جمع بندی درخواست متن کامل و ترجمه و منبع چند حدیث

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست متن کامل و ترجمه و منبع چند حدیث

با سلام و عرض ادب و احترام

در یک سخنرانی از یکی از مراجع بزرگوار تقلید ، ایشان احادیثی ذکر کردند که میخواستم متن عربی کامل و ترجمه و منابع و گوینده این احادیث را بگذارید .

با تشکر از شما ...

مضمون احادیث عبارت بودند از :

خداوند ، نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را چهل هزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین خلق نمود ، پس دو هزار دهر فقط خدا بود و نور پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ، سپس خداوند نور اهل بیت پیغمبر را از نور رسول خدا خلق فرمود ( نور حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام) ،

بعد از آن خداوند عرش را از نور پیغمبر و ملائکه را از نور امیرالمومنین و آسمانها و زمین را از نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و خورشید و ماه و ستارگان را از نور امام حسن مجتبی علیه السلام و بهشت و نور نه امام بعد از حضرت سید الشهدا را از نور امام حسین علیه السلام آفرید . بعد از آن روح انبیاء را

خلق فرمود .

:Rose::Rose::Rose:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص صَلَّى صَلَاةَ الْفَجْرِ ثُمَّ اسْتَوَى فِي مِحْرَابِهِ كَالْبَدْرِ فِي تَمَامِهِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُفَسِّرَ لَنَا هَذِهِ الْآيَةَ قَوْلَهُ تَعَالَى فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَمَّا النَّبِيُّونَ فَأَنَا وَ أَمَّا الصِّدِّيقُونَ فَعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَمَّا الشُّهَدَاءُ فَعَمِّي حَمْزَةُ- وَ أَمَّا الصَّالِحُونَ فَابْنَتِي فَاطِمَةُ وَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَنَهَضَ الْعَبَّاسُ مِنْ زَاوِيَةِ الْمَسْجِدِ إِلَى بَيْنِ يَدَيْهِ ص وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ مِنْ يَنْبُوعٍ وَاحِدٍ قَالَ ص وَ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ يَا عَمَّاهْ قَالَ لِأَنَّكَ لَمْ تَذْكُرْنِي حِينَ ذَكَرْتَهُمْ وَ لَمْ تُشَرِّفْنِي حِينَ شَرَّفْتَهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَمَّاهْ أَمَّا قَوْلُكَ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ مِنْ يَنْبُوعٍ وَاحِدٍ فَصَدَقْتَ وَ لَكِنْ خَلَقَنَا اللَّهُ نَحْنُ حَيْثُ لَا سَمَاءَ مَبْنِيَّةَ وَ لَا أَرْضَ مَدْحِيَّةَ وَ لَا عَرْشَ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ كُنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لَا تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لَا تَقْدِيسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ بَدْءَ الصَّنْعَةِ فَتَقَ نُورِي فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْشِ مِنْ نُورِي وَ نُورِي مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِكَةَ فَنُورُ الْمَلَائِكَةِ مِنْ نُورِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ نُورُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مِنْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ نُورِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ نُورُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ مِنْ نُورِ الْحَسَنِ وَ نُورُ الْحَسَنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ أَفْضَلُ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَيْنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ الْعِينَ فَنُورُ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ مِنْ نُورِ الْحُسَيْنِ وَ نُورُ الْحُسَيْنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحُسَيْنُ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الظُّلْمَةَ بِالْقُدْرَةِ فَأَرْسَلَهَا فِي سَحَائِبِ الْبَصَرِ فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبَّنَا مُذْ عَرَفْنَا هَذِهِ الْأَشْبَاحَ مَا رَأَيْنَا سُوءاً فَبِحُرْمَتِهِمْ إِلَّا كَشَفْتَ مَا نَزَلَ بِنَا فَهُنَالِكَ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى قَنَادِيلَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَّقَهَا عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ فَقَالَتْ إِلَهَنَا لِمَنْ هَذِهِ الْفَضِيلَةُ وَ هَذِهِ الْأَنْوَارُ فَقَالَ هَذَا نُورُ أَمَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ أَمَتِيَ «1» الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ بِنُورِهَا ظَهَرَتْ وَ هِيَ ابْنَةُ نَبِيِّي وَ زَوْجَةُ وَصِيِّي وَ حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي أَنِّي قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِيعَتِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَهَضَ الْعَبَّاسُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لَقَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُجَّةً بَالِغَةً عَلَى الْعِبَادِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة
انس بن مالك گفت: يك روز پيامبر اكرم به نماز صبح اشتغال داشت در محراب ايستاد چون ماه تابان ؛ عرض كردم اگر صلاح بدانيد اين آيه را براى ما تفسير فرمائيد: « فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ. » فرمودند: منظور از پيامبران من هستم ، صديقين علي بن ابى طالب است و اما شهدا عمويم حمزه و امّا صالحين دخترم زهرا و فرزندانش حسن و حسين می باشند. عباس (عموی پیامبر) از گوشه مسجد به خدمت پيامبر اكرم آمده گفت: مگر من و شما و علي و فاطمه و حسن و حسين از يك سرچشمه نيستيم؟ فرمودند: منظورت چيست عمو جان؟ عرض كرد: زيرا مرا نام نبردى و به اين مقام مفتخر نكردى. فرمود عمو جان اينكه گفتى من و تو و علي و حسن و حسين از يك سرچشمه هستيم صحيح است ولى خداوند ما را موقعى آفريد كه نه آسمان افراشته و نه زمين گسترده و نه عرش و نه بهشت و نه جهنم بود ؛ ما او را تسبيح و تقديس می كرديم هنگامى كه تسبيح و تقديسى وجود نداشت. وقتى خدا اراده كرد ابتداى آفرينش را نور مرا شكافت و از آن عرش را آفريد ؛ نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است. سپس نور علي بن ابى طالب را شكافت و از آن ملائكه را آفريد پس نور ملائكه از نور علي بن ابى طالب است و نور پسر ابى طالب از نور خدا است. نور دخترم فاطمه را شكافت و آسمانها و زمين را آفريد ؛ نور آسمانها و زمين از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خدا است ؛ و فاطمه برتر از آسمانها و زمين است. سپس نور حسن را شكافت و از آن خورشيد و ماه را آفريد ؛ پس نور خورشيد و ماه از نور حسن است و نور حسن از نور خدا است و حسن از خورشيد و ماه برتر است. آنگاه نور حسين را شكافت و از آن بهشت و حور العين را آفريد ؛ پس نور بهشت و حور العين از نور حسين است و نور حسين از نور خدا است و حسين از بهشت و حور العين برتر است. سپس خداوند به قدرت خود ظلمت را آفريد و آن را بر پرده ی چشمها افشاند ؛ ملائكه گفتند: سبوح قدوسی ای پروردگار ما ؛ خدايا از وقتى اين اشباح را شناخته ايم چيز بدى مشاهده نكرديم تو را سوگند می دهم به مقام آنها كه اين گرفتارى را از ما برطرف فرما ! در اين موقع خداوند قنديل‏هاى رحمت را آفريد و بر سرادق عرش آويخت. گفتند خدايا اين فضيلت و نورها از كيست ، خطاب نمود اين نور كنيزم فاطمه زهرا است به همين جهت او را زهرا (نورانی) ناميدم ؛ چون آسمانها و زمين به واسطه ی نور او پديدار شد. او دختر پيامبرم و همسر وصىّ او و حجّت من بر خلق است. شما را گواه می گيرم كه ثواب تسبيح و تقديس شما را به اين بانو و شيعيانش دادم تا روز قيامت. در اين موقع عباس از جاى خود حركت كرد و پيشانى علي بن ابى طالب را بوسيده و گفت: يا علي خدا تو را حجّت بالغه بر مردم قرار داده تا روز قيامت.»

