جمع بندی صحت حديثی از پیامبر درباره امام علي (ع) ؛ «علیٌ منّی و أنا مِن عَلی»

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صحت حديثی از پیامبر درباره امام علي (ع) ؛ «علیٌ منّی و أنا مِن عَلی»

سلام
خواهشمندم صحت حديث زير را تاييد فرماييد

1- علی از پیامبر و پیامبر از علی استوقتی سوره مبارکه «توبه» که اعلام انزجار مسلمین از کفار است نازل شد، رسول خدا (ص) آن را به ابوبکر داد تا برای مردم مکه بخواند. وقتی مقداری از راه را رفت، حضرت، امیرمؤمنان را فرستاد و فرمود: سوره «برائت» را از او تحویل بگیر و پیش من بیاور تا کسی را بفرستم که برای این کار شایسته است.امیرالمؤمنین (ع) رفت و سوره توبه را تحویل گرفته آورد و سؤال کرد: چرا ابوبکر این سوره را به مردم مکه ابلاغ نکند؟ آیا حادثه‌ای اتفاق افتاده است؟رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل از طرف خدای سبحان پیام آورد: «لا یؤدی عنک الا انت او رجل منک» ای پیامبر یا شخصاً تو این سوره را برای مردم مکه بخوان یا مردی که از تو باشد اعزام کن «علیٌ منّی و أنا مِن عَلی» علی از من است من هم از علی هستم. تنها علی می‌تواند سوره برائت را از طرف من برای مشرکان بخواند.

با تشكر

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام عرض ادب

1) داستان ابلاغ آیه ی برائت یکی از رخدادهایی است که بیانگر فضیلت انحصاری امیر المؤمنین علیه السلام در یکی بودن نفس شریف آنحضرت با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اشتراک آنحضرت در تبیین و بیان احکام دین با رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله است که این حقیقت در بیان حدیث منزلت و احادیث دیگر در مورد عترت علیهم السلام تجلی یافته است.

جریان ابلاغ آیه ی برائت در بسیاری از کتب حدیثی عامه با اسنادی صحیح و مقبول روایت شده است. در این میان «بخاری»،‌ در کتاب صحیح خود قسمتی از مضمون حدیث را روایت نموده؛[1] اما صاحبان کتب سنن ترمذی،[2] و سنن ابن ماجة،[3] و مسند احمد بن حنبل،[4] و مسند ابی یعلی،[5] و صحیح ابن حبان،[6] و خصائص امیر المؤمنین،[7] و مجمع الزوائد،[8] و تفسير طبرى،[9]و... از طریق«أنس بن مالک، ابن ‏عباس، سعدبن ابى‏ وقاص، عبداللّه‏ بن عمر، ابوسعيد خدرى، امام علی علیه السلام و ...»،[10] روایت را به شکل کاملتری نقل نموده اند که ما به ذکر دو خبر از مسند احمد بسنده می نماییم:

«احمد بن حنبل»، در مسند خویش از طریق امام على علیه السلام روايت می كند كه آنحضرت فرمودند: «هنگامى كه ده آيه ی اول سوره ی برائت بر پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله نازل گرديد، رسول خدا صلی الله علیه وآله ابوبكر را خواست و او را روانه مكه نمود تا آن آيات را براى اهل مكه قرائت نمايد. پس از مدتی[11] آنحضرت مرا خواسته و به من فرمودند: «ابوبكر را درياب، و چون به او رسيدى نوشته را از او بگير و با آن به سوى اهل مکه برو و آنرا بر آنها قرائت نما. من در «جحفه» به او رسيدم و نوشته را از او گرفتم.

ابوبكر نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشت و گفت: «يا رسول اللّه! درباره ی من چيزى نازل شده؟» فرمود: «نه، ولى جبرئيل نزد من آمد و گفت: «وظيفه ی تو را هيچكس جز خودت يا مردى از خودت به انجام نرساند».[12]

«احمد بن حنبل»، در نقل دیگری روایت می کند: «پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله ابوبکر را فراخواند و او را با آيات برائت به سوى مكيّان فرستاد كه: «هيچ مشركى از اين سال به بعد حج نمى‏ گزارد، و هيچ برهنه‏ اى خانه خدا را طواف نمى‏ كند، و هيچ كس جز انسان مسلمان داخل بهشت نمى‏ شود، و هر كس كه ميان او و رسول ‏خدا صلی الله علیه وآله پيمان زمان بندى شده ‏اى وجود دارد، تا پايان آن مهلت دارد، و خدا و رسول‏ خدا از مشركان بيزارند!»

