راز جاودانگي عزت و افتخار حسيني

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راز جاودانگي عزت و افتخار حسيني

با سلام

عزت و افتخار با پسوند "حسيني" بيانگر آن است كه در آموزه هاي ديني و فرهنگ ائمه(ع) با عزت و افتخار فرهنگ و رويكرد مادي تفاوت دارد،‌ گرچه در لفظ اشتراك دارند.



از منظر امام حسين(ع) عزت و افتخار و آزادي، در خدا محوري، تكليف گرايي، رهايي از قيد و بند هاي ماديت و تسليم نشدن در برابر ستم و قيام عليه رهبر ظالم و قانون شكن ظهور مي كند.


گرچه قيام موجب شهادت گردد.
عزت و افتخار بدين معنا در برابر رويكرد مادي قرار مي گيرد كه در فرهنگ ماديت،‌ آزادي و افتخار در ثروت اندوزي،‌ فخر به امتيازات مادي و مغلوب نمودن طرف مقابل در جنگ، ظهور مي كند.



امام حسين(ع) با اين نگرش از آزادي و افتخار - كه اصطلاحاً از آن به عنوان عزت و افتخار حسيني ياد مي شود - عليه ستم، قانون شكني و رهبر ستمگر قيام نمود.[1]


و قيام او الگويي خوب براي همگان بود، چنان كه خود بدان اشاره نمود.[2]



قيام امام حسين(ع) گرچه در زمان محدود و مكان معيّن به وجود آمد ولي شعاع آن تمام جهان را فرا گرفت و آزادي خواهان جهان امام حسين(ع) نمودِ آزادي خواهي خواندند و قيام و عزّت و افتخار حسيني جاويدانه شد.


بي ترديد عوامل متعدد در جاويدانگي عزّت و افتخار حسيني تأثير گذار بوده است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:‌

1- آزادي خواهي و عزّت مندي

آزادي زيباترين واژه اي است كه همگان حتي دشمنان آزادي آن را دوست دارند. از اين رو آزادي خواهان جهان و انبيا با ستمگران مبارزه نمودند تا مظلومان آزاد باشند و عدالت بر قرار گردد.

امام حسين(ع) به عنوان رهبر آزادي خواه و بر ضد آزادي ستيزان قيام نمود. و اين قيام در زماني شكل گرفت كه خفقان و ستم جامعه اسلامي را فرا گرفته بود و يزيد و يزيديان به دين زدايي پرداخته و از هيچ ستمي عليه حق و حق گرايان دريغ نمي كردند؛ از اين رو امام مرگ در راه خدا را زينت دانسته[3]

و تسليم نشدن در برابر ستم و اسير ذلت نشدن را عزت و افتخار دانست:

"موت في عزٍّ من حياه في ذلّ؛[4]
مرگ با عزّت بهتر از زندگي با ذلّت است".

هم چنين حضرت در برابر بيعت خواستن يزيد فرمود: "ناپاكِ ناپاك زاده مرا بين دو چيز: شمشير و ذلّت مخيّر قرار داده، اما ذلّ از ما بسيار دور است".[5]

الموت اولي من ركوب العار والعار اولي من دخول النار[6]

مرا عار يايد از اين زندگي كه سالار باشم كنم زندگي
امام حسين(ع) نه تنها آزادي خواه بود كه دشمنان خويش را نيز به آن فرا خواند:[7]

گر شما را به جهان دين و آييني نيست لااقل مردم آزادة دنيا باشيد
آزادي خواهي و ستم ستيزي و حق گرايي امام حسين(ع) موجب شد كه غير مسلمانان از قيام او درس گرفته و او را دوست بدارند، زيرا او به همگان درس آزادي داد.

مهماتماگاندي - رهبر فقيد هندوستان - از قيام كربلا به عنوان الگو ياد نمود.[8]
درس آزادي به دنيا داد رفتار حسين
بذر همت در جهان افشاند افكار حسين
با قيام خويش بر اهل جهان معلوم كرد
تابع اهل ستم گشتن بود عارحسين

2- خدامحوري:
يكي از علل رمز جاويدانگي عزت و افتخار حسيني در خدا محوري ظهور مي كند. خدا محوري كه در اخلاص، تكليف گرايي،‌تقوا و ... ظهور مي كند در صحنة كربلا به اوج خود رسيد.