( بحار الأنوار ، ج‏25 ،ص 17 )

از این روایات به دست مي‌آيد که قبل از پيدايش اين عالم محسوس، خداي متعال موجود و عالم ديگري آفريده که در روايات به نام «نور» ناميده شده است. در زيارت جامعه مي‌خوانيم: خلقکم الله انوارا فجعلکم بعرشه محدقين حتي منّ علينا بکم؛1 خدا شما را به صورت انواري خلق کرد که به دور عرش خدا حلقه زده بوديد؛ تا زماني که بر ما منت گذاشت و شما را به اين عالم آورد. در روايتي حضرت باقر صلوات‌الله‌عليه مي‌فرمايند: «كُنَّا نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ قَبْلَ خَلْقِ خَلْقِهِ فَلَمَّا خَلَقَ الْخَلْقَ سَبَّحْنَا فَسَبَّحُوا وَ هَلَّلْنَا فَهَلَّلُوا وَ كَبَّرْنَا فَكَبَّرُوا؛2 ما در پيشگاه خدا نوري بوديم قبل از اين‌که عالم را بيافريند. وقتي خدا خلايق را خلق کرد ما تسبيح گفتيم و آن‌ها آموختند و تسبيح گفتند، و ما تهليل (لااله الا الله) گفتيم و آن‌ها آموختند و تهليل گفتند، و ما تکبير گفتيم و آن‌ها آموختند و تکبير گفتند.» درباره معناي اين جمله دو احتمال وجود دارد؛ يک احتمال اين است که ديگران در همان عالم انوار تسبيح و ... را آموختند و همان‌جا تسبيح و ... را گفتند. احتمال ديگر اين است که هر کس تا روز قيامت تسبيح و تهليل گويد، به برکت تسبيح و تهليل آن‌ها و به يک معنا پژواکي از تسبيح و تهليل آن‌هاست. اين معنا حقيقتي است که از بسياري از روايات استفاده مي‌شود. در زيارت آل‌ياسين آمده است که: «فَمَا شَيْ‏ءٌ مِنَّا إِلَّا وَ أَنْتُمْ لَهُ السَّبَبُ وَ إِلَيْهِ السَّبِيل؛3 ما هيچ کار خوبي انجام نمي‌دهيم مگر اين‌که سبب و راه انجامش شماييد.» اين معارف، حقايقي است که در بعضي روايات به آن اشاره شده است و استبعادي که به ذهن ما مي‌آيد، به خاطر عدم شناخت امام است. گمان مي‌کنيم که آن‌ها هم انساني هستند مثل ما که کمي علمشان بيش‌تر است؛ اما در زيارت جامعه مي‌خوانيم که اصلا خلقت شما با خلقت ما خيلي فرق دارد. به يک معنا با آفرينش آن‌ها به صورت آن انوار، کار خلقت تمام بود و بعد از آن هر چه خدا آفريده، طفيلي است که در بحث هدف آفرينش توضيح آن گذشت. اگر مايل باشيد روايات بيشتري درباره عالم نور و انوار اهل‌بيت عليهم‌السلام مطالعه کنيد، مي‌توانيد به جلد 25 و 26 بحارالانوار (چاپ جديد) مراجعه کنيد.
1. من لايحضره الفقيه، ج2 ص613.
2 . بحارالانوار، ج25 ص24.
3 . بحارالانوار، ج99 ص92.

امام صادق (ع) در تفسیر آیه 35 نور فرمودند: « فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فَاطِمَةُ ع فِيها مِصْباحٌ الْحَسَنُ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الْحُسَيْنُ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ فَاطِمَةُ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بَيْنَ نِسَاءِ أَهْلِ الدُّنْيَا يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ إِبْرَاهِيمُ ع زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ لَا يَهُودِيَّةٍ وَ لَا نَصْرَانِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ يَكَادُ الْعِلْمُ يَنْفَجِرُ بِهَا وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ إِمَامٌ مِنْهَا بَعْدَ إِمَامٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ يَهْدِي اللَّهُ لِلْأَئِمَّةِ مَنْ يَشَاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ : « خدا نور آسمانها و زمين است، حكايت نور او چون فانوسى است» آن فانوس فاطمه عليها السلام است «كه در آن فانوس چراغي است» آن چراغ حسن است «چراغ در آبگينه است» آبگينه حسين است «آبگينه مانند اختر درخشانى است» آن اختر درخشان فاطمه است در ميان زنان جهان «از درخت پر بركتى برافروزد» آن درخت حضرت ابراهيم (ع) است «درخت زيتونى است نه شرقی و نه غربی» یعنی نه يهودى و نه نصرانى «كه نزديك است روغنش برافروزد» نزديك است علم از آن بجوشد «اگر چه آتشى به او نرسد، نوري است روى نورى» از فاطمه امامى پس از امامى آيد «خدا هر كه را خواهد به نور خود رهبرى كند» هر كه را خدا خواهد به امامان رهبرى كند «و خدا براى مردم مثلها می زند»»
(الكافي، ج‏1، ص: 195 )

