«شيخ بهائي» تشيّع - خلفاي ثلاث

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
«شيخ بهائي» تشيّع - خلفاي ثلاث

محمد بن حسين بن عبدالصّمد معروف به «شيخ بهائي» از علماي معروف و از مفاخر جهان تشيّع، در قرن دهم و يازدهم هجري است، در سال 1031 ه‍ قم از دنيا رفت و قبرش در مشهد مقدس در جوار مرقد شريف حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ است،

او در يكي از سفرهاي خود، با يكي از علماي اهل تسنّن ملاقات نمود، و خود را در مقابل او، در ظاهر شافعي وانمود كرد.

آن دانشمند اهل‌سنّت كه از علماي شافعي بود، وقتي كه دانست شيخ بهائي، شافعي است، و از مركز تشيّع (ايران) آمده، به او گفت: «آيا شيعه براي اثبات مطلوب و ادّعاي خود، شاهد و دليل دارد؟».
شيخ بهائي گفت: من گاهي در ايران با آنها روبرو شده‌ام، مي‌بينم آنها براي ادّعاي خود شواهد محكمي دارند.

دانشمند شافعي گفت: اگر ممكن است يكي از آنها را نقل كنيد.

شيخ بهائي گفت مثلاً مي‌گويند
در صحيح بخاري (كه از كتب معتبر اهل‌سنّت است) آمده، پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود:
«فاطِمَةُ بَضْعَة مِنِّي مَنْ آذاها فَقَد آذانِي وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِي»: :Sham:
«فاطمه ـ سلام‌الله عليها ـ پارة تن من است، كسي كه او را آزار دهد، مرا آزار داده و كسي كه او را خشمگين نمايد مرا خشمگين نموده است.»[1]

و در چهار ورق ديگر در همان كتاب است: «وَ خَرَجَتْ فاطِمَةُ مِنَ الدُّنْيا وَ هِيَ غاضِبَة عَلَيْهِما: :Sham:«و فاطمه وفات كرد در حالي كه نسبت به ابوبكر و عمر، خشمگين بود.»[2]

جمع اين دو روايت و پاسخ به اين سؤال طبق مبناي اهل‌سنّت چگونه است؟
دانشمند شافعي در فكر فرو رفت (كه با توجّه به اين دو روايت، نتيجه اين است كه آن دو نفر (عمر و ابوبكر)، عادل نبودند پس لياقت رهبري و خلافت امت را ندارند).
پس از ساعتي تأمّل گفت
گاهي شيعيان دروغ مي‌گويند، ممكن است اين هم از دروغ‌هاي آنها باشد، به من مهلت بده امشب به كتاب «صحيح بخاري» مراجعه كنم، و صدق و كذب دو روايت فوق را دريابم، و در صورت صدق، پاسخي براي سؤال فوق پيدا كنم.

شيخ بهاء مي‌گويد: فرداي آن روز، آن دانشمند شافعي را ديدم، از او سؤال كردم كه مطالعه و بررسي تو به كجا رسيد؟

او گفت: همانگونه كه گفتم؛ شيعيان دروغ مي‌گويند، زيرا من صحيح بخاري را ديدم، هر دو روايت فوق در آن مذكور است، ولي بين نقل اين دو روايت، بيش از پنج ورق فاصله است، در حالي كه شيعه مي‌گفت: چهار ورق فاصله است!!‌[3]

ـ براستي عجب پاسخي و شگفت مغلطه‌اي!!!،:Gig:
منظور وجود اين دو روايت در آن كتاب است، خواه بين نقل آن دو روايت پنج ورق فاصله باشد يا پنجاه ورق، چه فرقي مي‌كند و چرا از حق فرار مي‌كنند؟!

[1] . صحيح بخاري، ط دارالجيل، بيروت، ج 7، ص 47.
[2] . همان مدرك، ج 9، ص 185، و مدارك ديگر در كتاب فضائل الخمسه من الصّحاح الستّه،‌ج 3، ص 190.
[3] . روضات الجنّات (شرح حال شيخ بهاءالدين عاملي).