جمع بندی تعداد احادیث صحیح السند شیعه

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعداد احادیث صحیح السند شیعه

سلام .
الان با این همه احادیثی که در شیعه داریم (چند هزار) و خیلی هاشونم در بحث فقه و عقاید و ... معتبرن و بکار میرن همه داری سند صحیح و بدون اشکالند از طرف راویان ؟ یا اینکه ملاک صحیح بودن حدیث چیز دیگه ایه ؟


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد آلاء


سلام

كلا در بحث اعتبار دهي به اخبار و حديث چه شيعه چه سني ، بحث اجتهاديست و حتي اهل سنت هم صحيحترين اخبار كتبشان يعني بخاري ومسلم نيز مورد اختلاف اند .

منتها در مكتب سقيفه بعلت جعليات امويان وعباسيان تعداد احاديث جعلي بيشتر و بهمين سبب علماي رجالشان بيشتر ند .

بجز از تعدادي از احاديث متواتر كه بالاترين اعتبار را دارند بقيه اخبار نياز به شواهد و قرائن دارند تا بتوان در حوزه فتوا بدان اعتماد نمود .

رجال بخاري :

Download

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب و سلام و ادب خدمت شما دوست گرامي ؛

ُSajjad.M;771980 نوشت:
سلام .
الان با این همه احادیثی که در شیعه داریم (چند هزار) و خیلی هاشونم در بحث فقه و عقاید و ... معتبرن و بکار میرن همه داری سند صحیح و بدون اشکالند از طرف راویان ؟ یا اینکه ملاک صحیح بودن حدیث چیز دیگه ایه ؟

سوال شما سوال بسيار خوبي است و حاکي از دقت ديني و تيزبيني شما در باورورزي اعتقادي است .

من در حد توان پاسخگوي شما انشا الله خواهم بود اما لطفا در صورت امکان شما ميزان تحصيلات خود در زمينه علوم ديني را بفرماييد تا بتوانم از فايل هاي کمکي تخصصي نيز در راهنمايي شما استفاده کنم .

دوست بزرگوار،‌

شيعه و نهضت علمي روايت نگاري از زمان پيامبر صلي الله عليه و آله وجود داشته است و از زمان پيامبر اکرم روايات ايشان توسط اصحاب پيامبران نوشته مي شد اما پس از زمان پيامبر و در دوران خلفاي سه گانه حکم به منع نگارش حديث و از بين بردن احاديث پيامبر داده شد تا از اين رهگذر سنت مکتوب پيامبر را در بين مردم از بين ببرند اما شيعه با ولايت امير مومنان که خود سه ماه و يا به نقلي 6 ماه در منزل نشستند و کتابي با عنوان جامع علي عليه السلام يا کتاب علي عليه السلام تدوين کردند دست از نگارش حديث نشست و همواره ياران خاص امير المومنين و ساير ائمه پس از ايشان در شرايط بسيار سخت و با مشکلات فراوان احاديث اهل بيت را نگارش مي کردند .

اهل سنت با اين حساب 100 سال پس از وفات پيامبر حديث نويسي را ترک کردند و پس از 100 سال حديث نويسي را از سر گرفتند ( يعني حدودا در زمان امام باقر عليه السلام ) در زمان امام باقر و امام صادق عليهم السلام به دليل اختلافات سياسي حاکمان ؛‌اين دو امام فرصت بيشتري در نشر احاديث خود در بين يارانشان پيدا کردند اما دوباره در زمان امام موسي کاظم عليه السلام و ائمه بعد از ايشان باز هم فضاي اختناق بازگشت تا جايي اصحاب خاص ائمه در قالب خيار فروش و يا پارچه فروش و غيره سوالات خود را در برگه هاي کوچکي مي نوشتند و مخفيانه به امام مي دادند و امام نيز به بهانه رد پول کالاي خريده شده پاسخ سوالات آنان را در کاغذ کوچک ديگري داده و به آنها تحويل مي داد . در زمان امام حسن عسگري عليه السلام اين اختناق به حدي بالا مي گيرد که امام به شيعيان و يارانشان پيغام مي دهند که اگر من را در کوچه و بازار مي بينيد سلام نکنيد ( به من اعتنا نکنيد) زيرا دشمن از همين توجه شما به من شيعيان و دوستداران من را شناسايي کرده و از بين مي برد .

