جمع بندی سند توقیع

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند توقیع

سلام عرض می کنم خدمت کارشناس محترم سند توقعیاتی که از جانب حضرت ولی عصر(عج) رسیده چگونه است؟ آیا خبر واحد محسوب می شود؟

با نام الله


کارشناس بحث: استاد مجید

فراگیر;462074 نوشت:
سلام عرض می کنم خدمت کارشناس محترم سند توقعیاتی که از جانب حضرت ولی عصر(عج) رسیده چگونه است؟ آیا خبر واحد محسوب می شود؟

با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
بله این گونه روایات نیز به عنوان خبر واحد محسوب شده چنان چه علماى شيعه در رشته‏ هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقيعات حضرت مهدى عجل الله فرجه استناد و استدلال مى ‏کنند، بعضى از علما اصل صدور توقيع را از آن حضرت، از جمله دلايل وجود شريف آن بزرگوار شمرده ‏اند، مانند مرحوم شيخ على اکبر نهاوندى در اين باره چنين گفته است: «تمامت اين توقيعات شريفه و مکتوبات منيفه از جمله دلايل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زيرا که مکتوب و توقيع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشايد».( العبقرى الحسان، 2/208) در فقه نيز توقيعات را به منزله يک دليل و حجت شرعى مى‏ شمارند و در استنباط احکام به آنها استناد مى‏ کنند، اين کار با بررسى سند و ارزيابى راويان توقيع ـ از جهت ديانت و وثاقت ـ شروع مى‏ شود، چنان که قاعده برخورد با هر حديث و روايت همين است و پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‏ کنند و به عنوان يک حديث معتبر با آن مواجه مى‏ شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‏ گذارند، و در صورتى که در اخبار، معارضى براى آن يافت شود، طبق قواعد علم درايه و فقه، به چگونگى جمع بين هر دو، ترجيح نص بر ظاهر مى‏ پردازند (اخبار علاجيه، تعادل و تراجيح) .
توقيعات حضرت در کتب و آثار بزرگان موجود می باشد،و اولین کسى که توقيعات را جمع‏ آورى کرده است: محدث گرانقدر ابوالعباس عبدالله بن جعفر حميرى مى ‏باشد. وی از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسکرى عليهم السلام بوده، عصر غيبت صغرى را نيز درک کرده، و توقيعات را به خط امام عجل الله فرجه ديده است.( رجال، نجاشى، 152 به بعد؛ معجم رجال الحديث، 10/145) فرزندان او احمد و جعفر و حسين و محمد نيز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مکاتبه داشته‏ اند که سه توقيع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حميرى در کتاب احتجاج آمده است. هم چنين زيارت معروف «آل يس» و دعاى بعد از آن، ضمن توقيعى خطاب به او صادر شده است. هم چنين در منابع اوليه حديث هم چون کافى؛ کمال الدين؛ ارشاد؛ غيبت شيخ طوسى؛ احتجاج و غيره و نيز مجموعه‏ هاى بزرگ حديث، و کتب معتبره متأخرين مانند: بحار الانوار؛ وسائل الشيعه؛ وافى؛ مستدرک الوسائل و الصحيفة المهدية در فصل هاى خاص و يا به طور پراکنده، توقيعات بسيارى آمده است. در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبه الصغرى؛ کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراک، نشر آفاق ؛ توقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفي.التماس دعا

با سپاس فراوان اما دو پرسش 1-آیا اینها "غریب" محسوب می شوند؟ 2- با توجه به این گفته که پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‏ کنند و به عنوان يک حديث معتبر با آن مواجه مى‏ شوند، آیا توقیع هایی که در احتجاج(به صورت مرسل)آمده ازدرجه اعتبارشان کاسته می شود؟

فراگیر;463677 نوشت:
با سپاس فراوان اما دو پرسش 1-آیا اینها "غریب" محسوب می شوند؟ 2- با توجه به این گفته که پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‏ کنند و به عنوان يک حديث معتبر با آن مواجه مى‏ شوند، آیا توقیع هایی که در احتجاج(به صورت مرسل)آمده ازدرجه اعتبارشان کاسته می شود؟

