شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟ يه آقايي با3 - 4 فرزند با دختري.....

تب‌های اولیه

47 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟ يه آقايي با3 - 4 فرزند با دختري.....

سلام همراهان و دوستان
نظرسنجي
يه مشاوره اي داشتم مي‌خوام بدونم شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟
داستان از اون جا شروع شد كه مردي براي مشاوره چند جلسه آمد از وضع زندگيش گفت. از ارتباطش با همسرش راضي نبود. اهل ارتباط با ديگران بود و عاشق سفر داخل شهر و بيرون شهر. اما همسرش بي روح بود و بي نشاط. مي‌گفت گاهي خواهر خانمم به او مي‌گفت كه كمي به خودت برس اين چه وضعي است و به خاطر كم كاري و بي‌نشاطي خواهرش از من عذرخواهي مي‌كرد.
از او خواستم با خانمش براي مشاوره بيايد ولي خانمش زير بار نمي‌رفت.
تا اين كه يك روز ديگه اون مرد براي مشاوره آمد مي گفت راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم.
او را از اين كار باز داشتم و گفتم زندگي ات در خطر است سرويس را به راننده ديگر بده. گفت ببينم چه مي شود.
بعد از 5 سال او را ديدم خودش سخن گشود و گفت داستان ان دختر را كه يادت هست من خانمم روز به روز سردتر و سردتر شد من مجبور شدم با آن دختر صحبت كنم ان دختر هم شرايط زندگي بدي داشت و با اين كه مي دانست من همسر و فرزند دارم حاضر شد همسر دوم من شود و من او را حدود 5سال است كه عقد كرده ام اما گفته بودم فعلا چون شرايم مناسب نيست نمي‌توانم تا زماني كه شرايطم جور شود اعلام كنم تو همسرم هستي.
الان هم برخي ما را تو خيابان ديده ام از جمله خانواده همسرم.
اين خانم در اين 5 سال هميشه كمك مالي به من كرده .
هميشه اصرار مي كند كه زن و بچه ام را بيرون ببرم و حتي گاهي براي فرزندام هديه مي‌خرد و مي گويد به آنها بده.....
گفتم زن اولت فهميده گفت فهميد و كمي آبرو ريزي كرد به او گفتم كه خودت باني شدي چقدر خواهرت و من تذكر داديم و....
گفتم نمي ترسي بچه ها را بذاره بره؟ گفت مي دونم اين كار را نميكنه چون شرايط خونه خودشون جهنمي است كه قابل تحمل براش نيست و دوم اين كه تجربه نشان داده كه او را خانواده خودش هم بيش از چند روز تحمل نمي كنند

شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

سلام

اطلاعات بیشتری لازم دارد

باید از خانواده همسر اول اش پرس و جو کرد که چه شرایطی در قبل از ازدواج داشته است؟

قبل و بعد از فهمیدن ماجرا چه رفتاری همسرشان داشتند
و...

سلام
ممنونم شركت كرديد در بحث
به هرحال كار به اين جا كشيده شده قصد محاكمه و قضاوت نداريم الان با همين اطلاعات چه ميشه كرد بر فرض اين است كه همه گفته هايش درسته ( قرائن و گفته ي ديگران هم تأييد مي كنند كه همسراول همان گونه است كه گفتند)

سلام
طبق مطلبی که فرمودین اگه زن اول جایی برای رفتن نداره ، و رضایت به این کار همسرش داردیا ندارد مهم نیست چون تقصیر از خود اوست.
مرد که با همسر دوم بودن را ترجیح میدهد پس نسبت به همسر دوم نظری نمیدهم
اما مشکل زن اوله که به خودشو خانواده و شوهرش نمیرسه پس باید با این شرایط کنار بیاید. و بماند و بچه هاشو بزرگ کنه بهترین کار رو میکنه .
ببخشید چیزی که به ذهن من میرسه .

[="DarkSlateGray"]اوکی این اسونترین مشاورست

اگه من مشاوره این اقا بودم اولش یکی می خوابوندم زیره گوشش

بعدش میگفتم هردوشونونگه دار

با اون اولی همونجوری رفتار کن که دوست داره با دومی هم کهخودش می دونه

همیشه احترام زن اولشو داشته باشه و انتظاراتشو که این خانم زیاد اهلش نبوده نگه داره برا دومی

به دومی هم بگه لازم نکرده برا بچم کادو بگیری زندگیتو بکن با اونها هم کاری نداشته باش :Narahat az:(بچه پررو)[/]

اما نكته اي كه مي‌گفت و ميگه خانواده همسر اولم هم اعتراف دارند اين كه من اين 5 سال هيچ چيز براي همسر اولم كم نگذاشتم او را گردش و خانه اقوامش مي برم و براي هديه مي خرم ولي همسرم از وقتي فهميده بدتر رفتار مي كنه

البته ناگفته نمانه كه من قبل از ازدواج اصلا اين مرد را به دلائلي مجاز به ازدواج دوم نمي دونستم
1- وضعيت اقتصادي نامناسب براي اداره دو خانواده
2- عدم ثبات هيجاني
3- ازدواج با يك دختر اون هم دختري كه ازدواج را براي اين با اين مرد انتخاب كرده كه فعلا ميگه از ستون به ستون فرجه.
4- ازدواج دختر بدون هماهنگي خانواده و به خصوص پدرش بوده است

حامی;161505 نوشت:
4- ازدواج دختر بدون هماهنگي خانواده و به خصوص پدرش بوده است

سلام

پس باید این قسمت درست بررسی بشه

آیا این نوع عقد مشروع بوده یا خیر؟

این که مرده کم نگذشته خوبه

از لحاظ مالی عدالت را رعایت کرده؟:Gol:

mkk1369;161511 نوشت:
آیا این نوع عقد مشروع بوده یا خیر؟

يادم نيست از كدام بزرگوار تقليد مي كردند ولي از شخصي تقليد مي كردند كه عقد بدون اذن پدر را گناه مي دانند ولي اصل عقد را باطل نمي دانند

با سلام به همه اسک دینی ها
خدا عالم از اسرار پنهان و نهان هر زندگی است
اما تا جایی که عقل ناقص من قد میده طلاق رو تحت هیچ شرایطی مناسب هیچ کدام از 3 طرف ماجرا نمی بینم
زن اول با طلاق بی سر و سامان و بی پناه میشه
زن دوم با طلاق به ورطه پر خطر متعلقه گی می افته که در این جامعه گرگ کم خطر و بی آبرویی نیست
و شوهر هم تحت هر یک از شرایط یکی از بنیان ها و اساس زندگیش میریزه که این برای یک مرد بسیار سخت و خطرناکه
هرچند طرف چهارم درگیر در این ماجرا فرزندان این فرد هم هستند که باید مورد توجه قرار گیرند که بسیار حساس و مهم هستند
اما نظر من اینه که فرد باید هردو همسر خودشو حفظ کنه اما نه در یک منزل بلکه در 2 منزل جدا
و اگر توانایی داره و امکان امرار معاش براش فراهمه باید این کار رو انجام بده
اما اگه شرایط برای این کار مناسب نیست باید با هر دو همسرش برای زندگی در کنار هم به تفاهم برسه
و نکته آخر اینکه شرط عدالت رو فراموش نکنه
و این یعنی این که نباید بگه چون همسر اولم رابطه ای سرد با من داره پس دیگه لازم نیست بهش توجه کنم و تمام توجهش متوجه همسر دومش بشه
این شزط اسلام و قاعده بندگیه
یا علی مدد

حامی;161488 نوشت:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده



بعد از 5 سال طلاق دادن اون دختر خانم به ایشون ضربه سختی رو وارد میکنه با توجه به اینکه

خانوادشون هم بی اطلاع هستند.

و اینکه برای مرد هم مضر هست چون با توجه به بی کفایتی خانم دومشون در اداره شوهر و

زندگی، خواسته های طبیعی ایشون بی پاسخ میمونه و این از لحاظ اسلام هم درست نیست.

حامی;161488 نوشت:
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره



گرچه متأسفانه باید بگم حق این خانم هست که همچنین بلایی سرش بیاد ولی دور از انصاف و

خداباوری هست این رفتار، با توجه به اینکه ایشون شرایط برگشت به خانه پدری رو هم ندارند.

حامی;161488 نوشت:
3- هر دو را نگه دار



متأسفانه در این شرایط راه درست همینه.

ولی از طرف من به این آقا بگید که

آقای محترم با توجه به شرایط شما ازدواج دوم به نوعی حق شما بود ولی با توجه به شرایط

مالیتون ازدواج موقت و همچنین ازدواج با یک خانم بیوه و یا مطلقه، چرا آینده یک دختر خانم بی

تجربه و خام رو تباه کردی؟ هرچند این دختر خانم هم خیلی مقصر هستند.

