ايلخانیان در یک نگاه

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ايلخانیان در یک نگاه

(756-653ه/1355-1258م)

« پس از مرگ چنگيزخان مغول،* سرزمين هايي که به تصرّف وي درآمده بود بين بستگانش تقسيم شد.


پهنۀ ‌ايران ‌به هُلاکوخان رسيد و او سلسله پادشاهي ايلخانان مغول يا خانان محلّي را تشکيل داد که حدود صد سال در ايران ادامه داشت.


هُلاکوخان در آغاز ورود به ايران، درسال 653ه/1254م، درصدد برانداختن اسماعيليان برآمد که بيشترين مزاحمت را براي گماشتگان وي فراهم آورده بودند.


به اين منظور اميران محلّي را فراخواند و ايشان نيز از ترس، همکاري با او را پذيرفتند.


در بهار همان سال هُلاکو از جيحون گذشت و در ناحيه سمرقند با اميرارغون فرمانرواي‌ خراسان روبه رو شد.


اميرارغون عطاملک جُويني دبير خود را به خدمت هُلاکو گماشت.* در توس، ناصرالدين محتشم، رئيس اسماعيليان قُهستان، که مردي فاضل و دانش‌پرور، بود با هدايا نزد هُلاکو آمد و اظهار اطاعت کرد.
هُلاکو او را گرامي داشت و حکومت شهر تون (فردوس) در قاين را به او سپرد.
سپس يکي از سرداران خود را مأمور از بين بردن قلعه هاي اسماعيليان در نواحي مختلف قُهستان کرد.


پس ‌از تسليم رکن الدين خورشاه، آخرين رئيس اسماعيليه قزوين، هُلاکو فرمان داد قلعه‌هاي اسماعيليان در جبال البرز را، که تعدادشان به صد مي رسيد، غارت‌ و ويران کنند.



دراين واقعه عطاملک جُويني از خان مغول اجازه گرفت کتاب هاي نفيس کتاب‌خانه بزرگ قلعه اَلَموت را جدا کند.

مانده کتاب ها که‌ شامل اسناد مهمّي درباره اسماعيليان بود درشعله هاي آتش سوخت.*


پس از برافتادن اسماعيليه، هُلاکوخان رهسپار بغداد شد. سپاهيان سي و هفتمين خليفه عباسي که مردي ضعيف و بي اراده بود واطرفياني فاسد و ناشايست داشت به يک حمله از هم متلاشي شدند و بغداد به تصرّف مغولان درآمد.



به دستور هُلاکو خليفه و پسران او و نزديک به سه هزار تن ازبزرگان و اعيان دستگاه خلافت ‌را کُشتند.
شهر نيز تاراج و ويران گرديد.


گفته‌اند که کشتن خليفه و برانداختن خلافت اسلامي بيش از همه بر اثر توصيه‌هاي خواجه نصيرالدين طوسي وزير هُلاکوخان و مؤيدالدين محمدبن عَلقَمي وزير خليفه بغداد صورت گرفت که هردو از شيعيان علوي بودند و از خلافت بني عبّاس نفرت داشتند.


جدايي کامل دولت ايلخانان از خان هاي مغول چين در زمان غازان خان در اواخر قرن هفتم هجري/سيزدهم ميلادي، صورت گرفت.



جانشينان هُلاکوخان به سرعت خوي و آداب ايراني گرفتند و درصدد جبران خرابي ها و ويراني هاي حمله مغول برآمدند.


* البتّه دراين کار وزيران و مشاوران ايراني سهم مهمّي داشتند زيرا مغولان دانشمندان و بزرگان ايراني را برکشيدند.

نوشته اند که هُلاکوخان بي اجازه خواجه نصيرالدين طوسي آب نمي خورد.

وزيران ايلخانان مغول همگي مردمي آگاه و کاردان بودند تا آن‌جا که به تدريج خانان مغول نه تنها مسلمان و شيعه شدند که با بزرگ داشت شاعران و نويسندگان و عارفان زمانه براي خود محبوبيتي به دست آوردند.*


دوران تسلّط مغول يکي از دشوار ترين روزگاراني است که تاريخ مردم ايران به ياد دارد.:Sham:
کشتار و ويراني و غارتي که در زمان چنگيز خان آغاز شده بود مدّت ها ادامه يافت.

مغولان با آن که براثر تربيت وزيران بزرگ ايراني خود خوي خشن بيابان‌گردي را ترک گفتند امّا فرمان رواياني حريص، دهن بين و بي محابا بودند و بيشتر وزيران خود را به طمع تصاحب اموالشان کشتند.
در اين دوران، وضع کشاورزان و روستاييان نيز بسيار سخت بود.



مأموران مغول گاه سالي دو تا سه بار براي گرفتن ماليات و خراج به سراغ آنان مي رفتند و براي حصول درآمد بيشتر از شکنجه وکشتن آنان خودداري نداشتند.

پيشه وران و صنعت گران نيز چون بردگان ابزار و ابزار جنگ را براي مغولان مي ساختند امّا از هيچ حقّ و منزلت انساني برخوردار نبودند.*
با اين همه، شخصيت هاي بزرگ و برجسته اي در عالم انديشه و ادب دراين روزگار به پديدار شدند و مردم ستم ديده را تسلّي بخشيدند.