راوی خبر می گويد: «ابوبكر با این پيام رهسپار مكه گرديد که پيامبر اکرم صلی الله علیه وآله پس از سه روز به على علیه السلام فرمود:«خود را به او برسان و ابوبكر را به نزد من بازگردان و آن پيام را خودت بر آنها بخوان!»

گويد: «على چنان كرد و ابوبكر به نزد رسول ‏خدا صلی الله علیه وآله بازگشت و گريست و گفت: «يا رسول‏ اللّه! چيزى درباره ی من اتفاق افتاده؟» فرمود: «چيزى جز خير درباره ی تو اتفاق نيفتاده، ولى من مأمور شده ‏ام كه اين پيام را جز خودم يا مردى از خودم تبليغ نكند».[13]


[/HR][1] . صحیح البخاری، کتاب المناقب، باب «مَنَاقِبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الْقُرَشِيِّ الْهَاشِمِيِّ أَبِي الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ»: وَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيٍّ«أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ». و باب «عمرةالقضاء»: وقالَ«صلی الله علیه وسلم» لِعَلِيٍّ: أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ.

[2] . سنن الترمذي، محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، ج5، ص275، ح:3091،(وحدیث:871،3092) شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر:«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ قَالَ: حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ سُلَيْمَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ العَوَّامِ قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ حُسَيْنٍ، عَنْ الحَكَمِ بْنِ عُتَيْبَةَ، عَنْ مِقْسَمٍ، عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَبَا بَكْرٍ وَأَمَرَهُ أَنْ يُنَادِيَ بِهَؤُلَاءِ الكَلِمَاتِ، ثُمَّ أَتْبَعَهُ عَلِيًّا، فَبَيْنَا أَبُو بَكْرٍ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذْ سَمِعَ رُغَاءَ نَاقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ القَصْوَاءِ، فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ فَزِعًا فَظَنَّ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَإِذَا هُوَ عَلِيٌّ، فَدَفَعَ إِلَيْهِ كِتَابَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَمَرَ عَلِيًّا أَنْ يُنَادِيَ بِهَؤُلَاءِ الكَلِمَاتِ فَانْطَلَقَا فَحَجَّا، فَقَامَ عَلِيٌّ أَيَّامَ التَّشْرِيقِ، فَنَادَى: «ذِمَّةُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ بَرِيئَةٌ مِنْ كُلِّ مُشْرِكٍ، فَسِيحُوا فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ، وَلَا يَحُجَّنَّ بَعْدَ العَامِ مُشْرِكٌ، وَلَا يَطُوفَنَّ بِالبَيْتِ عُرْيَانٌ، وَلَا يَدْخُلُ الجَنَّةَ إِلَّا مُؤْمِنٌ». وَكَانَ عَلِيٌّ يُنَادِي، فَإِذَا عَيِيَ قَامَ أَبُو بَكْرٍ فَنَادَى بِهَا. وهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مِنْ هَذَا الوَجْهِ مِنْ حَدِيثِ ابْنِ عَبَّاسٍ». [حكم الألباني] : صحيح الإسناد.

[3] . سنن ابن ماجه، ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني، وماجة اسم أبيه يزيد (المتوفى: 273هـ)، محمد فؤاد عبد الباقي،ح:119، دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي.

[4] . مسند الإمام أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، ج1، ص183،ح:4، مؤسسة الرسالة.

[5] . مسند أبي يعلى، أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)، حسين سليم أسد، ج1، ص100، ح:104، دار المأمون للتراث – دمشق.

[6] . صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)، ج15،ص16، ح:6644، شعيب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة – بيروت.

[7] . خصائص أمير المؤمنين، النسائي، ذكر قول النبي صلی الله علیه وآله:«لا يؤدي عني إلا أنا أو علي»، ح:77،76،75،74،73.

