جمع بندی تغيير رأی خداوند

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تغيير رأی خداوند

786
557

سلام
طبق اسناد و مدارك مذهبي و آيات كلام الله خداوند چند بار راي خود را مانند عذاب قوم حضرت يونس ، بخاطر مسائل خاص تغيير داده است و چرا؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صادق

moaqfe;592068 نوشت:
786
557

سلام
طبق اسناد و مدارك مذهبي و آيات كلام الله خداوند چند بار راي خود را مانند عذاب قوم حضرت يونس ، بخاطر مسائل خاص تغيير داده است و چرا؟


باسلام وتشکر .
در هیچ یکی از موارد مورد تصور تان تغییر رأی برای خدا رخ نداده واساسا خداوند منزه از تغییر وتحول است ولی آنچه در این گونه امور مطرح مسله بداء است که باید تبیین شود

ابتدا لازم است در مورد ماهیت بداء توضیحی داده شود . بر خلاف تصور برخی افراد، بداء هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست. «بداء» هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست. شیعه نیز چنین عقیده‌ای ندارد که تبدیل رأی و تغییر تصمیم درباره خداوند جائز باشد. امام صادق(ع) فرمود:
هر که بر این عقیده باشد که خداوند تغییر رأی دهد در چیزی که از پیش بدان آگاه نبود، از او بیزاری جوئید. (1)
اما اینکه در برخی آیات و روایات درباره بداء سخن گفته شده، مراد این است که مقدرات الهی نزد خداوند به چند شکل وجود دارد؛
برای مقدرات الهی دو لوح ثبت وجود دارد:
یکی لوح محفوظ و دیگری لوح محو و اثبات؛
در لوح محو و اثبات مقدرات اشخاص و اشیا و جوامع و ملل ثبت است، ولی نه به شکل لوح محفوظ که تخلف ناپذیر است، بلکه بدین صورت که مقتضای حکمت و شرایط عادی است؛
بداء به معنای محو حکم در مرحله علم فعلی خدا و یا محو سلطنت بعضی از اسما است، که مقتضای آیه «یمحو الله
ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب» بوده و محذوری هم ندارد. (2) مقتضای تقدیر عادی آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد. اگر قطع صله رحم کند، به چهل سال. بداء در آن عمر اول ایجاد می شود‌، اما بنابر لوح محفوظ ثابت است.
بداء بدین معنا هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است. چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (3)
تقدیر الهی درباره انسان بر دو نوع است:
1. تقدیر محتوم و قطعی، که به هیچ وجه قابل تغییر نیست؛
2. تقدیر معلّق و مشروط، که با فقدان برخی شرایط، دگرگون می‌شود و تقدیر دیگر جایگزین آن می‌گردد.
حقیقت بداء ظهور و بروز تغییرات در تقدیرات نوع دوم بر اثر شرایط جدید است که بر ما آشکار نبوده؛ با توجه به این بیان، آشکار می گردد که اعتقاد به «بداء» یکی از عقاید اصیل اسلامی است که همه فرقه های اسلامی اجمالاً به آن اعتقاد دارند، هر چند برخی از آنان از به کار بردن لفظ «بداء» خودداری می‌کنند. این حقیقت نیز بر دو اصل مورد قبول مسلمانان استوار است؛
الف- خداوند دارای قدرت و سلطه مطلقه بر هستی است. هر زمان خواست می‌تواند تقدیری را جایگزین تقدیر دیگر سازد؛ در حالی که به هر دو نوع تقدیر، علم قبلی داشته، و هیچ گونه تغییری نیز در علم وی راه نخواهد یافت. زیرا تقدیر نخست چنان نیست که قدرت خدا را محدود ساخته و توانایی دگرگون کردن آن را از او سلب کند.
خلاقیت و آفرینش‌گری و اعمال قدرت از جانب خداوند، استمرار داشته و به حکم «کُلَّ یَومٍ هُوَ فی شَأنٍ» (4) از امر آفرینش فارغ نگشته و کار آفرینشگری همچنین ادامه دارد.
امام صادق (ع) در تفسیر آیه «قالَتِ الیَهُودُ یَدُ اللهِ مَغْلُوَلَهٌ. . . » (5)می‌فرماید: یهود می‌گویند خدا از امر آفرینش فارغ شده، کم و زیاد (در رزق و عمر و غیره) راه ندارد. خداوند در تکذیب آنان چنین فرمود: «غُلَّتْ أَیدیهمْ وَ لُعِنُوا بِما قالوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان یُنْفِقُ کَیْفَ یشاءُ؛ دستشان بسته باد و به گفتار ناهنجار خود از رحمت خدا دور باشند! بلکه قدرت او گسترده است، هرگونه بخواهد انفاق می‌کند». (6)آیا سخن خدا را نشنیده‌ای که می‌فرماید: خدا آنچه را بخواهد محو کرده و یا ثابت می‌دارد، و نزد خداست امّ الکتاب (لوح محفوظ)».
نتیجه اینکه: عقیده اسلامی بر اساس قدرت گسترده، ‌سلطة مطلقه، و دوام و استمرار خلاقیت خداوند استوار است. خداوند می‌تواند هر زمان بخواهد در مقدّرات انسان، از عمر و روزی و غیره، تحول ایجاد کرده، مقدری را جایگزین مقدر قبلی نماید، و هر دو تقدیر قبلاً در أُمُّ الکتاب به ثبت رسیده است.
ب- اعمال قدرت و سلطه از سوی خداوند، و اقدام وی به جایگزین کردن تقدیری جای تقدیر دیگر، بدون حکمت و مصلحت انجام نمی‌گیرد، و بخشی از قضیه، در گرو اعمال انسان است که از طریق اختیار و برگزیدن و زندگی شایسته یا ناشایسته، زمینه دگرگونی سرنوشت خویش را فراهم سازد.
فرض کنیم انسانی حقوق والدین و بستگان خود را مراعات نمی‌کند. این عمل ناشایست در سرنوشت او تأثیر ناخوشایندی خواهد داشت. حال اگر در نیمة زندگی از کردة خود نادم گشته و از آن پس به وظایف خود در این باره اهتمام ورزد، زمینة دگرگونی سرنوشت خود را فراهم کرده و مشمول آیة «یَمْحُو اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ» خواهد گشت. این مطلب در عکس قضیه نیز حاکم است. در نتیجه همه این تغییرات ظاهری حقایقی از پیش تعیین شده بودند که بر ما پوشیده بود. به نظر می آمد این گونه رخداد ننماید اما بر خداوند پوشیده نبود و اتفاقا در هم تنیدن این مقدرات ثابت ومتغیر، عین تجلی اسمای الهی مانند لطیف و دقیق است.
مقتضای تقدیر عادی آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد. اگر قطع صله رحم کند، به چهل سال. بداء در آن عمر اول ایجاد می شود؛ اما بنا بر لوح محفوظ ثابت است.
بداء بدین معنا، هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد؛ بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است. چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (7) این همان چیزی است که از آن به بداء در علم الهی تعبیر می شود؛ در حالی که در حقیقت بداء در قضا و قدر الهی است؛ اما از باب عینیت صفات الهی تعبیر بداء درعلم هم صحیح است؛ هر چند بر اساس توضیح ذکر شده در حقیقت بداء، به معنای تبدیل و تغییر و حدوث امری ناخواسته در مورد خداوند معنا ندارد.

