جمع بندی عطش در کربلا

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عطش در کربلا

دو شبهه برای بنده ی حقیر وجود داره و هر دو مورد هم پیرامون مسئله عطش و تشنگی در عاشورا هستش (البته بدنبالش مسائل دیگه ای هم مطرح خواهم کرد). تحقیقاتی هم کردم اما همه ی نتایج به نوعی فقط خواستن به هر طریقی که شده به این شبهه پاسخ بدن ، پاسخ هایی که چندان منطقی نیست و با عظمتی که از جریان عاشورا سراغ داریم سازگار نیست
جریان از جایی شروع میشه که شب تاسوعا (یا یکی دوشب قبل تر) برای اولین بار از زبون روضه خون هیئت که داشت جریان قبل از روز عاشورا رو توضیح میداد شنیدم امام حسین ع و یارانش شب عاشورا ، غسل کردند . این رو بعدش در یکسری منابع هم دیدم

مساله هم سر همینه. ما مدام میشنویم شهدای کربلا و افراد در خیمه ها در نهایت عطش بودن که لازم به توضیح بیشتر هم نیست.همه مون از قدیم اینو شنیدیم و نصف گریه عزادارا سر تشنگی امام حسین و یارانشه! این تشنگی در حدیه که حضرت ابالفضل (علیه السلام)که علمدار سپاهه شخصا میره آب بیاره ، درحالیکه تقریبا مشخص بود همین اتفاقی که افتاد ، میفته
از طرفی این تشنگی در حدی زیاد بود که امام حسین (علیه السلام) حضرت علی اصغر (علیه السلام) رو روی دست گرفتن و به دشمن گفتن که حداقل به این بچه آب بدید ، و مسائلی که اتفاق افتاد

سوال اینجاست که چطور ممکنه در ظهر عاشورا تشنگی در حدی باشه که دو اتفاق عظیم بالا رخ بده ، در حالیکه شب قبلش آب برای غسل وجود داشته؟
اگه تا شبش آب وجود داشته ، پس تشنگی ظهر عاشورا هم چیزی در حد تشنگی ظهر هنگام روزه گرفتن بوده دیگه. یا مثلا بگیم کربلا خیلی گرم بوده.دیگه از تشنگی دم افطار وسط تابستون که بیشتر نبوده؟ اگه تشنگی فقط در این حد بوده ، پس چرا این همه بزرگنمایی رخ داده؟ چرا اون دو اتفاق بالا با اون بزرگیش رخ میده؟ چرا حضرت عباس علیه السلام در جریان از پیش تعیین شده ای میره و به شهادت میرسه؟ خب اینها در هر منطقی تناقضه دیگه

اگر هم آب وجود نداشته ، پس جریان این مقتل ها چیه که میگن شب عاشورا امام و یارانش غسل شهادت کردند؟ غسل کردن 72 نفر هرچه قدر هم کم آب ببره ، بالاخره به اندازه ای هست که تا نیمروز سپاه رو سیراب نگه داره دیگه؟!

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مقداد

عطش در کربلا

قبل از بیان کیفیت تشنگی در واقعه عاشورا باید به این نکته اشاره کنیم که متأسفانه در بیان عظمت و بزرگی حادثه کربلا و رذالت و پستی دشمنان و در مقابل بزرگی و منزلت الهی شهدای کربلا و نیز اهداف والای الهی و انسانی قیام امام حسین(ع)،موضوع تشنگی بگونه ای مطرح شده است که دیگر ابعاد والای این قیام تحت الشعاع قرار گرفته و کمتر بدان توجه شده است.نیز در نقل چگونگی شهادت طفل شیرخوار اباعبدالله الحسین(ع) هم نقلی شهرت پیدا کرده است که در منابع و مقاتل شهرت چندانی نداشته و از قرن ششم بر سر زبان ها افتاده است.

