آیا منظور از وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ امام حسین است؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا منظور از وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ امام حسین است؟

[="microsoft sans serif"][="darkgreen"]بنام خدا

درود بر راستجویان

در برخی تفاسیر شیعه می گویند که منظور از [="blue"] وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ[/]([="darkorange"]الصافات/107[/]) امام حسین است

آیا این درست است ؟

نظر شما چیست ؟[/][/]

غلامعلی نوری *;43292 نوشت:
[=microsoft sans serif]بنام خدا

درود بر راستجویان

در برخی تفاسیر شیعه می گویند که منظور از وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(الصافات/107) امام حسین است

آیا این درست است ؟

نظر شما چیست ؟

با سلام:Gol:

در این زمینه، بحث مفصلی در منابع تفسیری و روایی شده است که در این مجال سعی می کنیم بطور اجمال، وجوهی را که مستقیماً به سؤال پرسشگر مربوط است را بیان کنیم.

در عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، خصال شیخ صدوق و دیگر كتب معتبر روایى از امام رضا(علیه السلام) چنین نقل شده است: هنگامى كه حق تعالى به ازاى ذبح اسماعیل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) آرزو كرد؛ كاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح كند و مأمور به ذبح گوسفند نمى شد تا به سبب درد و مصیبتى كه از این راه به دل و جان او وارد مى شود، مصیبت پدرى باشد كه عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح كرده تا از این طریق بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به دست آورد. در این اثنا خطاب وحى از پروردگار جلیل به ابراهیم خلیل رسید كه محبوب ترین مخلوقات من نزد تو كیست.

ابراهیم(علیه السلام) عرضه داشت: هیچ مخلوقى پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد(صلی الله علیه و آله) نیست. پس وحى آمد كه آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را ابراهیم(علیه السلام) گفت: او پیش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خود را ابراهیم(علیه السلام) عرض كرد: فرزند او را بیشتر دوست دارم.

پس حق تعالى فرمود: آیا ذبح فرزند او(امام حسین علیه السلام) به دست دشمنان از روى ستم، بیشتر دل تو را مى سوزاند یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض كرد: پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بیشتر دلم را مى سوزاند. در این هنگام خداوند خطاب كرد؛ اى ابراهیم! پس به یقین جمعى كه خود را از امت محمد(صلی الله علیه و آله) مى شمارند، فرزند او حسین(علیه السلام) را از روى ظلم و ستم و با عداوت و دشمنى، ذبح خواهند كرد همان گونه كه گوسفند را ذبح مى كنند و به این سبب مستوجب خشم و عذاب من مى گردند.

ابراهیم(علیه السلام) از شنیدن این خبر جانكاه، ناله و فریاد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسیار گریه نمود و دست از گریه بر نمى داشت تا این كه وحى از جانب پروردگار جلیل رسید: « اى ابراهیم! گریه تو بر فرزندت اسماعیل اگر او را به دست خود ذبح مى كردى، فدا كردم به گریه اى كه تو بر حسین(علیه السلام) و شهادتش كردى و بدین سبب بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به تو دادم. در پایان امام رضا(علیه السلام) فرمود: این است مفهوم قول خداوند عز وجل؛ «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ».(1)

