جمع بندی لذت جنسی ، بالاترین لذت دو جهان

تب‌های اولیه

84 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لذت جنسی ، بالاترین لذت دو جهان

سلام یه روایت خوندم به این مضمون :ما تلذذ الناس فی الدنیا والاخره لذه اشهی لهم من النساء
مردم نه در دنیا و نه در اخرت هیچ لذتی بالاتر از لذت بردن از زنان نمیبرند
با این حال ایا عارفان و اولیا خدا هم بالاترین لذتشان لذت جنسی است؟پس مناجات با خدا و آنچه عرفا ادعا میکنند چه رتبه ای از لذت رو داراست؟

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد آلاء

بسم الله الرحمن الرحيم

محمد132;723365 نوشت:
لذت جنسی ، بالاترین لذت دو جهان

بسم الله الرحمن الرحيم
اولن اصل روايت در کتاب شريف کافي که يکي از چهار کتاب روائي اصلي شيعه است به اين شکل آمده است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ.....( کليني ، کافي، ج5، ص321، باب حب النساء)

که البته از نظر معنايي شبيه به روايت مورد اشاره شماست.

علامه مجلسي در شرح مرآه العقول که بر احاديث کافي بيان نموده اند در خصوص اين روايت مي فرمايند که سند آن مرسل است(مرآة العقول في شرح
أخبار آل الرسول، ج‏20، ص: 7)

مرسل، در دانش درايت الحديث که دانشي است که به بررسي اسناد روايات مي پردازد عبارت است از حديثي که داراي صحت قطعي نيست و در سند

آن فرد يا افرادي از راويان حديث يا ذکر نشده اند يا داراي ابهام هستند که چه شخصيتي در نقل روايات داشته اند،‌خلاصه آنچه مهم به نظر مي رسد اين

مسئله است که سند روايات داراي ضعف هايي است که بيان و صدور اين روايت از امام صادق عليه السلام حتمي نمي نمايد اما با زهم به دليل اين که

روايت در جلد 5 کتاب شريف کافي آمده است و کافي يکي از چهار کتاب اصلي و معتبر شيعه است به بيان مدلول و مفهوم وشرح روايت خواهيم پرداخت.

علامه طباطبايي در ذيل آيه 14 ال عمران «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ

وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب» ؛‌ « محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان

و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه

زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست»

بيان مي کنند که لذتي که در قلب برخي از مردم به امور دنيوي است و يکي از مصاديق آن لذت از زنان است ،کار شيطان است چنان که در آية شريفة

«.... وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»( انعام:43) خداوند متعال تزئين دنيا و امور مربوط به آن را به شيطان نسبت داده است.

بنابراين با توجه به متن روايت و اين که در روايت اشاره شده است که مردم لذتي بالاتر از زنان در دنيا نمي برند ، اصل تزئين اين لذت بر اساس آيات قرآن

به شيطان نسبت داده شده است و به طور حتم عده اي از مردم که راه نفوذ شيطان را بر قلب هاي خود ببندند قطعن در شمار کساني که بالاترين لذت

آنان در دنيا لذت از زن باشد قرار نمي گيرند.

البته اين مسئله را بايد مد نظر داشت که خداوند متعال هرگز در آيات قرآن تصريح به بي اعتنايي به اميال دروني و غرائزي که خود در خلقت و فطرت

انسانها قرار داده است نکرده است و همواره انسان را به بهره گيري درست و منطقي از استعدادها و مواهب خداداي ترغيب کرده است چنان که در آيه

اي ديگر مي فرمايد:« قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» ( اعراف:32) ؛‌« بگو چه كسى زينت دنيايى را كه خدا براى بندگانش

درست كرده و نيز رزق پاكيزه را حرام نموده است»

آيه نشانگر اين است که خداوند اصل تمتع هاي جنسي و شهوت انسان ها حرام ندانسته است بلکه انچه موضوعيت دارد تزئين اين ميل و برجسته نمودن

آن در نظر انسان است تا حدي که فکر و تعقل انسان را در تسخير خود در بياورد و او را از انجام ساير امور باز دارد اما اگر همين ميل و برآروده کردن آن به

قصد قرب به خداوند و دوري از گناه انجام پذيرد قطعن از مصاديق لذت هاي مشروع است.

آنچه مسلم است اگر علما و زهاد و عرفا و .... در زندگي خويش اوج و نهايت لذت خود را در لذت هاي جنسي و شهوت با زنان قرار داده باشند ؛ عنوان

عارف و زاهد و ... تنها اسمن بر آنان تعلق دارد و نه حقيقتن اما اگر نقطه بالاي لذت در زندگي آنان خداو قرب به او باشد اين عنوان سزاوار آنهاست.

در متن روايت شريف هم اگر دقت بفرماييد به اين مفهوم اشاره شده است « اکثر» اين کلمه به معناي بيشترين است و چه بسا معناي روايت در اين

شکل صحيح باشد که بيشترين جنس لذت مردم در دنيا و آخرت لذت از زنان است، اما نفرموده تنها و تنها لذت ؛ لذت از زنان است تا انواع ديگر لذت مطرح

نباشد.

نکته مهمي که در اين راستا بايد به آن اشاره شود اين است که لذت از زنان، تنها لذت جنسي و شهوت جسمي نيست،‌زن به دليل اين که اصطلاحن

جنس لطيف است و داراي روح لطيف و حساسي است زماني

که در مقابل مرد که داراي روحيات محکم و استوارو نسبتن خشني است قرار مي گيرد براي مرد لذت بخش و فرح آفرين است زيرا موجودي متفاوت و در

عين حال آرام بخش محسوب مي شود. از اين رو بخشي از

لذائذ مورد اشاره در روايت شايد به لذت هاي روحي و فرا جسمي زن برگردد و نه صرفت لذات جنسي و شهوي؛ که دراين صورت توجه به اين بعد از

شخصيت زن ديگر مادي صرف نيست و مي تواند براي بسياري از

مردم دريچه اي براي راه يابي به عوالم معنوي باشد . :arm:

خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.
توبه72

خداوند به بهشتيان مي فرمايد: «بالاتر از همه نعمتها و كاميابي ها همان محبت من نسبت به شما و رضايت من از شماست»
بحارالانوار، ج8، ص141

با سلام

بالاترین لذت در " عشق حقیقی اعلی الی الله " هست . . .

و حالا عشق حقیقی زمینی که مسیری باشد برا رسیدن به اون عشق حقیقی اعلی هم اندکی احساس این عشق ست . .

عشق صاف و زلال و وجودی ، که به دور از جنبه ها و تمایلات شیطانی باشد ( هوس آ

.

لذتی که گذشت بر فرض 1 میلیارد سال در حد زمان صفر باشه !

.

یعنی بسیار ماندگار نه گذرا !

سلام
مباحث مطرح شده رو خواندم و استفاده بردم.

ذکر یک نکته هم شاید خالی از لطف نباشد و آن اینکه در جستجوی اجمالی واژه "لذة" در روایات شیعه، به نظرم رسید که غالب موارد کاربرد این واژه، برای لذت های مادی و تمتع جسمانی است. مواردی نظیر لذت های بصری، بوییدنی ها، پوشیدنی ها و ... . موارد معدودی نیز که برای امور معنوی از واژه "لذة" استفاده شده است را نیز با این وصف میتوان حمل بر مجاز کرد.

به عبارت دیگر، کاربرد این واژه در لسان روایات، از لذت اصطلاحی نزد علمای اخلاق(؟) دایره محدودتری را شامل میشود. (واژه ای است با کاربردی نزدیک به واژه شهوت البته با تفاوتهایی)

فکر میکنم حالا بتوان به سوال پاسخ داد: در میان نعمت های مادی و تمتع های مادی، آنچه لذت بخش تر است، لذت جنسی است.
در این صورت، این لذت در مقام مقایسه با بهره های معنوی و روحانی در دنیا و آخرت نیست تا شبهه شود که چطور در درجه اول قرار گرفته است.

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]

محمد132;723365 نوشت:
سلام یه روایت خوندم به این مضمون :ما تلذذ الناس فی الدنیا والاخره لذه اشهی لهم من النساء

سلام علیکم

این سوالتون بنده رو یاد مطلب یکی از کارشناسان سایت انداخت:

در این تاپیک:... http://www.askdin.com/thread27463.html

نقل قول:
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
[=traditional arabic]عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: النُّشْرَةُ فِي‏ عَشَرَةِ أَشْيَاءَ الْمَشْيِ وَ الرُّكُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِي الْمَاءِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ وَ الْجِمَاعِ وَ السِّوَاكِ وَ مُحَادَثَةِ الرِّجَالِ.(وسائل الشیعه، ج 2، ص 11)
[=traditional arabic]نشاط و شادی در 10 چیز است:
[=traditional arabic]1. راه رفتن
[=traditional arabic]2. سواری کردن
[=traditional arabic]3. فرو رفتن در آب
[=traditional arabic]4. نگاه به سبزی و طبیعت
[=traditional arabic]5. خوردن
[=traditional arabic]6. آشامیدن
[=traditional arabic]7. نگاه به زن زیبا روی(البته پیداست که منظور حلال آن است.)
[=traditional arabic]8. جماع
[=traditional arabic]9. مسواک زدن
10. نشست و برخاست با دوستان

بر اساس این روایت می توان گفت امام در این حدیث تمام انواع لذات حلال دنیایی را ذکر نموده اند، و هر لذتی شما به ذهنتان بخورد در این یکی از دسته های این حدیث وجود دارد.

حالا شما خودتون می تونین بررسی کنین ببیند تو این 10 تا لذت دنیایی، احساس می کنید کدومش از همه بالاتره....:Nishkhand:...

[SPOILER]طنز[/SPOILER]


البته کسانی که عزب هستند می تونند لذت خفن شماره 9 رو جانشین موارد 7 و 8 کنن....:deldari:





محمد132;723365 نوشت:
سلام یه روایت خوندم به این مضمون :ما تلذذ الناس فی الدنیا والاخره لذه اشهی لهم من النساء
مردم نه در دنیا و نه در اخرت هیچ لذتی بالاتر از لذت بردن از زنان نمیبرند
با این حال ایا عارفان و اولیا خدا هم بالاترین لذتشان لذت جنسی است؟پس مناجات با خدا و آنچه عرفا ادعا میکنند چه رتبه ای از لذت رو داراست؟

سلام
شاید منظورش بهترین نوع و کاملترین نوع اذت مادی رابطه جنسی بوده با همسرانشون!!!
و البته بقیه لذتها مادی و مهنوی هست
من چند باری خواب میدیدم که دارم با خدا یا یکی مناجات میکنم و در حال نماز و ذکر از خواب بیدار میشدم بقدری برام شیرین بود که آرزو کردم بار ها و بارها که دوباره اون خواب رو ببینم
که البته خوابهای پریشان هم داریم که گاهی لذت بخش هستند!!!
اما لذتشون حتما به اون حد نیست که شما گفتید
آرزو میکنم همه خوشبخت بشیم!!!:Gig:

بسم الله الرحمن الرحيم

با عرض سلام و ادب خدمت دوستان گرامي و عزيز ؛

بسيار از متن ها و نوشته هاي شما استفاده کردم و از اظهار نظر شما دوستان عزيز سپاسگذارم

اما دوست خوبمان ذره بين نکته اي را با اين مضمون نقل کرده بودند :

ذره بین;724734 نوشت:
در جستجوی اجمالی واژه "لذة" در روایات شیعه، به نظرم رسید که غالب موارد کاربرد این واژه، برای لذت های مادی و تمتع جسمانی است.

بايد عرض کنم دوست عزيز؛ گرچه نظر شما به شکل من وجه صحيح و درست است اما در مواردي نيز خلاف سخن شما در روايات به چشم مي خورد مانند روايت زير که در سه منبع روائي آمده است:

« أسعد النّاس من ترك لذّة فانية للذّة باقية[1]«

همانگونه که ملاحظه مي فرماييد در اين روايت به دو نوع لذت اشاره شده است لذت فاني و لذت باقي. و موردي مانند لذت از زنان در زمره لذت فاني قرار مي گيرد. که تقريبن بيان دوستمان شهره 22

رو وتائيد مي کند .

