شوخی های ائمه ی اطهار
تبهای اولیه
شوخیهای متواضعانه
خندیدن و خنداندن به دور از رفتارها و الفاظ زشت ،
مانعی ندارد. بین دروغ گفتن و مسخره کردن ، بازی کردن با آبروی مردم ، و فروتنی و
متواضع بودن فرق است.
حضرت علی علیه السلام مردی
بذله گو نبود، اما همواره لبخند بر لبان مبارکش بود و در برخورد با کوچک و بزرگ ،
شاد و دارای چهرهای شاداب و خندان بود.
به چند نمونه
عملی از این رفتارها توجه کنید:
رسول گرامی اسلام در فرصتهای مناسب اصحاب و یاران خود را میخنداند و
آنان را شاداب و سرحال نگه میداشت.
یک روز رسول خدا به پیرزنی فرمود: چرا تلاش میکنی، پیرزنها
به بهشت نمیروند. آن زن ناراحت شد و گفت: یا رسول الله ، من به بهشت نمیروم؟ رسول خدا در حالی که میخندید فرمود: همه
جوان شده و وارد بهشت میگردند.
روزی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با امام علی علیه السلام
در مجلسی ، خرما تناول میفرمود و هستههای خرما را مقابل علی علیه السلام
میگذاشت، بگونهای که اگر کسی وارد میشد فکر میکرد همه خرماها را علی علیه
السلام خورده و آن حضرت چیزی تناول نفرموده است. پیامبر خطاب
به حضرت علی فرمود: « شما زیاد خرما خوردهاید؟» حضرت علی جواب داد: « آن کس زیادتر
خورده که خرما را با هسته آن تناول کرده است.» و لبخند بر لبان پیامبر نقش
بست.
روزی ابوبکر و
عمر ، دو طرف حضرت علی علیه السلام راه میرفتند چون قد آن دو نفر کمی
بلندتر از آن حضرت بود، عمر جملاتی را به شوخی و طنز مطرح کرد و خطاب به حضرت گفت:
اَنت فی بَینِنَا کَنُونِ « لَنا».
علی! تو در
میان ما، مثل حرف " نون" در " لنا" هستی. حضرت علی علیه السلام بلافاصله پاسخ داد
که : اِن لَم اَکُن اَنا اَنتُم « لا». یعنی اگر من نباشم، شما چیزی نیستید چون
"لا" یعنی "هیچ".
قبول هدیه حلوا و شوخی کردن: روزی یکی از دوستان امام علی
علیه السلام حلوایی تهیه کرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرماید. امام فرمود:
مناسبت آن چیست؟ جواب داد: امروز نوروز است (روز عید است). حضرت از آن حلوا میل
فرمود، خندید و چنین شوخی کرد که اگر میتوانی همه روز را نوروز قرار ده.
«شوخی و مزاح» یکی از نیازهای روحی انسان است؛ چرا که روح مانند
جسم، به واسطۀ فعالیتهای روزمره و ناملایمات و فشارهای روحی، خسته می شود و برای
زدودن کسالت و ملالت و به دست آوردن نشاط روحی، شوخی و مزاح لازم است. پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله فرمود:
«مؤمن شوخ و زنده دل است و منافق سخت و غضبناک».
«فضل بن ابی قرّه»
می گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:
«ما مِن مُؤمِنٍ
اِلا وَفیهِ دِعابَهٌ .قُلتُ: وَ مَا الدّعابَه؟ قالَ اَلمِزاحُ».
«مؤمنی نیست مگر
اینکه دعابه دارد، راوی می گوید: به حضرت عرض کردم: دعابه چیست؟ حضرت فرمود: مقصود،
مزاح و شوخی است».
پیشوای مالکی ها
می گوید: امام صادق علیه السلام بسیار شوخ طبع و خندان بود.
امام صادق علیه
السلام به «یونس شیبانی» که از اصحاب و یاران او بود، فرمود:
«شوخی شما اصحاب
با یکدیگر چه مقدار است؟»
عرض کردم: کم است.
حضرت فرمود: «این گونه نباشید، به درستی که شوخ طبعی از حسن خلق است و همانا شما
بدین وسیله برادر خود را شاد می کنید، همانگونه که رسول خدا صلی الله علیه و آله
اهل شوخی و مزاح بودند تا سرور و شادی را در قلب اصحاب ایجاد کنند».
در سیرۀ آن حضرت آمده است:
«اگر یکی از
اصحابش را غمگین می یافت، او را با شوخی شادمان می ساخت». و متقابلاً اگر پیامبر
صلی الله علیه و آله محزون بود دیگران او را شاد می کردند.