جمع بندی چرا "فقط" اسرائیل جعلی است؟
تبهای اولیه
چرا فقط اسرائیل جعلی است؟
مگه استرالیا و امریکا و..... با کشتن بومیان انجا ایجاد نشد؟وضعیت فلسطین هم هیچ فرقی ندارد و الان جمعیت غالب انجا غیر عربند.
پس چرا اون کشورا رو به رسمیت میشناسیم ولی اسرائیلو نه؟
چرا فقط اسرائیل جعلی است؟
مگه استرالیا و امریکا و..... با کشتن بومیان انجا ایجاد نشد؟وضعیت فلسطین هم هیچ فرقی ندارد و الان جمعیت غالب انجا غیر عربند.
پس چرا اون کشورا رو به رسمیت میشناسیم ولی اسرائیلو نه؟
با سلام
در اینکه به مردم بومی استرالیا وآمریکا ظلم شده است، حرفی نیست اما مقایسه این دو کشور با اسرائیل نیز به چند دلیل درست نیست.
1- مردم بومی آمریکا واسترالیا تعداد کمی داشتند وکشوری تا آنزمان تشکیل نداده بودند وبخاطر دوری از دیگر جوامع از تحولات دنیا اطلاعی نداشتند. واز مهمانان جدیدی که وارد کشورهای آنا شدند استقبال کردند هر چند این مهمانان احترام وحقوق میزبان را رعایت نکردند.
2- همانطور که در تاریخ آمریکا نوشته مورا آمده است مردم اسپانیا وپرتقال اولین کسانی بودند که وارد قاره تازه کشف شده کریستف کلمب شدند وبا آنها وصلت کردند یعنی بیش از هشتاد درصد همین اروپایی ها با دختران سرخپوست ازدواج کردند. لذا علقه خویشاوندی هم بین آنها ایجاد شد.
3- دست به کشتار دسته جمعی مردم بومی نزدند، نه اینکه نکشتند کشتار دسته جمعی نکردند.
4- در این کشورها برای مردم بومی حقوقی قرار دادند بطوری بومیان استرالیا علیه محدود کردن حقوقشان همین سالهای اخیر اعتراض کردند. همچنین نخست وزیر استرالیا در سال2008بخاطر ربودند فرزندان سفید بومیان وتربیت آنها در خانواده های اروپایی در قرون قبل عذر خواهی کرد.
خلاصه کلام اینکه این مهاجرین خود مورد استقبال بومیان بوده اند ولی مهاجران حق واحترام آنها را نگه نداشتند ولی بیرونشان هم نکردند. ودر عین حال وسعت این قاره ها به حدی بود که الان هم فضا برای مهاجران دارد استرالیایی که چهار برابر ایران وسعت دارد یک سوم مردم ایران را هم ندارد یعنی مردمش به 25 میلیون هم نمی رسد.
در عین حال اینها بومیان را از زن وبچه گرفته تا غیره زندانی نکردند.
اما کارهایی که اسرائیل انجام داد:
1- تصرف کشوری رسمی اسلامی با کمک انگلیس ودیگر کشورهای اروپایی و حمایت مجامع بین المللی.
2- قتل عام مردم فلسطین وکشتارهای مختلف که در تاریخ ثبت شده که یک نمونه آن صبرا وشتیلا بوده.
3- آوراه کردن مردم بومی فلسطین که حداقل یک میلیون ونیم آنها در سوریه ساکن هستند.
4- خراب کردن وبیرون کردن مردم فلسطین وساختن شهرکهای صهیونیستی.
5- کشتار مردم فلسطین توسط شهرک نشینان علاوه بر نظامیان، بخاطر نژاد پرستی.
6- زندانی کردن هزاران فلسطینی حتی کودکان وزنان ونماینده های فلسطینی.
7- ترور مسئولان وشخصیتهای فلسطینی.
خلاصه کلام اینکه مهاجران اروپایی آمریکا واسترالیا دولت تشکیل دادند در حالی که هیچ دولتی قبلا در آنها نبوده ومردم بومی پذیرای آنها بودند. بر خلاف اسرائیل که صد درصد تحمیلی است. به همین خاطر ما اسرائیل را به رسمیت نمی شناسیم در عین حالی که معتقد هستیم به بومیان آمریکا واسترالیا نیز طبق شواهد تاریخی ظلمهای زیادی شده است.
1- مردم بومی آمریکا واسترالیا تعداد کمی داشتند وکشوری تا آنزمان تشکیل نداده بودند وبخاطر دوری از دیگر جوامع از تحولات دنیا اطلاعی نداشتند. واز مهمانان جدیدی که وارد کشورهای آنا شدند استقبال کردند هر چند این مهمانان احترام وحقوق میزبان را رعایت نکردند.