از اين رو با احترام کامل براي اهتمام و پرداختن شما به مفهوم شناسي واژه لذت به نظر مي رسد روايت با عنايت به اين که در تفسير آيه 14 سوره آل عمران بوده است و در آن به زينت حب به زنان

اشاره شده که همان لذت فاني است بدون ذکر قيد و با در نظر گرفتن قدر متيقن در مقام تخاطب به شکل عام به ذکر لذت پرداخته در حالي که مراد از آن لذت فاني و بخش خاصي از لذت بوده است.

و طبق اين تقسيم بندي بيشترين لذت هاي فاني در بين مردم لذت از زنان است.



[/HR][1] تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)، 1جلد، دار الكتاب الإسلامي - قم، چاپ: دوم، 1410 ق

آلاء;724698 نوشت:
مسئله است که سند روايات داراي ضعف هايي است که بيان و صدور اين روايت از امام صادق عليه السلام حتمي نمي نمايد

با سلام

البته بايد مجموع اخبار اين باب را ديد و قضاوت نمود ، مرحوم كليني آورده :

5 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، عن أبان، عن عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: ما أظن رجلا يزداد في هذا الامر خيرا إلا ازداد حبا للنساء (1). 6 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بن البختري، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): ما احب من دنياكم إلا النساء والطيب. 7 - محمد بن أبي عمير، عن بكار بن كردم (2) وغير واحد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): جعل قرة عيني في الصلاة (3) ولذتي في النساء. 8 - محمد بن يحيى، عن سلمة بن الخطاب، عن علي بن حسان، عن بعض أصحابنا قال: سألنا أبو عبد الله (عليه السلام) أي الاشياء ألذ؟ قال: فقلنا غير شئ، فقال هو (عليه السلام): ألذ الاشياء مباضعة النساء (4). 9 - الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علي، عن حماد بن عثمان، عن عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): جعل قرة عيني في الصلاة ولذتي في الدنيا النساء وريحانتي الحسن والحسين.

سلام

ممنون از اینکه احتمال مطرح شده رو پیگیری و بررسی کردید. برای خودم هم چیزی بیش از یک احتمال نیست.
اما به نظرم نمونه ای که ذکر کردید، نافی این احتمال نمیتونه باشه؛

میشه این طور تفسیر کرد که:[INDENT=2] أسعد النّاس من ترك لذّة فانية للذّة باقية
سعادتمندترین مردم کسی است که لذت های فانی دنیا را (با همان معنای خاصش) به خاطر لذتی باقی در جهان آخرت (باز منظور همان متنعم شدن جسمانی در بهشت منظور باشد) ترک کند
[/INDENT]

اگر احتمال ذکر شده رو در نظر نگیریم، تحلیل ای روایت و نظیر اون هم شاید دشوار بشه:

[INDENT=2]مَا اِلْتَذَّ أَحَدٌ مِنَ اَلدُّنْيَا لَذَّةً إِلاَّ كَانَتْ لَهُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ غُصَّةً .
[/INDENT]

درباره فرمایش شما که نوشتید:

نقل قول:
بنابراين با توجه به متن روايت و اين که در روايت اشاره شده است که مردم لذتي بالاتر از زنان در دنيا نمي برند ، اصل تزئين اين لذت بر اساس آيات قرآن

به شيطان نسبت داده شده است و به طور حتم عده اي از مردم که راه نفوذ شيطان را بر قلب هاي خود ببندند قطعن در شمار کساني که بالاترين لذت

آنان در دنيا لذت از زن باشد قرار نمي گيرند.

به نظرم مشکل برتری این لذت نسبت به لذات دنیوی رو حل میکنه. در روایت این برتری هم در دنیا و هم در آخرت ذکر شده.

البته روایت مورد بحث در کتاب کافی، همراه با ذیلی نقل شده است که شاید در حل این ابهام کمک کند. امام ع در ادامه این روایت می فرماید:

[INDENT=2]
و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح لا طعام و لا شراب.


خیر البریه;725012 نوشت:

با سلام

البته بايد مجموع اخبار اين باب را ديد و قضاوت نمود ، مرحوم كليني آورده :

5 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن صالح بن السندي، عن جعفر بن بشير، عن أبان، عن عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: ما أظن رجلا يزداد في هذا الامر خيرا إلا ازداد حبا للنساء (1).
6 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بن البختري، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): ما احب من دنياكم إلا النساء والطيب.
7 - محمد بن أبي عمير، عن بكار بن كردم (2) وغير واحد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): جعل قرة عيني في الصلاة (3) ولذتي في النساء.
8 - محمد بن يحيى، عن سلمة بن الخطاب، عن علي بن حسان، عن بعض أصحابنا قال: سألنا أبو عبد الله (عليه السلام) أي الاشياء ألذ؟ قال: فقلنا غير شئ، فقال هو (عليه السلام): ألذ الاشياء مباضعة النساء (4).
9 - الحسين بن محمد، عن معلى بن محمد، عن الحسن بن علي، عن حماد بن عثمان، عن عمر بن يزيد، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: قال رسول الله (صلى الله عليه وآله): جعل قرة عيني في الصلاة ولذتي في الدنيا النساء وريحانتي الحسن والحسين.

[/INDENT]
و این روایات رو هم باید دید:

[INDENT=2]الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ و قد سُئلَ عنِ الجِماعِ ـ : حَياءٌ يَرتَفِعُ ، و عَوْراتٌ تَجتَمِعُ ، أشبَهُ شَيءٍ بالجُنونِ . الإصْرارُ علَيهِ هَرَمٌ ، و الإفاقَةُ مِنهُ نَدَمٌ، ثَمَرةُ حَلالِهِ الوَلَدُ : إنْ عاشَ فَتَنَ ، و إنْ ماتَ حَزَنَ .

[/INDENT]
[INDENT=2] عنه عليه السلام :مَن أرادَ البَقاءَ ـ و لا بَقاءَ ـ فَليُخَفِّفِ الرِّداءَ، و ليُباكِرِ الغَداءَ ، و ليُقِلَّ مُجامَعَةَ النِّساءِ .

[/INDENT]
[INDENT=2] عنه عليه السلام :مَن أكثَرَ المَناكِحَ غَشِيَتْهُ الفَضائحُ .[/INDENT]


بسم الله الرحمن الرحيم

با عرض سلام و ادب خدمت دوست بزرگوار خير البريه؛

در مورد متني که فرموده بوديد:

خیر البریه;725012 نوشت:
البته بايد مجموع اخبار اين باب را ديد و قضاوت نمود ، مرحوم كليني آورده

بله کاملن فرمايش شما درست و منطقي است که در خصوص فهم روايات معصومين عليهم السلام نبايد يک روايت را به تنهايي ملاک قرار داد و ساير روايات هم موضوع با آن روايت را از نگاه

دور داشت. حديث شناسان معاصر از اين فعاليت علمي با عنوان تشکيل خانواده حديث ياد مي کنند و وبر اين اساس قائلند که فعاليتي شبيه به سياق يابي در مسئله تفسير قرآن بايد در خصوص روايات

هم صورت گيرد .

اما مسئله اي که بنده در گام اول جواب به آن اشاره کرده بررسي سندي اين روايت به شکل خاص بود که به دليل داشتن سندي مرسل ، قطع به صدور اين روايت را کمي از بين مي برد.

ولي همانند آنچه شما به آن اشاره کرديد دوست بزرگوار ذره بين فعاليت مفهوم شناسانه اي در خانواده احاديث انجام دادند و تتمه بحث ايشان اين حقير توضيحاتي را عرض کردم که البته

با رواياتي که جنابعالي به آن اشاره کرديد منافاتي ندارد : لذت دو نوع است : باقي و فاني و حضرت در رواياتي مانند روايات مورد اشاره شما به لذت فاني اشاره دارند.

ذره بین;725017 نوشت:
و این روایات رو هم باید دید:

درسته اما موضوع بحث در باره بالاترين لذت دوجهان است كه اگر شما باب بعدي كافي را ببينيد همين اخبار اعتدال را آورده :

وفي (الخصال): عن محمّد بن موسى بن المتوكل، عن السعد آباديّ، عن أحمد بن محمد البرقي، عن أبيه، عن محمد بن سنان، (عن زياد بن مروان) (1)، عن سعد بن طريف، عن الاصبغ بن نباتة قال: قالأمير المؤمنين (عليه السلام): الفتن ثلاثة: حب النساء وهو سيف الشيطان، وشرب الخمر وهو فخ الشيطان، وحب الدينار والدرهم وهو سهم الشيطان، فمن أحب النساء لم ينتفع بعيشه، ومن أحب الاشربة حرمت عليه الجنة، ومن أحب الدينار والدرهم فهو عبد الدنيا، وقال: قال عيسى (2): (الدنيا) (3) داء الدين، والعالم طبيب الدين، فإذا رأيتم الطبيب يجر الداء إلى نفسه فاتهموه، واعلموا أنه غير ناصح لغيره.
((24939))

ـ وعن أبيه، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن على بن معبد، عن عبد الله بن القاسم، عن عبد الله بن سنان، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال (1): أوّل ما عُصي الله تعالى بست خصال: حب الدنيا، وحب الرياسة، وحب النوم، وحبّ النساء، وحبّ الطعام، وحب الراحة.

ولعنت تنوع طلبان :

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن غير واحد، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: ما من شئ مما أحله الله عزوجل أبغض إليه من الطلاق وإن الله يبغض المطلاق الذواق .

وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد، عن ابن فضال، عن أبي جميلة، عن سعد بن طريف، عن أبي جعفر (عليه السلام) قال: مر رسول الله (صلى الله عليه وآله) برجل فقال: ما فعلت امرأتك؟ قال: طلقتها يا رسول الله، قال: من غير سوء؟ قال: من غير سوء (قال: ثمّ إن الرجل تزوج فمر به النبي (صلى الله عليه وآله) فقال: تزوجت؟ فقال: نعم، ثمّ مر به، فقال: ما فعلت امرأتك؟ قال: طلقتها، قال: من غير سوء؟ قال: من غير سوء) (1) فقال رسول الله (صلى الله عليه وآله): إن الله عزّ وجلّ يبغض ـ أو يلعن ـ كل ذواق من الرجال وكل ذواقة من النساء.

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن يحيى، عن طلحة بن زيد، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعت أبي عليه السلام يقول: إن الله عزوجل يبغض كل مطلاق ذواق

((27881)) 8 ـ قال: وقال (عليه السلام): تزوجوا ولا تطلقوا فإن الله لا يحب الذواقين والذواقات.

محمد132;723365 نوشت:
سلام یه روایت خوندم به این مضمون :ما تلذذ الناس فی الدنیا والاخره لذه اشهی لهم من النساء
مردم نه در دنیا و نه در اخرت هیچ لذتی بالاتر از لذت بردن از زنان نمیبرند

با این حال ایا عارفان و اولیا خدا هم بالاترین لذتشان لذت جنسی است؟پس مناجات با خدا و آنچه عرفا ادعا میکنند چه رتبه ای از لذت رو داراست؟

و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب.

امام صادق عليه السلام از ما پرسيد: چه چيز از همه لذّت بخش تر است؟ عرض كرديم: هيچ چيز. فرمود: لذّت بخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاست.

با سلام خدمت دوستان معرفت جو

بنظر بنده این سخن از امام معصوم است. ایشان میفرمایند مردم (نه مومن) از نکاح بیشترین لذت را میبرند! حالا کدام مردم؟! همان مردمی که در دنیا شهوت زن و مال و... در نظرشان خواستنی و زیبا جلوه داده شده!

در خود روایت هم آمده که ایشان در مورد آیه مذکور این سخن را فرمودند! و حتی فرمودند اهل بهشت و نفرمودند شیعیان ما یا مومنین!

امام علی علیه السلام : إِنَّ
أَهْلَ الْجَنَّةِ يَنْظُرُونَ إلَي‌ مَنَازِلِ شِيعَتِنَا كَمَا يَنْظُرُ الإنْسَانُ إلَي‌ الْكَوَاكِبِ اهل‌ بهشت‌ به‌ مسكن‌ها و منزل‌هاي‌ شيعيان‌ ما نظر مي‌كنند همچنانكه‌ مردم‌ به‌ ستارگان‌ نظر مي‌كنند.

بنده تحصیلات حوزوی ندارم اما تا جایی که قرآن را خواندم جایی ندیدم که وقتی درباره مومنان (اهل دل) سخن میگوید آنها را "مردم" ذکر کند!

درواقع همان مردمی که سیر و سلوک نکردند و زینتِ زن و فرزند و... از نظرشان برداشته نشد اما بالاخره تقوا پیشه کردند و ... در آخرت هم بالاترین لذتشان مثل دنیایشان در لذت از زنان خلاصه میشود!