اما با تمام اين سختي ها و فضاي بسته سياسي امامان شيعه احاديث ناب خود را به يارانشان تعليم دادند و شاگردان مخلص و وفادار آنان نيز اين احاديث را ثبت و ضبط نموده و به آيندگان رساندند .

در پست هاي بعدي ادامه جريان حديث نگاري شيعه و صحت آنها را مورد بررسي قرار خواهم داد.

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحيم

خیر البریه;772335 نوشت:
سلام

كلا در بحث اعتبار دهي به اخبار و حديث چه شيعه چه سني ، بحث اجتهاديست و حتي اهل سنت هم صحيحترين اخبار كتبشان يعني بخاري ومسلم نيز مورد اختلاف اند .

منتها در مكتب سقيفه بعلت جعليات امويان وعباسيان تعداد احاديث جعلي بيشتر و بهمين سبب علماي رجالشان بيشتر ند .

بجز از تعدادي از احاديث متواتر كه بالاترين اعتبار را دارند بقيه اخبار نياز به شواهد و قرائن دارند تا بتوان در حوزه فتوا بدان اعتماد نمود .

بسيار ممنونم از متن عالمانه و محققانه شما . استفاده کرديم .

ممنونم . :Gol::Gol:
در مورد سطح تحصیلات پرسیدید والا من که تحصیلات دینی ندارم و رشته درسیم(پرستاری) هم مربوط به علوم دینی نیست اما کتب حدیثی قدیمی ترجمه شده(به عنوان مثال برخی کتب شیخ صدوق و مفید و طوسی و مجلسی و ...) زیاد مطالعه میکنم و برای همین این سوال رو پرسیدم و در واقع این مسئله رجال برام مهمه و میخوام ببینم تو بحث روایی ملاک صحت احادیث چطور تعیین میشه(و چطور تعیین میشده در گذشته) .

[=arial black]بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام مجدد خدمت شما ؛

ُSajjad.M;773042 نوشت:
منونم .
در مورد سطح تحصیلات پرسیدید والا من که تحصیلات دینی ندارم و رشته درسیم(پرستاری) هم مربوط به علوم دینی نیست اما کتب حدیثی قدیمی ترجمه شده(به عنوان مثال برخی کتب شیخ صدوق و مفید و طوسی و مجلسی و ...) زیاد مطالعه میکنم و برای همین این سوال رو پرسیدم و در واقع این مسئله رجال برام مهمه و میخوام ببینم تو بحث روایی ملاک صحت احادیث چطور تعیین میشه(و چطور تعیین میشده در گذشته) .

شغل شما از جمله مشاغل بسیار شریفی هست که در آن فرد می تواند خیر دنیا و آخرت خود را تحصیل کند . بیداری و مراقبت شما از بیمارانی که عزیزانشان نگران حال آنها هستند مصداق آن آیه کریمه قرآن است که هر کس یک نفر را زنده کند گویی تمام انسان ها را زنده کرده , البته برخی این زنده کردن را زنده کردن معنوی می دانند اما می تواند آیه شامل زنده نمودن جسمی و فیزیکی هم باشد . به هر تقدیر از دقت نظر و سوال بسیار خوب شما ممنونم ؛

اما در پاسخ سوال اخیر شما ( ادامه بحث قبلی را در پست های بعدی پیگیری می کنم ) باید عرض کنم ؛ دو روش و متد بررسی روایات و احادیث از سند و راویان آن و یا به زبان علمی رجال آن وجود دارد : روش مرسوم و مشهور و روشی با عنوان موثوق الصدوری ,