اتفاقا فلسطینی هام استقبال کردند.در تاریخ هست که چون از دولت عثمانی خسته شده بودند با انگلیسیها همکاری زیادی کردند علیه دولت خودشان.اما در مورد مردم بومی اتفاقا من عکس این رو شنیدم که دیدن انگلیسیها بیشتر باعث وحشت انها شد.کشتار های انجام شده علیه انها هم کم نبوده حتی همین قتل های دسته جمعی یا به بردگی گرفتنها یا....
در مورد دولت هم که وقتی یک دولت برامده از خواست مردم نباشد حمایت از ان کار درستی نیست در نتیجه این توجیه شما هم توجیه درستی نیست.به هر حال مردم بومی امریکا و استرالیا هم برای خودشان قوانینی داشتند که جوامعشان را با ان اداره میکردند شاید یک حکومت مرکزی قدرتمند نبود اما باز هم فرقی نمیکند.اگر ظلمی شده به انها هم شده چرا امریکا را به رسمیت میشناسید ولی اسرائیل را نه؟
فقط به خاطر سرنگونی دولتی(امپراطوری) که خودش هم غاصب فلسطین بود؟؟؟؟؟
از طرفی بسیاری از زمینها فلسطینی ها رو هم یهودیان خریدند
و الان هم جمعیت اسرائیلی ها بیشتر از فلسطینی هاست حتی اگر فلسطینی های مهاجر که در اردوگاهای خارج از فلسطین به دنیا امده اند رو هم حساب کنید باز کمترند.
الان هم حدود 70 سال از تشکیل اسرائیل میگذرد و خیلی هاشون در همون سرزمین به دنیا امدند و انجا سرزمین مادریشان است.
الان جمعیت غالب انجا غیر عربند.
اگر جمعیت اسراییل در اکثریت است
یکی به نفع اسراییل
پس شما میگید اسراییل در اکثریت است
باشه ما حرف شما را قبول می کنیم
حالا که اینطوری پس بیاییند رای بگیرند :Gol:
هرچی مردم ان سامان رای دادند ، قبول
من از طرف جمهوری اسلامی قول میدهم که :ایران از ان رای گیری حمایت کند
[="Tahoma"][="Blue"]ایران حرف را جمهوری اسلامی
سال هاست که می گوید هر نفر یک رای
ولی ان ها( اس رایی لی ها) زیر بار رای گیری و دمکراسی نمی روند:khaneh:[/]
[="Tahoma"][="Blue"]چو.ن اسراییل
نه تنها جعلی است
بلکه غصب و فتنه گراست
شما شاید از نیل تا فرات را نشنیده اید که اینگونه سخن می گویید
من از نیل تا سند را هم برایتان گوش زد می کنم[/]
- مردم بومی آمریکا واسترالیا تعداد کمی داشتند وکشوری تا آنزمان تشکیل نداده بودند وبخاطر دوری از دیگر جوامع از تحولات دنیا اطلاعی نداشتند. واز مهمانان جدیدی که وارد کشورهای آنا شدند استقبال کردند هر چند این مهمانان احترام وحقوق میزبان را رعایت نکردند.
2- همانطور که در تاریخ آمریکا نوشته مورا آمده است مردم اسپانیا وپرتقال اولین کسانی بودند که وارد قاره تازه کشف شده کریستف کلمب شدند وبا آنها وصلت کردند یعنی بیش از هشتاد درصد همین اروپایی ها با دختران سرخپوست ازدواج کردند. لذا علقه خویشاوندی هم بین آنها ایجاد شد.
3- دست به کشتار دسته جمعی مردم بومی نزدند، نه اینکه نکشتند کشتار دسته جمعی نکردند.
4- در این کشورها برای مردم بومی حقوقی قرار دادند بطوری بومیان استرالیا علیه محدود کردن حقوقشان همین سالهای اخیر اعتراض کردند. همچنین نخست وزیر استرالیا در سال2008بخاطر ربودند فرزندان سفید بومیان وتربیت آنها در خانواده های اروپایی در قرون قبل عذر خواهی کرد.
با سلام
واقعا از شما که کارشناسید تعجب می کنم که این حرفارو میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ادامه به گوشه ای از این جنایات اشاره میکنم.
