لبه تيغ ( تشابه بين فرقه مهدويون و بهائيت )

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لبه تيغ ( تشابه بين فرقه مهدويون و بهائيت )

با سلام
در اين تاپيك سعي بر اين است تا با بررسي تاريخي و تعليمي ظهور علي محمد باب و سپس بهالله - به وجه تشابهات ان با فرقه نوظهور مهدويون ( حجتيه سابق ) بپردازيم
بي شك انتظار ظهور همواره در جوامع انساني خصوصا در ميان مردم درمانده التيام بخش و مخدري بر دردهاست كه ميتواند كاركردي مثبت و يا مخرب داشته باشد - ميزان كشش اين نياز موجب تاثيرات متفاوت و گاه متضاد در جوامع ميگردد ممكن است موجب تحرك و جنب وجوش و اميدواري گردد و ممكن است با الت دست قرار گرفتن در ميان انديشه هاي شيطاني موجب رخوت و شيوع خرافات گردد
اين تب به هنگام بروز - چه با نيت مثبت و چه منفي در اغاز وجه تشابهاتي دارند اما با كمي دقت به مختصات انگيخته اي انها ميتوان به انگيزه هاي پنهان و پشت پرده آن و همچنين نوع وابستگي انان به اجانب و منابع قدرت پي برد
در اين مجال كه به تدريج پست ميشود قصد بر اين است تا با بررسي تاريخي هشداري مناسب به افراد پاكدل و معتقد داده شود تا در پاه و دام اهريمنان گرفتار نشوند

بشارت به كساني كه همه اقوال را ميشنوند و بهترين ان را بر ميگزينند

بخش اول :
پیدایش و تداوم هر فرقه ای در بستر تاریخ، تحت تأثیر عوامل مختلفی است؛ در مورد «چرایی» شکل گیری و «گرایش» برخی از افراد جامعه به فرقه بهائیت زمینه ها و عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نقش داشته و تأثیرگذار می باشد.

وضعیت فرهنگی
فرقه بهائیت در دوره قاجاریه به وجود آمد. از لحاظ فرهنگی، بیش از 90 درصد مردم بی سواد بودند، یکسری اعتقادات خرافی و اوهامی که رنگ مذهبی به خود گرفته بود در میان مردم رسوخ داشت و هرکس آن را قبول نمی کرد مورد لعن و تکفیر قرار می گرفت(1).در چنین فضایی، فرقه شیخیه طرح ایجاد ارتباط با معصومین علیهم السلام در خواب و رؤیا و غیره را مطرح نمودند. به این ترتیب «سید علی محمد باب» خود را باب امام زمان (عج) قلمداد کرد و سپس با اعلام نسخ دین اسلام، به ابداع دین جدید و ادعای پیغمبری پرداخت(2). بهائیت و کنشگران آن نیز این مسیر را ادامه دادند – و علی رغم مجاهدت و فعالیت های مختلف روحانیت بیدار در مقابله و جلوگیری از تحقق اهداف اصلی این مسلک سازی ها – به سبب جهل و فقر فرهنگی توده های مردم، گروهی را جذب می نمایند. در واقع جهت گیری کلی ایدئولوژی این فرقه جداسازی ملت ایران از مراجع تقلید و مشغول کردن آنان به مکتبی ساخته بشر و سرشار از جنبه های غیرعقلانی است و در نهایت گرایش به این ایدئولوژی موجب جدا شدن مردم از دین و دینداری گردیده پیوستن به مکاتب غیر دینی را تسهیل می نماید. نمونه های این جدا شدن از دین و دینداری و گرایش به مکاتب سکولار از سوی کنشگران بهائیت در دوران مشروطه و پهلوی قابل مشاهده می باشد(3).

