جمع بندی حزن دائمی سالك(حزن خوب وحزن بد

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حزن دائمی سالك(حزن خوب وحزن بد

[="Arial"][="Green"]پرده ای از عرفان:

حزن دائمي سالك
آیت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي:

(سالكان كوي حضرت دوست) حزن دائم از اين جهت در دلشان جاي گير شود كه مبادا از رسيدن به مقامات عاليه محروم بمانند،
زيرا مادامي كه در دنيا هستند، راه ترقي براي آنان باز است و از مقامات معرفت و قرب، به هر درجه از حال كه براي ايشان دست دهد، باز فوق آن متصور است.

بلي از مختصات حضرت ولايت پناه (علي«ع») است كه فرمودند:
«لوكشف الغطاء ما ازددت يقينا»
اگر همه حجاب هاي ملك و ملكوت و ظلماني و نوراني برداشته شود، بر يقين من چيزي زياده نخواهد شد. (المحجه البيضاء، ج 4، ص 203)

و اين حزن سالك بايد دائمي باشد،
حزن در دل،
و بُشر (خوش رويي) در روي،
حزن در باطن و بُشر در ظاهر بايد داشته باشد. رساله لقاءالله، ص 115

آری سالکان کوی دوست، گرچه دلهاشان مالامال غمِ فراق محبوب است، اما در برخورد با مردم، چهره درهم نمی کشند و چنان رفتار می کنند که گوئی هیچ اندوهی آنان را نمی آزارد!

محبوب خود به آنان سفارش فرموده که بندگان من را با غصه های فراق، نیازارید.... زیرا من دوستی را می پسندم که عشق و دلدادگیش را مخفی و مکتوم نگهدارد؛ نه اینکه بر سر هر کوی و برزنی آن را فریاد کند!

[/][/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: جناب استاد

بسمه تعالی

این مطلب مقاله جالبی است از سرکار خانم سیده معصومه جوادی که سابقا دیده بودم و مناسب این تاپیک است تقدیم عزیزان می شود:

حزن، سختی زمین را می­گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می­ آید و موجب سختی و دگرگونی آن می­شود، حزین می­گویند که خلاف فرح و شادی است.(1)هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده است و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می­دانسته، از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­شود.(2)

حزن در آیات
کلمه حزن با مشتقاتش در كل آيات قرآن 42 مرتبه به كار رفته است که 26 آيه مكی و 16 آيه مدنی می­باشد و در اكثر اين آيات خداوند حزن را به صورت منفی بيان نموده و پرهيز از حزن دستور كار آيات می­باشد كه ما در اين جا به نمونه هايی از آيات اشاره می‌كنيم. خداوند در قرآن کریم می ­فرماید:

«صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد وبخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه­های آنها در تنگنا قرار مگیر.»(3)

«به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند كه «نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.»(4)

اين آيات وسيله‏اى براى تسلى و دلدارى و تقويت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی­داند، بلکه آن را مایه تنبه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.
«نجوا تنها از سوى شيطان است. مى‏خواهد با آن مؤمنان غمگين شوند. ولى نمى تواند هيچ گونه ضررى به آن ها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توكل كنند.»(5)

حزن در روایات
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می­کنیم.
1. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.(6)

2. امام علی(ع) فرمودند: در معرفی انسان کامل می­فرمایند: کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس ازخداست.(7)

3. پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.(8)

انواع حزن
طبق آیات و روایات فراوانی که این زمینه موجود است، حزن به دو قم مذموم و ممدوح تقسیم می­شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجاد کننده و در نهایت عوامل نابود کننده آن می­پردازیم.

الف- حزن مذموم
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی غزوه احد را اینگونه بیان می­کند:

«(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­رفتید، و(جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند، و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­کردید . پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای ازدست رفتن(غنایم جنگی) غمکین نشوید، و نه بخاطر مصیبت­هایی که بر شما وارد می­ گردد.»(9)

علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می­دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود.
بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.(10)

عوامل بوجود آورنده حزن مذموم:
1. شوق و رغبت به دنیا:
امام صادق(ع) می­فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.(11)زیرا شادی­ های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می­شود.

2. چشم داشتن به ثروت دیگران:
امام باقر(ع) می­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف ­اش طولانی شود.(12)زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­ های زندگی خود غمگین و ناراحت است.