مرا كه‌ جنت‌ ديدار در درون‌ دل‌ است‌***چه‌ التفات‌ به‌ ديدار حور عين‌ باشد


روايت‌ است‌ كه‌ چون‌ وليّ خدا را به‌ موقف‌ آورند، خداوند تعداد بسياري‌ از حوريّه‌ها را كه‌ براي‌ او آفريده‌ است‌ براي‌ او مهيّا و آماده‌ سازد.
حوريّه‌ها كه‌ سالهاي‌ متمادي‌ در انتظار اين‌ وليّ خدا بوده‌ و نسبت‌ به‌ او عشق‌ ميورزيدند، خوشحال‌ ميشوند كه‌ اينك‌ به‌ وصال‌ محبوب‌ و معشوقشان‌ رسيدند.

در اين‌ حال‌ ناگهان‌ وليّ خدا چنان‌ مستغرق‌ انوار حضرت‌ حقّ جلّ و عزّ ميشود كه‌ غير او را بكلّي‌ فراموش‌ ميكند. حوريّه‌ها چنين‌ گمان‌ ميكنند كه‌ اين‌ وليّ خدا به‌ خواب‌ رفته‌ است‌. در اطراف‌ بدن‌ او جمع‌ ميشوند و پيوسته‌ با او انس‌ ميگيرند تا شايد از خواب‌ بيدار شود، و ميگويند: اي‌ پروردگار ما! اين‌ محبوب‌ ما را بيدار كن‌ كه‌ ما در فراق‌ او اندوهناكيم‌.

خداوند به‌ وليّ خود امر به‌ نزول‌ ميكند، و اين‌ مؤمن‌ پس‌ از هشتاد سال‌ كه‌ غرق‌ انوار خدا بوده‌ است‌، به‌ حال‌ مي‌آيد و بيدار ميشود و مي‌نشيند. حوران‌ بهشتي‌ همه‌ غرق‌ در شادي‌ و مسرّت‌ مبتهجانه‌ مي‌پندارند كه‌ اينك‌ با محبوب‌ و معشوقشان‌ انس‌ ميگيرند و گفت‌ و شنود مي‌نمايند؛ كه‌ ناگاه‌ وليّ خدا به‌ درگاه‌ حضرت‌ احديّت‌ عرضه‌ ميدارد: اي‌ پروردگار من‌! چقدر زود مرا از حرم‌ و حريمت‌ نازل‌ فرمودي‌!؟

به‌ مجرّد اين‌ كلام‌، دوباره‌ وليّ خدا به‌ حرم‌ خدا برميگردد و مستغرق‌ انوار جمال‌ و جلال‌ او ميشود.

-----------------------------

بنده از یک دید دیگر هم موضوع رو میخواهم مطرح میکنم. چون در قرآن از حورالعین و خیرات حسان و زیبارویان سخن به میان آمده، بعضی فکر میکنند یعنی لذت جنسی در بهشت برای انسان است و خلاص!

در حالیکه اگر از منظر عرفانی و دید عمیق بررسی کنیم خواهیم دید که حتی همین حور العین و زیبارویان و... جلوه ای از خداوند متعال میباشند!

همان سخن عرفاست که در عالم، غیر از خداوند معشوقی نیست! اگر زنان یا کسی محبوبیت و معشوقیّتی یافته از پرتوی زیبایی و وجود معشوق اصلی و پنهان است که اینان جلوه گری میکنند!


جرعه ای چون ریخت ساقـیّ الست********در سر این شوره خاک زیـر دست

هست بر زلف و رخ از جرعه اش نشان ******خاک را شاهان همی لیسند از آن

جرعه ی حُسن است اندر خاک گَش ***** که به صد دل روز و شب می بوسیَش

هـر کجا پیش کلـوخی جامـه چـاک ******** کان کلوخ از حُسن آمد جـرعه ناک

درون حُسن روی نیکوان چیست****** نه آن حُسن است تنها، گویی آن چیست

جز از حق می‌نیاید دلربایی*********** که شرکت نیست کس را در خدایی


حال که زن، حور العین، خیرات حسان و... جرعه ای از زیبایی خداوند در آنان ظاهر کرده، آیا نباید این جرعه هم مثل زیباییهای دیگر خداوند، برای ما الهی باشد؟!!!

اى قصه ی بهشت ز كويت حكايتى ****** شرح جمال حور ز رويت روايتى


چرا پیامبرمان فرمود از این دنیا زن،نماز، بوی خوش برای من عزیزه؟!

چرا فرموده اند که هر کس ایمانش بیشتر شود محبتش به زن نیز بیشتر میشود؟!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): هیچ کس دراسلام ایمانش زیاد نمی شود مگر آن که محبت او به زنان بیشتر باشد .

چرا فرموده اند که وقتی مومن حقیقی با همان دید معشوقیّت عرفانی که گفتم با همسرش خلوت میکند این همه فرشته نازل میشوند؟! بنظر بنده عشق بازی چنین مومنی با همسرش، یک نوع ذکر است و مومن فقط برای ارضای نیاز جنسی همبستر نمیشود!

پس لذاتی علاوه بر لذت جنسی را هم خواهد داشت مثل همان لذات عقلی!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هر مومنی که با همسرش آمیزش نماید، هفتاد هزار فرشته بال هایشان را برای آنها می گسترانند و رحمت خدا بر آنان نازل می گردد.

البته احادیثی هم در مورد حضور فرشتگان در آمیزش زن و شوهر مسلمان هم هست اما نه به اندازه هفتاد هزار فرشته! تا جایی که بنده دیدم!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : وقتی به سوی همسرتان می روید ، در آغوش فرشتگانید. چون به آمیزش می پردازید گناهانتان چون برگ درختان فرو می ریزد و چون غسل میکنید خود را می شویید ،از گناهان بیرون می روید .

پیامبر اکرم(ص): (در پاسخ به زنی که از همسرش به خاطر عدم انجام وظیفه زناشویی به بهانه عبادت کرده بود) فرمودند: اگر شوهرت می‌دانست چه پاداشی برای آمیزش با تو نزد خداوند دارد، هرگز از تو فاصله نمی‌گرفت، زیرا وقتی که همسرت به سوی تو حرکت کند دو فرشته الهی او را در بر گیرند و پاداش رزمنده ای که شمشیرش را در راه خدا برهنه کرده باشد به او می‌دهند وقتی که با تو همبستر شود همانند ریزش برگ درختان در فصل پاییز گناهانش ریخته می‌شود و هنگامی که غسل می‌کند از تمام گناهان پاک می‌شود.

رسول خدا علیه السلام می فرمایند: هر چیزی که (در جهت) یاد خدا نباشد، لهو و لعب است، مگر در چهار مورد: بازی کردن مرد با همسرش، تربیت کردن مرد، اسب خویش را، حرکت و راه رفتن مرد در بین دو هدف (تیراندازی) و آموزش شنا دیدن برای مرد."

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفت و گو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید ، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.

بنظر بنده عشق بازی با همسر و حور العین و... غفلت و مانع تقرب به خداوند نیست! اگر مانع قرب است چرا فرشتگان نازل میشوند؟!

وقتی مومن حقیقی، عاشقِ وجود و هستی مطلق شد، نباید عاشقِ موجودات و تمام جلوه های وجود مطلق هم باشد؟!

نباید بگه: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؟!


در لینک زیر هم در مورد روایت مذکور قبلا بحث شده :

http://www.askdin.com/thread25454.html





یا‌رقیه;724748 نوشت:
1. راه رفتن
2. سواری کردن
3. فرو رفتن در آب
4. نگاه به سبزی و طبیعت
5. خوردن
6. آشامیدن
7. نگاه به زن زیبا روی(البته پیداست که منظور حلال آن است.)
8. جماع
9. مسواک زدن
10. نشست و برخاست با دوستان
بر اساس این روایت می توان گفت امام در این حدیث تمام انواع لذات حلال دنیایی را ذکر نموده اند، و هر لذتی شما به ذهنتان بخورد در این یکی از دسته های این حدیث وجود دارد.

حالا شما خودتون می تونین بررسی کنین ببیند تو این 10 تا لذت دنیایی، احساس می کنید کدومش از همه بالاتره...

11.تنهایی
اصلا هیچی بیشتر از تنهایی لذت نداره .واسه همینه خدا تنهاست
:Mosighi:
البته وقتی تنهام غمگینم ولی لذت بخشه

سلام.زن بهشتی مثل زن دنیوی نیست. تجسم برخی عبادات است. هر نعمتی از نعمتهای بهشت ، یک جور تقربی برای بنده با خدا فراهم می کند. اصولا لذتی که در هر یک از نعمتهای بهشتی است به خاطر همین تقربی است که ایجاد می کنند. نه به خاطر خود نعمت. اگر ""خود نعمت ، لذت ایجاد کند ، بهرهمندی از آن و اشتغال به آن ، حجاب برای حضرت حق خواهد شد و غفلت زا خواهد بود.ظاهرا ، نعمتهای بهشتی فقط از لحاظ صوری شبیه نعمتهای دنیا هستند وای از نظر ماهیت یا عملکرد خیر.مثلا شراب بهشتی مثل شراب دنیوی یک صورت نوشیدنی دارد.