اما در دیدگاه و روش اول ؛ که مبنای بسیاری از حدیث پژوهان بوده و هست؛ پژوهشگر عرصه حدیث سند روایت را مورد ارزیابی قرار می دهد ؛ اولا از این جهت که روایت اسناد داشته یا منقطع بوده. به طور مثال علی از احمد از حسین از بکر از زید از هشام از امام صادق علیه السلام نقل روایت می کند؛ در بررسی سند گام اول این است که آیا واقعا این روایان تا امام همگی حدیث را از هم گرفته اند یا ممکن است فرد یا افرادی در زنجیره راویان باشند و در سند ذکر نشده باشند مثلا می بینیم بین زید و هشام از نظر زمانی 200سال فاصله است و معلوم می شود که این دو نفر به هیچ وجه امکان ارتباط با هم را نداشته اند پس نفر سومی واسطه بین زید و هشام بوده که از هویت او در سند چیزی ذکر نشده در چنین حالتی سند دارای ضعف است زیرا فرد یا افرادی از آن از سند افتاده است ؛ اگر حدیث پژوه توانست آن فرد یا افراد را با نشانه هایی پیدا کند و آن افراد از جمله راویان مورد اعتماد بودند؛ ضعف سند بر طرف می شود اما اگر پیدا نشد سند حدیث ضعیف است و بر اساس دیدگاه مشهور این سند و این حدیث نمی تواند معیار رای فقهی و یا اظهار نظر قطعی باشد .

اما به فرض که سند روایتی افتادگی نداشت ( بر اساس مبنا و روش مشهور)در آن صورت باید به سراغ تک تک راویان سند رفته و مثلا در مثال بالا علی و احمد حسین و بکر و زید و هشام , هرکدام جداگانه از نظر اولا میزان دقت در نقل حدیث, شیعه و دوازه امامی بودن و یا سایر فرقه ها , صفات اخلاقی مانند دروغ گو بودن و ....صفات جسمانی مانند نداشتن ضعف حافظه , بودن در دستگاه حکومتی مخالفان ائمه, مورد تائید امام قرار گرفتن و ............مورد بررسی قرار گیرند , اگر راوی در تمامی خصوصیات بالا مورد قبول بود اما احیانا شیعه 12 امامی نبود آن راوی مورد قبول است به شرط اینکه رئیس فرقه ها و مذاهب دیگر نباشد مثلا یک راوی 4 امامی که از نظر تحدیث صفات خوبی دارد به صرف 4 امامی بودن ضعیف دانسته نمی شود ولی در زمره راویان درجه اول هم نیست. در نقطه مقابل اگر راوی شیعه 12 امامی بود اما صفات خوب زیادی از وی نقل نشده بود اما مدحی از او شنیده می شود که نشانگر قوت او در نقل احادیث است روایات این راوی هم ضعیف نیست.

در نهایت اگر نمره علی تا هشام بر اساس امتیاز بندی فوق قابل قبول بود یعنی تک تک راویان در نقل حدیث یا اشاره متقیم شده بود که افراد مورد اعتمادی هستند یا با مدح و ستایشی نزدیک به آن به قوت نقل حدیث آنها تصریح شده بود کل سند مورد قبول است و بر اساس متن حدیث در دیدگاه مشهور در فقه یا تفسیر و یا عقائد نظر داده می شود اما اگر تنها یکی از راویان مثلا زید نمره قبولی را کسب نکرد و ضعیف دانسته شد کل سند ضعیف شده ( حتی اگر تمامی روات دیگر مورد قبول باشند ) و سند مورد استفاده مستقیم در فقه و تفسیر و ... نیست .

البته سندها و احادیث ضعیف دور انداخته نمی شود و به عنوان شاهد مثال در مسائل مختلف مورد استفاده است.
اگر سوالی در این بخش هست بیان کنید , اگر نه شیوه دوم بررسی سند را خدمتتان عرض کنم.

