نهم ربیع توطئه ای از سوی دشمنان شیعه
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
نهم ربیع جهالتها خسارتها
نویسنده: مهدی مسائلی
متأسفانه هرساله روز نهمربيعالاوّل، در فاصلهاي اندك از هفتهاي كه نام وحدت اسلامي را بر دوش ميكشد، به فرصتي براي دشمنان امّت اسلامي تبديل ميشود تا به وسيله جهالت عدّهاي خاص، وحدت و انسجام مسلمين را هدف قرار داده و با ايجاد تفرقه ميان آنان، به اهداف شوم خود نزديكتر شوند.
از اينرو در اين نوشتار کوتاه سعي بر آن داريم تا گوشههايي از خسارتهاي شكل گرفته از جهالتهاي اين روز را به تصوير كشيم.
روز نهمربيعالاوّل در فرهنگ عوام شيعه، به روز كشته شدن خليفه دوّم شهرت يافته است. آنها اين امر را مسلّم ميدانند كه در چنين روزي خليفه دوّم به دست مردي ايراني به نام ابولؤلؤ مجروح و مقتول ميگردد. داستانها و افسانههاي بسياري نيز در اينباره ميان آنها رواج يافته كه بيشتر آنها را ميتوان ساخته و پرداخته فرهنگ عوام دانست. ولي با اين حال در اين ميان دستهاي مشكوكي نيز بودهاند كه همواره خواستهاند به اين قضيه دامن زده و آن را از اعتقادات شيعه به شمار آورند.
اما با رجوع به كتابهاي تاريخي و بررسي آنها به اين حقيقت خواهيم رسيد كه تمامي آنها به اتفاق ماه ذيالحجه را به عنوان مَقْتَل خليفه دوّم معرفي نمودهاند و با اندكي اختلاف در روز آن، دوشنبه يا چهارشنبه،26 يا 27 ذيالحجه را به عنوان روز مجروح شدن خليفه دوّم شناختهاند. بهگونهاي كه ميتوان گفت وقوع اين حادثه در اين ماه از امور قطعي و متواتر در نزد تاريخنويسان بوده است. (برای مشاهده اسناد این کتابها نگاه شود به: کتاب نهم ربیع جهالتها خسارتها، مهدی مسائلی، ص 10-13).
علاوه بر اجماع تاريخنويسان بر وقوع قتل خليفه دوّم در ماه ذيالحجه، بسياري از بزرگان و علماي شيعه نيز در هنگام بحث از كشته شدن خليفه دوّم تاريخ آن را در ماه ذيالحجه دانستهاند به گونهاي كه حتي بعضي از آنان با تصريح به نادرست بودن نسبت روز نهمربيع به روز كشته شدن خليفه دوّم، اجماع شيعه و سني را بر وقوع اين حادثه در ماه ذيالحجه يافتهاند. که تعدادی از این بزرگان عبارتند از: شيخ مفيد، ابن ادريس حلي، سيد بن طاووس، شيخ ابراهيم بن علي كفعمي و علامهي حلي و ...(قدس الله اسرارهم) (برای مشاهده عبارات این بزرگان نگاه شود به: کتاب نهم ربیع جهالتها خسارتها، مهدی مسائلی، ص 14-20).
همانگونه كه گفته شد تمامي مورخان شيعه و سني اذعان دارند كه قتل خليفه دوّم در اواخر ذيالحجه سال 23 هجري بوده است. از اين جهت بايد دانست كه چه چيزي باعث شده تا بعضي اين روز را به عنوان روز قتل خليفه بشناسند. با مراجعه به نقل قولها استفاده ميشود كه رأي نهمربيع مستندي به جز روايتي مشهور به «رفع القلم» ندارد. که این روایت نیز علاوه بر آنکه دارای سندی سست و ضعيف میباشد دارای متنی موهن و غیر قابل قبول است. (برای بررسی سایر موارد نادرستی که در این روایت موهن وجود دارد نگاه شود به: کتاب نهم ربیع جهالتها خسارتها، مهدی مسائلی، ص 34-41 ).
