جمع بندی :: خداوند را ترسناک جلوه ندهیم :: بسیار مهم !!!

تب‌های اولیه

57 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
:: خداوند را ترسناک جلوه ندهیم :: بسیار مهم !!!

بسم الله الرحمن الرحیم


متاسفانه در اکثر سخنرانی ها و بیشتر مقالات موجود در فضای مجازی در مورد رحمانیت خداوند به مردمی که سطح علی کافی از بحث های فقهی ندارند بد سخن گفته میشه .
عموم مردم تا اسم مرگ و برزخ و قیامت را میشنود میترسند و فقط میگن خداوند به ما رحم کنه . مردمی که آگاه نیستن و بدنبال تحقیق درباره زندگی ابدی خود نیستند . مردمی که
همین زندگی محدود و فانی و دنیوی رو سفت چسبیده و اصلا به مرگ و آخرت و خداوند فکر نمیکنند . خداوند رو موجودی استدلال میکنند که اکثر مواقع خشن و سخت گیر است و مانند حاکمی بر آنها تسلط دارد و وقتی که دستشون از دنیا کوتاهشه و پا به جهان آخرت بزارند در اونجا از همه نوع عذابی کم نمیزاره . از فشار قبر تا عذاب و شکنجه های جهنم .

این تقصیر مردم نیست . خب آنها آگاه نیستند و دنبال حقیقیت وجود خود و خداوند نرفتن ولی وظیفه ی اشخاص آگاه و کارشناس مباحث مذهبی و سخنرانان و ... که پای تریبون ها و منبر ها میروند چیست ؟ آنها باید مردم رو آگاه کنند اما به روش درست . از حقیقت درست . خیلی ادم هایی مثل آیت الله مجتهد تهرانی و بهجت و .... کم پیدا میشوند که خداوند رو درست و با زبون ساده به مردم انتقال بدن که متاسفنه همین گوهر های ناب هم از این دنیا رخت بسته و به سوی عشق و معبود خود رفتن .

درست آگاه نکردن مردم از حقایق اخرت و سرنوشت انسان به همین ناآگاهی های موجود در مردم منجر میشه . چطور ممکنه روزی در نماز صد بار صفات و اسما خوب و زیبای خداوند رو بگیم ولی در آخر با یک حسه نا امیدی وقتی اسم اخرت و قبر و قیامت بیاد بگیم خدا بهمون رحم کنه .
مگر ما به رحمانیت خداوند شک داریم؟ اگر کسی واقعا ایمان خالص داشته باشه حتی یک لحطه هم به رحمانیت خداوند شک پیدا نمیکنه
متاسفانه در عده ای از مقالات و سخنرانی ها تا اسم قیامت و حتی برزخ و عالم قبر گفته میشه بلافاصله از عذاب های متعدد سخن گفته میشه . اینکه اون ور سیخ داغ هست و اتش هست و زنان رو ازموهایشان آویزان میکنن و چرک و خون میدن بخورن و ....
اینا چرندیاتیه که میگن . اینا تهمت به خدوست . تهمت و شک به رحمانیت خداست

کی گفته خدا انسان رو که اینقدر دوستش داره و 124000 هزار پیامبر و از مهم ترین اونها پیامبر اسلام (ص) که رحمتی برای جهانیانه و این کتاب قرآن و آن دوازده امام که از تمام هستیشون برای هدایت ما استفاده کردن حالا با این تفاسیر خداوند بیاد به انسان چرک و خون بده بخوره . به سیخ بکشتش . با گرز به سرش بزنه و صدای سوختنشو بشنوه

در پاسخ به سوالات کسانی که میگن با توجه به روایات و قرآن کریم و .. باید استدلال کرد نه نظر هر شخص باید بگم مگر همین امام حسین (ع) تمام هستیشو خرج هدایت اون همه گمراه نکرد . مگر دقایق آخر برای شمر گریه نکرد . پیامبران و امامان آیینه های جلوه ی خداوند هستن . آیینه ی لطف و رفاقت و مهربانی خدا . چطور میشه که امام حسین حر رو از دور که می امد بببخشه ولی خداوند بنده ی گناه کارش رو که در همان قیامت هم پشیمانه اینجوری شکنجه بده .

این خدایی که عده ای به مردم معرفیش کردن خدا نیست . خداوند اینی نیست که تا وقتی اسمش رو بشنویم تنمون بلرزه در بیاد و یاد شکنجه هاش بیافتیم .

خداوند یک حس زیباست که وقتی نامش رو میبریم احساس آرامش میکنیم . یک رفیق به تمام معناست که همیشه به خواسته ی ما میگه لبیک . خدایی که مادر با تمام مهربانیتش و عطوفتش و همان امامان ما تازه ذره ای از مهربانیت خدا هستند .

ولی خدایی که ما داریم به مردم معرفیش میکنیم خدا نیست . اول تهمت به خداونده رحمانه و دوم یک شکنجه گره .
امام صادق (ع) : اگر میدانستید که خداوند چقدر مشتاق به توبه و بازگشت شماست بند بند وجودتان از هم متلاشی میشد .
یعنی از خوشحالی منفجر میشدیم . خداوند اینه .

وقتی بچه ی ده یازده ساله پای منبر عده ای میشینه و اینجوری از خدا براش حرف زده میشه پس شکی نیست که از خدا بترسه . شکی نیست که خداوند رو جور دیگه تصور کنه . خدایی رو تصور کنه که مادر مثلا بیحجابش رو در قیامت به زمین میزنن و از موهاش آویزان میکنن . خدایی رو تصور میکنه که با چوب اون بالا نشسته و هرچی بگه همون و اصلا حق اعتراضی نداریم

اینطوری مردم و جوانان ما از خداوند دور میشند چون خداوند رو نمیشناسند و فقط از روی حرف این و آن به وجود خدا پی بردند . این یک جهل به تمام معناست
این مردم که در جهل اند و قرآن به صراحت از جهل مردم و نادانی آنان سخن گفته به راحتی درباره ی خداوند نظر میدن و شعر و حکایت و ضرب المثل و این چرندیات رو درست میکنن .
مثلا چوب خدا صدا نداره و .... . کسی که این حرفو به بچه اش میزنه بیاد اول ثابت کنه که خدا چوب داره یا نه . و بعد درباره زدنش صحبت میکنیم

ولی حال نباید توبه و جهنم را هم فراموش کرد . این گفته ها به این معنی نیست که خدا مهربانه و ما هم به گناهانمون ادامه بدیم . اگر کسی خدایش رو بشناسه خوشحال میشه و عشق حقیقی رو پیدا میکنه .
وقتی مردی برای شاد کردن همسرش که عشق زندگیش هست دست به کارهایی میزنه او را خوش حال کنه پس انسان حقیقی و کسی که خداوند رو واقعا شناخته دست به همین کار میزنه . یعنی برای خوشحال کردن عشقش دست از گناه کشیده و رو به حسنات میاره .

در آخر بیایم خداوند حقیقی رو که بین ما به طور دیگه داره معرفی میشه پیدا کنیم و کمی به خدا اعتماد داشته باشیم . خداوند باید رحمان باشه . زیبا باشه . خوشمزه باشه یعنی اینکه بهت آرامش و لذت بده
وقتی بیادش میافتی . این خدای ماست . این یعنی الله

اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست .
این خداییه که خودمون مثل یک بت در ذهنمون درست کردیم . بیاییم خداوند منان و رفیق حقیقیمون رو پیدا کنیم .
در مورد جهنم هم انشالله در مقاله ی بعد مفصل توضیح خواهم داد .

آگاه باشیم .... و من الله توفیق

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد کریم

GANJI MEHR;653111 نوشت:
این خدایی که عده ای به مردم معرفیش کردن خدا نیست . خداوند اینی نیست که تا وقتی اسمش رو بشنویم تنمون بلرزه در بیاد و یاد شکنجه هاش بیافتیم .

خداوند یک حس زیباست که وقتی نامش رو میبریم احساس آرامش میکنیم . یک رفیق به تمام معناست که همیشه به خواسته ی ما میگه لبیک . خدایی که مادر با تمام مهربانیتش و عطوفتش و همان امامان ما تازه ذره ای از مهربانیت خدا هستند .

ولی خدایی که ما داریم به مردم معرفیش میکنیم خدا نیست . اول تهمت به خداونده رحمانه و دوم یک شکنجه گره .
امام صادق (ع) : اگر میدانستید که خداوند چقدر مشتاق به توبه و بازگشت شماست بند بند وجودتان از هم متلاشی میشد .
یعنی از خوشحالی منفجر میشدیم . خداوند اینه .

وقتی بچه ی ده یازده ساله پای منبر عده ای میشینه و اینجوری از خدا براش حرف زده میشه پس شکی نیست که از خدا بترسه . شکی نیست که خداوند رو جور دیگه تصور کنه . خدایی رو تصور کنه که مادر مثلا بیحجابش رو در قیامت به زمین میزنن و از موهاش آویزان میکنن . خدایی رو تصور میکنه که با چوب اون بالا نشسته و هرچی بگه همون و اصلا حق اعتراضی نداریم


سلام علیکم
اینکه برخی بد سلیقگی کرده واز جنبه جهنم زیاد سخن می گویند واین روش درست نیست شکی نیست ولی اینطور هم که شما به تصویر کشیده اید نیسا که همه مقالات وسخنرانی ها جنبه انذاری داشته باشندبلکه برخی هم جامعیت دین وجنبه تبشیری دین را مطرح می کنند. والبته هر سخنی جایی دارد ودر جای خود باید گفته شود وبرای جوان ونوجوان اینکه از جهنم همه اش سخن گفته شود کار درستی نیست. بلکه رحمانیت خداوند محبت او به بندگانش باید گفته شود.
البته بهترین راه در تبلیغ این است که دین جامع تبلیغ شود چون دین برنامه سعادت بخش زندگی انسان است. وباید دین طوری عرضه شود که یک انسانی که دنبال زندگی دینی است بداند که چطور باید زندگی خود را در عرصه ها وابعاد مختلف با دین تطبیق دهد.
در عین حال که گفتن برزخ وقیامت هم بعنوان بخشی از عقاید انسانی ومراحل زندگی انسان لازم است باید مقدم بر آن توحید گفته شود بطور کامل نه سطحی تا شخصی که خدا را خوب شناخته ومعرفت پیدا کرده بالطبع در جنبه انذاری هم تاثیر بیشتری خواهد پذیرفت وا زدین گریزان نخواهد شد.

سلام

مشکل اینکه یکی یه ضرب کلا فقط از عشق و حال اخرت میگه و از رحمانیت خدا

یکی هم فقط از جهنم و درد میگه و غضب خدا

در حالی که خدا خیلی ساده توی قران هزار بار نشونمون داده که بهشت و جهنم رو با هم بکار میبره.

یک بند باز رو در نظر بگیرید که رفته روی طناب .اگه بره سمت چپ میفته پایین , بره سمت راست هم میفته پایین.

ولی اگه سمتهای راست و چپ رو درست بکار بگیره ( و هم اندازشون کنه) از روی طناب رد میشه.



با سلام و ادب.
آيا خدا تو اون دنيا ديگه نمي بخشه؟ اگه مي گيم خدا رحمانه و اين صفت خداست پس تغييري در حال خدا ايجاد نمي شه كه. پس ممكنه تو قيامت هم ببخشه؟؟


الهي
إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ


خدايا! اگر مرا به جرمم بگيري، دست‏به دامان عفوت مي‏زنم.

وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه كني، تو را به بخشايشت‏ بازخواست مي‏كنم.