با صلوات بر محمد وآل محمد
وسلام وعرض ادب
حدیثی را غریب خوانند که تنها یک راوی- هر چند در یکی از مراتب و طبقات سلسله سند- داشته باشد. از جمله مصادیق آن، حدیثی است که فراز اضافی در متن یا سند آن را تنها یک راوی نقل کند.
غرابت حدیث یا در متن و سند آن است، مانند حدیثی که متن آن را تنها یک نفر نقل کرده باشد، و یا تنها در سند آن، مانند حدیثی که متن آن را گروهی از ابن ابی عمیر نقل کرده باشند و تنها یک نفر آن را از دیگری همچون حسین بن سعید نقل کرده باشد.
حدیثی که غرابت آن در متن باشد- نه در سند- وجود ندارد، مگر آنکه حدیثی یافت شود که یک نفر آن را روایت کرده باشد و جمع زیادی آن را از وی نقل کرده باشند. چنین حدیثی هم به لحاظ اسناد غریب است و هم مشهور؛ زیرا اسناد آن در طرف نخست آن غرابت دارد و در طرف دیگر شهرت.
از اقسام حدیث غریب، وجود غرابت به لحاظ لفظ یا فقه الحدیث است، هرچند به لحاظ متن و اسناد غریب نباشد، مانند حدیثی که متن آن دارای الفاظ مشکل، نامأنوس و دور از ذهن باشد.
حدیث غریب به اقسام چهار گانه حدیث (صحیح، حسن، موثق و ضعیف) تقسیم می‏شود. (نهایة الدرایة (سیدحسن صدر) ص۱۶۰-۱۶۲.)
9- ك، إكمال الدين الْمُظَفَّرُ الْعَلَوِيُّ عَنِ ابْنِ الْعَيَّاشِيِّ وَ حَيْدَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَيَّاشِيِّ عَنْ آدَمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الدَّقَّاقِ وَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ مَعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَاصِمٍ الْكُوفِيِّ قَالَ خَرَجَ فِي تَوْقِيعَاتِ صَاحِبِ الزَّمَانِ ع مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِي فِي مَحْفِلٍ مِنَ النَّاسِ.

بررسی سند این روایت:
1-الْمُظَفَّرُ بن جعفر الْعَلَوِيُّ(امامی ثقه علی التحقیق)
2-ابْنِ الْعَيَّاشِيِّ(جعفر بن محمد بن مسعود ، امامی ثقه علی التحقیق)
3-حَيْدَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (بن نعیم، امامی ثقه جلیل علی الظاهر)
4-عَنِ الْعَيَّاشِيِّ( محمد بن مسعود العیاش، امامی ثقه جلیل)
5-آدَمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَلْخِيِّ( قیل انه کان یقول بالتفویض لم یثبت وثاقته)
6-عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الدَّقَّاقِ( علی بن الحسن الدقاق)
7-إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ( وکیل الناحیه)رجال نجاشی ص344
8-عَلِيِّ بْنِ عَاصِمٍ الْكُوفِيِّ(نظر آیت الله خویی : اقول لا ریب فی جلاله الرجل الا انه لم یثبت وثاقته)

سلام. پس میشه نتیجه گرفت که نزد اخباریون که خبر واحد را قبول ندارند، توقیع ها هیچ جایگاهی ندارد؟ این بدین معنیست که توقیع ها را قبول ندارند یا اینکه تشکیک میکنند؟ ضمنا آیا ادعای دیدار با حضرتش علیه السلام، نیز جزو توقیع ها بحساب می آید؟ تشکر فراوان

مراسیلی که به عنوان توقیع امام زمان (عج) در احتجاج آمده به خودی خود اعتباری ندارند؟

فراگیر;463677 نوشت:
آیا توقیع هایی که در احتجاج(به صورت مرسل)آمده ازدرجه اعتبارشان کاسته می شود؟

