جمع بندی صاحبان باغ

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
صاحبان باغ

با سلام...

اگر ممکن تفسیر آیات 17 تا 27 سوره قلم رو بگین....نمیتونم خوب درکش کنم؟؟

ما آنها را آزموديم، همان گونه که (صاحبان باغ) را آزمايش کرديم، هنگامي که سوگند ياد کردند که ميوههاي باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند. ( 17 )

و هيچ از آن استثنا نکنند، ( 18 )
اما عذابي فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالي که همه در خواب بودند،( 19 )

و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلماني شد! ( 20 )

صبحگاهان يکديگر را صدا زدند، ( 21 ) که بسوي کشتزار و باغ خود حرکت کنيد اگر قصد چيدن ميوهها را داريد! ( 22 )

آنها حرکت کردند در حالي که آهسته با هم ميگفتند:) ( 23 ) (مواظب باشيد امروز حتي يک فقير وارد بر شما نشود!) ( 24 )

(آري) آنها صبحگاهان تصميم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگيري کنند. ( 25 )

هنگامي که (وارد باغ شدند و) آن را ديدند گفتند: (حقا) ما گمراهيم! ( 26 )

(آري، همه چيز از دست ما رفته) بلکه ما محروميم!) ( 27 )

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب

غلام حسینم;484274 نوشت:
با سلام...

اگر ممکن تفسیر آیات 17 تا 27 سوره قلم رو بگین....نمیتونم خوب درکش کنم؟؟

ما آنها را آزموديم، همان گونه که (صاحبان باغ) را آزمايش کرديم، هنگامي که سوگند ياد کردند که ميوههاي باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند. ( 17 )

و هيچ از آن استثنا نکنند، ( 18 )
اما عذابي فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالي که همه در خواب بودند،( 19 )

و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلماني شد! ( 20 )

صبحگاهان يکديگر را صدا زدند، ( 21 ) که بسوي کشتزار و باغ خود حرکت کنيد اگر قصد چيدن ميوهها را داريد! ( 22 )

آنها حرکت کردند در حالي که آهسته با هم ميگفتند:) ( 23 ) (مواظب باشيد امروز حتي يک فقير وارد بر شما نشود!) ( 24 )

(آري) آنها صبحگاهان تصميم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگيري کنند. ( 25 )

هنگامي که (وارد باغ شدند و) آن را ديدند گفتند: (حقا) ما گمراهيم! ( 26 )

(آري، همه چيز از دست ما رفته) بلکه ما محروميم!) ( 27 )


البته زاويه سوال شما در خصوص اين آيات شريفه مشخص نشده است يعني مشخص نفرموديد در خصوص ابتلايي كه در ابتداي آيه كريمه 17 بيان شده است سوال داريد يا در مورد جريان عذاب صاحبان باغ .
اما بهر حال بنده با توجه به تفسير شريف الميزان ان شاء الله سعي مي كنم هر دو بعد مساله را بيان كنم .
در ابتدا در خصوص ابتلايي كه در ابتداي آيه 17 آمده و تشابه ابتلاي تكذيب كنندگان نبوت پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) و صاحبان باغ مطالبي را عرض مي كنيم .
بنظر مي رسد وجه شباهت تكذيب كنندگان رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)و صاحبان باغ ،اين است كه تكذيب كنندگان نيز مانند صاحبان باغ ، تكيه بر اسباب مادي و دارايي ها و اولاد خود مي كنند بدون اينكه شكر اين نعمتها را گذارده يا به عبادت خدا بپردازند .لذا همانطور كه صاحبان باغ مورد ابتلا قرار گرفتند ، اين تكذيب كنندگان نيز مورد ابتلا قرار مي گيردند :
"آيات مورد بحث يعني آيه انا بلوناهم تا هفده آيه ، تكذيب‏گران نبوت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم‏) را كه به آن جناب تهمت جنون مي‏زدند تهديد مي‏كند ، و تشبيهي كه در آن آمده دلالت دارد بر اينكه اين تكذيب‏گران هم به طور قطع عذاب خواهند شد ، و بلكه هم اكنون يعني در ايام نزول آيات ، عذاب در راه بوده ، چيزي كه هست خود كفار از آن غافل بودند ، و به زودي مي‏فهمند ، امروز سرگرم و حريص در جمع مال و زياد كردن فرزندانند ، و به يكديگر به كثرت مال و اولادشان فخر مي‏فروشند ، و همه اعتمادشان به مال و فرزندان و سائر اسباب ظاهري است ، كه فعلا به كام آنان و طبق هواهايشان در جريان است ، بدون اينكه در برابر اين نعمت‏ها شكر پروردگارشان را به جاي آورده ، راه حق را پيش گيرند و پروردگارشان را عبادت كنند .