پی‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار، ج 4، ص 111.
2. دانشنامة قرآن، ج 1، ص 359، نشر ناهید، تهران 1377ش.
3. دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 3، ص 78، نشر مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران 1369ش.
4. الرحمن، آیه 29.
5. مائده، آیه 69.
6. رعد، آیه 39.
7. دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 3، ص 78، نشر مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران، 1369ش.

قابليت تشخيص امور براي اينكه بدانيم جزء كدام لوح است چگونه است ؟

moaqfe;592833 نوشت:
قابليت تشخيص امور براي اينكه بدانيم جزء كدام لوح است چگونه است ؟

با سلام مجدد .:Gol::Gol:
جناب
moaqfe .!!
اولا _ قرار شد اول سلام بعد کلام .
ثانیا _ سوال تان کمی مبهم است بشتر توضیح دهید تا پاسخ تقدیم گردد .
ثالثا_ شما را به جان هر کی دوستش دارید این کله ی کره المنظر به مثلا :Gol:
تبدیلش کن تا کمتر اذیت شوید .

صادق;592836 نوشت:
با سلام مجدد .:Gol::Gol:
جناب
moaqfe .!!
اولا _ قرار شد اول سلام بعد کلام .
ثانیا _ سوال تان کمی مبهم است بشتر توضیح دهید تا پاسخ تقدیم گردد .
ثالثا_ شما را به جان هر کی دوستش دارید این کله ی کره المنظر به مثلا :Gol:
تبدیلش کن تا کمتر اذیت شوید .