ممنونم جناب آلاء نظر لطفتونه . ان شاءا... که بتونم تو حرفم به خوبی عمل کنم .

اما در مورد بحث ...
بر فرض بین دو تا راوی مدت زمان زیاد فاصله بود و راوی یا راویانی افتاده بودند اما با دیگر روایات معتبر همخوانی داشت چی ؟ یا حداقل اگه با اصول دین ما مخالفت نداشت مثلا روایتی در باب فضایل ائمه و...

و اینکه بر فرض روایتی دستمون رسید مخالفتی با دین نداشت اما قرینه ای هم نداشت چطور ؟

روایاتی خوندم مبنی بر اینکه ائمه فرمودن روایات ما رو همینجوری الکی تکذیب نکنید حتی اگه از مرجئه وقدریه و حروری مذهب باشه چرا که ممکنه اون حدیث صحیح باشه و شما ندونید و از این دست روایات زیاد دیدم و بنظرم متواتره .

ممنون .

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض ادب و سلام مجدد ؛

انشا الله موفق و پیروز باشید در هر شرایط و موقعیتی که قرار دارید.

اما در مورد فرمایش شما :

ُSajjad.M;773275 نوشت:
اما در مورد بحث ...
بر فرض بین دو تا راوی مدت زمان زیاد فاصله بود و راوی یا راویانی افتاده بودند اما با دیگر روایات معتبر همخوانی داشت چی ؟ یا حداقل اگه با اصول دین ما مخالفت نداشت مثلا روایتی در باب فضایل ائمه و...

و اینکه بر فرض روایتی دستمون رسید مخالفتی با دین نداشت اما قرینه ای هم نداشت چطور ؟

روایاتی خوندم مبنی بر اینکه ائمه فرمودن روایات ما رو همینجوری الکی تکذیب نکنید حتی اگه از مرجئه وقدریه و حروری مذهب باشه چرا که ممکنه اون حدیث صحیح باشه و شما ندونید و از این دست روایات زیاد دیدم و بنظرم متواتره .

باید عرض کنم این همان مبنا و روش دوم یا روش موثوق الصدوری است که خدمتتان وعده داده بودم در ادامه به آن بپردازم.

در روش موثوق الصدوری, حدیث پژوه تنها سند روایت را آن هم از نظر رجال یا راویان آن مورد بررسی قرار نمی دهد ؛ بلکه هم متن سند و هم خود سند هر دو مورد بررسی است. بررسی راویان سند را به همان شیوه ای که خدمتتان عرض کردم در بالا در این شیوه پیگیری می کنند اما در نهایت بر اساس سند تنها حکم به ضعف یک روایت داده نمی شود تا مثلا به قول شما اگر بین دو راوی فاصله زمانی زیادی بود حکم بشود که سند و روایت ضعیف است, بلکه بررسی سندی بخشی از کار حدیث پژوه هست و در ادامه به سراغ متن روایت می رود و متن را هم مورد بررسی قرار می دهد. به این شکل که اگر در متن روایت غلط ادبی به خصوص غلط ادبی فاحش باشد حتی اگر این روایت نمره عالی هم از نظر سند گرفته باشد مورد قبول نیست ؛ چرا که امامان معصوم خود امرا و فصحای کلام و ثقل قرآن بودند و بعید بوده در کلام آنها که غلط های ادبی داشته باشند.

یا مثلا اگر در متن روایت حکم یا نکته ای باشد که با صریح آیات قرآن در تضاد باشد و هیچ توجیهی هم برای آن نتوان پیدا کرد یا مثلا متن روایت شامل مضمونی باشد که مخالف حکم قطعی عقل ( دقت کنید حکم قطعی نه هر حکمی ) یا در متن روایت نکته ای باشد که با احکام دیگر صادر شده از پیامبر و سایر ائمه در تضاد باشد ( و نتوان برای آن توجیهی پیدا کرد مثل تقیه ) در این صورت حتی با فرض صحت کامل سند و سلامت دینی تمام راویان سند؛ روایت ضعیف محسوب می شود .