این حدیث معتبر از امام رضا(علیه السلام) علاوه بر این كه بر مصادیق دیگر ذبح عظیم صحه نهاده، آیه شریفه «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» را از انحصار در یك مصداق ظاهرى اگر چه عظیم، بیرون آورده و یك معناى دقیق عرفانى و ملكوتى ارائه كرده و سالار شهیدان را به عنوان ذبح عظیم معرفى نموده است. با آن كه همه امامان و پیامبران بسیارى در راه خدا شهید شده اند و پیامبرى همچون حضرت یحیى(علیه السلام) را سر بریده اند و در برخى روایات نیز وجوه تشابهى بین شهادت حضرت یحیى(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) بیان شده است،(2) لكن قطعاً ذبیحى بزرگ تر و عظیم تر از سیدالشهدا(علیه السلام) در راه خدا ذبح نشده است، لذا تعبیر «ذبیح اعظم» كم ترین چیزى است كه مى توان در حق سیدالشهدا(علیه السلام) گفت. نكته جالب توجه این كه حضرت اسماعیل(علیه السلام) با این كه ذبیح الله نامیده شده است و به راستى حضرت ابراهیم عزم بر ذبح او داشت و ذره اى در اطاعت امر خداوند متعال سستى نكرد ولى خدا نخواست كه او حقیقتاً ذبح گردد و مشیتش بر آن قرار گرفت ذبیح حقیقى او فرزند پیغمبر خاتم و جگر گوشه فاطمه و سید و سالار شهیدان باشد.

آرى ! حسین بن على(علیه السلام)، انسانى برتر از عرش و فرش است كه خدا او را در قرآن كریم نفس مطمئنه نامیده «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّه» و او را به جوار خود فرا خوانده « ارْجِعِى إِلى رَبِّكِ راضِیه مَرْضِیه فَادْخُلِى فِى عِبادِى وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»(3) و او نیز با كمال اخلاص در لبیك گفتن به فراخوان پروردگار شتاب كرده(4) و با دادن سر مباركش در راه رضاى پروردگار در مناى حسینى، ذبیح اعظم خدا شده است.

موفق باشید ...:Gol:

پاورقی_______________________________________________
1- بحارالأنوار، ج،۱۲ ص۱۲۴ و ج،۴۴ ص۲۲۵.
۲- بحارالأنوار، ج ،۴۵ ص ۲۱ و ج،۴۴ ص،۳۰۲ ح۱۳ و ج،۴۵ ص۲۱۱.
3- (۸۹) الفجر۲۷.
4- ر.ك : بحارالأنوار، ج،۲۴ ص۹۳.

سلام

سوال بسیار خوبی است

جناب غلامعلی شما که برای هر سوالی از قرآن پاسخ می خواهی واقعا برای این سوالت ، خودت چه پاسخی داری ؟؟؟

شما که خود را عاقل می دانید آیا واقعا یک گوسفند می تواند ذبح عظیم باشد .

منتظرم :Moshtagh:

فعلا خدا حافظ
:Mohabbat:

kashef;43363 نوشت:
سلام

سوال بسیار خوبی است

جناب غلامعلی شما که برای هر سوالی از قرآن پاسخ می خواهی واقعا برای این سوالت ، خودت چه پاسخی داری ؟؟؟

شما که خود را عاقل می دانید آیا واقعا یک گوسفند می تواند ذبح عظیم باشد .

منتظرم :moshtagh:

فعلا خدا حافظ
:mohabbat:

[="black"][="microsoft sans serif"]همین را می خواستم بگویی

شما که افتخار شاگردی در حضور علمای اعلام را داریدذهنتون به کاوش در قرآن قد نمی ده فکر می کنین منم نمی تونم برای سوال خودم جواب پیدا کنم !!!! عجب

شما بهتره برین سراغ همان احادیث و روایات بی اساس و خیالی ودلتون را به اونا خوش کنین

شما را چه به تدبر در قرآن

[="red"] اولا [/]
بدانید که فدیه عملا کم ارزش تر از خود کسی است که برایش فدیه خواسته شود [="blue"] چون اصلا ذات و تعریف فدیه همین است که بی ارزش تر فدیه و فدای با ارزشتر شود [/]
اگر فدیه با ارزش تر از آن کسی بود که برایش فدیه خواسته شود پس عاقلانه تر و بهترآن است که آن بی ارزش تر است در مقام فدیه قرار گیرد د نه آنکه با ارزش تر است