همچنانکه آيتالله العظمي صافي گلپايگاني دربارهي اين روايت میفرمایند:
«روايت علي بن مظاهر، از نظر متن و سند ضعيف است و آن را در كتب معتبر و اصيل شيعه نيافتيم، همچنانكه شناختي نسبت به علي بن مظاهر كه از علماء شيعه به حساب آورده شده وجود ندارد، و وجود چنين روايات مجهولي در مجامع بزرگ حديثي شيعه، كه مؤلفِ آنها صرفاً براي جمعآوري اخبار و بدون بررسي اعتبار سند و متن آنها همت گماشته است، چندان بعيد نيست» (نهم ربیع جهالتها خسارتها، مهدی مسائلی، ص 41)
متأسفانه جاعلان این روایت برای نشان دادن فضیلت نهم ربیع مطلب دروغی را از زبان پيامبراكرم، صليالله عليه وآله، به خداي متعال این چنین ساختهاند که: «به فرشتگان نويسندهي اعمال دستور دادم به مدت سه روز قلم را از همهي مردم بردارند و چيزي از گناهان آنان را ننويسند».
اين جمله كه به وسيلهاي به دست افراد لااُبالي تبديل شده است تا حرمت بندگي خداوند را شكسته و هرآنچه ميخواهند در اين ايّام انجام دهند، علاوه بر آنكه با صريح آياتي از قرآن مانند: «ومَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شراً يَرَهُ» (زلزال:8.) مخالفت دارد با قوانين و سنن الهي نيز مغاير بوده و مخالف حكم بديهي عقل هم است.
آيا برداشتن تكليف از بندگان به معناي ايجاد هرج و مرج، برخلاف شيوههاي اهلبيت، عليهمالسلام، در تربيت بندگان خدا و دوستان خود نميباشد؟ آيا امكان دارد از بزرگواراني كه ميفرمودند: «ما من نكبة يصيب العبد إلاّ بذنب»؛ «هيچ نكبت و مصیبتی به بنده نميرسد مگر به خاطر گناه» چنين كلماتي صادر شود. چه ظلم و خيانتي بالاتر از آنكه اين جملات را به بزرگاني نسبت دهيم كه همواره ميفرمودند: «لاتنالُ ولايتنا الاّ بالعَمَلِ والوَرع»؛ «به ولايت ما نتوان رسيد جز با عمل نيك و پرهيزكاري و دوري از گناه». جاي شگفت و تأسف است كه چگونه بعضي تمامي تعليمات الهي قرآن و اهلبيت، عليهمالسلام، را به كناري مينهند و اينگونه با تمسك به اين روايات جعلي، پردههاي حيا را دريده و مرتكب اعمالي ميشوند كه از شأن و منزلت هر فرد مسلمان و مؤمن به خدا خارج است. امّا شگفتتر آنكه در اين ميان افرادي نيز يافت ميشوند كه درصدد توجيه اين جهالتها برآمده و پردهدريهاي ديگران را اينگونه توجيه مينمايند. این نکتهای است که مورد هشدار بسیاری از بزرگان و مراجع قرار گرفته است. همچنانکه آیت الله العظمی مكارم شيرازي در پاسخ به استفتائی در مورد روز نهم ربیع میفرمایند: روايتي با عنوان رفع قلم در آن ايّام مخصوص در منابع معتبر نداريم. و ثانياً: بر فرض چنين چيزي باشد كه نيست مخالف كتاب و سنت است و چنين روايتي قابل پذيرفتن نيست و حرام و گناه در هيچ زماني مجاز نيست همچنين سخنان ركيك و كارهاي زشت ديگر. و ثالثاً: تولّي و تبرّي راههاي صحيحي دارد نه اين راههاي خلاف.
