آيا وجود خدا اثبات پذير است ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آيا وجود خدا اثبات پذير است ؟

باسلام:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::hamdel::Mohabbat:
يك فكری در دنيای امروز بالخصوص يعنی در قرون جديده در اروپا پيدا شده‏
و آن فكر اين است كه مسأله خدا برای بشر قابل حل نيست . نه اينكه وجود خدا را انكار می‏كنند ، ( بلكه ) می‏گويند مسأله خدا برای بشر قابل حل‏ نيست ، بشر قادر نيست كه وجود خدا را اثبات كند و هم قادر نيست وجود خدا را نفی كند . اينها ، هم به منطق الهيون اعتراض دارند و هم به منطق‏ ماديون . می‏گوييم چرا ؟ می‏گويند برای اينكه ابزار تحقيق در اين مسأله به‏ بشر داده نشده ، اصلا بشر فاقد اين ابزار است . آن ابزاری كه برای تحقيق‏ به بشر داده شده است ، حواس است و بشر فقط قدرت دارد در محسوسات‏ تحقيق كند ، بگويد فلان چيز هست يا فلان چيز نيست ، فلان چيز هم كه هست‏ كيفيتش چيست ؟ فلان چيز هم كه نيست كيفيتش چيست ؟ ماورای محسوس ، نفيا و اثباتا از قلمرو تحقيق و جستجوی بشر خارج است . بنابراين بشر
نبايد وارد اين بحث بشود .:Gig:
جواب شما دوستان در مورد يك چنين نظريه‏ای چیست؟ :Sham:

سلام. در مورد اثبات پذیر بودن وجود خدا، پاسخ مثبت است و براهین بسیاری از برهان فطرت تا برهان صدیقین و امکان و وجوب در این زمینه وجود دارد.

اما اینکه ما نمیتوانیم وجود خدا را درک کنیم دو مسئله در این زمینه قابل توجه است:

1.خیلی چیزها را ممکن است ما به طور کامل درک نکنیم ولی وجودشان را میپذیریم. برای مثال در مورد چیستی امواج الکترومغناطیس خیلی از مردم درک درستی ندارند ولی وجودش را میپذیرند زیرا دلایل کافی برای این پذیرش دارند.

2.خداوند بزرگتر از آن است که در ذهن ما بگنجد. آنچه که ما به اسم خدا در ذهن داریم خدا واقعی نیست. علت عدم درک کامل خدا هم همین بینهایت بودن ذات اقدس حق است.

به امید ظهور

با سلام
مرحوم شهید مطهری در جواب این سوال می فرماید:
اين نظريه البته نظریه درستی نيست ، يعنی در واقع نظريه ای است درباره انسان و محدوديت
ذهن انسان و اينكه قلمرو قضاوت انسان محدود است به محسوسات ، و اين در
علم اصل است ، بلكه اصلا هر علمی كه بشر پيدا میكند به اموری پيدا میكند
كه برای او محسوس باشد ، انسان به ماوراء محسوس ، نفيا و اثباتا راه ندارد درست نیست. چرا درست نيست ؟ برای اينكه نه تنها مسأله خدا
[ بلكه ] در بسياری از مسائل ديگر نيز ما بدون اينكه حس كرده باشيم ،
وجود آنها را درك میكنيم . از همه واضحتر خود عليت است . آيا بشر
عليت را درك میكند يا درك نمیكند ؟ علت و معلول به اين معنا كه در
ميان دو شیء يكی را منشأ میداند و ديگری را ناشی ، الف را منشأ برای ب
میداند و ب را ناشی از الف اين فكر فكر غلطی است كه انسان بگويد حوزه مدركات و قلمرو ادراكات
انسان محدود است به محسوسات ، و هر چيزی كه محسوس نباشد غيرقابل (
تحقيق ) است نفيا واثباتا .
ونیز " زمان " هم كه عرض كرديم ، همينطور است . زمان را علم
پذيرفته است ولی آيا زمان محسوس است ؟ زمان را انسان با چشم میبيند ؟
با دست لمس میكند ؟ با گوش میشنود ؟ با كدام حس از اين حواسی كه بشر
دارد وجود زمان را حس میكند ؟ هيچ حسی . پس اينجور نيست كه ما بگوييم
اساسا اين مسائل از حوزه و قلمرو تحقيق بشر خارج است . نه ، بشر دارای
يك نيروی فكری و يك استعداد فكری هست كه میتواند درباره اين مسائل
اظهار نظر كند.اگركسی بگويد خدا يك مسأله قابل اثباتی نيست برای اينكه محسوس نيست . نه
، اين دليل نمیشود . ممكن است يك امر معقول باشد و محسوس نباشد و قابل اثبات باشد.

برای مطالعه بیشتر به کتاب توحید شهید مطهری مراجعه شود.

اگر منظور شما اگنوستیسم (agnostism) است ، این عقیده یا مکتب فکری به این معنا نیست که فقط چیزهایی که ما حس می کنیم وجود دارند. این حرف بیشتر به مادی گرایی نزدیک است .
به طور کلی "ندانم گویی" یا لا ادری گری به معنی به کارگیری روشی شکاکانه در پاسخ به سوالات است (که شاید مهمترینشان هم بحث وجود خدا باشد)
همان طور که مثلا دیوید هیوم عقیده داشت تمام گزاره هایی که در توصیف جهان ارائه داده شده اند درجه ای از شک و تردید را به همراه دارند.این دیدگاه شامل همه چیز از جمله مفاهیم زمان و الکتریسیته و....می باشد.ما زمان را حس می کنیم ولی از کجا مطمئن باشیم واقعیت زمان همان چیزی است که ما حس می کنیم؟

موضوع قفل شده است