از گزارش‏هاى معتبر تاريخى، چنين به دست مى‏آيد كه سه روز قبل از شهادت امام حسين (ع) (در روز هفتم محرّم) دستورى از عبيداللَّه بن زياد از اين قرار به عمر بن سعد ابلاغ شد كه: «بين حسين و آب فاصله انداز و مگذار كه قطره‏اى از آن بنوشند» و اين عمل را نوعى انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقى كرد.(1)
ابن سعد به مجرد دريافت اين دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شريعه فرات به منظور جلوگيرى از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب كرد.(2) در اين دو سه روز امام (ع) و يارانش از طرق مختلف سعى در دسترسى به آب داشتند زيرا تحمل تشنگى در آن بيابان سوزان- به ويژه با آن كاروان مشتمل بر زنان و كودكان- بسيار طاقت فرسا بود.
در برخى از گزارش‏ها چنين آمده است: امام حسين (ع) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه‏هايى كرده بود اما وقتى گزارش آن به ابن زياد رسيد و او دستور شدّت عمل بيشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ كرد.(3)
همچنين گزارشى از حمله شبانه حضرت عباس (ع) به همراه سى سوار و بيست پياده به پرچمدارى نافع بن هلال به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگيرى با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر كردن بيست مشك آب مى‏شوند.(4)
زمان دقيق اين گزارش نقل نشده است. اما در آن عبارت «ولمّا اشتد على الحسين و اصحابه العطش» (چون تشنگى بر حسين و يارانش فشار آورد) آمده است.
برخى از گزارش‏ها حكايت از ريختن آب از سوى امام (ع) بر چهره خواهرش زينب (س) در شب عاشورا دارد زيرا وقتى او اشعار آن حضرت مبنى بر نزديك بودن شهادتش را شنيد، از حال رفته بود.(5)
اين گزارش اجمالًا دلالت بر وجود آب در شب عاشورا مى‏كند علامه مجلسى در بحارالانوار مسأله عدم مضيقه آب را در صبح روز عاشورا- حتى براى آشاميدن- با صراحت بيشترى مطرح مى‏كند. در اين گزارش چنين آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء يكن آخر زادكم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون اكفانكم ثم صلّى بهم الفجر»(6) «سپس امام (ع) به اصحاب خود فرمود: برخيزيد و آب بنوشيد كه آخرين آذوقه شما از دنيا است و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس‏هاى خود را با آن بشوييد تا كفن‏هاى شما باشد. آن‏گاه امام (ع) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».
از عبارت «يكن آخر زادكم» و نيز از گزارش‏هاى مربوط به روز عاشورا چنين استفاده مى‏شود كه پس از اتمام اين ذخيره آبى، ديگر دسترسى به آب ميسّر نشد و امام (ع) و ياران و خاندانش در آن گرماى طاقت فرساى كربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگين با دشمن با تشنگى شديد نيز دست به گريبان بودند.
علامه مجلسى (ره) در ادامه گزارش خود سخن از ريشخند يكى از لشكريان عمر بن سعد به نام تميم بن حصين خزارى به ميان آورده كه مى‏گويد:
«اى حسين، و اى ياران حسين آيا به آب فرات نمى‏نگريد كه چگونه همانند شكم مار مى‏درخشد به خداوند سوگند از آن قطره‏اى نخواهيد آشاميد تا آنكه مرگ را دريابيد»(7)
حرّ نيز در روز عاشورا و در هنگام نصيحت به كوفيان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب فرات توبيخ كرده است.(8)
همچنين گزارش تلاش امام (ع) براى به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ريشخند او به آن حضرت و نفرين امام (ع) بر او در برخى از منابع آمده است.(9)
علامه مجلسى (ره) روايتى را نقل مى‏كند كه مضمون آن درخواست عباس بن علي براى مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام (ع) به منظور آوردن آب براى اطفال و كودكان حرم مى‏باشد. همان‏گونه كه مشهور است، عباس (ع) موفق به آورن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسيد.(10)

نکته مهم و قابل توجه این است که باید دقت داشته باشیم براي اينكه انسان دچار تشنگي شود،نياز نيست حتماً از چند روز قبل دسترسي به آب نداشته باشد،بلكه با توجه به نوع جنگ آن دوره كه تن به تن و با شمشير بوده، آن هم در هواي گرم و ممانعت دشمن از دسترسي به آب، قطعاً انسان را به شدت با تشنگي مواجه خواهد كرد.علاوه بر این خود بستن آب به روی دیگران ولو دشمن کاری ناجوانمردانه و غیرانسانی است که هیچ توجیهی ندارد،آنهم بستن آب به روی شخصی که چند روز قبل از این نه تنها نیروهای دشمن بلکه اسب های آنها را با آبی که برای ادامه مسیر مسافرت برای رفع نیاز خود و زنان و کودکان همراه خود ذخیره کرده بود،سیرآب کرده بود.این اقدام جوانمردانه و بزرگوارانه و انسانی امام حسین(ع) در سیرآب کردن لشکر حر،پستی و رذالت و ناجوانمردی لشکر کوفه را چند برابر می کند.