شما شیعه ها با این افکار که فدیه ی اسماعیل را امام حسین می پندارید از روی بی فکری و جهل مقام حسین را با فدیه شدن او پایین آورده اید و اسماعیل را بالا برده اید و وشگفتی اینکه خود هم نمی دانید چکار می کنید !! و از روی بی فکری از حسین بد دفاع می کنید !! [="red"]در حالیکه خود از روی جهل مرا دشمن اهل بیت می پندارید !!1[/]

[="red"]دوم [/]

من قبلا هم گفته ام برای تفسیر قرآن نیازی به کمک گیری از حدیث ندارم چونکه انسانی که چشمش خوب می بیند نیازی به کمک گیری از عینک ندارد و انسانی که پایش سالم است به عصا چه نیاز دارد ؟
لنگان به آن نیاز دارند

طبق تفسیر قرآن به قرآن اینجانب می گویم ذبح عظیم همان گوساله ای است که ابراهیم برای مهمانان ذبح کرد و عظمت آن بخاطر این است که فدیه ی یک انسان صالح قرار گرفته نه صرفا برای پر کردن شکم پس چرا [="red"]فرشته ها از آن نخوردند ؟؟[/] چون قرآن خواست نشان دهد که آن فقط ادای فدیه شد

و در قرآن برای قبل از ابراهیم ذبح و کباب گوشت حیوانات اهلی مدرکی نیست و بعد از ذبح و کباب آن گوساله مرسوم شده است

ومن این چنین تفسیر می کنم

[="red"] و من شیعه بودم .....!!!![/]
[="blue"]
و من غلامعلی نوری ام [/]
[/][/]

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام


دوست عزی غلامعلی نوری ،

هم اسماعیل ذبح شده راه خداوند بوده ( در صورتی که ذبح میشد ) و هم امام حسین علیه السلام بزرگترین ذبح شده راه خداوند !

در ضمن خداوند به جای ذبح اسماعیل ، ذبح آن گوسفند را پذیرفت !

اما دلیل روایت شیعه :

آنطور که از شواهد پیداست ، ابراهیم علیه السلام میدانسته برای کسی که از این آزمایش سربلند بیرون بیاید چه مقامات رفیعی وجود دارد ، او از اینکه اسماعیل ذبح نشد اندوهگین نگشت ، بلکه از اینکه تصور میکرد از آن مقامات محروم شده ناراحت شد !

و خداوند هم برای اینکه این مقامات را به ایشان ( بر اساس لیاقت و سربلندیشان از آزمایش ) اعطا کند ، او را متوجه شخصی میکند که ذبحش بسیار ها بار دشوار تر از ذبح اسماعیل برای او بوده ، و بدینوسیله ( متوجه ساختن ابراهیم از ذبح امام حسین علیه السلام و گریه و ناله بر آن حضرت ) آن مقامات را به ایشان اعطا نمود !


شما میبینید که شیعه خدایی نکرده مقامی را از امامش سلب نکرده و موجب تنزل رتبه او نگشته ، بلکه میگوید که در اثر گریه بر امام حسین علیه السلام مقامی رفیع به یکی از برجسته ترین شخصیت های عالم اعطا شده و این خود نشان دهنده مقامی است که توصیف آن از ذهن ها بدور است !



السلام علیکم یا اهل بیت النبوة . . .