:Gol:

guest;161501 نوشت:
اوکی این اسونترین مشاورست

اگه من مشاوره این اقا بودم اولش یکی می خوابوندم زیره گوشش

بعدش میگفتم هردوشونونگه دار

با اون اولی همونجوری رفتار کن که دوست داره با دومی هم کهخودش می دونه

همیشه احترام زن اولشو داشته باشه و انتظاراتشو که این خانم زیاد اهلش نبوده نگه داره برا دومی

به دومی هم بگه لازم نکرده برا بچم کادو بگیری زندگیتو بکن با اونها هم کاری نداشته باش :Narahat az:(بچه پررو)

سلام

خدا را باید شکر گفت که شما مشاور نشدین وگرنه کار زن وشوهرهایی که برای مشاوره پیشتون میآمدن به جاهای باریک کشیده میشد. :dar:
:ghati:
:kill:
:jangjoo:

حامی;161488 نوشت:
شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد: 1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده 2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره 3- هر دو را نگه دار 4-

سلام خدمت شما و همه دوستان نظر دهنده

متاسفانه نظرات را که خوندم هیچکس به نظرات و خواسته های دو زن نامبرده توجهی نکرده بود
که بسیار جای تاسف و نگرانی می باشد
همه مثل گوسفند با این خانمها رفتار کردند و از عقیده و خواسته انها هیچ صحبتی نکردند
یعنی نظر زنها در این شرایط اصلا مهم نیست ؟
به نظر من باید دید خواسته زنها چیست و بر اساس انها حکم کرد
اگر هرکدام از زنها تقاضای طلاق داشته باشند باید به ان احترام گذاشت و اگر هم خواهان زندگی در این شرایط باشند
باز هم باید بر اساس ان تصمیم گرفت
نه اینکه مرد هرکار دلش خواست بکند بدون کوچکترین ملاحضه ای به نظر و خواست این زنان

یاالله

با سلام

اصل بعد از ازدواج در اینه که تا جایی که ممکنه کسی رو طلاق نده و طلاق هم مبغوض خداست

توی توضیحاتتون ابهاماتی بود و اینکه احساس میشه مشکل حاد این فرد، داشتن دو زن نبوده مشکل این فرد زن اولش هستش حالا چه زن دوم داشته باشه و چه نداشته باشه

اول باید فهمیده بشه که الان بابت داشتن دو زن چه مشکلاتی برای او جدیدا پیش اومده

و اینکه این دو زن نگاهشون در زمان حاضر نسبت به همدیگه و این مسئله به چه صورته؟(چون فرمودی کمی آبروریزی کرد یعنی الان باهاش کنار اومده)

الان به نظر زن دوم مشکلی نداشته باشه و فقط باید انرژی و فکرش رو روی زن اول متمرکز کنه
صحبت کردن و وساطتت یه بزرگتر

ابراز علاقه کردن و اهمیت دادن به نیازهای زن اولش چون ممکنه این عدم توجه ناشی از براورده نشدن نیاز اون زن باشه

اگه مشکل این خانم فقط به خودش بریگرده هرطوری هست باید راضیش کرد که با یه مشاور حرف بزنه و مشکلش رو در میون بذار

خلاصه اینکه جمع بین هر دو بهتر از ترک هرد و یا ترک یکی هستش

ولی اگر واقعا این مرد همسر اولش رو دوست داشت باید بهش کمک میکرد
شاید در آن زمان زن به بیماری افسردگی مبتلا شده بوده
شاید خود مرد هم مقصر بوده که زن این رفتارها را از خودش بروز میداده
در مشاوره باید هر دو نفر حضور داشته باشند تا روانشناس بتونه بخوبی به حرفها دو طرف گوش بده تا بتونه راهنماییشون بکنه

باسلام.
به نظر من هم مرده هم دختره گناه کارن.ولی خوب اون زنه هم مقصره. ولی به هرحال دلیلی برای زن دوم نمیشه.آخه مردی که کمبود عاطفه داره که نمیچسبه به دختر مردم.اکثرا دخترا تو این سن وسال که نمیتونن تصمیم درستی در مورد ازدواجشون بگیرن.بهترین راه اینه که تصمیم گیرنده نهایی زن اول باشه. چون اون این وسط بیشترین ضربه رو میخوره.خوب اون مرده که به هر حال زندگیش حفظ میشه و دخترم اگه طلاق بگیره میتونه ازدواج کنه.
البته به نظرم دختره تعادل روانی درستی نداره.ممکنه بعدا ازش جدا بشه.چرا دختره با این آقا ازدواج کرده؟

با سلام :Black (15):
به نظر من هم همسر این آقا در این اتفاق خیلی تقصیر داره اما به قوله یکی از دوستان شاید مشکلی چیزی داشتند که باید به ایشون کمک میشد

به نظر من 5 سال هم زمانه زیادیه که همسر دوم ایشون دوام اوردند!
به نظر میرسه سن ایشون کمه و مشکلات زندگی و کمبود هاشون باعث شده راضی به ازدواج با یک مرد زن و بچه دار بشود و چند سال دیگه با مشاهده ی زندگی اطرافیان و هم سن و سال هایش و دل تنگی برای خانواده و نداشتن پشتیبان از این ازدواج پشیمون میشه
به علاوه با بزرگ شدن فرزندان این آقا مشکلاتش بیشتر میشه
این وسط بچه ها هم خیلی ضربه میخورن

به هر حال کاریه که شده و امیدوارم این مشکلات پیش نیاد
اما باید توجه داشت که به قول دوستان اینکه همسر اول سرد است باعث نشود که مرد هم نسبت به ایشون بی توجه بشه و مشکلات روحی این خانم بیشتر بشه
با هم زندگی کردن این دو همسر هم با هم اصلا کاره درستی نیست , اگر این آقا به فکره همسر اول نیست به فکره ضربه خوردن بچه هاشون باشه

به نظر من این آقا باید در حال حاضر تلاش کنه دو زندگی اش را در کمال آرامش حفظ کنه و منتظره طوفان باشد چون به این سادگی نه تنها مشکلات تمام نمیشود بلکه با گذشت زمان بیشتر هم میشود

نقل قول:
گفتم نمي ترسي بچه ها را بذاره بره؟ گفت مي دونم اين كار را نميكنه چون شرايط خونه خودشون جهنمي است كه قابل تحمل براش نيست و دوم اين كه تجربه نشان داده كه او را خانواده خودش هم بيش از چند روز تحمل نمي كنند
در ضمن این حرف مرد نهایت بی انصافی است که به این دو دلیل خیالش راحته خانمش نمیره
این خانم حتما مشکل داره که باید بهش کمک بشه

سلام:Gol:

ایام به کام:Gol:

بیشترین کسی که این وسط متضرر شده به نظرم اون دختر خانم هستش

این وسط خیلی چیزارو باخته

بعد هم بچه های اون خانم و آقا

در آخر هم برای اون خانم باید تاسف خورد

آقا هم که دیگه به خواسته هاش رسیده بیشترین نفع را ایشون برده!!!

به نظرم متاسفانه تنها کاری که میتونند بکنن ادامه دادن این شرایطه

حامی;161488 نوشت:
راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم.

هست هستی;161668 نوشت:
دخترا تو این سن وسال که عقل ندارن

دختر حداقل 18 یا 19 ساله عقل نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:tajob:

این چه حرفــــیه؟؟؟:no:

مطمنا اون خانم هم مشکلاتی داشتند که تن به این کار دادن و الان هم 5 ساله دارند تحمل می کنند!!!

علی یارتان:Gol:

باسلام.

po0neh;161687 نوشت:
دختر حداقل 18 یا 19 ساله عقل نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نه نداره.پسرا هم ندارن(اینو برا فمینیستا گفتم)
حدیثه تو چهل سالگی عقل کامل میشه.
اگه داشت که اینکارو نمیکرد و 5نفرو بدبخت نمیکرد.به هر حال اگرم مشکل داشته آدم خودخواهی بوده که به خاطر خودش بقیه رودرگیر کرده.

حامی;161488 نوشت:
سلام همراهان و دوستان
نظرسنجي
يه مشاوره اي داشتم مي‌خوام بدونم شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟
داستان از اون جا شروع شد كه مردي براي مشاوره چند جلسه آمد از وضع زندگيش گفت. از ارتباطش با همسرش راضي نبود. اهل ارتباط با ديگران بود و عاشق سفر داخل شهر و بيرون شهر. اما همسرش بي روح بود و بي نشاط. مي‌گفت گاهي خواهر خانمم به او مي‌گفت كه كمي به خودت برس اين چه وضعي است و به خاطر كم كاري و بي‌نشاطي خواهرش از من عذرخواهي مي‌كرد.
از او خواستم با خانمش براي مشاوره بيايد ولي خانمش زير بار نمي‌رفت.
تا اين كه يك روز ديگه اون مرد براي مشاوره آمد مي گفت راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم.
او را از اين كار باز داشتم و گفتم زندگي ات در خطر است سرويس را به راننده ديگر بده. گفت ببينم چه مي شود.
بعد از 5 سال او را ديدم خودش سخن گشود و گفت داستان ان دختر را كه يادت هست من خانمم روز به روز سردتر و سردتر شد من مجبور شدم با آن دختر صحبت كنم ان دختر هم شرايط زندگي بدي داشت و با اين كه مي دانست من همسر و فرزند دارم حاضر شد همسر دوم من شود و من او را حدود 5سال است كه عقد كرده ام اما گفته بودم فعلا چون شرايم مناسب نيست نمي‌توانم تا زماني كه شرايطم جور شود اعلام كنم تو همسرم هستي.
الان هم برخي ما را تو خيابان ديده ام از جمله خانواده همسرم.
اين خانم در اين 5 سال هميشه كمك مالي به من كرده .
هميشه اصرار مي كند كه زن و بچه ام را بيرون ببرم و حتي گاهي براي فرزندام هديه مي‌خرد و مي گويد به آنها بده.....
گفتم زن اولت فهميده گفت فهميد و كمي آبرو ريزي كرد به او گفتم كه خودت باني شدي چقدر خواهرت و من تذكر داديم و....
گفتم نمي ترسي بچه ها را بذاره بره؟ گفت مي دونم اين كار را نميكنه چون شرايط خونه خودشون جهنمي است كه قابل تحمل براش نيست و دوم اين كه تجربه نشان داده كه او را خانواده خودش هم بيش از چند روز تحمل نمي كنند

شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

ولی یک اشتباه بازم تکراری که من دیدم :
باید قبل از ازدواج با زن اول اشنا میشد صیغه میکرد ببینه این اصلا بدردش میخوره یا نه؟
2.به هر حال باید تصمیمی گرفته بشه که این وسط بچه ها اواره نشن
3.ایا حرف این مرد همش صحت داره؟
واین جمله (مي گفت راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم)
ببخشیدا اگر رک میگم میتونید پستم رو حذف کنید
این که بهش حس عجیبی داشتمو یه چیزی بهم الهام میشد همتون میدونید یه دروغه
جمله واقعی این میشه
(زنم خیلی با حوصله نبود خیلی بهم توجه نکرد دیدم یه دختر توی سرویسم هست که از لحاظ شرایطی هم چیز بدکی نیست میشه برای یه صیغه یا نامزدی تورش کرد ) البته ببخشید رک گفتم در کل همه دخترها میدونید که یک دختر باخانواده یا شرایط خوبی داشته باشه بعید میدونم بشه زن یک ادمی که همسر داره
در ثانی یقین داشته باشید توی سرویس دانشجویی مرده با یک نگاه عاشق میشه و احساس عجیبی پیدا میکنه و جالبی اینه دختره دارای وضعیت خوبی هم نیست و شرایط قبول میکنه ؟
یه کم فکر میکننم میبینم مرده هم همچین تنها نبوده و توی این سرویس دنبال ارتباط با یکی از دخترها بوده و یکی رو بر اساس شرایطش جور کرده
و نظر من هم اینه زن ادم هم الکی پریشون یا ناراحت نمیشه میشه تا حدودهایی بفهمم مرده از چه جنس ادمی بوده Smile
همه گناه ها رو و اشتباهات از همسرشون نبوده
موفق باشید

