خانه خدا حرمت دارد

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خانه خدا حرمت دارد

در طواف خانه خدا، زن‏ها حق ندارند چهره‏هاشان را بپوشانند؛ يعنى واجب است تمام گردى صورتشان، ابرو، چشم، گونه، لب، دندان و ....
بيرون باشد. از آن طرف، نظر كردن به آنان براى مردان هم حرام است.
در اعمال حج، هزاران زن را در كنار آدم قرار مى‏دهد و مى‏گويد نگاه نكن! اين‏جا بيت اللّه و در حضور من است و بار گناهش بسيار سنگين.
اين روايت را اهل تسنن نقل كرده‏اند. در چنين شرايطى، امير مومنان جوانى را ديدند با تمام وجود در چهره زنى زيبا غرق شده و نزديك است بدن اين زن را از روى لباس لمس كند.
اين گناه كمى نيست.

پيغمبر اكرم مى‏فرمايند: وقتى مرد نامحرم با زن نامحرم دست مى‏دهند عرش خدا به لرزه در مى‏آيد. چه برسد به اين‏كه با هم خلوت كنند يا زنا كنند كه كل عالم به لرزه در مى‏آيد.

درباره همين رابطه نامشروع قرآن مى‏گويد:

«و لا تقربوا الزّنا إنّه كان فاحشة وساء سبيلا».
و نزديك زنا نشويد كه كارى بسيار زشت و راهى بس بد است.

عجب عمل زشتى و چه راه بدى است. معلوم مى‏شود كار ما هم درست نيست كه در اداره‏هايمان يك مرد جوان را با يك زن زيباى جوان به عنوان همكار و كارمند در يك اتاق جا مى‏دهيم.

الحمد للّه، تاجران نمازخوان و روزه‏گير ما هم به تازگى از نظر ايمانى رشد كرده‏اند و هركدام چند دختر مو پريشان پر ناز و غمزه را استخدام كرده‏اند كه يا مدير دفتر است يا مسئول كامپيوتر است و ... هر از گاهى هم دلشان از زنانشان سرد مى‏شود و با دفتردار و كامپيوتردارشان ازدواج مى‏كنند و ....
تازه، اين در صورتى است كه متدين باشند، وگرنه تجارتخانه كه جاى خلوتى است و هر شب بساط زنا به راه است. بگذريم.


امام ديدند در حال طواف، كنار بيت اللّه، محلى كه 124 هزار پيغمبر صورت روى خاك گذاشته و ملائكه در ان در حال طواف‏اند. اين جوان در پى شهوات‏رانى است و مى‏خواهد با دستش خانم جوان پاكدامنى را كه مشغول انجام اعمال حج واجب است لمس كند.
حضرت سيلى‏اى به اين جوان زد و فرمود: اين‏جا جاى اين كارها نيست، بيرون از اين‏جا هم جاى اين كارها نيست. حواست جمع خودات و خدا و قيامت و دينت باشد! (به اين كار مى‏گويند تحذير و آن سيلى هم سيلى تحذير است).
از قضا، خليفه دوم آن سال براى مناسك حج آمده بود (به قول عرب‏ها «ملك» آمده بود حج). اين جوان گريه‏كنان براى دادخواهى پيش او رفت و گفت: در جوار بيت، در زمان حكوت حضرت عالى على بن ابى طالب به من سيلى زده!
عمر گفت: من نمى‏توانم به شكايت تو رسيدگى كنم. من نه دادگاه مى‏توانم تشكيل دهم و نه به حرفت مى‏توانم گوش كنم. آن سيلى هم نوش جانت! سرت را بينداز پايين و برو دنبال كارت.
جوان گستاخ شروع كرد كه اين بى‏عدالتى است، اين ظلم است ... اما عمر گفت: در حق تو هيچ ظلمى نشده. آن دستى كه به صورت تو سيلى زده دست على بن ابى طالب نبوده، دست خدا بوده. تو از دست خدا شكايت دارى؟ و توقع دارى من براى كسى‏كه دستش دست خداست دادگاه تشكيل دهم؟ (توجه داشته باشيم كه اين سخن را عمر گفته و اين روايت را اهل سنت نقل كرده‏اند ).
*** تا انسان چشم‏چران نشده سالم است و چيزى نمى‏خواهد. چون چيزى كه انسان نديده در فهرست خواسته‏هاى دل نمى‏نشيند و در فضاى نديدن خواسته‏اى ظهور نمى‏كند. وقتى نه عكسى ديده‏ام، نه فيلمى تماشا كرده‏ام و نه به دخترى نگاه كرده‏ام، چه بخواهم؟

دل را در اين حديث ملامت نمى‏كنم‏


اين جرم ديده است ندارد گناه دل.


همه ما بايد ياد بگيريم هم‏چنان‏كه شكم را آباد نگاه مى‏داريم، شادابى پوستمان را حفظ مى‏كنيم و به زيبايى انداممان مى‏رسيم، به مغزمان هم كه مركز تفكر و برترى‏دهنده ما بر آسمان و زمين است برسيم. با فراگيرى علم و خواندن آثار مفيد و تفكر و تامل مغز را زنده نگه داريم و قدر اين گوهر يگانه را بدانيم.

استاد حسين انصاریان
برچسب: 

دست حضرت علی درد نکنه!!!

موضوع قفل شده است