[8] . مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفى: 807هـ)، ج3، ص239، ح:5464، مكتبة القدسي، القاهرة. وی حکم به صحت روایت نموده است: قُلْتُ: فِي الصَّحِيحِ بَعْضُهُ. رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.

[9] . جامع البيان في تأويل القرآن، محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، أحمد محمد شاكر، ج14،ص109،مؤسسة الرسالة.

[10]. سیوطی در تفسیر «الدر المنثور»، ج4، ص122، دارالفکر؛ و نسائی در کتاب«خصائص امیر المومنین علیه السلام»، و دیگران طرق این روایت را بیان نموده اند.

[11]. احمد بن حنبل در روایت دیگری این مدت را سه روز بیان نموده است.

[12] . مسند الإمام أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد وآخرون، ج2، ص427، ح:1297، مؤسسة الرسالة:«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ لُوَيْنٌ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَابِرٍ، عَنْ سِمَاكٍ، عَنْ حَنَشٍ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَشْرُ آيَاتٍ مِنْ بَرَاءَةٌ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ، دَعَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ أَبَا بَكْرٍ فَبَعَثَهُ بِهَا لِيَقْرَأَهَا عَلَى أَهْلِ مَكَّةَ، ثُمَّ دَعَانِي النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ لِي: " أَدْرِكْ أَبَا بَكْرٍ، فَحَيْثُمَا لَحِقْتَهُ فَخُذِ الْكِتَابَ مِنْهُ، فَاذْهَبْ بِهِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ، فَاقْرَأْهُ عَلَيْهِمْ " فَلَحِقْتُهُ بِالْجُحْفَةِ فَأَخَذْتُ الْكِتَابَ مِنْهُ، وَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآله وسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، نَزَلَ فِيَّ شَيْءٌ؟ قَالَ: لَا، وَلَكِنَّ جِبْرِيلَ جَاءَنِي، فَقَالَ: لَنْ يُؤَدِّيَ عَنْكَ إِلا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ ». احمد شاکر در حکم به این سند می نویسد: اسناده حسن.

[13]. مسند الإمام أحمد بن حنبل،‌أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد وآخرون ،ج1، ص183، ح:4،‌ مؤسسة الرسالة:«حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، قَالَ: قَالَ إِسْرَائِيلُ، قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بَعَثَهُ بِبَرَاءَةٌ لِأَهْلِ مَكَّةَ: لَا يَحُجُّ بَعْدَ الْعَامِ مُشْرِكٌ، وَلا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ عُرْيَانٌ، وَلا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا نَفْسٌ مُسْلِمَةٌ، مَنْ كَانَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مُدَّةٌ فَأَجَلُهُ إِلَى مُدَّتِهِ، وَاللهُ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ. قَالَ: فَسَارَ بِهَا ثَلاثًا، ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ، رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُ: " الْحَقْهُ فَرُدَّ عَلَيَّ أَبَا بَكْرٍ، وَبَلِّغْهَا أَنْتَ " قَالَ: فَفَعَلَ، قَالَ: فَلَمَّا قَدِمَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ بَكَى، قَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، حَدَثَ فِيَّ شَيْءٌ؟ قَالَ: مَا حَدَثَ فِيكَ إِلَّا خَيْرٌ، وَلَكِنْ أُمِرْتُ أَنْ لَا يُبَلِّغَهُ إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّي».

2) مرحوم علامه ی عسکری در نتیجه گیری از این روایات می نویسند:

«قرائن حال و مقال در اين مقام دلالت بر آن دارد كه مراد از تبليغ در اين روايات و امثال آنها، تبليغ و رساندن احكامى است كه خداوند براى اولين بار بر پيامبرش صلی الله علیه وآله وحى فرموده است، و اين امرى است كه جز رسول‏ خدا صلی الله علیه وآله يا مردى از رسول ‏خدا به انجام آن نمی پردازد و مقابل اين تبليغ، تبليغ مكلّفان به اين احكام است كه پس از دريافت آن از رسول‏ خدا صلی الله علیه وآله يا مردى از رسول‏ خدا، اجازه ی تبليغ آنرا مى ‏يابند و به ديگرانش مى‏ رسانند و جواز اينگونه تبليغ و رجحان آن فراگير و گسترده است و تا ابدالدهر، با هر كس كه اين احكام به او برسد، همراه خواهد بود، و بديهى است كه مراد رسول‏خدا صلی الله علیه وآله از اينكه فرموده: «هيچ كس از سوى من تبليغ نمى‏ كند جز خودم يا مردى از خودم»، تبليغ نوع اول بوده است».[1]