سلام
زن و مردی که در خونه نیازهاشون برآورده نشه
مطمئن باشید در صدد بر میان که این نیازها رو جای دیگه ای جستجو کنن
این آقا نیازهاش در داخل خونه تامین نمیشه
حالا که یه فرصت پیدا کرده و دختر خانومی پیدا شده و با شرایط اون آقا
مشکلی نداره پس یه ازدواج (به فرض قانونی بودن )اتفاق میفته
که اگه این ازدواج اتفاق نمیفتاد اون مرد شاید به طرف زنان بی بندوبار و خیابانی
کشیده میشد پس با این ازدواج جلوی برخی از کثافت کاریها گرفته شده
ضمنا این آقا فرمودن اون خانوم از نظر مالی بهشون کمک میکرده پس از نظر مالی
مشکلی برای اون آقا بوجود نیومده حتی کمک خرجشم شده
شاید این خانوم دوم اگه ازدواج نمیکرده شرایط خیلی بدتری براش پیش میومده
پس نتیجه میگیریم که در این شرایط هر دو خانومش رو نگه داره
ولی سعی کنه که حق هیچ کدوم رو ضایع نکنه

mr.programmer;161739 نوشت:
ولی یک اشتباه بازم تکراری که من دیدم : باید قبل از ازدواج با زن اول اشنا میشد صیغه میکرد ببینه این اصلا بدردش میخوره یا نه؟

سلام
در مورد مطلب شما هم باید گفت که صیغه کردن برای ازدواج هنوز در جامعه ما جایی برای خودش باز نکرده و تقریبا 90 درصد خانواده ها با این امر مخالفند

حامی;161488 نوشت:

شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

با سلام و احترام

به نظرم هر دو رو نگه داره به شرط عدالت و کمک و محبت به هر دو.

به نظرم این آقا باید با تدبیر و مدیریت درست جایگاه هر دو رو به خوبی نگهدارند، و چون یقین دارند که خانم اول به خاطر شرایط خانوادشون طلاق نمیگیره باید خیلی مواظب باشند که کوچکترین ظلمی رو به ایشون نکنند.

موفق باشید.

سلام
با تشکر از جناب حامی که موضوعات خوب مطرح میکنند و بقیه را هم دخیل میکنند تا قدری تجربیاتمون و افکارمون را تست کنیم.
به نظر بنده حالا که این دختر خانم را به عقد خودش در آورده نگهش داره و البته زن اولش را اما به شرطها و شروطها.
توی خانواده دختر مطرح نشه و تا جایی که امکان داره کسی نفهمه ،تا شاید برای دختر موقعیت ازدواج پیش بیاد (البته منظورم این نیست که اگر شخصی پیش اومد از اون پنهان کنه که قبلا ازدواج کرده،اما بتونه به یک زندگی بهتر بره)به نظرم دختر حقشه که زندگی بهتری داشته باشه.
من چند مورد دیدم که آقا همسر دوم اختیار کردند و عموما شرایط زن دوم را نداشته اند و به دلیل مشکلات در زندگی اول به سمت زندگی دوم میره.
قدری به همسر اولش محبت بیشتری نشون بده تا حداقل از زندگی بیش از این ناراضی نباشه و تا جایی که ممکنه حفظ آبرو کنه و نگذاره کسی بفهمه تا برای آینده بچه ها مشکلی پیش نیاد.
به نظر حالا که آقا با اون دختر خانم به رضایت روحی و جسمی میرسه با روحیه شاد بره خونه و به همسر و فرزندانش تا حد توان محبت کنه و بیش از پیش توجه نشون بده.

سلام
ممنونم از همه شما که با نکات خوب تون در بحث شرکت کردید
من با قرائنی که می دیدم به این آقا اخطار داده بودم که کار شما مشکل داره و احتمال داره با راننده سرویس دختران شدن و مشکلات زناشویی تان به دختری وابسته شوی.
البته این دختر هم این 5 سال با او بوده با هم سفر هتلٰ گردش داخل شهر، خرید و رفته اند و دختر و این آقا همدیگر را شدیدا می خواهند.
من یک بار گفتم بهتره کسی که میخواد همسر دوم اختیار کند تست بالینی و شخصیت بدهد. منظورم این نبود که تشویق کنم زن دوم بگیرند و توضیح هم دادم تا خانم ها اشتباه متوجه نشوند.
این که در اسلام هم گفته شده که مرد دو زنه باید عادل باشد در کل به معنی تشویق به دو زن گرفتن هر مردی نیست از جهتی هم می توان از باب حکایت از اتفاقات داخل جامعه انسانی دانست یعنی چون خدا می دانسته در جامعه عملا برخی (چه مرد چه زن) به این ازدواج به دلائلی رو می آورند حالا که این کار اتفاق افتاد باید مرد تلاش کند بر هیجان و عاطفه خود کنترل داشته باشد و به هیچ یک ظلم نکند

حامی;161847 نوشت:
این که در اسلام هم گفته شده که مرد دو زنه باید عادل باشد در کل به معنی تشویق به دو زن گرفتن هر مردی نیست از جهتی هم می توان از باب حکایت از اتفاقات داخل جامعه انسانی دانست یعنی چون خدا می دانسته در جامعه عملا برخی (چه مرد چه زن) به این ازدواج به دلائلی رو می آورند حالا که این کار اتفاق افتاد باید مرد تلاش کند بر هیجان و عاطفه خود کنترل داشته باشد و به هیچ یک ظلم نکند

تأمل شود

یلدا;161798 نوشت:
سلام
در مورد مطلب شما هم باید گفت که صیغه کردن برای ازدواج هنوز در جامعه ما جایی برای خودش باز نکرده و تقریبا 90 درصد خانواده ها با این امر مخالفند

تقربیا 80 درصد دخترها رابطه بدون صیغه هم دارن کاری نداره برای اثبات حرفم یک بار برید و به روی دبیرستان دخترانه یه نگاه کنید.
با دختر باید حرف بزنی و بشناسیش و بعد ازدواج کنی
من یکی که عمرا بدون شناخت و برخورد دختری رو برای ازدواج نمیخوام انتخاب نمیکم.
مگه ازدواج چیزه کمیه ؟ حرف یک عمر زندگی هست
اگر خانواده موافقت نکردن بهتره این ازدواج صورت نگیره
که نمونه های زیاد اینجور اشتباه و عواقبشو داریم میبینیم
موفق باشید


با سلام
اطلا عاتی که شما برای نظر دادن ارائه کرده اید خیلی کم است وکار را برای نظر دهی سخت می کند. با این حال خدمتتان عرض کنم :
1-خود این آقا دچار مشکل روحی است وبرای مشکلات خود سعی می کند دیگران را مقصر جلوه دهد.درست است که
این آقا با همسر اول مشکل داشته ولی معلوم است که از همسر دوم هم سوء استفاده می کند. وبا کسی ازدواج کرده که خود مشکل دارد وبه نوعی موقعی که با همسر دوم هم مشکل پیدا کند با خیال راحت پیش خود می گوید که او هم روی باز گشت به خانواده را ندارد .در واقع این آقا فقط بفکر خود وخواسته ی خود است. توجیه پیدا کردن برای رفتارها ی خود وحل مقطعی مشکلاتش بدون نگاه کردن به عوارض طولانی مدت تصمیماتش.

البته حضور جناب استاد حامی جسارت نشود .پیشنهاد من این است که این آقا را با مشکلات شخصیتی خودش روبرو کنید و من واقعی اش را به او نشان دهید ودفاعهایی که در مقابل مشکلاتش از آن استفاده می کند را برایش شرح دهید.و رفتارهایی را که موجب مشکلاتش می شود را به او بشناسلنید و همچنین پیامد رفتارهایش را .در مرحله بعد یک سری مهارتهای زناشویی وارتباط را به ایشان واگر قبول کردند همسرانشان آموزش دهید . ودر آخر با حکم کلی دادن مخالفم و شما سعی کنید تابا حل تعارضهایش خودش توانایی حل مشکلاتش را پیدا کند.

