جمع بندی اهدافی که من برگزیده ام...

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اهدافی که من برگزیده ام...

سلام
من برای زندگی خودم سه اولویت و هدف در نظر گرفته ام:
ورزش
انس با قرآن
درس خواندن به طور جدی.
سعی ام هم بیشتر بر اینه که دور چیزهای غیر این سه تا خط بکشم؛ مانند مطالعه غیردرسی، تلویزیون دیدن، اعمال مستحبی و حتی زیاد مسجد رفتن.

نظر شما درباره ی برنامه ام چیه؟
بنظرتون جاداره با چیز های دیگه ای عوض بشه؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد حنیف


Montazer...313;987911 نوشت:
سلام
من برای زندگی خودم سه اولویت و هدف در نظر گرفته ام:
ورزش
انس با قرآن
درس خواندن به طور جدی.
سعی ام هم بیشتر بر اینه که دور چیزهای غیر این سه تا خط بکشم؛ مانند مطالعه غیردرسی، تلویزیون دیدن، اعمال مستحبی و حتی زیاد مسجد رفتن.

نظر شما درباره ی برنامه ام چیه؟
بنظرتون جاداره با چیز های دیگه ای عوض بشه؟



بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و احترام خدمت شما

معمولا همه انسان ها در زندگی یک هدف اصلی و کلی داشته و برای رسیدن به آن، یک مسیر کلی را هم تعیین کرده و در گام دوم برای رسیدن به این هدف کلی، گام های کوتاه تر و اهداف کوچکتری را هم، در همان راستا و مسیر انتخاب می کنند.

فرموده اید که سه اولویت و هدف دارید. اما به نظر می رسد هیچکدام از این سه برنامه ای که نام برده اید، نمی توانند هدف اصلی تان باشند. بدین معنا که شما برای مثال، ورزش را برای رسیدن به یک نتیجه و هدف خاص انتخاب کرده اید. پس ورزش یک وسیله است و نه یک هدف. انس با قرآن و درس خواندن هم همینطور.

بنابراین قبل از هر چیز هدف اصلی و کلی تان را تعیین و اعلام بفرمایید، تا بعد در مورد برنامه رسیدن به آن صحبت کنیم.

هدف کلی من، بهره وری بیشتر از دوره ی نوجوانیه. یعنی، طوری از نوجوانیم استفاده کنم که بعدا، به خاطر کارهای نکرده، تاسف نخورم.
همون سه محور اصلی و کلیدی که مقام معظم رهبری هم فرمودند: «تحصیل، تهذیب و ورزش»

البته خیلی دوست دارم، روی عقایدم (مخصوصا خداشناسی) بیشتر کار کنم؛ ولی چون فعلا این سه تا اولویت رو دارم، نمی تونم. اشکالی نداره دیرتر عقایدمو تثبیت کنم؟

Montazer...313;987911 نوشت:
نظر شما درباره ی برنامه ام چیه؟
بنظرتون جاداره با چیز های دیگه ای عوض بشه؟

سلام
همینا خوبه
بدترین چیز تلوزیون هست اون و اگه ول کنین بردی

بهترین درس اونیه که بخش تحلیل و منطق قسمت مربوط به مغزت رو ورم بده باد کنه که بتونی تحلیل های فلسفی بکنی!...مثل دروس سنگین ریاضی و فیزیک و ...

بهترین رشته هم به نظر من طراحی هست و صنایع نظامی مثل ساخت انواع اسله ها انواع خودروهای زرهی مثل تانک نفر بر انواع توپخانه موشک هواپیمای بمب افکن، هلیکوپتر های جنگی، انواع قایق های جنگی زیردریایی و انواع کشتی ها و ناو های بزرگ و کوچیک بعلاوه ساخت انواع پایگاها و اسکادران های فضایی مریخی و هر چیزی که متناسب با همین زمینه باشه که بسیار متنوع هست

علت توصیه و هشدار رهبر به اینکه دروس ریاضی و فیزیک دیگه دانشجوی مطرح نداره هم همین بود یعنی فلسفه منقرض میشه چون فلسفه به خاطر سختی و مشقت دستیابی اون طرفدارش داره کم میشه و وقتی کم رنگ بشه هم بصیرت کم میشه و هم صنعت به روزگار آفتابه لگن میفته!