بنده هم سلام مجدد عرض ميكنم

اولا" عرض سلام در ابتداي پست خدمت همه دوستان خصوصا" كارشناس محترم ادا كردم اما اجازه بديد مثل پيرمردهاي دوست داشتني نباشم كه وقتي از اطاق هم بيرون ميروند و در عرض 4 ثانيه برميگردند و از بي كلامي سلام ميكنند ، نباشم ( پير هستم ولي نه اينقدر ):Gol:
دوما" به نظرم خيلي سوالم واضح بود شما مطلبي را درج كرديد كه نياز به تشخيص فني داره يكي از اين بابت كه كسي كه وقايع رو به اين دو تا مطلب مرتبط ميدونه داره درست ميگه يا نه و ديگري از اين بابت كه اگر واقعه به اين دو لوح مربوط بود ، به كدام لوح مربوط است
سوما" سليقه است ديگر مثل رنگ لباس ، خدا رو شكر كه در اين انتخاب بي لباسي انتخاب نشده:Gol:

چهارم اينكه ، اين بداء رو هر چند شنيدم ولي تعريفش برام بطور كامل جا نيفتاده و آيا مورد پذيرش اهل سنت و يا اديان ديگه هم هست؟

moaqfe;593252 نوشت:
بنده هم سلام مجدد عرض ميكنم

اولا" عرض سلام در ابتداي پست خدمت همه دوستان خصوصا" كارشناس محترم ادا كردم اما اجازه بديد مثل پيرمردهاي دوست داشتني نباشم كه وقتي از اطاق هم بيرون ميروند و در عرض 4 ثانيه برميگردند و از بي كلامي سلام ميكنند ، نباشم ( پير هستم ولي نه اينقدر ):Gol:
دوما" به نظرم خيلي سوالم واضح بود شما مطلبي را درج كرديد كه نياز به تشخيص فني داره يكي از اين بابت كه كسي كه وقايع رو به اين دو تا مطلب مرتبط ميدونه داره درست ميگه يا نه و ديگري از اين بابت كه اگر واقعه به اين دو لوح مربوط بود ، به كدام لوح مربوط است
سوما" سليقه است ديگر مثل رنگ لباس ، خدا رو شكر كه در اين انتخاب بي لباسي انتخاب نشده:Gol:

چهارم اينكه ، اين بداء رو هر چند شنيدم ولي تعريفش برام بطور كامل جا نيفتاده و آيا مورد پذيرش اهل سنت و يا اديان ديگه هم هست؟

سلام علیکم ورحمه الله وبرکاته .
اولا_ سلام کار پیر مردها نیست بلکه فرهنگ اهل بهشت است چون بهشتیان در آرامش و صلح و صفا و محبت زندگی می‏کنند. قرآن می‏فرماید:آنها پیوسته و چب وراست بهم سلام می کنند فرمود : "لا یسمعون فیها لغواَ و لا تأثیما، الا قیلاً سلاماً؛ در آن باغ‏های بهشتی نه لغو و بیهوده‏ای می‏شنوند و نه سخنان گناه آلود. تنها چیزی که می‏شنوند سلام است، سلام.
ثانیا _ پیران را دست کم مگیر وبه گفته آن پیر عارف گوش نما که گفت :
آنچه بیند آن جوان در آینه
پیر اندر خشت می بیند همه .