وضعیت اقتصادی
اکثر مورخین از دوره قاجار به عنوان یکی از سیاهترین دوره های ایران یاد می کنند؛ کشور در وضعیت اسفباری به سر می برد به طوری که قحطی و رکود بازار همه جا را فرا گرفته بود. از طرفی بیماری های واگیردار مانند وبا، طاعون و جنگ های داخلی و خارجی، هزاران نفر را از بین برده بود، این آفات، هم از شمار مردم می کاست و هم بنیه و روحیه بازماندگان را تضعیف می نمود، در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه زیادی وارد شده بود. در چنین شرایط اقتصادی و با شکسته شدن روحیه مردم به علت شکست در جنگ ها...، احتمال گرایش مردم به روزنه امیدی که منجی عالم بشریت باشد و جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه فقر را بخشکاند افزایش می یافت(4) به همین خاطر عده ای از مردم به امید گشایش در امور اعتقادی، سیاسی، اقتصادی به وعده های مدعیان بابیت امیدوار شدند و بعدها نیز با حمایت استعمار و تبلیغات گسترده و خرج کردن پول های فراوان عده ای به طرفداری از علی محمد باب و میرزا حسینعلی بهاء ادامه داده و در نهایت به عنوان یک بهائی از جرگه مسلمانان خارج می شدند(5).

چنین وضعیتی در دوره های بعد نیز تداوم یافت چنانکه بخش قابل توجهی از بهائیان ایران روستائیان فقیری بودند که در روستاهای اربابان و مالکان بهائی زندگی می کردند. تعداد قابل توجهی از اینگونه روستاها در سراسر ایران وجود داشت که یا ملک بهائیان ثروتمند بود یا از موقوفات بهائی به حساب آمدند(6).

حضور بزرگ مالکان بهائی در تمامی دوران سلطنت پهلوی ادامه یافت. سیاست تقسیم اراضی دهه 1340 نیز این روند را تقویت نمود زیرا با سلب مالکیت از مالکان مسلمان و ایجاد آشفتگی در ساختار مالکیت و مدیریت روستایی راه را برای رشد بزرگ مالکان وابسته به دربار پهلوی – به ویژه بهائیان ــ هموار کرد. سلطه بهائیان بر دو نهاد اصلی متولی اراضی (اصلاحات ارضی و منابع طبیعی) عامل مهمی در تجدید ساختار مالکیت به سود اعضای منتفذ فرقه بهائی بود(7). و از این راه نهایت استفاده را در جهت گسترش فرقه انحرافی خود به کار می بردند.

وضعیت اجتماعی

از نظر اجتماعی نیز بروز این جنبش در ایران زمانی بود که پس از جنگ ایران و روس به علت افزایش تماس ب فرهنگ اروپایی، نوگرایی افکار بسیاری از متفکران و نیز عوام را به خود مشغول کرده بود و در نتیجه مخالفت با سنت های غلطی نظیر استبداد شاهان، زمینه برای ظهور حرکت های اجتماعی فراهم شده بود. در چنین شرایطی جنبش های اصلاحی چندی درایران شکل گرفتند و در این فضا برخی به فکر تغییر فرهنگ ملی حاکم و ایجاد نوآوری های مذهبی افتادند، در نتیجه این طرز تفکر بود که فرقه هایی چون شیخیه و بهائیه در کنار مکاتب سکولار در ایران ظاهر شدند و همواره در مقابل حرکت های احیاگر سنت های ملی- دینی ایستادند و حرکت های سنت شکن را تأیید کردند(8).

وضعیت سیاسی
علاوه بر شرایط مطلوب و مناسب فوق، شرایط سیاسی آن روزگار نیز عاملی بسیار مهم در ظهور و تداوم این فرقه محسوب می شودريال سنگینی فشارهای روزافزون و طاقت فرسای اقتصادی بر پیکر جامعه عصر قجر تنش های شدید و غیر قابل تحملی در مردم پدید آورد. دستگاه حاکمه در قالب فئودالیسم و یا فئودالیسم در قالب دستگاه حاکمه مردم را به بند کشید و برده گونه تمام حقوقشان را پایمال می کرد. در آن زمان آن چه به حساب نمی آمد، مردم بودند و آن چه صرفاً مدنظر و هدف نهائی بود همانا منافع سران و زمامداران بود که مملکت را ملک شخصی خویش برشمرده و دست به تاراج می زدند. هر چه از زمان حکمرانی اهل زوروقدرت می گذشت، ایران ضعیف ترو بیمارتر

و مردم بیچاره تر و فقیرتر و ناتوان در انتظار راه چاره به هر دری و هر جایی می زدند. نابودی و حراج مملکت به بهای فقر و فلاکت ملت تنگناهای شدید اجتماعی را به اوج رسانید. غفلت دولت مردان نسبت به تمام امور و بی بند و باری کاخ نشینان دیگر جایی برای تحمل و تداوم روند چپاول باقی نگذاشت. مردم ایران از ظلم و بی عدالتی ها جداً به ستوه آمده بودند(9).

