جمع بندی حدیث "باعُونى بثَمان جُوزات"

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حدیث "باعُونى بثَمان جُوزات"

سلام. به متن این روایت توجه بفرمایید:

نقل قول:
گروهى از کودکان انصارى ، بازى مى کردند ، تا اینکه آن حضرت را به همراه حسنین علیهم السلام دیدند، کودکان دور حضرت شدند، و به گمان اینکه ایشان آمده اند تا با آنها بازی کند و آنها را نیز چون حسنین به دوش ‍ بگیرد، هر یک لباس پیامبر صل الله علیه و آله و سلم گرفته و مى گفتند: «کُن جَمَلِی» شتر من باش.
آن حضرت از یک سو میخواست خود را برای نماز به مسجد برساند و از سویی نمیخواست کودکان از وی رنجیده خاطر شوند...
بلال حبشى از مسجد بیرون آمد و به جستجوى پیامبر صلى الله علیه وآله پرداخت ، آن حضرت را در کنار جمعى از کودکان یافت که بر دوش پیامبر سوارند!
جریان را که فهمید قصد کرد که کودکان را گوشمالى دهد، تا آن حضرت را آزاد کنند.
آن حضرت ، بلال را از اجراى تصمیم خود، نهى کرد و فرمود: تنگ شدن وقت نماز براى من محبوبتر از رنجاندن این کودکان است.
سپس به بلال فرمود: برو خانه حجره ام را جستجو کن و آنچه (از گردو و یا خرما و...) یافتى بیاور، تا خود را از این کودکان باز خرید کنم.
بلال رفت و پس از جستجو، هشت دانه گردو یافت به حضور پیامبر (ص ) آورد، پیامبر به کودکان فرمود: آیا شما شتر خود را به این گردوها می فروشید؟
کودکان به این داد و ستد راضى شدند، و گردوها را گرفتند و آن حضرت را آزاد نمودند، پیامبر صلى الله علیه وآله به راه خود به طرف مسجد ادامه داد، در حالى که مى فرمود:
«رَحِم اللهُ أخِى یوسفَ بَاعُوه بِثَمنِ بَخس دَراهم مَعدودَه و باعُونى بثَمان جُوزات»
خداوند برادرم ،یوسف را رحمت کند، که او را (برادرانش ) به چند درهم اندک فروختند. (چنانکه این مطلب در آیه 20 سوره یوسف آمده است.) اما این کودکان، مرا به هشت دانه گردو فروختند، با این فرق که برادران یوسف ، وى را از روى دشمنى فروختند، ولى این کودکان از روى نادانى فروختند.
وقتى بلال این همه مهربانی و عمیق نگری و محبت را دید، تحت تاءثیر قرار گرفت ، و به پاى مبارک آن حضرت افتاد، و به اظهار تواضع کرد و گفت :«اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ » (الأنعام: آیه 124) خداوند مى داند که مقام رسالت را در وجود چه کسى قرار دهد؟
(نفائس الاخبار ص 286.)

سؤال بنده: آیا این روایت معتبر است؟ و اگر معتبر است، آیا این مقایسۀ رسول خدا حکیمانه است؟ فروخته شدن حضرت یوسف توسط برادران بزرگ و بالغش و با نیت سوء با فروخته شدن پیامبر توسط چند کودک ناآگاه و نابالغ که فقط به دنبال بازیگوشی خود هستند، آیا قابل مقایسه هستند؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مجید

tazkie;801020 نوشت:
سؤال بنده: آیا این روایت معتبر است؟ و اگر معتبر است، آیا این مقایسۀ رسول خدا حکیمانه است؟ فروخته شدن حضرت یوسف توسط برادران بزرگ و بالغش و با نیت سوء با فروخته شدن پیامبر توسط چند کودک ناآگاه و نابالغ که فقط به دنبال بازیگوشی خود هستند، آیا قابل مقایسه هستند؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی با جستجویی که بنده در منابعی که در اختیار داشتم انجام دادم، در منابع معتبر این روایت را نیافتم تا سند آن را مورد بررسی قرار دهم. در ضمن کتاب «
نفائس الاخبار» نوشته ابوالقاسم بن محمدعلیسدهی که شما آدرس داده اید را نتوانستم دانلود کنم تا ببینم ایشان آدرسی برای روایت ذکر کرده است یا نه، لذا اگر شما دسترسی دارید آدرس را از کتاب مزبور ارسال فرمایید.
موفق باشید.

مجید;801126 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی با جستجویی که بنده در منابعی که در اختیار داشتم انجام دادم، در منابع معتبر این روایت را نیافتم تا سند آن را مورد بررسی قرار دهم. در ضمن کتاب «
نفائس الاخبار» نوشته ابوالقاسم بن محمدعلیسدهی که شما آدرس داده اید را نتوانستم دانلود کنم تا ببینم ایشان آدرسی برای روایت ذکر کرده است یا نه، لذا اگر شما دسترسی دارید آدرس را از کتاب مزبور ارسال فرمایید.
موفق باشید.