ثالثا _ مطلب تان را توضیح نداده اید که چه می خواهید ومراد تان چیست .
ولی عجالتا باید گفت به طور یقین آن گفته درست است وگوینده آن کلام بر اساس آموزه های وحیانی این رویکر د را مطرح نموده است .
جهت مزید بیان باید گفت :
لوح محفوظ و لوح محو و اثبات یک ترکیب وصفی است. لوح چیزی است که می‏توان روی آن نوشت.
در اصطلاح "لوح محفوظ" عالم قضای الهی را گویند که همه حوادث به قلم تقدیر الهی به ثبت رسیده است و کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد. هر چه در این لوح نگاشته شود، تغییر نمی‏کند، به طور مثال هر یک از انسان‏ها دارای اجل حتمی هستند که به هیچ عنوان قابل تأخیر و تقدیم نمی‏باشد.
لوح محو و اثبات که تقدیر الهی در آن نگاشته می‏شود، قابل تغییر و تبدّل است، به طور مثال اجلّ معلّقی وجود دارد، لکن این اجل به سبب صدقه یا کار خیر قابل تأخیر افتادن است، همان طور که در روایات وارد شده و یا این که به خاطر کارهای سوء مثل عاق والدین و قطع رحم به جلو می‏افتد.(1)
مرحوم علامه مجلسی در مورد این دو لوح می‏فرمایند:
"آیات و اخبار دلالت دارند که همه حوادث و وقایع عالم در دو لوح ثبت است: یکی لوح محفوظ، که هیچ گونه تغییر در آن راه ندارد و مطابق علم خداوند است. دیگری لوح محو و اثبات، که در آن چیزی ثبت گردد و سپس به خاطر مصالح بسیاری که بر خردمندان پنهان نیست، چیز دیگری بر خلاف آن به ثبت رسد، مثلاً در آن نوشته شود: عمر زید پنجاه سال است؛ بدین معنا که مقتضای حکمت پروردگار آن است که اگر کاری انجام ندهد که موجب
کوتاهی یا طولانی شدن عمر او شود، پنجاه سال عمر می‏کند". این همان اجل معلّق است که توضیح داده شد.(2)
رابعا _"بداء" در لغت به معنای "آشکار شدن" آمده (3) ، همان طور که قرآن مجید دربارة ظالمان و ستمگران می فرماید : "وبدا لهم سیئات ما عملوا" (4) یعنی در روز رستاخیز بدی های اعمال و رفتار آنان آشکار می گردد، نتیجة کردار سوء خود را می بینند . از نظر علمای کلام نیز معنای اصطلاحی بداء نزدیک به همین معنای لغوی است در واقع علمای کلام بداء را این گونه تعریف می کنند :
« بداء يعنى ظهور امرى يا رأيى بعد از خفاء آن‏ » (5) بر این اساس وقوع حوادثی که توقع وقوع آن نمی رفت یا همان حوادث غیر مترقّبه و بر خلاف شرایط عادی و روال طبیعی، در نظر ما"بدا" است. یعنی چیزی که عوامل تحقق آن پنهان بود، برای ما آشکار گشت. در واقع به اموری که بر حسب ظاهر و متعارف مورد توقع ما بوده و تحقق آن ها از طرف خداوند پذیرفته شده به نظر می رسید اما به ناگاه برخلاف تصور ما امری دیگر اتفاق می افتد ، "بدا" اطلاق می شود .
بدا هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست . شیعه نیز چنین عقیده‌ای ندارد که تبدیل رأی و تغییر تصمیم درباره خداوند جائز باشد ؛ اما منظور از تحقق بدا در تقدیرات خداوند چیست ؟
ما معتقدیم که خداوند برای همه امور عالم مقدراتی دارد . حدود و اندازه هایی را برای مسائل مختلف و حوادث گوناگون تقدیر نموده است ، اما مقدرات به یک گونه نیستند .برخی حتمی و قطعی هستند که به اصطلاح در "لوح محفوظ" ثبت و ضیط شده اند و با عوامل و علل گوناگون تغییر نمی کنند .
اما خداوند به غیر از لوح محفوظ ،‌ لوح دیگری به نام لوح محو و اثبات نیز دارد که مقدرات اشخاص و اشیا و جوامع و ملل و غیر در آن ثبت است، ولی بدین صورت که احتمال تغییر در آن می رود ؛ مثلا مقتضای طبیعت آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر او کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد و اگر قطع رحم کند، به چهل سال .
بدا بدین معنا هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است . چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (6)
مقصود از پذیرش اصل بدا این است که در حوادث تاریخ بشر، خدا برای پس و پیش رفتن تاریخ بشر، صورت قطعی معین نکرده است. یعنی : ای انسان! تو خودت مجری قضا و قدر الهی هستی. تو هستی که تاریخ را می توانی جلو ، عقب ببری، نگهداری و ... هیچ جبری، نه از ناحیه طبیعت، نه از نظر ابزارهای زندگی، و نه از نظر مشیّت الهی، بر تاریخ حکومت نمی کند.(7)
گفتنی است که مسله از عقاید اختصاصی شیعی است واهل سنت این باور را باور ندارند .
خامسا_ معلوم نشد که از آن کله پوک وبد منظر چرا دست بر نمیدارید حال همه را بهم می زند ؟؟!!!!!!!!!!!!
پی‌نوشت‏ها:
1. دانشنامه قرآن، ماده لوح.
2. بحارالأنوار، ج 4، ص 130.
3. طريحي، مجمع البحرين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،تهران 1408 ه ق ، ماده بدء ، ج 1 ،ص 45.
4. زمر(39)آیه41 .
5. سيد جعفرسجادى، فرهنگ معارف اسلامى‏، انتشارات دانشگاه تهران‏ ، تهران‏ ،1373 ش‏ ، ج 1 ص 391 .
6. آیت الله مکارم و آیت الله سبحانی،پاسخ به پرسش های مذهبی، ص327. انتشارات نسل جوان، قم 1383 ش ، ج1، 71.
7. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه ، دار الکتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج10،ص245 و ج1، ص390.