ایات و احادیثی درباره رحمت خدا

سوره انعام آیه 133: و پروردگار بی نیاز شما صاحب رحمتی بسیار عام گستر است
سوره انعام آیه 147: و پروردگار شما صاحب رحمتی وسیع است و عجله در عقوبت گناهکاران نمی کند
سوره اعراف آیه 156 : همانا رحمت و بخشش من تمامی اشیاء و موجودات را فرا گرفته است
سوره حجر آیه 56 : و گفت ابراهیم(ع) به قومش کیست که مایوس شود از درگاه خدا و رحمت پروردگار به جز گمراهان
سوره زمر آیه 53 : بگو به بندگانم ای آن کسانی که اسراف نمودید، در ارتکاب گناهان، مایوس و ناامید نشوید از رحمت من البته خدا گناهان شما را تماماً می آمرزد
یوسف آیه 87 : ناامید نباشید از رحمت خدا که همانا ناامید نمی شود کسی از رحمت خدا مگر مردمانی که کافرند به خدا
شخصی از امام علی(ع) پرسید: بزرگترین گناه کبیره کدام است؟ آن حضرت در پاسخ فرمودند: مایوس و ناامید شدن از رحمت الهی. میزان الحکمه جلد3صفحه4628-
رسول خدا(ص): اگر آنقدر خطا کنید که خطاهایتان به آسمان رسد و سپس توبه کنید، خداوند توبه شما را می پذیرد؛ از درگاه او ناامید نباشید. نهج الفصاحه صفحه2319-
رسول خدا(ص): گناهکاری که به رحمت خدا امیدوار است از عابد مایوس به درگاه خدا نزدیکتر است. نهج الفصاحه صفحه 477
رسول خدا(ص): خداوند به داود نبی وحی فرمود: ای داود همانطور که کسی نمی تواند جلوی نورافشانی خورشید را بگیرد، همانطور هم کسی نمی تواند جلویرحمت وسیع من را به بندگانم بگیرد. کلیات حدیث قدسی صفحه 189

حدیث قدسی: ای داود قسم به عزت و جلالم که اگر همه اهل آسمان و زمین به من امیدوار باشند، و از من درخواست نمایند من خواسته و حاجات هر یک از آنها را برآورده می کنم اگر چه خواسته های هر یک از آنان به اندازه هفتاد برابر دنیای شما باشد و انجام این امور برای من مانند این است که هرکدام از شما سوزنیرا به دریا فروببرد و آن را بیرون آورد آیا این کار چیزی را از آب دریا کم می کند؟ کلیات حدیث قدسی صفحه 195
امام حسن عسگری(ع): خداوند متعال خطاب به بندگانش می فرماید: ای بندگان من همه شما گناهکار هستید مگر کسانی را که من از گناه باز دارم. پس هر کسمعتقد باشد که من می توانم او را ببخشم و با این حُسن ظَن به من، از من طلب مغفرت نماید هر آینه او را می بخشم و برایم گناهان او هر چند زیاد باشد مهم نیست چهاگر همه مخلوقاتم از اول و آخر زنده و مرده و تر و خشک همه جمع شوند و از رحمت من مسئلت نمایند تمام حاجات ایشان را می دهم و از رحمت وسیع من چیزیکم نمی شود. کلیات حدیث قدسی صفحه 341خداوند بندگان توبه کار را دوست دارد

به این تاپیک هم سری بزنید:
http://www.askdin.com/thread45329.html

و من هنوز و تا همیشه به همین یک آیه دلخوشم :
“بندگانم را آگاه کن که من بخشنده ی مهربانم !”

چشمامون رو ببندیم و خدا رو با تمام وجود ببینیم. همیشه لبخند میزنه و دوستمون داره... نزدیکه و حواسش بهمون هست...نگاهمون میکنه و دستگیرمونه...عاشقمونه و متنظره....


بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است

که اگر یک گل به او تقدیم کنید

دسته گلی تقدیم تان می کند

و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم،

دسته گل هایش را پس بگیرد.
* اگر پیام خدا رو خوب دریافت نکردید،

به «فرستنده ها» دست نزنید، «گیرنده ها» را

تنظیم کنید.

* خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است

تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

* خود را ارزان نفروشیم،

در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند:

قیمت=خدا!

* این همه خود را تحقیر نکنید،

خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.

* وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

* یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

* کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.

* آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.

* کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.

* خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.

* ما خلیفۀ خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.

* آنکه خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.

* خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.

* بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.

* روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.

* برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.

* شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.

* به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

* چشم هایی که خدا را نبینند،

دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.

* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

*اگر از خدا بپرسید کیستی؟

در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد!

ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟

خدا را معرفی خواهیم کرد؟

* وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

* آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشۀ من و تو.

* خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند

امضا کرده است.

GANJI MEHR;653111 نوشت:
اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست .

با سلام
دوست عزیز خداوند ترسناک نیست بلکه باطن اعمال ماست که ترسناک هستش خدا سراسر رحمت و زیبایی است.

نظر شما در باره حالات رسوال الله و ائمه چیست ؟

1- عایشه همسر پیامبر(ص) می گوید: پیامبر با ما در سخن بود و ما نیز با وی ولی همین که وقت نماز فرا می­رسید گویا ما را نمی­شناخت و ما نیز او را نمی­شناختیم، شبی حضرت از رختخواب برخاست و مشغول مناجات شد. تا نزدیک صبح،عبادت کرد و پس از آن گریه­های سختی سرداد. به حضرت عرض کردم: چرا خودت را به زحمت می­افکنی در حالیکه خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را بخشیده است؟ حضرت فرمود به پاس این همه نعمت، بنده شکر گزاری نباشم.
2- پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هنگامی که به نماز می ایستاد، چهره مبارکش از خوف خدا برافروخته می شد و بدن مبارکش هم چون جامه ای که در معرض باد است، تکان می خورد.
3- حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز، رنگ و رخسارش تغییر کرد و بدن مبارکش به لرزه می افتاد و می فرمود: وقت ادای امانتی است که خداوند آنرا به آسمانها و زمین و کوهها عرضه نموده ولی آنها از قبول آن خودداری کردند و انسان آن را قبول کرد و حال آن که من ضعیف هستم و نمی­دانم خوب می­توان آن امانت را ادا کنم یا خیر.

5- حضرت فاطمه سلام الله علیها هنگامی که به عبادت می­ایستاد، بدنش از ترس مقام خداوند می­لرزید و با تمام وجود به عبادت روی می­آورد و موجب فخر خداوند بر فرشتگان بود، نقل است که حضرت از خوف خداوند در نماز نفس نفس می­زد.
6- ابوحمزه ثمالی می­گوید: امام سجاد علیه السلام مشغول نماز بود، در حین نماز ردای آن حضرت از شانه­اش افتاد اما ایشان آنرا مرتب نکرد، بعد از نماز از ایشان پرسیدم که چرا نسبت به افتادن ردایتان بی توجه بودید؟
حضرت فرمودند: «آیا می­دانی در محضر که بودم؟ همانا از بنده، نمازی قبول نشود مگر آنچه در آن توجه کامل به خدا داشته باشد. گفتم: «در اینصورت ما هلاک شده­ایم (نمازهایمان باطل است)؟!» حضرت فرمود: «خداوند، نقصان نمازهایتان را با نافله جبران می­کند.
7- امام سجاد علیه السلام همین که در نماز به جمله «مالک یوم الدین» می رسید، آن قدر تکرار می کرد که بیننده خیال می کرد ایشان در آستانه جان دادن قرار گرفته است، حضرت در سجده، غرق می شد
8- هرگاه امام حسین علیه السلام وضو می­گرفت، رنگ چهره اش تغییر می­کرد. به ایشان عرض کردند: «چرا چنین حالتی به شما دست می­دهد؟» حضرت فرمود:«سزاوار است بر آن کسی که می­خواهد بر خداوند وارد شود که حالش چنین باشد!»

روح سبز;660532 نوشت:
خدا خیلی ساده توی قران هزار بار نشونمون داده که بهشت و جهنم رو با هم بکار میبره.
یک بند باز رو در نظر بگیرید که رفته روی طناب .اگه بره سمت چپ میفته پایین , بره سمت راست هم میفته پایین.
ولی اگه سمتهای راست و چپ رو درست بکار بگیره ( و هم اندازشون کنه) از روی طناب رد میشه

سلام به همه
عالي گفتي داداش :Kaf:

من قبلاً يه تاپيك در همين مورد زدم و خيلي هم بحث كرديم اما بنده نتيجه اي نگرفتم
جناب "روح سبز" شما مطلب درستي فرموديد. اما مشكل فقط اوني نيست كه شما گفتيد. مشكل اصلي اينه كه:

روح سبز;660532 نوشت:
یکی فقط از جهنم و درد میگه و غضب خدا
چنين كسي رو كاري باهاش ندارن. نه صدايي از روحانيون درمياد ، نه اعتراضي از سوي دوستان مذهبي مي بينيم ، نه درموردش بحث ميشه ، نه در اعتراض به چنين شخصي مقاله نوشته ميشه (مگر از سمت افراد غيرمذهبي)

اما

روح سبز;660532 نوشت:
یکی یه ضرب کلا فقط از عشق و حال اخرت میگه و از رحمانیت خدا
كافيه چنين سخنراني پيدا بشه كه فقط از رحمانيت خدا بگه ، ببينيد چه سايت هاي مذهبي كه بهش اعتراض نميكنن. چه روحاني ها كه دادشون درنمياد. حتي تو همين سايت بارها ديديم كه تاپيك هايي زده شد در اعتراض به اينكه چرا فلان سخنران زيادي از تبشير ميگه. اما نصف اون (حتي كمتر) كسي ميتونه به من تاپيك نشون بده كه در اعتراض به اين باشه كه چرا فلان سخنران زيادي از انذار ميگه؟
(عمراً پيدا كنيد)

نمونش همين تاپيك!
عرض كردم كه بنده قبلاً تاپيكي در همين مورد زده بودم. اتفاقاً اگر اشتباه نكنم جناب استاد "كريم" ، كارشناس همون تاپيك بودن. استاد گرامي ، شايد با اين نمونه كه براتون ميارم بهتر منظور من و همينطور استارتر اين تاپيك رو درك بفرماييد. لطفاً دقت بفرماييد برادر:

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
دوست عزیز خداوند ترسناک نیست بلکه باطن اعمال ماست که ترسناک هستش

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله هنگامی که به نماز می ایستاد، چهره مبارکش از خوف خدا برافروخته می شد و بدن مبارکش هم چون جامه ای که در معرض باد است، تکان می خورد

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
حضرت علی علیه السلام به هنگام نماز، رنگ و رخسارش تغییر کرد و بدن مبارکش به لرزه می افتاد

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
نقل است که حضرت از خوف خداوند در نماز نفس نفس می­زد

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
همانا از بنده، نمازی قبول نشود مگر آنچه در آن توجه کامل به خدا داشته باشد. گفتم: «در اینصورت ما هلاک شده­ایم (نمازهایمان باطل است)؟!» حضرت فرمود: «خداوند، نقصان نمازهایتان را با نافله جبران می­کند

بنده حقیر خدا;660657 نوشت:
هرگاه امام حسین علیه السلام وضو می­گرفت، رنگ چهره اش تغییر می­کرد. به ایشان عرض کردند: «چرا چنین حالتی به شما دست می­دهد؟» حضرت فرمود:«سزاوار است بر آن کسی که می­خواهد بر خداوند وارد شود که حالش چنین باشد!»

موضوع تاپيك اينه: چرا انذار بيش از حد؟!
بعد اين دوستمون در پاسخ ، روايات انذار كننده رو بيان ميكنن؟!

چرا؟ (فقط با همين "چرا" كار دارم)

در اون تاپيك هم من عرض كردم كه:
چون ما ترس داريم از اينكه مردم رو اميدوار كنيم
چون ياد گرفتيم كه:
اگه به مردم بگي خدا مهربونه ، دو دقيقه بعد ميرن گناه ميكنن!

اگر يادتون باشه از بي اعتمادي به مردم گفتم كه ريشش از اوايل انقلاب بود و با وجود برخي تغييرات در نگرش ها ، چون اين بي اعتمادي با گوشت و پوستمون آميخته شده ، همچنان رگه هايي (گاهي كمرنگ و گاهي پررنگ) ازش مي بينيم

لطفاً تمام دوستان دقت بفرمايند كه حرف من با شخص جناب "بنده حقير خدا" نيست. ايشون حتماً نيت خير دارن ، شك ندارم

حرف من درمورد تفكري هست كه در طول سال ها در ذهن ماها جا افتاده
گر چه شايد در ظاهر به اين اعتقاد داشته باشيم كه انذار و نبشير بايد در كنار هم و در تعادل مطرح بشن. اما در عمل ، انذار دادن رو بيشتر مي پسنديم
حتي در زندگي هامون هم بچه هامون رو بيشتر تنبيه مي كنيم تا نشويق

elina822;660555 نوشت:

البته این صرفا یک دیالوگ است چون تا بحال کسی نه جهنم رفته ونه بهشت که خداوند این سخن را فرموده باشد. چون با این حساب ابلیس هم باید به بهشت برود چون به خدا امید دارد در حالی که جهنم رفتنش قطعی است.

Asal Masal;660544 نوشت:
با سلام و ادب.
آيا خدا تو اون دنيا ديگه نمي بخشه؟ اگه مي گيم خدا رحمانه و اين صفت خداست پس تغييري در حال خدا ايجاد نمي شه كه. پس ممكنه تو قيامت هم ببخشه؟؟

مهم این است که چه کسانی را می بخشد، خداوند متعال می فرماید:
إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ‏ بِهِ‏ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيماً (نساء/48)
مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى ‏بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى ‏بخشايد، و هر كس به خدا شرك ورزد، به يقين گناهى بزرگ بربافته است.
پس کسی که شرک داشته باشد قابل بخشش نیست ولی کسانی غیر از اینها را که می بخشد چه کسانی هستند. که در احادیث زیاد به این مساله پرداخته شده است که حداقلش این است که اعتقاد صحیحی داشته باشند که امکان دارد گناهان دیگرشان بخشیده شود. ولی خداوند قول قطعی به کسی نداده است که حتما خواهید بخشید.