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر از دوستان

بنده چند مقدمه ذکر کرده و سپس نتیجه را با کلام امام معصوم علیه السلام بیان می کنم.
1- خدای متعال در قرآن خطاب به همه می فرماید:وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ" آنچه را رسول خدا براى شما آورده است بگيريد، و اجرا كنيد، و آنچه را از آن نهى كرده از آن خوددارى نمائيد و تقواى الهى را پيشه كنيد كه خداوند شديد العقاب است" حشر آیه 7 در این آیه شریفه " ما آتاکم" مطلق است و هر آنچه از قول و فعل و تقریر پیامبر صلی الله علیه و آله را شامل می شود.
2- اجماع مسلمانان به تواتر از پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله نقل می کنند که ایشان فرمودند:إنّى تارك فيكم الثّقلين كتاب اللَّه و عترتى أهل بيتى ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّوا أبدا فإنّهما لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض. طبق این روایت شریف، شرط عدم گمراهی انسان تمسک به قرآن و اهل بیت علیهم السلام به صورت توامان می باشد چه اینکه آن بزرگواران را امام بدانیم و چه نه.
3- در بین روایاتی که از اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده عده ی قابل توجهی از آنها به حکم عقل، قابل اعتماد است که مبنای عقلای عالم هم در مورد عمل به سخنان افراد همین است.
حال اگر کسی بدون بررسی روایات همه آنها را رد نماید و در تفسیر قرآن متکی بر اندیشه خود باشد سر از کجا بیرون خواهد آورد؟
اگر کسی بدون توجه به چارچوب تفسیر با رای خود قرآن را تفسیر کند، همان توبیخ امام علیه السلام در مورد قتاده (که فقیه بصره بود و خود را مفسر قرآن می دانست ) شامل او خواهد شد. حضرت فرمود:
يَا قَتَادَةُ إِنْ كُنْتَ إِنَّمَا فَسَّرْتَ الْقُرْآنَ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِكَ فَقَدْ هَلَكْتَ وَ أَهْلَكْت
ای قتاده! اگر قرآن را با رای خودت تفسیر کرده ای به تحقیق خودت هلاک شدی و دیگران را به هلاکت افکندی!

1- ذبيح اللَّه كيست؟
در اينكه كدام يك از فرزندان ابراهيم (اسماعيل يا اسحاق) به قربانگاه برده شد و لقب ذبيح اللَّه يافت؟ در ميان مفسران سخت گفتگو است، گروهى" اسحاق" را" ذبيح" مى‏دانند، و جمعى" اسماعيل" را، نظر اول را بسيارى از مفسران اهل سنت و نظر دوم را مفسران شيعه برگزيده‏اند.
اما آنچه با ظواهر آيات مختلف قرآن هماهنگ است اين است كه ذبيح" اسماعيل" بوده است، زيرا:
اولا: در يك جا مى‏خوانيم: وَ بَشَّرْناهُ بِإِسْحاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ:" ما او را بشارت به اسحاق داديم كه پيامبرى بود از صالحان" (صافات 112).
اين تعبير به خوبى نشان مى‏دهد كه خداوند بشارت به تولد اسحاق را بعد از اين ماجرا و به خاطر فداكاريهاى ابراهيم به او داد، بنا بر اين ماجراى ذبح مربوط به او نبود.
بعلاوه هنگامى كه خداوند نبوت كسى را بشارت مى‏دهد، مفهومش اين است كه زنده مى‏ماند، و اين با مساله ذبح در كودكى سازگار نيست.
ثانيا: در آيه 71 سوره هود مى‏خوانيم: فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ يَعْقُوبَ:" ما او را به تولد اسحاق بشارت داديم و نيز به تولد يعقوب بعد از اسحاق" اين آيه نشان مى‏دهد كه ابراهيم مطمئن بود اسحاق مى‏ماند و فرزندى تفسير نمونه، ج‏19، ص: 119
همچون يعقوب از او به وجود مى‏آيد، بنا بر اين نوبتى براى ذبح باقى نخواهد ماند.
كسانى كه ذبيح را اسحاق مى‏دانند در حقيقت اين آيات را ناديده گرفته‏اند.
ثالثا: روايات بسيارى در منابع اسلامى آمده است كه نشان مى‏دهد ذبيح" اسماعيل" بوده است به عنوان نمونه:
در حديث معتبرى كه از پيامبر گرامى اسلام نقل شده مى‏خوانيم:
انا ابن الذبيحين:
" من فرزند دو ذبيحم" و منظور از دو ذبيح يكى پدرش" عبد اللَّه" است كه" عبد المطلب" جد پيامبر ص نذر كرده بود او را براى خدا قربانى كند سپس يكصد شتر به فرمان خدا فداء او قرار داد و داستانش مشهور است، و ديگر" اسماعيل" بود، زيرا مسلم است كه پيامبر اسلام ص از فرزندان اسماعيل است، نه اسحاق
در دعائى كه از على ع از پيامبر گرامى ص نقل شده مى‏خوانيم:
يا من فدا اسماعيل من الذبح‏
:" اى كسى كه فدايى براى ذبح اسماعيل قرار دادى"نور الثقلين ج 4ص 186بنابراین باتوجه به آیات میتواند هرفدایی ارزشمندی باشد حتی با صرف نظر از آیات