سلام علیکم و رحمة الله. شما کارشناس هستید و انتظار می رود بیشتر از کتابهای در دسترسی دانلود، به کتب حدیثی در کتابخانه ها دسترسی داشته باشید. معمولاً کتبی که جنبه حدیثی دارند، آپلود نمی شوند. در کتابخانه ها بنده سرچ کردم، اتفاقاً در كتابخانه آستانه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س)، این کتاب موجود است:

http://www.lib.ir/book/47503162/%D9%86%D9%81%D8%A7%DB%8C%D8%B3-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/

به هر حال من این روایت را از خطبا شنیده ام. اگر اعتبار یا مفهوم درستی ندارد، چرا مطرح می شود؟

به هر حال من این روایت را از خطبا شنیده ام. اگر اعتبار یا مفهوم درستی ندارد، چرا مطرح می شود؟

با سلام
چنین روایتی با این عبارات در کتب حدیثی شیعه نیامده است ، نیزدر کتب روائی معتبر اهل تسنن نیز با این عبارات وجود ندارد.
با جستجویی که من در کتب تاریخی قدیمی شیعه و اهل تسنن انجام دادم در آن ها هم چنین عبارتی پیدا نشد.
کتاب نفائس الاخبار میرزا ابوالقاسم واعظ سدهی هم مربوط به قرن چهاردهم یعنی بسیار متاخر است.بنابراین با اطلاعات فعلی نمی توان حدیث را از نظر سند بررسی کرد ، اما این مطالب به معنای بی اعتبار بودن حدیث نیز نیست چرا که ممکن است این روایت در منابعی که در دسترس ما نبوده وجود داشته باشد.

در هر صورت بر فرض صحت حدیث هم اشکالی در دلالت آن نیست چرا که در این گونه فرمایش ها مهم این است که وجه شبه را پیدا کنیم. اجازه بدهید مثالی بزنم؛

اگر شما قهرمانی را به شیر تشبیه کنید کسی نمی تواند به شما ایراد بگیرد که چرا این شخص بزرگ را به یک حیوان تشبیه کردید یا این که چرا این شخص را به موجودی که بوی دهانش خیلی بد است تشبیه کردید چرا که شما در جواب خواهید گفت منظور من از این تشبیه ، بیان شجاعت او بود نه حیوان بودن و نه بد بو بودن دهان او ، به عبارت دیگر وجه شبه ، شجاعت بوده است و نه هیچ چیز دیگر.

در این حدیث هم باید ببینیم ، وجه شبه چیست و رسول خدا ص با بیان این تشبیه در صدد بیان چه مطلبی بوده اند و می خواسته اند چه درسی بدهند.

به نظر می رسد منظور حضرت ص از این تشبیه بیان این مطلب است که کسی که ارزش داشته های خود را نداند (ارزش های مادی یا معنوی) به راحتی و با بهای کم آن را از دست می دهد، همانند برادران یوسف و این کودکان .و درسی که از آن می توان گرفت این است که مثلا کسی که ارزش انسان بودن و بنده بودن خود را نداند ممکن است آن را با بهای کم خوشی چند روزه دنیا به راحتی معاوضه کند.

بنابران با توجه به آن چه گذشت ، حضرت ص در صدد تشبیه بازیگوشی کودکان با سوء نیت برادران یوسف ع نبوده اند.

مجید;801126 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
و عرض سلام و ادب
پرسشگر گرامی با جستجویی که بنده در منابعی که در اختیار داشتم انجام دادم، در منابع معتبر این روایت را نیافتم تا سند آن را مورد بررسی قرار دهم. در ضمن کتاب «
نفائس الاخبار» نوشته ابوالقاسم بن محمدعلیسدهی که شما آدرس داده اید را نتوانستم دانلود کنم تا ببینم ایشان آدرسی برای روایت ذکر کرده است یا نه، لذا اگر شما دسترسی دارید آدرس را از کتاب مزبور ارسال فرمایید.
موفق باشید.

سلام علیکم و رحمت الله. جناب مجید به هر حال بنده جواب سؤالم را نگرفتم. اگر لازم می دانید با همکارانتان هم مشورتی بفرمایید و پاسخ دقیقتری به بنده بدهید. اینکه کتاب را نتوانستید دانلود کنید، که پاسخ سؤال نمی شود.

tazkie;804960 نوشت:
سلام علیکم و رحمت الله. جناب مجید به هر حال بنده جواب سؤالم را نگرفتم.

با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
جناب tazkie تا آن جایی که در منابع دست اول بنده بررسی کردم، روایت مورد نظر در منابع معتبر نیامده است.
موفق باشید .

مجید;808477 نوشت:
با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام و علیکم و رحمه الله و برکاته
جناب tazkie تا آن جایی که در منابع دست اول بنده بررسی کردم، روایت مورد نظر در منابع معتبر نیامده است.
موفق باشید .

سلام علیکم و رحمة الله. جناب مجید بنده برای این حدیث یک سند ذکر کردم و شما گفتید نتوانستید آنرا دانلود کنید. حالا روی چه حسابی می گویید در منابع معتبر نیامده است؟

tazkie;809796 نوشت:
سلام علیکم و رحمة الله. جناب مجید بنده برای این حدیث یک سند ذکر کردم و شما گفتید نتوانستید آنرا دانلود کنید. حالا روی چه حسابی می گویید در منابع معتبر نیامده است؟

با صلوات بر محمد و آل محمد
سلام علیکم و رحمه الله و بر کاته
پرسش گر گرامی
اولا شما برای بنده منبع ذکر کردید نه سند (نفائس الاخبار ص 286).
ثانیا این کتاب از ابو القاسم بن محمد علی سدهی اصفهانی 1339.ه.ق، است که در قرن چهاردهم زندگی می کرده است، لذا جزء کتب دست اول نیست و بنده خدمت شما عرض کردم در منابع دست اول روایی این روایت را پیدا نکرده‌ام بنابر این منافاتی ندارد.
ثالثا شما اعتبار این روایت را درخواست فرموده بودید و وقتی بنده به اصل روایت دسترسی ندارم چگونه باید سند را بررسی و اعتبار سنجی نمایم و در پست های قبل هم عرض کردم اگر شما به سند روایت دسترسی دارید ارسال بفرمایید تا مورد بررسی قرار گیرد. من الله التوقیق
موضوع قفل شده است