و همچنين به اين وضع خود ادامه مي‏دهند تا عذاب آخرتشان و يا عذاب دنياييشان به ناگهاني و بي‏خبر از ناحيه خدا برسد ، همچنان كه در روز جنگ بدر رسيد ، و به چشم خود ديدند كه همه آن اسباب هاي ظاهري بي‏ خاصيت شد ، و اموال و فرزندان كمترين سودي به حالشان نبخشيد ، و در آخرت هم اهل بهشت نظير اين وضع را مي‏ بينند ، آن وقت كفار از كرده‏ هاي خود پشيمان مي‏ شوند ، و به سوي پروردگار خود متمايل مي‏گردند ، اما اين رغبت و تمايل ، عذاب خدا را برنمي ‏گرداند ، و اين پشيماني نظير پشيماني صاحبان باغ است ، كه پشيمان شدند ، و يكديگر را ملامت نمودند و به سوي پروردگارشان متمايل شدند ، و اين تمايل به درد ايشان هم نخورد ، عذاب خدا اين چنين است ، و عذاب آخرت سخت عظيم‏تراست اگر بناي فهميدن داشته باشند."(1)

(1)- ترجمه الميزان ، ج 19 ، ص 625

تفسير فوق در صورتي است كه آيات مورد بحث با ماقبلش يكباره نازل شده و اتصال داشته باشند .
و مي تواند در خصوص نفرين پيامبر ( صلي الله عليه و آْله و سلم) عليه مشركين باشد :
"اين معنايي كه كرديم در صورت اتصال آيه به ما قبل خود ، و در فرضي بود كه با آنها يكباره نازل شده باشد . و اما بنا بر آنچه در روايات آمده ، كه آيات مورد بحث در مورد نفريني نازل شد كه رسول خدا (صلي ‏الله‏ عليه‏ وآله‏ و سلّم‏) عليه مشركين كرد ، و عرضه داشت : پروردگارا ! رفتار ملايمت را عليه قبيله مضر مبدل به شدت فرما ، و آن را به صورت قحطي بنما ، نظير قحطي يوسف .
در اين صورت منظور از بلاء در جمله انا بلوناهم خصوص قحطي خواهد بود ، و اينكه بلاي آنان را تشبيه كرد به بلاي صاحبان باغ ، براي همين بوده كه باغ مذكور در اثر بلاء خشك شد .

اما مطلبي كه هست ، اين است كه آخر داستان صاحبان باغ كه يكديگر را ملامت كردند ، و قرآن فرمود : فاقبل بعضهم علي بعض يتلاومون با داستان قحطي مكه آنطور كه بايد منطبق نيست . " (2)

(2)- همان

و اما جريان صاحبان باغ از بحث روايي الميزان :
"شخصي به ابن عباس گفت جمعي از همين امتند كه معتقدند اگر بنده خدا گناه كند از رزق محروم مي‏شود ، ابن عباس گفت به آن خدايي كه غير او معبودي نيست ، اين مطلب در كتاب خدا از آفتاب نيم روز روشن‏تر است، و خدا آن را در ضمن قصه صاحبان باغ در سوره ن و القلم آورده .
جريان چنين بوده كه پيرمردي باغي داشت ، و هيچ ميوه‏اي از آن باغ به خانه‏اش برده نمي‏شد ، مگر آنكه حق هر صاحب حقي را از آن مي‏داد بعد از آنكه از دنيا رفت ، فرزندانش آن باغ را به ارث بردند ، و آنان پنج پسر بودند ، در همان سالي كه پدرشان از دنيا رفت آن باغ آنقدر حاصل آورد كه در هيچ سالي آنطور نياورده بود ، جوانان بعد از نماز عصر به طرف باغ روانه شدند ، ميوه و رزقي بسيار زياد ديدند كه تا آن روز و در حيات پدرشان چنان حاصلي به آن باغ نديده بودند .
وقتي حاصل بسيار را ديدند طاغي و ياغي شده به يكديگر گفتند : پدر ما پير و خرفت شده و عقلش را از دست داده بود ، بياييد با هم قرار بگذاريم امسال به احدي از فقراي مسلمين چيزي از اين ميوه‏ها ندهيم ، تا اموالمان زياد شود آنگاه سال‏هاي بعد روش پدر را دنبال كنيم ، چهار نفر از برادران قبول كردند ، و پنجمي ايشان در خشم شد و او همان بود كه بعد از سوخته شدن باغ گفت أ لم أقل لكم لو لا تسبحون - آيا به شما نگفتم چرا خداي را تسبيح نمي‏گوييد ؟ . "(3)