با سلام و تشكر از جواب خوب اساتيد محترم
بنده هم چند نظر از مفسيرن كه در اين زمينه است خدمتتان ارائه مي دهم تا با نظرات آنها آشنا شويم.
در ابتدا اين نكته رو عرض كنم كه ذبح عظیم، لغتاً یعنی ذبیح یا مذبوح بزرگ و بزرگوار. این ترکیب وصفی یک بار در قرآن مجید به کار رفته است: وفدیناه بذبح عظیم؛ «به عوض او، ذبح عظیمی را پذیرفتیم.»(سوره صافات، آیه 107.)

در داستان حضرت ابراهیم‌ که در خواب دید باید فرزندش اسماعیل ـ و به قول مفسران اهل‌سنت: اسحاق ـ را قربانی کند، در قرآن مجید در سوره صافّات گفته شده است: «ای پسرکم! من به خواب دیدم که ترا ذبح می‌کنم، بنگر رأی تو چیست؟ گفت:ای پدر آنچه را فرمانت داده‌اند، عمل کن که اگر خدا خواهد مرا از صابران خواهی یافت. و چون تسلیم شدند و او را به پیشانی در انداخت، وی را ندا دادیم که ای ابراهیم حقا که رؤیای خویش راست کردی و ما نیکوکاران را چنین پاداش دهیم که این امتحانی آشکار بود، و او را به ذبیحه‌ای بزرگ فدا دادیم.»(سوره صافات، آیات 107 ـ 102، ترجمه‌ابوالقاسم پاینده.)

غالب مفسّران شیعه و اهل‌سنّت در این جا گفته‌اند که مراد از «ذبح عظیم»، «کبش» (قوچ) است و به گفته علاّمه طباطبایی چون این ذبح به امر الهی است «عظیم» نامیده شده است؛ وگرنه خود ذبح، فی نفسه عظیم نبوده است.

بعضی از مفسران شیعه از جمله ملا محسن فیض کاشانی در تفسیر صافی، سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان، حویزی در تفسیر نور الثقلین، و مرحوم مجلسی در بحار الانوار، طبق حدیثی که در عیون اخبار الرّض روایت شده است، نقل کرده‌اند که در این جا مراد از «ذبح عظیم» حضرت امام حسین است که از ذریه ابراهیم‌ است و او قربانی عظیمی بود که جانشین ذبح اسماعیل قرار گرفت.

ترجمه حدیث از این قرار است: «عبد‌الواحد بن محمد بن عبدوس نیشابوری که در نیشابور عطار بود، در سال 352 نقل کرد که گفت این حدیث را از محمد بن علی بن قتیبه نیشابوری شنیدم که او نیز از فضل بن شاذان شنیده بود که گفت شنیدم از حضرت رض که می‌فرمود: چون خداوند به حضرت ابراهیم‌ دستور داد که به جای ذبح اسماعیل قوچی که فرستاده بود، ذبح کند، ابراهیم‌ در دل آرزو کرد که کاش فرزندش اسماعیل را به دست خود قربان کرده بود و امر به ذبح قوچ به او نشده بود، تا دلش همچون دل پدری که فرزندش را ذبح کرده به درد آید و سزاوار والاترین درجات اهل ثواب که در مصائب صبر می‌کنند، بگردد.