همچنین آیت الله العظمی تبریزی نیز در جواب سؤالی پیرامون این روایت میفرمایند: بسمهتعالى؛ روايت مزبور صحيح نيست و فرقى بين ايّام نيست و معصيت، معصيت است، والله العالم.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی نیز در جواب سؤالی میفرمایند: حديث رفع القلم صحيح نيست، بلكه هر مسلماني موظف به انجام واجبات ديني بوده و فرقي در ايّام سال نسبت به آن وجود ندارد، و انجام اعمالي كه موجب تفرقه مسلمين يا وهن شيعه شود جايز نيست. (برای مشاهده پاسخهای مراجع بزرگوار دیگر همچون آیات عظام بهجت، خامنهای، نوری همدانی، روحانی، مصباح، موسوی اردبیلی و... نگاه کنید به: نهم ربیع جهالتها خسارتها، مهدی مسائلی، ص 103-119)
از همه آنچه که گفتیم اگر بگذریم، متأسفانه در جشنهایی که در این روز با شعار تبری و بیزاری از دشمنان اهل بیت علیهم السلام شکل میگیرد شاهد نمایش حرکاتی و گفتارهایی هستیم که دل اهل بیت علیهم اسلام را میآزارد. ایجاد تفرقه و اختلاف بین مسلمین آن هم با اسم هواداری از اهلبیت علیهم السلام مسألهای است که هیچگاه ایشان به آن راضی نبودهاند.
از همین روست که وقتی به نام ابراهيم بن ابي محمود به امام رضا، عليهالسلام، میگويد: يا ابن رسول الله! نزد ما از روايات مخالفين شما در فضائل اميرالمؤمنين، عليهالسلام، و شما خاندان رواياتي هست كه امثال آن را در بين روايات شما نميبينيم، آيا به آنان معتقد شويم؟ حضرت پس از توجه و تنبه دادن وی به گوش فراندادن و پیروی نکردن از هر سخنی فرمودند:
اي ابن ابيمحمود! مخالفين ما سه نوع خبر در فضائل ما جعل كردهاند:1
. غلو،
2. كوتاهي در حقّ ما
، 3. تصريح به بديهاي دشمنان ما، و دشنام به آنان.
وقتي مردم اخبار غلوّ آن دسته را ميشنوند ما را تكفير ميكنند و ميگويند: شيعه قائل به ربوبيّت ائمهي خود ميباشد.
و وقتي كوتاهي در حقّ ما را ميشنوند، به آن معتقد ميشوند،
و وقتي بديهاي دشمنان ما و دشنام به آنان را ميشنوند، ما را دشنام ميدهند. و حال آن که خداوند ميفرمايد: «وَ لا تَسبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيرِ عِلْمٍ؛ شما مؤمنان به آنانكه غير خدا را ميخوانند دشنام مدهيد تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام گويند».
همچنین در روايتي ديگر نيز امام صادق، عليهالسلام، هنگامي آگاه ميشوند مردي در مسجد آشكارا به دشمنانشان توهين ميكند، ميفرمايند: «او را چه شده است؟ خدا لعنتش كند، با اين كار ما را در معرض اذيت قرار میدهد.
آری توهين و لعن بعضي از شيعيان نسبت به مقدّسات اهل تسنن را ميتوان عامل اصلي تشديد بسياري از اختلافات مذهبي و فرقهاي در جهان اسلام دانست. كه متأسفانه اين رفتار علاوه بر مخالفت صريح با كلام و سيرهي عملي ائمه، عليهمالسلام، امروز از هر جهت مخالف مصالح شيعيان و مسلمانان بوده و سودي جز تقويت جبههي دشمنان اسلام ندارد. برای دقت بیشتر در این موضوع توجه به مربوط به بیش از چهار قرن پیش یعنی زمانی که ارتباطات بسیار محدود بوده است جلب مینماییم: صاحب قصص العلماء، ميرزا محمد تنكابني، مينويسد:«[در زمان محقق كركي] علماي شيعه كه در مكّه بودند به علماء اصفهان نوشتند، يعني به ارباب محرابها و منبرها، كه شما سب [=دشنام]مينماييد متخلفين را در اصفهان، و ما در حرمين شريفين ميباشيم و ما را عامه به سبب اين سب عذاب و سياست مينمايند...»[انكم تسبون ائمتهم في اصفهان و نحن في الحرمين نعذب بذلك العن و السب]