در نقطه مقابل در مورادی ( دقت کنید نه تمام موارد ) اگر حدیثی سند آن ضعیف باشد به دلایلی که در پست قبلی و در روش قبلی به آن اشاره شد , روایت دچار ضعف نمی شود چون در مرحله بررسی متن حدیث؛ حدیث پژوه به این نتیجه می رسد که متن از معصوم صادر شده است , دلایل صدق را از حدیث استشمام می کند و به دلیل این که نوع کلام و عبارات و مفاهیم صادر شده از معصوم را می شناسد به خوبی می فهمد که با این که در سند مشکل و یا مشکلاتی هست اما متن حدیث صحیح است و حتی در مواردی همین روایت را مبنای حکم فقهی و یا تفسیری خودش می داند.

پس سوال شما که گفته بودید اگر روایتی با روایات دیگر همخوانی داشت چطور و یا اگر بدون دلیل تکذیب شود مورد ذم اهل بیت بوده فکر می کنم پاسخ داده شد.

اما در مورد قسمتی که سوال کرده بودید:

ُSajjad.M;773275 نوشت:
و اینکه بر فرض روایتی دستمون رسید مخالفتی با دین نداشت اما قرینه ای هم نداشت چطور ؟

در روایات معصومین علیهم السلام بیان شده است که این نوع روایات را در ظرف ذهن خود نگاه دارید و از دست ندهید تا دلیلی بر رد آن یا اثبات آن پیدا کنید , اما حق رد یا پذیرش 100% آن را به شکل کامل ندارید تا قرینه ای حاصل بشود .

به هر صورت سوالات شما بسیار عالمانه مطرح شده و حاکی از مطالعات عمیق و گسترده شماست .موفق باشید .

ُSajjad.M;773042 نوشت:
در واقع این مسئله رجال برام مهمه و میخوام ببینم تو بحث روایی ملاک صحت احادیث چطور تعیین میشه(و چطور تعیین میشده در گذشته) .

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

سلام علیکم

در مرتبه و مرحله اول در همه روایات از متواتر گرفته تا ضعیف باید با محور قرآن کریم سنجیده شود اگر فرضا روایت متواتر مخالف قرآن کریم بود باید به دیوار کوبیده شود و اگر روایتی ضعیف موافق قرآن کریم بود باید مورد اعتنا و عمل و توجه قرار گیرد

پس ملاک اول قرآن است و در مرحله بعد اگر روایتی نه موافق قرآن بود و نه مخالف یعنی عملا مطلبی از قرآن از نظر ما(نه معصومین چون آن بزرگواران از آیات رمزی و مقطعه قرآن و بطون آیات میتوانند تمام مطالب دین را استخراج و استدلال کنند) در رد یا تایید روایت نبود آن هنگام به سراغ سایر موارد برای تایید یا تکذیب روایت میرویم

در دوری برخی از آقایان علما از قرآن و مهجوریت آن به جملات زیر دقت کنید:

حضرت علی (ع): «به زودی بر شما بعد از من زمانی می آید که عالمان دین معانی قرآن را دور می افکنند و حافظانش معنا وعمل به آن را به فراموشی می سپارند و مردم نیز از قرآن چیزی جز خطش نمی شناسند... پس قرآن و اهل قرآن در آن زمان، طرد شدگان حذف شده از جامعه اما همراهانی هم گام با هم در یک راه هستند ولی هیچ پناهنده ای آن دو را پناه نمی دهد» نهج البلاغه خطبه ۱۴۷


علامه طباطبایی:
«علوم حوزوی به گونه ای تنظیم شده اند که به هیچ وجه به قرآن احتیاج ندارند، به طوری که شخص متعلم می تواند تمام این علوم را از صرف، نحو، بیان، لغت، حدیث، رجال، درایه، فقه و اصول فرا گرفته و به آخر برسد و آنگاه متخصص در آنها بشود و ماهر شده در آنها اجتهاد کند ولی اساساً قرآن نخواند و جلدش را هم دست نزند!