قلب سلیم";725309 نوشت:
و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب. امام صادق عليه السلام از ما پرسيد: چه چيز از همه لذّت بخش تر است؟ عرض كرديم: هيچ چيز. فرمود: لذّت بخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاست.با سلام خدمت دوستان معرفت جوبنظر بنده این سخن از امام معصوم است. ایشان میفرمایند مردم (نه مومن) از نکاح بیشترین لذت را میبرند! حالا کدام مردم؟! همان مردمی که در دنیا شهوت زن و مال و... در نظرشان خواستنی و زیبا جلوه داده شده!در خود روایت هم آمده که ایشان در مورد آیه مذکور این سخن را فرمودند! و حتی فرمودند اهل بهشت و نفرمودند شیعیان ما یا مومنین! امام علی علیه السلام : إِنَّأَهْلَ الْجَنَّةِ يَنْظُرُونَ إلَي‌ مَنَازِلِ شِيعَتِنَا كَمَا يَنْظُرُ الإنْسَانُ إلَي‌ الْكَوَاكِبِ اهل‌ بهشت‌ به‌ مسكن‌ها و منزل‌هاي‌ شيعيان‌ ما نظر مي‌كنند همچنانكه‌ مردم‌ به‌ ستارگان‌ نظر مي‌كنند.بنده تحصیلات حوزوی ندارم اما تا جایی که قرآن را خواندم جایی ندیدم که وقتی درباره مومنان (اهل دل) سخن میگوید آنها را "مردم" ذکر کند! درواقع همان مردمی که سیر و سلوک نکردند و زینتِ زن و فرزند و... از نظرشان برداشته نشد اما بالاخره تقوا پیشه کردند و ... در آخرت هم بالاترین لذتشان مثل دنیایشان در لذت از زنان خلاصه میشود!
مرا كه‌ جنت‌ ديدار در درون‌ دل‌ است‌***چه‌ التفات‌ به‌ ديدار حور عين‌ باشد
روايت‌ است‌ كه‌ چون‌ وليّ خدا را به‌ موقف‌ آورند، خداوند تعداد بسياري‌ از حوريّه‌ها را كه‌ براي‌ او آفريده‌ است‌ براي‌ او مهيّا و آماده‌ سازد. حوريّه‌ها كه‌ سالهاي‌ متمادي‌ در انتظار اين‌ وليّ خدا بوده‌ و نسبت‌ به‌ او عشق‌ ميورزيدند، خوشحال‌ ميشوند كه‌ اينك‌ به‌ وصال‌ محبوب‌ و معشوقشان‌ رسيدند. در اين‌ حال‌ ناگهان‌ وليّ خدا چنان‌ مستغرق‌ انوار حضرت‌ حقّ جلّ و عزّ ميشود كه‌ غير او را بكلّي‌ فراموش‌ ميكند. حوريّه‌ها چنين‌ گمان‌ ميكنند كه‌ اين‌ وليّ خدا به‌ خواب‌ رفته‌ است‌. در اطراف‌ بدن‌ او جمع‌ ميشوند و پيوسته‌ با او انس‌ ميگيرند تا شايد از خواب‌ بيدار شود، و ميگويند: اي‌ پروردگار ما! اين‌ محبوب‌ ما را بيدار كن‌ كه‌ ما در فراق‌ او اندوهناكيم‌.خداوند به‌ وليّ خود امر به‌ نزول‌ ميكند، و اين‌ مؤمن‌ پس‌ از هشتاد سال‌ كه‌ غرق‌ انوار خدا بوده‌ است‌، به‌ حال‌ مي‌آيد و بيدار ميشود و مي‌نشيند. حوران‌ بهشتي‌ همه‌ غرق‌ در شادي‌ و مسرّت‌ مبتهجانه‌ مي‌پندارند كه‌ اينك‌ با محبوب‌ و معشوقشان‌ انس‌ ميگيرند و گفت‌ و شنود مي‌نمايند؛ كه‌ ناگاه‌ وليّ خدا به‌ درگاه‌ حضرت‌ احديّت‌ عرضه‌ ميدارد: اي‌ پروردگار من‌! چقدر زود مرا از حرم‌ و حريمت‌ نازل‌ فرمودي‌!؟ به‌ مجرّد اين‌ كلام‌، دوباره‌ وليّ خدا به‌ حرم‌ خدا برميگردد و مستغرق‌ انوار جمال‌ و جلال‌ او ميشود. -----------------------------بنده از یک دید دیگر هم موضوع رو میخواهم مطرح میکنم. چون در قرآن از حورالعین و خیرات حسان و زیبارویان سخن به میان آمده، بعضی فکر میکنند یعنی لذت جنسی در بهشت برای انسان است و خلاص! در حالیکه اگر از منظر عرفانی و دید عمیق بررسی کنیم خواهیم دید که حتی همین حور العین و زیبارویان و... جلوه ای از خداوند متعال میباشند! همان سخن عرفاست که در عالم، غیر از خداوند معشوقی نیست! اگر زنان یا کسی محبوبیت و معشوقیّتی یافته از پرتوی زیبایی و وجود معشوق اصلی و پنهان است که اینان جلوه گری میکنند!
جرعه ای چون ریخت ساقـیّ الست********در سر این شوره خاک زیـر دستهست بر زلف و رخ از جرعه اش نشان ******خاک را شاهان همی لیسند از آن جرعه ی حُسن است اندر خاک گَش ***** که به صد دل روز و شب می بوسیَش هـر کجا پیش کلـوخی جامـه چـاک ******** کان کلوخ از حُسن آمد جـرعه ناکدرون حُسن روی نیکوان چیست****** نه آن حُسن است تنها، گویی آن چیست جز از حق می‌نیاید دلربایی*********** که شرکت نیست کس را در خدایی
حال که زن، حور العین، خیرات حسان و... جرعه ای از زیبایی خداوند در آنان ظاهر کرده، آیا نباید این جرعه هم مثل زیباییهای دیگر خداوند، برای ما الهی باشد؟!!!
اى قصه ی بهشت ز كويت حكايتى ****** شرح جمال حور ز رويت روايتى
چرا پیامبرمان فرمود از این دنیا زن،نماز، بوی خوش برای من عزیزه؟! چرا فرموده اند که هر کس ایمانش بیشتر شود محبتش به زن نیز بیشتر میشود؟! پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): هیچ کس دراسلام ایمانش زیاد نمی شود مگر آن که محبت او به زنان بیشتر باشد . چرا فرموده اند که وقتی مومن حقیقی با همان دید معشوقیّت عرفانی که گفتم با همسرش خلوت میکند این همه فرشته نازل میشوند؟! بنظر بنده عشق بازی چنین مومنی با همسرش، یک نوع ذکر است و مومن فقط برای ارضای نیاز جنسی همبستر نمیشود! پس لذاتی علاوه بر لذت جنسی را هم خواهد داشت مثل همان لذات عقلی!پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هر مومنی که با همسرش آمیزش نماید، هفتاد هزار فرشته بال هایشان را برای آنها می گسترانند و رحمت خدا بر آنان نازل می گردد. البته احادیثی هم در مورد حضور فرشتگان در آمیزش زن و شوهر مسلمان هم هست اما نه به اندازه هفتاد هزار فرشته! تا جایی که بنده دیدم!پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : وقتی به سوی همسرتان می روید ، در آغوش فرشتگانید. چون به آمیزش می پردازید گناهانتان چون برگ درختان فرو می ریزد و چون غسل میکنید خود را می شویید ،از گناهان بیرون می روید . پیامبر اکرم(ص): (در پاسخ به زنی که از همسرش به خاطر عدم انجام وظیفه زناشویی به بهانه عبادت کرده بود) فرمودند: اگر شوهرت می‌دانست چه پاداشی برای آمیزش با تو نزد خداوند دارد، هرگز از تو فاصله نمی‌گرفت، زیرا وقتی که همسرت به سوی تو حرکت کند دو فرشته الهی او را در بر گیرند و پاداش رزمنده ای که شمشیرش را در راه خدا برهنه کرده باشد به او می‌دهند وقتی که با تو همبستر شود همانند ریزش برگ درختان در فصل پاییز گناهانش ریخته می‌شود و هنگامی که غسل می‌کند از تمام گناهان پاک می‌شود.رسول خدا علیه السلام می فرمایند: هر چیزی که (در جهت) یاد خدا نباشد، لهو و لعب است، مگر در چهار مورد: بازی کردن مرد با همسرش، تربیت کردن مرد، اسب خویش را، حرکت و راه رفتن مرد در بین دو هدف (تیراندازی) و آموزش شنا دیدن برای مرد."پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفت و گو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید ، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.بنظر بنده عشق بازی با همسر و حور العین و... غفلت و مانع تقرب به خداوند نیست! اگر مانع قرب است چرا فرشتگان نازل میشوند؟!وقتی مومن حقیقی، عاشقِ وجود و هستی مطلق شد، نباید عاشقِ موجودات و تمام جلوه های وجود مطلق هم باشد؟! نباید بگه: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؟!در لینک زیر هم در مورد روایت مذکور قبلا بحث شده :http://www.askdin.com/thread25454.html

احادیث ثواب آمیزش و حضور فرشتگان در آن هنگام ، احتمالا به خاطر نفس و ماهیت قضیه نباشد. بلکه به خاطر اثرات آن باشد. زیرا آمیزش حلال ، شهوت را می میراند و عقل فرد از اسارت شهوت آزاد می شود و فرد پس از ارضای حلال بهتر می تواند به عبادت عام و خاص خدا بپردازد تا زمانیکه تحت فشار شهوت است. ضمنا شهوت ، زمینه نفوذ شیطان را فراهم و مساعد می کن و بالقوه امکان گناه کردن بالا میرود. لذا آمیزش حلال اینها را برطرف می کند. از این جهت است که ثواب دارد و فرشتگان حاضر می شوند زیرا شاید بتوان گفت چون فرشته در تقابل با شیطان است ، وقتی فشار شهوت در کار باشد، شیطان حضور دارد. اما وقتی ارضای حلال صورت گرفت و فشار از بین رفت ، این به معنی و متلازم با حضور فرشتگان است. شاید بتوان گفت هر کاری در دنیا توسط فرشتکان صورت میگیرد گرچه اسباب مادی و ظاهری خاص خود را داشته باشد. مثلا باریدن باران و ... در حدیثی خواندم که موقع وضع خمل ، فرشته ای رحم.زن را باز می کند . گرچه پزشکی صحبت از هورمون و .... می کند.

جنبه دیگر ثواب آن ، تولید فرزند است که بالقوه می تواند خدا را عبادت کند.

آلاء;724698 نوشت:
[=#0000cd][=114]بسم الله الر

بيان مي کنند که لذتي که در قلب برخي از مردم به امور دنيوي است و يکي از مصاديق آن لذت از زنان است ،کار شيطان است چنان که در آية شريفة

«.... وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»( انعام:43) خداوند متعال تزئين دنيا و امور مربوط به آن را به شيطان نسبت داده است.

بنابراين با توجه به متن روايت و اين که در روايت اشاره شده است که مردم لذتي بالاتر از زنان در دنيا نمي برند ، اصل تزئين اين لذت بر اساس آيات قرآن

به شيطان نسبت داده شده است و به طور حتم عده اي از مردم که راه نفوذ شيطان را بر قلب هاي خود ببندند قطعن در شمار کساني که بالاترين لذت

آنان در دنيا لذت از زن باشد قرار نمي گيرند.

نباشد.

که[/SIZOLOR]:arm:

سلام
اگر لذت زنان از حیث بالاترین بودن لذات...زینت شیطان است
چرا در قرآن به مومنانی که خیلی هاشون هم متاهل اند..وعده به حوریان داده شده؟!
اگر نیاز به غیر و اساسا تنوع طلبی یک نیاز کاذب است خداوند نباید وعده زنان را طرح میکرد...هرچند که هدف وعده تشویق شدن به کار نیک باشد...
اما خوب میدانید که هدف در منطق اسلام نباید وسیله را توجیه کند(البته اینکه در اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند برای خودم ثابت نشده)

و همچنین در احادیث بسیاری در نقل ثواب قراءت سوره های قرآن به تعداد بسیاری( هفتصدتا هشتصد تا)حوریان و دختران باکره وعده داده شده

که اینها متناقض با این سخن است که برتری لذت زنان، زینت شیطان است
مگر اینکه قبول کنیم دین در شرح معاد از نیازهای کاذب استفاده ابزاری کرده در جهت تشویق کردن به کار نیک

هومن;725391 نوشت:
سلام.زن بهشتی مثل زن دنیوی نیست. تجسم برخی عبادات است. هر نعمتی از نعمتهای بهشت ، یک جور تقربی برای بنده با خدا فراهم می کند. اصولا لذتی که در هر یک از نعمتهای بهشتی است به خاطر همین تقربی است که ایجاد می کنند. نه به خاطر خود نعمت. اگر ""خود نعمت ، لذت ایجاد کند ، بهرهمندی از آن و اشتغال به آن ، حجاب برای حضرت حق خواهد شد و غفلت زا خواهد بود.ظاهرا ، نعمتهای بهشتی فقط از لحاظ صوری شبیه نعمتهای دنیا هستند وای از نظر ماهیت یا عملکرد خیر.مثلا شراب بهشتی مثل شراب دنیوی یک صورت نوشیدنی دارد.

سلام
من هم در مورد جسمانی بودن نعمات بهشت به نحو دنیایی آن تردید دارم..یعنی اثباتی برایش ندیده ام
اما یک مسله مهم اینجا بوجود می آید

و اون اینکه اگر لذات اخروی متوقف بر درک و حواس دنیایی نیست و صرفا اشتراک اسمی با آن دارد....
دیگر چه وجهی برای تشویق شدن را دارند؟!
مثل اینکه الآن شما گرسنه اید من به شما بگویم اگر از این غذای حرام اجتناب کنی من به شما این کتاب ارزشمند را میدهم...

خب وقتی با نیاز فعلی شما رابطه ایی نداره..انگیزه ایی برای اجتناب شما از غذای حرام ایجاد نمیکنه...هرچند اون پاداش بسیار ارزشمند باشه...

قلب سلیم";725309 نوشت:
و في الكافي، و تفسير العياشي، عن الصادق (ع): ما تلذذ الناس في الدنيا و الآخرة بلذة أكبر لهم من لذة النساء، و هو قوله: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ- الآية ثم قال: و إن أهل الجنة ما يتلذذون بشي‏ء من الجنة أشهى عندهم من النكاح، لا طعام و لا شراب.

امام صادق عليه السلام از ما پرسيد: چه چيز از همه لذّت بخش تر است؟ عرض كرديم: هيچ چيز. فرمود: لذّت بخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاست.



[=#80008"

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : [/]گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفت و گو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید ، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.[/]

[/]بنظر بنده عشق بازی با همسر و حور العین و... غفلت و مانع تقرب به خداوند نیست! اگر مانع قرب است چرا فرشتگان نازل میشوند؟!

وقتی مومن حقیقی، عاشقِ وجود و هستی مطلق شد، نباید عاشقِ موجودات و تمام جلوه های وجود مطلق هم باشد؟!

نباید بگه: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؟!