امام خمینی (قدس سره) : بدان که برای اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السلام ـ مقامات شامخه روحانیه ای است در سیر معنوی الی الله که ادراک آن علماً نیز از طاقت بشر خارج و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است، چنانچه از احادیث شریفه ظاهر شود که در مقام روحانیت با رسول اکرم (ص) شرکت دارند و انوار مطهره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق، و اشتغال به تسبیح و تحمید ذات مقدس داشتند.
چهل حدیث، چاپ مرکز فرهنگی رجاء، ص 462

از این لحاظ که منشأ صدور صور کلیه حقایق در لوح آفرینش می باشد، قلم بوده و به اعتبار اینکه روشنی آسمانها و زمین به تابش آن وجود بوده است، وجود حضرت ختمی مرتبت بوده است و از این جهت که مظهر و ظاهر کننده بوده است، نور آن حضرت می باشد. 1

توضیح بیشتر اینکه موجوات عالم به حسب وجود دارای مراتبی هستند: 1. وجود عقلی 2. وجود مثالی 3. وجود ملکی.
1. وجود عقلی آن وجودی است که نه ماده و نه شکل دارد و عقل محض است.

2. وجود مثالی وجودی است که اصطلاحاً بدان وجود مثالی و برزخی هم می گویند که ماده ندارد اما شکل و هیئت دارد.
3. وجود ملکی همان وجود طبیعی و مادی است که هم شکل و هم ماده دارد.

باید عرض شود که ممکن است وجود عقلی یا مثالی یک شیء بر وجود ملکی و طبیعی آن مقدم باشد و بنابراین در بعض روایات آمده است که: وجود نازنین پیامبر و ائمه هدی و پنج تن آل عباء قبل از خلقت زمین و آسمان در ظل عرش بسان نور موجود بوده است و می درخشیدند
1- المشاعر ملاصدرا، ص ،202

جمع بندی:

سوال:
با سلام و عرض ادب و احترام
در یک سخنرانی از یکی از مراجع بزرگوار تقلید ، ایشان احادیثی ذکر کردند که میخواستم متن عربی کامل و ترجمه و منابع و گوینده این احادیث را بگذارید .
با تشکر از شما ...مضمون احادیث عبارت بودند از :خداوند ، نور حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را چهل هزار سال قبل از آفرینش آسمانها و زمین خلق نمود ، پس دو هزار دهر فقط خدا بود و نور پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ، سپس خداوند نور اهل بیت پیغمبر را از نور رسول خدا خلق فرمود ( نور حضرت علی و فاطمه و حسنین علیهم السلام) ،
بعد از آن خداوند عرش را از نور پیغمبر و ملائکه را از نور امیرالمومنین و آسمانها و زمین را از نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و خورشید و ماه و ستارگان را از نور امام حسن مجتبی علیه السلام و بهشت و نور نه امام بعد از حضرت سید الشهدا را از نور امام حسین علیه السلام آفرید . بعد از آن روح انبیاء راخلق فرمود .