(3)- الميزان ، ج 19 ، ص 633

همين شخصي كه از ابن عباس سؤال كرده بود ، پرسيد : آيا نفر پنجمي أوسط از حيث سن و سال بود ؟ ابن عباس گفت : نه اتفاقا از حيث سن و سال از همه كوچكتر بود ، بلكه منظور از كلمه أوسط اين است كه از همه بهتر و عاقل‏تر بود ، به دليل اينكه قرآن كريم در باره امت محمد (صلي‏ الله‏ عليه‏ و آله‏ و سلّم‏) كه از همه امت‏ها كوچكتر است به خاطر همين كه از همه امت‏ها بهتر است فرموده : و كذلك جعلناكم امة وسطا . قال لهم أوسطهم بهترين آن برادران به سايرين گفت از خدا بترسيد ، و طريقه پدر را پيش بگيريد تا سالم باشيد و سود ببريد ، برادران بر او خشم كردند ، و او را به كتك گرفته سخت كوبيدند ، وقتي آن برادر يقين كرد كه برادران قصد كشتن او را دارند ، تسليم گفتارشان شد ، و به اكراه و بدون رضايت دروني رأي آنان را تصويب كرد .
از آنجا به خانه‏ هاي خود برگشته ، هم سوگند شدند كه هر وقت خواستند ميوه بچينند صبح خيلي زود بچينند ، و در اين سوگند خود ان شاء الله هم نگفتند ، خداي تعالي به خاطر اين جرمشان مبتلاشان نموده ، بين آنان و آن رزق حائل شد ، رزقي كه ايام چيدنش بسيار نزديك بود ، مع ذلك حتي يكدانه هم عايدشان نشد ، و اين داستان را در قرآن كريم آورده فرمود : انا بلوناهم كما بلونا أصحاب الجنة اذأقسموا ليصرمنها مصبحين و لا يستثنون فطاف عليها طائف من ربك و هم نائمون فاصبحت كالصريم يعني مثل باغي كه درختانش آتش گرفته باشد .
سائل پرسيد : اي ابن عباس ، صريم چيست ؟ گفت : صريم به معناي شب بسيار تاريك است ، آنگاه گفت شبي كه هيچ نور و ضوئي در آن نباشد . (4)

(4)- همان

برادران وقتي صبح برخاستند يكديگر را صدا زدند كه زودتر به باغتان برويد ، اگرمي‏خواهيد بچينيد ( تا كسي باخبر نشده ) بچينيد ، برادران به طرف باغ روانه شدند ، و هم يتخافتون سائل پرسيد : اي ابن عباس تخافت به چه معنا است ؟گفت به معناي تشاور است ، با يكديگر مشورت مي‏كردند و آهسته سخن مي‏گفتند كه كسي صدايشان را نشنود ، و سخن آهسته‏ شان اين بود كه لا يدخلنها اليوم عليكم مسكين و غدوا علي حرد قادرين ، احدي از فقرا نبايد داخل باغتان شود ، همه فكرشان در پياده كردن اين نقشه بود كه چگونه ميوه‏ ها را بچينند كه هيچ يك از فقرا خبردار نشود ، قادرين مسلم و خاطر جمع بودند كه ميوه را خواهند چيد ، و هيچ احتمال نمي‏دادند كه ميوه و باغي در كار نباشد ، و عذاب خدا و خشم او ايشان را گرفته باشد .
فلما رأوها وقتي ديدند كه چه بلايي بر آنان نازل شده قالوا انا لضالون بل نحن محرومون آري خداي تعالي از آن رزق محرومشان كرد ، و اين به خاطر جرمي بود كه كردند و خدا به ايشان ظلم نكرد .
قال أوسطهم أ لم أقل لكم لو لا تسبحون قالوا سبحان ربنا انا كنا ظالمين فاقبل بعضهم علي بعض يتلاومون ابن عباس گفت : يعني خود را ملامت مي‏كردند كه اين چه تصميمي بود كه ما گرفتيم ، قالوا يا ويلنا انا كنا طاغين عسي ربنا ان يبدلنا خيرا منها انا الي ربنا راغبون و در آخر فرمود : كذلك العذاب و لعذاب الاخرة اكبر لو كانوا يعلمون . "(5)

(5)- همان ، ص634

موضوع قفل شده است