با صلوات بر محمدو آل محمد
وسلام وعرض ادب
برای معرفی این کتاب ارزنده توجه شما را به این مطالب جلب می کنم:
کتاب «الاحتجاج على اهل اللجاج‏»
این کتاب تأليف ابو منصور، احمد بن على بن ابى طالب طبرسى، از علماى قرن ششم هجرى است. اين كتاب، به زبان عربى و در موضوع بحث‏ ها و مناظرات معصومين( ع) و بزرگان دين با مخالفان، در موضوعات مختلف دينى مى‏ باشد.
طبرسى، در مقدمه الاحتجاج مى‏ گويد:
آنچه باعث شد من چنين كتابى تأليف كنم، اين بود كه عده‏ اى از شيعيان دست از استدلال و بحث با مخالفان برداشته‏ اند و مى‏ گويند پيامبر و ائمه( ع) هيچ‏ وقت جدال نكرده‏ اند و به شيعه نيز چنين اجازه‏ اى نداده‏ اند؛ لذا تصميم گرفتم در يك كتاب، بحث‏ هاى بزرگان را با مخالفان در اصول و فروع دين جمع كنم.
البته طبرسى متذكر مى‏ شود كه نهى آنان از مجادله، نسبت به افراد ضعيف قوم بوده است.
كتاب الاحتجاج، از كتب معتبرى است كه علما به آن اعتماد دارند و بدون هيچ دغدغه‏ اى روايات آن را نقل مى‏ كنند.
ساختار
كتاب، در دو جزء تنظيم شده است. جزء اول آن، مشتمل بر بيست و سه احتجاج و نه عنوان مختلف از قبيل« فصل فى ذكر طرف...»،« ذكر طرف...»،« جواب مسائل...» و... است و جزء دوم، شامل بيست و شش احتجاج و دو عنوان« خطبة...» و« ذكر طرف...» مى‏ باشد.
گزارش محتوا
مؤلف، در مقدمه كتاب مى‏ فرمايد: من، به جز روايات تفسير امام عسكرى( ع)، بقيه روايات كتاب را بدون سند آورده‏ ام، زيرا يا اجماع بر آنها هست يا موافق عقلند يا در كتب مخالف و موافق مشهورند و روايات تفسير منسوب به امام عسكرى( ع) را با ذكر سند در ابتداى آنها آورده‏ ام، چرا كه از حيث شهرت، مانند بقيه روايات كتاب نيستند.
شروع كتاب، با آيات و اخبارى است كه ترغيب به بحث و استدلال با مخالفين مى‏ كند و اجر و ثواب حمايت كنندگان از دين خدا را بيان مى‏ كند.
سپس احتجاجات پيامبر و ائمه( ع) را به ترتيب ذكر كرده و در بين اينها گاهى استدلال‏ ها و بحث‏ هاى اصحاب و اهل بيت پيامبر را نيز آورده است.
در پايان نيز، توقيعات امام عصر( عج) در پاسخ به سؤالات و مشكلات شيعيان ذكر شده است.
از جمله ترجمه‏ ها و شروح اين كتاب، عبارت است از:
1. ترجمه‏ اى توسط مولى نظام الدين، احمد غفارى مازندرانى.
2. ترجمه‏ اى از ابو الحسن، على بن حسن زوارى، مفسر بزرگوار و شاگرد محقق كركى.
3. ترجمه‏ اى توسط عماد الدين قارى استرآبادى.
4. ترجمه‏ اى با نام« كشف الاحتجاج»، از ملا فتح الله كاشانى م 988 ق كه همراه با شرح كتاب است.
5. شرح ميرزا ابو الحسن بحرانى م 1193 ق، از علماى بزرگ دوران زنديه در شيراز.
6. شرح سيد احمد بن محمد حسينى مختارى كه شرحى لطيف است.
وضعيت كتاب‏
تحقيق كتاب، توسط سيد محمد باقر موسوى خراسانى انجام شده است. ايشان، علاوه بر استخراج آيات و توضيح كلمات مشكل، مطالب تحقيقى فراوانى آورده كه شامل زندگى‏ نامه بسيارى از شخصيت‏ هاى مذكور در متن كتاب و روايات فراوانى است كه توضيح آنها در پاورقى كتاب آمده است.
در پايان كتاب نيز فهرست مطالب كتاب و مطالب حواشى ذكر شده است.
نسخه‏ شناسى‏
كتاب شريف احتجاج، بارها به چاپ رسيده، از جمله:
1. در سال 1268 ق، در ايران.
2. در سال 1300 ق، در ايران.
3. در سال 1354 ق، در نجف اشرف.
4. در سال 1403 ق، در ايران كه چاپ حاضر در برنامه مى ‏باشد.
اين چاپ، از چاپى عكس‏ بردارى شده كه مربوط به مؤسسه الجواد در بيروت است و چاپى بسيار زيباست كه در ابتداى آن مقدمه ‏اى به قلم علامه سيد محمد بحر العلوم آمده است.

