زندگی با مرد خائن

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زندگی با مرد خائن

زنی 49ساله هستم تا هشت سال پیش زندگی خوب وعاشقانه ای داشتیم تا اینکه به سرطان سینه مبتلا شدم مراحل مختلف درمان را با کمک مادی ومعنوی کامل همسرم پشت سر گذاشتم ولی بعداز مدتی رفتارهای شوهرم تغییر کرد بارها دعواها بلا میگرفت تا حدی که مرا تهدید میکرد که باید طلاق توافقی بگیرم من فرهنگی بازنشسته ام وتمام درامدم رابه شوهرم میدادم وکوچکترین پس اندازی نداشتم التماس میکردم که مرا طلاق ندهد 3پسرو1عروس داشتم کم کم روزگار میگذشت تا 1ماه پیش بطورتصادفی پاکتی حاوی چند نامه وعکس و1فتوکپی شناسنامه1زن که درنامه ها همه روابط ودیدارهارا توضیح داده بود روابط زناشویی ما که صفر شده بود سعی کردم زنده کنم خیلی در سطح بالا ولی همچنان با بیمیلی پیش میرفت تا اینکه برایش ماجرای فاش شده اش را گفتم واینکه اورا خواهم بخشید اگر به زندگی برگردد جند روز بعد دیدم کیفی که شش سال بود قفل میکرد قفل نیست  اما همجنان حافظه تلفن همراه وپیام کوتاه هایش را پاک میکندازانروزدعواها قطع شده ومن نمیتوانم شش سال فحش وارعاب ونوهین تهمت را فراموش کنم وباور کنم به این سادگی رابطه اش بازنی 32 ساله را پایان داده است چکار کنم ایاخوش خیالانه میتوانم اعتماد کنم

سلام
متاسف شدم براتون می تونم درک کنم که چقدر دلتون شکسته
اما میخوام بهتون توصیه کنم عصه نخورید برا خودتون ضرر داره
حالا هر کاری یا به قولی هر غلطی کرده چه میشه کرد ؟ کاری هست که انجام شده و اب ریخته را که نمیشه جمع کرد
اعصابت را برا چی خرد کنی الان که وقت باز نشستگی و ایام فراغت هست کلاس های جور واجور برید استخر و ورزش اشپزی و کلاس حفظ و تفسر قران را که توصیه دارم حتما برید از زندگی لذت ببرید و شاد باشید به یاد همه نعمتهای خوب خدا باشید خیلی نعمتهای خوب داریم که ازش غافلیم
برید کلاس اشپزی غذاهای خوشمزه و جدید یاد بگیرید (عکسشون را هم برامون بزارید یه مبحث تو سایت هست)
به خودتون برسید لباسهای قشگ بپوشید ارایش کنید موهاتون را رنگ کنید خونتون را تمییز و شیک نگه دارید مهمون دعوت کنید به روابط زناشویی تون اهمیت دهید و دوباره به نحو احسن احیاشون کنید مطمئن باشید دوباره شوهرتون جذبتون میشه
حقوقتون را جایی خرج کنید یه ماشین بخرید قسطی به نام خودتون که هر ماه قسط بپردازید یا یه خونه یا زمین یا مغازه
به نظرم اگه با یه مشاور خیلی خوب هم صحبت کنید حالتون بهتر میشه البته بگم با هر کسی در این مورد صحبت نکنید

mum;182489 نوشت:
زنی 49ساله هستم تا هشت سال پیش زندگی خوب وعاشقانه ای داشتیم تا اینکه به سرطان سینه مبتلا شدم مراحل مختلف درمان را با کمک مادی ومعنوی کامل همسرم پشت سر گذاشتم ولی بعداز مدتی رفتارهای شوهرم تغییر کرد بارها دعواها بلا میگرفت تا حدی که مرا تهدید میکرد که باید طلاق توافقی بگیرم من فرهنگی بازنشسته ام وتمام درامدم رابه شوهرم میدادم وکوچکترین پس اندازی نداشتم التماس میکردم که مرا طلاق ندهد 3پسرو1عروس داشتم کم کم روزگار میگذشت تا 1ماه پیش بطورتصادفی پاکتی حاوی چند نامه وعکس و1فتوکپی شناسنامه1زن که درنامه ها همه روابط ودیدارهارا توضیح داده بود روابط زناشویی ما که صفر شده بود سعی کردم زنده کنم خیلی در سطح بالا ولی همچنان با بیمیلی پیش میرفت تا اینکه برایش ماجرای فاش شده اش را گفتم واینکه اورا خواهم بخشید اگر به زندگی برگردد جند روز بعد دیدم کیفی که شش سال بود قفل میکرد قفل نیست اما همجنان حافظه تلفن همراه وپیام کوتاه هایش را پاک میکندازانروزدعواها قطع شده ومن نمیتوانم شش سال فحش وارعاب ونوهین تهمت را فراموش کنم وباور کنم به این سادگی رابطه اش بازنی 32 ساله را پایان داده است چکار کنم ایاخوش خیالانه میتوانم اعتماد کنم