مولانا جلال الدين محمّد و سعدي شيرازي، دوستاره درخشان ادب فارسي با انديشه هاي والا و سروده هاي جاوداني خود بر دردهاي بي پايان مردم آن روزگار مرهم نهادند.
دانشمندان و بزرگاني نيزچون قطب الدين محمود شيرازي و خواجه نصيرالدين طوسي در فلسفه و نجوم و اخلاق و جامعه شناسي آثاري ارزنده پديد آوردند.
ايلخانان مغول پس از چندي چنان درجامعه ايراني حل شدند و ارزش‌هاي قومي و آرمان‌هاي ايرانيان را از آن خود کردند که ديگر چه از نظر نژادي و چه از نظر فرهنگي عنصري جدا و بيگانه در ايران نبودند.*
ادامه دارد ...

غازان خان (703-694ه/1303-1294م)

[=Century Gothic]غازان خان نخستين ايلخان مغول است که رسماً مسلمان شد.

[=Century Gothic] نام خود را به محمود برگرداند و سرداران سپاه را وا داشت که اسلام آورند. آن گاه از خاقان هاي مغول چين بُريد.
[=Century Gothic] به اين ترتيب، هنگامي ‌که به سال 694 ه/1294م در تبريز به تخت نشست مسلماني مؤمن بود که به ويراني همه کليساها و معبدهاي يهودي و بودايي و زَرتُشتي فرمان داد تا به جاي آن ها مسجد ساخته شود.* دوران سلطنت غازان بسيار کوتاه بود امّا او که سرداري دلير و مردي دانشمند و با ذوق بود دراين مدت کوتاه در صدد بود شالوده جديدي براي کشورداري بنا نهد.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]وي درآغاز سلطنت، خواجه صدرالدين احمد خالدي زنجاني را که معروف به صدر جهان بود به وزارت برگزيد.
[=Century Gothic] امّا وي چندي بعد متّهَم به سوء استفاده از اموال ديواني شد و غازان امر به کُشتن او داد.
[=Century Gothic] پس از آن سعدالدين محمّد مستوفي ساوجي را به وزارت برداشت.
[=Century Gothic] نيابت وزير را به خواجه رشيد الدين فضل الله، طبيب،* مورّخ و دانشمند بزرگ روزگار خود داد.
[=Century Gothic]غازان خان سرداري دو جنگ بزرگ را به عهده گرفت. در نخستين آن ها تا شام و مصر پيش روي کرد.
[=Century Gothic] امّا در جنگ دوّم از پادشاه مصر شکستي سخت خورد و از اين واقعه چنان اندوهگين شد که مرگ او را در سال 703 ه/1303م درحالي که تنها سي و سه سال داشت بر اثر آن ناراحتي دانسته اند.*

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]غازان خان علاوه بر زبان مغولي و فارسي، زبان هاي عربي، چيني، تبّتي و لاتيني را نيز مي دانست و به علوم طبيعي و پزشکي و کيمياگري بسيار علاقه مند بود.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] نوشته اند که خود آزمايشگاه بزرگي داشت و درباره آثار مواد مختلف مطالعه مي‌کرد.
[=Century Gothic] رواج ميناکاري را که نوعي کار هنري بر روي فلز است نتيجه آزمايش هاي او دانسته اند.

[=Century Gothic] وي هنگام شکار علف هاي گوناگون را، به قصد يافتن گياهان دارويي که آن ها را نيک مي شناخت جمع مي کرد.*
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]غازان خان بر پايه بررسي قوانين اقوام مختلف ياسا يا قوانين چنگيزي را که درحال فراموش شدن بود اصلاح و تکميل کرد و متناسب با اوضاع زمان خود قوانيني تازه برآن افزود و مجموعه اي فراهم آورد که به ياساي غازاني شهرت يافت.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] دراين قوانين جديد جدول دقيق اوزان و ارزش کالا و سکّه هاي رايج، جلوگيري از رباخواري، تشکيلات منظّم راه داري، نگهباني از جاده ها، ماليات هاي منصفانه که به آباداني سرزمين هاي باير کمک کند و بسياري قوانين دقيق و سنجيده ديگر پيش‌بيني شده بود.*
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]غازان خان به ساختن شهرها و بناهاي با شکوه نيز عشق مي ورزيد. وي سال ها پيش از وفات ناگهاني خود دستور داد ميان تبريز و زنجان شهري به نام سلطانيه ساخته شود.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] گنبد عظيم و جالب توجه اين شهر که براي آرامگاه او ساخته شد هنوز باقي است و گور او را در خود دارد. شَنب غازان نام ديگري بود که به اين ناحيه داده بودند.
[=Century Gothic] سلطانيه يا شَنب غازان بعدها در حملات مهاجمان از بين رفت.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]غازان خان از معدود فرمان روايان مغولي بود که ميان ايرانيان محبوبيت يافت. نه تنها از آن جهت که مسلمان شد و به دين مردم گرويد،* بلکه از آن رو که مردي عادل، دانا و نيکوکار بود.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] غازان خان کوشيد تا، با برقراري پايه هاي درست کشورداري، خرابي هاي لشکريان مغول را جبران کند و مردم ستم ديده ايران را به بهروزي رساند.»[1]
[=Century Gothic]

[1] - به نقل از سایت« بنیاد مطالعات ایران- http://www.fis-iran.org/fa/resources/iranhandbook »

موضوع قفل شده است