غربت نشین;660556 نوشت:
چرا خدا اینقدر ترسناک است؟!!!

کجایش ترسناک است؟ مهر ومحبتی که خداوند به بندگانش دارد احدی ندارد واین کم معرفتی واعمال ماست که ترسناک است نه خداوند متعال.

[="Arial"][="DarkGreen"]

کریم;660903 نوشت:
کجایش ترسناک است؟ مهر ومحبتی که خداوند به بندگانش دارد احدی ندارد واین کم معرفتی واعمال ماست که ترسناک است نه خداوند متعال.

سلام استاد!
ببخشید بنده فراموش کردم پستم رو ویرایش کنم.این عنوان تاپیکی هست که چند وقت پیش در مورد همین موضوع توی اون بحث شده.[/]

Reza-D;660840 نوشت:
حتي در زندگي هامون هم بچه هامون رو بيشتر تنبيه مي كنيم تا نشويق

GANJI MEHR;653111 نوشت:
خدایی رو تصور کنه که مادر مثلا بیحجابش رو در قیامت به زمین میزنن و از موهاش آویزان میکنن .

با سلام
مطالب خيلي جالبي نوشتيد. خيلي ممنون.
طبق گفته هاي شما بزرگواران اينطور سخت گير و خشن نشون دادن خدا ، به خصوص براي بچه ها (كه باورهاشون هم تو همون سنهاي پايين شكل مي گيره) جدا خطرناكه:Narahat:

نمي دونم چرا يه عده همه اش اصرار دارن كه خدا ترسناكه، تا كار بدي كني زود مي زنه تو سرت، وقتي گناه كردي بايد 3000000000000 ميليون بار استغفار كني تا ببخشه، از رنگ سياه خوشش مي آد و واست قصر ميسازه تو بهشت، از خنده بدش مياد و بعد هر خنده اي گريه ات مي ده، از اين كه در رفاه باشيم مي گه تجمله، اگه عاشق يه بنده اش بشي ميگه شركه ، ريخت و پاش و نامرتب بپوشي مي گه ثوابه......

شايد اين خاطره به نظر بعضي ها بيربط بياد ولي گفتنش خالي از لطف نيست! يادم مياد اولين باري كه مي خواستم نماز بخونم ،مامانم برام يه چيزي مثل مراسم دو نفري كوچولو ترتيب داد. برام لباس تازه خريد. گفت موقع نماز بايد خيلي خوشكل كني، عطر بزني، موهاتو شونه كني، زيورآلات استفاده كني، سرمه بزني (اون موقع گفتم آخ جون :khaneh:) و قبل نماز كلي از مهربونيهاي خدا و عشقش به بنده هاش گفت. بعد اون من همه اش منتظر بودم دوباره وقت نماز بشه و من برم خوشكل كنم. (چون مطابق با فطرتمونه)

منظورم از تعريف اين خاطره اين بود كه بگم به خصوص در مورد بچه ها بايد خيلي حواسمون باشه . ما در واقع پايه هاي جدايي بنده با خداش رو داريم تو سنهاي پايين با همين ترسوندنامون بنا مي كنيم.

Reza-D;660836 نوشت:
نمونش همين تاپيك!
عرض كردم كه بنده قبلاً تاپيكي در همين مورد زده بودم. اتفاقاً اگر اشتباه نكنم جناب استاد "كريم" ، كارشناس همون تاپيك بودن. استاد گرامي ، شايد با اين نمونه كه براتون ميارم بهتر منظور من و همينطور استارتر اين تاپيك رو درك بفرماييد. لطفاً دقت بفرماييد برادر:

البته بنده همانجا خیلی پست ها زدم که این روش درست نیست. حال نمی دانم که چرا اینقدر اصزار دارید که نتیجه نگرفتم، چه نتیجه ای می خواستید بگیرید؟ ما اصل کلام شما را قبول کردیم وهمانطور که دوستمان فرمودند به زیبایی قبول داریم که بهشت وجهنم باید در کنار هم گفته شود. واین سخن درستی است واگر یادتان باشد ما هم در همان پست عرض کردیم که تبشیر وانذار هر دو لازم است. که تعبیر دیگر کلام دوستمان است.
اما نسبت به این پست ها که می فرمایید انذار ریاد است اولا بیان این موارد از سیره اهل بیت(ع) به معنای قبول انذار بیشتر نیست یا اینکه شخص باید از اعمال خود بترسد، چون خداوند ترسناک نیست. وقرار نیست خداوند طوری معرفی شود که شخص اصلا جنبه انذار را نشوند بلکه بیاد هر دو گفته شود. واینها برای این است که همین ائمه با این ترس واضطرابی که در حال نماز داشتند چقدر با خداوند ال می کردند وهمین لذتی را زا این نمازها می بردند از چیز دیگری نمی بردند. پس ترس از خداوند بمعنای فرا از او نیست. بلکه اگر همراه با معرفت درست وجامع از دین باشد خیلی هم نتیجه خوبی دارد.
در همان تاپیک نیز ما طبق فرمایش امام باقر علیه السلام بر اساس حدیث مربوط به خوف ورجا گفتیم که هر دو اینها در حد مساوی در انسان مومن لازم است که این عین فرمایش حضرت بود.

Reza-D;660840 نوشت:
در تعادل مطرح بشن. اما در عمل ، انذار دادن رو بيشتر مي پسنديم
حتي در زندگي هامون هم بچه هامون رو بيشتر تنبيه مي كنيم تا نشويق

البته ما با سلایق افراد که نمی توانیم کار داشته باشیم یا تغییر دهیم اما همه اینطور نیستند، حداقل بنده نسبت به خودم عرض می کنم که اینطور نیستم.

کریم;660903 نوشت:
مسلّماً خدا، اين را كه به او شرك ورزيده شود نمى ‏بخشايد و غير از آن را براى هر كه بخواهد مى ‏بخشايد، و هر كس به خدا شرك ورزد، به يقين گناهى بزرگ بربافته است.
پس کسی که شرک داشته باشد قابل بخشش نیست ولی کسانی غیر از اینها را که می بخشد چه کسانی هستند. که در احادیث زیاد به این مساله پرداخته شده است که حداقلش این است که اعتقاد صحیحی داشته باشند که امکان دارد گناهان دیگرشان بخشیده شود.

سلام استاد
ممنونم از جوابي كه به سوالم داديد. اگه امكان داشته باشه مي شه در اينمورد توضيح بديد كه مي گن "خدا جهنم رو وعده داده نه وعيد"
آيا منظور اينه كه اصلا جهنمي وجود نداره و خدا فقط براي انذار ازش صحبت كرده؟؟؟ و اما براي كفار و مشركين وعيد داده و فقط براي اونها هست؟ پيشاپيش ممنون

Asal Masal;660913 نوشت:
سلام استاد
ممنونم از جوابي كه به سوالم داديد. اگه امكان داشته باشه مي شه در اينمورد توضيح بديد كه مي گن "خدا جهنم رو وعده داده نه وعيد"
آيا منظور اينه كه اصلا جهنمي وجود نداره و خدا فقط براي انذار ازش صحبت كرده؟؟؟ و اما براي كفار و مشركين وعيد داده و فقط براي اونها هست؟ پيشاپيش ممنون

وعلیکم السلام
اصل وجود جهنم وبهشت از مسلمات است واینها وجود دارند، اما نسبت به وعده ووعید باید عرض کنم که از نظر لغوی وعد برای بشارت به کار می رود ووعید برای انذار وتنبیه، لذا برای بشارتهایی که برای بهشت داده شده نسبت به مومنان وعده گفته می شود ونسبت به جهنم که کافران گفته شده وعید گفته می شود.

Reza-D;660836 نوشت:
موضوع تاپيك اينه: چرا انذار بيش از حد؟!
بعد اين دوستمون در پاسخ ، روايات انذار كننده رو بيان ميكنن؟!

با سلام خدمت شما دوست عزیز
بنده روایات انذار رو در جواب این فرمایش ایشون :
اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست.
قرار دادم و نقل قول هم کرده بودم که نمی دونم چرا نشد.
وگرنه مومن باید بین خوف و رجاء باشه نظر شما رو به بخشی از کتاب شریف معراج السعاده جلب میکنم:
بدان كه مرتبه خوف از خدا از مراتب رفيعه و درجات «منيعه » است.و صفت خوف افضل فضائل نفسانيه و اشرف اوصاف حسنه است، زيرا كه فضيلت هر صفتى به قدر اعانت كردن آن است بر سعادت.و هيچ سعادتى بالاتر از ملاقات پروردگار ورسيدن به مرتبه قرب او نيست.و آن حاصل نمى شود مگر به تحصيل محبت و انس باخدا، و آن موقوف است به معرفت او، و معرفت و محبت و انس هم نمى رسد مگر به فكر و ذكر او، و مواظبت بر فكر و ذكر نيز متحقق نمى شود مگر به ترك دوستى دنيا ولذتها و شهوتهاى آن.
و هيچ چيز مانند خوف، قلع و قمع لذت و شهوت دنيا را نمى كند.و از اين جهت است كه آيات و اخبار در فضيلت اين صفت متواتر و متكاثرند.و خداى تعالى از براى اهل خوف، علم و هدايت و رضوان و رحمت را كه مجمع مقامات اهل بهشت است جمع نموده و فرموده:
«انما يخشى الله من عباده العلماء»
يعنى: «خوف و خشيت از خدا براى اهل علم است و بس » .
و فرموده: «هدى و رحمة للذين هم لربهم يرهبون »
يعنى: «هدايت و رحمت ازبراى كسانى است كه ايشان از پروردگار خود خائف و ترسان اند» .
و ديگر فرموده اند:
«رضى الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشى ربه »
يعنى: «خدا از ايشان راضى و خشنود و ايشان از خدا راضى و خشنودند» .
و اين مرتبه از براى كسى است كه از پروردگار خود بترسد.و از بسيارى از آيات مستفاد مى شود كه: خوف از خدا از لوازم ايمان است، و كسى كه نترسد از ايمان بى نشان است چنانچه كه فرموده اند:
«انما المؤمنون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم »
يعنى: «جز اين نيست كه مومنان كسانى هستند كه چون نام خداوند مذكور شد دلهاى ايشان خوفناك گردد» .
و فرموده اند كه: «و خافون ان كنتم مؤمنين »
يعنى: «اگر از اهل ايمان هستيد از من بترسيد»
و از براى خائفين، بهشت را وعده فرموده اند كه:
«و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى فان الجنة هى الماوى ».
يعنى: «هر كه از پروردگار خود بترسد، وخود را از هوا و هوس باز دارد، بهشت ماوى و منزل اوست » .
و مى فرمايد:
«و لمن خاف مقام ربه جنتان »
يعنى: «هر كه از پروردگار خود بترسداز براى او دو بهشت است » .
و در خبر قدسى وارد شده است كه: «به عزت خودم قسم، كه بر هيچ بنده دو ترس را جمع نمى كنم، و از براى هيچ بنده دو امن را قرار نمى دهم.پس هر كه در دنيا ايمن باشد از من در روز قيامت، او را خواهم ترسانيد.و هر كه در دنيا از من بترسد، در روزقيامت او را ايمن خواهم ساخت »
و از حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - مروى است كه
«هر كه از خدا بترسد خداهمه چيزها را از او مى ترساند.و هر كه از خدا نترسد خدا او را از همه چيز مى ترساند»

ترس از خدا نشانه فرار کردن از خدا نیست اگر بود پس چرا کسانی که ترسشان از خدا بیشتر است عشق آنها هم بیشتر است؟
البته در مقام وعظ باید به مخاطب و حالات و سنین او توجه کرد......

در پناه حضرت حق سلامت باشید

بسم الله الرحمن الرحیم

.

نکته ای رو عرض کنیم :

چیزی که ترسناک هست رفتار و اعمال و گناهان انسان هست نه خداوند
صورت برزخی گناهان انسان ترسناک هست
پاپوشی که خودش برای خودش درست کرده است .

.

خداوند اگر لطف کند کاری در حق بنده میکند ( الله اعلم که رحمت و امرزش خودش رو کجا خرج خواهد کرد = لطف حق در حق انسان )

خداوند منبع مهر و محبت و عشق و تمام صفت های عالی هست .

.

[=arial]در حدیثی خواندم:
[=arial]خداوند از توبه بنده اش بیشتر از عقیمی که صاحب فرزند شده وکسی که گمشده اش را پیدا کرده خوشحال میشود
[=arial]آیا این خدا ترسناک است؟؟؟؟؟؟؟؟
با تمام وجود گناه می کنیم نه نعمتش را از ما می گیرد نه آبرویمان را می ریزد
اگر بندگی اش را کنیم چه می کند؟

کریم;660903 نوشت:
البته این صرفا یک دیالوگ است چون تا بحال کسی نه جهنم رفته ونه بهشت که خداوند این سخن را فرموده باشد. چون با این حساب ابلیس هم باید به بهشت برود چون به خدا امید دارد در حالی که جهنم رفتنش قطعی است.