ایشان همچنین بیان می دارند: «ابو بكر با اين پيام و به همراهى آيات قرآن به دنبال مأموريت مى ‏رود؛ امّا در غياب او، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله على علیه السلام را خواست و فرمان داد:«ألحقه، فردّ علىّ أبا بكر و بلّغها أنت»: «به طرف مكّه برو و خود را به ابو بكر برسان، و او را به سوى من بازگردان، و آيات قرآن و فرمان مرا تو تبليغ نما». على علیه السلام فرمان پيامبرصلی الله علیه وآله را به طور كامل انجام داد. ابو بكر نيز به مدينه بازگشت. آنگاه كه به نزد پيامبر آمد، گريه ‏كنان گفت: يا رسول اللّه! آيا در مورد من حادثه‏اى واقع شده است؟ پيامبر صلی الله علیه وآله فرمود: نه، خير است و ليكن: «أمرت أن لا يبلّغه إلّا أنا أو رجل منّى»: «من از جانب خداوند مأمور شده ‏ام كه نبايد آن را جز خودم يا مردى كه از من است، تبليغ نمايد».

در اين حادثه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله مأمور شده بود كه جز خودش يا مردى كه چون اوست، به اين رسالت قيام نكند. و ديديم در آن عصر و در ميان جميع ياران و خويشاوندان پيامبر، فقط على عليه السّلام وجود داشت كه حائز اين رتبه معرّفى گشت. نتيجه اينكه: «فقط على مردى است که همچون رسول خدا می باشد».[2]

موفق باشید.


[/HR]
[1] . بازشناسى دو مكتب، ترجمه معالم المدرستين، مرتضی عسکری، ج‏1، ص: 562.

[2] . نقش ائمه در احياي دين، مرتضی عسکری، ج‏1 ؛ ص75.

سؤال اول: داستان ابلاغ در کدام یک از منابع اهل سنت آمده و دارای چه اهمیتی است؟

جواب: داستان ابلاغ آیه ی برائت یکی از رخدادهایی است که بیانگر فضیلت انحصاری امیر المؤمنین علیه السلام در یکی بودن نفس شریف آنحضرت با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اشتراک آنحضرت در تبیین و بیان احکام دین با رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله است که این حقیقت در بیان حدیث منزلت و احادیث دیگر در مورد عترت علیهم السلام تجلی یافته است.
جریان ابلاغ آیه ی برائت در بسیاری از کتب حدیثی عامه با اسنادی صحیح و مقبول روایت شده است. در این میان«بخاری»،‌ در کتاب صحیح خود قسمتی از مضمون حدیث را روایت نموده؛[1] اما صاحبان کتب سنن ترمذی،[2] و سنن ابن ماجة،[3] و مسند احمد بن حنبل،[4] و مسند ابی یعلی،[5] و صحیح ابن حبان،[6] و خصائص امیر المؤمنین،[7] و مجمع الزوائد،[8] و تفسير طبرى،[9]و... از طریق«امام علی علیه السلام، أنس بن مالک، ابن‏عباس، سعدبن ابى‏ وقاص، عبداللّه ‏بن عمر، ابوسعيد خدرى و ...»،[10] روایت را به شکل کاملتری نقل نموده اند.

سؤال دوم: داستان ابلاغ آیه ی برائت بنابر نقل احمد بن حنبل چگونه است؟
جواب:
«احمد بن حنبل»، در مسند خویش از طریق امام على(علیه السلام) روايت می كند كه آنحضرت فرمودند: «هنگامى كه ده آيه ی اول سوره ی برائت بر پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نازل گرديد، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ابوبكر را خواست و او را روانه مكه نمود تا آن آيات را براى اهل مكه قرائت نمايد. پس از مدتی[11] آنحضرت مرا خواسته و به من فرمودند: «ابوبكر را درياب، و چون به او رسيدى نوشته را از او بگير و با آن به سوى اهل مکه برو و آنرا بر آنها قرائت نما.
من در «جحفه» به او رسيدم و نوشته را از او گرفتم. ابوبكر نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بازگشت و گفت:«يا رسول اللّه! درباره ی من چيزى نازل شده؟» فرمود: «نه، ولى جبرئيل نزد من آمد و گفت: «وظيفه ی تو را هيچكس جز خودت يا مردى از خودت به انجام نرساند».[12]