در لینک زیر هم در مورد روایت مذکور قبلا بحث شده :

http://www.askdin.com/thread25454.html
[/]



سلام
مگر شهوت در مقابل عقل نیست؟
اگر در بهشت همچنان شهوت موجود است قاعدتا باید تحت عقل باشد...
آیا این عقلانی است که فرد در بهشت روزی هزار بار نکاح کند؟ آیا این امر متوصف به صفت زیاده خواهی نمیشود؟ اما اگر محدود به حدی است که خب این باز میشود دنیا و تکلیف نه جهان آخرت.
و اما اگر در بهشت عقل حاکم است و آنجا منزل قرب الهی است و نیاز های بنیادین و بیولوژیک دنیا در آن نیست دیگر جزلذت ذکرو تقدیس چه حاجتی میماند؟

ملاali;725434 نوشت:
سلام
من هم در مورد جسمانی بودن نعمات بهشت به نحو دنیایی آن تردید دارم..یعنی اثباتی برایش ندیده ام
اما یک مسله مهم اینجا بوجود می آید

و اون اینکه اگر لذات اخروی متوقف بر درک و حواس دنیایی نیست و صرفا اشتراک اسمی با آن دارد....
دیگر چه وجهی برای تشویق شدن را دارند؟!
مثل اینکه الآن شما گرسنه اید من به شما بگویم اگر از این غذای حرام اجتناب کنی من به شما این کتاب ارزشمند را میدهم...

خب وقتی با نیاز فعلی شما رابطه ایی نداره..انگیزه ایی برای اجتناب شما از غذای حرام ایجاد نمیکنه...هرچند اون پاداش بسیار ارزشمند باشه...


سلام
اشتباه نشود ( این مسایل ، ظریف هستند و در مباحث ظریف ، امکان اشتباهات باریکتر از مو ، زیاد است).
جایی می خو اندم که به دلایل زیادی ، نعمتهای بهشتی ، مادی هم هستند.
خودم فکر می کنم که چون معاد و بعثت انسان ، هم روحی و هم مادی است ، یعنی بدن مادی انسان هم از قبر برانگیخته می شود ، و در این دنیا هم هر دو یعنی هم بدن و هم روح ، با هم در عبادت یا گناه شرکت دداشته اند ، لذا نعمت و عذاب ، باید شامل هر دو جزء انسان یعنی هم تن و هم روح شود.
ضمنا ما نمی توانیم وقتی قرآن کریم صراحتاً از برخی نعمتها نام می برد و حتی آنها را توصیف می فرماید ، بگوییم ، نه اینطور نیست اینها صرفا تشبیه اند و ... .
فکر می کنم در این مطلب ، شکی وجود نداشته باشد.

عرض بنده این بود که شاید این نعمتهای بهشتی ( حور ، شراب طهور و ... ) در عین مادی بودن ، فقط از لحاظ صورت مثل نعمتهای مادی دنیا باشند.

مثلا ، نعمت زن در این دنیا چه حکمتی دارد؟ بقای نسل و بقای نوع بشر. خود بقای نسل و بقای نوع بشر، علتش چیست و چرا باید نوع بشر باقی بماند؟ چون عمر افراد انسان محدود است و هر فرد انسان بالاخره می میرد پس باید "نوع" او باقی بماند. چرا انسان عمرش محدود است؟ چون موجودی مادی است و موجود مادی از "ترکیب مواد" مختلف ایجاد شده. و هر ترکیب مادی ، سرانجام از هم پراکنده خواهد شد.
لذا می بینیم که در مجردات ( مثل فرشتگان) ، چون مادی ( و لذا مرکب) نیستند ، لذا مرگ ندارند و عمرشان تا روز قیامت یا الی ماشاء الله است. و چون مرگ ندارند ، پس خودشان "بقاء " دارند . پس دیگر نیازی به "بقای نوع" ندارند. لذا نیازی به تولید مثل ندارند لذا جنسیت ندارند ( نر و ماده در آنها نیست). (بر این اساس ، در فلسفه می گویند که هر مجردی ، نوع آن ، منحصر در همان فردش است و اینطور نیست که هر نوع مجردی ، افراد مختلف داشته باشد.....)

افراد انسان در روز قیامت ، بقاء دارند پس نیازی به بقای نوع و تولید مثل نیست. پس بحث جنسیت در آنجا لزومی ندارد مگر اینکه جنسیت آنجا را بر اساس جنسیت دنیایی در نظر بگیریم. یعنی "زن مومن دنیا" در آنجا هم حالت "زن" بودن دارد و "مرد مومن دنیا" هم در آنجا حالت "مرد" بودن دارد. اما این از لحاظ "صورت" است. چون در آنجا اصلا بحث تناسل و تولید مثل و بقای نوع مطرح نیست. یعنی فیزیک و شاکله آن عالم ، جوری است که مسأله تناسل در آنجا جایی ندارد.

خوب در این حالت ، وقتی بحث "زن " مطرح می شود ، این یک بحثی است که ارتباطی با تناسل ندارد. دقیقا بر عکس عالم دنیا. در عالم دنیا ، بحث جنسیت ، مستقیما با تناسل در ارتباط است و هدف اصلی اش تناسل است و لذت و ... فرع قضیه و داعی برای تناسل و بقای نوع است.

بر این اساس ، بنده گمان می کنم که حوری آخرت ( و زنهای مومنه دنیا که به بهشت می روند و مقام و زیبایی شان از حوری بسیار بیشتر است) فقط از لحاظ "صورت" ، شبیه زن دنیا است نه از لحاظ عملکرد. یعنی عملکرد آن ، تناسل نیست. بلکه عملکردش ، صدور لذتی است که آن لذت ، مثل لذایذ دنیا ، نیست که غفلت زا باشد و آلودگی داشته باشد و ... بلکه لذتش در قرب الهی است. لذا آنچه این حوری را می سازد ، عبادات خود فرد در این دنیا است و آن حوری نتیجه این عبادات است. پس بحث ، کاملا الهی است و ما سوا الله در آن نیست. گرچه از حیث صورت ، برخی نعمتها مثل زن دنیا هستند و برخی مثل شراب دنیا.

شاید نتوانیم مثال مناسبی از این بحث بزنیم. زیرا این بحث ، مربوط به آن جهان است که ما فعلا درکی از مسایل آن نداریم. اما مثالی که می شود زد به نظر حقیر ، مثال "عکس" است. شما وقتی عکس یک درخت را می گیرید و نگاه می کنید ، درخت را با تمام زیبایی اش می بینید. اما شما فقط کاغذ را می بینید. درخت چیزی غیر از این کاغذ است! اما این کاغذ ، چنان دقیق "صورت" درخت را دارد ، که شما با نگاه به آن می فهمید که این فلان درختی است که در فلان باغ در فلال روز بود ، نه درختی دیگر.

حالا فرض کنید "عکسبرداری" در عالم آخرت ، خیلی پیشرفته تر باشد. مثلا نه روی کاغذ ، بلکه سه بعدی باشد ، و حتی روح و ... هم داشته باشد و چیزهایی که به ذهن ما نمی آید. اینطوری شما نعمتی را دارید که دقیقاً شبیه زن یا شراب است. اما از حیث صوری. اما حقیقت و محتویات آن ، جز قرب الهی چیزی نیست (همانطور که حقیقت آن عکس درخت ، جز کاغذ ، چیز دیگری نبود).

این ، صرفاً یک اشتراک اسمی نیست که دیگر هیچ ارتباطی بین دو موضوع نباشد. بلکه یک تشابه صدر در صد صوری است. و ما در همین دنیا اگر خوب در حال و احساسات خودمان و در کیفیت لذت بردنمان دقت کنیم، می بینیم و حس می کنیم که آنچه برای حواس ما و لذت بردن ما ، اهمیت دارد و نقش دارد ، همین بحث "صورت اشیاء" است.

بسم الله الرحمن الرحيم

ملاali;725434 نوشت:
من هم در مورد جسمانی بودن نعمات بهشت به نحو دنیایی آن تردید دارم..یعنی اثباتی برایش ندیده ام
اما یک مسله مهم اینجا بوجود می آید

عرض سلام و ادب دارم خدمت دوست بزرگوار؛

سوال بسيار خوب و هوشمندانه اي مطرح فرموديد. اما در پاسخ به سوال شما بايد عرض کنم خير استفاده قرآن از وعده هاي شبه مادي مانند حورالعين و يا انهار بهشتي و يا ميوه ها و درختان در بهشت به شکل

حقيقي بوده است يعني کاملن اين نعمت ها و بهشت وعده داده شده در سراي آخرت موجود است ؛ منتهاي مراتب بايد در نظر داشت که آيات قرآن ظهري دارند و بطني.يعني اين حورالعين يک مصداق واقعي و

حقيقي مشخص دارد به اسم زن بهشتي با آن مشخصاتي که بعضن در برخي از روايات آمده است که سفيدي ساق پاي آنها ار زير هفتاد حوله بهشتي پيداست و غيره اما اين ظاهر لفظ است.

در روايت اهل بيت عليهم السلام آمده است که قرآن هر لفظ آن تا 7 بلکه 70 بلکه 700 و .... بطن دارد . به طور مثال شيري که در آيات قرآن به آن اشاره شده است که براي بهشتيان آماده شده :« من لبن مصفّي»

اين شير ظاهرش شير است اما بطنش علم است و معاني باطني ديگري که براي آن آمده است . يا مثلن همان حورالعين ظاهرش زن زيبا روست اما باطنش قريني است که چون چشمان گشاده دارد به همه

امور با ديده گشاده و با نظر باز نگاه مي کند و اصطلاحن موجود خرمندي است همان نعمتي که من و شما در دنيا طالب آن هستيم اما شايد کمتر بهش برسيم .

اين يک بحث بود.

بحث دوم در مورد مراتب لذت است. ببينيد ما در فلسفه و عرفان در مورد مراتب لذت بحث مي کنيم : لذت را در سه فاز لذت حسي ،‌لذت وهمي و خيالي و لذت فراحسي تقسيم مي کنند

و بيان مي دارند که لذت و حتي الم و درد هر چه غير مادي تر و غير حسي تر باشد شديدتره . يک مثال مي زنم تا موضوع مشخص بشه . در باب لذت :‌آيا خوردن يک غذاي خوشمزه لذتش بيشتره يا

قبولي در يک امتحان و نمره بالاگرفتن . قطعن عقل سليم قبولي در امتحان رو داراي لذت بالاتري ميبينه با اين که نمره است و غير ماديه .

در هر صورت صحبتم رو جمع ببندم : ما در بهشت انواع لذت ها ي حسي و فراحسي رو داريم لذت هاي حسي براي برخي از درجات بهشت هست که درکشون و فهم آنها تنها به اندازه درک لذات حسي است و روايت شريفه اکثر اهل الجنه البلهاء شايد به پايين ترين طبقه بهشت که تنعم از لذات حسي است اشاره داشته باشد .

و درجات بالاتر لذات فرا حسي دارند و در مورد اين دسته به باطن آيات قران مراجعه مي شود. همان و روضوان من الله اکبر و ....

موفق باشيد.

:Gol::Gol::Gol:

یا‌رقیه;724748 نوشت:
حالا شما خودتون می تونین بررسی کنین ببیند تو این 10 تا لذت دنیایی، احساس می کنید کدومش از همه بالاتره.......

سلام
شماره 5 :Khandidan!:

ولی جدای از شوخی ، یه نکته درمورد فرمایشی که از استاد نقل قول کردید عرض میکنم:

یا‌رقیه;724748 نوشت:
7. نگاه به زن زیبا روی(البته پیداست که منظور حلال آن است.)
و در ادامه هم فرمودید عزب ها غصه نخورن (چون از این لذت محروم هستن)

لزوماً اینطور نیست که هر کسی زن گرفت ، از نگاه کردن به چهرهء اون لذت ببره
یعنی لذت بردن از چهرهء زن ، صرفاً در گرو حلال بودن اون زن به آدم نیست
اشتباه برداشت نشه ، نمیگم نگاه به نامحرم به قصد لذت بردن خوبه ، عرضم اینه که:

1 - هر ازدواجی لزوماً از روی عشق نیست که بگیم پس هر مردی که زن داره حتماً از نگاه به چهرهء اون لذت میبره

2 - گاهی ازدواج ابتداش خوبه اما کم کم به دلایلی زن و مرد از هم سرد و زده میشن و اون موقع ست که دیگه از ریخت هم لذت نمیبرن :Nishkhand:

نتیجه اینکه ، چه بسیار افرادی که لذتشون در نگاه به چهرهء زنی (یا مردی) بوده که نتونستن بهش برسن و ازدواجشون فقط از روی ادای تکلیف بوده ، نه عشق
یا افرادی که به زور تن به ازدواج دادن (بخاطر سنت ها و یا فشارهای خانواده و فامیل)
پس نمیشه این نسخه رو برای همه پیچید که چون متاهله ، حتماً داره لذت هم میبره و لذتش هم از تمام لذت های دیگه بالاتره

یعنی حتی گاهی میشه که متاهل ها حسرت عزب ها رو بخورن ، از این بابت که اونها هنوز فرصت دارن که از اون لذت بهرمند بشن

[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"]سلام

Reza-D;725504 نوشت:
شماره 5

ته دیگ سیب زمینی که داره ازش چیلیک چیلیک روغن می چکه.... رو سیب زمینیه ماکارونی با گوشت چرخ کرده چسبیده.... :khandeh!:

Reza-D;725504 نوشت:
و در ادامه هم فرمودید عزب ها غصه نخورن (چون از این لذت محروم هستن)

لا... لا...