تاريخ بوميان آمريكا از جمله داستانهاي تلخي است كه كمتر در رسانه ها به آن پرداخته مي شود. سرنوشت 112 ميليون سرخپوست ساكن آمريكا با يورش زنبورها (تعبير نويسنده براي آمريكايي ها به دليل خطرناك بودن آنها) به سرزمين شاد و خندان سرخ پوستان در آمريكاي فعلي همه چيز دگرگون شد. براساس سرشماري جمعيت كه در سال 1900 ميلادي انجام گرفت، از ميان 112 ميليون انسان سرخپوست بينوا تنها 250 هزار نفرشان زنده ماندهاند. در چشمان امپراتور بيپروا و درندهخو، صحنههاي 93 جنگ به تمام معني و فراگير كه انواع سلاحهاي ميكروبي در آن به كار رفت تجلي يافته است. در اين جنگ ها ميليونها تن از فرزندان چهارصد قوم و خلق سرخ پوست سرزمينهاي ناشناخته آمريكا كشته شدند. به درستي كه اين بزرگترين و طولانيترين نسل كشي و كشتار جمعي تاريخ است. *از بامداد عيد پاك سال 1513 نسل كشي سرخپوستان آغاز شد با وجودي كه تاريخ نگاران سپاهيان پيروز، كوشيدند ياد اين رويدادها و خاطرههاي تلخ را از حافظهها و اذهان انسانها از بين ببرند، اما ناگهان پيدايش چند مورد سياهزخم وحشتناك، اين خاطرهها را دوباره در اذهان زنبورها زنده كرد. به گونهاي كه بار ديگر ادامه حيات و سرنوشت آينده خود را در چهره قربانيان خود يافتند. قربانياني كه در خليج ماساچوست با ميكروب آبله و در شبه جزيره كره و ويتنام و در خيابانهاي بغداد با گاز خردل و سلاحهاي حاوي اورانيوم غني نشده و حشرهكش گياهي نابود شدند. دولت امريكا هرگز تعداد سرخپوستاني را كه از آغاز يورش سفيدپوستان به شمال آن سرزمين كشته شدند به رسميت نمي شناسد. «خوان پونس دوليون» پس از كشف منطقه فلوريدا و هنگامي كه «آب حيات» افسانهاي را در آنجا جستجو ميكرد از بامداد عيد پاك سال 1513 نسل كشي سرخپوستان را آغاز نمود. دولت امريكا به هيچ وجه در برنامههاي درسي به تاريخ رويدادهاي اين سرزمين و سرگذشت ميليونها سرخپوست پيش از آمدن كريستف كلمب اشاره نميكند. تاريخ نويسان امريكايي ادعا كردهاند كه پيش از آمدن كلمب در اين سرزمين انسان نميزيسته است. اين سرزمين از «خدايي» كه اوليور كروويل به او شناسنامه انگليسي داده God is an englishman انتظار داشته انسانهاي برگزيده خود را به آن بفرستد تا اين سرزمين را آباد كنند و افسردگي و تنهايي را از آن برطرف نمايند و به آن حيات ببخشند. *انعكاس سرنوشت سرخ پوستان در كتب درسي آمريكا امريكاييها در فيلم مستندي كه درباره پليموث يعني نخستين مستعمره مهاجران سفيد پوست ساختند (اين مستعمره سالها بعد به نام انگلستان نو ناميده شد) و نيز به وسيله دفترچه راهنماي گردشگران و بازديدكنندگان تنديس آزادي نيويورك، تاكيد كردهاند كه تاريخچه انسان در كوه و دشت مناطق شمالي امريكا با آمدن نخستين انسان سفيد پوست در اواخر قرن شانزدهم آغاز ميشود. اما سرخپوستان هرج و مرج طلب و ماجراجو كه تعدادشان در آن روزگار از يك ميليون نفر فراتر نبوده، در جريان جنگهاي شرافتمندانه گورشان را به دست خودشان كندند و آنها خودشان مسئول اين جنگ افروزيها بودند. امريكاييها در ادامه ادعاهاي ضد و نقيض خود گفتهاند كه بيشتر سرخپوستان به علت شيوع بيماريهاي واگير كه اروپاييها ناخودآگاه همراه خود به سرزمين دنياي نو آوردند از بين رفتند و مرگ آنان به نوعي قضا و قدر بوده است. در كتابها و برنامههاي آموزشي مدارس ضمن ابراز تاسف براي مرگ ميليونها سرخپوست، اينطور وانمود شده كه سرگذشت سرخ پوستان «فاجعه شوم و غيرعمد و جلوگيري از بروز آن امكانپذير نبوده است». *آيا ميتوان استخوان 112 ميليون سرخپوست را قورت داد؟ در آمارهاي رسمي دولت آمريكا آمده است كه هنگام ورود نخستين مهاجر سفيدپوست به دنياي نو حدود يك تا دو ميليون سرخپوست در اين سرزمين زندگي ميكردند، اين آمار با اظهار نظري كه گفته شده، تعداد يهوديان اروپا هنگام به قدرت رسيدن نازيها بين صد هزار تا دويست هزار نفر بوده تفاوتي ندارد. شايد اينگونه اظهار نظرها، در آينده صهيونيستها را تشويق كند تا ادعا كنند كه تعداد «وحشي»هاي ساكن فلسطين در زمان اعلام موجوديت اسرائيل در سال 1948 بيش از ده هزار تن نبوده است. سفيدپوستان ادعا ميكنند، سرزميني را كه به آن دستدرازي كردهاند، بكر، پاك و خالي از جمعيت بوده است. پافشاري آنان روي اين دروغ بزرگ كه تعداد سرخپوستان هنگام آمدن استعمارگران سفيد پوست به دنياي نو يك تا دو ميليون تن بيشتر نبوده و تعداد آنان در سال 1900 به 250 هزار نفر كاهش يافته، سرگذشت نسلكشي سرخپوستان را به داستان بازي و سرگرمي براي كودكان تبديل كرده است. آنان با اين ادعاهاي واهي ميتوانند استخوان نرم يك ماهي كوچولو را به خورد پهلوانان تاريخ نگار آمريكا بدهند. اما جاي اين سؤال باقي است كه آيا ميتوانند استخوان 112 ميليون انسان سرخپوست بيگناه را قورت دهند؟ *آمارهاي واقعي تعداد سرخ پوستان در سرزمينهاي آمريكا موسسه فرهنگي دولتي اسميت سونيان مدتهاي طولاني روي اين ادعاي خود پافشاري ميكرد كه تعداد جمعيت سرخ پوستان در آمريكاي شمالي هنگام ورود كريستف كلمب از يك ميليون تن فراتر نبوده است. اما در پي اعتراضهاي زيادي كه به اين موسسه شد، پس از مدتي يك ميليون نفر ديگر را به آن پيشكش كرد و اين رقم را به دو ميليون افزايش داد در صورتي كه همين آمار نيز از نظر علمي به هيچ مدركي مستند نيست. از سوي ديگر فرانسيس جننگز رئيس پيشين انجمن آمريكايي مطالعات و تحقيقات نژادي و مدير پيشين مركز تاريخ سرخ پوستان امريكا و نويسنده كتاب يورش به آمريكا The invasion of America بر اين باور است كه ارزيابيهاي موسسه اسميت سونيان غيرواقعي است و آمار و ارقام آن مبتني بر فرضيه و گمانهاي نادرست بوده و جنبه نژاد پرستانه دارد. در دهه پنجم قرن بيستم، دانشگاه كاليفرنيا در شهر بركلي با استناد به آنچه را دانش آثار كشاورزي ناميد تحقيقاتي را آغاز كرد و به اين نتيجه دست يافت كه تعداد جمعيت آمريكا در زمان كريستف كلمب بيش از صد ميليون تن بوده است. هنري دوبينز در كتاب خود به عنوان آمار و ارقام سست آنان، با استفاده از تكنيك ياد شده در مناطق شمالي آمريكا به اين نتيجه رسيد كه تعداد سرخ پوستان امريكا هنگام آمدن كريستف كلمب، حدود 112 ميليون تن بوده كه 18،5ميليون تن از آنان در سرزمينهايي ميزيستهاند كه امروزه ايالت متحده آمريكا ناميده ميشود. *شيوع بيماريهاي مرگبار بين سرخ پوستان به نقل از مورخان آمريكايي در كتابخانههاي آمريكا صدها عنوان كتاب وجود دارد كه توسط تاريخنگاران سفيد پوست نگاشته شده و در آن ادعا شده كه ميليونها سرخ پوست با بيماريهاي گوناگون disease factor از بين رفتهاند. تاريخ نگاران سفيد پوست در ادامه ادعاهاي خود گفتهاند كه انواع بيماريهاي واگير مانند آبله، حصبه، ديفتري و ديگر بيماريهاي مسري آن روزگار، ناخودآگاه به كشتيهاي مهاجران سفيد پوست سرايت كرده و به سواحل دنياي نو راه يافته است و سپس بر اساس قضا و قدر به شهرها و روستاهاي سرخپوستان شيوع پيدا كرده و جان هزاران تن از آنان را گرفته