«احمد بن حنبل»، در نقل دیگری روایت می کند:«پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) ابوبکر را فراخواند و او را با آيات برائت به سوى مكيّان فرستاد كه:«هيچ مشركى از اين سال به بعد حج نمى‏گزارد و هيچ برهنه ‏اى خانه ی خدا را طواف نمى‏ كند و هيچ كس جز انسان مسلمان داخل بهشت نمى‏ شود و هر كس كه ميان او و رسول‏ خدا(صلی الله علیه وآله) پيمان زمان بندى شده ‏اى وجود دارد، تا پايان آن مهلت دارد، و خدا و رسول‏خدا از مشركان بيزارند!»
راوی خبر می گويد: «ابوبكر با این پيام رهسپار مكه گرديد که پيامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) پس از سه روز به على(علیه السلام) فرمود:«خود را به او برسان و ابوبكر را به نزد من بازگردان و آن پيام را خودت بر آنها بخوان!» راوی گويد:«على چنان كرد و ابوبكر به نزد رسول‏خدا(صلی الله علیه وآله) بازگشت و گريست و گفت:«يا رسول‏ اللّه! چيزى درباره ی من اتفاق افتاده؟» فرمود:«چيزى جز خير درباره ی تو اتفاق نيفتاده، ولى من مأمور شده ‏ام كه اين پيام را جز خودم يا مردى از خودم تبليغ نكند».[13]

سؤال سوم: چرا در ابلاغ آیه ی برائت سرانجام امام علی علیه السلام فرستاده می شوند؟
جواب: مرحوم علامه ی عسکری در پاسخ به این سؤال می نویسد:«قرائن حال و مقال در اين مقام دلالت بر آن دارد كه مراد از تبليغ در اين روايات و امثال آنها، تبليغ و رساندن احكامى است كه خداوند براى اولين بار بر پيامبرش(صلی الله علیه وآله) وحى فرموده است، و اين امرى است كه جز رسول ‏خدا(صلی الله علیه وآله) يا مردى از رسول‏ خدا به انجام آن نمی پردازد و مقابل اين تبليغ، تبليغ مكلّفان به اين احكام است كه پس از دريافت آن از رسول‏ خدا(صلی الله علیه وآله) يا مردى از رسول‏ خدا، اجازه ی تبليغ آنرا مى‏ يابند و به ديگرانش مى‏ رسانند و جواز اينگونه تبليغ و رجحان آن فراگير و گسترده است و تا ابدالدهر، با هر كس كه اين احكام به او برسد، همراه خواهد بود، و بديهى است كه مراد رسول‏ خدا(صلی الله علیه وآله) از اينكه فرمودند:«وظيفه ی تو را هيچكس جز خودت يا مردى از خودت به انجام نرساند».[14]
ایشان همچنین بیان می دارند:«ابو بكر با اين پيام و به همراهى آيات قرآن به دنبال مأموريت مى ‏رود؛ امّا در غياب او، پيامبر(صلّى اللّه عليه و آله) على(علیه السلام) را خواست و فرمان داد:«ألحقه، فردّ علىّ أبا بكر و بلّغها أنت»: «به طرف مكّه برو و خود را به ابو بكر برسان، و او را به سوى من بازگردان، و آيات قرآن و فرمان مرا تو تبليغ نما».
على(علیه السلام) فرمان پيامبر(صلی الله علیه وآله) را به طور كامل انجام داد. ابو بكر نيز به مدينه بازگشت. آنگاه كه به نزد پيامبر آمد، گريه ‏كنان گفت: يا رسول اللّه! آيا در مورد من حادثه‏ اى واقع شده است؟ پيامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: نه، خير است و ليكن:«أمرت أن لا يبلّغه إلّا أنا أو رجل منّى»: «من از جانب خداوند مأمور شده‏ام كه نبايد آن را جز خودم يا مردى كه از من است، تبليغ نمايد».[15]

نتیجه مطلب: داستان ابلاغ آیه ی برائت بیانگر یکی دیگر از فضائل اختصاصی امیر المؤمنین(علیه السلام) می باشد که بیانگر اتحاد نفس امیر المؤمنین علیه السلام با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد و به واسطه ی چنین ویژگی ای آن حضرت تنها کسی هستند که دستور خداوند متعال را بر مشرکین ابلاغ می فرمایند.

