اسلام دين «سهله سمحه»؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسلام دين «سهله سمحه»؟

با سلام:Gol:

در پاسخ به این سؤال که چرا اسلام دین "سهله و سمحه" نامیده شده است گفتنی است:

منشأ اين نامگذاری، روايتى نبوى است كه حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) فرموده اند: «بُعثت بالحنيفيةِ السمحة السهلة»[1]; كه در اين حديث، كلمه ى الحنيفية از ريشه ى حَنَف، به معناى استقامت و راستى است و حنيف به مسلمانى مى گويند كه به دين مستقيم تمايل داشته باشد و شريعت حنفيه، شريعتى است كه مستقيم بوده و از باطل به سمت حق ميل مى كند.[2]

بنا بر اين، معناى حديث شريف اين است كه من شريعتى آورده ام كه در عين اين كه مستقيم است و باطلى در آن راه ندارد، راحت و آسان هم هست.

ممكن است برخى با استفاده از اين روايت، اسلام را مطلقاً دين تساهل و تسامح معرفى نمايند; امّا بايد توجّه داشت كه تساهل در فرهنگ غرب ـ با توجّه به مبانى نظرى آن ـ به معناى عدم مداخله در عقايد و رفتار ديگران است و تنها حدّ مجاز آن اين است كه اين عقايد يا رفتار، آسيب و زيانى براى جامعه داشته باشد.

بر اين اساس، كارهايى مثل خودكشى، اعتياد، فساد اخلاقى و ... مادامى كه ضررى براى ديگران نداشته باشد، بايد مورد تساهل قرار گيرد; امّا در منطق اسلام كه ملاك درستى كارها، موافقت و مطابقت آنها با حق است و هر فرد به منزله ى همه ى انسان هاست، هيچ كس نبايد نسبت به عقايد و رفتار ديگران بى تفاوت باشد و فقط زيان و ضرر خود را ملاك بداند.

امر به معروف و نهى از منكر در اسلام بيانگر اين است كه اوّلا، معروف و منكر وجود دارند و امورى عينى و مشترك و شناخت پذير هستند و ثانياً، هر فرد وظيفه دارد تا ديگران را به انجام معروف وادار سازد و از انجام منكر بازدارد; از ين رو، اصل امر به معروف و نهى از منكر، عين مداخله و حسّاسيّت نسبت به عقايد و رفتار ديگران است و با تساهل در معناى غربى هيچ سازگارى ندارد.

پس نبايد حديث را طورى معنا كنيم كه مخالف ديگر اصول مسلّم اسلامى باشد. معناى حديث اين است كه اسلام دينى است كه انجام فرمان ها و احكام آن آسان است و خداوند، در مرحله ى تشريع احكام و قانون گذارى، به مردم آسان گرفته است و احكام اسلامى را به گونه اى وضع نكرده است كه بندگان دچار مشكلات غيرقابل تحمّل شوند; به عنوان نمونه خداوند، تيمّم را تشريع كرده است تا اگر وضو گرفتن و استفاده از آب به هر دليلى براى انسان ضرر دارد، از بروز آن جلوگيرى شود. هم چنين هر حكمى كه موجب عسر و حرج شود برداشته مى شود; (ما جعل عليكم فى الدين من حرج)[3]


پاورقی___________________________
[1]. بحارالانوار، ج 72، ص 234 و فروع كافى، ج 5، ص 494.

[2]. الشيخ فخرالدين الطريحى، مجمع البحرين، ج 1، ص 588.

[3]. سوره ى حج (22)، آيه ى 78; براى آشنايى با نمونه هاى ديگر آسان گيرى در اسلام ر.ك: سيداحمد خاتمى، تسامح و تساهل دينى، (به نقل از تسامح آرى يا نه؟ ص 254).

صدیق;22837 نوشت:
پس نبايد حديث را طورى معنا كنيم كه مخالف ديگر اصول مسلّم اسلامى باشد. معناى حديث اين است كه اسلام دينى است كه انجام فرمان ها و احكام آن آسان است و خداوند، در مرحله ى تشريع احكام و قانون گذارى، به مردم آسان گرفته است و احكام اسلامى را به گونه اى وضع نكرده است كه بندگان دچار مشكلات غيرقابل تحمّل شوند; به عنوان نمونه خداوند، تيمّم را تشريع كرده است تا اگر وضو گرفتن و استفاده از آب به هر دليلى براى انسان ضرر دارد، از بروز آن جلوگيرى شود. هم چنين هر حكمى كه موجب عسر و حرج شود برداشته مى شود;

از متن فوق آن چه من استفاده کردم این است که دین اسلام که به ما رسیده است دینی است سمحه و سهله و پیام حدیث این نیست که در همین دین سمحه و سهله ما با تسامح و تساهل برخورد کنیم

صدیق;22837 نوشت:
كلمه ى الحنيفية از ريشه ى حَنَف، به معناى استقامت و راستى است و حنيف به مسلمانى مى گويند كه به دين مستقيم تمايل داشته باشد و شريعت حنفيه، شريعتى است كه مستقيم بوده و از باطل به سمت حق ميل مى كند

حنیفیت
آقای صدیق معنای لغوی حنیف را فرمودند اما حنیفیت یکی از عناوین دین حضرت ابراهیم(ع)است همچنان که در قرآن کریم می فرماید:(و من احسن ديناً ممّن اَسلم وجهه لله و هو محسن و اتّبع ملّة ابراهيم حنيفاً-سوره نساء، آيه 125) همچنین حنیفیت در دوازده مورد در قرآن تکرار شده است و آنچنان که از روایات ما بر می آید یک سری از احکام که بیشتر جنبه نظافتی داشته است از دوره حضرت ابراهیم (ع) ابلاغ شده است (انزل الله علي ابراهيم الحنيفية و هي الطهارة، و هي عشرة اشياء، خمسة في الرأس و خمسة في البدن. و الّتي في الرأس: فاخذ الشّارب، اعفاء اللّحي، و طمّ الشعر، و السّواک، و الخلال. و امّا الّتي في البدن: فحلق الشعر من البدن، و الختان، و قلم الاظفار، و الغسل من الجنابة، و الطّهور بالماء -بحار، ج76، ص68)خداوند برنامه حنيفيت را بر ابراهيم(ع) نازل کرد و آن برنامه بهداشتي است که ده کردار مي­باشد، پنج کردار براي سر و پنج کردار براي بدن. آن چه متعلق به سر است کوتاه کردن سبيل، داشتن ريش، اصلاح موي سر، مسواک و تخليل دندان است. و آن چه براي بدن آمده: زدودن موي ـ ميان دو پا و زير بغل­ها ـ بدن، ختنه کردن، چيدن ناخن­ها، غسل جنابت و شستن محل ادرار و مدفوع با آب است.
حال اینکه در روایت مورد بحث مراد از حنیفیت معنای لغوی است یا معنای پاکی و ارزش به نظافت و یا حتی هر دو معنا جای تامل دارد.

جهت مطالعه بیشتر:

مقاله:دين حنيف از ديدگاه قرآن/دکتر جعفر تابان/سایت تبیان

موضوع قفل شده است