[h=3]هر چه ممنوع شود مطلوب میگردد/ الناس حریص علی ما منع[/h]

[SPOILER]البته جامعه چیزی رو داره منع می کنه که هم خواهش نفس هست، همه توصیه و سنت دین.:Nishkhand:..
[SPOILER][/SPOILER][/SPOILER]

نقل قول:
یعنی حتی گاهی میشه که متاهل ها حسرت عزب ها رو بخورن ، از این بابت که اونها هنوز فرصت دارن که از اون لذت بهرمند بشن

این که می فرمایید.. استثنائات هست و کلیت ندارد.[/]

یا‌رقیه;725527 نوشت:
این که می فرمایید.. استثنائات هست و کلیت ندارد
منظور من اینه که لذت مربوط به عشق هست ، نه همسر
عشق انسان ممکنه همسرش باشه ، اما همسر انسان لزوماً عشقش نیست

Reza-D;725576 نوشت:
منظور من اینه که لذت مربوط به عشق هست ، نه همسر

سلام همشهری
ولی اونکه میگن « عشق کورش ساخته » یعنی چی ؟
ندیدی در این مصداق کسی عاشق یه آدمی شده که از ظاهر و باطن دارای انحراف است ؟
پس من می خوام بگم جی ؟
عشق را با این هوسهای زود گذر و علایق نفسانی عوض نگیرید .

یا‌رقیه;725590 نوشت:
با این حساب تو این اوضاع قاراش میش از فکر زن گرفتن در بیام

سلام دلاور
وقتی عاشق شدی اون وقت مفهوم تندرستی و سلامت در دین را خواهی فهمید .
زیبا بینی را فقط برای نگرش به خداوند و اوامرش بکار خواهی برد.
وقتی این حیطه ی مطهر را بر خود گشودی به نفس طیّب فکر میکنی نه تنها به شمائل زیبا.
چنانچه پیامبر اعظم (ص) فرمودند : ایّاکُم و خَضراء الدَّمَن = پرهیز نمایید از گُلی که در دامان خاکروبه روییده باشد . (منظور دختری زیبا اندام و خوش چهره اما در خانواده ی بد سیرت پرورش یافته ) .
اما خداکند هر دو را با هم نصیب فرماید .

مرید الحسین (ع);725621 نوشت:
سلام همشهری
ولی اونکه میگن « عشق کورش ساخته » یعنی چی ؟
ندیدی در این مصداق کسی عاشق یه آدمی شده که از ظاهر و باطن دارای انحراف است ؟
پس من می خوام بگم جی ؟
عشق را با این هوسهای زود گذر و علایق نفسانی عوض نگیرید
سلام داداش
نمیدونستم اهوازی هستی :Gol:
تو تاپیک یه شعر خوشکل برات مینویسم :ok:
از شعری هم که نوشتی خیلی خیلی ممنونم خیلی زیبا بود

نه برادر اشتباه برداشت کردی. من نگفتم هر هوسی یعنی عشق!
عرض کردم اون چه که باعث لذت بردن از زن میشه ، عشق به اون زنه
حالا ممکنه شما به این عشق رسیده باشی (همسرت باشه) یا نرسیده باشی

آلاء;725498 نوشت:
سوال بسيار خوب و هوشمندانه اي مطرح فرموديد. اما در پاسخ به سوال شما بايد عرض کنم خير استفاده قرآن از وعده هاي شبه مادي مانند حورالعين و يا انهار بهشتي و يا ميوه ها و درختان در بهشت به شکل

حقيقي بوده است يعني کاملن اين نعمت ها و بهشت وعده داده شده در سراي آخرت موجود است

بله اما آیا متوقف به ادراک و حواس دنیایی نیز هست؟

آلاء;725498 نوشت:
اين شير ظاهرش شير است اما بطنش علم است و معاني باطني ديگري که براي آن آمده است . يا مثلن همان حورالعين ظاهرش زن

حرف ما هم همین است ماهیت نعم بهشتی متوقف به ادراک و حواس دنیایی نیست و برای همین هم است که برانگیزاننده نیست

آلاء;725498 نوشت:
قبولي در يک امتحان و نمره بالاگرفتن . قطعن عقل سليم قبولي در امتحان رو داراي لذت بالاتري ميبينه با اين که نمره است و غير

از نظر کسی که گرسنه و تشنه است خیر ،مصداق ندارد
وعده قبولی در امتحان برای اجتناب فرد گرسنه از غذای حرام انگیزه ای ایجاد نمیکند

آلاء;725498 نوشت:
و روايت شريفه اکثر اهل الجنه البلهاء شايد به پايين ترين طبقه بهشت که تنعم از لذات حسي است اشاره داشته باشد .

اما در سوره واقعه در شرح نعمات مقربون خلاف صحبت شما ثابت میشود
اتفاقا بحث حوری و نعم جسمی خیلی پرنگ تر برای این گروه ذکر شده لذا مجبورید که ماهیت باطنی حور و قصور را در همه مراتب به لذات معنوی و فراحسی تاویل کنید
نمیشه گفت برای برخی یک معنا دارد و برای برخی دیگر معنای دیگر!
نمیتوان گفت برخی در بهشت قوای حسی ندارند و برخی دارند

درضمن پاسخ پست 18 حقیرو که برای شما گذاشته شد را ندادید

هومن;725453 نوشت:
این ، صرفاً یک اشتراک اسمی نیست که دیگر هیچ ارتباطی بین دو موضوع نباشد. بلکه یک تشابه صدر در صد صوری است. و ما در همین دنیا اگر خوب در حال و احساسات خودمان و در کیفیت لذت بردنمان دقت کنیم، می بینیم و حس می کنیم که آنچه برای حواس ما و لذت بردن ما ، اهمیت دارد و نقش دارد ، همین بحث "صورت اشیاء" است.

صحبت روی ظاهر و مادی بودن یا نبودن نیست برادرم!
صحبت در مورد ماهیت و باطن است
بله از حیث ظاهر و اسم میتواند تمثیلی نباشند و واقعا اشتراک اسمی و ظاهری داشته باشند اما موضوع این نیست عزیز
هومن;725453 نوشت:
خوب در این حالت ، وقتی بحث "زن " مطرح می شود ، این یک بحثی است که ارتباطی با تناسل ندارد. دقیقا بر عکس عالم دنیا. در عالم دنیا ، بحث جنسیت ، مستقیما با تناسل در ارتباط است و هدف اصلی اش تناسل است و لذت و ... فرع قضیه و داعی برای تناسل و بقای نوع است

سخن بنده هم همین است لذات اخروی متوقف بر خواسته های بیولوژیک دنیا نیستند و برای همین هم هست که برانگیزاننده نیستند ...اونچه که ما الآن میخواهیم نیستند...
درست مثل نسبت عالم دنیا به عالم رحم...لذات دنیا قابل درک برای جنین نیست لذا برانگیزاننده هم نیست حالا هرچه قدر هم که در جای خودش خوب باشد

آلاء;724698 نوشت:
کليني ، کافي، ج5

مگه کافی کلا چهار جلد نیست؟ جلد پنج از کجا اومده؟

ملاali;725431 نوشت:
سلام
اگر لذت زنان از حیث بالاترین بودن لذات ... زینت شیطان است
چرا در قرآن به مومنانی که خیلی هاشون هم متاهل اند..وعده به حوریان داده شده؟!

باسلام خدمت شما دوست عزیز

همانطور که حکیم طباطبائی فرموده اند وقتی حب شهوات به زنان، شیطانی است که بر قلب شخص چیره شده باشد و هدف شخص در این عالم در لذت بردن از زنان و ثروت و .... خلاصه شده باشد!

اما وقتی شهوت و لذت حلال یکی از نیازهای غریزی شخص باشد نه نیاز اصلی وی! آن وقت با حوری و زیبارویان بودند مانعی ندارد و شیطانی نیست! در قرآن و روایات گفته نشده مومنین (نه مردم عادی) در بهشت فقط به لذت بردن با حوریان میپردازند!

علامه طباطبايي در ذيل آيه 14 ال عمران «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب» ؛‌ « محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است و سرانجام نيك (و زندگىِ والا و جاويدان)، نزد خداست»

بيان مي کنند که لذتي که در قلب برخي از مردم به امور دنيوي است و يکي از مصاديق آن لذت از زنان است ،کار شيطان است چنان که در آية شريفة «.... وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»( انعام:43) خداوند متعال تزئين دنيا و امور مربوط به آن را به شيطان نسبت داده است.

بنابراين با توجه به متن روايت و اين که در روايت اشاره شده است که مردم لذتي بالاتر از زنان در دنيا نمي برند ، اصل تزئين اين لذت بر اساس آيات قرآن به شيطان نسبت داده شده است و به طور حتم عده اي از مردم که راه نفوذ شيطان را بر قلب هاي خود ببندند قطعا در شمار کساني که بالاترين لذت آنان در دنيا لذت از زن باشد قرار نمي گيرند.

ملاali;725438 نوشت:
سلام
مگر شهوت در مقابل عقل نیست؟
اگر در بهشت همچنان شهوت موجود است قاعدتا باید تحت عقل باشد...
آیا این عقلانی است که فرد در بهشت روزی هزار بار نکاح کند؟ آیا این امر متوصف به صفت زیاده خواهی نمیشود؟ اما اگر محدود به حدی است که خب این باز میشود دنیا و تکلیف نه جهان آخرت.
و اما اگر در بهشت عقل حاکم است و آنجا منزل قرب الهی است و نیاز های بنیادین و بیولوژیک دنیا در آن نیست دیگر جزلذت ذکرو تقدیس چه حاجتی میماند؟

البته که در بهشت شهوت حلال هست! فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ

شهوت حلال و حرام داریم! وقتی شهوت حرام و شیطانی است که تحت سیطره عقل نباشد!

شهوت که نوعی میل و کشش نسبت به طرف مقابل است هم باز در باطن، از طرف خداوند است! در بهشت شیطان و نفس اماره نیست که شهوت حرام را کسی تجربه کند و تازه هر کس هر چه بخواهد هست و نیازی به شهوت به حرام نیست و...

مشکلی که خیلی ها گرفتارش میشوند دو بینی است! یعنی من و او و تو و آنها و .... در حالیکه من و اویی نیست! عاشق و معشوق یکی اند!

زن و مرد در ظاهر دو جسم و روح هستند اما در باطن وجود یکی است! به قول عرفا عالم، عالم عشق بازی خداوند با خودش است! وصال عاشق و معشوق در ظاهر است و وصال حقیقی و عشق بازی مستمر و همیشگی در مشاهده و تقابل جمال و جلال خداوند است!

خداوند هم لیلی است هم مجنون! ماییم که با چشم ظاهر، لیلی و مجنونش میکنیم!

هر کسی اندر جهان مجنون لیلی شدند**عارفان لیلی خویش و دم به دم مجنون خویش

ای رهیده جان تو از ما و من **** ای لطیفهٔ روح اندر مرد و زن

مرد و زن چون یک شود آن یک تویی ****** چونک یکها محو شد آنک تویی

این من و ما بهر آن بر ساختی**** تا تو با خود نرد خدمت باختی

تا من و توها همه یک جان شوند **** عاقبت مستغرق جانان شوند

عشق بازی با زیبارویان بهشتی هر چقدر هم که باشد شما نباید از دید لذت و شهوت بنگرید بلکه همان دید عشقبازی خداوند با خودش را نیز باید مدنظر قرار داد! همین میل و کشش به زیبایی و وصال در خود خداوند هست که در ما انسانها ظهور کرده!

در ضمن نعمات بهشت براساس درجات افراد است. برخی بیشتر با زیبارویانند! عده ای مستغرق جانانند!