منابع:


[/HR] [1] . محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، صحیح البخاری، کتاب المناقب، باب مَنَاقِبِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ الْقُرَشِيِّ الْهَاشِمِيِّ أَبِي الْحَسَنِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ:«وَقَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لِعَلِيٍّ:أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ»؛ همچنین در باب عمرةالقضاء:«وقالَ صلی الله علیه وسلم لِعَلِيٍّ: أَنْتَ مِنِّي وَأَنَا مِنْكَ».

[2] . الترمذي، أبو عيسى(المتوفى:279هـ)،سنن الترمذي، ج5، ص275، ح:3091،(وحدیث:871،3092) شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر:«... عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: بَعَثَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ أَبَا بَكْرٍ وَأَمَرَهُ أَنْ يُنَادِيَ بِهَؤُلَاءِ الكَلِمَاتِ، ثُمَّ أَتْبَعَهُ عَلِيًّا، فَبَيْنَا أَبُو بَكْرٍ فِي بَعْضِ الطَّرِيقِ إِذْ سَمِعَ رُغَاءَ نَاقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ القَصْوَاءِ، فَخَرَجَ أَبُو بَكْرٍ فَزِعًا فَظَنَّ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ فَإِذَا هُوَ عَلِيٌّ، فَدَفَعَ إِلَيْهِ كِتَابَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ وَأَمَرَ عَلِيًّا أَنْ يُنَادِيَ بِهَؤُلَاءِ الكَلِمَاتِ فَانْطَلَقَا فَحَجَّا، فَقَامَ عَلِيٌّ أَيَّامَ التَّشْرِيقِ، فَنَادَى:«ذِمَّةُ اللَّهِ وَرَسُولِهِ بَرِيئَةٌ مِنْ كُلِّ مُشْرِكٍ، فَسِيحُوا فِي الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ، وَلَا يَحُجَّنَّ بَعْدَ العَامِ مُشْرِكٌ، وَلَا يَطُوفَنَّ بِالبَيْتِ عُرْيَانٌ، وَلَا يَدْخُلُ الجَنَّةَ إِلَّا مُؤْمِنٌ». وَكَانَ عَلِيٌّ يُنَادِي، فَإِذَا عَيِيَ قَامَ أَبُو بَكْرٍ فَنَادَى بِهَا. وهَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ مِنْ هَذَا الوَجْهِ مِنْ حَدِيثِ ابْنِ عَبَّاسٍ». [حكم الألباني] : صحيح الإسناد.

[3] . ابن ماجة أبو عبد الله محمد بن يزيد القزويني(المتوفى: 273هـ)،سنن ابن ماجه، محمد فؤاد عبد الباقي،ح:119، دار إحياء الكتب العربية - فيصل عيسى البابي الحلبي.

[4] .أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني(المتوفى: 241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج1، ص183،ح:4، مؤسسة الرسالة.

[5] . أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)، مسند أبي يعلى، حسين سليم أسد، ج1، ص100، ح:104، دار المأمون للتراث – دمشق.

[6] . محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)، صحيح ابن حبان بترتيب ابن بلبان، ج15،ص16، ح:6644، شعيب الأرنؤوط، مؤسسة الرسالة – بيروت.

[7] . النسائي، خصائص أمير المؤمنين، ذكر قول النبي صلی الله علیه(وآله)وآله:«لا يؤدي عني إلا أنا أو علي»، ح:77،76،75،74،73.

[8] .أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي(المتوفى: 807هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج3، ص239، ح:5464، مكتبة القدسي، القاهرة. وی حکم به صحت روایت نموده است: قُلْتُ: فِي الصَّحِيحِ بَعْضُهُ. رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَرِجَالُهُ ثِقَاتٌ.