پى‏نوشت‏ ها:
1. بلاذرى، انساب الاشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، ط الأولى، 1977/1397. ج 3، ص180.
2. همان‏.
3. الفتوح، ابن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج 5، ص 91:«فقد بلغنى ان الحسين يشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود عليك كتابى هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضيق عليهم و لا تدعهم يشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة».
4. وقعة الطف،ابي مخنف، ص 152.
5. تاريخ يعقوبى، بيروت، دار صادر، بى تا. ج 2، ص 244.
6. بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 44، ص 317.
7. بحارالانوار، ج 44، ص 317.
8. انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 189.
9. بحارالانوار، ج 45، ص 51.
10. بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.

ساجد;591802 نوشت:
از طرفی این تشنگی در حدی زیاد بود که امام حسین (علیه السلام) حضرت علی اصغر (علیه السلام) رو روی دست گرفتن و به دشمن گفتن که حداقل به این بچه آب بدید ، و مسائلی که اتفاق افتاد

کیفیت شهادت علی اصغر(ع):

امام حسین علیه السلام در عصر عاشورا وقتی همه یارانش شهید شدند و پیش از اینکه به میدان برود، فرزندش عبدالله را در آغوش گرفت. در این هنگام مردی از بنی اسد تیری پرتاپ کرد و آن کودک را به شهادت رساند.
امام علیه السلام دست خود را از خون نوزاد پر کرد، خون‌ها را به آسمان پاشید، و قطره‌ای از آن به زمین باز نگشت. آن‌گاه عرضه داشت:« پروردگارا! خیر ما را در این خون قرار ده و انتقام‌مان را از این ستمگران بگیر.»
آن گاه آن کودک را در کنار دیگر شهدا قرار داد.

در روایت دیگری آمده است:
امام علیه السلام کنار خیمه ها آمد و به زینب گفت:« فرزند کوچکم را نزد من آرید تا با او وداع کنم.»
آن‌گاه او را گرفت و صورتش را نزدیک برد تا او را ببوسد. در این هنگام حرملة بن کاهل اسدی تیری رها کرد. تیر گلوی کودک را درید و او را به شهادت رساند.
امام به زینب فرمود:« کودک را بگیر.» آن گاه دست خود را زیر گلوی او گرفت و چون دستش پر از خون شد، به سوی آسمان پاشید و فرمود:« چون خدا بلاهایی را که بر من فرود می‌آید، می‌بیند، تحملشان بر من آسان است.»

منابع:

ارشاد مفید، ج 2، ص 108. نفس المهموم، ص 349.

ممنونم از پاسخ کامل استاد
شما تشنگی در صحرای کربلا رو با تشنگی روزه دارها در ایران مقایسه کردید ولی به نظرم قابل مقایسه نیست. گرمای صحرای کربلا چندین مرتبه شدیدتره ضمن اینکه اون ها مدام زیر آفتاب بودند و از خونه و کولر و پنکه و استراحت و .. خبری نبوده
اون ها از صبح مدام در حال جنگیدن بودند و جراحت های بسیاری برداشته بودند ، کسی که زخم برمیداره و ازش خون میره ، اونم نه یک زخم بلکه چندین زخم، نیاز بسیار زیادی به آب پیدا میکنه و عطش غیرقابل وصفی پیدا میکنه . شما نمیتونید حال اونها و تشنگی شون رو درک کنین چون هرگز در اون موقعیت یا موقعیتی مشابه اون قرار نگرفتید و نخواهید گرفت.
از طرفی دیگر تشنگی بر کودکان زودتر غلبه میکنه و اونها طاقت تحمل تشنگی رو ندارند و دلیل اصلی اقدام حضرت ابوالفضل علیه السلام برای آبرسانی به کودکان بوده

رنگ خدا;593476 نوشت:
ممنونم از پاسخ کامل استاد
شما تشنگی در صحرای کربلا رو با تشنگی روزه دارها در ایران مقایسه کردید ولی به نظرم قابل مقایسه نیست. گرمای صحرای کربلا چندین مرتبه شدیدتره ضمن اینکه اون ها مدام زیر آفتاب بودند و از خونه و کولر و پنکه و استراحت و .. خبری نبوده
اون ها از صبح مدام در حال جنگیدن بودند و جراحت های بسیاری برداشته بودند ، کسی که زخم برمیداره و ازش خون میره ، اونم نه یک زخم بلکه چندین زخم، نیاز بسیار زیادی به آب پیدا میکنه و عطش غیرقابل وصفی پیدا میکنه . شما نمیتونید حال اونها و تشنگی شون رو درک کنین چون هرگز در اون موقعیت یا موقعیتی مشابه اون قرار نگرفتید و نخواهید گرفت.
از طرفی دیگر تشنگی بر کودکان زودتر غلبه میکنه و اونها طاقت تحمل تشنگی رو ندارند و دلیل اصلی اقدام حضرت ابوالفضل علیه السلام برای آبرسانی به کودکان بوده

امام علی تو ماهای رمضون هر روز به نخلستان میرفته و کلی کار میکرده!(اون حاج آقایی که تو شبکه 3 بود(هست) هر ماه رمضون همینو میگفت!!)