در حقیقت برای قرآن جز تلاوت کردنش برای کسب ثواب و یا بازوبندی فرزندان که از حوادث روزگار حفظشان کند چیزی نمانده، اگر اهل عبرتی عبرت بگیر!»


امام خمینی:
«مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز نقشی جز در گورستان ها و مجلس مردگان نداشته و ندارد!» وصیت نامه صفحه ۲.

به این منبع: http://ahdallah.blog.ir/tag/%D9%81%D...A7%D9%86%DB%8C

«مرحوم آية الله شيخ مرتضى مطهّرى از قول حضرت آية الله حاج سيّد رضى شيرازى دامت بركاته براى حقير نقل نمود كه: در يكى از سفرهاى اخير به عتبات عاليات به يكى از مراجع عظام مشهور و معروف گفتم: چرا شما درس تفسير را در حوزه شروع نمى‌كنيد؟! گفت: با موقعيّت و وضعيّت فعلى ما امكان ندارد. من گفتم: چرا براى علّامه طباطبائى امكان داشت كه در حوزه علميّه قم آنرا رسمى نمود؟! گفت: او تَضحيه كرد! (خود را فدا نمود.) » روح مجرّدتعليقه ص ۱۰۷

به این منبع: http://nooremojarrad.com/%D8%AF%D8%A...7_%D9%87%D8%A7


سوال:
ملاک تعیین صحت احادیث شیعه در موضوعات مختلف فقه؛ عقائد؛ تفسیر و... تنها ارزیابی سندی و رجالی روایت است یا به روش دیگری هم صحت حدیث به دست می آید؟