3. حسادت:
امام علی(ع) می­فرمایند: ستمگری را شبیه ­تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.(13)

4. ناامیدی:
یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­گردد، ناامیدی است. امام علی(ع) می­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.(14)فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می­کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می­شود.

5. آه و ناله و ناشکیبایی:
امام علی(ع) می­فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می­شود.(15)جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می­باشد.(16)از این روایت می­توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­شود، بلکه بر آن می­افزاید.

اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالیکه می­توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.

6. شک:
طبق فرموده امام صادق(ع) خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.(17)

7. افکار منفی:
ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­گردد.
اگر انسان از کارها، برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.(18)

عوامل نابود کننده حزن مذموم:
1. صبر و یقین:
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: با اراده­های صبورانه و حسن یقین غم­های وارده بر خود را دور نما.(19)

شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می­زداید و آرام می­گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­حساب دریافت می­دارند.»(20)

در مرتبه بالاتر، او بر این باوراست که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی­بیند.

2. اعتقاد به قضا و قدر الهی:
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­داند. پس محزون نیست. چنانچه امام علی(ع) می­فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم­هاست.(21)

3. پناه بردن به خدا:
امام علی(ع) می­فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آنکس که به او پناه برد شود خداست.

4. استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص:

امام صادق(ع) می­فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی­کند.(22)

روشن است که استغفا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­گیرد.اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که باد خداست باعث آرامش دل می­شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم(ص) می­فرمایند: جمله لاحول و لا قوه الا بالله نود و نه درد را شفا می­دهد که ساده­ترین آن اندوه است.(23)

5. توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا:
باید توجه کرد که در دنیا شاید و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می­فرمایند: دل بستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.(24)

ب‌- حزن ممدوح:
روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن در می­یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین(ع) مورد تایید بوده است. امام سجاد(ع) می­فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می­دارد.(25)

امام صادق(ع) می­فرماید: در کتاب علی(ع) خواندم که همانا مومن شب وروز را به پایان نمی­برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.(26)

مصادیق حزن ممدوح:
1. حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم:
از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می­شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از اینکه به بیراهه بروند، رنج بسیار می­برند. خداوند در قرآن می­فرماید:

«گویی می­خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»(27)

2. حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم:
خداوند می­فرماید:

«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»(28)

پس پیامبر و معصومین(ع) هم حزن و اندوه دارند که این یک حرن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.

3. حزن به حهت از دست دادن نیکی ها:
از دست دادن نیکی­ها و فرصت­ها برای انجام اعمال شایسته برای انسان مومن حزن آور است. چنانچه امام علی(­ع) می­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ها اندوه است.(29)

این حزن، حزن ممدوح است، مشروط بر اینکه شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.

4. حزن به جهت مصائب اهل بیت:
امام صادق(ع) می­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.(30)این حزن ممدوح است، زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه ­ای از یاد خداست.




[/HR]
1- اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص478

2- ترجمه تفسير الميزان، علامه محمدحسين طباطبايي؛ ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هفتم، تابستان 1375، ج4، ص39