Masood11;593535 نوشت:
امام علی تو ماهای رمضون هر روز به نخلستان میرفته و کلی کار میکرده!(اون حاج آقایی که تو شبکه 3 بود(هست) هر ماه رمضون همینو میگفت!!)

با عرض سلام و ادب

درست می فرمایید امام علی(علیه السلام) و دیگر ائمه و نیز مومنین فراوانی در مناطق مختلف در هوای گرم و سوزان با زبان روزه به کار و تلاش مشغولند،اما این به معنای این نیست که تشنه نمی شوند یا تحمل آن برایشان خیلی راحت است.قطعاً کار و تلاش و تحرک بدنی نه تنها در هوای داغ و سوزان،بلکه در هوای خنک هم سبب تشنگی و اذیت شدن انسان می شود.اما در مورد تشنگی در روز عاشورا علاوه بر مطالبی که در پستهای گذشته عرض شد،نکاتی عرض می کنم:

1- عمل لشکریان یزید در بستن آب به روی امام حسین(ع) و یارانش قطعاً عملی ناجوانمردانه و بیرحمانه است.در حالی که طبق منابع معتبر و متعدد تاریخی،زمانی که لشکریان حرّ با امام ملاقات کرده بودند،امام حسین(ع) نه تنها تمام سربازان حر را سیرآب کردند،بلکه اسبهای آنها را هم سیرآب کردند(1)،آنهم با آبی که به همراه داشتند.

2- اصولاً در هیچ‏یك از منابع متقدّم به محوریت و اهمیّت مسأله عطش - چنان‏كه در بین منابع متأخر و برخی مداحان مشهور شد - برخورد نمی‏كنیم. جالب آنكه با مطالعه دقیق رجزها و اشعار حماسی امام(ع) و یارانش در معركه نبرد، هیچ‏گونه اشاره ‏ای به مسأله تشنگی و فشار آن نمی‏ بینیم.
بالعكس آنچه در این اشعار و نیز كلمات و عبارات امام(ع) در روز عاشورا می‏بینیم، سراسر حكایت از عزّت، حماسه و سربلندی دارد. به عنوان مثال كافی است اشاره كنیم كه این عبارت مشهور در بحبوحه نبرد روز عاشورا از امام حسین(ع) صادر شده است: «الا و ان الدعی بن الدعی قد ركزنی بین اثنتین بین السلّة و الذلّة و هیهات منا الذلّة یابی اللَّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیّة و نفوس ابیّة من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام»(2). «آگاه باشید كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است: یا با شمشیر كشیده آماده جنگ شوم یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت كنم؛ ولی ذلّت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنان و پرورده ‏شدگان دامن‏های پاك و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت، چنین كاری را بر ما روا نمی ‏دانند كه ذلّت اطاعت از مردم پست را بر كشته شدن با عزّت ترجیح دهیم».

متأسفانه در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت كم‏رنگ‏تر شده و در عوض رقّت و عطوفت بر امام(ع) به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است. عده ‏ای به منظور هر چه رقیق‏تر نشان دادن صحنه كربلا، برخی از گزارش‏های غیرواقعی افزوده ‏اند و در برخی از موارد، چهره‏ ای ذلیلانه از امام(ع) به نمایش گذاشته ‏اند. آری گرچه این گزارش‏ها در آوردن اشك حتی از سنگ كارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزّتمندانه امام حسین(ع) و عاشورا خدشه وارد می‏كند. و شیعیان فرهیخته را در تحلیل‏ها با چالش‏های اساسی روبه رو می‏سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، كاری‏ترین ضربات بر عزت‏مداری شیعه وارد می‏شود(3).

پی نوشتها:
(1). تاریخ طبری ج5ص400-401؛الارشاد ج2ص77-78

(2). الهوف، ص 123 و 124

(3). به جهت آگاهی بیشتر از نفش عزت‏ طلبی در نهضت امام(ع) و چگونگی چالش آن با این روایت‏های دروغین و كیفیت متن و سند این روایات ر.ك: مقاله «عزت‏ طلبی در نهضت امام حسین(ع)»، نعمت اللَّه صفری فروشانی، مندرج در مجله حكومت اسلامی، ش 26، ص 79 - 116.