به نظرم دولت باید تعداد زیادی کارخونه ی ساخت ادوات و تجهیزات نظامی دایر میکرد و بسیاری از دانشجویان رو تحت حمایت شغلی قرار میداد

اینطوری هیچ وقت امریکا نمی اومد به ما زور بگه که!

مثلا فرض کنین یک همچین پایگاهی رو توی دل زمین می کندن و انواع اسکادران های جنگی در اون انبار میکردن برای جنگ آخر الزمان، می دونین چه کیفی میداد ادم این قدر پیشرفته باشه...زندگی یعنی این!
حالا این عکس فضاش کوچیکه ولی اگه یه محوطه ای به عظمت بیست یا سی برابر این و اگه سپاه توی دل زمین با انفجار های مهیب خالی میکرد میساخت تعداد زیادی از دانشجو های بیکار میرفتن توش سر کار مشغول میشدن!

درد مردم نون غذا و این چیزا نیست درد مردم نداشتن یک پایگاه فضایی مریخی توی دل زمین هست که با امریکا رقابت کنه !
مثلا هیچ می دونین اگه ایران یک اسکادران فضایی بزرگ داشت که همزمان چهار پنج هزار نفر رو توش اسکان میداد و مثل هلیکوپتر بلند میشد و نیرو بین قاره ای جابجا میکرد چقدر به ابهت اسلام اضافه میکرد!...امام زمان فورا ظهور میکرد!:))

[=Times New Roman]ورزش

تحصیل

انس با قرآن

همونطور که کارشناس محترم گفتند اینها وسیله هستند برای رسیدن به یک هدف اصلی.

هدف اصلی در این دنیا بندگی خداست.

بندگی خدا هم همان خدمت به خلق هست.

و برای اینکه خدمت به خلق رو به بهترین شکل ممکن انجام بدید

نیاز به جسم سالم، دانش بالا، و رشد معنوی دارید.

هدف این نیست که دور خودتون یه حصار بکشید و توی این سه موردی که گفتید پیشرفت کنید و پیشرفت کنید تا خودتون رو به نقطه ی مشخصی برسونید و بعدشم برید بهشت.

اگر سلامت جسمانی و پیشرفت علمی و تهذیب نفس شما نتونه به بندگان خدا خیری برسونه دو ریال هم نمی ارزه.

سعدی بشوی لوح دل از نقش غیر او

علمی که ره به حق ننماید جهالت است

سلام ...
به نظرم هدفت رو 100 درصد مادی در نظر بگیر ...
من هدفم رو برات مینویسم شاید شما هم دوست داشته باشی که هدفت مثله من مادی بشه ....

هدف من این هستش که روز به روز بر ثروتم اضافه کنم .... و بعدش به کشور آمریکا مهاجرت کنم ...
برم و یک شرکت یک طبقه تاسیس کنم ...
به مرور زمان باهوش تر بشم ... سطح علم و دانشم رو زیاد و زیاد تر کنم شرکتم موفق تر و موفق تر بشه ...
و سال بعد شرکتم ... بزرگتر بشه ... یک شرکت دو طبقه ...

به مرور زمان ... شرکتم بزرگتر و بزرگتر بشه و تعداد طبقاتش هم بیشتر و بیشتر بشن ...
بزرگتر و بزرگتر ...
و از همه جلو بیوفتم و همه رو پشت سر بزارم ... همه رو ... چه از لحاظ علمی و چه از لحاظ مالی ...
و هیچ کس نتونه توان دیدن من رو داشته باشه ...

و یه روز بعد از ظهر که باد هم داره میوزه ... و لباس چرمی هم پوشیدم .... برم بالا پشت بوم شرکتم ....
از اون بالا با نخوت و غرور به همه اون کسایی که زیر پام هستند نگاه کنم .... بهشون به نخوت و غرور نگاه کنم ....

عینک دودیم رو با دست چپم به آرومی بردارم و موهام رو در درون هوا پراکنده کنم ...
و به حالت مغرورانه ... بگم ... دنیا به تهت رسیدم ...
هیچ کس بالاتر از من نیست ...

و بعدش خودم رو از اون بالا پرت کنم پائین ... و برسم زمین و پخش بشم رو زمین ...