است. تاريخ نگاران سپاهيان پيروز در ادامه ادعاهاي خود چنين نوشتهاند كه سرخ پوستان به علت همزيستي با مهاجران اروپايي دچار اين بيماريها شدهاند. اصولا اين بيماريها حالت سلاح كشتار جمعي را هم نداشته است بلكه علت اصلي اين است كه سرخپوستان از هيچ مصونيتي در برابر اين بيماريها برخوردار نبودهاند، به ويژه اينكه سفيدپوستان انگليسي بيگناه و صلح طلب آن روزگار شناختي از ميزان خطر و پيامدهاي اينگونه بيماريهاي واگير و راههاي جلوگيري از آن را نداشتند. *97 نوع بيماري مرگبار عليه سرخ پوستان به نقل از نويسنده آمريكايي هنري دوبينز انواع جنگهاي ميكروبي فراگير ضد سرخ پوستان آمريكا در چهار قرن گذشته را مورد تجزيه و تحليل و بررسي قرار داده است. او در پي اين بررسيها به اين نتيجه رسيده كه سفيد پوستان اروپايي براي نسل كشي سرخ پوستان 97 نوع بيماري مرگبار به كار بردند كه عبارتند از 41 نوع آبله، 4 نوع طاعون 17 نوع سرخچه، 10 نوع آنفولانزا و 25 نوع سل و ديفتري و كوليرا وبا. هر كدام از بيماريهاي يادشده اثر ويرانگري بر سرخ پوستان در پي داشته است كه بخش وسيعي از سرزمينهاي فلوريدا در جنوب شرقي تا اورگون در شمال غربي را در برگرفته است نكته تكان دهنده ديگر اين است كه برخي اقوام و خلقهاي سرخ پوست پيش از ديدن چهره سفيد پوستان به وسيله بيماريهاي يادشده از بين رفتند.
كتاب «نسلكشي سرخ پوستان آمريكا» به قلم نويسنده معتبر آن يعني منير العكش كه نشر عروج منتشر كرده است
[="Tahoma"][="Blue"] پس شما میگید اسراییل در اکثریت است حالا که اینطوری پس بیاییند رای بگیرند :Gol:باسلام
اگر جمعیت اسراییل در اکثریت است
یکی به نفع اسراییل
باشه ما حرف شما را قبول می کنیم
هرچی مردم ان سامان رای دادند ، قبول
من از طرف جمهوری اسلامی قول میدهم که :ایران از ان رای گیری حمایت کند
شما مطمئنید جنایتکاران صهیونیستی نتیجه را بپذیرند:Nishkhand:[/]
[="Tahoma"][="Blue"]اسراییل نه تنها غاصب است بلکه به جنایات خود ادامه می دهد
[SPOILER]
انتقال بیش از 1600 تروریست مجروح سوری به داخل اسرائیل
وی خاطرنشان کرد: تا کنون بیش از 1600 شورشی مجروح در جنگ جاری در سوریه به داخل اسراییل انتقال یافته اند و بخشی از آنها در بیمارستان صحرایی ارتش اسراییل در مرزهای بلندیهای جولان معالجه شده اند و بخشی از آنها به بیمارستانهای داخل اسراییل انتقال یافته اند.
این افسر اسراییلی گفت: انتقال مجروحان از سوریه به اسراییل به واسطه تماس نمایندگانی از سوی شورشیان با یک مقام امنیتی اسراییل انجام می گیرد. مقام مزبور رسیدن مجروحان به نوار مرزی را هماهنگ می کند و جزئیات مربوط به مشخصات فرد مجروح را دریافت می کند.براساس این جزئیات ارتش اسراییل آماده می شود تا در نوار مرزی کمکهای پزشکی را ارائه دهد و یا او را به یکی از بیمارستانهای واقع در شمال اسراییل انتقال دهد.
افسر مزبور گفت: ما در جنگ سوریه دخالت نمی کنیم. ارتش اسراییل تاکنون هیچگونه نشانی از حضور ایران یا حزب الله در منطقه نزدیک به مرز اسراییل و سوریه را مشاهده نکرده است.
[/SPOILER][/]
اتفاقا فلسطینی هام استقبال کردند.در تاریخ هست که چون از دولت عثمانی خسته شده بودند با انگلیسیها همکاری زیادی کردند علیه دولت خودشان.اما در مورد مردم بومی اتفاقا من عکس این رو شنیدم که دیدن انگلیسیها بیشتر باعث وحشت انها شد.کشتار های انجام شده علیه انها هم کم نبوده حتی همین قتل های دسته جمعی یا به بردگی گرفتنها یا....