پاسخ:سلام علیکم"
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ بَيْنَا رَسُولُ اللَّهِ ص صَلَّى صَلَاةَ الْفَجْرِ ثُمَّ اسْتَوَى فِي مِحْرَابِهِ كَالْبَدْرِ فِي تَمَامِهِ فَقُلْنَا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ رَأَيْتَ أَنْ تُفَسِّرَ لَنَا هَذِهِ الْآيَةَ قَوْلَهُ تَعَالَى فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ فَقَالَ النَّبِيُّ ص أَمَّا النَّبِيُّونَ فَأَنَا وَ أَمَّا الصِّدِّيقُونَ فَعَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَمَّا الشُّهَدَاءُ فَعَمِّي حَمْزَةُ- وَ أَمَّا الصَّالِحُونَ فَابْنَتِي فَاطِمَةُ وَ وَلَدَاهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَنَهَضَ الْعَبَّاسُ مِنْ زَاوِيَةِ الْمَسْجِدِ إِلَى بَيْنِ يَدَيْهِ ص وَ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَسْتُ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ مِنْ يَنْبُوعٍ وَاحِدٍ قَالَ ص وَ مَا وَرَاءَ ذَلِكَ يَا عَمَّاهْ قَالَ لِأَنَّكَ لَمْ تَذْكُرْنِي حِينَ ذَكَرْتَهُمْ وَ لَمْ تُشَرِّفْنِي حِينَ شَرَّفْتَهُمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَمَّاهْ أَمَّا قَوْلُكَ أَنَا وَ أَنْتَ وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ مِنْ يَنْبُوعٍ وَاحِدٍ فَصَدَقْتَ وَ لَكِنْ خَلَقَنَا اللَّهُ نَحْنُ حَيْثُ لَا سَمَاءَ مَبْنِيَّةَ وَ لَا أَرْضَ مَدْحِيَّةَ وَ لَا عَرْشَ وَ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ كُنَّا نُسَبِّحُهُ حِينَ لَا تَسْبِيحَ وَ نُقَدِّسُهُ حِينَ لَا تَقْدِيسَ فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ بَدْءَ الصَّنْعَةِ فَتَقَ نُورِي فَخَلَقَ مِنْهُ الْعَرْشَ فَنُورُ الْعَرْشِ مِنْ نُورِي وَ نُورِي مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ أَنَا أَفْضَلُ مِنَ الْعَرْشِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَخَلَقَ مِنْهُ الْمَلَائِكَةَ فَنُورُ الْمَلَائِكَةِ مِنْ نُورِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ نُورُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ نُورُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ أَفْضَلُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ فَتَقَ نُورَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ مِنْهُ فَخَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فَنُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مِنْ نُورِ ابْنَتِي فَاطِمَةَ وَ نُورُ فَاطِمَةَ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ فَاطِمَةُ أَفْضَلُ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحَسَنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ فَنُورُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ مِنْ نُورِ الْحَسَنِ وَ نُورُ الْحَسَنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحَسَنُ أَفْضَلُ مِنَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ ثُمَّ فَتَقَ نُورَ الْحُسَيْنِ فَخَلَقَ مِنْهُ الْجَنَّةَ وَ الْحُورَ الْعِينَ فَنُورُ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ مِنْ نُورِ الْحُسَيْنِ وَ نُورُ الْحُسَيْنِ مِنْ نُورِ اللَّهِ وَ الْحُسَيْنُ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ الْحُورِ الْعِينِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الظُّلْمَةَ بِالْقُدْرَةِ فَأَرْسَلَهَا فِي سَحَائِبِ الْبَصَرِ فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبَّنَا مُذْ عَرَفْنَا هَذِهِ الْأَشْبَاحَ مَا رَأَيْنَا سُوءاً فَبِحُرْمَتِهِمْ إِلَّا كَشَفْتَ مَا نَزَلَ بِنَا