باز هم سلام

اول اينكه خيلي خوشحالم از اينكه در سني كه احساس پيري و گيجي بهم دست داده مورد توجه و نظر شما اشخاص پر انرژي هستم
دوم اينكه اون روايت سلام تو بهشت هم بران خيلي جذاب بود و نديده بودم پس لازم شد منم پيرمرد دوست داشتني بشم
سوم اينكه تشيخيص اينكه واقعه اي بداء است و جزء آن دو لوح ميباشد با كيست ؟ ( اين شخص بايد ويژگيهايي داشته باشد )
چهارم اينكه آيا منظور از بداء ، آشكار شدن علت يك واقعه است يا آشكار شدن يك واقعه ؟ ( چون نوشتيد آشكار شدن بعد از مخفي نمودن ، يعني قبلا" قابل رويت بوده است ، والا گفته ميشد فقط آشكار شدن )
پنجم اينكه اين جريان بداء شامل چه وقايعي ميشود و شامل چه وقايعي نميشود؟
ششم اينكه جريان بداء پايان يافته يا در زمان كنوني هم اتفاق ميافتد ؟
هفتم اينكه بداء شامل وقايع دنيوي ميشود يا وقايع اخروي رو هم شامل ميشه ؟
هشتم اينكه در مورد اجل مثالي زديد ، چيزي كه هر مفسري به دلخواه خودش ميتواند آنرا حتمي يا معلق بنامد ، آيا نبايد از نظر عملي علائمي داشته باشد كه يك عالم قادر باشد با آن علائم آنرا تشخيص بدهد؟ ( علم ، علم است ، حتي ديني )
نهم اينكه چه كسي از متن الواح اطلاع دارد ، زيرا ممكن است خاتميت نبوت هم شامل بداء گردد ؟
دهم اينكه اين كله طاس هم بهانه اي براي تفريح بين من و شماست كه طنزي داشته باشيم
يازده اينكه خوب ديگه يازدهم نداره:Nishkhand:

سوال :
سلام
طبق اسناد و مدارك مذهبي و آيات كلام الله خداوند چند بار راي خود را مانند عذاب قوم حضرت يونس ، بخاطر مسائل خاص تغيير داده است و چرا؟