مقداد;593775 نوشت:

با عرض سلام و ادب

درست می فرمایید امام علی(علیه السلام) و دیگر ائمه و نیز مومنین فراوانی در مناطق مختلف در هوای گرم و سوزان با زبان روزه به کار و تلاش مشغولند،اما این به معنای این نیست که تشنه نمی شوند یا تحمل آن برایشان خیلی راحت است.قطعاً کار و تلاش و تحرک بدنی نه تنها در هوای داغ و سوزان،بلکه در هوای خنک هم سبب تشنگی و اذیت شدن انسان می شود.اما در مورد تشنگی در روز عاشورا علاوه بر مطالبی که در پستهای گذشته عرض شد،نکاتی عرض می کنم:

1- عمل لشکریان یزید در بستن آب به روی امام حسین(ع) و یارانش قطعاً عملی ناجوانمردانه و بیرحمانه است.در حالی که طبق منابع معتبر و متعدد تاریخی،زمانی که لشکریان حرّ با امام ملاقات کرده بودند،امام حسین(ع) نه تنها تمام سربازان حر را سیرآب کردند،بلکه اسبهای آنها را هم سیرآب کردند(1)،آنهم با آبی که به همراه داشتند.

2- اصولاً در هیچ‏یك از منابع متقدّم به محوریت و اهمیّت مسأله عطش - چنان‏كه در بین منابع متأخر و برخی مداحان مشهور شد - برخورد نمی‏كنیم. جالب آنكه با مطالعه دقیق رجزها و اشعار حماسی امام(ع) و یارانش در معركه نبرد، هیچ‏گونه اشاره ‏ای به مسأله تشنگی و فشار آن نمی‏ بینیم.
بالعكس آنچه در این اشعار و نیز كلمات و عبارات امام(ع) در روز عاشورا می‏بینیم، سراسر حكایت از عزّت، حماسه و سربلندی دارد. به عنوان مثال كافی است اشاره كنیم كه این عبارت مشهور در بحبوحه نبرد روز عاشورا از امام حسین(ع) صادر شده است: «الا و ان الدعی بن الدعی قد ركزنی بین اثنتین بین السلّة و الذلّة و هیهات منا الذلّة یابی اللَّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیّة و نفوس ابیّة من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام»(2). «آگاه باشید كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است: یا با شمشیر كشیده آماده جنگ شوم یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت كنم؛ ولی ذلّت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنان و پرورده ‏شدگان دامن‏های پاك و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت، چنین كاری را بر ما روا نمی ‏دانند كه ذلّت اطاعت از مردم پست را بر كشته شدن با عزّت ترجیح دهیم».

متأسفانه در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت كم‏رنگ‏تر شده و در عوض رقّت و عطوفت بر امام(ع) به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است. عده ‏ای به منظور هر چه رقیق‏تر نشان دادن صحنه كربلا، برخی از گزارش‏های غیرواقعی افزوده ‏اند و در برخی از موارد، چهره‏ ای ذلیلانه از امام(ع) به نمایش گذاشته ‏اند. آری گرچه این گزارش‏ها در آوردن اشك حتی از سنگ كارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزّتمندانه امام حسین(ع) و عاشورا خدشه وارد می‏كند. و شیعیان فرهیخته را در تحلیل‏ها با چالش‏های اساسی روبه رو می‏سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، كاری‏ترین ضربات بر عزت‏مداری شیعه وارد می‏شود(3).

پی نوشتها:
(1). تاریخ طبری ج5ص400-401؛الارشاد ج2ص77-78

(2). الهوف، ص 123 و 124

(3). به جهت آگاهی بیشتر از نفش عزت‏ طلبی در نهضت امام(ع) و چگونگی چالش آن با این روایت‏های دروغین و كیفیت متن و سند این روایات ر.ك: مقاله «عزت‏ طلبی در نهضت امام حسین(ع)»، نعمت اللَّه صفری فروشانی، مندرج در مجله حكومت اسلامی، ش 26، ص 79 - 116.

سلام
بله متاسفانه بعضیا چنان چیزی فرعی رو باد کردن که از هدف اصلی هم بزرگتر شده و وقتی بترکه دیگه کسی به عظمت هدف اصلی توجهی نخواهد کرد!! یعنی اساسا نابود میشه و میگن اصلا امام حسینی وجود نداشته!!!