بعدش ... فرداش همه میان سر قبر من ...
آقایون همشون یک کت مشکی پوشیدن و عینک دودی زدن ... هیش کی هم به هیش کی نگاه نمیکنه ....
همه تمیز و مرتب و اتو کشیده ....
خانومها هم همینجور ...
هیش کی با هیش کی حرف نمیزنه ....
بعدش یهو رعد و برق میزنه و از آسمون باران شروع میکنه به باریدن گرفتن ....
و باز هم هیش کی با هیش کی حرف نمیزنه ...

بعدش این آهنگ رو بالای تابوتم میزارن .... ( اینجا )
و بعدش ... همه میرن خونه هاشون ...

و تمام .

سلام
هدف گذاری فکر نمیکنم مثل داستان سرایی های تخیلی یا آرمانگرایانه باشه.

به نظرم هدف باید مقطعی باشه مثلا من الان دانش آموزم و باید از عهده ی وظایف درسیم بربیام به خاطر همین میرم تحقیق میکنم چه راه هایی برای رسیدن به این هدف وجود داره کدوماش از تجربه و آزمایش خوب و کدوماش بد دراومدن و ... میخوام کنکور بدم هم همینطور.. وقتی وارد دانشگاه میشم هدفم اینه درسم آینده کاری داشته باشه و از همون دوران شروع به کار میکنم و به فعالیت هایی که اطرافم هست ملحق میشمو چه بسا کار مورد علاقم از اونجا جرقه اش زده بشه اگر دیدم نه رشته تحصیلیم آیندش نامعلومه فورا ترک و هدف دیگه ای انتخاب میکنم و ... .

بعضی ها هم هستن که زندگیشون باب میلیشونه. یعنی از بچگی یا بعضیا از سن های بالاتر میرن سمت کاری و چیزی که علاقه دارن فقط به خاطر اینکه دوست دارن و فکر میکنن تو اون بخش خوب میتونن از عهدش بربیان بعد کم کم شروع به فعالیت میکنن و اونو گسترش میدن و میشن آدمایی بنامی که میشناسیم.

زندگی هیچ اندیشمتدی عجیب و غریب و خارق العاده نیست و همشون به نظرم آدمایی معمولی بودن و علت موفقیتشون این بود که کاری که دوست داشتن انجام دادن.
هیچ آدم مهمی از بچگی توی کلاس ها شرکت نکرده و شاید هدف گذاریم نکرده فقط فعال بوده و کاری که فکر نمیکرده زیاد مهم هم هست و به بهترین نحو انجام داده.

البته نظر خودمه

[=Times New Roman]

روزنه;988586 نوشت:

زندگی هیچ اندیشمتدی عجیب و غریب و خارق العاده نیست و همشون به نظرم آدمایی معمولی بودن و علت موفقیتشون این بود که کاری که دوست داشتن انجام دادن.

آفرین =d>

آفرین =d>

آفرین =d>

Montazer...313;988541 نوشت:
هدف کلی من، بهره وری بیشتر از دوره ی نوجوانیه. یعنی، طوری از نوجوانیم استفاده کنم که بعدا، به خاطر کارهای نکرده، تاسف نخورم.
همون سه محور اصلی و کلیدی که مقام معظم رهبری هم فرمودند: «تحصیل، تهذیب و ورزش»

البته خیلی دوست دارم، روی عقایدم (مخصوصا خداشناسی) بیشتر کار کنم؛ ولی چون فعلا این سه تا اولویت رو دارم، نمی تونم. اشکالی نداره دیرتر عقایدمو تثبیت کنم؟

منظور از هدف اصلی و کلی در زندگی، اینست که تکلیف خودتان را با خودتان در همین ایام نوجوانی روشن کنید.
ببینید که هدف اصلی تان رسیدن به سعادت اخروی و کسب حیات طیبه ابدی ست، یا لذت بردن از دنیا و رسیدن به سعادت دنیوی؟

با توجه به نکاتی که فرموده اید، به نظر می رسد که منظور شما همان سعادت و کمال اخروی ست. هرچند انتخاب کردنِ سعادت اخروی، منافات صددرصدی هم با سعادت در دنیا ندارد.

بدین معنا که اگر کسی تنها هدفش رسیدن به دنیا باشد، قطعا آخرت را از دست خواهد داد؛ اما کسی که آخرت را انتخاب کند، در دنیا هم سعادتمند خواهد بود؛ البته با زاویه دید الهی و معنوی.