با سلام خدمت استاد گرامی اگر ممکن است بگویید که برداشتم از این جواب شما درست است یا خیر؟ سوال از مراسیل این کتاب شد که بعضا سند کاملشان در سایر منابع موجود نیست حال تکلیف چیست؟ اینطور برداشت کردم که شما ادعایی از شیخ طبرسی آوردید و درصدد اثبات صحت اعتبار این نوع احادیث و توقیعات هستید بنظرم این که حدیثی را بدون سند بپذیرم از ادعای عامه در مورد صحیحین بالاتر باشد

فراگیر;467922 نوشت:
با سلام خدمت استاد گرامی اگر ممکن است بگویید که برداشتم از این جواب شما درست است یا خیر؟ سوال از مراسیل این کتاب شد که بعضا سند کاملشان در سایر منابع موجود نیست حال تکلیف چیست؟ اینطور برداشت کردم که شما ادعایی از شیخ طبرسی آوردید و درصدد اثبات صحت اعتبار این نوع احادیث و توقیعات هستید بنظرم این که حدیثی را بدون سند بپذیرم از ادعای عامه در مورد صحیحین بالاتر باشد

با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
کاربر گرامی جناب فراگیر هرچند جواب سوال شما در پست قبل آمده است ولی از باب تکمیل بحث توجه شما را به مقدمه کتاب احتجاج جلب می کنم:

قال البحرانيّ: «قال المجلسي في اول البحار انه قال في الفصل الثاني: و كتاب الاحتجاج و ان كان أكثر اخباره مراسيل لكنه من الكتب المعروفة و قد أثنى السيّد ابن طاوس على الكتاب و قد اخذ عنه أكثر المتأخرين» « الكشكول: 301- 1.».
و قال الخونساري: و «كتاب الاحتجاج معتبر معروف بين الطائفة مشتمل على كل ما اطّلع عليه من احتجاجات النبيّ و الأئمة، بل كثير من أصحابهم الامجاد مع جملة من الاشقياء المخالفين» « روضات الجنّات: 19- 1.»
و قال الشيخ أغا بزرك الطهرانيّ: و في الكتاب «احتجاجات النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و الأئمة (ع) و بعض الصحابة، و بعض العلماء، و بعض الذرّية الطاهرة، و أكثر أحاديثه مراسيل الا ما رواه عن تفسير العسكريّ عليه السلام، كما صرّح به في أوله بعد الخطبة، فهو من الكتب المعتبرة التي اعتمد عليها العلماء الأعلام: كالعلامة المجلسي، و المحدث الحر، و اضرابهما» « الذريعة: 281- 1».
و من خلال هذه الفقرات نستفيد بان الكتاب بمجموعه موضع اعتماد الأعلام و الباحثين، بالرغم من ان أكثر أحاديثه مراسيل، الا ان الثقة الكبيرة التي يتمتع بها مؤلف الكتاب، زرعت في نفوس المؤلّفين الاعتماد عليه، و النقل عنه دون تمحيص و تحقيق، و تدقيق في اسناد الاخبار و الأحاديث.
اما البواعث التي دعت المؤلّف لتأليف هذا الكتاب، فقد حدّثنا الطبرسيّ نفسه عنها، فقال:
«ثم ان الذي دعاني الى تأليف هذا الكتاب عدول جماعة من الأصحاب من طريق الحجاج جدا، و عن سبيل الجدال و ان كان حقا و قولهم: «ان النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و الأئمة (ع) لم يجادلوا قط، و لا استعملوه، و لا للشيعة فيه اجازة، بل نهوهم عنه و عابوه» فرأيت عمل كتاب يحتوي على ذكر جمل من محاوراتهم في الفروع و الأصول مع اهل الخلاف، و ذوي الفضول، قد جادلوا فيها بالحق من الكلام و بلغوا غاية كل مرام و انهم (ع) انما نهوا عن ذلك الضعفاء و المساكين من أهل القصور عن بيان الدين، دون المبرزين في الاحتجاج الغالبين لأهل اللجاج فانهم كانوا مأمورين من قبلهم بمقاومة الخصوم، و مداولة الكلوم فعلت بذلك منازلهم و ارتفعت درجاتهم و انتشرت فضائلهم» « الاحتجاج: 4».
اذا فالمؤلّف اندفع الى تأليف هذا الكتاب بدافع العقيدة لينير للمتخبطين بطريق الغواية، نور الهداية و الخير، و يبسط ما وسعه المجال عن جميع ما يتعلق بالنبي (ص) و آل بيته (ع) و اتباعهم، و ليكشف لذوي اللجاج مدى المكانة العالية، و المقام السامي، التي تتمتع بها هذه الصفوة.
اما منهج الطبرسيّ في تأليف كتابه الاحتجاج، فقد اوضحه لنا نفسه في مقدّمة كتابه المذكور، يقول:
«و انا ابتدئ في صدر الكتاب بفصل ينطوي على ذكر آيات من القرآن التي امر اللّه تعالى بذلك أنبياءه بمحاجة ذوي العدوان، و يشتمل أيضا على عدة اخبار في فضل الذابين عن دين اللّه القويم، و صراطه المستقيم بالحجج القاهرة و البراهين الباهرة، ثمّ نشرع في ذكر طرف من مجادلات النبيّ صلّى اللّه عليه و آله و الأئمة (ع)، و ربما يأتي في أثناء كلامهم كلام جماعة من الشيعة، حيث تقتضي الحال ذكره و لا نأتي في أكثر ما نورده من الاخبار بإسناده اما لوجود الإجماع عليه او موافقته لما دلت العقول إليه، او لاشتهاره في السير و الكتب بين المخالف و المؤالف، الا ما أوردته عن ابي محمّد الحسن العسكريّ (ع) فانه ليس في الاشتهار على حدّ ما سواه و ان كان مشتملا على مثل الذي قدمناه، فلأجل ذلك ذكرت اسناده في أول جزء من ذلك دون غيره لأن جميع ما رويت عنه (ع) انما رويته باسناد واحد من جملة الاخبار التي ذكرها (ع) في تفسيره» «الاحتجاج: 4»
پاورقی
الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏1، ص: 9