مقداد;593775 نوشت:
متأسفانه در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت كم‏رنگ‏تر شده و در عوض رقّت و عطوفت بر امام(ع) به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است. عده ‏ای به منظور هر چه رقیق‏تر نشان دادن صحنه كربلا، برخی از گزارش‏های غیرواقعی افزوده ‏اند و در برخی از موارد، چهره‏ ای ذلیلانه از امام(ع) به نمایش گذاشته ‏اند. آری گرچه این گزارش‏ها در آوردن اشك حتی از سنگ كارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزّتمندانه امام حسین(ع) و عاشورا خدشه وارد می‏كند. و شیعیان فرهیخته را در تحلیل‏ها با چالش‏های اساسی روبه رو می‏سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، كاری‏ترین ضربات بر عزت‏مداری شیعه وارد می‏شود(3).

Masood11;593797 نوشت:
سلام
بله متاسفانه بعضیا چنان چیزی فرعی رو باد کردن که از هدف اصلی هم بزرگتر شده و وقتی بترکه دیگه کسی به عظمت هدف اصلی توجهی نخواهد کرد!! یعنی اساسا نابود میشه و میگن اصلا امام حسینی وجود نداشته!!!

در تمامی روایات گریه بر امام حسین علیه السلام بسیار باارزش شمرده شده و اجر بسیاری برای آن درنظر گرفته شده است. اما سوال من اینجاست که دلیل گریه بر امام حسین علیه السلام باید چه باشد؟ اگر دلیل گریه ، مظلومیت امام حسین علیه السلام و خانواده و یارانشون ، حتک حرمت این بزرگواران و انجام دادن اعمال قبیح بر سر ایشان نباید باشد پس چه باشد؟
کسی عزت و بلندمرتبگی و سربلندی ایشان را انکار نمیکند اما آیا اینها می تواند باعث ریختن اشک شود تا به آن اجر و قربی که برای اشک بر امام حسین علیه السلام درنظرگرفته شده است برسیم؟

clean;593811 نوشت:
در تمامی روایات گریه بر امام حسین علیه السلام بسیار باارزش شمرده شده و اجر بسیاری برای آن درنظر گرفته شده است. اما سوال من اینجاست که دلیل گریه بر امام حسین علیه السلام باید چه باشد؟ اگر دلیل گریه ، مظلومیت امام حسین علیه السلام و خانواده و یارانشون ، حتک حرمت این بزرگواران و انجام دادن اعمال قبیح بر سر ایشان نباید باشد پس چه باشد؟
کسی عزت و بلندمرتبگی و سربلندی ایشان را انکار نمیکند اما آیا اینها می تواند باعث ریختن اشک شود تا به آن اجر و قربی که برای اشک بر امام حسین علیه السلام درنظرگرفته شده است برسیم؟

اینش گریه داره که برای بیدار شدن کسایی شهید شد که بعضیاشون هنوز خوابن!! البته من زیاد به اعتبار اینجور احادیث اعتماد ندارم! اگه گفته باشن از امام حسین یاد کنید کاملا درسته ولی گریه... اساسا تاثیری نداره!

clean;593811 نوشت:
در تمامی روایات گریه بر امام حسین علیه السلام بسیار باارزش شمرده شده و اجر بسیاری برای آن درنظر گرفته شده است. اما سوال من اینجاست که دلیل گریه بر امام حسین علیه السلام باید چه باشد؟

با عرض سلام و ادب

ائمه معصومین(ع) در برپایی مجالس سوگواری و عزاداری برای خاندان عصمت و طهارت(ع) و خصوصاً حضرت اباعبدالله(ع) تأكید زیادی نموده‏ اند. امام رضا(ع) در این مورد می‏فرماید: «كسی كه مصیبت‏های ما را بیان كند و به خاطر آنچه بر ما وارد شده است بگرید روز قیامت با ما و در درجه ما است و فردی كه مصائب ما برایش بیان شود و اشك بریزد و بگریاند در روز قیامت كه تمامی چشم‏ها گریان است چشم او گریان نخواهد بود و...»، (1).

گریه عوامل مختلفی دارد:
1- گاهی گریه نشانگر عجز و زبونی است مثل گریه ی شخص ناتوان، در برابر ظالم . (در این نوع از گریه ، گریه کننده با گریه اش تقاضای دلسوزی از طرف ظالم را دارد.)
این چنین گریه‏ ای مورد تأیید اسلام نیست، و ما معتقدیم که: اشک کباب موجب طغیان آتش است.

2- و گاهی هم گریه بخاطر ترس از آینده تاریک و ابهام در آن است‏، چه اینکه گفته ‏اند:

گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست صبح نزدیک است و در فکر شب تار خود است.