امام حسين(ع) پيش از خروج از مدينه هر گونه شائبه دنياگرايي، رياست طلبي و جنگ قدرت را رد نمود وانگيزة قيام را اصلاح امت اسلامي[9] و حفظ دين و بدعت زدايي دانست.[10]

از سوي ديگر حضرت بارها از تسليم شدن در برابر خواست خدا و جلب رضايت او سخن گفت.

امام در آخرين لحظات زندگي عرضه داشت: "... صبراً علي فضائك، لا معبود سواك، يا غياث المستغثين، صبراً علي حكمك، يا غياث من لا غياث له...؛[11]

بارخدايا ! من در برابر حكم تو شكيبايم، جز تو معبودي نيست،‌ اي فريادرس دادخواهان،‌ بر حكم و تقدير تو شكيبا هستم، اي فرياد رس آن كه فرياد رسي ندارد".

3- سفارش و سيرة معصومان در پاسداري از عزت و افتخار حسيني:

يكي از علل جاويدانگي عزت و افتخار حسيني،‌سفارش و سيرة عملي معصومان(ع) در پاسداري از قيام امام حسين(ع) است.

پيشوايان دين هم خود به پاسداري از حماسة حسيني مي پرداختند و هم ديگران به پاسداري از نهضت حسيني فرا مي خواند؛ از اين رو ائمه(ع) عزاداري مي كردند.[12]
و ديگران را به عزاداري سفارش مي نمودند.[13]

برگزاري مراسم عزاداري در تمام مناسبت ها، به ويژه ايام محرّم و صفر، موجب شد كه قيام امام جاويدانه بماند.
امام سجاد(ع) چهل سال براي امام حسين(ع) گريه مي كرد.[14]

4_ پاسداري از دين و ارزش ها:
يكي از علل جاويدانگي عزت حسيني، پاسداري از دين و ارزش هاي آن است.

امام حسين(ع) در شرايطي قيام نمود كه يزيد به دين زدايي و شعار:" لعبت هاشم بالملك فلا خبرٌ جاء ولا وحيٌ " نزل سرداد .[15]
دين ستيزي رهبران ستمگر موجب شد كه مردم از معارف دين فاصله گرفته و باورهاي ديني مردم تضعيف گردد.
از اين رو امام حسين(ع) يكي از اهداف قيام خويش را حفظ دين خواند.[16] و همگان را به قيام عليه رهبران دين ستيز و قانون شكن دعوت كرد.[17]

بي ترديد قيام امام حسين(ع) نقش اساسي در حفظ دين داشت. از اين رو مي توان گفت: بي اظهار محبت پيامبر به امام حسين(ع) و حفظ دين از سوي امام حسين(ع) رابطه وجود دارد: "حسين مني و أنا من حسين".[18]
همچنين پيامبر فرمود: " إنّ لقتل الحسين حرارهٌ في قلوب المؤمنين لا بترد أبداً ".[19]
دلهاي همه خداپرستان كانون محبّت حسين است.

پی نوشت ها:
[1] موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 360.
[2] تاريخ طبري، ج 4، ص 304.
[3] مقرم، مقتل الحسين، ص 357؛ اعيان الشيعه، ج1، ص 593.
[4] ارشاد مفيد،‌ ص 235؛ موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 421.
[5] نفس المهموم، ص 131؛ مقتل خوارزمي،‌ج 2، ص 7.
[6] كشف الغمه، ج2، ص 32؛ مقرّم، مقتل الحسين، ص 345.
[7] مقتل خوارزمي، ج 2، ص 32؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 51.
[8] جواد محدثي،‌فرهنگ عاشورا، ص 279.
[9] تحف العقول، ص 239؛ مناقب شهر آشوب، ص 89.
[10] حياه الامام الحسين، ج2، ص 262.
[11] مقرّم مقتل الحسين، ص 283؛ ينابيع الموده، ص 18.
[12] لهوف، ص 209؛ نفس المهموم (ترجمة كمره اي) ، ص 602.
[13] بحارالأنوار، ج 44،‌ص 293، لهوف، ص 9؛ وسايل الشيعه، ج 10، ص 392.
[14] لهوف، ص 209.
[15] مقرم،‌ مقتل الحسين، ص 357؛ مقاتل الطالبيين، ص 80.
[16] تاريخ طبري، ج 4، ص 266.
[17] موسوعه كلمات الامام الحسين، ص 360.
[18] احقاق الحق، ج 11، ص 265؛ بحارالأنوار،‌ج 43، ص 261.
[19] جامع الاحاديث الشيعه، ج12، ص

موضوع قفل شده است