3- نحل/ 127

4- فصلت/ 30

5- مجادله/ 10

6 - پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، 1354، ح1971

7- - دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 87

8- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج74، ص161

9- آل عمران/ 153

10- طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج4، ص70

11- مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج75، ص240

12. همان، ص172

13- ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم 1384، ج2، ص423

14 ،دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز1381، خطبه 82

15- مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج79، ص144

16- معجم الوسیط

17- مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج67،ص152

18- برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، 1371، چاپ ششم، ص46

19- مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج74، ص211

20- زمر/10

21- ری شهری، محمد؛ پیشین، ص294

22- همان، ج7، ص352

23- همان، ج3، ح3797

24- نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، 1385، ص583

25- مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج68، ص38

26- همان، ج69، ص71

27- کهف/ 6

28- توبه/ 128

29- آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص474، ح10831

30- آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، 1403، ص851

امام علی (ع) در خطبه 193 نهج البلاغه چقدر زیبا وصف متقین می کند:
پرهیزکاران صاحبان فضیلتند در این جهان!
آنان را در بلا و سختى و آسایش و راحت حالتى یکسان است.
آفریدگار در جانشان بزرگ است پس هر چه جز اوست، در دیده ی آنان خرد می نماید.
دلهایشان محزون، همگان از آزارشان در امان،بدن هایشان لاغر، نیازهایشان سبک، و نفوسشان با عفّت است.
دنیا آنان را خواست و آنان آن را نخواستند، به اسارتشان کشید و آنان با پرداخت جانشان خود را آزاد کردند.
با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را از آن می یابند. چون به آیه اى بشارت دهنده، بگذرند به آن طمع کنند، و با جان پر شوق به آن خیره شوند و گمان برند که مورد بشارت در برابر دیدگان آنهاست. و چون به آیه اى بگذرند که در آن بیم داده شده گوش دل به آن دهند، و گمان برند شیون و فریاد عذاب بیخ گوش آنان است.
بیم از حق جسمشان را چون تیرِ تراشیده لاغر کرده، کسی مه به آنان می نگرد، می پندارد که بیمارند، اما آنان بیمار نیستند، و مى گویند دیوانه اند، در حالى که امرى عظیم آنان را بدین حـال درآورده .
خود را به کوتاهى در بندگى متّهم کنند، و از عبادت خود در وحشتند.
اگر خاموش است، سکوت او اندوهگینش نمی کند و اگر بخندد، آواز خنده ی او بلند نمی شود.
دوری او از برخی مردم به خاطر زهد و پارسایی و نزدیک شدنشان، از روی مهربانی و نرمی است.

به طور کلی:
دل هایشان اندوهگین و لبانشان خندان.

پرسش:
در مورد حزن سالک توضیحاتی را بیان بفرمایید
پاسخ:
این مطلب مقاله جالبی است از سرکار خانم سیده معصومه جوادی که در این رابطه تقدیم می گردد.

حزن، سختی زمین را می­گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می­ آید و موجب سختی و دگرگونی آن می­شود، حزین می­گویند که خلاف فرح و شادی است.(1)
هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده است و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می ­دانسته، از دست بدهد، حُزن بر او عارض می­ شود.(2)

حزن در آیات
کلمه حزن با مشتقاتش در كل آيات قرآن 42 مرتبه به كار رفته است که 26 آيه مكی و 16 آيه مدنی می­باشد و در اكثر اين آيات خداوند حزن را به صورت منفی بيان نموده و پرهيز از حزن دستور كار آيات می­باشد كه ما در اين جا به نمونه هايی از آيات اشاره می‌كنيم. خداوند در قرآن کریم می ­فرماید:
«صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد و بخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه­ های آنها در تنگنا قرار مگیر.»(3)

«به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏ شوند كه نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.»(4)
اين آيات وسيله ‏اى براى تسلى و دلدارى و تقويت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی ­داند، بلکه آن را مایه تنبه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.
«نجوا تنها از سوى شيطان است. مى ‏خواهد با آن مؤمنان غمگين شوند. ولى نمى تواند هيچ گونه ضررى به آن ها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توكل كنند.»(5)

حزن در روایات
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می­کنیم.
1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.(6)

2. امام علی (علیه السلام) فرمودند: در معرفی انسان کامل می ­فرمایند: کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس ازخداست.(7)

3. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می­فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.(8)

انواع حزن
طبق آیات و روایات فراوانی که این زمینه موجود است، حزن به دو قم مذموم و ممدوح تقسیم می­شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجاد کننده و در نهایت عوامل نابود کننده آن می­پردازیم.

الف- حزن مذموم
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی غزوه احد را اینگونه بیان می ­کند:
«(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می­ رفتید، و(جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند، و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی­کردید . پیامبر از پشت سر شما را صدا می­زد. سپس اندوه­ ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای ازدست رفتن(غنایم جنگی) غمکین نشوید، و نه بخاطر مصیبت­هایی که بر شما وارد می­ گردد.»(9)
علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می­ دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود.
بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.(10)

عوامل بوجود آورنده حزن مذموم:
1. شوق و رغبت به دنیا:
امام صادق (علیه السلام) می­ فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.(11)زیرا شادی­ های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می­ شود.

2. چشم داشتن به ثروت دیگران:
امام باقر(علیه السلام) می­فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف ­اش طولانی شود.(12)زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی­ های زندگی خود غمگین و ناراحت است.

3. حسادت:
امام علی(علیه السلام) می­فرمایند: ستمگری را شبیه ­تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.(13)

4. ناامیدی:
یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می­گردد، ناامیدی است. امام علی (علیه السلام) می ­فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.(14)
فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می­کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می­ دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می ­شود.