اينكه دولت عثمانی دولت ایده آلی نبود ومتاسفانه بجای حمایت از حقوق مسلمانان وارزشهای اسلامی دچار استبداد ودیکتاتوری شد ودر مواقع زیادی از روی جهالت ضربات سنگینی بر جامعه اسلامی وارد کرد حرفی نیست. واینکه دنیا طلبی وجاه طلبی آنها خود نقش بسزایی در نابودی امپراطوری عثمانی وشقه شقه شدن کشورهای اسلامی داشت واز عوامل اصلی سرنگونی فلسطین وافتادن آن به دست یهودیها خود دولت عثمانی بود. وسخنان شما نیز مورد قبول است.
اما مردم فلسطین از انگلیس استقبال نمی کردند که کشو رآنها را به اسرائیل تحویل دهد بلکه فکر می کردند آنها طبق شعارهایی که می دهند به فکر آزادی مردم آنجا هستند.وزمانی که نیت واقعی آنها برای مردم روشن شد شورش وقیام علیه دولتهای استعمادری آغاز شد.
اما مردم بومی آمریکا که اولین بار توسط کریستف کلمپ واسپانیایی ها مواجه شدند وا زآنها استقبال گرمی کردند بعد از مدتی متاسفانه توسط خود همین سفید پوستان قتل عام شدند. وانگلیسیها بعد از این اینها بودند که وارد آمریکا شدند وقتل عام به راه انداختند.
در مورد دولت هم که وقتی یک دولت برامده از خواست مردم نباشد حمایت از ان کار درستی نیست در نتیجه این توجیه شما هم توجیه درستی نیست.به هر حال مردم بومی امریکا و استرالیا هم برای خودشان قوانینی داشتند که جوامعشان را با ان اداره میکردند شاید یک حکومت مرکزی قدرتمند نبود اما باز هم فرقی نمیکند.اگر ظلمی شده به انها هم شده چرا امریکا را به رسمیت میشناسید ولی اسرائیل را نه؟ فقط به خاطر سرنگونی دولتی(امپراطوری) که خودش هم غاصب فلسطین بود؟؟؟؟؟
بنده در جایگاهی نیستم که کشوری را به رسمیت بشناسم یا نشناسم واگر کار بدست من باشد بعضی از این کشورها مثل اسپانیا که با قتل عام مسلمانان در قرن 15و16 میلادی تشکیل شد، وسایر کشورها هم که با قتل عام مردمان بومی بوده اند وآمریکا نیزار جمله آنهاست به رسمیت نمی شناختم اما اینکه ملاک وسیاست کشور در این موارد چیست؟ وآیا می شود تمام این کشورهای استعماری وغاصب را به رسمیت نشناخت در فضای بین المللی بنده اطلاعات خاصی ندارم.
ولی دراینکه دولتهای کشورهایی مثل: اسپانیا، آمریکا، اسرائیل و...غاصب هستند شکی نیست.
ولی حداقل نسبت به اسرائیل این نکته وجود دادر که یهودیها نژاد پرست هستند به این معنی که غیر خود را قبول نمی کنند یعنی حتی اگر کسی بخواهد یهودی شود از نظر دین یهود مورد قبول نیست. وطبق آیین خودشان مالک واحب اصلی عالم آنها هستند وبرای رفاه آنهاست لذا می توانند از دیگران به هر نحوی که شده استفاده کنند. وبه خاطر منفعت ومصالح کشورخود حتی اگر کودکان را هم بکشند نه تنها ایرادی ندارد بلکه ثواب هم دارد. یهودیها با اینکه برای ازداوج وروابط مشرع ارزش قائل هستند وارتباط به غیر شوهر را خیلی بد دانسته وبرای آن حدودی قائل هستند اما اگر کسی بخاطر منافع اسرائیل با دیگران عمل نامشروع انجام دهد نه تنها ایراد دارد بلکه لازم هم هست.
نژاد پرستی اسرائیل بگونه ای است که تعامل با آن به هیچ وجه امکان ندارد وآنها اگر امروز توانش را را داشته باشند ومنافع آنها ایجاب کند بقیه مردم دنیا را قتل عام می کنند. اوج خطر هم از این لحاظ زیاد است که این مسائل را شرعی وتکلیف دینی می دانند. لذا دولت اسرائیل با دیگر دولتها خیلی فرق می کند وآنها در صورت دسترسی تمام مسلمانهارا از بین می برند. ولی سایر کشورها ی اروپایی یا تمام وحشی گری که دارند چنین عقایدی ندارند. البته این نکته هم لازم است گفته شود که اسرائیلیها تمام رفتارها وجنگهای خود را با اجازه رهبران دینی شان انجام می دهد وبرا یآ نها این امور جنبه تقدس هم دارد.
و الان هم جمعیت اسرائیلی ها بیشتر از فلسطینی هاست حتی اگر فلسطینی های مهاجر که در اردوگاهای خارج از فلسطین به دنیا امده اند رو هم حساب کنید باز کمترند.