بسم الله الرحمن الرحيم

همانطور که عرض کردم نعمت هاي مادي اشاره شده در سوره واقعه و الرحمن داراي ظاهري است و باطني، باطن اين نعمت هاي لذت هاي بالاتري هستند نه ظاهرشان

اما در خصوص فرد گرسنه هم بنده لذت بما هو لذت را گفتم نه لذت در شرايط خاص را. در حالت عادي و نرمال .

براي مطالعه بيشتر در اين موضوع توصيه ميکنم کتاب شبهات پيرامون قرآن کرينم از استاد گرانقدر و فقيد علامه محمد هادي معرفت رحمت الله برکاته را حتن بخوانيد . به مباحث شما به تفصيل پاسخ داده اند.:Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

عرض ادب دارم و سلام

irancplusplus;725648 نوشت:
مگه کافی کلا چهار جلد نیست؟ جلد پنج از کجا اومده؟

دوست بزرگوار کافي مجموعه اي است از سه بخش: اصول ،‌ فروع و روضه

بخش اول کتاب که معمولن سه جلد يا 6 جلد اول در چاپهاي مختلف است به اصول اشاره دارد که بيان اصول عقايد است. بخش دوم فروع است که بيان احکام است و بخش سوم ، روضه کافي که روايات

در بيان اخلاق و آداب ذکر شده است .

کتاب کافي در چاپ دارالکتب لاسلاميه جلد و در چاپ دارالحديث 15 مجلد است و موفق باشيد .:Gol:

بسم الله الرحمن الرحيم

سلام دارم و عرض ادب ؛

Reza-D;725576 نوشت:
نظور من اینه که لذت مربوط به عشق هست ، نه همسر
عشق انسان ممکنه همسرش باشه ، اما همسر انسان لزوماً عشقش نیست

به نکته خوبي اشاره کرديد لزومن همسر = معشوقه نيست و ازدواج = عشق نيست اما اين را هم توجه کنيم عشق هاي زميني و امروزي هم = لذت واقعي نيست

بياييد لذت را تحليل کنيم ، مي دونيد لذت چيه ؟ لذت يعني چيزي ملائم و منطبق و مچ با روح و روان شما باشد مثل شابلون نقاشي با عکس زيرش.

اگراين انطباق بالاتر و شديد تر شد اين لذت ماندگار تر و عميق تره و اگر اين انطباق تنها در بخشه اندکي بود اي لذت کم ماندگار تره

حالا بيايم سراغ عشق هاي امروزي، علاقه به زيبايي ميل به ظرافت و لطافت مرد به زن اون را عاشق زني مي کنه اما ماندگار نميمونه اين لذت چرا ؟

چون روح زيبا پسند اين مرد به تمام معنا زيبايي رو مي خواد نه اندکي از ان را در شکل و شمايل و قد و قامت و چهره ؛ شايد خودش هم يه زماني نفهمه چرا از اين زن زيبا لذت نميبره

اما با تحليل روح زيبا پسندش به اين نتيجه ميرسي که اون بخشي از زيبايي رو درون وجود زن ديده اما تمام زيبايي رو نه؛ زيبايي هاي فکري ،‌زيبايي هاي اخلاقي ؛ زيبايي هاي رواني و ....

به نظرم دوست بزرگوار اين دليل اين باشد که عشق هاي امروزين آتشين شروع ميشن اما مثل يک چوبکبريت زودتر از ايجاد يه شعله عظيم از بين مي روند .

دوست خوبم جناب "علی مع الحق"
عرض سلام و ادب

به عنوان کنترل کننده تاپیک به شما احترام میذارم و به این موضوع که پست بنده رو پاک کردید انتقادی نمیکنم :Gol:
اما کا برای حذف پست بنده دلیل دیگری می آوردید و نمی نوشتید: بی ارتباط با موضوع

چند وقته قصد دارم تاپیکی بزنم در همین مورد که ارتباط پست ها با موضوع ، دقیقاً به چه معناست

مثلاً موضوع یه تاپیک ، "در ورودی خانه" هست. اما وقتی بحث به جلو میره و باز نشدنِ در به میون میاد ، بطور طبیعی و صحیح بحث میره به سمت "کلید"
خب این هیچ ایرادی نداره چون کلید ، در واقع راه حل مشکلِ باز نشدن در هست

اما متاسفانه در اکثر تاپیک ها ، در چنین حالتی ، پست ها پاک میشه و گفته میشه:
موضوع در موردِ درِ ورودی هست ، لطفاً در مورد کلید صحبت نکنید چو با موضوع بی ارتباطه! :Gig:

آلاء;725707 نوشت:
اما با تحليل روح زيبا پسندش به اين نتيجه ميرسي که اون بخشي از زيبايي رو درون وجود زن ديده اما تمام زيبايي رو نه؛ زيبايي هاي فکري ،‌زيبايي هاي اخلاقي ؛ زيبايي هاي رواني و ....
با بخش زیادی از فرمایش شما موافقم. اما چند نکته رو هم عرض میکنم (انشاالله از نظر شما هم بهرمند بشم)

1 - بطور کلی میشه تعریفی از خوبی (اعم از اخلاق ، تفکر ، عقیده و...) ارائه داد و بر مبنای اون تعریف ، اگر دیدیم کسی به این زیبایی ها بی توجه هست ، نتیجه بگیریم که زیبایی شناسی این فرد ایراد داره و فقط جنبهء ظاهری رو می بینه

اما در جزئیات ، به هیچ وجه نمیشه برای تمام افراد یک نسخه پیچید. مطلبی نوشته بودم گویا پاک شد! در اونجا عرض کردم که ما میتونیم به افراد توصیه کنیم که عاشق چه کسایی نشو ، اما نمیتونیم بگیم عاشق چه کسایی بشو. ممکنه منِ نوعی ، عاشق کسی بم که از نظر دیگران یه فرد متوسطه. ممکنه چیزی که از نظر دیگران عیب اون شخص هست ، دقیقاً برای من حسن اون شخص به نظر بیاد. به شخصه برای احساس و کش درونی برای ازدواج ، جایگاه ویژه ای قائلم و اینکه میگن همسر رو باید با عقل انتخاب کرد ، بطور کامل قبول ندارم

2 - متاسفانه وقتی گفته میشه زیبایی ، از طرف دوستان مذهبی دو نمونه تقسیم بندی انجام میشه:

الف) زیبایی باطنی - که شامل ، نماز ، روزه ، کسب روزی حلال ، چشم پاکی ، دست پاکی و مواردی از این دست میشه
ج) زیبایی ظاهری - که شامل چشم ، ابرو ، بینی ، موی سر ، اندام و این نوع موارد میشه

نه استاد اشتباه نکردم ، حروف ابجد رو کامل بلدم :ok: ، دقیقاً حرفم اینه که مورد

((ب)) رو جا میندازیم!
وای که چقدر برام مشکله بیان این مورد. اصلاً نمیشه با کلام حق مطلب رو ادا کرد

مورد

((ب)) نه در دستهء ظاهر قرار میگیره و نه در دستهء باطن. اما در هر دو تبلور پیدا میکنه!
نمایان بودنش از هر دو کمتره ، اما گیراییش از هر دو بیشتره!
نه توی مدرسه و دانشگاه آموزشش میدن ، نه در حوزه! اما اساس هر دوی اونهاست!!!
همینقدر کافیه....

3 - این حرف که خیلی ها هوس رو با عشق اشتباه میگیرن حرف درستیه. اما از اونجایی که به راحتی قابل تشخیص نیست ، به دو صورت میتونه این اشتباه اتفاق بیفته. اما ما تنها و تنها متوجه نوع اول این اشتباه هستیم

یعنی:
گاهی کسی خیال میکنه عاشق شده ، اما ما به درستی میدونیم که فقط دچار یه هوس زودگذر شده - (تنها تعریفی که از خلط عشق و هوس داریم)
ولی گاهی هم کسی حقیقتاً عاشق شده ، اما ما به غلط خیال میکنیم که صرفاً یه هوس زودگذره -
(تعریفی از تشابهِ عشق و هوس ، که مغفول مانده)

جناب "علی مع الحق" ، لطفاً پست بنده رو پاک نفرمایید. اگر لازم هست ، بفرمایید تا ارتباطش رو با موضوع تاپیک توضیح بدم :Gol:


سلام.

ملاali;725642 نوشت:
لذات اخروی متوقف بر خواسته های بیولوژیک دنیا نیستند و برای همین هم هست که برانگیزاننده نیستند ...

صرف نظر از بحث های مربوط به اینکه ماهیت نعم اخروی چیست ، این لذات برانگیزاننده هستند. اولا اگر نبودند ، قرآن از آنها در جهت تشویق افراد به عمل صالح استفاده نمی فرمود. ثانیاً ما در عمل می بینیم که افراد مومن ( کسانیکه قرآن را قبول دارند ) همینها در آنها انگیزه ایجاد می کند. حالا اینکه شخص چقدر اراده داشته باشد که چند ده سال خودش را کنترل کند جهت برخورداری از یک نعمت در زمان دور دست ، این به اراده فرد بستگی دارد و ربطی به برانگیزاننده بودن یا نبودن آن نعمت ندارد. کسی که اراده اش ضصعیف باشد ، ممکن است حتی اگر وعده نعمتهای بیولوژیک دنیوی هم در کار باشد ، نتواند از خودش رفتار مناسب (خویشتنداری در چند ده سال) را نشان بدهد.

ملاali;725642 نوشت:
اونچه که ما الآن میخواهیم نیستند...

چرا ، همان هستند. اما نمونه کامل و برتر آن هستند. صفات حوریان را که بخوانید ( چشم ، سفیدی ، ... )، می بینید همان مسایلی است که در مورد زنان دنیوی مصداق دارد. اما بسیار کاملتر.

سلام

آلاء;725707 نوشت:
علاقه به زيبايي ميل به ظرافت و لطافت مرد به زن اون را عاشق زني مي کنه اما ماندگار نميمونه اين لذت چرا ؟

صرف نظر از بحث کمال طلبی و راضی نشذدن انسان به یک مرتبه محدود از کمال (که یک بحث روحی است)، و صرف نظر از بحث دلزدگی فرد بر اثر ارتباط مکرر با یک موضوع معین و عادی شدن آن برایش ( که یک بحث روانشناختی است) ، باید توجه کرد که علاقه مرد به زن ، علت فیزیولوژیک دارد. طوریکه مثلا وقتی مرد بر اثر ارضای جنسی ، از نظر هورمونی معتدل شد ، علاقه به ارتباط با زن ، جای خودش را به تنفر از این کار می دهد. یا اگر مردی دچار مشکل بدنی باشد و غده های مربوطه در بدن او خوب کار نکنند و هورمون های لازم ترشح نشوند ( اصطلاحا "مرد" نباشد ) از اساس ، علاقه به زن در او به وجود نخواهد آمد.

آلاء;725707 نوشت:
چون روح زيبا پسند اين مرد به تمام معنا زيبايي رو مي خواد نه اندکي از ان را در شکل و شمايل و قد و قامت و چهره ؛ شايد خودش هم يه زماني نفهمه چرا از اين زن زيبا لذت نميبره

اما با تحليل روح زيبا پسندش به اين نتيجه ميرسي که اون بخشي از زيبايي رو درون وجود زن ديده اما تمام زيبايي رو نه؛ زيبايي هاي فکري ،‌زيبايي هاي اخلاقي ؛ زيبايي هاي رواني و ....


این در مورد عشق است ، یا در مورد هوس؟ توجه کنیم که این دو گرچه از نظری ظاهری شباهتهایی دارند ، اما اساس آنها با هم متفاوت است. عشق ، "خواستن خود برای دیگری" است و هوس ، " خواستن دیگری برای خود" است.