این هم از نظر اسلام وجهی ندارد.

و اما گریه بر امام حسین(ع) نه این است و نه آن؛ بلکه گریه ‏ای است که نمایانگر پیوند عاطفی با اهداف ابا عبدالله(ع) می‏باشد.

حكمت گريه بر اباعبدالله (ع) تنها به جهت قربانى شدن، مظلوميت و به اسارت درآمدن خانواده ي ايشان نبود؛ تا گفته شود كه آن حضرت با شهادت خويش به مقامات عالي رسيده ‏اند و ديگر اشك ريختن براى او چه معنا دارد؟ گرچه حتّي اگر هيچ حكمت ديگري هم نداشت باز گريه بر او سزاوار بود؛ چون اين گريه يك واكنش عاطفي و عاشقانه است كه دليلش حبّ است؛ نه حبّ فاميلي كه كهنه مي شود؛ بلكه حبّ ايماني كه تا ايمان هست تازه است.

ائمه(ع) حقيقتاً براي آن بزرگوار مي گريستند؛ و گريه ي آنها گريه عشق است؛ سوز دل است. لازمه ي انسانيّت آنهاست. شرط عاشقي است. امّا در ضمن همين گريه ي عاشقانه و فطري، اهدافي سياسي و اجتماعي و تربيتي و ... نيز وجود دارد. لذا آن بزرگواران براي آنهايي هم كه چنين عشقي را نمي فهمند تا ناخودآگاه اشك بريزند، توصيه مي كنند كه گريه كنيد! به اميد ثواب هم شده گريه كنيد!
امّا چرا اين همه توصيه؟

به خاطر فوايد فرواني كه در اين گريه وجود دارد؛ كه به پاره اي از آنها اشاره مي شود.

1ـ در روانشانسي ثابت شده كه اگر كسي رفتار ناشي از يك حالت روحي را تقليد كند، آن حالت روحي در او نيز نمودار مي شود. مثلاً كسي كه خوشحال است با حالت خاصّي مي خندد. حال اگر شخصي غير خوشحال دقيقاً با همان حالت شروع به خنديدن كند، حقيقتاً حالت خوشحالي در وجود او نمودار مي شود. اين اصل روانشناختي را اهل بيت(ع) نيز بيان داشته اند. امير مومنان(ع) طبق همين اصل فرمودند: « إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُم‏ ــــ اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى بزن ( مثل افراد بردبار رفتار كن) ! زيرا كم تّفاق مي افتد كه كسى خود را شبيه گروهي كند و از آنان نگردد » (2)
عشق ايماني به امام حسين(ع) شخص عاشق را از درون وا مي دارد كه بر مظلوميّت معشوق خود بگريد؛ و هر چه معرفتش به مراتب وجودي معشوقش فرزونتر و ايمانش به او بيشتر شود، اين عشق نيز شديدتر و به تَبَعش، آن گريه هم شديدتر مي شود. گريه اي كه دست خود شخص نيست؛ گريه اي كه به صورت خودكار از دل عاشق مي جوشد؛ و تا آن عشق هست، آن جوشش هم وجود خواهد داشت. حال كسي كه عاشق امام حسين(ع) نيست، اگر مثل عاشقان آن حضرت گريه نمايد؛ و از گريه ي آنها تقليد كند، كم كم او نيز آن حالت عاشقي و شيدايي نسبت به امام حسين(ع) را تجربه خواهد نمود. و غرض اهل بيت(ع) از اين همه توصيه آن است كه اين حالت در شيعيان پديدار گردد. چرا كه فوايد فرواني در اين حالت عاشقانه است. همين حالت عاشقانه است كه شهداي كربلا را در برابر لشكري سي هزار نفره پايدار كرده بود. همين حالت است كه باعث مي شد سربداران شعار دهند:« سر به دار مي دهيم، تن به ذلّت نمي دهيم». همين حالت است كه باعث مي شود حسين فهميده نارنجك به خود ببندد و زير تانك دشمن رود. همين حالت است كه شهيد چمران درست مي كند. شما اگر كتابهاي شهيد چمران را بخوانيد، اين شيدايي را به وضوح در نوشته هاي او مي بينيد. آنچه يك دكتراي فيزيك پلاسما را از آمريكا به لبنان و از لبنان به ايران، و از مجلس شوراي اسلامي به جبهه هاي حقّ عليه باطل مي كشد همين شيدايي شگفتي ساز است. آنچه باعث مي شود بسيجي ما با اختيار خويش پا در ميدان مين بگذارد تا راه باز كند، همين حالت عاشقي و شيدايي است. آنچه باعث مي شود مادر دو شهيد، فرزند سومش را هم به جبهه بفرستد، همين حالت عاشقي است. آنچه گروه اندكي به نام حزب الله لبنان را در برابر قوي ترين ارتش منطقه شير غرّان كرده، همين حالت عاشقي است. و ... .