سلام عليكم و رحمه الله و بركاته

معلم گرامی به چه خاطر برای چیزی ناراحتید که تعلقش به شما قطعی نبوده .
که هرچیز که نپاید دلبستگی را نشاید

اگر تنها با یک عمل جراحی
وفاداری ای از بین رفته پس چه تکیه گاه نامطمئنی !

از لحاظ مادی هم
الان اگر کار به جدائی هم بکشد طبق حق قانونی شما نیمی از اموال همسرتان به شما میرسد به علاوه اینکه میتوانید مدعی مخارجی شوید که حاصل دسترنج شخصیتان بوده و طی این سالها در آن خانه خرج کرده اید.

در سایت پرسمان قرآنی این شعر را در بخش اشعار گذاشته بودم ( روی دکمه نمایش متن کلیک کنید )

[spoiler]
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بــی وضــــو در کوچـــه لیلا نشســـت
باده آن شب مست مستش کرده بود
فــــارغ از جـــام الــستــش کــــرده بــــود
ســجـده ای زد بـــر لــــب درگــاه او
پــــُر ز لـــیلــا شـــــد دل پـــــر آه او
گـــفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بــــر صلیب عـــشق دارم کرده ای
جـــــام لیلا را به دسـتـم داده ای
وندر این بازی شــکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیـلاســـــت آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم نکن
من کـــه مجنونم تو مــــجنونم نــکن
مــــرد ایــــن بـــازیــچـه دیگر نیستم
این تو و لـــیلای تو... مــــن نیستم
گــــفت ای دیــوانه لــیلایــــــت منم
در رگ پنهان و پـــیــدایـــت منـــــم
ســــالها بــــا جــــور لیلا ســـاختی
من کنارت بـــــودم و نـــشناخـــتی
عــشق لــــیلا در دلـــت انـــداختم
صد قمــــار عشق یکجا بـــاخـــتم
کـــــردمـــت آواره صــــحرا نـــــشد
گفتم عاقل می شوی اما نــشد
سوختم در حسرت یک یـا ربــت
غیر لیلا بــــــر نــــیــامد از لــبت
روز و شب او را صـــدا کردی ولی
دیدم امشب با مـنی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر می زنی
در حــــــریم خانه ام در می زنی
حــــال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بی قرارت کرده بود
مرد راهش بـــاش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
[/spoiler]

خانمی پس از 17 سال زندگی با شوهرش و داشتن نوجوانی 15 ساله این شعر را خوانده بود .
او پس از تشکر گفت تمام این مدت چنان عاشق همسرم بودم که کور شده بودم.

امروز خدا را شکر میکنم که خداوند حقیقتی را به من نشان داد و آن اینکه
در حقیقت انسان بغیر از خدا کسی را ندارد .

یاحق


با سلام و احترام

خيلي خوش اومدين به اسك دين :Gol:

mum;182489 نوشت:
تا هشت سال پیش زندگی خوب وعاشقانه ای داشتیم تا اینکه به سرطان سینه مبتلا شدم مراحل مختلف درمان را با کمک مادی ومعنوی کامل همسرم پشت سر گذاشتم ولی بعداز مدتی رفتارهای شوهرم تغییر کرد بارها دعواها بلا میگرفت تا حدی که مرا تهدید میکرد که باید طلاق توافقی بگیرم

بحمدالله طبق گفته‌ي خودتون زندگي بسيار خوبي داشتين و بعد از مبتلا شدن به سرطان هم همسر بزرگوارتون حمايت كامل مادي و معنوي از شما داشتند، منتهي به طور ناگهاني اخلاق شون تغيير كرده!