و من الله التوفیق


حامی;161488 نوشت:
سلام همراهان و دوستان
نظرسنجي
يه مشاوره اي داشتم مي‌خوام بدونم شما جاي من بوديد چه مي‌كرديد؟
داستان از اون جا شروع شد كه مردي براي مشاوره چند جلسه آمد از وضع زندگيش گفت. از ارتباطش با همسرش راضي نبود. اهل ارتباط با ديگران بود و عاشق سفر داخل شهر و بيرون شهر. اما همسرش بي روح بود و بي نشاط. مي‌گفت گاهي خواهر خانمم به او مي‌گفت كه كمي به خودت برس اين چه وضعي است و به خاطر كم كاري و بي‌نشاطي خواهرش از من عذرخواهي مي‌كرد.
از او خواستم با خانمش براي مشاوره بيايد ولي خانمش زير بار نمي‌رفت.
تا اين كه يك روز ديگه اون مرد براي مشاوره آمد مي گفت راننده سرويس چند دختر دانشجوشده ام و مدت هاست آنها را مي برم و مي آورم به يكي از آنها حس عجيبي دارم.
او را از اين كار باز داشتم و گفتم زندگي ات در خطر است سرويس را به راننده ديگر بده. گفت ببينم چه مي شود.
بعد از 5 سال او را ديدم خودش سخن گشود و گفت داستان ان دختر را كه يادت هست من خانمم روز به روز سردتر و سردتر شد من مجبور شدم با آن دختر صحبت كنم ان دختر هم شرايط زندگي بدي داشت و با اين كه مي دانست من همسر و فرزند دارم حاضر شد همسر دوم من شود و من او را حدود 5سال است كه عقد كرده ام اما گفته بودم فعلا چون شرايم مناسب نيست نمي‌توانم تا زماني كه شرايطم جور شود اعلام كنم تو همسرم هستي.
الان هم برخي ما را تو خيابان ديده ام از جمله خانواده همسرم.
اين خانم در اين 5 سال هميشه كمك مالي به من كرده .
هميشه اصرار مي كند كه زن و بچه ام را بيرون ببرم و حتي گاهي براي فرزندام هديه مي‌خرد و مي گويد به آنها بده.....
گفتم زن اولت فهميده گفت فهميد و كمي آبرو ريزي كرد به او گفتم كه خودت باني شدي چقدر خواهرت و من تذكر داديم و....
گفتم نمي ترسي بچه ها را بذاره بره؟ گفت مي دونم اين كار را نميكنه چون شرايط خونه خودشون جهنمي است كه قابل تحمل براش نيست و دوم اين كه تجربه نشان داده كه او را خانواده خودش هم بيش از چند روز تحمل نمي كنند

شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

سلام استاد حامی ، من نظرم به این اقا این بود اگه روانشناس بودم....
میگفتم هر معلولی نیاز مند یک علت هست !!!!
خانم شما همینجور بی دلیل سرد شدن!!!!!!!
یعنی شما از اول ازدواج فرشته بودید ولی ایشون بی توجه به فرشته بودن شما هی سرد میشد!!! یعنی شما تماما در اختیار زنت بودی ولی ایشون کلا یخچال بود!!!
ایشون پس اول با شما چرا ازدواج کرد؟؟؟
با شما ازدواج کرد که حالتون و بگیره؟؟؟
همسرش بی روح بود؟؟؟؟ پس چجوری زنده مونده بود!!! الله اکبر!!! بدون روح زنده موندن حرفیه که فقط تو اخرالزمان شنیده میشه!!!
خب خانما اگه کلا از شوهرشون محبت و غیرت ببینن اکثرا جونشون و فداش میکنن....
من خیلی حرف دارم که تو این تایپیک نمیگنجه راجبه این موضوع...
اون خانم بی دلیل به مشاوره نمیومد؟؟؟
نمیشه بخاطر حرف یکطرفه ی این اقا به قاضی رفت...
صد در صد باید خانمشون تو جلسه ی مشاوره میومد و از حق خودش دفاع میکرد...
و جلسه ی مشاوره مثل مسابقه ی فوتبال نیست که اگه یکطرف اون تو حاضر نشه 3بر صفر بازنده بشه !!!
جواب من به این اقا اینه که برو یکم واقعا فکر کن چرا زنت سرده ....
البته اکثر ادما هنگام برخورد با یک مشکل بجای مبارزه با اون برای حل کردنش ، کنار میکشن و میرن ساده ترین کار رو میکنن ...
فرق ادمای بزرگ با کوچیک هم همین موضوعه ، زمان مواجه با مشکلات و امتحانات هست که عیار ادما مشخص میشه...
که عیار این اقا هم مشخص شده تو برخورد با موضوع سرد بودن همسرش ، بجای کمک به همسرش رفته یک زن دیگه گرفته تا بیشتر عذابش بده...
تازه اگه دلیل سرد بودن همسرش خود این اقا نباشن با رفتاراشون!!!!
حق یک خانم تو این زمونه چیه ؟
من به این اقا میگم که : اگه تو جای خانم اولت بودی دوست داشتی شوهرت تو این جریان با تو چیکار کنه؟
نگو بهش اجازه ی ازدواج میدادی که مطمئنا اسمون بخاطر این دروغت به زمین میاد!!!!
جدا از این حرفا ... بابا انسان تو 3 یا 4 تا بچه داری حالا اومدی میگی زنت سرده!!!!
بنظر من مشکل این اقا خانمش نیست!!! مشکل چیز دیگه ای هست .... که بهتره گفته نشه..... مشکل این اقا و امثال ایشون چیز دیگه ای هست...
ببخشید من نظرم تند بود... ما دوتا داماد مثل همین اقا داریم که بهتره بیش از این راجبش بحث نکنم...

اندیشه;162014 نوشت:
سلام استاد حامی ، من نظرم به این اقا این بود اگه روانشناس بودم....
میگفتم هر معلولی نیاز مند یک علت هست !!!!
خانم شما همینجور بی دلیل سرد شدن!!!!!!!
یعنی شما از اول ازدواج فرشته بودید ولی ایشون بی توجه به فرشته بودن شما هی سرد میشد!!! یعنی شما تماما در اختیار زنت بودی ولی ایشون کلا یخچال بود!!!
ایشون پس اول با شما چرا ازدواج کرد؟؟؟
با شما ازدواج کرد که حالتون و بگیره؟؟؟
همسرش بی روح بود؟؟؟؟ پس چجوری زنده مونده بود!!! الله اکبر!!! بدون روح زنده موندن حرفیه که فقط تو اخرالزمان شنیده میشه!!!
خب خانما اگه کلا از شوهرشون محبت و غیرت ببینن اکثرا جونشون و فداش میکنن....
من خیلی حرف دارم که تو این تایپیک نمیگنجه راجبه این موضوع...
اون خانم بی دلیل به مشاوره نمیومد؟؟؟
نمیشه بخاطر حرف یکطرفه ی این اقا به قاضی رفت...
صد در صد باید خانمشون تو جلسه ی مشاوره میومد و از حق خودش دفاع میکرد...
و جلسه ی مشاوره مثل مسابقه ی فوتبال نیست که اگه یکطرف اون تو حاضر نشه 3بر صفر بازنده بشه !!!
جواب من به این اقا اینه که برو یکم واقعا فکر کن چرا زنت سرده ....
البته اکثر ادما هنگام برخورد با یک مشکل بجای مبارزه با اون برای حل کردنش ، کنار میکشن و میرن ساده ترین کار رو میکنن ...
فرق ادمای بزرگ با کوچیک هم همین موضوعه ، زمان مواجه با مشکلات و امتحانات هست که عیار ادما مشخص میشه...
که عیار این اقا هم مشخص شده تو برخورد با موضوع سرد بودن همسرش ، بجای کمک به همسرش رفته یک زن دیگه گرفته تا بیشتر عذابش بده...
تازه اگه دلیل سرد بودن همسرش خود این اقا نباشن با رفتاراشون!!!!
حق یک خانم تو این زمونه چیه ؟
من به این اقا میگم که : اگه تو جای خانم اولت بودی دوست داشتی شوهرت تو این جریان با تو چیکار کنه؟
نگو بهش اجازه ی ازدواج میدادی که مطمئنا اسمون بخاطر این دروغت به زمین میاد!!!!
جدا از این حرفا ... بابا انسان تو 3 یا 4 تا بچه داری حالا اومدی میگی زنت سرده!!!!
بنظر من مشکل این اقا خانمش نیست!!! مشکل چیز دیگه ای هست .... که بهتره گفته نشه..... مشکل این اقا و امثال ایشون چیز دیگه ای هست...
ببخشید من نظرم تند بود... ما دوتا داماد مثل همین اقا داریم که بهتره بیش از این راجبش بحث نکنم...

سلام وعرض ادب

دقیقا دوستان به همه ی جوانب نگاه کردند و انصافا پاسخهای خوبی دادند بنده هم تقریبا با نظر اندیشه بزرگوار موافقم.چرا که این موضوع باید ریشه یابی بشه. این آقا برای رسیدن به خواسته هاش ازدواج دوم را انتخاب میکنه ودلیل این کارش را کم لطفی همسر اول میدونه در حالی که اصلا توجهی به علت این کم لطفی ها نمیکنه.استاد حامی فرمودند این آقا برای همسر اول وبچه ها همه کاری کرده وسعی کرده با بردن تفریح وخرید و...شرایط خوبی را براشون مهیا کنه اما باز فایده ای نداشته.متأسفانه امروزه بعضی از آقایون بی انصاف فکر می کنند تنها با محبت های مالی ومادی می تونند از سرد بودن خانمها جلوگیری کنند در حالی که این اشتباهه بزرگه ودلیلش هم عدم شناخت روحیات وویژگیهای روحی وروانی زن هست.اگر آقایون بدونند که محبت برای خانمها فقط در پول خلاصه نمیشه کمتر شاهد چنین مشکلاتی میشیم.توجه کردن به احساسات وعواطف پاک یک زن مهمترین وظیفه ی مرد هست که کمتر بهش بها داده میشه.بنابراین به نظر بنده ریشه ی این مشکل آقا هست نه خانم چرا که حتی با وجودی که این آقا از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشته وشرایط سختی داشته اما این خانم با سعه ی صدر به خاطر بچه ها این زندگی را تحمل کرده وارزش کار این خانم نادیده گرفته شده.

اما حالا با این شرایط اگر خانم اول حاضر همسر دوم را قبول کنه واز نظر روحی وعاطفی دچار مشکل نمیشه که هیچ.(البته خیلی کم پیش میاد خانمها از چنین روحیه ای برخوردار باشند)در این شرایط هر دو را نگه داره به شرط عدالت والبته توجه بیشتر به فرزندان که حقشون ضایع نشه.

اما اگر خانم اول تحت هیچ شرایطی نمیتونه با همسر دوم کنار بیاد به نظر بنده شرایط طلاق برای همسر دوم خیلی راحت تره تا همسر اول چرا که فرزندی در کار نیست واگر طلاق بگیره فقط خودش دچار مشکل میشه نه بچه ها .

در نهایت این یه شرایط بحرانی هست وهر نوع تصمیمی بد .اما لااقل از بین بد وبدتر میشه بد را انتخاب کرد.