بله استاد حق با شماست. من فقط خواستم نشونه ای از رحمانیت خدا و نا امید نبودن به درگاهش رو بگم. خب ما گاهی برای بیان بعضی از حالات و احساسات از چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده استفاده میکنیم.البته در مورد این حرف مشخصا میتونیم بگیم که شیطان نیست و بنده ای هست که با وجود گناهان زیاد از درگاه خدا نا امید نیست و خب این امید به رحمت اگر تا لحظه ی اخر ادامه داشته باشه به نظر من ارزشمنده. خدا هم از هر بهانه ای برای بخشیدن بنده هاش استفاده میکنه.
ولی کاملا حرف شما رو قبول دارم و اینکه شاید بهتر بود در این بحث از حرفی که سندیت نداره استفاده نشه. برای همین من ویرایشش کردم. ممنون از تذکرتون

ابوالفضل;661105 نوشت:
چیزی که ترسناک هست رفتار و اعمال و گناهان انسان هست نه خداوند
صورت برزخی گناهان انسان ترسناک هست
پاپوشی که خودش برای خودش درست کرده است .

گناه دوری از خداست. دوری از خداوند خود حس ترسه . مثل دوری از بودن خویشه. مثل از دست دادن هویت.گم شدنی که پیدا شدنی نداره..
ما از دوری خدا میترسیم. از گناهی که مانع قربت به خداست. نزدیک بودن به خدا خود حس ارامش و کماله

بنت الحسین;661116 نوشت:
در حدیثی خواندم:
خداوند از توبه بنده اش بیشتر از عقیمی که صاحب فرزند شده وکسی که گمشده اش را پیدا کرده خوشحال میشود
آیا این خدا ترسناک است؟؟؟؟؟؟؟؟
با تمام وجود گناه می کنیم نه نعمتش را از ما می گیرد نه آبرویمان را می ریزد
اگر بندگی اش را کنیم چه می کند؟

احسنت
بنده هم چیزی به ذهنم رسید که گفتنش خالی از لطف نیست وآن اینکه رحمانیت خداوند عام است وشامل همه بندگانش اعم از مومن وکافر است ولی رحمیمیتش مختص مومنان است لذا خداوند در دنیا روزی ونعمتش را از کسی حتی گناهکاران دریغ نمی کند ولی در قیامت این مهر ورحمت فقط شامل حال مومنان است لذا دقت به این نکته خود پاسخگوی خیلی از برداشت های غلط می تواند باشد.

سلام

"لعلکم" لغتی است که در پایان 68 ایه از ایات قران کریم امده است و معنی ان امیدوارم میباشد یعنی خدائی که از اینده ما خبر دارد همواره امید دارد که ما رستگار شویم حال چگونه ممکن است چنین خدائی وحشتناک باشد !

کریم;660911 نوشت:
البته بنده همانجا خیلی پست ها زدم که این روش درست نیست. حال نمی دانم که چرا اینقدر اصزار دارید که نتیجه نگرفتم، چه نتیجه ای می خواستید بگیرید؟ ما اصل کلام شما را قبول کردیم وهمانطور که دوستمان فرمودند به زیبایی قبول داریم که بهشت وجهنم باید در کنار هم گفته شود. واین سخن درستی است واگر یادتان باشد ما هم در همان پست عرض کردیم که تبشیر وانذار هر دو لازم است. که تعبیر دیگر کلام دوستمان است. در همان تاپیک نیز ما طبق فرمایش امام باقر علیه السلام بر اساس حدیث مربوط به خوف و رجا گفتیم که هر دو اینها در حد مساوی در انسان مومن لازم است که این عین فرمایش حضرت بود
سلام دوباره به همه
بله برادر شما كليت مطلب رو تا حدودي تاييد فرموديد. اما توي همون تاپيك ، برخي دوستان فرمودن كه
انذار بايد بيشتر باشه. علاوه بر خود اين دوستان ، شما هم نه تنها مخالفتي با اين بيان نكرديد بلكه گاهي تاييد هم فرموديد. اما بعد از اينكه من يك سري دليل ارائه دادم ، موضوع اينطور شد كه تازه شما و برخي از دوستان پذيرفتيد كه بايد هر دو مساوي باشه! و البته برخي ديگر از دوستان همين رو هم نپذيرفتن و همچنان اصرار داشتن كه انذار بايد بيشتر باشه!!! از جمله جناب "محمد" و "جناب امين"

پس در نتيجه ، ما نتيجه نگرفتيم!

کریم;660911 نوشت:
قرار نیست خداوند طوری معرفی شود که شخص اصلا جنبه انذار را نشوند
اينكه انذار در حد معقول باشه معناش اين نيست كه كلاً فقط تبشير باشه!
اثبات شي نفي ما عدا نميكنه برادر

بنده حقیر خدا;660929 نوشت:
بنده روایات انذار رو در جواب این فرمایش ایشون :
اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست.
قرار دادم و نقل قول هم کرده بودم که نمی دونم چرا نشد.
وگرنه مومن باید بین خوف و رجاء باشه
قربون دهنت
ما هم همين رو ميگيم كه مومن بايد بين خوف و رجا باشه ، نه 80 درصد متمايل به خوف!

پاسخي هم كه ميفرماييد به اون جمله دادم (جملهء سبز رنگ) واقعاً به چه دليل بود؟! مگر دوستمون گفتن كلاً نبايد انذار باشد؟
بله ، خدايي كه با شنيدن اسمش اولين كلمه اي كه به ذهن ميياد آتش باشه ، ارزش پرستيدن نداره
همونطور كه خدايي كه هر وقت اسمش رو ميشنوي فقط ياد گل و بلبل بيفتي هم ارزش پرستيدن نداره

بنده حقیر خدا;660929 نوشت:
ترس از خدا نشانه فرار کردن از خدا نیست

ابوالفضل;661105 نوشت:
چیزی که ترسناک هست رفتار و اعمال و گناهان انسان هست نه خداوند

بنت الحسین;661116 نوشت:
خداوند از توبه بنده اش بیشتر از عقیمی که صاحب فرزند شده وکسی که گمشده اش را پیدا کرده خوشحال میشود
آیا این خدا ترسناک است؟؟؟؟؟؟؟؟

فتا 1;661366 نوشت:
خدائی که از اینده ما خبر دارد همواره امید دارد که ما رستگار شویم حال چگونه ممکن است چنین خدائی وحشتناک باشد

احسنت بر تمام شما. حرف ما هم همينه!

حرف ما اينه كه:
سوال: آيا اين خدا ترسناك است؟
پاسخ: خير

خب اگر ترسناك نيست پس چرا اينقدر ترسناك است؟!
چرا خدا رو اينطور به تصوير ميكشن كه منتظره از ما اتو بگيره؟
منتظره كه ما گناه كنيم تا ببرمون جهنم؟
خدايي كه دنبال مُچ گيريه؟
چرا برخي افراد مذهبي اعتقاد دارن كه بايد انذار بيشتر باشه؟
چرا فكر ميكنيم اگر به مردم اميد بديم سريع ميرن گناه ميكنن؟
ريشهء اين بدبيني و بي اعتمادي از كجاست؟
از كجا ياد گرفتيم كه تنها راه كنترل مردم انذار و ترسه؟!
چرا تنبيه رو به خوبي درش استاد هستيم اما اكثرمون تشويق رو بلد نيستيم؟
اصلاً تا حالا كه انذار ارجحيت داشت ، آيا نتيجه گرفتيم؟
آيا تونستيم با ترس مردم رو خداپرست كنيم؟
و ده ها سوال ديگه.........

و البته براي بار هزارم در طول تاپيك قبلي و اين تاپيك:
منظور ما اين نيست كه كلاً انذار نباشه
بلكه منظور اينه كه تا اين حد نبايد باشه

Reza-D;662522 نوشت:
بله برادر شما كليت مطلب رو تا حدودي تاييد فرموديد. اما توي همون تاپيك ، برخي دوستان فرمودن كه انذار بايد بيشتر باشه. علاوه بر خود اين دوستان ، شما هم نه تنها مخالفتي با اين بيان نكرديد بلكه گاهي تاييد هم فرموديد. اما بعد از اينكه من يك سري دليل ارائه دادم ، موضوع اينطور شد كه تازه شما و برخي از دوستان پذيرفتيد كه بايد هر دو مساوي باشه! و البته برخي ديگر از دوستان همين رو هم نپذيرفتن و همچنان اصرار داشتن كه انذار بايد بيشتر باشه!!! از جمله جناب "محمد" و "جناب امين"

برداشت شما محترم ولی درست نیست. وقتی امام معصوم می فرمایند انذار وتبشیر هر دو باید به یک اندازه باشد ما چکاره هستیم که کم وزیادش کنیم. عقل هم همین را می گوید. ما در آنجا تفسیری در مورد انواع بندگان از استاد جوادی آملی بیان داشتیم که شادی شما را به اشتباه انداخته است.
اما همانجا هم بنده گفتم ما نمی توانیم بگوییم همه اسن نظر را بپذیرند تا نتیجه گرفته باشیم ما بحث می کنیم وقرار نیست حتما همه آخر سر به یک نتیجه برسند.

Reza-D;662529 نوشت:
چرا برخي افراد مذهبي اعتقاد دارن كه بايد انذار بيشتر باشه؟
چرا فكر ميكنيم اگر به مردم اميد بديم سريع ميرن گناه ميكنن؟

این مذهبی ها کی ها هستند؟ چند درصد اهل قلم وفکر را تشکیل می دهند؟ بنده فکر نکنم شما تحقیقی میدانی در این رابطه انجام داده باشید وبه این نتیجه برسید که 80% مذهب یها اینطور هستند. بله برخی ها شاید ظاهر مذهبی داشته باشند وعامل به ظواهر شرع باشند ولی به این معنی نیست که دین شناس خوبی هم هستند.

کریم;662532 نوشت:
اما همانجا هم بنده گفتم ما نمی توانیم بگوییم همه اسن نظر را بپذیرند تا نتیجه گرفته باشیم ما بحث می کنیم وقرار نیست حتما همه آخر سر به یک نتیجه برسند
بله درته اين مطلب رو گفته بوديد. درست هم فرموديد ، حق با شماست

کریم;662532 نوشت:
برداشت شما محترم ولی درست نیست. وقتی امام معصوم می فرمایند انذار وتبشیر هر دو باید به یک اندازه باشد ما چکاره هستیم که کم وزیادش کنیم
شايد درمورد شما برداشتم درست نبوده. اما اين پست ها رو ملاحضه بفرماييد:

http://www.askdin.com/thread45329.html#post613618
جناب "محمد" در انتهاي پست فرمودند كه البته با تقدم خوف بر رجا!

http://www.askdin.com/thread45329.html#post613619

در اين پست هم جناب "محمد" خوف رو بر را مقدم ميدونن

http://www.askdin.com/thread45329-14.html#post629726

در اين پست جناب "serat" قاطعانه ميگن كه انذار بر تبشير ارجحيت داره و دليل قرآني هم براش ميارن!

ضمناً در پست 148 هم شما به نوعي حرف جناب "serat" رو تاييد فرموديد
اگر حرف ايشون و همچنين جناب "محمد" غلط بود ، چرا رد نكرديد؟
چرا بهشون نگفتيد كه داريد اشتباه ميكنيد؟

کریم;662532 نوشت:
این مذهبی ها کی ها هستند؟ چند درصد اهل قلم وفکر را تشکیل می دهند؟ بنده فکر نکنم شما تحقیقی میدانی در این رابطه انجام داده باشید وبه این نتیجه برسید که 80% مذهب یها اینطور هستند. بله برخی ها شاید ظاهر مذهبی داشته باشند وعامل به ظواهر شرع باشند ولی به این معنی نیست که دین شناس خوبی هم هستند

بحث درمورد تعداد نيست. درمورد تاثيرگذاريه
اونهايي كه تقدم خوف بر رجا رو جا انداختن بدون شك تعدادشون كمتره ، اما تاثيرگذاريشون خيلي بيشتره

Reza-D;662539 نوشت:
ضمناً در پست 148 هم شما به نوعي حرف جناب "serat" رو تاييد فرموديد
اگر حرف ايشون و همچنين جناب "محمد" غلط بود ، چرا رد نكرديد؟
چرا بهشون نگفتيد كه داريد اشتباه ميكنيد؟

بنده وقتی نظرم را مطرح می کنم که با نظر دیگری مخالف است شاید بنده به پست یک نفر جواب دهم که در اصل برای چندین نفر است ولازم نیست سخنان همه را قبل از آن ذکر کرده باشم. به هر حال حدیث صراحتا می گوید که پنجاه پنجاه است.