کسی که حیات طیبه را طلب می کند، چون مسیری که انتخاب کرده در مدار و مسیرِ آفرینش است، اموراتش به طور طبیعی جلو می رود.
ضمن اینکه چنین شخصی اصولا نوع آرزوها و لذت هایش متفاوت می شود و چیزهائی که ممکن است با یک دید مادی رنج و سختی تلقی شوند، از دید آنها لذت و خوشی ست.
در این زمینه خیلی می توان صحبت کرد که با توجه به اینکه به موضوع تاپیک مربوط نمی شود، به همین مقدار بسنده می کنم.


پس هدف اصلی و کلی شما در زندگی تان رسیدن به سعادت اخروی و کمال حقیقی ست. این بهترین هدفی ست که یک انسان می تواند در زندگی اش انتخاب کند. برای رسیدن به این هدف کلی، شما باید اهداف کوچکتر و کوتاه مدت تری را انتخاب کنید. این اهداف کوچکتر اولا باید در همان مسیر باشند و ثانیا در عین اینکه خودشان به عنوان هدف انتخاب می شوند، اما در واقع وسیله ای باشند که شما را در رسیدن به هدف نهائی تان کمک کنند.

برای مثال انسان ورزش را انتخاب می کند تا از نظر بدنی سالم و قدرتمند باشد. این یک هدف است. اما همین سالم و توانمند بودن، وسیله ای ست که به انسان کمک می کند که عزتمند باشد و امورش را خودش انجام دهد؛ به ناتوانان کمک کند؛ توانائی کار و کسب روزی حلال را داشته باشد، با انفاق دیگران را هم یاری کند، توانائی انجام عباداتی مثل نماز، روزه، حج و جهاد وامثال اینها که نیاز به قدرت بدنی دارند را داشته باشد و چیزهائي از این دست.

پس انسانی که هدفش را آخرت قرار داده، در عین اینکه از ورزش لذت می برد و سلامت جسمش را به دست می آورد، می تواند همین ورزش را با نیت الهی انجام دهد و برایش عبادت محسوب شود.

درس خواندن هم همینطور. شما اگر درس خواندن را با هدفِ کسبِ تخصص و در نهایت کمک به جامعه اسلامی و مسلمانان بخوانید، تمام مدت مدرسه و مطالعه برایتان حکم عبادت را دارد.

اما در مورد تثبیت عقاید، اگر تا اینجای بحث را دقت کرده باشید، حتما متوجه شده اید که در اصل برای اینکه بتوانید با اعتقاد کامل و قلبی مطمئن، هدف اصلی تان را آخرت قرار دهید، نیاز به اعتقادات محکم و استواری دارید. در راه رسیدن به هدف، حتما مشکلات و موانعی ایجاد خواهد شد که تنها راه عبور از آنها، اطمینان و اعتقاد کامل به درست بودن انتخاب است. پس در اولین گامِ رسیدن به هدف، اعتقاداتتان را محکم کنید.

برای اینکار لازم نیست که همه امورتان را تعطیل کنید، می توانید در کنار انجام امور روزانه، ساعتی را به مطالعه و تحقیق در اصول اعتقاداتتان اختصاص دهید و از متخصصین این امر هم کمک بگیرید. می توانید از همکاران محترم انجمن کلام و عقائد کمک گرفته و کتاب هایی را با توجه به شرایط سنی و مطالعات قبلی تان انتخاب کنید. با مطالعه مستمر روزانه، ولو کمتر از یک ساعت، در مدت کوتاهی می توانید به نتیجه مطلوب برسید.

[="Navy"]

عزراییل;988546 نوشت:

سلام
همینا خوبه
بدترین چیز تلوزیون هست اون و اگه ول کنین بردی

بهترین درس اونیه که بخش تحلیل و منطق قسمت مربوط به مغزت رو ورم بده باد کنه که بتونی تحلیل های فلسفی بکنی!...مثل دروس سنگین ریاضی و فیزیک و ...