پاسخ:
شيعه و نهضت علمي روايت نگاري از زمان پيامبر صلي الله عليه و آله وجود داشته است و از زمان پيامبر اکرم روايات ايشان توسط اصحاب پيامبران نوشته مي شد اما پس از زمان پيامبر و در دوران خلفاي سه گانه حکم به منع نگارش حديث و از بين بردن احاديث پيامبر داده شد تا از اين رهگذر سنت مکتوب پيامبر را در بين مردم از بين ببرند اما شيعه با ولايت امير مومنان که خود سه ماه و يا به نقلي 6 ماه در منزل نشستند و کتابي با عنوان جامع علي عليه السلام يا کتاب علي عليه السلام تدوين کردند دست از نگارش حديث نشست و همواره ياران خاص امير المومنين و ساير ائمه پس از ايشان در شرايط بسيار سخت و با مشکلات فراوان احاديث اهل بيت را نگارش مي کردند .
اهل سنت با اين حساب 100 سال پس از وفات پيامبر حديث نويسي را ترک کردند و پس از 100 سال حديث نويسي را از سر گرفتند ( يعني حدودا در زمان امام باقر عليه السلام ) در زمان امام باقر و امام صادق عليهم السلام به دليل اختلافات سياسي حاکمان ؛‌اين دو امام فرصت بيشتري در نشر احاديث خود در بين يارانشان پيدا کردند اما دوباره در زمان امام موسي کاظم عليه السلام و ائمه بعد از ايشان باز هم فضاي اختناق بازگشت تا جايي اصحاب خاص ائمه در قالب خيار فروش و يا پارچه فروش و غيره سوالات خود را در برگه هاي کوچکي مي نوشتند و مخفيانه به امام مي دادند و امام نيز به بهانه رد پول کالاي خريده شده پاسخ سوالات آنان را در کاغذ کوچک ديگري داده و به آنها تحويل مي داد . در زمان امام حسن عسگري عليه السلام اين اختناق به حدي بالا مي گيرد که امام به شيعيان و يارانشان پيغام مي دهند که اگر من را در کوچه و بازار مي بينيد سلام نکنيد ( به من اعتنا نکنيد) زيرا دشمن از همين توجه شما به من شيعيان و دوستداران من را شناسايي کرده و از بين مي برد .
اما با تمام اين سختي ها و فضاي بسته سياسي امامان شيعه احاديث ناب خود را به يارانشان تعليم دادند و شاگردان مخلص و وفادار آنان نيز اين احاديث را ثبت و ضبط نموده و به آيندگان رساندند .
اما در بررسی سندی یا رجالی روایات؛ دو روش و متد بررسی روایات و احادیث از سند و راویان آن و یا به زبان علمی رجال آن وجود دارد : روش مرسوم و مشهور و روشی با عنوان موثوق الصدوری ,
اما در دیدگاه و روش اول ؛ که مبنای بسیاری از حدیث پژوهان بوده و هست؛ پژوهشگر عرصه حدیث سند روایت را مورد ارزیابی قرار می دهد ؛ اولا از این جهت که روایت اسناد داشته یا منقطع بوده. به طور مثال علی از احمد از حسین از بکر از زید از هشام از امام صادق علیه السلام نقل روایت می کند؛ در بررسی سند گام اول این است که آیا واقعا این روایان تا امام همگی حدیث را از هم گرفته اند یا ممکن است فرد یا افرادی در زنجیره راویان باشند و در سند ذکر نشده باشند مثلا می بینیم بین زید و هشام از نظر زمانی 200سال فاصله است و معلوم می شود که این دو نفر به هیچ وجه امکان ارتباط با هم را نداشته اند پس نفر سومی واسطه بین زید و هشام بوده که از هویت او در سند چیزی ذکر نشده در چنین حالتی سند دارای ضعف است زیرا فرد یا افرادی از آن از سند افتاده است ؛ اگر حدیث پژوه توانست آن فرد یا افراد را با نشانه هایی پیدا کند و آن افراد از جمله راویان مورد اعتماد بودند؛ ضعف سند بر طرف می شود اما اگر پیدا نشد سند حدیث ضعیف است و بر اساس دیدگاه مشهور این سند و این حدیث نمی تواند معیار رای فقهی و یا اظهار نظر قطعی باشد .