بعضی از دوستان چنان از مهربانی و رحمت و رفعت و تشویق و اینها صحبت میکنند که آدم میترسه از اینکه اگر این افراد بچه دار بشند با بچه شون چطور رفتار میکنند؟ احتمالا از گل کمتر به بچه ها نمیگن و بچه هاشونم هزار ماشاءالله یکی بهتر از یکی، معصوم تر از معصوم میشند.
خب ان شاءالله که اینطور باشه ولی چیزی که تجربه ثابت کرده اینه که بچه آگاهیش کمه! و به واسطه این آگاهی کم اشتباهاتی رو مرتکب میشه! و اگر تنبیه متناسب با اشتباهاتش صورت نگیره پی به بدی اشتباه نمیبره و این اشتباه رو مجدادا حتی با شدت بیشتر و بدتر تکرار میکنه! فکر نمیکنم کسی منکر این باشه؟!

از اونجایی که ما به لحاظ آگاهی در برابر خداوند، نوزاد هم حساب نمیشیم، پس طبیعی هستش که اشتباه کنیم. و از اونجا که خداوند بی نهایت بار داناتر و حکیم تر از باسواد ترین و آگاهترین پدر و مادر هستش، میدونه از چه شیوه تربیتی برای رشد بنده هاش استفاده کنه که نه افراط توش باشه و نه تفریط! پس اگر ما قرآن و شیوه هدایتی پیامبر و ائمه رو الگوی خودمون قرار بدیم، یقینا سعادتمند خواهیم بود. و در غیر اینصورت یقینا سعادتمند نخواهیم شد!
پس لذا توجه کنیم که صادر کردن هرگونه تز شخصی در این زمینه ممنوع!

یک دوستی نوشته بودن: یعنی توی اون دنیا خدا دیگه بنده هاش رو نمیبخشه؟ پس رحمانیتش چی میشه؟؟
شما فرض کنید بچه شما با مداد فرو کرده چشم همکلاسیش رو درآورده!! پدر و مادر اونم داد و فریاد که ما حقمون رو میخوایم و باید چشم بچه تون رو دربیاریم. بچه شما هم افتاده به ترس و لرز که نکنه چشم منو دربیارن!!!! یعنی مادر من میذاره چشم منو دربیارن؟ پس مهر مادری کجا رفته؟؟؟ پس بخشش و رحم که اینهمه ازش صحبت میکنن چی میشه؟؟؟؟ و ......
بعد شما بگید ای بابا حالا مگه چی کار کرده؟ بچه است دیگه زده یه چشمی هم درآورده. بیا این ۱۰۰ میلیون رو بگیرید برید دیگه. بعد به بچه تون بگید عیب نداره عزیزم من میدونم اشتباه کردی و الان پشیمونی. دیگه گریه نکن حالا بیا یه بوسم به مامان بده!!

اگر واقعا فکر میکنید این شیوه تربیتی خوبیه و جواب میده و بچه شمارو متنبه میکنه از کارش خوش بحالتون! فقط امیدوارم سرتون نیاد همچین چیزایی(یعنی چشم بچه تون رو درنیارن و بعد با بچشون اونطوری برخورد کنن!!)

ولی حالا فکر کنید یک قاضی ای هست که اینطوری حکم میکنه: ما چشم بچه خطاکار رو طوری درمیاریم که آسیب نبینه(ولی درد بکنه!) و بعد در آزمایشگاه نگهداری میکنیم تا هروقت پدر و مادر فرد شاکی رضایت دادند چشمش رو برگردونیم!
نظر این قاضی چطوره؟ یکمی به عدالت نزدیکتره دیگه؟ بی انصافی هم که نیست؟ تازه یک فرصت برگشتی هم داره!! دیگه بهتر از این(که اثر تربیتیش هم همین باشه) چی رو میشه سراغ ذاشت؟

خب خدا مگر کسی رو که میبره جهنم دوست نداره؟ والا دوسش داره وگرنه نابودش میکرد(تبدیل به عدم). ولی نگهش میداره تا تربیتش کنه! تا بهش نشون بده نتیجه همه بدی هایی که کرده رو. بعد که اینقدر تنبیه شد و درکش به جایی رسید که دیگه این بدی رو تکرار نکنه. بعد میگه خب حالا بفرمایید بهشت. دوره آموزشی شما تموم شد!! خب این کجاش بده؟؟؟ کجاش نشان از بی رحمتی و سنگدلی و شکنجه گری داره؟؟؟؟؟؟؟

به خدا قسم خدا اگر زیرسیبلی رد میکرد ظالم بود. هم در حق ظالم و هم در حق مظلوم. چون حق مظلوم خورده میشد و چون آگاهی ظالم بالا نمیرفت و بازم ظلم رو تکرار میکرد!!
اصلا کل فلسفه خلقت زیر سوال میرفت!! خدا یهو همه رو خوب و خوش تو بهشت می آفرید دیگه...!
ولی خدا اینکارو میکنه که تو ندانسته خوب نباشی. تو دانسته خوب بشی. حالا یکی تو دنیا میفهمه و خوب میشه، یکی تا تجسم عینی گناهاشو تو جهنم نبینه حالیش نمیشه....نمیفهمه ....! شما راه دیگه دارید به خدا توصیه کنید! احتمالا ایشون نمیدونسته و شما میدونید!

rezaee;662561 نوشت:
خب خدا مگر کسی رو که میبره جهنم دوست نداره؟ والا دوسش داره وگرنه نابودش میکرد(تبدیل به عدم). ولی نگهش میداره تا تربیتش کنه! تا بهش نشون بده نتیجه همه بدی هایی که کرده رو. بعد که اینقدر تنبیه شد و درکش به جایی رسید که دیگه این بدی رو تکرار نکنه. بعد میگه خب حالا بفرمایید بهشت. دوره آموزشی شما تموم شد!! خب این کجاش بده؟؟؟ کجاش نشان از بی رحمتی و سنگدلی و شکنجه گری داره؟؟؟؟؟؟؟

فرمایشات متین وزیبایی بود ولی نسبت به این بخش باید عرض کنم مگر قرار کسی که در بهشت قرار می گیرد بدی انجام دهد تا خداوند شخص را در جهنم تربیت کند تا وقتی که به بهشت آمده آن اشتباهات را تکرار نکنه؟! آنچه نصوص دینی ما می گویند شخص در برابر گناهانی که انجام داده از جمله حق الناس که مورد مثال شما هم هست بطور عادلانه مجازات خواهد کرد. حال یک موقع به اندازه گناه که مجازات شد از جهنم خارج ووارد بهشت خواهد شد، هر کس به اندازه گناهش. وبرخی هم خالد وهمیشه در جهنم هستند که مصادیقش در قرآن وروایات ذکر شده است. چون گناه به حدی بوده که هر قدر هم عذاب ببیند پاک نمی شود.

کریم;662572 نوشت:
فرمایشات متین وزیبایی بود ولی نسبت به این بخش باید عرض کنم مگر قرار کسی که در بهشت قرار می گیرد بدی انجام دهد تا خداوند شخص را در جهنم تربیت کند تا وقتی که به بهشت آمده آن اشتباهات را تکرار نکنه؟! آنچه نصوص دینی ما می گویند شخص در برابر گناهانی که انجام داده از جمله حق الناس که مورد مثال شما هم هست بطور عادلانه مجازات خواهد کرد. حال یک موقع به اندازه گناه که مجازات شد از جهنم خارج ووارد بهشت خواهد شد، هر کس به اندازه گناهش. وبرخی هم خالد وهمیشه در جهنم هستند که مصادیقش در قرآن وروایات ذکر شده است. چون گناه به حدی بوده که هر قدر هم عذاب ببیند پاک نمی شود.

بله فرمایش شما کاملا صحیح است
اون قسمت تکرار اشتباه رو منظورم این بود که اینبار اینقدر آگاهی پیدا میکنه که دانسته خطایی رو انجام نمیده چون درک کرده و دیده تجسم عینیش رو:Gol:
بحث خالدون رو هم اصلا وارد نشدم چون بنظرم به فهم این بخش کمکی نمیکرد و خودش یک بحث مفصل و پیچیده دیگری میشد.

ما پیش شما درس پس میدیم استاد:ok:

کریم;662560 نوشت:
بنده وقتی نظرم را مطرح می کنم که با نظر دیگری مخالف است شاید بنده به پست یک نفر جواب دهم که در اصل برای چندین نفر است ولازم نیست سخنان همه را قبل از آن ذکر کرده باشم. به هر حال حدیث صراحتا می گوید که پنجاه پنجاه است
تشکر از شما

rezaee;662561 نوشت:
بعضی از دوستان چنان از مهربانی و رحمت و رفعت و تشویق و اینها صحبت میکنند که آدم میترسه از اینکه اگر این افراد بچه دار بشند با بچه شون چطور رفتار میکنند؟ احتمالا از گل کمتر به بچه ها نمیگن و بچه هاشونم هزار ماشاءالله یکی بهتر از یکی، معصوم تر از معصوم میشند
سلام دوست عزیز
حرف شما اگر از این باب بهش نگاه کنیم که پاسخ به افرادی هست که
تفکر مسیحی (از نوع تحریف شده ش) رو دارن و میگن که خدا کلاً همه چی رو می بخشه و هر کاری دوست دارید انجام بدید.... بله فرمایش شما کاملاً درسته. اما لطفاً به این 3 نکته توجه بفرمایید

1 - یه بار با یه بنده خدایی درمورد اینکه کوروش همون ذوالقرنین هست یا خیر صحبت میکردیم. بنده گفتم که از نظر من کوروش نمیتونه ذوالقرنین باشه. یک دفعه یه خانمی اومد و گفت:
شما (اشاره به بنده) رو چه حسابی میگید که اسکندر مقدونی همون ذوالقرنینه؟!! :Gig:

تاپیک قبلی خودم و این تاپیک هم تقریباً همینطور شده

بنده میگم:
انذار بیش از حد خوب نیست

دوستان پاسخ میدن:
چرا میگید
فقط از مهربونی خدا بگیم؟! :Moteajeb!:

2 - در شروع حرفهام در همین تاپیک هم عرض کردم که حتی با اینکه ادعای رعایت مساوات در انذار و تبشیر رو داریم ، اما در عمل (بخاطر اینکه اینطور آموزش داده شدیم) خودآگاه یا ناخودآگاه تمایل به انذار داریم

مثلاً خود شما نگران ماها هستید و میترسید که اگر بیش از حد به بچه هامون محبت کنیم چطور بار میان

اما آیا همینقدر هم نگران هستید که اگر مدام سر بچه ها داد بزنیم و اونها رو تنبیه کنیم چطور بار میان؟
همینقدر نگران هستید که بچه هایی که مدام از لولو و از تاریکی و از آقا گرگه ترسوندیمشون ، چطور بار میان؟
انشاالله که نگران اینها هم باشید

خطاب من تنها به شما نیست ، بطور کلی افرادی مثل شما دوست عزیز زیاد هستن که وقتی حرف از تبشیر بیش از حد زده میشه ، سریع نگران میشن. اما وقتی که صحبت از انذار بیش از حد باشه ، کمتر کسی پیدا میشه که نگران بشه. حرف من هم اینه

3 - موضوع تاپیک درمورد انذار بیش از حد هست اما شما و برخی دیگه از دوستان ، مطالبی در تایید انذار نوشتید (به هر دلیلی)
یعنی:
مدح انذار میشود ، در تاپیک مخالف انذار بیش از حد

حالا فرض کنیم یه تاپیک باشه با این موضوع:
چرا خدا بیش از حد مهربان نشان داده میشود؟ چرا از انذار گفته نمیشود؟

انصافاً غیر از اینه که توی همچین تاپیکی ، خود شما یا دیگر دوستان (بطور کلی شاید استثناء هم باشه) میاین و در تایید استارتر تاپیک ، از انذار حرف میزنید؟ (و نه از مهربانی خدا؟) خدا وکیلی غیر از اینه؟
یعنی: مدح انذار میشود ، در تاپیک مخالف تبشیر بیش از حد

نتیجه:
اگر سؤال درمورد چرایی زیاده روی در تبشیر باشه ، پاسخ تقویت انذار خواهد بود
سؤال درمورد چرایی زیاده روی در
انذار باشه ، باز هم پاسخ تقویت انذار خواهد بود!!!

یعنی:

راه جلوگیری از زیاده روی در تبشیر چیه؟
پاسخ:

تقویت انذار

راه جلوگیری از زیاده روی
در
انذار چیه؟
پاسخ: تقویت انذار!!!