خداوند ـ عزّوجلّ ـ به او وحی کرد که ای ابراهیم محبوب‌ترین خلق من نزد تو کیست؟ گفت: یا رب هیچ آفریده‌ای از آفریدگانت برای من محبوب‌تر از حبیبت محمّد‌ نیست. خداوند وحی کرد که یا ابراهیم آیا او عزیزتر است یا خودت؟ پاسخ داد:او عزیزتر است. خداوند پرسید: فرزند او برای تو عزیزتر است یا فرزند خودت؟ پاسخ داد: فرزند او. فرمود: قربانی شدن فرزند او به‌ظلم و ناحق به دست دشمنانش بیش تر دل تو را به درد می‌آورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ پاسخ داد: قربانی شدن او به دست دشمنانش برایم دلازارتر است. خداوند فرمود: ای ابراهیم گروهی که گمان می‌کنند که از امّت محمّد هستند، فرزندش حسین را بعد از او از سر ظلم و عدوات می‌کشند؛ همچنان که گوسفندی را بکشند و با این کار، مستوجب غضب من می‌شوند. ابراهیم از این سخن بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و اشک به دیدگان آورد.

خداوند بار دیگر به او وحی کرد که ای ابراهیم، جزعِ تو را بر فرزندت ـ اگر او را کشته بودی ـ با جزعت برحسین و قتل او، فدیه و معاوضه می‌کنم، و برای تو رفیع‌ترین درجاتی که ثواب صبر بر مصائب است، قرار می‌دهم، و این همان است که فرمود: وفدیناه بذبح عظیم.
(برگرفته از منابع زیر: ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر صافی. حویزی، نور الثقلین. بحرانی،البرهان فی علوم القرآن. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 12، ص 5ـ 124.)

نقل قول:
وَفَدَينَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ(الصافات/107
راست میگه

خیلی عجیب به نظر میاد

منظوری داشته که عبارت عظیم رو استفاده کرده وگرنه هیچ عقل سالمی نمیپذیره که این مسئله به خاطر گوسفند!! یا بی جهت بوده باشه

حتما یه ذبح دیگه بوده

بعضى‏ها مى‏گويند: مراد از ذبح عظيم شهادت حضرت حسين عليه السّلام و ياران او است و نسبت آن را به روايت مى‏دهند، در روايات همچو مطلبى پيدا نشد بلكه در حديث آمده: شهادت امام حسين عليه السّلام به ابراهيم عليه السّلام خبر داده شد آن حضرت محزون گرديد خدا فرمود: ثواب اين حزن تو مانند ثواب حزنى است كه دوست داشتى اى كاش اسماعيل را ذبح كرده و در راه خدا محزون مى‏شدى. (تفسير صافى به نقل از تفسير أحسن الحديث، ج‏9، ص: 166)

در روایاتی که به نقل از صادقین(ع) نقل شده است تصریح شده است که ذبح عظیم،قوچی بوده است.

علامه طباطبایی می نویسد:«" وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ" يعنى ما فرزند او را فدا داديم به ذبحى عظيم كه- بنا بر آنچه در روايات آمده- عبارت بود از قوچى كه جبرئيل از ناحيه خداى تعالى آورد. و مراد از" ذبح عظيم" بزرگى جثه قوچ نيست، بلكه چون از ناحيه خدا آمد و خداى تعالى آن را عوض اسماعيل قرار داد عظمت داشت».( ترجمه الميزان، ج‏17، ص: 232)

حتی در روایتی که به نقل از امام رضا(ع) نقل شده و در آن از امام حسین یاد شده است تصریح به این قوچ شده است:

«عن الفضل بن شاذان، قال: سمعت الرضا (عليه السلام) يقول: «لما أمر الله تعالى إبراهيم (عليه السلام) أن يذبح مكان ابنه إسماعيل الكبش الذي أنزله عليه، تمنى إبراهيم (عليه السلام) أن يكون قد ذبح ابنه إسماعيل (عليه السلام) بيده، و أنه لم يؤمر بذبح الكبش مكانه، ليرجع إلى‏
قلبه ما يرجع إلى قلب الوالد الذي يذبح [أعز] ولده بيده، فيستحق بذلك أرفع درجات أهل الثواب على المصائب.فأوحى الله عز و جل إليه: يا إبراهيم، من أحب خلقي إليك؟ فقال: يا رب، ما خلقت خلقا أحب إلي من حبيبك محمد. فأوحى الله عز و جل إليه: يا إبراهيم، فهو أحب إليك، أو نفسك؟ فقال: بل هو أحب إلي من نفسي.قال: فولده أحب إليك، أو ولدك؟ قال: بل ولده. قال: فذبح ولده ظلما على أيدي أعدائه أوجع لقلبك، أو ذبح ولدك بيدك في طاعتي؟ قال: يا رب، بل ذبحه على أيدي أعدائه أوجع لقلبي. قال: يا إبراهيم، إن طائفة تزعم أنها من امة محمد، ستقتل الحسين ابنه من بعده ظلما و عدوانا، كما يذبح الكبش، فيستوجبون بذلك غضبي.. فجزع إبراهيم (عليه السلام) لذلك، و توجع قلبه، و أقبل يبكي، فأوحى الله عز و جل إليه: يا إبراهيم، قد فديت جزعك على ابنك إسماعيل لو ذبحته بيدك بجزعك على الحسين و قتله، و أوجبت لك أرفع درجات أهل الثواب على المصائب. فذلك قول الله عز و جل: وَ فَدَيْناهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ».(البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 619):

ترجمه:چون خداوند به حضرت ابراهیم‌ دستور داد که به جای ذبح اسماعیل قوچی که فرستاده بود، ذبح کند، ابراهیم‌ در دل آرزو کرد که کاش فرزندش اسماعیل را به دست خود قربان کرده بود و امر به ذبح قوچ به او نشده بود، تا دلش همچون دل پدری که فرزندش را ذبح کرده به درد آید و سزاوار والاترین درجات اهل ثواب که در مصائب صبر می‌کنند، بگردد.

خداوند ـ عزّوجلّ ـ به او وحی کرد که ای ابراهیم محبوب‌ترین خلق من نزد تو کیست؟ گفت: یا رب هیچ آفریده‌ای از آفریدگانت برای من محبوب‌تر از حبیبت محمّد‌ نیست. خداوند وحی کرد که یا ابراهیم آیا او عزیزتر است یا خودت؟ پاسخ داد:او عزیزتر است. خداوند پرسید: فرزند او برای تو عزیزتر است یا فرزند خودت؟ پاسخ داد: فرزند او. فرمود: قربانی شدن فرزند او به‌ظلم و ناحق به دست دشمنانش بیش تر دل تو را به درد می‌آورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه طاعت من؟ پاسخ داد: قربانی شدن او به دست دشمنانش برایم دلازارتر است. خداوند فرمود: ای ابراهیم گروهی که گمان می‌کنند که از امّت محمّد هستند، فرزندش حسین را بعد از او از سر ظلم و عدوات می‌کشند؛ همچنان که گوسفندی را بکشند و با این کار، مستوجب غضب من می‌شوند. ابراهیم از این سخن بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و اشک به دیدگان آورد.

خداوند بار دیگر به او وحی کرد که ای ابراهیم، جزعِ تو را بر فرزندت ـ اگر او را کشته بودی ـ با جزعت برحسین و قتل او، فدیه و معاوضه می‌کنم، و برای تو رفیع‌ترین درجاتی که ثواب صبر بر مصائب است، قرار می‌دهم، و این همان است که فرمود: وفدیناه بذبح عظیم.

موضوع قفل شده است