پاسخ :
در هیچ یکی از موارد مورد تصور تان تغییر رأی برای خدا رخ نداده واساسا خداوند منزه از تغییر وتحول است ولی آنچه در این گونه امور مطرح مسله بداء است که باید تبیین شود
ابتدا لازم است در مورد ماهیت بداء توضیحی داده شود . بر خلاف تصور برخی افراد، بداء هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست. «بداء» هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست. شیعه نیز چنین عقیده‌ای ندارد که تبدیل رأی و تغییر تصمیم درباره خداوند جائز باشد. امام صادق(ع) فرمود:
هر که بر این عقیده باشد که خداوند تغییر رأی دهد در چیزی که از پیش بدان آگاه نبود، از او بیزاری جوئید. (1)
اما اینکه در برخی آیات و روایات درباره بداء سخن گفته شده، مراد این است که مقدرات الهی نزد خداوند به چند شکل وجود دارد؛
برای مقدرات الهی دو لوح ثبت وجود دارد:
یکی لوح محفوظ و دیگری لوح محو و اثبات؛
در لوح محو و اثبات مقدرات اشخاص و اشیا و جوامع و ملل ثبت است، ولی نه به شکل لوح محفوظ که تخلف ناپذیر است، بلکه بدین صورت که مقتضای حکمت و شرایط عادی است؛
بداء به معنای محو حکم در مرحله علم فعلی خدا و یا محو سلطنت بعضی از اسما است، که مقتضای آیه «یمحو الله
ما یشاء و یثبت و عنده امّ الکتاب» بوده و محذوری هم ندارد. (2) مقتضای تقدیر عادی آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد. اگر قطع صله رحم کند، به چهل سال. بداء در آن عمر اول ایجاد می شود‌، اما بنابر لوح محفوظ ثابت است.
بداء بدین معنا هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است. چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (3)
تقدیر الهی درباره انسان بر دو نوع است:
1. تقدیر محتوم و قطعی، که به هیچ وجه قابل تغییر نیست؛
2. تقدیر معلّق و مشروط، که با فقدان برخی شرایط، دگرگون می‌شود و تقدیر دیگر جایگزین آن می‌گردد.
حقیقت بداء ظهور و بروز تغییرات در تقدیرات نوع دوم بر اثر شرایط جدید است که بر ما آشکار نبوده؛ با توجه به این بیان، آشکار می گردد که اعتقاد به «بداء» یکی از عقاید اصیل اسلامی است که همه فرقه های اسلامی اجمالاً به آن اعتقاد دارند، هر چند برخی از آنان از به کار بردن لفظ «بداء» خودداری می‌کنند. این حقیقت نیز بر دو اصل مورد قبول مسلمانان استوار است؛
الف- خداوند دارای قدرت و سلطه مطلقه بر هستی است. هر زمان خواست می‌تواند تقدیری را جایگزین تقدیر دیگر سازد؛ در حالی که به هر دو نوع تقدیر، علم قبلی داشته، و هیچ گونه تغییری نیز در علم وی راه نخواهد یافت. زیرا تقدیر نخست چنان نیست که قدرت خدا را محدود ساخته و توانایی دگرگون کردن آن را از او سلب کند.
خلاقیت و آفرینش‌گری و اعمال قدرت از جانب خداوند، استمرار داشته و به حکم «کُلَّ یَومٍ هُوَ فی شَأنٍ» (4) از امر آفرینش فارغ نگشته و کار آفرینشگری همچنین ادامه دارد.
امام صادق (ع) در تفسیر آیه «قالَتِ الیَهُودُ یَدُ اللهِ مَغْلُوَلَهٌ. . . » (5)می‌فرماید: یهود می‌گویند خدا از امر آفرینش فارغ شده، کم و زیاد (در رزق و عمر و غیره) راه ندارد. خداوند در تکذیب آنان چنین فرمود: «غُلَّتْ أَیدیهمْ وَ لُعِنُوا بِما قالوا بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتان یُنْفِقُ کَیْفَ یشاءُ؛ دستشان بسته باد و به گفتار ناهنجار خود از رحمت خدا دور باشند! بلکه قدرت او گسترده است، هرگونه بخواهد انفاق می‌کند». (6)آیا سخن خدا را نشنیده‌ای که می‌فرماید: خدا آنچه را بخواهد محو کرده و یا ثابت می‌دارد، و نزد خداست امّ الکتاب (لوح محفوظ)».
نتیجه اینکه: عقیده اسلامی بر اساس قدرت گسترده، ‌سلطة مطلقه، و دوام و استمرار خلاقیت خداوند استوار است. خداوند می‌تواند هر زمان بخواهد در مقدّرات انسان، از عمر و روزی و غیره، تحول ایجاد کرده، مقدری را جایگزین مقدر قبلی نماید، و هر دو تقدیر قبلاً در أُمُّ الکتاب به ثبت رسیده است.
ب- اعمال قدرت و سلطه از سوی خداوند، و اقدام وی به جایگزین کردن تقدیری جای تقدیر دیگر، بدون حکمت و مصلحت انجام نمی‌گیرد، و بخشی از قضیه، در گرو اعمال انسان است که از طریق اختیار و برگزیدن و زندگی شایسته یا ناشایسته، زمینه دگرگونی سرنوشت خویش را فراهم سازد.
فرض کنیم انسانی حقوق والدین و بستگان خود را مراعات نمی‌کند. این عمل ناشایست در سرنوشت او تأثیر ناخوشایندی خواهد داشت. حال اگر در نیمة زندگی از کردة خود نادم گشته و از آن پس به وظایف خود در این باره اهتمام ورزد، زمینة دگرگونی سرنوشت خود را فراهم کرده و مشمول آیة «یَمْحُو اللهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ» خواهد گشت. این مطلب در عکس قضیه نیز حاکم است. در نتیجه همه این تغییرات ظاهری حقایقی از پیش تعیین شده بودند که بر ما پوشیده بود. به نظر می آمد این گونه رخداد ننماید اما بر خداوند پوشیده نبود و اتفاقا در هم تنیدن این مقدرات ثابت ومتغیر، عین تجلی اسمای الهی مانند لطیف و دقیق است.
مقتضای تقدیر عادی آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد. اگر قطع صله رحم کند، به چهل سال. بداء در آن عمر اول ایجاد می شود؛ اما بنا بر لوح محفوظ ثابت است.
بداء بدین معنا، هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد؛ بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است. چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (7) این همان چیزی است که از آن به بداء در علم الهی تعبیر می شود؛ در حالی که در حقیقت بداء در قضا و قدر الهی است؛ اما از باب عینیت صفات الهی تعبیر بداء درعلم هم صحیح است؛ هر چند بر اساس توضیح ذکر شده در حقیقت بداء، به معنای تبدیل و تغییر و حدوث امری ناخواسته در مورد خداوند معنا ندارد.