[9] . محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب الآملي، أبو جعفر الطبري (المتوفى: 310هـ)، جامع البيان في تأويل القرآن، أحمد محمد شاكر، ج14،ص109،مؤسسة الرسالة.

[10]. سیوطی در تفسیر «الدر المنثور»، ج4، ص122، دارالفکر؛ و نسائی در کتاب«خصائص امیر المومنین علیه السلام»، و دیگران طرق این روایت را بیان نموده اند.

[11]. احمد بن حنبل در روایت دیگری این مدت را سه روز بیان نموده است.

[12] . أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني(المتوفى: 241هـ)، مسند الإمام أحمد بن حنبل، تحقیق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد وآخرون، ج2، ص427، ح:1297، مؤسسة الرسالة:«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَيْمَانَ لُوَيْنٌ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَابِرٍ، عَنْ سِمَاكٍ، عَنْ حَنَشٍ، عَنْ عَلِيٍّ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ عَشْرُ آيَاتٍ مِنْ بَرَاءَةٌ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله)وسَلَّمَ، دَعَا النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وَآله)وسَلَّمَ أَبَا بَكْرٍ فَبَعَثَهُ بِهَا لِيَقْرَأَهَا عَلَى أَهْلِ مَكَّةَ، ثُمَّ دَعَانِي النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ فَقَالَ لِي: " أَدْرِكْ أَبَا بَكْرٍ، فَحَيْثُمَا لَحِقْتَهُ فَخُذِ الْكِتَابَ مِنْهُ، فَاذْهَبْ بِهِ إِلَى أَهْلِ مَكَّةَ، فَاقْرَأْهُ عَلَيْهِمْ " فَلَحِقْتُهُ بِالْجُحْفَةِ فَأَخَذْتُ الْكِتَابَ مِنْهُ، وَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وَآله)وسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، نَزَلَ فِيَّ شَيْءٌ؟ قَالَ: لَا، وَلَكِنَّ جِبْرِيلَ جَاءَنِي، فَقَالَ: لَنْ يُؤَدِّيَ عَنْكَ إِلا أَنْتَ أَوْ رَجُلٌ مِنْكَ». احمد شاکر در حکم به این سند می نویسد: اسناده حسن.

[13]. مسند الإمام أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، شعيب الأرنؤوط- عادل مرشد وآخرون، ج1، ص183، ح:4،‌ مؤسسة الرسالة:«حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، قَالَ: قَالَ إِسْرَائِيلُ، قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: عَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ عَنْ أَبِي بَكْرٍ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ بَعَثَهُ بِبَرَاءَةٌ لِأَهْلِ مَكَّةَ: لَا يَحُجُّ بَعْدَ الْعَامِ مُشْرِكٌ، وَلا يَطُوفُ بِالْبَيْتِ عُرْيَانٌ، وَلا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا نَفْسٌ مُسْلِمَةٌ، مَنْ كَانَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله) وَسَلَّمَ مُدَّةٌ فَأَجَلُهُ إِلَى مُدَّتِهِ، وَاللهُ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ. قَالَ: فَسَارَ بِهَا ثَلاثًا، ثُمَّ قَالَ لِعَلِيٍّ، رَضِيَ اللهُ تَعَالَى عَنْهُ: " الْحَقْهُ فَرُدَّ عَلَيَّ أَبَا بَكْرٍ، وَبَلِّغْهَا أَنْتَ " قَالَ: فَفَعَلَ، قَالَ: فَلَمَّا قَدِمَ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ أَبُو بَكْرٍ بَكَى، قَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ، حَدَثَ فِيَّ شَيْءٌ؟ قَالَ: مَا حَدَثَ فِيكَ إِلَّا خَيْرٌ، وَلَكِنْ أُمِرْتُ أَنْ لَا يُبَلِّغَهُ إِلَّا أَنَا أَوْ رَجُلٌ مِنِّي».

[14] . بازشناسى دو مكتب، ترجمه معالم المدرستين، مرتضی عسکری، ج‏1، ص: 562.

[15] . نقش ائمه در احياي دين، مرتضی عسکری، ج‏1 ؛ ص75.
موضوع قفل شده است