بی نظیر نیازی نمیدیدند که روش اون قبایل رو ذکر کنند.

سلام بر دوست گرامی

با تعریفی که شما از جمع دارید درست می فرمایید
ولی می توان در میدانهای مختلف اعداد تعریف جمع را از همان ابتدا به گو نه ای دیگر تعریف کرد

.امین.;436437 نوشت:
در مثال بعضی قبایل هم باید گفت که ایشان خود یک عدد به اعداد جمع شده اضافه میکنند باز هم فرض سوال تغییر کرده و میشود 2+2+1 ولی این یک اضافه شده چیزی نیست که در واقعیت هم وجود داشته باشد. یعنی 2 تا گل با 2 تا گل باز هم همان 4 گل هست نه 5 تا

شما تعریف جمع را در ان قبایل نباید با تعریف جمع معمولی اعداد قاطی کنید
اگر انها را با هم قاطی کنید حرف شما درسته
ولی انها از همان ابتدا تعریفی جدید بر جمع ارائه می دهند که می توانند با این تعریف ریاضیاتی جدید و محاسباتی جدید
داشته باشند

دنیای ریاضیات انها در این صورت با دنیای ریاضیات ما متفاوت است
و هر دو درست

.امین.;436437 نوشت:
یا در مثلثهای هندسه نااقلیدسی که فرمودید. ما که وجود خود این مثلثها را محال نمیدانیم اما میتوانیم برایشان یک فرض محال قرار دهیم .

اتفاقا نظر دانشمندان بر این است که هندسه حاکم بر فضا نااقلیدسی می باشد تا اقلیدسی

.امین.;436437 نوشت:
بعضی چیزها محال ذاتی هستند و چه خداوند انسان رو میافرید و چه نمیافرید ( تا از دید ما سنجیده شوند) محال اند محااااااالللللللللللل

با نظم فعلی موجود حاکم بر جهان فعلی حرف شما درست است
ولی حرف ما این است که می توان این نظم را به گونه ای دیگر چید و جهانی دیگر افرید

موفق باشید

موضوع قفل شده است