سلام
پاسخ استاد سینا واقعا خاص بود . من را خیلی به فکر فرو برد:ok:
به عنوان یک خانم ازتون ممنونم از این که اینقدر به جایگاه زن ارزش میگذارید و از اون حمایت میکنید.:Kaf:
من خودم به عنوان یک جنس مونث به این خوبی نمیتونستم از جایگاهی دفاع کنم:Kaf:

mr.programmer;161851 نوشت:
تقربیا 80 درصد دخترها رابطه بدون صیغه هم دارن کاری نداره برای اثبات حرفم یک بار برید و به روی دبیرستان دخترانه یه نگاه کنید.

سلام
نمیشه گفت 80 درصد دختران بی بند و بار هستن
شما دارین به همه خانومها مخصوصا دختران توهین میکنید :Ghamgin:
mr.programmer;161851 نوشت:
با دختر باید حرف بزنی و بشناسیش و بعد ازدواج کنی من یکی که عمرا بدون شناخت و برخورد دختری رو برای ازدواج نمیخوام انتخاب نمیکم.

این حرف شما رو قبول دارم که دختر و پسر باید از همدیگه شناخت داشته باشن ولی به شرط و شروطها
این شناخت میتونه به صورتی باشه که خونواده ها در جریان باشن نه از راه غیر قانونی نه دوستی خیابونی
و دوستیهای پنهانی
آقایی که قصد شناخت یه خانومی رو داره میتونه دو سه جلسه بره خونه این خانوم و باهاش صحبت کنه
میتونه در مورد خونواده و دختر خانوم تحقیق کنه اینطوری میتونه به شناخت بهتر برسه

یلدا;163073 نوشت:
سلام
نمیشه گفت 80 درصد دختران بی بند و بار هستن
شما دارین به همه خانومها مخصوصا دختران توهین میکنید :ghamgin:

این حرف شما رو قبول دارم که دختر و پسر باید از همدیگه شناخت داشته باشن ولی به شرط و شروطها
این شناخت میتونه به صورتی باشه که خونواده ها در جریان باشن نه از راه غیر قانونی نه دوستی خیابونی
و دوستیهای پنهانی
آقایی که قصد شناخت یه خانومی رو داره میتونه دو سه جلسه بره خونه این خانوم و باهاش صحبت کنه
میتونه در مورد خونواده و دختر خانوم تحقیق کنه اینطوری میتونه به شناخت بهتر برسه

درود بر دوست عزیز
با عرض پوزش از کسانی که از من دلخور شدن من قصد جسارت نداشتم.

من به امار بالای 80 درصد هم باور دارم با چشمم یه چیزهای دیدم که جاش نیست اینجا بگم.
و در پاسخ این جملتون :

[="red"]
آقایی که قصد شناخت یه خانومی رو داره میتونه دو سه جلسه بره خونه این خانوم و باهاش صحبت کنه [/]

شما 3 جلسه با من صحبت کنید بعد بیایید تو این تایپک مطرح کنید اگر شما تو 3 جلسه منو شناختی من حاضرم هر کاری بگید انجام بدم با این همه ادعا که توی ادم شناسی دارم هنوز نمیتونم بگم تو 3 جلسه میشناسم !.
حداقل 3 الی 6 ماه باید حتی قدم زد که اخلاق ایشون دست شما بیاد.

یکی از فامیهای دورمون مادرش یه دختره زیبا و به قول خودش نجیب توی خیابون پیدا میکنه و ادرس خونه رو پیدا میکنن و تحقیق هم میکنن به پسرش معرفی میکنه

خلاصه دیگه مامانش میگه پسر دخترو بگیر عقد ازدواج میکنن مهریه هم چیزی حدود 16 میلیونی میشه

2 ماه میگذره میفتن به اختلاف و بعد پسره میفهمه قبلا خانوم دوست پسر داشتن تا میاد بگه 1 زنه مهریه رو میزاره اجرا و 16 میلیون پول میگیره
و با هزار بدبختی جدا میشه الان دختره یه 206 خریده برای خودش کیف میکنه Smile

مگه ازدواج چیز کمیه بگیم بیا امروز فردا با هم بحرفیم پس فردا ازدواج
اهای پسرها حواستون بیشتر باشه مهریه شوخی برداری نیست یه اشتباه باعث بدبختی شما میشه
من ار دخترو بشناسم میگم دوست داری به بابات بگو اگر ادم فهمیده ای هست بگو اگر هم نیست نگو
صادقانه میگم
عاشق کسی شدم به مامانش میگم میخوام با دخترتون اشنا بشم هدفم ازدواجه اگر گفت نه نمیشه میگم به سلامت اگر گفت اره میرم جلو

من به سختی میتونم برای این جور روابط اعتماد کنم به سختی اعتماد میکنم و به راحتی زندگی میکنم.

بدرود

mr.programmer;163123 نوشت:
من به امار بالای 80 درصد هم باور دارم با چشمم یه چیزهای دیدم که جاش نیست اینجا بگم.

سلام و درود بر شما
شما بازم دارید حرف خودتون رو میزنید
پس با این حساب میشه گفت اصلا دختری پاک و نجیب وجود نداره پس شما به خونواده و خواهر و مادرخودتون هم باید شک داشته باشید که با این قاطعیت میگید آماری بالاتر از 80 درصد
ببخشید قصد جسارت ندارم حرف خودتون رو گفتم
هنوز هنوز دختران و مادرانی هستند که حاضرند جونشون رو برای دینشون بدن
بی بند وبار ی متاسفانه در شهرهای بزرگتر بیشتر شده ولی هنوز هستند شهرهای کوچیکی که از این چیزها اصلا خبری نیست اگرم باشه بندرت مطمئن باشید دختری که در دامان مادری پاک و خونواده ای آبرو دار بزرگ بشه و هیچ کمبودی نداشته باشه هیچ وقت دنبال این کارا نمیره برای پسر هم همین مصداق داره
mr.programmer;163123 نوشت:
شما 3 جلسه با من صحبت کنید بعد بیایید تو این تایپک مطرح کنید اگر شما تو 3 جلسه منو شناختی من حاضرم هر کاری بگید انجام بدم با این همه ادعا که توی ادم شناسی دارم هنوز نمیتونم بگم تو 3 جلسه میشناسم !.

اگه آدم رو راست باشه و قصد سر درگم کردن طرف مقابلش رو نداشته باشه مطمئن باشید در 2 ، 3 جلسه میتونید طرف رو بشناسید البته گفتم صادقانه حرف بزنه
موفق و موید باشید

نقل قول:
شما جاي من بوديد به ايشان چه مي‌گفتيد:
1- زن اولت را نگه دار دومي را طلاق بده
2- زن دومت را نگه دار اولي را رد كن بره
3- هر دو را نگه دار
4-

سلام
دوستان و حتی متاسفانه جناب استاد سینا یک جانبه به قضاوت نشستند.
نقل قول:
متأسفانه امروزه بعضی از آقایون بی انصاف فکر می کنند تنها با محبت های مالی ومادی می تونند از سرد بودن خانمها جلوگیری کنند در حالی که این اشتباهه بزرگه ودلیلش هم عدم شناخت روحیات وویژگیهای روحی وروانی زن هست.اگر آقایون بدونند که محبت برای خانمها فقط در پول خلاصه نمیشه کمتر شاهد چنین مشکلاتی میشیم.توجه کردن به احساسات وعواطف پاک یک زن مهمترین وظیفه ی مرد هست که کمتر بهش بها داده میشه.بنابراین به نظر بنده ریشه ی این مشکل آقا هست نه خانم چرا که حتی با وجودی که این آقا از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشته وشرایط سختی داشته اما این خانم با سعه ی صدر به خاطر بچه ها این زندگی را تحمل کرده وارزش کار این خانم نادیده گرفته شده.

نمی خوام مرد سالاری و... رو پیش بکشم و دوستانی که با حقیر آشنا هستند می دونند بنده همچین دیدی هم ندارم
ولی نگاهی به مجموعه روایاتی که در خصوص حقوق و تکالیف زوجین, ما رو به این نتیجه می رسونه که روایات بیشتر روی وظایف زن متمرکز شدند! به عبارتی نقش زن و وظایف وی در ایجاد و ارتقای آرامش خانه بیشتر و موثر تر است.
اتفاقا امروز بنده که رادیو معارف گوش می کردم کارشناس محترم روایاتی رو در خصوص همین موضوع بیان داشتند که نتیجه ان این بود که زن در ایجاد آرامش برای شوهر و فرزندان نقش کلیدید دارد.البته ایشان سپس به وظایف مرد و بالتبع حقوق زن هم اشاره کرد و نفقه و گذشت و حسن خلق را از وظایف شوهر دانست.
و این به واقع نزدیکتر است با این بیان که مرد به خاطر مشغله های کوچک و بزرگ اعم از رفاهی و معیشتی و... کمتر در خانه حضور دارد و خود همین کشمکش روحی و خستگی ناشی از آن موجب می شود سکونت و آرامش موضوع آیه لتسکنوا الیها بیشتر احساس شود.ایشان از امیرالمومنین (ع) نقل کردند که هروقع چشمم به فاطمه زهرا سلام الله علیها می افتاد تمام خستگی و دغدغه های روزمره از تنم خارج می شد.
در مورد استاد و مشاور محترم حامی هم
دقت داشته باشید که اصل عدم ایثار و گذشت است.
یعنی و لو ما بپذیریم که خانم روحیه اش اینچنین است و اصلا قصدی ندارد باز دلیل نمی شود مرد اجازه ازدواج مجدد را نداشته باشد..البته لزوما به معنای طلاق وی نیست...
فرض هم بر همین بود که مرد از خانمش بارها و حتی خواهرزن نیز از او خواستند به وضع و برخورد خودش برسد و وی حتی حاضر نشده به مشاوره مراجعه کند...
ولی متناسفانه وقتی پای فرزند پیش می آید به خاطر اهمیت تربیت خیلی از مردها و خانم ها از حقوق خود می گذرند تا کانون خانواده و لو به شکل ناقص از هم نپاشد.
به نظر حقیر حفظ کانون خانواده به خاطر فرزندان مهمتر از حقوق والدین است.
نقل قول:
ه عنوان یک خانم ازتون ممنونم از این که اینقدر به جایگاه زن ارزش میگذارید و از اون حمایت میکنید.