علاوه بر ظلم و بی کفایتی پادشاهان قاجار در اداره امور کشور، نفوذ بی چون و چرای بیگانگان در ایران و فرمانبری محض قاجار در برابر سلطه انگلیس و روسیه و بازگذاشتن دست بیگانگان در امور داخلی ایران و بالاخره شکست در جنگ های ایران و روس روحیه عمومی مردم ایران را به شدت تحت تأثیر قرار داده و شکاف عمیقی بین دولت و ملت به وجود آورده بود(10). در چنین وضعیتی تحقیر، فقر، گرسنگی و بیماری ارمغانی بود برای مردم ایران که زمینه را برای نوعی درونگرایی و کناره گیری از امور اجتماعی در بین اقشار مختلف جامعه پدید آورد. اما در مقابل دربار که از روی خوش گذرانی و زیاده طلبی نمی توانست از هزینه های خود کم کند به فساد مالی از قبیل رشوه گیری و گرفتن مالیات مضاعف از مردم پرداخت. مضافاً اینکه در کنار آن چنین وانمود و القا می شد که این پیشامد باید اتفاق می افتاد و راهی جز تسلیم در برابر مقدرات نمی باشد و در نتیجه مردم را به بی تفاوتی و اندیشه های خیال پردازانه ای نظیر بابیه و بهائیت گرایش داده تا در مقابل اتفاقات مقاومتی از خو نشان ندهد(11).

از سوی دیگر جایگاه نهاد مذهبی در جامعه دوران قاجار و نحوه تعامل دستگاه سیاسی با آن، نقش مهمی در شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت و ریشه های اعتقادی و اجتماعی آن یعنی شیخیه و بابیه داشت؛ مراجع تقلید به عنوان رهبران واقعی ملت، اداره امور اجتماعی و اقتصادی آنان و امر قانون گذاری و قضاوت و تمشیت امور بین آنان را بر عهده داشت. نفوذ این سازمان مذهبی از بالاترین نقطه سلسله مراتب ساخت سیاسی کشور تا قلب تک تک آحاد شیعه گسترش داشت. آنان تنها پناهگاه مردم و حتی برخی صاحب منصبان حکومتی در مقابل دیکتاتوری و ظلم شاهان بودند.

به گفته «لمبتون»- پژوهشگر برجسته مسائل ایران- «بدین ترتیب نیروی طبقه روحانی تنها نیروی مقام در برابر رؤیم مملکت بود»(12). از این رو علی رغم برخی همکاری های علمای برجسته شیعه با پادشاهان قاجار در جهت حفظ حقوق مردم و مصالح جامعه اسلامی، به دلیل ماهیت استبدادی و خودکامه نظام پادشاهی، اقتدار سیاسی حاکم به هیچ وجه نفوذ و اقتدار نهادهای اصیل مذهبی را برنتابیده و همواره در صدد تضعیف آن به عنوان مهمترین مانع در مقابل خودکامگی های خویش، بود و ایجاد بدعت در دین نیز می توانست با تضعیف نهاد مذهبی از نفوذ و اقتدار آن بکاهد؛ از این روست که فتحعلی شاه علاقه و ارادت زیادی به شیخ احمد احسایی مؤسس فرقه شیخیه نشان می داد(13). و محمد شاه قاجار نیز به علت داشتن عقاید صوفیانه از علمای شیعه که رهبری فکری و اجتماعی داشتند، فاصله می گیرد و بدین گونه تا سال های آخر سلطنت ناصرالدین شاه به موازات افزایش فاصله میان ملت و دولت، به شدت از نقش و جایگاه علمای شیعه در حکومت کاسته شد.

در چنین شرایطی باب با استفاده از کسوت روحانیت و اعتبار نیابت امام زمان(عج) و وضعیت اسفبار مردم و هدایت و حمایت عناصر بیگانه توانست عده ای را به خود جلب نموده و شورش هایی را در مقابل دولت رهبری کند(14).