آيا تا بحال به اين فكر كردين چرا شوهر به اين خوبي و مهربوني يكدفعه اخلاق شون تا اين حد تغيير كرد؟
چيزي به نظر خودتون نمي رسه؟!

mum;182489 نوشت:
کم کم روزگار میگذشت تا 1ماه پیش بطورتصادفی پاکتی حاوی چند نامه وعکس و1فتوکپی شناسنامه1زن که درنامه ها همه روابط ودیدارهارا توضیح داده بود

اين پاكت از چه طريقي به دستت‌تون رسيد؟
خود اون خانم بي‌خبر از همسرتون اون پاكت رو براي شما فرستاده بودند؟

mum;182489 نوشت:
روابط زناشویی ما که صفر شده بود سعی کردم زنده کنم خیلی در سطح بالا ولی همچنان با بیمیلی پیش میرفت تا اینکه

به نظرم خودتون به يك علت خيي مهم دلسردي همسرتون اشاره كردين.

ولي شايد همين سوءظن و عدم اعتماد شما به ايشون و گاها اگر از روي ناراحتي و عصبانيت حرفي مي‌زدين كه شخصيت و اقتدارشون زير سوال ميرفته و مورد سرزنش قرار مي گرفتند بيشتر دلسردشون ميكرده.

يه وقت جلوي عروس و پسرها سرزنش‌شون نكردين؟ غر نزدين؟
يه وقت حقوق‌تون رو به سرشون نزدين؟


mum;182489 نوشت:
تا اینکه برایش ماجرای فاش شده اش را گفتم واینکه اورا خواهم بخشید اگر به زندگی برگردد


همسرتون چه واكنشي در مقابل اين ماجراي فاش شده انجام دادند و آيا رفتارشون هم تغيير كرده و بهتر شده؟

mum;182489 نوشت:

جند روز بعد دیدم کیفی که شش سال بود قفل میکرد قفل نیست اما همجنان حافظه تلفن همراه وپیام کوتاه هایش را پاک میکندازانروزدعواها قطع شده ومن نمیتوانم شش سال فحش وارعاب ونوهین تهمت را فراموش کنم وباور کنم به این سادگی رابطه اش بازنی 32 ساله را پایان داده است چکار کنم ایاخوش خیالانه میتوانم اعتماد کنم


شما داخل كيف رو هم نگاه كردين؟ شايد با اينكار ميخواستند جلب اعتماد كنند.

يك مرد دوست داره مورد اعتماد و تكيه‌گاه همسرش باشه،

به نظر فعلا:
- به هيچ عنوان در امور خصوصي و گوشي ايشون سرك نكشيد.
- از اصل "تغافــل" به هيچ عنوان فراموش نكنيد.
- با محبت كردن، قدرداني، و تشكر از بازگشت به زندگي بهشون قوت قلب بدين و جذب خودتون كنيد.

مطمئن باشيد حتي اگر هنوز هم با كسي رابطه داشته باشند، وقتي ببينند شما بهشون اعتماد دارين و شخصيت شون رو نگه ميدارين و پيش بچه ها حفظ مي كنيد و به نيازهاي ايشون پاسخ‌گو هستيد خودشون برمي‌گردند.

فعلا كاربران گرامي و فرهيخته ميتونن اگر نظر مفيدي دارن بنويسند، ان‌شاءالله به زودي اين تاپيك در نوبت پاسخ‌گويي كارشناسان قرار ميگيره.

موفق و سربلند باشيد. :Gol:


با سلام و احترام

مطمئناً طلاق و حتي بي اعتنايي و برخورد سرد با همسرتون به هيچ عنوان گزينه‌ي مناسبي نيست و باعث آسيب‌هاي بيشتر و جديدتري بين شما و همسرتون ميشه.

به همسرتون احترام بذارين (حتي پيش بچه ها و عروس تون)، از زحمات و حمايت‌هايي كه در طول درمان براي شما داشتند قدرداني كنيد، بهشون محبت كنيد، سعي كنيد فضاي زندگي تون رو گرم كنيد تا جذب شما بشن.

سخنراني هاي تاپيك‌هاي زير خيلي براتون مفيد و راه‌گشا هست ان‌شاءالله، حتما گوش كنيد:

❀ده راهکار مهم برای نفوذ در دل همسر❀ ◆ ღღمصادیق ابراز محبت

★ آسيب شناسي خانواده ★ ::: ♪♪ دانلود سخنراني استاد سيد مجتبي حورايي♪♪

موفق باشيد :Gol:

موضوع قفل شده است