ببخشید قصد جسارت ندارم
ولی بهترین دلیل در رد حرفهای استاد همین موافقتهای اینگونه است.

یلدا;163317 نوشت:
سلام و درود بر شما
شما بازم دارید حرف خودتون رو میزنید
پس با این حساب میشه گفت اصلا دختری پاک و نجیب وجود نداره پس شما به خونواده و خواهر و مادرخودتون هم باید شک داشته باشید که با این قاطعیت میگید آماری بالاتر از 80 درصد
ببخشید قصد جسارت ندارم حرف خودتون رو گفتم
هنوز هنوز دختران و مادرانی هستند که حاضرند جونشون رو برای دینشون بدن
بی بند وبار ی متاسفانه در شهرهای بزرگتر بیشتر شده ولی هنوز هستند شهرهای کوچیکی که از این چیزها اصلا خبری نیست اگرم باشه بندرت مطمئن باشید دختری که در دامان مادری پاک و خونواده ای آبرو دار بزرگ بشه و هیچ کمبودی نداشته باشه هیچ وقت دنبال این کارا نمیره برای پسر هم همین مصداق داره

اگه آدم رو راست باشه و قصد سر درگم کردن طرف مقابلش رو نداشته باشه مطمئن باشید در 2 ، 3 جلسه میتونید طرف رو بشناسید البته گفتم صادقانه حرف بزنه
موفق و موید باشید

درود
مادر من مادر شهیده خواهر منم شوهر داره
من حرف خودمو نیمزنم حرف واقعیتو میزنم
2.اره یه تعداد امار از دخترانی که دوست پسر دارن توی نت هست اتفاقا منبعش هم رسمیه بخون و ببین
3.از هر 10 دختر 8 الی 9 تاش دوست پسر داره
4.اره بعضی خانواده ها دیدم که برای دختره چیزی کم نمیزارن و اینقدر باهاش مهربونن که فکر پسر بهش خطور نمیکنه اما تا کی ؟ !
و در اخر جملت اگر ادم رو راست باشه و ....
کدوم ادم عاقلی با 3 جلسه اعتماد میکنه به رو راستی طرف ؟
حالا بیشتر کسانی که دوست پسر داشتن هدفشون یه رابطه هرزه کاری نبوده دختریه هم بوده که پسریو دوست داشته و قول ازدواج به هم دادن شاید اخره پسره بزنه زیرش اما مهم اینه هدف چیه !
من به اماری که دادم بسیار مطمئن هستم.
سوار ماشین بودم توی شیراز دیدم یه سانتافه داره میره یه دختر پسر کوچلو عقب ماشین بود و دارن تو ماشین زنه نگاه میکنن حدود ساعت 11 شب بله امده بود دوست پسر بازی به قول خودشون لاستیک زاپاس جور کنند (بچشم هم اوورده بود که کسی بهش شک نکنه ) یه لحظه خودتو جای شوهرش فرض کن چه حالی بهت دست میده ؟
از این صحنه ها من زیاد دیدم حالا برسه دیگه به ماجرا دوست پسر !
برو سرویس بلاگفا یه نگاه به وبلاگ ها کن چقدر داستان عشقی شکست خورده میبینیم ؟
تو گوگل بنویس چت روم فلش چت برو یه نگاه تو روم ها کن ببین چه خبره بروی توی فس بوک برو توی تویتر برو توی یاهو و بیا برو یه مدت نگاه دبیرستان دخترانه کن
دختر 13 ساله میاد چت !
یه دختر 14 ساله زنگ زده به من واسه من قصه عشق عاشقی تعریف میکنه گفتم بچه بیا برو مشقتو بنویس
بنظر من دیگه باید از لاکتون در بیایید و با 2 تا چشم به تمام این دنیا نگاه کنی
من نمیگم دختر خوب نیست اره هست اما بسیار کمه
در کل دختری که شما میگید باشه و یه زیبایی و یه اخلاق خوب داشته باشه و دوست پسرم نداشته باشه من یکی که حاضرم باهاش ازدواج کنم...
اما بازم میگم بسیار کم پیدا میشه !

ashkan62;163394 نوشت:

سلام
دوستان و حتی متاسفانه جناب استاد سینا یک جانبه به قضاوت نشستند.

نمی خوام مرد سالاری و... رو پیش بکشم و دوستانی که با حقیر آشنا هستند می دونند بنده همچین دیدی هم ندارم
ولی نگاهی به مجموعه روایاتی که در خصوص حقوق و تکالیف زوجین, ما رو به این نتیجه می رسونه که روایات بیشتر روی وظایف زن متمرکز شدند! به عبارتی نقش زن و وظایف وی در ایجاد و ارتقای آرامش خانه بیشتر و موثر تر است.
اتفاقا امروز بنده که رادیو معارف گوش می کردم کارشناس محترم روایاتی رو در خصوص همین موضوع بیان داشتند که نتیجه ان این بود که زن در ایجاد آرامش برای شوهر و فرزندان نقش کلیدید دارد.البته ایشان سپس به وظایف مرد و بالتبع حقوق زن هم اشاره کرد و نفقه و گذشت و حسن خلق را از وظایف شوهر دانست.
و این به واقع نزدیکتر است با این بیان که مرد به خاطر مشغله های کوچک و بزرگ اعم از رفاهی و معیشتی و... کمتر در خانه حضور دارد و خود همین کشمکش روحی و خستگی ناشی از آن موجب می شود سکونت و آرامش موضوع آیه لتسکنوا الیها بیشتر احساس شود.ایشان از امیرالمومنین (ع) نقل کردند که هروقع چشمم به فاطمه زهرا سلام الله علیها می افتاد تمام خستگی و دغدغه های روزمره از تنم خارج می شد.
در مورد استاد و مشاور محترم حامی هم
دقت داشته باشید که اصل عدم ایثار و گذشت است.
یعنی و لو ما بپذیریم که خانم روحیه اش اینچنین است و اصلا قصدی ندارد باز دلیل نمی شود مرد اجازه ازدواج مجدد را نداشته باشد..البته لزوما به معنای طلاق وی نیست...
فرض هم بر همین بود که مرد از خانمش بارها و حتی خواهرزن نیز از او خواستند به وضع و برخورد خودش برسد و وی حتی حاضر نشده به مشاوره مراجعه کند...
ولی متناسفانه وقتی پای فرزند پیش می آید به خاطر اهمیت تربیت خیلی از مردها و خانم ها از حقوق خود می گذرند تا کانون خانواده و لو به شکل ناقص از هم نپاشد.
به نظر حقیر حفظ کانون خانواده به خاطر فرزندان مهمتر از حقوق والدین است.

ببخشید قصد جسارت ندارم
ولی بهترین دلیل در رد حرفهای استاد همین موافقتهای اینگونه است.



آنچه که از قرآن وروایات فهمیده می شود این است که زن وشوهر هر دو در ایجاد آرامش در منزل وظایفی را بر عهده دارند وهردو در کنار هم با انجام وظائف می توانند آرامش را در خانه حاکم کنند وهر کدام از آنها از وظیفه ی خود سرپیچی کند به همان نسبت تأثیر نابجایی بر خانواده خواهد گذاشت.بنابراین مؤثر دانستن فقط زنان در ایجاد آرامش ویا فقط مردان در ایجاد آرامش نگاهی یک جانبه وقضاوتی یک طرفه خواهد بود.

اما مطلبی که حائز اهمیت است این است که رفتار وکردار زن ومرد در برابر هم تأثیر زیادی بر انجام وظائف آنان خواهد گذاشت به نحوی که اگر مرد شرایط مساعد را در خانه ایجاد نکند زن نیز قادر نخواهد بود در ایجاد آرامش نقش داشته باشد وبالعکس.

موردی که استاد حامی بزرگوار مطرح کردند (هر چند اطلاعات ما از عمق قضیه ناقص بود)اما به نظر می رسید که خانم اول دچار مشکل روحی وروانی شده اند ومقصر دانستن مرد در این جریان به همین دلیل بود که رفتار او وتوجه نکردنش به احساسات وعواطف زن می توانست عامل مهمی باشد، در کم شدن انگیزه ی زن برای زندگی.

بنابراین این نوع قضاوت در مورد این جریان خاص بود.


چه بسا در بعضی از شرایط خانمها به وظیفه ی خود عمل نمی کنند ومشکل خاصی از جانب مرد وجود ندارد وتنها دلیل کم انگیزه شدن خانم در زندگی ،بالا بودن سطح توقعات ،یا تنبلی ،حسادت ویا عواملی اینچنینی است که تنها دلیلش خود زن است ومرد در به وجود آوردن آنها نقشی ندارد در این صورت قضاوت ما نیز با مورد قبلی متفاوت خواهد بود وبه زن اجازه ی داشتن چنین رفتاری داده نمی شود.بنابراین گاهی علت کوتاهی کردن زن ویا مرد از وظایف تنها پیروی از نفس است اما گاهی این کوتاهی کردن به دلیل رفتار طرف مقابل است .


خداوند در قرآن می فرماید:«وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»



از آيات الهى‏ آن است كه براى شما از خودتان، همسرانى آفريد تا وسيله آرامش شما باشند و بين شما و آنان موّدت و رحمت قرار داد.


بنابراین هدف از ازدواج، تنها ارضاى غريزه ‏ى جنسى نيست، بلكه رسيدن به يك آرامش جسمى و روانى است.


اگر هر كدام از زن ومرد به وظايف شرعى و عرفى خود عمل نمايند زندگی آنها روی آرامش را خواهد دید اما اگرهوا و هوس بر زندگى, حاكم شد و انسان ((بايدها)) و ((نبايدها)), ((شايدها)) و ((نشايدها)) را به بازى گرفت و خواسته هاى نفسانى خود را ملاك عمل قرار داد ،زندگی به جهنمی تبدیل خواهد شد که زن ومرد هیچ کدام طاقت تحمل آن را نخواهند داشت.





مردان در برابر زنان وظایف سنگینی دارند که با انجام آن وظائف می توانند از همسران خود توقع داشته باشند.چرا که زن نيازمند محبت است.موردی که امروزه به آن توجه نمی شود .
حتی در اصول روانشناسی این قضیه به اثبات رسیده که اظهار محبت باید لفظی نیز باشد.چرا که الفاظ بهترين وسيله براى نمايش و انتقال احساسات قلبى انسان هستند.