اما به فرض که سند روایتی افتادگی نداشت ( بر اساس مبنا و روش مشهور)در آن صورت باید به سراغ تک تک راویان سند رفته و مثلا در مثال بالا علی و احمد حسین و بکر و زید و هشام , هرکدام جداگانه از نظر اولا میزان دقت در نقل حدیث, شیعه و دوازه امامی بودن و یا سایر فرقه ها , صفات اخلاقی مانند دروغ گو بودن و ....صفات جسمانی مانند نداشتن ضعف حافظه , بودن در دستگاه حکومتی مخالفان ائمه, مورد تائید امام قرار گرفتن و ............مورد بررسی قرار گیرند , اگر راوی در تمامی خصوصیات بالا مورد قبول بود اما احیانا شیعه 12 امامی نبود آن راوی مورد قبول است به شرط اینکه رئیس فرقه ها و مذاهب دیگر نباشد مثلا یک راوی 4 امامی که از نظر تحدیث صفات خوبی دارد به صرف 4 امامی بودن ضعیف دانسته نمی شود ولی در زمره راویان درجه اول هم نیست. در نقطه مقابل اگر راوی شیعه 12 امامی بود اما صفات خوب زیادی از وی نقل نشده بود اما مدحی از او شنیده می شود که نشانگر قوت او در نقل احادیث است روایات این راوی هم ضعیف نیست.
در نهایت اگر نمره علی تا هشام بر اساس امتیاز بندی فوق قابل قبول بود یعنی تک تک راویان در نقل حدیث یا اشاره متقیم شده بود که افراد مورد اعتمادی هستند یا با مدح و ستایشی نزدیک به آن به قوت نقل حدیث آنها تصریح شده بود کل سند مورد قبول است و بر اساس متن حدیث در دیدگاه مشهور در فقه یا تفسیر و یا عقائد نظر داده می شود اما اگر تنها یکی از راویان مثلا زید نمره قبولی را کسب نکرد و ضعیف دانسته شد کل سند ضعیف شده ( حتی اگر تمامی روات دیگر مورد قبول باشند ) و سند مورد استفاده مستقیم در فقه و تفسیر و ... نیست .
البته سندها و احادیث ضعیف دور انداخته نمی شود و به عنوان شاهد مثال در مسائل مختلف مورد استفاده است.
ر روش موثوق الصدوری, حدیث پژوه تنها سند روایت را آن هم از نظر رجال یا راویان آن مورد بررسی قرار نمی دهد ؛ بلکه هم متن سند و هم خود سند هر دو مورد بررسی است. بررسی راویان سند را به همان شیوه ای که خدمتتان عرض کردم در بالا در این شیوه پیگیری می کنند اما در نهایت بر اساس سند تنها حکم به ضعف یک روایت داده نمی شود تا مثلا به قول شما اگر بین دو راوی فاصله زمانی زیادی بود حکم بشود که سند و روایت ضعیف است, بلکه بررسی سندی بخشی از کار حدیث پژوه هست و در ادامه به سراغ متن روایت می رود و متن را هم مورد بررسی قرار می دهد. به این شکل که اگر در متن روایت غلط ادبی به خصوص غلط ادبی فاحش باشد حتی اگر این روایت نمره عالی هم از نظر سند گرفته باشد مورد قبول نیست ؛ چرا که امامان معصوم خود امرا و فصحای کلام و ثقل قرآن بودند و بعید بوده در کلام آنها که غلط های ادبی داشته باشند.
یا مثلا اگر در متن روایت حکم یا نکته ای باشد که با صریح آیات قرآن در تضاد باشد و هیچ توجیهی هم برای آن نتوان پیدا کرد یا مثلا متن روایت شامل مضمونی باشد که مخالف حکم قطعی عقل ( دقت کنید حکم قطعی نه هر حکمی ) یا در متن روایت نکته ای باشد که با احکام دیگر صادر شده از پیامبر و سایر ائمه در تضاد باشد ( و نتوان برای آن توجیهی پیدا کرد مثل تقیه ) در این صورت حتی با فرض صحت کامل سند و سلامت دینی تمام راویان سند؛ روایت ضعیف محسوب می شود .
در نقطه مقابل در مورادی ( دقت کنید نه تمام موارد ) اگر حدیثی سند آن ضعیف باشد به دلایلی که در پست قبلی و در روش قبلی به آن اشاره شد , روایت دچار ضعف نمی شود چون در مرحله بررسی متن حدیث؛ حدیث پژوه به این نتیجه می رسد که متن از معصوم صادر شده است , دلایل صدق را از حدیث استشمام می کند و به دلیل این که نوع کلام و عبارات و مفاهیم صادر شده از معصوم را می شناسد به خوبی می فهمد که با این که در سند مشکل و یا مشکلاتی هست اما متن حدیث صحیح است و حتی در مواردی همین روایت را مبنای حکم فقهی و یا تفسیری خودش می داند.
نکته : اگر روایتی قرینه ای برای موافقت و تایید مضمون نداشت اما مخالف دین هم نبود؛در روایات معصومین علیهم السلام بیان شده است که این نوع روایات را در ظرف ذهن خود نگاه دارید و از دست ندهید تا دلیلی بر رد آن یا اثبات آن پیدا کنید , اما حق رد یا پذیرش 100% آن را به شکل کامل ندارید تا قرینه ای حاصل بشود .

موضوع قفل شده است