پس از باب نیز فرقه مختلف بهائیت با هدایت دقیق و حمایت آشکار و پنهان استعمار رشد نموده و در مقابل هر دو اقتدار اصلی موجود در جامعه یعنی دولت و علمای شیعه ایستاد. گرچه این امر موجب طرد بهائیت و پیروان آن از ایران شده و بهائیت در خارج از ایران رشد می یابد(15). به موازات آن، رشد بهائیت در دوران سلطنت احمدشاه قاجار و رضا شاه و محمدرضا شاه پهلوی، که بهائیان از نفوذ و حمایت فراوان در دستگاه دولتی برخوردار و توسط استعمارگران حمایت می شدند، شدت می یابد.

پی نوشت:
(1). علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: انتشارات مدیر، 1375، ص 272؛ علی نصری، نقدی بر اصول دوازده گانه بهائیت، اصفهان: گویا، 1382، ص9.
(2). بهائیت در ایران، سعید زاهد زاهدانی (گفت و گو)، فصلنامه موعود، ش38.
(3). بهائیت چیست؟ کانون رهپویان وصال شیراز، 1383، چاپ دوم؛ بهائیت در ایران، پیشین.
(4). ر. ک. : بهائیت در ایران، پیشین، صص 62-66.
(5). سید سعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، صص 55-77.
(6). جستارهایی از تاریخ تاریخ بهائیگری در ایران، عبدالله شهبازی، وبلاگ نویسنده.
(7). همان؛ ر. ک. : اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، تهران: مؤسسه تحقیقی رائین، بی تا، ص354.
(8). بهائیت در ایران، فصلنامه موعود، شماره 38.
(9). ر. ک. : تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی، انتشارات سخن، 1371.
(10). ایران در دوره سلطنت قاجار، همان.
(11). علی نصری، نقدی بر اصول دوازده گانه بهائیت، اصفهان، گویا، 1382، ص9.
(12). به نقل از: بهائیت در ایران، پیشین، ص71.
(13). ر. ک. : حامد الگار، نقش روحانیت پیشرو در جنبش مشروطیت، تهران: توس، 1359، ص95.
(14). مصطفی حسینی طباطبائی، ماجرای باب و بهاء، تهران: روزنه، 1379، ص45.
(15). بهائیت در ایران، پیشین، ص77.

فرقه مهدويون در واقع پس مانده هاي حجتيه است كه اخرين تلاش انها در به راه اندازي سي دي بسوي ظهور بود كه توسط علماي شيعه با واكنش تندي روبرو شدند - اين فرقه كه ادعاي ارتباط با امام زمان در خواب و رويا و حتي واقعيت را دارند بطور خزنده اي در حال نزج گيري و تصرف قدرت و نقاط حساس و كليدي كشور هستند - گرچه علما و روحانيون برجسته از اين فتنه جديد اگاه هستند اما خطر آنها به اعتراف اغلب روحانيون جدي است و در واقع بابيت و بهائيت جديدي در حال شكل گيري است
در ادامه مطالب - به طور مفصل بحث خواهيم كرد

[=Verdana]با سلام
قبلا دوستان در اینجا زحمت نقد انجمن حجتیه را کشیده اند در این تاپیک


http://www.askdin.com/showthread.php?t=3290

sina178s;105978 نوشت:
با سلام
فرقه مهدويون در واقع پس مانده هاي حجتيه است كه اخرين تلاش انها در به راه اندازي سي دي بسوي ظهور بود كه توسط علماي شيعه با واكنش تندي روبرو شدند - اين فرقه كه ادعاي ارتباط با امام زمان در خواب و رويا و حتي واقعيت را دارند بطور خزنده اي در حال نزج گيري و تصرف قدرت و نقاط حساس و كليدي كشور هستند - گرچه علما و روحانيون برجسته از اين فتنه جديد اگاه هستند اما خطر آنها به اعتراف اغلب روحانيون جدي است و در واقع بابيت و بهائيت جديدي در حال شكل گيري است
در ادامه مطالب - به طور مفصل بحث خواهيم كرد

[=Verdana]
با سلام
جناب
sina178s[=Verdana] لطفا بروید سر اصل مطلب و منظور اصلی خودتان را [=Verdana]بیان [=Verdana] کنید
و اینقدر هم مقدمه چینی نکنید !!
ان نتیجه ای که دنبال میکنید حاصل نمیشود بدر مقدس !!
موضوع قفل شده است