سوال:
سند توقعیاتی که از جانب حضرت ولی عصر(عج) رسیده چگونه است؟ آیا خبر واحد محسوب می شود؟

جواب:
کاربر گرامی ، توقیعات وارده از جانب حضرت ولی عصر(ارواحنا له الفداء) نیز به عنوان خبر واحد محسوب می شود، چنان چه علماى شيعه در رشته‏ هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقيعات حضرت مهدى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) استناد و استدلال مى ‏کنند، بعضى از علما اصل صدور توقيع را از آن حضرت، از جمله دلايل وجود شريف آن بزرگوار شمرده ‏اند، مانند مرحوم شيخ على اکبر نهاوندى در اين باره چنين گفته است: «تمامت اين توقيعات شريفه و مکتوبات منيفه از جمله دلايل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زيرا که مکتوب و توقيع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشايد».(1)

در فقه نيز توقيعات را به منزله يک دليل و حجت شرعى مى‏ شمارند و در استنباط احکام به آنها استناد مى‏ کنند، اين کار با بررسى سند و ارزيابى راويان توقيع ـ از جهت ديانت و وثاقت ـ شروع مى‏ شود، چنان که قاعده برخورد با هر حديث و روايت همين است و پس از اطمينان يافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‏ کنند و به عنوان يک حديث معتبر با آن مواجه مى‏ شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‏ گذارند، و در صورتى که در اخبار، معارضى براى آن يافت شود، طبق قواعد علم درايه و فقه، به چگونگى جمع بين هر دو، ترجيح نص بر ظاهر مى‏ پردازند (اخبار علاجيه، تعادل و تراجيح )

توقيعات حضرت در کتب و آثار بزرگان موجود می باشد، و اولین کسى که توقيعات را جمع‏ آورى کرده است: محدث گرانقدر ابوالعباس عبدالله بن جعفر حميرى مى ‏باشد. وی از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسکرى (عليهم السلام) بوده و عصر غيبت صغرى را نيز درک کرده، و توقيعات را به خط امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ديده است.(2)

فرزندان او احمد و جعفر و حسين و محمد نيز همگى با حضرت ولى عصر( ارواحنا له فداء) مکاتبه داشته‏ اند که سه توقيع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حميرى در کتاب احتجاج آمده است. هم چنين زيارت معروف «آل يس» و دعاى بعد از آن، ضمن توقيعى خطاب به او صادر شده است. هم چنين در منابع اوليه حديث هم چون کافى؛ کمال الدين؛ ارشاد؛ غيبت شيخ طوسى؛ احتجاج و غيره و نيز مجموعه‏ هاى بزرگ حديث،

و کتب معتبره متأخرين مانند: بحار الانوار؛ وسائل الشيعه؛ وافى؛ مستدرک الوسائل و الصحيفة المهدية در فصل هاى خاص و يا به طور پراکنده، توقيعات بسيارى آمده است. در عصر حاضر نيز آثار ارزشمندى در اين زمينه انتشار يافته است، از جمله: تاريخ الغيبه الصغرى؛ کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراک، نشر آفاق ؛ توقيعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقيعات و ادعيه حضرت بقية الله، از خادمى شيرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفي.
التماس دعا

منابع:
1.( العبقرى الحسان، 2/208)
2.( رجال، نجاشى، 152 به بعد؛ معجم رجال الحديث، 10/145)

موضوع قفل شده است