هیچ کار خدا بی حکمت نیست وبهترین نعمت ها هستش لذت جنسی، یعنی شما مردها از لذت جنسی بدتون میاد وگه بدتون میاد اون یه حرفی ،یا حق

هومن;725811 نوشت:
صرف نظر از بحث های مربوط به اینکه ماهیت نعم اخروی چیست ، این لذات برانگیزاننده هستند. اولا اگر نبودند ، قرآن از آنها در جهت تشویق افراد به عمل صالح استفاده نمی فرمود. ثانیاً ما در عمل می بینیم که افراد مومن ( کسانیکه قرآن را قبول دارند ) همینها در آنها انگیزه ایجاد می کند. حالا اینکه شخص چقدر اراده داشته باشد که چند ده سال خودش را کنترل کند جهت برخورداری از یک نعمت در زمان دور دست ، این به اراده فرد بستگی دارد و ربطی به برانگیزاننده بودن یا نبودن آن نعمت ندارد. کسی که اراده اش ضصعیف باشد ، ممکن است حتی اگر وعده نعمتهای بیولوژیک دنیوی هم در کار باشد ، نتواند از خودش رفتار مناسب (خویشتنداری در چند ده سال) را نشان بدهد

هومن;725811 نوشت:
چرا ، همان هستند. اما نمونه کامل و برتر آن هستند. صفات حوریان را که بخوانید ( چشم ، سفیدی ، ... )، می بینید همان مسایلی است که در مورد زنان دنیوی مصداق دارد. اما بسیار کاملتر.

سلام
ضمن اینکه اثباتی بر این مطلب نیست...، این پست ها با پستهای پیشین شما متناقض است
شما گفتید در ظاهر یکی است اما باطن و کارکرد چیز دیگری است(معنوی است)
اما الآن میگویید همان است(کامل تر)
خلاصه نظر شما چیست؟

آلاء;725700 نوشت:
اطن اين نعمت هاي لذت هاي بالاتري هستند نه ظاهرشان

یعنی ظاهرش مورد خواست مقربین نیست اما باطنش هست؟
من که متوجه نمیشوم

توی صحیت های امام خمینی هیچ سخنی از ظاهر و باطن نعم جسمانی نیست و کلا حور و قصور را از امور نفسانی و غیر خدا میدانند

آلاء;725700 نوشت:
اما در خصوص فرد گرسنه هم بنده لذت بما هو لذت را گفتم نه لذت در شرايط خاص را. در حالت عادي و نرمال

خب وعده های قرآن به شخص حاظر در دنیاست نه موجود در آخرت...
لذت بما هو لذت چه مفهومی برای فرد دنیایی دارد؟!
آلاء;725700 نوشت:
براي مطالعه بيشتر در اين موضوع توصيه ميکنم کتاب شبهات پيرامون قرآن کرينم از استاد گرانقدر و فقيد علامه محمد هادي معرفت رحمت الله برکاته را حتن بخوانيد . به مباحث شما به تفصيل پاسخ داده اند.

اگر فرصت مطالعه بود که به سایت نمی آمدیم

باتشکر

قلب سلیم";725692 نوشت:
البته که در بهشت شهوت حلال هست! فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ

شهوت حلال و حرام داریم! وقتی شهوت حرام و شیطانی است که تحت سیطره عقل نباشد!


وقتی در بهشت نه گرسنه میشویم و نه سرمایی است و نه آفتاب...یعنی نیاز بیولوژیک دنیایی در آنجا وجود ندارد
در دنیا اگر هست و حلالشم هست برای رفع آن است نه رسیدن به آن
حال که با مرگ غریزه منتفی شود و از طرفی بالاترین لذت هم لذت ذکر خداوند است...همین عقلی که میگویید چه حکمی میکند؟
سراغ امری که مرتفع شده و مقصود نبوده و وجود ندارد میرود؟! یا لذت حقیقی؟

قلب سلیم";725692 نوشت:
مشکلی که خیلی ها گرفتارش میشوند دو بینی است! یعنی من و او و تو و آنها و .... در حالیکه من و اویی نیست! عاشق و معشوق یکی اند!

زن و مرد در ظاهر دو جسم و روح هستند اما در باطن وجود یکی است! به قول عرفا عالم، عالم عشق بازی خداوند با خودش است! وصال عاشق و معشوق در ظاهر است و وصال حقیقی و عشق بازی مستمر و همیشگی در مشاهده و تقابل جمال و جلال خداوند است!

اما عارفانی مثل امام خمینی نظر شما رو ندارند و حور و قصور را از امور نفسانی و غیر خدا میدانند

تمام كارهاى ما براى لذات نفسانى و براى اداره كردن بطن و فرج است . ما شكم پرست و شهوت پرستيم .
ترك لذت براى لذت بزرگ تر مى كنيم . وجهه نظر و قلبه آمال ما، راه انداختن بساط شهوات است . نماز كه معراج قرب الهى است ، ما بجا مى آوريم براى قرب به زن هاى بهشت . ربطى به تقرب حق ندارد. مربوط به اطاعت امر نيست . با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است
(امام خمینی/چهل حديث ، ص 62 و 63)

ملاali;725905 نوشت:
شما گفتید در ظاهر یکی است اما باطن و کارکرد چیز دیگری است(معنوی است)
اما الآن میگویید همان است(کامل تر)
خلاصه نظر شما چیست؟

بنده عرض کرده بودم که از لحاظ صورت یکی هستند.

این صورت ، ویژگیها و صفاتی دارد یا نه؟ مثل سفیدی ، گشادی چشم و ... ، اینها تماماً صفات مربوط به "صورت" هستند.
عرض اکنون بنده هم همینه که این صفات در زن بهشتی ، خیلی کاملتر از زن دنیوی هست.

هومن;725937 نوشت:
بنده عرض کرده بودم که از لحاظ صورت یکی هستند.

این صورت ، ویژگیها و صفاتی دارد یا نه؟ مثل سفیدی ، گشادی چشم و ... ، اینها تماماً صفات مربوط به "صورت" هستند.
عرض اکنون بنده هم همینه که این صفات در زن بهشتی ، خیلی کاملتر از زن دنیوی هست.


بله
اما کارکرد و ماهیت آنرا متفاوت از دنیا بیان کردید(مجددا به پستتون مراجعه کنید) حتی گفتید شراب بهشت ظاهرش شراب است اما باطنش علم است نه لذت دنیایی آن.
در مسیحیت هم چنین اعتقادی وجود دارد...به اینصورت که در بهشت جسمانیت وجود دارد اما لذت جسمانی خیر
سخن شما هم موید همین بود که بنده هم عرض کردم ردی برآن ندیدم

Reza-D;725796 نوشت:
اینکه میگن همسر رو باید با عقل انتخاب کرد ، بطور کامل قبول ندارم
باسلام برادر بزرگوار..من این گفته ی شمارو قبول ندارم به قول استاد دینانی عقل متواضع ترین موجود عالم است ..این جمله روشاید ناقص عرض کنم عذر خواهی میکنم عشق زیور عقل است .به گفته ی استاد دینانی فیلسوف بزرگوار عقل وعشق دریک جهتند واینها هیچ تضادی با هم ندارند.هر کسی به اندازهی عقلش عاشق میشود .ایشون کتابی هم دراین مورد نوشتن بنام دفترعقل وآیت عشق که من هم متاسفانه این کتاب ارزشمند رو نخوندم

همای رحمت;725971 نوشت:
باسلام برادر بزرگوار..من این گفته ی شمارو قبول ندارم به قول استاد دینانی عقل متواضع ترین موجود عالم است ..این جمله روشاید ناقص عرض کنم عذر خواهی میکنم عشق زیور عقل است .به گفته ی استاد دینانی فیلسوف بزرگوار عقل وعشق دریک جهتند واینها هیچ تضادی با هم ندارند.هر کسی به اندازهی عقلش عاشق میشود .ایشون کتابی هم دراین مورد نوشتن بنام دفترعقل وآیت عشق که من هم متاسفانه این کتاب ارزشمند رو نخوندم
الان مسئول رانندگی سایت اعلام میکنه:
خطر حذف پست! لطفاً در مسیر تاپیک رانندگی کنید :Nishkhand:
راستش کمی هم دور شدیم از موضوع ، خودم بیشتر از همه :ok:

پس فقط یه سؤال میپرسم فکر میکنم پاسخ توی خود سؤال باشه:
آیا توجه به احساسات ، عقلانی هست ، یا خیر؟

[SPOILER]یه تاپیک در همین مورد میزنم انشاالله[/SPOILER]

ملاali;725925 نوشت:
وقتی در بهشت نه گرسنه میشویم و نه سرمایی است و نه آفتاب...یعنی نیاز بیولوژیک دنیایی در آنجا وجود ندارد
در دنیا اگر هست و حلالشم هست برای رفع آن است نه رسیدن به آن
حال که با مرگ غریزه منتفی شود و از طرفی بالاترین لذت هم لذت ذکر خداوند است...همین عقلی که میگویید چه حکمی میکند؟
سراغ امری که مرتفع شده و مقصود نبوده و وجود ندارد میرود؟! یا لذت حقیقی؟

اما عارفانی مثل امام خمینی نظر شما رو ندارند و حور و قصور را از امور نفسانی و غیر خدا میدانند

شهوت در این عالم غریزی است اما در آن عالم از خود کالبد و روح بروز میکند. در همین دنیا پیامبران و ائمه پنج روح دارند که یکی از آنها روح شهوت است! پس به احتمال زیاد در آن عالم، که عالم حیات و روحانی است شهوتش هم روحانی است! و شهوت و علاقه به حوریان و زیبارویان با شهوتی که در این دنیا نسبت به حوریان داریم کمی متفاوت است!

فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ یعنی در بهشت هر چه به آن میل و شهوت دارید هست

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک از آن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت(شهوت) صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

اینکه برای رسیدن به حوریان، خدا را عبادت کنیم مورد انتقاد عرفا است نه خود عشق بازی بهشتیان با حوریان!

آلاء;724934 نوشت:
« أسعد النّاس من ترك لذّة فانية للذّة باقية[1]«

همانگونه که ملاحظه مي فرماييد در اين روايت به دو نوع لذت اشاره شده است لذت فاني و لذت باقي. و موردي مانند لذت از زنان در زمره لذت فاني قرار مي گيرد. که تقريبن بيان دوستمان شهره 22رو وتائيد مي کند .

سلام و عرض ادب
ممنونم از همراهیتون

اما سوالی که برام پیش اومده اینه که آیا این مساله لذت که منظور نظر دوستان هست تا چند سال در زندگی زناشویی مهم هست؟

ایا تا اخر عمر مهمه یا مدتی که از اون گذشت کم کم تموم میشه؟
ببخشید منوو
قبلا بگم قصدم ادامه تحصیل هستشش:Gig:

قلب سلیم";726054 نوشت:
شهوت در این عالم غریزی است اما در آن عالم از خود کالبد و روح بروز میکند. در همین دنیا پیامبران و ائمه پنج روح دارند که یکی از آنها روح شهوت است! پس به احتمال زیاد در آن عالم، که عالم حیات و روحانی است شهوتش هم روحانی است! و شهوت و علاقه به حوریان و زیبارویان با شهوتی که در این دنیا نسبت به حوریان داریم کمی متفاوت است!

فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ یعنی در بهشت هر چه به آن میل و شهوت دارید هست

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک از آن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت(شهوت) صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ دلیل محکمی حاکی ازینکه در بهشت نیز شهوت باشد نداریم ، فقط ظاهر آیات بیانگر این است که آن هم قابل تاویل اند یعنی خیلی احتمال دارد که از باب مجاز باشند نه واقعیت ...مانند استعاره یدالله و تخت و کرسی عرش
خود خداوند فرموده ما برای شما مثال میزنیم

احادیثی را که نقل کردید یک مقدار صریحند اما اینها هم مانند روایت پست اول تاپیک معتبر نیستند...بنده قبلا پیگیری کرده ام.

قلب سلیم";726054 نوشت:
اینکه برای رسیدن به حوریان، خدا را عبادت کنیم مورد انتقاد عرفا است نه خود عشق بازی بهشتیان با حوریان!

به هر حال این مطلب با سخنان شما که میگویید دوگانگی بین حور و حضرت حق نیست مخالف است
اگر دوگانگی نیست پس چرا عبادت برای حوری مذموم است؟ اومدیم یکی فقط برای حوری عبادت کرد و بالاتر از اونو درک نکرد...باز طبق سخن شما نباید فرقی با عارف داشته باشد چون همه چیز اوست و یکی است
ولی اینطور نیست
از نظر امام عبادت برای حوری عین شهوت پرستی است و در نزد عرفا گناه کبیره است...به ادامه سخنانشان مراجعه فرمایید

سلام
من تخصص روایی ندارم . اما قطعا لذت جنسی بالاترین لذت دو جهان نیست. شما این متاهل ها رو نگاه کنید. خیلی هاشون افسرده هستندو اعصاب خرد. آخه آدمی که بالاخره هفته ای یک بار بالاترین لذت دو عالم را تجربه می کند افسرده می شود.

موضوع قفل شده است