پی‌نوشت‌ها:
1. بحار الانوار، ج 4، ص 111.
2. دانشنامة قرآن، ج 1، ص 359، نشر ناهید، تهران 1377ش.
3. دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 3، ص 78، نشر مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران 1369ش.
4. الرحمن، آیه 29.
5. مائده، آیه 69.
6. رعد، آیه 39.
7. دائرة المعارف جامع اسلامی، ج 3، ص 78، نشر مؤسسه فرهنگی آرایه، تهران، 1369ش.

سوال :
اولا" عرض سلام در ابتداي پست خدمت همه دوستان خصوصا" كارشناس محترم ادا كردم اما اجازه بديد مثل پيرمردهاي دوست داشتني نباشم كه وقتي از اطاق هم بيرون ميروند و در عرض 4 ثانيه برميگردند و از بي كلامي سلام ميكنند ، نباشم ( پير هستم ولي نه اينقدر ):Gol:
دوما" به نظرم خيلي سوالم واضح بود شما مطلبي را درج كرديد كه نياز به تشخيص فني داره يكي از اين بابت كه كسي كه وقايع رو به اين دو تا مطلب مرتبط ميدونه داره درست ميگه يا نه و ديگري از اين بابت كه اگر واقعه به اين دو لوح مربوط بود ، به كدام لوح مربوط است
سوما" سليقه است ديگر مثل رنگ لباس ، خدا رو شكر كه در اين انتخاب بي لباسي انتخاب نشده:Gol:

چهارم اينكه ، اين بداء رو هر چند شنيدم ولي تعريفش برام بطور كامل جا نيفتاده و آيا مورد پذيرش اهل سنت و يا اديان ديگه هم هست؟

پاسخ :
اولا_ سلام کار پیر مردها نیست بلکه فرهنگ اهل بهشت است چون بهشتیان در آرامش و صلح و صفا و محبت زندگی می‏کنند. قرآن می‏فرماید:آنها پیوسته و چب وراست بهم سلام می کنند فرمود : "لا یسمعون فیها لغواَ و لا تأثیما، الا قیلاً سلاماً؛ در آن باغ‏های بهشتی نه لغو و بیهوده‏ای می‏شنوند و نه سخنان گناه آلود. تنها چیزی که می‏شنوند سلام است، سلام.
ثانیا _ پیران را دست کم مگیر وبه گفته آن پیر عارف گوش نما که گفت :
آنچه بیند آن جوان در آینه
پیر اندر خشت می بیند همه .