الان هم حدود 70 سال از تشکیل اسرائیل میگذرد و خیلی هاشون در همون سرزمین به دنیا امدند و انجا سرزمین مادریشان است.
ملاک در این مساله جمعیت زیاد ومحل تولد نیست. در ارودگاه زندگی کردن به نظرشما مناسب است این زندگی از روی ناچاری است. واینها خود می گویند هر لحظه که بتوانند آرزو دارند به وطن خود برگردند.
این نکته را هم در نظر داشته باشید که هدف اسرائیل تنها فلسطین نیست بلکه آنها طبق مبانی دینی خود واهدافی که دارند قصد دارند از نیل تا فرات را به دست بگیرند واین تقریبا اکثر کشورهای اسلامی را شامل می شود. وبرای غیر خود نیز حقوق وجایگاهی قائل نیستند. اگر قرار باشد که دولت اسرائیل به رسمیت شناخته شود این اول راه خواهد بود تا کشورها دیگر غصب شده ودولت بززرگ اسرائیل تشکیل شود. شما باید تمام این موارد را در نظر داشته باشید تا سیاستی متناسب اتخاذ کنید.
واقعا از شما که کارشناسید تعجب می کنم که این حرفارو میزنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟ در ادامه به گوشه ای از این جنایات اشاره میکنم. تاريخ بوميان آمريكا از جمله داستانهاي تلخي است كه كمتر در رسانه ها به آن پرداخته مي شود. سرنوشت 112 ميليون سرخپوست ساكن آمريكا با يورش زنبورها (تعبير نويسنده براي آمريكايي ها به دليل خطرناك بودن آنها) به سرزمين شاد و خندان سرخ پوستان در آمريكاي فعلي همه چيز دگرگون شد. براساس سرشماري جمعيت كه در سال 1900 ميلادي انجام گرفت، از ميان 112 ميليون انسان سرخپوست بينوا تنها 250 هزار نفرشان زنده ماندهاند. در چشمان امپراتور بيپروا و درندهخو، صحنههاي 93 جنگ به تمام معني و فراگير كه انواع سلاحهاي ميكروبي در آن به كار رفت تجلي يافته است. در اين جنگ ها ميليونها تن از فرزندان چهارصد قوم و خلق سرخ پوست سرزمينهاي ناشناخته آمريكا كشته شدند. به درستي كه اين بزرگترين و طولانيترين نسل كشي و كشتار جمعي تاريخ است. *از بامداد عيد پاك سال 1513 نسل كشي سرخپوستان آغاز شد با وجودي كه تاريخ نگاران سپاهيان پيروز، كوشيدند ياد اين رويدادها و خاطرههاي تلخ را از حافظهها و اذهان انسانها از بين ببرند، اما ناگهان پيدايش چند مورد سياهزخم وحشتناك، اين خاطرهها را دوباره در اذهان زنبورها زنده كرد. به گونهاي كه بار ديگر ادامه حيات و سرنوشت آينده خود را در چهره قربانيان خود يافتند. قربانياني كه در خليج ماساچوست با ميكروب آبله و در شبه جزيره كره و ويتنام و در خيابانهاي بغداد با گاز خردل و سلاحهاي حاوي اورانيوم غني نشده و حشرهكش گياهي نابود شدند. دولت امريكا هرگز تعداد سرخپوستاني را كه از آغاز يورش سفيدپوستان به شمال آن سرزمين كشته شدند به رسميت نمي شناسد. «خوان پونس دوليون» پس از كشف منطقه فلوريدا و هنگامي كه «آب حيات» افسانهاي را در آنجا جستجو ميكرد از بامداد عيد پاك سال 1513 نسل كشي سرخپوستان را آغاز نمود. دولت امريكا به هيچ وجه در برنامههاي درسي به تاريخ رويدادهاي اين سرزمين و سرگذشت ميليونها سرخپوست پيش از آمدن كريستف كلمب اشاره نميكند.