Reza-D;662578 نوشت:
تشکر از شما

سلام دوست عزیز
حرف شما اگر از این باب بهش نگاه کنیم که پاسخ به افرادی هست که
تفکر مسیحی (از نوع تحریف شده ش) رو دارن و میگن که خدا کلاً همه چی رو می بخشه و هر کاری دوست دارید انجام بدید.... بله فرمایش شما کاملاً درسته. اما لطفاً به این 3 نکته توجه بفرمایید

1 - یه بار با یه بنده خدایی درمورد اینکه کوروش همون ذوالقرنین هست یا خیر صحبت میکردیم. بنده گفتم که از نظر من کوروش نمیتونه ذوالقرنین باشه. یک دفعه یه خانمی اومد و گفت:
شما (اشاره به بنده) رو چه حسابی میگید که اسکندر مقدونی همون ذوالقرنینه؟!! :Gig:

تاپیک قبلی خودم و این تاپیک هم تقریباً همینطور شده

بنده میگم:
انذار بیش از حد خوب نیست

دوستان پاسخ میدن:
چرا میگید
فقط از مهربونی خدا بگیم؟! :Moteajeb!:

2 - در شروع حرفهام در همین تاپیک هم عرض کردم که حتی با اینکه ادعای رعایت مساوات در انذار و تبشیر رو داریم ، اما در عمل (بخاطر اینکه اینطور آموزش داده شدیم) خودآگاه یا ناخودآگاه تمایل به انذار داریم

مثلاً خود شما نگران ماها هستید و میترسید که اگر بیش از حد به بچه هامون محبت کنیم چطور بار میان
اما آیا همینقدر هم نگران هستید که اگر مدام سر بچه ها داد بزنیم و اونها رو تنبیه کنیم چطور بار میان؟
همینقدر نگران هستید که بچه هایی که مدام از لولو و از تاریکی و از آقا گرگه ترسوندیمشون ، چطور بار میان؟
انشاالله که نگران اینها هم باشید

خطاب من تنها به شما نیست ، بطور کلی افرادی مثل شما دوست عزیز زیاد هستن که وقتی حرف از تبشیر بیش از حد زده میشه ، سریع نگران میشن. اما وقتی که صحبت از انذار بیش از حد باشه ، کمتر کسی پیدا میشه که نگران بشه. حرف من هم اینه

3 - موضوع تاپیک درمورد انذار بیش از حد هست اما شما و برخی دیگه از دوستان ، مطالبی در تایید انذار نوشتید (به هر دلیلی)
یعنی:
مدح انذار میشود ، در تاپیک مخالف انذار بیش از حد

حالا فرض کنیم یه تاپیک باشه با این موضوع:
چرا خدا بیش از حد مهربان نشان داده میشود؟ چرا از انذار گفته نمیشود؟

انصافاً غیر از اینه که توی همچین تاپیکی ، خود شما یا دیگر دوستان (بطور کلی شاید استثناء هم باشه) میاین و در تایید استارتر تاپیک ، از انذار حرف میزنید؟ (و نه از مهربانی خدا؟) خدا وکیلی غیر از اینه؟
یعنی: مدح انذار میشود ، در تاپیک مخالف تبشیر بیش از حد

نتیجه:
اگر سؤال درمورد چرایی زیاده روی در تبشیر باشه ، پاسخ تقویت انذار خواهد بود
سؤال درمورد چرایی زیاده روی در
انذار باشه ، باز هم پاسخ تقویت انذار خواهد بود!!!

یعنی:

راه جلوگیری از زیاده روی در تبشیر چیه؟
پاسخ:
تقویت انذار

راه جلوگیری از زیاده روی
در
انذار چیه؟
پاسخ: تقویت انذار!!!

سلام دوست عزیز
من نوشته ام دو قسمت داشت. تا خط قرمز اول رو برای صاحب تاپیک و دید افراطیش که شبیه همون مسیحی ها که اشاره کردید شده بود نوشتم و قرآن و سیره پیامبر و اپمه رو الگو برای
قسمت بعد رو برای یکی از دوستان نوشتم که پرسیده بودن خب خدا که اینهمه مهربونه توی اون دنیا هم همه رو ببخشه دیگه(که البته اینو هم توی پستم نوشته ام)و نقد منطقی به حرف ایشون زدم که خدا اگر بنا باشه همه رو همینطوری ببخشه که ..........(اینو توضیح دادم)
خب حالا اگر فکر میکنید این حرف اشتباهه و نباید جوابی به اون سوال داده میشد و این مدح انذاره و مذمت بشارت هستش من با شما موافق نیستم!

در مورد پیش زمینه داشتن در خواندن نظرات و پیش داوری کردن هم دقت کنید. شما بحثی در باب مهربانی خدا و رحمتش و بشارت به خوبی هاش ایجاد کنید تا اونجا نظم رو خدمتتون عرض کنم. اتفاقا من به اون بحث بسیار علاقه مندتر هستم و حرف زیاد دارم برای گفتن. دلم هم میخواست اگر وقت داشتم سوال شروع کننده رو تیکه تیکه نقد کنم و بگم چرا دید ایشون کجاهاش اشتباهه(دفاع بد کردن از یک چیز(حتی رحمانیت خدا) بیشتر آسیب میرسونه).

rezaee;662576 نوشت:
ما پیش شما درس پس میدیم استاد

لطف دارید، ارادتمندیم.

اما در مورد بحث شما اگر بخوایم ریشه ای نگاه کنیم به نظرم چون ما غالبا افراد ناشکر(یا کم شکر) هستیم و اگه خدا ۱۰۰ تا خیر برامون بفرسته و ۱ بلا(که در دل همینم خیر هست و باید شکر کرد) ولی ما اون یک بلارو میبینیم و همیشه از خداوند شاکی هستیم، توی اینطور بحث ها هم که پیش میاد به این دلیل که درناخودآگاهمون خدا یک وجود ظالم و سختگیر و خشن و ... هست میایم و از انذار ناخواسته دفاع میکنیم! حالا نه اینکه ما واقعا با این انذار ها موافقیم ها بلکه به این خاطر که اینطوری میخوایم خودمون رو آروم کنیم و ......

یک مثال جالب بذارید بزنم. یکی داشت یک چیزی حمل میکرد و پاش گرفت به جایی و خورد زمین و شکست و .... فرد هم بلند شده بود با حرص خودش رو میتکوند(میزد!) و میگفت الحمدالله ... الحمدالله!

خیلی از ماها هم وقتی از انذار حرف میزنیم یه همچین حسی داریم جای اینکه شاکر خداوند باشیم! و دلیل اینکه جای اینکه از محبت خدا بگیم از انذارش میگیم همینه به تظرم!

Reza-D;662522 نوشت:

پاسخي هم كه ميفرماييد به اون جمله دادم (جملهء سبز رنگ) واقعاً به چه دليل بود؟! مگر دوستمون گفتن كلاً نبايد انذار باشد؟
بله ، خدايي كه با شنيدن اسمش اولين كلمه اي كه به ذهن ميياد آتش باشه ، ارزش پرستيدن نداره
همونطور كه خدايي كه هر وقت اسمش رو ميشنوي فقط ياد گل و بلبل بيفتي هم ارزش پرستيدن نداره

دوست عزیز ایشون فرمودند:
اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست .
من روایات مذکور رو قرار دادم که برخی از حالات اولیاء خدا رو نقل کرده باشم البته از این قبیل حالات فقط به همین چند روایات نیست اساتید بهتر آگاه هستند که چه حالاتی از اولیا و علما درمقام خوف خدا نقل شده....
اگر این استدلال درست باشه پس ائمه و علما واولیاء خدا که از خوف خدا دچار لرزش بدن و ترس و حالات خاص می شدند چطور ؟؟نعوذبالله ،الله رو نمی پرستیدند؟!وقتی خدا خودش درقران برای خائفان مقام خاصی قائل هست چرا برای این فضلیت بزرگ که نصیب هر کسی نمی شه باید اینطور برداشت بشه ............
بعدش هم این حرف ایشون رو هم قبول ندارم که گفتند: عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم ،چه کسی این حرف رو زده؟؟؟؟!!!!!
نقل کردن آیات وروایات عذاب نشان دهنده چنین مطلبی نیست ......

به نظر حقیر اینطور برداشت کردن صحیح نیست.....

بنده حقیر خدا;662776 نوشت:
اگر این استدلال درست باشه پس ائمه و علما واولیاء خدا که از خوف خدا دچار لرزش بدن و ترس و حالات خاص می شدند چطور ؟؟نعوذبالله ،الله رو نمی پرستیدند؟!وقتی خدا خودش درقران برای خائفان مقام خاصی قائل هست چرا برای این فضلیت بزرگ که نصیب هر کسی نمی شه باید اینطور برداشت بشه

سلام برادر عزیزم
دوستان مختلفی اشاره کردن که اون چیزی که باید ازش ترسید اعمال خود ماست. با این استدلال باید بگیم پس ائمه(ع) و افراد بزرگ که از ترس میلرزیدند زبانم لال انسان هایی سر تا پا گناه بودن!!!

خیر دوست عزیز ، نه این دوستان چنین منظوری داشتن و نه من منظوری رو که شما فرمودید داشتم و استدلال شما درمورد حرف بنده و همچنین استدلال مثالی من درمورد ترس ائمه(ع) استدلال درستی نیست

البته چون من و جناب "کریم" قبلاً توی یه تاپیک دیگه با هم همکلام شده بودیم و ایشون از نظرات من اطلاع داشتن ، من دیگه به برخی از حرفهای اون تاپیک اشاره نکردم و شما چون از اونها بی اطلاع هستید حق دارید منظور بنده رو دقیق ندونید. پس یه اشاره کوتاه میکنم

در اونجا هم بنده عرض کردم که اساتیدی مثل جناب دکتر رفیعی هم از ترس خدا حرف میزنن ، از منتقم بودن خدا سخن میگن و عذاب خداوند رو تبیین میکنن. اما چطوری؟
به شکلی که شما عاشق این خدا میشید. به شکلی که از ابهت خدا میلرزید و خودتون رو در محضر شاه عالم ، خدای قادر و بی همتا احساس میکنید. بعد از شنیدن حرفهای شخصی مثل ایشون ، انسان مثلاً روی نماز به خودش میارزه و اشک میریزه و خودش رو در برابر این عظمت ، کوچک و ناچیز می بینه

تا اینجا که کاملاً روشنه. اما دو نکته مد نظر بنده هست:

1 - خود امام علی(ع) میفرمایند کسی که خدا را از روی ترس عبادت کند ، عبادتش عبادت ترسوها خواهد بود
پس چرا امام(ع) خودشون میلرزیدن؟
چون ترسی که امام(ع) بهش علاقه ای نداشتن ، ترسی متفاوته و دقیقاً همون ترسی هست که مد نظر بنده ست
در پست بعد کامل توضیحش میدم

2 - ابهت و عظمتی که برای خدا در دل بنده بوجود میاد صرفاً از طریق خوف نیست بلکه رجا و امید هم خودش میتونه این ابهت و عظمت رو در دل بنده قوت ببخشه. اشتباه ما اینه که فکر میکنیم وقتی بزرگی از عظمت خدا میلرزه ، لزوماً بخاطر ترسه اما اینطور نیست
شخصی رو تصور کنید شما مادر مهربانی داره که خیلی براش احترام قائله. بعد این فرد کار خطایی انجام میده و وقتی فکر میکنه که مادر مهربان و بزرگش با شنیدن این خطا چه حالی میشه ، از شرم و خجالت اشک میریزه و میلرزه
آیا مادر شکنجه ای کرده؟
آیا از خشم مادر ترسیده؟

خیر ، بلکه از ابهت و مهربانی مادر شرمنده شده
(البته این حرف به معنای قائل نبودن به ترس از عقوبت نیست ، بلکه در راستای هم هستن)

تفاوت ترس با ترس!

عرض شد که ائمه(ع) هم از خدا میترسیدند و از این ترس به خود میلرزیدند. بعد دو سؤال پیش اومد

1 - اگر ائمه(ع) هم گریه میکردند و میلرزیدند ، چرا آقای "Reza-D" میگه که ترس زیادی خوب نیست؟

2 - اگر دلیل اصلی ترس ما ، گناهان خود ماست ، ائمه(ع) که گناهکار نبودن ، پس چرا گریه میکردن و میلرزیدن

پاسخ:
برای درک بهتر این مطلب ، باید تفاوت دو ترس رو به خوبی درک کنیم:
ترس از شخص - ترس از عمل شخص

پدری رو تصور کنید که وقتی توی خونه ست بچه هاش جرات نمیکنن کوچکترین خطایی کنن و چه بسا خیلی از افراد به این پدر احسنت بگن. اما وقتی همین پدر ، دو روز بره مسافرت ، بچه هاش آتیش میسوزونن!