5. آه و ناله و ناشکیبایی:
امام علی (علیه السلام) می­فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می ­شود.(15)جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می­ باشد.(16)از این روایت می ­توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی­شود، بلکه بر آن می­افزاید.

اینان انسان­هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالیکه می­توانند با توجه به نعمت­های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.

6. شک:
طبق فرموده امام صادق (علیه السلام) خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.(17)

7. افکار منفی:
ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی­روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می­گردد.
اگر انسان از کارها، برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف ­های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.(18)

عوامل نابود کننده حزن مذموم:
1. صبر و یقین:
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی (علیه السلام) م ی­فرمایند: با اراده ­های صبورانه و حسن یقین غم­ های وارده بر خود را دور نما.(19)

شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می­زداید و آرام می­گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی­ حساب دریافت می­ دارند.»(20)

در مرتبه بالاتر، او بر این باوراست که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی­بیند.

2. اعتقاد به قضا و قدر الهی:
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می­داند. پس محزون نیست. چنانچه امام علی (علیه السلام) می ­فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم ­هاست.(21)

3. پناه بردن به خدا:
امام علی (علیه السلام) می ­فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آنکس که به او پناه برده شود خداست.

4. استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص:

امام صادق (علیه السلام) می­ فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی ­ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی ­کند.(22)

روشن است که استغفار تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می­ گیرد.
اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که یاد خداست باعث آرامش دل می­ شود.
اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) می­ فرمایند: جمله لاحول و لا قوه الا بالله نود و نه درد را شفا می­ دهد که ساده­ ترین آن اندوه است.(23)

5. توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا:
باید توجه کرد که در دنیا شاید و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می ­فرمایند: دل بستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.(24)

ب‌- حزن ممدوح:
روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن در می ­یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین (علیهم السلام) مورد تایید بوده است. امام سجاد (علیه السلام) می­ فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می ­دارد.(25)

امام صادق (علیه السلام) می ­فرماید: در کتاب علی (علیه السلام) خواندم که همانا مومن شب وروز را به پایان نمی ­برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.(26)
مصادیق حزن ممدوح:
1. حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم:
از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می ­شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از اینکه به بیراهه بروند، رنج بسیار می ­برند.
خداوند در قرآن می­ فرماید:
«گویی می­ خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»(27)

2. حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم:
خداوند می­ فرماید:
«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج­های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»(28)
پس پیامبر و معصومین (علیهم السلام) هم حزن و اندوه دارند که این یک حرن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.

3. حزن به حهت از دست دادن نیکی ها:
از دست دادن نیکی­ ها و فرصت ­ها برای انجام اعمال شایسته برای انسان مومن حزن آور است. چنانچه امام علی (علیه السلام) می ­فرماید: همانا از دست دادن فرصت­ ها اندوه است.(29)

این حزن، حزن ممدوح است، مشروط بر اینکه شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.

4. حزن به جهت مصائب اهل بیت (علیهم السلام):
امام صادق (علیه السلام) می ­فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.(30) این حزن ممدوح است، زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه ­ای از یاد خداست.

پی نوشت:
1.اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص478.

2. ترجمه تفسير الميزان، علامه محمدحسين طباطبايي؛ ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ هفتم، تابستان 1375، ج4، ص39.

3. نحل/ 127.

4. فصلت/ 30.

5. مجادله/ 10.

6.پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، 1354، ح1971.

7.دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 87

8. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج74، ص161

9. آل عمران/ 153.

10.طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج4، ص70.

11.مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج75، ص240.

12. همان، ص172.

13.ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، دارالحدیث، چاپ پنجم 1384، ج2، ص423.

14.دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز1381، خطبه 82.

15.مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج79، ص144.

16.معجم الوسیط.

17.مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج67،ص152.

18.برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، 1371، چاپ ششم، ص46

19.مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج74، ص211.

20.زمر/10.

21.ری شهری، محمد؛ پیشین، ص294.

22.همان، ج7، ص352.

23.همان، ج3، ح3797.

24.نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، 1385، ص583.

25.مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج68، ص38.

26.همان، ج69، ص71.

27.کهف/ 6.

28.توبه/ 128.

29.آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص474، ح10831.

30.آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، 1403، ص851.

موضوع قفل شده است