شاهد بنی اسرائیلی قرآن کی بود؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شاهد بنی اسرائیلی قرآن کی بود؟

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَني‏ إِسْرائيلَ عَلى‏ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (احقاف10) این آیه اشاره به شاهد بنی اسرائیلی قران می کند او کیست؟ داستانش چیست؟

سید مهران;120697 نوشت:
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ كَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَني‏ إِسْرائيلَ عَلى‏ مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (احقاف10) این آیه اشاره به شاهد بنی اسرائیلی قران می کند او کیست؟ داستانش چیست؟

سلام
جناب علامه طباطبایی در المیزان می فرماید او عبدالله بن سلام از علمای یهود است که پس از شهادت به اسلام ایمان آورد
موفق باشید

این شخص کی بود که اینقد رمهم است که سخن او می تواند تاییدی بسیار عالی برای قران باشد تا جایی که خداوند متعال به او اشاره کند. آیا شهادت او درباره قران سبب شد که یهودیان مسلمان شوند؟ اصلا شهادت او چه تاثیری بر پذیرش قرآن از سوی یهودیان و مشرکان نهاد؟ لطفا درباره شخصیتش یه توضیحی هم بدین. ممنون

سلام
جواب را از تفسیر نمونه در ذیل آیه مذکور مشاهده فرمایید :

تفسيری كه از سوى اكثر مفسران پذيرفته شده اين است كه اين شاهد دانشمند معروف يهود" عبد اللَّه بن سلام" بود كه در مدينه ايمان آورد و به مسلمين پيوست.

در حديثى آمده است كه پيامبر ص با بعضى از يارانش در مدينه در يكى از اعياد يهود، وارد كنيسه (معبد آنها) شدند، آنها از ورود پيامبر ص ناخشنود بودند، پيامبر ص فرمود: اى جمعيت يهود دوازده نفر از خودتان را به من نشان دهيد كه گواهى بر وحدانيت خدا و نبوت محمد ص بدهند تا خداوند غضبش را از تمام يهوديان جهان برگيرد.

آنها ساكت شدند و احدى پاسخ نگفت، پيامبر ص سه بار اين مطلب را تكرار كرد، و در هر سه بار همه سكوت كردند، سپس فرمود: شما از بيان حق ابا كرديد، ولى به خدا سوگند" حاشر" و" عاقب" (القابى كه در توراة براى پيامبر آمده بود) منم، خواه ايمان بياوريد يا تكذيبم كنيد.

سپس پيامبر ص بازگشت اما هنوز قدم بيرون نگذاشته بود كه مردى پشت‏

__________________________________________________

(1) تعبير" شاهد" به صورت نكره در اينجا براى تعظيم است و نشان مى‏دهد او شخص معروف و بزرگى بوده است.

تفسير نمونه، ج‏21، ص: 314

سر او آمد و گفت اى محمد! بايست، پيامبر ص ايستاد، سپس رو به جمعيت يهود كرد و گفت: مرا چگونه آدمى مى‏دانيد؟ گفتند: به خدا سوگند ما در ميان خود مردى آگاه‏تر از تو و پدر و جدت نسبت به كتاب آسمانى خود نداريم، سپس افزود: من خدا را گواه مى‏گيرم كه او همان پيامبرى است كه در تورات و انجيل آمده است! يهود هنگامى كه چنين ديدند گفتند: تو دروغ مى‏گويى و كلمات زشت و بدى به او نثار كردند.

رسول خدا ص فرمود: شما دروغ مى‏گوئيد، انكار شما بعد از اقرارتان هرگز پذيرفته نخواهد شد (و اين مرد كسى جز عبد اللَّه بن سلام نبود).

و در اينجا آيه فوق (قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ...) نازل گشت «1».

طبق اين تفسير اين آيه در مدينه نازل شده است هر چند سوره سوره مكى است، و اين منحصر به آيه مورد بحث نيست، در سوره‏هاى ديگر از قرآن نيز احيانا آيات مكى در لابلاى سوره‏هاى مدنى يا بالعكس ديده مى‏شود كه نشان مى‏دهد گاه پيامبر ص دستور مى‏داده آيه‏اى را كه تناسب با مفاد سوره‏اى داشته بدون توجه به تاريخ نزول آن در ضمن آيات آن سوره قرار دهند.

اين تفسير از جهاتى مناسبتر به نظر مى‏رسد.

__________________________________________________

(1) تفسير" مراغى" جلد 26 صفحه 14.


موفق باشید

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از سوال خوبتان

نقل از گلبرگ:این شخص کی بود که اینقد رمهم است که سخن او می تواند تاییدی بسیار عالی برای قران باشد تا جایی که خداوند متعال به او اشاره کند. آیا شهادت او درباره قران سبب شد که یهودیان مسلمان شوند؟ اصلا شهادت او چه تاثیری بر پذیرش قرآن از سوی یهودیان و مشرکان نهاد؟ لطفا درباره شخصیتش یه توضیحی هم بدین.
همانطور که حامد عزیز نقل کردند شان نزول این آیه در مورد عبد الله بن سلام است. وی يكى از علماء يهود بود که نزد یهودیان از جایگاه ویژه ای برخوردار بود و او را عالم و دانشمندترين مردم يهود می دانستند.بنابراین ایمان آوردن او به قرآن و اسلام سبب ایمان آوردن یهودیان دیگر و تایید قرآن و دین اسلام می شد. ولی پس از اسلام آوردن او که شرحش گذشت عده ای از یهودیان متعصب به خاطر جهالت و لجاجتی که داشتند از ایمان آوردن سر باز زدند و او را انکار کردند. این حرکت عبدالله بن سلام از سوی قشرهاى فقير و باديه نشين و تهيدست به سرعت مورد استقبال قرار گرفت چرا كه هم منافع نامشروعى نداشتند كه به خطر بيفتد، و هم مغز آنها از باد غرور انباشته نبود، و هم قلبهائى پاكتر از قشر مرفّه و عيّاش و هوسباز داشتند.
اما مغروران مستكبر گفتند: اين چه آئينى است كه پيروانش انبوهى باديه نشين فقير و تهيدست و كنيزان و بردگانند؟ اگر مكتب معقولى بود هرگز نبايد افراد سطح پائين و منحط اجتماع از آن استقبال كنند اما ما كه در سطح بالا قرار داريم و چشم و چراغ جامعه هستيم عقب بمانيم.(برگرفته از تفاسیر جوامع الجامع و برگزیده نمونه)
موفق باشید

موضوع قفل شده است