اما پدر دیگری رو تصور کنید که دو روز که هیچ ، اگر دو سال هم حاضر نباشه ، امکان نداره که بچه هاش عمل خطایی انجام بدن

شباهت این دو پدر در اینه که بچه ها از هر دو میترسن (در ظاهر). اما اثر این ترس ، در عمل متفاوته ، پس باید یک تفاوت وجود داشته باشه.
تفاوت این دو در اینه که:

بچه های نفر اول از عمل پدر حساب میبرن ، نه از خود پدر!
از داد و فریاد پدر ، از چوب پدر ، از مشت و لگد پدر
خب ، حالا وقتی که این پدر نباشه ، چوب هم نیست ، مشت و لگد هم نیست ، داد و فریاد هم نیست. در نتیجه احترامی هم نخواهد بود!

اما بچه های نفر دوم از ابهت و شخصیت پدر حساب میبرن. یعنی دقیقاً از خود پدر ، نه از خشونت پدر
حالا اگر این پدر به مسافرت هم بره ، تفاوتی نداره ، چون احترامی که در دل بچه هاش ایجاد کرده ، چه در حضورش و چه در غیبتش سر جای خودشه. در نتیجه احترام این پدر ، در همه حال محفوظ خواهد بود

احترام ، خوف و ابهتی که ائمه(ع) رو به گریه و اظهار بندگی وا میداشت از نوع دوم بود ، یعنی از اصل وجود خدا ، نه صرفاً از ترس آتش
اما ترسی که غالباً به مردم آموزش داده میشه و من هم به اون انتقاد دارم ، از نوع اول هست

اما نکتهء بسیار مهم:
بدون تردید ترس از آتش جهنم و ترس از نتیجهء اعمال لازمه ، بنده منکر این نیستم. اما اونچه که بسیار مهمه اینه که:

این آتش و دوزخ باید در ذیل خداوند تعریف بشه
نه اینکه خداوند رو در ذیل آتش و دوزخ تعریف کنیم!

باید از دوزخ ترسید ، چون غضب خداست
نه اینکه از خدا بترسیم ، چون دوزخ دارد!

این مثال خیلی سطح بحث رو میاره پایین ولی شاید یک نوع ترس رو بتونه معرفی کنه!
من بعضی وقتها تلوزیون یک عمل جراحی نشون میده نگاه میکنم. با خودم میگم آدم میترسه به یکی از اعضای داخلی کسی که سینه اش رو شکافتن دست بزنه نکنه چیزی از جاش تکون بخوره و ایراد پیدا کنه و اون فرد بمیره یا مشکل پیدا کنه. ولی همه ی ما کلی از این اندام ها توی بدنمون هست ولی میخوابیم پا میشیم ورزش رزمی میکنیم و مشت و لگد میخوریم و خلاصه اصلا اون ترس رو نداریم! ولی اگر فرض کنید پوست ما شفاف و مثل مشما بشه و بتونیم اندامهارو ببینیم که چطور درحال کار و فعالیتند، آیا بازم مثل الان رفتار میکردیم؟؟؟؟ یا حتی میترسیدیم از جامون تکون بخوریم که یکوقت نکنه طوریمون نشه؟؟؟

چرا این ترس در ما به وجود اومد؟ ما که سالمیم و هیچ تغییری ایجاد نشده؟ دلیلش تنها یک چیزه و اونم اینکه تونستیم داخل بدن خودمون رو ببینیم!

حالا ائمه ما هم دید های اینطوری دارن! یعنی میتونن باطن اعمال رو ببینن. باطن خلقت و عالم و سایر عوالم رو ببینند. و خدا میدونه چه چیزهای دیگه ای رو میبینن که حتی فکرش هم به ذهن ما نمیرسه!

همین دیدن به حد کافی ترسناک هست که تن آدم در مقابل خالق این بزرگی ها بلرزه!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حالا یک دید دیگه(من اینو دوست دارم و دید اپمه ما بنظرم به این نزدیکتره)

یک پسر عاشق یه دختر میشه....میخواد بره بهش بگه مثل بید میلرزه! میخواد یک هدیه براش ببره هزار و یک دلشوره داره که آیا میپسنده؟ نمیپسنده؟ میخواد یک کلمه حرف بزنه دلش میلرزه و .......حالا این پسر جز قیافه دختر و ۴تا رفتار ظاهری چی ازش دیده مگه که اینطوری تن و بدنش به لرزه افتاده؟ اصلا چرا به لرزه افتاده؟ مگر دلیلش جز اینه که نکنه معشوقم از من راضی نباشه؟؟

خب حالا یکی سطحش اینقدر بالاست که معشوقش خداست. چطور میخواید این بنده از ارتباط با معشوقش تمام بدنش نلرزه؟ دلش نلرزه؟ چشمش گریون نشه؟ همش طلب بخشش و مغفرت نکنه؟ تواضع و خشوع و فروتنی نکنه؟

بابا ما عاشق یه دختر میشیم همه ی اینکارارو میکنیم و برای هیچکسم عجیب نیست و براش سوال نمیشه، ولی کسی دربرابر خدا اینطوری عشق بازی کنه واسه همه عجیبه! چرا؟ خب معلومه چون خدارو نمیشناسیم!

خیلی ها به مجنون میگفتن آخه این لیلی چیه که عاشقش شدی! نه جمال خاصی داره نه چیزی! مجنون میگفت همه چیز داره شماها نمیتونید ببینید!

کدوم مفسر میتونه این جمله حضرت علی رو توضیح بده "خدایا علی رو در آتش جهنم بسوزون ولی نگو دوستش نداری، علی تحمل اولی رو داره ولی دومی رو نه"

اونم از علی که یک اپسیلن به حرفش شکی نیست! نه به راست بودن و بلوف نزدن. بلکه به درکش! علی جهنم رو میفهمه و میتونه حسش کنه! بعد میاد اینو میگه! من اگر قرار باشه خدا برام منفعت شخصی نداشته باشه اصلا اون خدارو به خدایی قبول ندارم!!

چند ساله دارم به این جمله مولا فکر میکنم یکطوری توجیه و هضمش کنم نمیتونم! اصلا نمیفهمم! داره فرا بشری حرف میزنه! بعد من میخوام بفهمم علی چرا در نماز میلرزه!! اصلا خنده داره... اون شعره چیه میگه عرصه سیمرغ جای خرمگس ها نیست! یه همچین حسی بهم دست میده وقتی میخوام در مورد علی بن ابی طالب فکر کنم!

ما اگه به معرفت خدا برسیم و درک کنیم خدا چون دوست داشته ما رو آفریده و اون پرتویی که در ما دمیده شده رو پیداش کنیم
بفهمیمش اونوقته که از خدا ترسی نداریم اونوقته که دست و دل ما واسه یه نماز میلرزه اونوقته که اشک میریزیم در فراق معشوقمون و یه ترسی داریم که ترس نرسیدن یا از دست دادن

حالا اگه نرسیم به خودشناسی اونوقته که همش میلرزیم به خاطر اینکه خرابکاری کردیم و معبودمون دیده کاری کردیم که اون دوست نداشته حالا داریم از ترس میلرزیم

ganji mehr;653111 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

متاسفانه در اکثر سخنرانی ها و بیشتر مقالات موجود در فضای مجازی در مورد رحمانیت خداوند به مردمی که سطح علی کافی از بحث های فقهی ندارند بد سخن گفته میشه .
عموم مردم تا اسم مرگ و برزخ و قیامت را میشنود میترسند و فقط میگن خداوند به ما رحم کنه .


سلام علیکمدر مورد سخنرانان قضاوتی نمیکنم اما به فرمایشات جنابعالی انتقاد دارم.

شما ایرادتان به افراط و تفریط سخنرانان است یا به اصل مساله عذاب الهی که در قرآن آمده و سخنرانان هم طبق دستور خود خداوند که در قرآن کریم آمده ، مردم را بوسیله آن انذار میدهند؟

ganji mehr;653111 نوشت:

متاسفانه در عده ای از مقالات و سخنرانی ها تا اسم قیامت و حتی برزخ و عالم قبر گفته میشه بلافاصله از عذاب های متعدد سخن گفته میشه . اینکه اون ور سیخ داغ هست و اتش هست و زنان رو ازموهایشان آویزان میکنن و چرک و خون میدن بخورن و ....
اینا چرندیاتیه که میگن . اینا تهمت به خدوست . تهمت و شک به رحمانیت خداست

کی گفته خدا انسان رو که اینقدر دوستش داره و 124000 هزار پیامبر و از مهم ترین اونها پیامبر اسلام (ص) که رحمتی برای جهانیانه و این کتاب قرآن و آن دوازده امام که از تمام هستیشون برای هدایت ما استفاده کردن حالا با این تفاسیر خداوند بیاد به انسان چرک و خون بده بخوره . به سیخ بکشتش . با گرز به سرش بزنه و صدای سوختنشو بشنوه



قرآن گفته. شما قرآن را قبول دارید؟

اصلا اگر حرف شما صحیح بود پیامبران باید فقط به مردم بشارت میدادند و آنها را از عذاب الهی نمیترساندند

ganji mehr;653111 نوشت:

در پاسخ به سوالات کسانی که میگن با توجه به روایات و قرآن کریم و .. باید استدلال کرد نه نظر هر شخص باید بگم مگر همین امام حسین (ع) تمام هستیشو خرج هدایت اون همه گمراه نکرد . مگر دقایق آخر برای شمر گریه نکرد . پیامبران و امامان آیینه های جلوه ی خداوند هستن . آیینه ی لطف و رفاقت و مهربانی خدا . چطور میشه که امام حسین حر رو از دور که می امد بببخشه ولی خداوند بنده ی گناه کارش رو که در همان قیامت هم پشیمانه اینجوری شکنجه بده .


طبق فرموده قرآن کریم. شما برای حرفتان چه مدرکی دارید؟

ganji mehr;653111 نوشت:
این خدایی که عده ای به مردم معرفیش کردن خدا نیست . خداوند اینی نیست که تا وقتی اسمش رو بشنویم تنمون بلرزه در بیاد و یاد شکنجه هاش بیافتیم .

خداوند یک حس زیباست که وقتی نامش رو میبریم احساس آرامش میکنیم . یک رفیق به تمام معناست که همیشه به خواسته ی ما میگه لبیک . خدایی که مادر با تمام مهربانیتش و عطوفتش و همان امامان ما تازه ذره ای از مهربانیت خدا هستند .

ولی خدایی که ما داریم به مردم معرفیش میکنیم خدا نیست . اول تهمت به خداونده رحمانه و دوم یک شکنجه گره .
امام صادق (ع) : اگر میدانستید که خداوند چقدر مشتاق به توبه و بازگشت شماست بند بند وجودتان از هم متلاشی میشد .
یعنی از خوشحالی منفجر میشدیم . خداوند اینه .



بله خداوند مشتاق توبه بندگانش هست اما خودش در قرآن فرموده:

[=arial]
وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الآنَ وَلاَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُوْلَـئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
[=arial]
و توبه كسانى كه گناه مى‏كنند، تا وقتى كه
[=arial]مرگ[=arial] يكى از ايشان دررسد، مى‏گويد: [=arial]«اكنون توبه كردم»[=arial]، [=arial]پذيرفته نيست[=arial] و [نيز توبه‏] كسانى كه در حال كفر مى‏ميرند، [=arial]پذيرفته نخواهد بود، آنانند كه برايشان عذابى دردناك آماده كرده‏ايم.[=arial]

ganji mehr;653111 نوشت:
وقتی بچه ی ده یازده ساله پای منبر عده ای میشینه و اینجوری از خدا براش حرف زده میشه پس شکی نیست که از خدا بترسه . شکی نیست که خداوند رو جور دیگه تصور کنه . خدایی رو تصور کنه که مادر مثلا بیحجابش رو در قیامت به زمین میزنن و از موهاش آویزان میکنن . خدایی رو تصور میکنه که با چوب اون بالا نشسته و هرچی بگه همون و اصلا حق اعتراضی نداریم

اینطوری مردم و جوانان ما از خداوند دور میشند چون خداوند رو نمیشناسند و فقط از روی حرف این و آن به وجود خدا پی بردند . این یک جهل به تمام معناست


حدیث را قبول ندارید قرآن را چه؟
قرآن کریم میفرماید:

[=arial]
[=arial]و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد] (۱۳) [=arial]
[=arial]أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾
[=arial]مگر ندانسته كه خدا او را مى ‏بيند (۱۴)

[=arial]
[=arial]أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿۱۴﴾
[=arial]زنهار اگر باز نايستد موى پيشانى [او] را سخت بگيريم (۱۵)


[TR]
[TD][=arial]همان] موى پيشانى دروغزن گناه ‏پيشه را (۱۶)
[=arial]
[=arial]نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿۱۶﴾
[=arial][بگو] تا گروه خود را بخواند (۱۷)
[=arial]
[=arial]فَلْيَدْعُ نَادِيَه ﴿۱۷﴾
[=arial]بزودى آتشبانان را فرا خوانيم (۱۸)
[=arial]
[=arial]سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿۱۸﴾
[=arial]زنهار فرمانش مبر و سجده كن و خود را [به خدا] نزديك گردان (۱۹)

[/TD]
[/TR]


آیا بیحجابی برخواسته از تکذیب آیات الهی و دروغ زدن به خدا و پیغمبر و ادیان پیشین و فرستادگان الهی و حتی در بعضی موارد هم برخواسته از تکذیب خود خدا نیست؟

به نظر شما باید قرآن را تغییر دهیم تا بچه ها چنین فکری نکنند؟

بهتر نیست بجای نهی نهی از منکر بیایید سطح آگاهی بانوان را در این زمینه بالا ببرید چون اکثرا خانمهای بدحجاب و بیحجاب در یادگیری مسائل شرعیشان کوتاهی میکنند و به سبب همین کوتاهی مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.

ganji mehr;653111 نوشت:
این مردم که در جهل اند و قرآن به صراحت از جهل مردم و نادانی آنان سخن گفته به راحتی درباره ی خداوند نظر میدن و شعر و حکایت و ضرب المثل و این چرندیات رو درست میکنن .
مثلا چوب خدا صدا نداره و .... . کسی که این حرفو به بچه اش میزنه بیاد اول ثابت کنه که خدا چوب داره یا نه . و بعد درباره زدنش صحبت میکنیم

ولی حال نباید توبه و جهنم را هم فراموش کرد . این گفته ها به این معنی نیست که خدا مهربانه و ما هم به گناهانمون ادامه بدیم .