ثالثا _ مطلب تان را توضیح نداده اید که چه می خواهید ومراد تان چیست .
ولی عجالتا باید گفت به طور یقین آن گفته درست است وگوینده آن کلام بر اساس آموزه های وحیانی این رویکر د را مطرح نموده است .
جهت مزید بیان باید گفت :
لوح محفوظ و لوح محو و اثبات یک ترکیب وصفی است. لوح چیزی است که می‏توان روی آن نوشت.
در اصطلاح "لوح محفوظ" عالم قضای الهی را گویند که همه حوادث به قلم تقدیر الهی به ثبت رسیده است و کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد. هر چه در این لوح نگاشته شود، تغییر نمی‏کند، به طور مثال هر یک از انسان‏ها دارای اجل حتمی هستند که به هیچ عنوان قابل تأخیر و تقدیم نمی‏باشد.
لوح محو و اثبات که تقدیر الهی در آن نگاشته می‏شود، قابل تغییر و تبدّل است، به طور مثال اجلّ معلّقی وجود دارد، لکن این اجل به سبب صدقه یا کار خیر قابل تأخیر افتادن است، همان طور که در روایات وارد شده و یا این که به خاطر کارهای سوء مثل عاق والدین و قطع رحم به جلو می‏افتد.(1)
مرحوم علامه مجلسی در مورد این دو لوح می‏فرمایند:
"آیات و اخبار دلالت دارند که همه حوادث و وقایع عالم در دو لوح ثبت است: یکی لوح محفوظ، که هیچ گونه تغییر در آن راه ندارد و مطابق علم خداوند است. دیگری لوح محو و اثبات، که در آن چیزی ثبت گردد و سپس به خاطر مصالح بسیاری که بر خردمندان پنهان نیست، چیز دیگری بر خلاف آن به ثبت رسد، مثلاً در آن نوشته شود: عمر زید پنجاه سال است؛ بدین معنا که مقتضای حکمت پروردگار آن است که اگر کاری انجام ندهد که موجب
کوتاهی یا طولانی شدن عمر او شود، پنجاه سال عمر می‏کند". این همان اجل معلّق است که توضیح داده شد.(2)
رابعا _"بداء" در لغت به معنای "آشکار شدن" آمده (3) ، همان طور که قرآن مجید دربارة ظالمان و ستمگران می فرماید : "وبدا لهم سیئات ما عملوا" (4) یعنی در روز رستاخیز بدی های اعمال و رفتار آنان آشکار می گردد، نتیجة کردار سوء خود را می بینند . از نظر علمای کلام نیز معنای اصطلاحی بداء نزدیک به همین معنای لغوی است در واقع علمای کلام بداء را این گونه تعریف می کنند :
« بداء يعنى ظهور امرى يا رأيى بعد از خفاء آن‏ » (5) بر این اساس وقوع حوادثی که توقع وقوع آن نمی رفت یا همان حوادث غیر مترقّبه و بر خلاف شرایط عادی و روال طبیعی، در نظر ما"بدا" است. یعنی چیزی که عوامل تحقق آن پنهان بود، برای ما آشکار گشت. در واقع به اموری که بر حسب ظاهر و متعارف مورد توقع ما بوده و تحقق آن ها از طرف خداوند پذیرفته شده به نظر می رسید اما به ناگاه برخلاف تصور ما امری دیگر اتفاق می افتد ، "بدا" اطلاق می شود .
بدا هرگز به معنای تغییر در تصمیم خداوند نیست . شیعه نیز چنین عقیده‌ای ندارد که تبدیل رأی و تغییر تصمیم درباره خداوند جائز باشد ؛ اما منظور از تحقق بدا در تقدیرات خداوند چیست ؟
ما معتقدیم که خداوند برای همه امور عالم مقدراتی دارد . حدود و اندازه هایی را برای مسائل مختلف و حوادث گوناگون تقدیر نموده است ، اما مقدرات به یک گونه نیستند .برخی حتمی و قطعی هستند که به اصطلاح در "لوح محفوظ" ثبت و ضیط شده اند و با عوامل و علل گوناگون تغییر نمی کنند .
اما خداوند به غیر از لوح محفوظ ،‌ لوح دیگری به نام لوح محو و اثبات نیز دارد که مقدرات اشخاص و اشیا و جوامع و ملل و غیر در آن ثبت است، ولی بدین صورت که احتمال تغییر در آن می رود ؛ مثلا مقتضای طبیعت آن است که عمر زید پنجاه سال باشد. اگر او کاری نکند که موجب درازی یا کوتاهی عمر او شود، اما اگر صله رحم نماید، عمرش از آن مقدار به شصت سال می رسد و اگر قطع رحم کند، به چهل سال .
بدا بدین معنا هیچ محذوری عقلی و شرعی ندارد بلکه طبق حکمت و مصلحت الهی است . چه بسا موجب توجه مردم به نیکی و دوری آنان از بدی‌ها بشود. (6)
مقصود از پذیرش اصل بدا این است که در حوادث تاریخ بشر، خدا برای پس و پیش رفتن تاریخ بشر، صورت قطعی معین نکرده است. یعنی : ای انسان! تو خودت مجری قضا و قدر الهی هستی. تو هستی که تاریخ را می توانی جلو ، عقب ببری، نگهداری و ... هیچ جبری، نه از ناحیه طبیعت، نه از نظر ابزارهای زندگی، و نه از نظر مشیّت الهی، بر تاریخ حکومت نمی کند.(7)
گفتنی است که مسله از عقاید اختصاصی شیعی است واهل سنت این باور را باور ندارند .

پی‌نوشت‏ها:
1. دانشنامه قرآن، ماده لوح.
2. بحارالأنوار، ج 4، ص 130.
3. طريحي، مجمع البحرين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي،تهران 1408 ه ق ، ماده بدء ، ج 1 ،ص 45.
4. زمر(39)آیه41 .
5. سيد جعفرسجادى، فرهنگ معارف اسلامى‏، انتشارات دانشگاه تهران‏ ، تهران‏ ،1373 ش‏ ، ج 1 ص 391 .
6. آیت الله مکارم و آیت الله سبحانی،پاسخ به پرسش های مذهبی، ص327. انتشارات نسل جوان، قم 1383 ش ، ج1، 71.
7. مکارم شیرازى ناصر، تفسیر نمونه ، دار الکتب الإسلامیه ، تهران، چاپ اول، 1374 ش ، ج10،ص245 و ج1، ص390.

موضوع قفل شده است