از طرف دیگر زن نیزبه وسيله قدرتى كه خداوند در وجودش قرار داده، مى تواند از طريق نفوذ در قلب مرد و محبت به او, به زندگى آرامش دهد.بهترين و ظريفترين هنر زن اين است كه, بتواند خواسته هاى مشروع همسرش را در نوع رفتار, غذا, لباس, مهماندارى و استراحت به دست آورد و روابطش را با شوهر, بر اساس آن شكل دهد.





ashkan62;163394 نوشت:

ببخشید قصد جسارت ندارم
ولی بهترین دلیل در رد حرفهای استاد همین موافقتهای اینگونه است.


سلام ، ببخشید ،
منظورتون از این جمله رو اگه بشه واضح بیان کنید ممنون میشم ...

mr.programmer;163123 نوشت:
درود بر دوست عزیز
با عرض پوزش از کسانی که از من دلخور شدن من قصد جسارت نداشتم.

من به امار بالای 80 درصد هم باور دارم با چشمم یه چیزهای دیدم که جاش نیست اینجا بگم.
و در پاسخ این جملتون :


آقایی که قصد شناخت یه خانومی رو داره میتونه دو سه جلسه بره خونه این خانوم و باهاش صحبت کنه

شما 3 جلسه با من صحبت کنید بعد بیایید تو این تایپک مطرح کنید اگر شما تو 3 جلسه منو شناختی من حاضرم هر کاری بگید انجام بدم با این همه ادعا که توی ادم شناسی دارم هنوز نمیتونم بگم تو 3 جلسه میشناسم !.
حداقل 3 الی 6 ماه باید حتی قدم زد که اخلاق ایشون دست شما بیاد.

یکی از فامیهای دورمون مادرش یه دختره زیبا و به قول خودش نجیب توی خیابون پیدا میکنه و ادرس خونه رو پیدا میکنن و تحقیق هم میکنن به پسرش معرفی میکنه

خلاصه دیگه مامانش میگه پسر دخترو بگیر عقد ازدواج میکنن مهریه هم چیزی حدود 16 میلیونی میشه

2 ماه میگذره میفتن به اختلاف و بعد پسره میفهمه قبلا خانوم دوست پسر داشتن تا میاد بگه 1 زنه مهریه رو میزاره اجرا و 16 میلیون پول میگیره
و با هزار بدبختی جدا میشه الان دختره یه 206 خریده برای خودش کیف میکنه Smile

مگه ازدواج چیز کمیه بگیم بیا امروز فردا با هم بحرفیم پس فردا ازدواج
اهای پسرها حواستون بیشتر باشه مهریه شوخی برداری نیست یه اشتباه باعث بدبختی شما میشه
من ار دخترو بشناسم میگم دوست داری به بابات بگو اگر ادم فهمیده ای هست بگو اگر هم نیست نگو
صادقانه میگم
عاشق کسی شدم به مامانش میگم میخوام با دخترتون اشنا بشم هدفم ازدواجه اگر گفت نه نمیشه میگم به سلامت اگر گفت اره میرم جلو

من به سختی میتونم برای این جور روابط اعتماد کنم به سختی اعتماد میکنم و به راحتی زندگی میکنم.

بدرود


نکته ای که همه ی ما میدونیم اینه که داشتن شناخت از طرف مقابل از اهمیت بسیار بالایی برخورداره .چرا که ازدواج یکی از اتفاقات مهم زندگیه هر انسانه .اما این قضیه نباید باعث این بشه که ما ،در این امر دچار وسواس بشیم ودنبال این باشیم که طرف مقابل را صد در صد بشناسیم چرا که شناخت صد در صدی ممکن نیست.اگر ازدواج درست وسنجیده وهمراه با شناخت انجام بشه خوب مسلما سعادت فردی وبه دنبال اون اجتماعی را برای ما به ارمغان میاره و در غیر این صورت نباید انتظار داشتن یه زندگی خوب را داشته باشیم. بنا بر این انتخاب صحيح از شرايط ضروري يک ازدواج موفقه اما حساسیت زیاد روی این موضوع ما را به معزل وسواس میکشونه.همونطور که خود ما معیارهای خوب ازدواج را صد در صد نداریم باید به دیگران هم این حق را بدیم که همه ی این شرایط را به طور کامل نداشته باشند.پس وظیفه ی ما اینه که اول معیارها را دسته بندی کنیم البته بر اساس اولویت وبعد به دنبال تحقیق باشیم.اگر شخص مورد نظر معیارهای اساسی ودرجه اول را داشته باشه خیلی لازم نیست بر روی معیارهای درجه دوم پافشاری کنیم.البته اگه اون شخص ملاکهای درجه دورا هم دارا باشه بهتره اما اگه نداشته باشه نبایددارا بودن فاکتورهای اصلی را ندیده بگیریم.

چیزی که به عنوان اولین معیار در نظر گرفته میشه داشتن تدین یا همون دینداریه. كسي كه پاي بند به دين نباشه هيچ تضميني وجود نداره كه پاي بند به رعايت حقوق همسر و زندگي مشترك باشه.در کنار اون داشتن اخلاق نیک از جمله خصوصیات لازم ودرجه اول هست.البته منظورمون از اخلاق نیک فقط خوشرو و خوش خنده بودن نیست بلکه پایبندی به اصول اخلاقیه.

داشتن اصالت خانوادگی یکی دیگه از فاکتورهای لازمه که باید بهش توجه کرد وجزءءمعیارهای درجه اول محسوب میشه.داشتن رشد عقلی ورشد اجتماعی هم که دیگه از واضحاته.

یکی از نکاتی که باید در نظر گرفته بشه اینه که در ازدواج رفتار خودسرانه نداشته باشیم .ازدواج از اون مواردیه که مشورت در اون جایگاه زیادی داره وبا مشورت گرفتن از افرادی که میدونید خیر وصلاح شما را میخوان مطمئنا پشیمون نمیشید.

توجه کردن به خانواده ی شخص وتحقیق در مورد خانواده واخلاق و روحيات و رفتار خانواده هم مهمه چرا که اون شخص در یک چنین خانواده ای بزرگ شده .

بنابراین شما مقدار زیادی از شناخت را هم میتونید از روی تحقیقات بدست بیارید چرا که خیلی وقتها ممکنه حتی شما چند ماه هم برای آشنایی با طرف مقابل وقت میذارید و حتی با همدیگه بیرون هم میرید اما احتمال اینکه جلوی شما نقش بازی کنه خیلی زیاده وبه این زودیها ممکنه خودش را نشون نده در صورتی که تحقیق از دیگران میتونه نتیجه ی بهتری بده.تحقيق و شناسايي دوستان و نزديکان و رفقاي صميمي در محل زندگي و سکونت، محل درس و محل کار کمک زیادی در جهت شناخت شخص به ما میکنه.

البته این به معنای نفی گفتگوی مستقیم نیست بلکه گفتگوي مستقيم (ولي تحت نظارت خانواده هاي دو طرف) لازم وضروریه.

ashkan62;163394 نوشت:
بخشید قصد جسارت ندارم ولی بهترین دلیل در رد حرفهای استاد همین موافقتهای اینگونه است.

با عرض سلام
استاد بزرگوار توضیحات کاملی دادند.
وقتی توی تمام مطالبی که میخونید خانم و آقا این دیدگاه را ندارن و اون هم حمایت از خانم اول بود .خیلی خوشحال کنند بود که استاد سینا که از جایگاه یک شخص عالم به دین و احکام شرعی هستند از خانم اول این ماجرا دفاع کردن و حق درمان و محبت و توجه به زن را قائل شدند و فهمیدیم داشتن چنین توقعاتی در زندگی کاملا مطابق شرعیات است.

سلام
این حرفتون

نقل قول:
متأسفانه امروزه بعضی از آقایون بی انصاف فکر می کنند تنها با محبت های مالی ومادی می تونند از سرد بودن خانمها جلوگیری کنند در حالی که این اشتباهه بزرگه ودلیلش هم عدم شناخت روحیات وویژگیهای روحی وروانی زن هست.اگر آقایون بدونند که محبت برای خانمها فقط در پول خلاصه نمیشه کمتر شاهد چنین مشکلاتی میشیم.توجه کردن به احساسات وعواطف پاک یک زن مهمترین وظیفه ی مرد هست که کمتر بهش بها داده میشه.بنابراین به نظر بنده ریشه ی این مشکل آقا هست نه خانم چرا که حتی با وجودی که این آقا از نظر اقتصادی وضع خوبی نداشته وشرایط سختی داشته اما این خانم با سعه ی صدر به خاطر بچه ها این زندگی را تحمل کرده وارزش کار این خانم نادیده گرفته شده.

و بعد
نقل قول:
موردی که استاد حامی بزرگوار مطرح کردند (هر چند اطلاعات ما از عمق قضیه ناقص بود)اما به نظر می رسید که خانم اول دچار مشکل روحی وروانی شده اند ومقصر دانستن مرد در این جریان به همین دلیل بود که رفتار او وتوجه نکردنش به احساسات وعواطف زن می توانست عامل مهمی باشد، در کم شدن انگیزه ی زن برای زندگی.

استاد عزیز
اگر فرمایش شما فقط در خصوص این مورد بود! و لو اینکه برداشت شما صحیح باشد-که نیست- باز نباید به صورت کلی حکم به فرمایش اولی که نقل قول کردم می کردید.
به هر حال
گفته های اخیرتون به واقع نزدیک تر بود.
همیشه افراط و تفریط ها موجب بی عدالتی می شوند!
نه به اون زمان که حتی کوچکترین حقوق زن را نادیده می گرفتند نه به الان که برای زن حقوقی را در نظر می گیرند که با نص صریح قرآن مخالف است.

ashkan62;163994 نوشت:
به اون زمان که حتی کوچکترین حقوق زن را نادیده می گرفتند نه به الان که برای زن حقوقی را در نظر می گیرند که با نص صریح قرآن مخالف است.