بهترین رشته هم به نظر من طراحی هست و صنایع نظامی مثل ساخت انواع اسله ها انواع خودروهای زرهی مثل تانک نفر بر انواع توپخانه موشک هواپیمای بمب افکن، هلیکوپتر های جنگی، انواع قایق های جنگی زیردریایی و انواع کشتی ها و ناو های بزرگ و کوچیک بعلاوه ساخت انواع پایگاها و اسکادران های فضایی مریخی و هر چیزی که متناسب با همین زمینه باشه که بسیار متنوع هست

علت توصیه

و هشدار رهبر به اینکه دروس ریاضی و فیزیک دیگه دانشجوی مطرح نداره هم همین بود یعنی فلسفه منقرض میشه چون فلسفه به خاطر سختی و مشقت دستیابی اون طرفدارش داره کم میشه و وقتی کم رنگ بشه هم بصیرت کم میشه و هم صنعت به روزگار آفتابه لگن میفته!

به نظرم دولت باید تعداد زیادی کارخونه ی ساخت ادوات و تجهیزات نظامی دایر میکرد و بسیاری از دانشجویان رو تحت حمایت شغلی قرار میداد



اینطوری هیچ وقت امریکا نمی اومد به ما زور بگه که!

مثلا فرض کنین یک همچین پایگاهی رو توی دل زمین می کندن و انواع اسکادران های جنگی در اون انبار میکردن برای جنگ آخر الزمان، می دونین چه کیفی میداد ادم این قدر پیشرفته باشه...زندگی یعنی این!
حالا این عکس فضاش کوچیکه ولی اگه یه محوطه ای به عظمت بیست یا سی برابر این و اگه سپاه توی دل زمین با انفجار های مهیب خالی میکرد میساخت تعداد زیادی از دانشجو های بیکار میرفتن توش سر کار مشغول میشدن!

درد مردم نون غذا و این چیزا نیست درد مردم نداشتن یک پایگاه فضایی مریخی توی دل زمین هست که با امریکا رقابت کنه !
مثلا هیچ می دونین اگه ایران یک اسکادران فضایی بزرگ داشت که همزمان چهار پنج هزار نفر رو توش اسکان میداد و مثل هلیکوپتر بلند میشد و نیرو بین قاره ای جابجا میکرد چقدر به ابهت اسلام اضافه میکرد!...امام زمان فورا ظهور میکرد!:))

راست میگه امام زمان اگه بخواد ظهور کنه باید همه جوره تجهیزاتی اماده باشه تا بجنگه...و الا با چی می خواد بره با بمب اتم بجنگه!...دعا کنه هیچ تفنگی شلیک نکنه؟هیچ بمب اتمی که سمت ما پرتاب کردن نترکه ملت از بین نرن؟...خب اینو خود خدا هم بلد بود چه نیازی هست دیگه امام زمان بیاد که سیصد سال با امریکا بجنگه تا اونو منقرض کنه!

زمینه و بستر باید فراهم بشه و الا اون سیصد سال جنگ اخرالزمان از سیصد هزار سال هم بیشتر میشه اگه تجهیزات نداشته باشیم![/]

پرسش: من برای زندگی خودم و بهرمندی بیشتر از دوران نوجوانی، سه اولویت و هدف در نظر گرفته ام: ورزش، انس با قرآن و درس خواندن به طور جدی. سعی می کنم که دور چیزهای غیر این سه تا خط بکشم؛ مانند مطالعه غیردرسی، تلویزیون دیدن، اعمال مستحبی و حتی زیاد مسجد رفتن. نظر شما درباره این برنامه چیست؟ البته خیلی دوست دارم، روی عقایدم (مخصوصا خداشناسی) بیشتر کار کنم؛ ولی به نظرم می رسد این سه مورد اولویت دارند. اشکالی ندارد که تثبیت عقایدم را دیرتر شروع کنم؟

پاسخ: معمولا همه انسان ها در زندگی یک هدف اصلی و کلی داشته و برای رسیدن به آن، یک مسیر کلی را هم تعیین کرده و در گام دوم برای رسیدن به این هدف کلی، گام های کوتاه تر و اهداف کوچکتری را هم، در همان راستا و مسیر انتخاب می کنند.