عجب!!!! بالاخره خدا چوب داره یا نداره؟؟؟ باید از چوبش ترسید یا نباید ترسید؟

چرا هرکسی که بیشتر به خدا اعتقاد داره بیشتر از عذاب میترسه و از گناهان دوری میکنه اما گناهکاران که بیشتر باید از عواقب کارهاشون بترسند و گرد گناه نگردند را باید خیالشون را از جهت بخشنده بودن خدا راحت کرد!!!

دوستی خاله خرسه است دیگه...

ganji mehr;653111 نوشت:
اگر کسی خدایش رو بشناسه خوشحال میشه و عشق حقیقی رو پیدا میکنه .
وقتی مردی برای شاد کردن همسرش که عشق زندگیش هست دست به کارهایی میزنه او را خوش حال کنه پس انسان حقیقی و کسی که خداوند رو واقعا شناخته دست به همین کار میزنه . یعنی برای خوشحال کردن عشقش دست از گناه کشیده و رو به حسنات میاره .

در آخر بیایم خداوند حقیقی رو که بین ما به طور دیگه داره معرفی میشه پیدا کنیم و کمی به خدا اعتماد داشته باشیم . خداوند باید رحمان باشه . زیبا باشه . خوشمزه باشه یعنی اینکه بهت آرامش و لذت بده
وقتی بیادش میافتی . این خدای ماست . این یعنی الله

اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی
و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست .
این خداییه که خودمون مثل یک بت در ذهنمون درست کردیم . بیاییم خداوند منان و رفیق حقیقیمون رو پیدا کنیم .
در مورد جهنم هم انشالله در مقاله ی بعد مفصل توضیح خواهم داد .

آگاه باشیم .... و من الله توفیق

اونچیزی که یاد خدا رو در دل انسان گنهکار ناگوار میکنه اعمال بد خودش هست. عذابهای خدا انعکاس افعال خود آدم است. مثل کسی که تند میره و به جلوش توجهی نداره و از پرتگاه پرت میشه. اگر دلیل شما برای عذاب نکردن خدا قانع کننده است پس چرا خدا در همین دنیا جلوی انعکاس اعمال انسانها رو نمیگیره تا به اینهمه بلا گرفتار نشن؟

بله خدا مهربانه اما این مهربانیش برای اونهایی هست که ندانسته مرتکب گناه میشوند نه آگاهانه...

کریم;662560 نوشت:
بنده وقتی نظرم را مطرح می کنم که با نظر دیگری مخالف است شاید بنده به پست یک نفر جواب دهم که در اصل برای چندین نفر است ولازم نیست سخنان همه را قبل از آن ذکر کرده باشم. به هر حال حدیث صراحتا می گوید که پنجاه پنجاه است.

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی

منظور شما از حدیث کدام حدیث است؟ همان حدیث که میفرماید در دل مومن دو نور خوف و رجا است که اگر وزن شود هیچ یک بر دیگری سنگینتر نیست؟

اگر منظور همین حدیث است که باید خدمت شما عرض کنم ممکن است یک مومن 80 درصد انذار شده باشد و 20درصد تبشیر اما هیچگاه توازن بین خوف و رجا در او بهم نمیخورد چون این خصوصیت یک فرد مومن است.

وبرعکس ممکن است یک فردی که ایمان ضعیفی دارد 50 درصد بشارت داده شود و 50 درصد انذار شود اما این بشارتها در او تاثیری نداشته باشد به این جهت که امیدواری بی جهت، او را از اصلاح خود بازمیدارد، بنابراین نهایتا کفه ترس او از خدا به کفه امیدواریش میچربد.

بنابراین همانطور که در آن تاپیک هم آوردیم نظر بزرگان اینست که بسته به احوال فرد دارد اگر دلش مایل به گناه و طغیان بود نیاز بیشتری به انذار دارد.... پس تساوی خوف و رجا در مومن ارتباطی به میزان انذار و بشارت دادن مردم ندارد.

[="Tahoma"][="Blue"]

Asal Masal;660544 نوشت:
پس ممكنه تو قيامت هم ببخشه؟؟

بله ممکنه ببخشه البته باید بدونیم که ممکنه ببخشه نه حتماً که بخشش در قیامت هم شرایطی داره.[/]

Serat;663548 نوشت:
باید خدمت شما عرض کنم ممکن است یک مومن 80 درصد انذار شده باشد و 20درصد تبشیر اما هیچگاه توازن بین خوف و رجا در او بهم نمیخورد چون این خصوصیت یک فرد مومن است

Serat;663548 نوشت:
نظر بزرگان اینست که بسته به احوال فرد دارد اگر دلش مایل به گناه و طغیان بود نیاز بیشتری به انذار دارد....

آیا ممکنه اشتباهاً ، از روی بی حواسی هم که شده ، ببینیم که کفهء صحبت ها به سمت انذار سنگینی نکنه؟ بلکه به سمت تبشیر سنگینی کنه؟! لااقل در مثال زدن؟!

مثلاً نمیشد اینطور مثال بزنید که:
باید خدمت شما عرض کنم ممکن است یک مومن
80 درصد تبشیر شده باشد و 20 درصد انذار ، اما هیچگاه توازن بین خوف و رجا در او بهم نمیخورد چون این خصوصیت یک فرد مومن است

یا اینطور:
نظر بزرگان اینست که بسته به احوال فرد دارد اگر دلش مایل به گناه و طغیان
نبود نیاز بیشتری به تبشیر دارد....

همون که اول حرفهام گفتم. حتی از گفتن مثال برای تبشیرِ بیشتر می ترسیم ، اما انذارِ بیشتر رو بی پروا و به راحتی به کار میبریم

Serat;663548 نوشت:
بنابراین همانطور که در آن تاپیک هم آوردیم نظر بزرگان اینست که بسته به احوال فرد دارد اگر دلش مایل به گناه و طغیان بود نیاز بیشتری به انذار دارد.... پس تساوی خوف و رجا در مومن ارتباطی به میزان انذار و بشارت دادن مردم ندارد.

سلام

اگر سخنرانی برای عموم بود چی؟( سخن بزرگان برا برخورد فردی در خلوت بوده و نباید همجا استفادش کرد)

اگر گناه کار بود ( که اکثرا هستیم) و انقدر از خدا ترسوندنش که نا امید شد چی؟

( در مورد سوال دومم. وقتی کسی رو از عاقبت گناهش ترسوندی و اون فرد واقعا ترسید حالا موقعه امید دادن به این فرده . چون بعد این میگه ای وای که بیچاره شدم چکار کنم. و بعد بهش میگیم که خدا چقدر مهربونه . و هر دو 50 50 باید گفته شه. )

Reza-D;663554 نوشت:
آیا ممکنه اشتباهاً ، از روی بی حواسی هم که شده ، ببینیم که کفهء صحبت ها به سمت انذار سنگینی نکنه؟ بلکه به سمت تبشیر سنگینی کنه؟! لااقل در مثال زدن؟!

مثلاً نمیشد اینطور مثال بزنید که:
باید خدمت شما عرض کنم ممکن است یک مومن 80 درصد تبشیر شده باشد و 20 درصد انذار ، اما هیچگاه توازن بین خوف و رجا در او بهم نمیخورد چون این خصوصیت یک فرد مومن است

یا اینطور:
نظر بزرگان اینست که بسته به احوال فرد دارد اگر دلش مایل به گناه و طغیان نبود نیاز بیشتری به تبشیر دارد....

همون که اول حرفهام گفتم. حتی از گفتن مثال برای تبشیرِ بیشتر می ترسیم ، اما انذارِ بیشتر رو بی پروا و به راحتی به کار میبریم

سلام بر شما برادر عزیز

طوری پاسخ دادید که گویا ما در دو جبهه مخالف در جنگیم. نه برادر اشتباه نکنید ما با شما جنگی نداریم. اینها اختلاف نظر هست و صحیح نیست یکدیگر را متهم کنیم...

شما میفرمایید طبق حدیث خوف و رجا که درباره خصوصیت مومن آمده باید همه انسانها را به یک میزان انذار و تبشیر کرد. ما میگوییم چنین نیست.

بله سخنران باید به یک میزان مردم را بشارت و بیم دهد. اما بسته به حال فرد دارد که به بشارت بیشتر نیاز داشته باشد یا به بیم و این را خود باید تعیین کند اگر آن سخنران 50- 50 صحبت کرد برای آن کسی که ناامید است و نیاز به بشارت دارد کافی نیست. برای آن کسی هم که نیاز به بیم بیشتری دارد کافی نیست. پس باید چه کرد؟

غیر از اینست که نباید همه مسوولیتها را به گردن سخنران انداخت و باید خود فرد هم در این زمینه همتی کند و کاری انجام دهد؟ یا اینکه بکل از او سلب احتیار شده و همه مسولیت با (بقول شما) افراد مذهبی است؟

ضمن پاسخ بنده مطابق با موضوع بحث بود که یک طرفه به قاضی رفته بود...

روح سبز;663555 نوشت:

سلام

اگر سخنرانی برای عموم بود چی؟( سخن بزرگان برا برخورد فردی در خلوت بوده و نباید همجا استفادش کرد)

اگر گناه کار بود ( که اکثرا هستیم) و انقدر از خدا ترسوندنش که نا امید شد چی؟

( در مورد سوال دومم. وقتی کسی رو از عاقبت گناهش ترسوندی و اون فرد واقعا ترسید حالا موقعه امید دادن به این فرده . چون قبل این میگه ای وای که بیچاره شدم چکار کنم. و بعد بهش میگیم که خدا چقدر مهربونه . و هر دو 50 50 باید گفته شه. )

سلام علیکم

همه حرف بنده اینست که خدا دست هیچ کس را نبسته و همه آزادند تا در زمینه دین تحقیق کنند.
ممکن است فردی بر حسب اتفاق فقط بتواند قسمت انذار دادن را بشنود. آیا این فرد محکوم است به اینکه آنچنان از خدا بترسد که عقلش را هم کنار بگذارد و دیگر خدا را بندگی نکند؟ یا اینکه برود با تحقیق و مطالعه به حقیقت آنچیزی که عقلش به او میگوید پی ببرد؟

Serat;663557 نوشت:

آیا این فرد محکوم است به اینکه آنچنان از خدا بترسد که عقلش را هم کنار بگذارد و دیگر خدا را بندگی نکند؟

خیلی از ادمها دقیقا همینجورین اتفاقا! برا همین بارها خدا میگه ایا فکر نمیکنید!
و کار ابلیس هم همینه که بگه دیگه نابودی شدی راهی نی!

Serat;663557 نوشت:

یا اینکه برود با تحقیق و مطالعه به حقیقت آنچیزی که عقلش به او میگوید پی ببرد؟

علقش هم بهش بگه, اما شاید دیگه وقت نکنه یا یادش بره.( اونم با روزمرگی امروزه و اقا ابلیسه! )

پس بهترین سخرانی سخنرای هست که 50 50 بگه.

منظورم سخنرانی نیست که اول بگه خیلی خوب 30 دقیقه از غذاب میگم و 30 دقیقه اخر از رحمت.

باید دقیق باشه سخنران و همون موقعه که عذاب میگه از رحمت هم بگه

(البته من اینجا نیستم که فقط حرفمو بگم و حرف کسیو قبول نکنم. اینجام که یاد بگیرم. بخشی از حرفای شما رو هم قبول دارم تا الان)

موضوع قفل شده است