سلام وعرض ادب
صحبتهای بنده در هر چند پست کامل کننده ی هم بودند والبته تأیید کننده .حالا اینکه چرا شما صحبتهای اولی را قبول ندارید وصحبتهای اخیر را نزدیک به واقع میدونید ،بنده علت را متوجه نشدم.

میشه لطف بفرمایید بگید کجای صحبت بنده با نص صریح قرآن مخالف هست؟

ممنون میشم از لطفتون

نقل قول:
همیشه افراط و تفریط ها موجب بی عدالتی می شوند!
نه به اون زمان که حتی کوچکترین حقوق زن را نادیده می گرفتند نه به الان که برای زن حقوقی را در نظر می گیرند که با نص صریح قرآن مخالف است.
سلام
همانطور که از ظاهر کلامم پیداست! حرفم کلی بوده و شما رو مخاطب قرار نداده بودم
ولی برای اینکه خالی از لطف نباشه!
دوست دارم دوستان شرایط ازواج مجدد در فقه و قانون موضوعه رو مورد مطالعه قرار بدهند.یه جایی تو همین سایت هم به نظرم بحث شده!
وقتی نص صریح قرآن می گوید
فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ) النساء 3
اصل اولی برای مرد اباحه ازدواج مجدد است! نهایت تنها شرطی که لحاظ شده است! رعایت عدالت است.اگر به تفسیر و احادیثی که در این خصوص اشاره شده مراجعه کنید کتوجه خواهید شد! منظور از عدالت قسمت کردن شبها می باشد! نه حتی قدرت بر نفقه! فضلا از رعایت در محبت!
اگر قدرت بر نفقه شرط صحت ازدواج مجدد بود باید همین شرط در ازدواج ابتدائی هم لحاظ می شد! چون مناط و ملاک در آن هم است.
ولی هیچ کس قائل به همچین شرطی نشده
ثانیا این عقد ازدواج است که وجوب نفقه را به دنبال می آورد! و تصور لحاظ تکوینی شرط قبل از عقد چندان معقول به نظر نمی رسد.
کیف کان
حالا و لو سلمنا که قدرت بر نفقه هم جزء شروط ازدواج مجدد و از شرایط ایجاد عدالت باشد! باز هم این نکته روشن است که نفقه ایی بر مرد واجب است که متناسب با شان زن باشد! به عبارتی ملاک تعیین میزان نفقه شان و منزلت خانوادگی زن است نه مقدار توانایی مالی مرد.
لذا اگر فرض شود مردی همسری را از خانواده متوسط اختیار کند! سپس اقدام به ازدواج مجدد از زنی که در خانواده فقیر یا متوسط است, کند! ایا عدالت رعایت نمی شود.؟
نکته بعدی شرط تساوی در محبت و عشق است! من از کارشناس محترم فقه می پرسم دلیلی داریم که وجوب ابراز محبت مرد به زن را برساند! نهایت اگر سخاوت به خرج دهیم استحباب این امر را اثبات کنیم!
یقینا خدا به مراتب بیشتر از بنده و شما به مصالح احکام اگاه تر است! و اگر مصلحتی می دید حکم به وجوب می داد!
و لو سلمنا که محبت کردن موجب تقرب الاهی می شود!
باز این نکته روشن است که عدالت مذکور در این مساله به معنای تساوی نیست! کما اینکه در بحث نفقه بیان شد!
بلکه محال است! به خاطر اینکه یک قلب را یک نفر می تواند اشغال کند!(ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه احزاب4) و اینکه وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ که آقایون واقف به معنای لن هستند و اینکه هیچگاه هیچ کس نتوانست جای حضرت خدیجه را برای رسول اکرم و جای حضرت فاطمه را برای حضرت علی پرکند.
همه این هار و ما قبول کنیم و بگوییم در حد عرف با ایجاد شرایط یکسان و تساوی در برخورد و لو به ظاهر می توان تساوی رو ایجاد کرد.
این حرف که رضایت همسر اول شرط ازدواج دوم قرار بگیرد واقعا غیر قابل تحمل است.
و لو اینکه به صحت عقد خللی وارد نکند و لی همین حرف که قابل ثبت نیست و در صورت ارتکاب تحت تعقیب کیفری قرار خواهد گرفت! واقعا مصداق از این بر بوم افتادن است.

ashkan;164196 نوشت:
سلام
همانطور که از ظاهر کلامم پیداست! حرفم کلی بوده و شما رو مخاطب قرار نداده بودم
ولی برای اینکه خالی از لطف نباشه!
دوست دارم دوستان شرایط ازواج مجدد در فقه و قانون موضوعه رو مورد مطالعه قرار بدهند.یه جایی تو همین سایت هم به نظرم بحث شده!
وقتی نص صریح قرآن می گوید
فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ) النساء 3
اصل اولی برای مرد اباحه ازدواج مجدد است! نهایت تنها شرطی که لحاظ شده است! رعایت عدالت است.اگر به تفسیر و احادیثی که در این خصوص اشاره شده مراجعه کنید کتوجه خواهید شد! منظور از عدالت قسمت کردن شبها می باشد! نه حتی قدرت بر نفقه! فضلا از رعایت در محبت!
اگر قدرت بر نفقه شرط صحت ازدواج مجدد بود باید همین شرط در ازدواج ابتدائی هم لحاظ می شد! چون مناط و ملاک در آن هم است.
ولی هیچ کس قائل به همچین شرطی نشده
ثانیا این عقد ازدواج است که وجوب نفقه را به دنبال می آورد! و تصور لحاظ تکوینی شرط قبل از عقد چندان معقول به نظر نمی رسد.
کیف کان
حالا و لو سلمنا که قدرت بر نفقه هم جزء شروط ازدواج مجدد و از شرایط ایجاد عدالت باشد! باز هم این نکته روشن است که نفقه ایی بر مرد واجب است که متناسب با شان زن باشد! به عبارتی ملاک تعیین میزان نفقه شان و منزلت خانوادگی زن است نه مقدار توانایی مالی مرد.
لذا اگر فرض شود مردی همسری را از خانواده متوسط اختیار کند! سپس اقدام به ازدواج مجدد از زنی که در خانواده فقیر یا متوسط است, کند! ایا عدالت رعایت نمی شود.؟
نکته بعدی شرط تساوی در محبت و عشق است! من از کارشناس محترم فقه می پرسم دلیلی داریم که وجوب ابراز محبت مرد به زن را برساند! نهایت اگر سخاوت به خرج دهیم استحباب این امر را اثبات کنیم!
یقینا خدا به مراتب بیشتر از بنده و شما به مصالح احکام اگاه تر است! و اگر مصلحتی می دید حکم به وجوب می داد!
و لو سلمنا که محبت کردن موجب تقرب الاهی می شود!
باز این نکته روشن است که عدالت مذکور در این مساله به معنای تساوی نیست! کما اینکه در بحث نفقه بیان شد!
بلکه محال است! به خاطر اینکه یک قلب را یک نفر می تواند اشغال کند!(ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه احزاب4) و اینکه وَلَن تَسْتَطِيعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ که آقایون واقف به معنای لن هستند و اینکه هیچگاه هیچ کس نتوانست جای حضرت خدیجه را برای رسول اکرم و جای حضرت فاطمه را برای حضرت علی پرکند.
همه این هار و ما قبول کنیم و بگوییم در حد عرف با ایجاد شرایط یکسان و تساوی در برخورد و لو به ظاهر می توان تساوی رو ایجاد کرد.
این حرف که رضایت همسر اول شرط ازدواج دوم قرار بگیرد واقعا غیر قابل تحمل است.
و لو اینکه به صحت عقد خللی وارد نکند و لی همین حرف که قابل ثبت نیست و در صورت ارتکاب تحت تعقیب کیفری قرار خواهد گرفت! واقعا مصداق از این بر بوم افتادن است.

سلام وعرض ادب

تو این تاپیک در رابطه با این موضوع در انجمن مربوطه بحث کاملی شده میتونید استفاده کنید.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=11056&page=33

سلام
1- وجود فرزند دلیل بر گرم بودن دوطرف نیست که میگید این بچه ها کجا بودن !!
2- مشکل دختری که ازدواج کرده مالی نبوده چون به خود مرد هم کمک می کرده مشکل چیز دیگه ای بوده و شاید محیط بد خانواده ی زن بوده است که البته با زن دوم مشترک است. چون زن اول هم با شرایط اقتصادی بد مرد کنار می آمده
3-گاهی بد بودن زن اصلا از لحاظ جنسی نیست.مثلا می تواند به خاطر اخلاق ویا ظاهر باشد و یا حتی میزان هوش زن!
حال شکایت سر چیست؟
فکر می کنم سر نارضایتی زن اول است و نه نارضایتی مرد. واین به عهده ی زن اول است که بخواهد ادامه دهد یا خیر
این که مرد و زن دوم کار بدی کرده اند یا نه کار ما نیست! قاضی که نیستیم هی حکم صادر می کنیم!
به نظر من زن دوم برای محکم کردن بنیان خانواده به رفتار ملایم خود با شوهر و بچه ها ادامه دهد و البته به زن اول هم محبت کند
از محبت خار ها گل می شود!
واما عدالت آیا منحصر به حقوق جنسی زن می شود یا نه؟!
خواهش میکنم کارشناسان محترم احکام بفرمایند
ضمن این که مرد با گرفتن انگیزه علاوه بر رعایت عدالت به خانواده اول بیشتر هم می رسد
لطفا با شنیدن وصف یک اتفاق شخصیت آدم ها را بالا و پایین نکنید!!!!!!!!!!

با سلام

هر دو را نگه دارد

ایشان هیچ خلاف دینی انجام نداده است

[="Tahoma"][="SeaGreen"]سلام
یه سوال موقع عقد ایشون مگه امضا نکردن اون بند رو که بی اجازه ی خانوم همسر دوم نگیرن؟
اگه امضا نکردن هیچی
اما اگه امضا کردن که به تعهدشون به خانوم اولی وفادار نبودن و این یک عمل خلاف دینیه خودش.
[/]

موضوع قفل شده است