این که ما ظالمان به حق اهلبیت، علیهمالسلام، را مستحق لعن میدانیم و در زیارت عاشورا به لعن آنها میپردازیم، جای تردیدی در آن نیست، خود اهل سنت هم مایلند، ظالمان به اهلبیت، علیهمالسلام، را لعنت کنند، اما این که مراسمی خاص پیرامون این موضوع تشکیل شود و با تصریح به نام افرادی آنها را مخاطب لعن خویش قرار دهیم، باز هم خودْفریبی است که ما را در دامان دشمنانِ اسلام میاندازد؛ چون بخش عمده ثمره برگزاری این مراسم اعلام عمومیِ آن، برای تبلیغات هدفمند است، به گونهای که حتی اگر خود مراسم در خفا برگزار شود، خبر آن، اثر خود را خواهد گذاشت. به هر حال در دنیای امروز که کار غیرشرعی هم در موبایلها میچرخد، این کارها جای خود دارد، دهها سایت وهابی در حال حاضر مشغول اشاعه این فیلمها هستند، و برگزار کنندگان این مراسم در قبال تخریب وجهه آل بیت و رسالت رسول الله، صلی الله علیه و آ له، و جلوگیری از پیشرفت آن مسئولند. متأسفانه امروز این تصاویر و فیلمها دستآویزهائی برای دور نگاه داشتن ملتهای سنی از حقیقت رسالت رسول الله، صلیالله علیه و آ له، است؛ این تصاویر دستآویزهائی است برای قتل شیعیان عراق، پاکستان و...، یک استشهادی وهابی با این تصاویر روزانه دهها شیعه میکشد، خود را فریب ندهیم، ما در مقابل اعمال خود مسئولیم و بیتفاوتی نسبت به اثرات این مراسم، قطعا عقاب اخروی خواهد داشت
چنانچه حضرت امام باقر، عليهالسلام، مىفرمایند: بنده خدا روز قيامت محشور شود و (با این که در دنيا) دستش به خونى آلوده نشده (و خونى نريخته) به اندازه يك حجامت يا بيشتر خون به او بدهند و بگويند: اين سهم تو است از خون فلان کس؟ عرض میكند: پروردگارا تو خود میداني كه همانا جان مرا گرفتى (و در آن حال) من خون كسى را نريخته بودم (و هيچ خونى به گردنم نبود؟) خداوند فرمايد: آرى تو از فلانى روايتى چنين و چنان شنيدى و به ضرر او بازگو كردى، پس زبان به زبان به فلان جبار(و ستمكار) رسيد و بدان روايت او را كشت، و اين بهرهی تو از خون اوست. (اصول کافی، شیخ کلینی، ج4، ص77)
پس ما نیز اندکی مراقب گفتار و رفتار خود باشیم تا خدای نکرده شریک این جانیان در کشتار بندگان خدا نباشیم.
نکته آخر اینکه ما موظف به جذب و علاقهمند ساختن سایر مسلمین به مکتب اهلبیت علیهمالسلام هستیم راهی که با خشرویی و مدارا حاصل شده و با توهین و ناسزا گفتن به مخالفین و عقایدشان منافات دارد. آن گونه که هنگامی یکی از اصحاب امام صادق، عليهالسلام، به ایشان عرض میکند: چگونه شايسته است براي ما كه با قوم خود، و مردماني كه با ما آميزش دارند و شيعه نيستند رفتار كنيم؟
امام، عليهالسلام، فرمودند: به پيشوايان خود نگاه كنيد و از آنها پيروي كنيد، آن گونه كه آنان رفتار ميكنند شما نيز همانطور رفتار كنيد، به خدا سوگند آنها به عيادت بيمارانشان ميروند، و بر جنازههايشان حاضر ميشوند، و به سود و ضرر آنها گواهي ميدهند، و امانتهاي آنان را به آنها بر ميگردانند.
و در روایتی دیگر امام میفرمایند: اي زيد! با مردم (يعني عامه و اهل تسنن) با اخلاق خودشان معاشرت كنيد، در مساجدشان نماز بخوانيد، مريضانشان را عيادت كنيد، در تشيع جنازههايشان حاضر شويد و اگر توانستيد امام جماعت يا مؤذن آنها شويد اين كار را بكنيد؛ پس اگر شما چنين عمل كرديد خواهند گفت: اينان پيروان جعفرند، خدا او را رحمت كند چه نيكو اصحابي تربيت كرده است و اگر اين امور را ترك نموديد خواهند گفت: اينان پيروان جعفرند، خداوند جزاي او را بدهد چه اصحابش را بد تربيت كرده است. (برای مطالعه سیره و روایات در مورد وحدت اسلامی نگاه شود به: کتاب پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت،مهدی مسائلی، انتشارات سپیده باوران، مشهد 1389)
نهم ربیع
رسمی از قدیم الایام بوده است بنام «عید الزهرا» و یا «عید عمر» با محتوایی مستهجن که ظاهرا بیشتر متناسب با نام دومی است تا نام نخست!