فرموده اید که سه اولویت و هدف دارید. اما به نظر می رسد هیچکدام از این سه برنامه ای که نام برده اید، نمی توانند هدف اصلی تان باشند. بدین معنا که شما برای مثال، ورزش را برای رسیدن به یک نتیجه و هدف خاص انتخاب کرده اید. پس ورزش یک وسیله است و نه یک هدف. انس با قرآن و درس خواندن هم همینطور. منظور از هدف اصلی و کلی در زندگی، اینست که تکلیف خودتان را با خودتان در همین ایام نوجوانی روشن کنید و ببینید که هدف اصلی تان رسیدن به سعادت اخروی و کسب حیات طیبه ابدی ست، یا لذت بردن از دنیا و رسیدن به سعادت دنیوی؟

با توجه به نکاتی که فرموده اید، به نظر می رسد که منظور شما همان سعادت و کمال اخروی ست. هر چند انتخاب کردنِ سعادت اخروی، منافات صددرصدی هم با سعادت در دنیا ندارد. بدین معنا که اگر کسی تنها هدفش رسیدن به دنیا باشد، قطعا آخرت را از دست خواهد داد؛ اما کسی که آخرت را انتخاب کند، در دنیا هم سعادتمند خواهد بود؛ البته با زاویه دید الهی و معنوی.

کسی که حیات طیبه را طلب می کند، چون مسیری که انتخاب کرده در مدار و مسیرِ آفرینش است، اموراتش به طور طبیعی جلو می رود. ضمن اینکه چنین شخصی اصولا نوع آرزوها و لذت هایش متفاوت می شود و چیزهائی که ممکن است با یک دید مادی رنج و سختی تلقی شوند، از دید آنها لذت و خوشی ست. در این زمینه خیلی می توان صحبت کرد که فعلا به همین مقدار بسنده می کنم.

پس هدف اصلی و کلی شما در زندگی تان رسیدن به سعادت اخروی و کمال حقیقی ست. این بهترین هدفی ست که یک انسان می تواند در زندگی اش انتخاب کند. برای رسیدن به این هدف کلی، شما باید اهداف کوچکتر و کوتاه مدت تری را انتخاب کنید. این اهداف کوچکتر اولا باید در همان مسیر باشند و ثانیا در عین اینکه خودشان به عنوان هدف انتخاب می شوند، اما در واقع وسیله ای باشند که شما را در رسیدن به هدف نهائی تان کمک کنند.

برای مثال انسان ورزش را انتخاب می کند تا از نظر بدنی سالم و قدرتمند باشد. این یک هدف است. اما همین سالم و توانمند بودن، وسیله ای ست که به انسان کمک می کند که عزتمند باشد و امورش را خودش انجام دهد؛ به ناتوانان کمک کند؛ توانائی کار و کسب روزی حلال را داشته باشد، با انفاق دیگران را هم یاری کند، توانائی انجام عباداتی مثل نماز، روزه، حج و جهاد وامثال اینها که نیاز به قدرت بدنی دارند را داشته باشد و چیزهائي از این دست.

انسانی که هدفش را آخرت قرار داده، در عین اینکه از ورزش لذت می برد و سلامت جسمش را به دست می آورد، می تواند همین ورزش را با نیت الهی انجام دهد و برایش عبادت محسوب شود. درس خواندن هم همینطور. شما اگر درس خواندن را با هدفِ کسبِ تخصص و در نهایت کمک به جامعه اسلامی و مسلمانان بخوانید، تمام مدت مدرسه و مطالعه برایتان حکم عبادت را دارد.

اما در مورد تثبیت عقاید، اگر تا اینجای بحث را دقت کرده باشید، حتما متوجه شده اید که در اصل برای اینکه بتوانید با اعتقاد کامل و قلبی مطمئن، هدف اصلی تان را آخرت قرار دهید، نیاز به اعتقادات محکم و استواری دارید. در راه رسیدن به هدف، حتما مشکلات و موانعی ایجاد خواهد شد که تنها راه عبور از آنها، اطمینان و اعتقاد کامل به درست بودن انتخاب است. پس در اولین گامِ رسیدن به هدف، اعتقاداتتان را محکم کنید.

برای اینکار لازم نیست که همه امورتان را تعطیل کنید، می توانید در کنار انجام امور روزانه، ساعتی را به مطالعه و تحقیق در اصول اعتقاداتتان اختصاص دهید و از متخصصین این امر هم کمک بگیرید. می توانید از همکاران محترم انجمن کلام و عقائد کمک گرفته و کتاب هایی را با توجه به شرایط سنی و مطالعات قبلی تان انتخاب کنید. با مطالعه مستمر روزانه، ولو کمتر از یک ساعت، در مدت کوتاهی می توانید به نتیجه مطلوب برسید.

موضوع قفل شده است