پاره‏اى از خرافات اعراب جاهليت

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
پاره‏اى از خرافات اعراب جاهليت

با سلام
عربهاى جاهليت عقايد خرافى بسيارى نيز داشتند كه‏شمه‏اى از آنها را«ابشهى‏»در كتاب‏«المستطرف‏»و ابن ابى‏الحديد در شرح نهج البلاغه (4) نقل كرده‏اند كه از نظر اطلاع ازانحطاط فكرى آنان و خدمت بزرگى كه آئين مقدس اسلام وپيامبر گرامى آن به آنها كرد تذكر برخى از آنها در اينجا بد نيست كه از آنجمله مى‏نويسند:



بسيارى از آنها هنگامى كه مى‏خواستند به سفرى بروندشاخه گل‏«رتم‏» (5) را گره مى‏زدند و چون باز مى‏گشتند به سراغ‏آن گره مى‏رفتند و چنانچه آن گره باز شده بود معتقد بودند كه زن‏آنها در غياب به آنها خيانت ناموسى كرده و اگر گره باز نشده‏بود مطمئن مى‏شدند كه زنشان در غياب خيانتى به ايشان‏نكرده!...



و يا اينكه هرگاه دچار خشكسالى مى‏شدند درختهائى مانند«سلع‏»و«عشر»را كه چوب آنها آتش زيادى داشت مى‏كندند وقسمتى از آنرا بر دم گاو مى‏بستند و آنرا آتش زده و آن گاو زبان‏بسته را به بالاى كوه مى‏بردند و معتقد بودند كه با اينكار توجه‏خداى را براى نزول باران جلب مى‏كنند...! (6)



و مانند اينكه اگر شخص بزرگ و كريمى از آنها از دنيامى‏رفت‏شتر او را مى‏آوردند و سر آن حيوان را به عقب برگردانده‏و محكم مى‏بستند و او را در گودالى بدون آب و علف‏مى‏انداختند تا به همان حال جان دهد.


و گاه مى‏شد كه پس ازمرگ آن حيوان جثه‏اش را مى‏سوزاندند و يا آنكه پوستش را كنده‏و از گياهى موسوم به‏«تمام‏»آنرا پر مى‏كردند و معتقد بودند كه‏اينكار سبب مى‏شود تا آن مرد پس از اينكه محشور مى‏شود سواره‏باشد و مركب داشته باشد...



و يا اينكه اگر كسى از آنها به شهر يا قريه‏اى‏«وبا»خيزمى‏رفت از ترس آنكه دچار وبا و يا اجنه نشود پيش از ورود بر دم‏دروازه آن شهر ايستاده و صدائى همانند صداى خران مى‏كرد واستخوان خرگوش به گردن خود آويزان مى‏كرد و عقيده داشتندكه با اينكار از شر وبا و جنيان در امان خواهد ماند...و يا اينكه‏فرزندان خود را براى آنكه دچار جنون و يا ارواح خبيثه نشوندسرتا پا نجس كرده و يا كهنه آلوده به خون حيض و يا استخوان‏مردگان را بر او مى‏آويختند... (7) .



و مانند اينكه اگر مردى از آنها عاشق مى‏شد و عشق اوبرطرف نمى‏شد يكى از آنها آن مرد را بر دوش خود سوارمى‏كرد،و آن ديگرى مى‏آمد و مفتولى آهنين را داغ مى‏كرد ودر ميان دو ران او مى‏نهاد،و بدين ترتيب درد عشق را از سر اودور مى‏كردند...!
و يا اينكه به منظور شجاع شدن گوشت درندگان رامى‏خوردند...!



...و براى مسافرى كه نمى‏خواستند بازگردد هنگام رفتن اوپشت‏سرش آتش مى‏افروختند و برخى نيز پشت‏سرش كوزه‏مى‏شكستند... (8) ...و براى اينكه جن زده نشوند استخوان خرگوش بگردن خودمى‏آويختند...!



...و دختر يا زن بى‏شوهرى كه خواستگار به سراغش‏نمى‏آمد موى يك طرف سرش را پريشان مى‏كرد و به آن چشمى‏كه در طرف ديگر سرش بود سورمه مى‏كشيد،و با يك پاى خودراه مى‏رفت-و همه اينكار را در شب انجام مى‏داد-و آنگاه‏مى‏گفت:
«يا لكاح،ابغي النكاح قبل الصباح‏»!



و معتقد بودند كه اينكار موجب مى‏شود تا بزودى‏خواستگارى به سراغ او بيايد و شوهر كند... (9) و خرافات بسيارزياد ديگرى كه ذكر تمامى آنها نياز به تاليف كتاب‏جداگانه‏اى دارد،و با اطلاع اجمالى آنها خواننده محترم بهترمى‏تواند به معناى سخنان رهبران بزرگوار اسلام واقف گردد و ازعمق جهالت و نادانى اعراب زمان جاهليت اطلاع حاصل‏نمايد،
چنانچه امير المؤمنين عليه السلام فرمايد:
«بعثه و الناس ضلال في حيرة،و حاطبون في فتنة،قد استهوتهم‏الاهواء،و استزلتهم الكبرياء،و استخفتهم الجاهلية الجهلاء،حيارى‏في زلزال من الامر،و بلاء من الجهل‏» (10)
و در جاى ديگر فرمايد:«...و انتم معشر العرب على شر دين،و في شر دار،تنيخون بين حجارة خشن،و حيات صم،تشربون الكدر،و تاكلون الجشب،و تسفكون دماءكم،و تقطعون ارحامكم، الاصنام‏فيكم منصوبة،و الآثام فيكم معصوبة‏» (11)
و از همه اينها بدتر آن عادت زشت و نكوهيده و جنايت‏بى‏سابقه يعنى دختر زنده بگور كردن بود كه در قرآن كريم نيز ازآن ياد شده

4- المستطرف ج 2 ص 89 و شرح ابن ابى الحديد ج 19 ص 382-429.
5- «رتم‏»گياه و يا گلى است به نام پر طاوس كه دانه‏هائى شبيه به عدس دارد.
6- شاعر عرب در مذمت بنى نهشل كه بگفته خود آنها را«اصحاب الحور»-ياران‏گاو-خوانده گويد:
قل لبني نهشل اصحاب الحور اتطلبون الغيث جهلا بالبقر و سلع من بعد ذاك و عشر ليس بذا يجلل الارض المطر
و بگفته برخى از هوشمندان شايد اين دسته اعراب زمان جاهليت در اين‏عادت ناپسند از هنديان پيروى كرده‏اند كه گاو را مقدس دانسته و او را فرشته‏اى‏پنداشته كه به خشم خداوند دچار گشته و به زمين درافتاده...
7- شاعر عرب گويد:
يقولون علق يالك الخير رمة و هل ينفع التنجيس من كان عاشقا
و زن عربى كه بچه‏اش را تنجيس كرده بود تا شايد از مرگ رهايى يابد اما اينكارسودى نداد و بچه‏اش مرد مى‏گويد:
-نجسته لو ينفع التنجيس و الموت لا تفوته النفوس
8- يكى از شاعران عرب در مدح قبيله خود گفته:
و لا نكسر الكيزان في اثر ضيقنا و لكننا نقفيه زادا ليرجعا
9- و يكى از آنها درباره زنى از زنان عرب گفته:
تصنعي ما شئت ان تصنعي و كحلى عينيك اولا فدعى ثم اجحلي في البيت او في المجمع مالك في بعل ارى من مطمع
10- خطبه 91 نهج البلاغه.
11- خطبه 25 نهج البلاغه.