نمی دانم چگونه بعضی از شیعیان خود را مجاب نموده اند که با رقص و حرفهای بشدت زشت شادی خود را برای مرگ خلیفه دوم اظهار کنند!!
آیا شیعه که تا چندی قبل (در محرم و صفر) اندوه خود را بسان امامان بزرگوار ابراز نموده است چرا بیکباره شادی خود را بسان بنی امیه بروز می دهد!!
مگر فقط در اندوه باید پیرو بود؟! اگر برای ابراز شادی نباید حدی را رعایت کرد پس چرا به عروسیهایی که حدود در آن رعایت نمی شود اشکال می شود؟!
تازه عدم رعایت بعضی حدود در عروسیها شاید نیمچه مجوزی را بشود برایش تراشید مثل این که استفاده از دایره بنابر بعضی نظرات فقهاء در عروسی بلااشکال است و همچنین نام دین هم روی این جشنها نیست ولی در مناسبت نهم ربیع نام دین بر آن است و دینداران در آن شرکت می کنند و طلایه داران وعظ و مدح بانیان اصلی آن هستند!! خب هرچه در این جشنها صورت پذیرد بنام دین تمام می شود لذا علاوه بر زشتی ذاتی اعمال مستهجن، این اعمال بدعت نیز محسوب می گردد!
فعلا ما کاری به تبعات اجتماعی این جشنها و ضربه ی هولناکی که به پیکره اتحاد مسلمین می زند نداریم! چون ممکن است حامیان این مراسم بگویند ما مخفیانه این کارها را انجام می دهیم! هرچند در این عصر رسانه، دیگر نمی تواند کسی در خلوت تنهایی خود هم احساس خلوت کند چه رسد به جشنهایی که تعداد زیادی شرکت کننده دارد!
حامیان این مراسم تمسک به حدیث رفع القلم می کنند و می گویند سه روز قلم از شیعیان برداشته شده است! سؤال اینجاست که حدیث رفع القلم بر فرض صحت آن آیا شامل محرمات هم می شود؟ اگر اینطور است چرا این مراسم را مختلط برگذار نمی کنند؟! چرا در آن شراب نمی نوشند! یا نه تنها شامل مکروهات می شود مثل خندیدن صدا دار و یا شوخیهای مفرط؟ اگر اینطور است پس چرا در این مراسم می رقصند؟ و یا کلمات زشت بکار می برند؟ و یا با لطیفه هایی که دروغ است و نیز به سخریه گرفتن اقوام مختلف ایرانی است دیگران را می خندانند؟ آیا برای برگذاری این جشنها و محتوای آن از مراجع تقلید خود استفتاء نموده اند؟
واقعا جای اندوه عمیق دارد که شیعیانی که دو ماه محرم و صفر را برای سالار شهیدان و نیز شهادات آخر ماه صفر و ایضا شهادت امام عسکری علیه السلام در هشت ربیع، عزاداری نموده اند و با اشک دیده قلب خود را جلا بخشیده اند چگونه راضی می شوند شبی بعد این چنین اجر خود را تباه سازند و آن اتحاد مبارکی که با احیاء شعار حسینی بین مسلمین اتفاق افتاده است را به این صورت از هم گسسته کنند و دقیقا با پایان پذیرفتن این مراسم هفته وحدت را آغاز کنند و شعار اتحاد مسلمین را بدهند بالاخره اهل سنت دم خروس را باور کنند و یا قسم حضرت عباس را؟!!!
آیا این مکر بزرگ شیطان نیست؟ آیا این تبعیت از دغدغه هایی رهبریت معظم انقلاب است؟!
السلام علی من اتَّبع الهدی!