فَهُنَالِكَ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى قَنَادِيلَ الرَّحْمَةِ وَ عَلَّقَهَا عَلَى سُرَادِقِ الْعَرْشِ فَقَالَتْ إِلَهَنَا لِمَنْ هَذِهِ الْفَضِيلَةُ وَ هَذِهِ الْأَنْوَارُ فَقَالَ هَذَا نُورُ أَمَتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ فَلِذَلِكَ سُمِّيَتْ أَمَتِيَ «1» الزَّهْرَاءَ لِأَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ بِنُورِهَا ظَهَرَتْ وَ هِيَ ابْنَةُ نَبِيِّي وَ زَوْجَةُ وَصِيِّي وَ حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي أَنِّي قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَ تَسْبِيحِكُمْ وَ تَقْدِيسِكُمْ لِهَذِهِ الْمَرْأَةِ وَ شِيعَتِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَهَضَ الْعَبَّاسُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ قَالَ يَا عَلِيُّ لَقَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُجَّةً بَالِغَةً عَلَى الْعِبَادِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة
انس بن مالك گفت: يك روز پيامبر اكرم به نماز صبح اشتغال داشت در محراب ايستاد چون ماه تابان ؛ عرض كردم اگر صلاح بدانيد اين آيه را براى ما تفسير فرمائيد: « فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ. » فرمودند: منظور از پيامبران من هستم ، صديقين علي بن ابى طالب است و اما شهدا عمويم حمزه و امّا صالحين دخترم زهرا و فرزندانش حسن و حسين می باشند. عباس (عموی پیامبر) از گوشه مسجد به خدمت پيامبر اكرم آمده گفت: مگر من و شما و علي و فاطمه و حسن و حسين از يك سرچشمه نيستيم؟ فرمودند: منظورت چيست عمو جان؟ عرض كرد: زيرا مرا نام نبردى و به اين مقام مفتخر نكردى. فرمود عمو جان اينكه گفتى من و تو و علي و حسن و حسين از يك سرچشمه هستيم صحيح است ولى خداوند ما را موقعى آفريد كه نه آسمان افراشته و نه زمين گسترده و نه عرش و نه بهشت و نه جهنم بود ؛ ما او را تسبيح و تقديس می كرديم هنگامى كه تسبيح و تقديسى وجود نداشت. وقتى خدا اراده كرد ابتداى آفرينش را نور مرا شكافت و از آن عرش را آفريد ؛ نور عرش از نور من است و نور من از نور خدا است. سپس نور علي بن ابى طالب را شكافت و از آن ملائكه را آفريد پس نور ملائكه از نور علي بن ابى طالب است و نور پسر ابى طالب از نور خدا است. نور دخترم فاطمه را شكافت و آسمانها و زمين را آفريد ؛ نور آسمانها و زمين از نور دخترم فاطمه است و نور فاطمه از نور خدا است ؛ و فاطمه برتر از آسمانها و زمين است. سپس نور حسن را شكافت و از آن خورشيد و ماه را آفريد ؛ پس نور خورشيد و ماه از نور حسن است و نور حسن از نور خدا است و حسن از خورشيد و ماه برتر است. آنگاه نور حسين را شكافت و از آن بهشت و حور العين را آفريد ؛ پس نور بهشت و حور العين از نور حسين است و نور حسين از نور خدا است و حسين از بهشت و حور العين برتر است. سپس خداوند به قدرت خود ظلمت را آفريد و آن را بر پرده ی چشمها افشاند ؛ ملائكه گفتند: سبوح قدوسی ای پروردگار ما ؛ خدايا از وقتى اين اشباح را شناخته ايم چيز بدى مشاهده نكرديم تو را سوگند می دهم به مقام آنها كه اين گرفتارى را از ما برطرف فرما ! در اين موقع خداوند قنديل‏هاى رحمت را آفريد و بر سرادق عرش آويخت. گفتند خدايا اين فضيلت و نورها از كيست ، خطاب نمود اين نور كنيزم فاطمه زهرا است به همين جهت او را زهرا (نورانی) ناميدم ؛ چون آسمانها و زمين به واسطه ی نور او پديدار شد. او دختر پيامبرم و همسر وصىّ او و حجّت من بر خلق است. شما را گواه می گيرم كه ثواب تسبيح و تقديس شما را به اين بانو و شيعيانش دادم تا روز قيامت. در اين موقع عباس از جاى خود حركت كرد و پيشانى علي بن ابى طالب را بوسيده و گفت: يا علي خدا تو را حجّت بالغه بر مردم قرار داده تا روز قيامت.»

( بحار الأنوار ، ج‏25 ،ص 17 )

موضوع قفل شده است