بنده تمام سخنان حضرتعالی را مطالعه کردم واگر در بیان آمار کشته ها وظلمهایی که به مردمان بومی شده است کمبود بوده عذر خواهی میکنم. بنده همان اول عرض کردم که شکی در ظلم بر مردمان یومی آمریکا واسترالیا وسایر کشورها مثل اسپانیا نیست. اما بنده در مقام این نبودم که مساله به رسمیت شناختن ویا نشناختن را از این نظر مورد بررسی قرار بدم واین تنها یکی از مواردی بود که عرض کردم. وهمانطو رکه گفتم شکی در غصبی بودن حوکت ایالات متحده وبرخی کشورها یدیگر نیست اما اینکه ملاک به رسمیت شناختن چیست؟ مربوط به سیاست کلی کشور ووزارت خارجه است. اما احساس بنده این است خطری که اسرائیل دارد هیچ کشور دیگری ندارد با توجه به توضیحاتی که عرض کردم. کا راسرائیل تنها یک استعمار وسیطره بر کشوری به هر نحود نیست. بلکه آنها به وحشی گری خود جنبه تقدس داده اند، ورفتار خود را مستند به کتابهای مقدس ومنابع دسته اول دینی خود می کنند وبا توجه به آموزهایی که آنها طبق تلمود ودیگر منابع دارند سیطره آنها بر دنیا مساوی با بردگی کل مردم دنیا غیر یهودیها وزندگی رقت بار آنهاست وتصاحب فلسطین تازه اول راه است. لذا نوع نژاد پرستی واشغال گری اسرائیل با سایر دول فرق می کند.
سوال:
چرا ایران فقط اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد وکشورهایی مثل امریکا و استرالیا که غصبی هستند، جعلی محسوب نمی شناسند؟
جواب:
کشورهایی همچون آمریکا با کشتن بومیان وصاحبان اصلی بوجود آمده اند وغصبی می باشند. واما اینکه چرا ایران اینها رابه رسمیت می شناسد واسرائیل را نمی شناسد. شاید علتش این باشد که وقتی سازمان ملل تاسیس شد. این کشورهاعضو رسمی بودند. ولی اسرائیل کشوری است که در سال1948م وبعداز مهاجرت یهودیان اروپایی به فلسطین اشغالی وبا دسیسه انگلیس وسازمان ملل تشکیل یافته است. یعنی کشو اسلامی فلسطین به یهودیان واگذار شده وخیلی از بومیان به اجبار اخراج شده اند.
البته مساله به رسمیت نشناختن کشوری به آرمانها وسیاستهای آن کشور برمی گردد. ومنحصر به ایران نیست. وخیلی کشورها هستند که از جانب برخی کشورهای دیگر به رسمیت شناخته نشده اند. که می توانید در آدرس زیر مشاهده کنید.
http://fa.wikipedia.org/wiki/فهرست_کشورهای_با_رسمیت_محدود
نسبت به اسرائیل هم کشورهای زیادی هستند که آنرا به رسمیت نشناخته اند.
http://www.mwfpress.com/vdcay0ny.49nyu15kk4.html
وباید اضافه کنیم که اسرائیل دنیال ماجراجویی وتشکیل کشوری از نیل تافرات است. ودر واقع اکثر کشورهای اسلامی به دست آنها خواهد افتاد. وبا توجه به لابی صهیونیست ها در آمریکا وغرب ونفوذ وثروتی که دارند، اگر در مقابل آنها مقاومت نباشد، باید فاتجه کشورهای اسلامی ومسلمانان را خواند.
در عین حال اسرائیل جنایات و خصوصیاتی دارد که دیگر کشورها ندارند. مانند:
1- تصرف کشوری رسمی اسلامی با کمک انگلیس ودیگر کشورهای اروپایی و حمایت مجامع بین المللی.
2- قتل عام مردم فلسطین وکشتارهای مختلف که در تاریخ ثبت شده که یک نمونه آن صبرا وشتیلا بوده.
3- آوراه کردن مردم بومی فلسطین که حداقل یک میلیون ونیم آنها در سوریه ساکن هستند.
4- خراب کردن وبیرون کردن مردم فلسطین وساختن شهرکهای صهیونیستی.
5- کشتار مردم فلسطین توسط شهرک نشینان علاوه بر نظامیان، بخاطر نژاد پرستی.
6- زندانی کردن هزاران فلسطینی حتی کودکان وزنان ونماینده های فلسطینی.
7- ترور مسئولان وشخصیتهای فلسطینی.
وهمه این موارد باعث می شود کشورهای اسلامی نتوانند با اسرائیل رابطه خوبی داشته باشند. وبا توجه به آواره کردن مردم فلسطین ومنع بازگشت آوارگان به کشور خود وتصمیم گیری وتحقیر مسلمانان فلسطین از جانب اسرائیل موجب می شود کشوری که پایند به اسلام است نتواند بااسرائیل رابطه داشته باشد. چون خداوند متعال فرمود:
لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا، خداوند راهی به نفع کافر وضرر مومنان قرار نداده است. وقبول اسرائیل یعنی کنار گذاشتن این آیه شریفه وصدها آیه دیگردر مقابله با ظلم می باشد.