2ـ وقتي كسي اين حالت عاشقانه را در خود زنده نمود پيوند عميق عاطفى ميان او و الگوى راستين هدايت و مبارزه با ظلم و ذلّت ناپذيري پديدار خواهد شد. در نتيجه او نيز چنين روحيّه اي را پيدا خواهد نمود.

3ـ اين گريه ها در صحنه ي جمعي، نوعي اعلام وفادارى نسبت به رهبران و پيشوايان دينى و مكتبي نيز هست. لذا مؤمنان شيعه در هر زماني با نام امام حسين(ع) با رهبر ديني خود اعلام وفاداري مي كنند؛ كه نمونه اش را در انقلاب اسلامي ديديم و مي بينيم؛ كه واضحترين نمودش در دفاع مقدّس بود. شعار « ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند» كه يك شعار توأم با شعور سياسي است، برآيند همين گريه هاست.

4ـ در اين مراسمات و گريه ها، تاريخ كربلا نيز به عنوان نماد ذلّت ناپذيري و ظلم ستيزي زنده مي ماند. و عاقلان دانند كه نمادها چه نقش عظيمي در اشاعه ي يك فرهنگ و سمت و سو دادن به حركتهاي اجتماعي دارند. لذا ملاحظه مي كنيد كه غربي ها با چه حجم عظيمي از نمادها استفاده مي كنند براي اشاعه ي فرهنگ خودشان. دقيقاً به همين سبب هم بود كه در طول تاريخ، حكّام ظالم، سعي داشتند قبر امام حسين(ع) را محو سازند. چون متوجّه شده بودند كه كربلا و عاشورا تبديل شده است به نماد مبارزه با ظلم؛ آن هم از نوع مبارزه ي شهادت طلبانه كه ستمگران عالم هيچ راه مقابله اي براي آن ندارند. چون راه سركوب مردم، ترساندن آنها از مرگ است؛ امّا با كسي كه شعار مي دهد يا پيروز مي شويم يا شهيد، چه مي توان كرد؟ لذا جبّاران زمان بارها قبر شريف آن حضرت را شخم زدند و در آن گندم كاشتند؛ ولي مردم آن گندم ها را به تبرّك بردند. پس چاره را در آن ديدند كه بخشي از فرات را به سمت كربلا باز كنند تا قبر شريف زير آب رود. مردم آمدند و آب آن منطقه را به تبرّك بردند. امروز هم ملاحظه مي كنيد كه مذهب دست ساز انگليس، يعني وهّابيّت، دقيقاً همان شيوه را در پيش گرفته و مي خواهد اين نمادها را نابود سازد. لذا يا به حرمهاي شريف حمله مي كنند يا به مجالس عزاداري. اسرائيلي ها هم بارها گفته اند كه قوّت و قدرت شيعه در سه چيز است. در يادآوري جريان كربلا، در فرهنگ مهدويّت و انتظار و در تبعيّت از فقهاي زمان شناس.

پی نوشتها:

(1). بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۸.

(2). نهج البلاغة،حكمت203.

عطش در کربلا

جمع بندی

پرسش:
طبق نقل برخی منابع امام حسین(ع) و یارانش شب عاشورا غسل کرده اند و از سویی دیگر بسیار در مورد تشنگی روز عاشورا سخن گفته می شود. در حالیکه شب قبلش آب برای غسل وجود داشته است؟این چگونه قابل جمع است؟

پاسخ:
قبل از بیان کیفیت تشنگی در واقعه عاشورا باید به این نکته اشاره کنیم که متأسفانه در بیان عظمت و بزرگی حادثه کربلا و رذالت و پستی دشمنان و در مقابل بزرگی و منزلت الهی شهدای کربلا و نیز اهداف والای الهی و انسانی قیام امام حسین(ع)،موضوع تشنگی بگونه ای مطرح شده است که دیگر ابعاد والای این قیام تحت الشعاع قرار گرفته و کمتر بدان توجه شده است.نیز در نقل چگونگی شهادت طفل شیرخوار اباعبدالله الحسین(ع) هم نقلی شهرت پیدا کرده است که در منابع و مقاتل شهرت چندانی نداشته و از قرن ششم بر سر زبان ها افتاده است.

از گزارش‏هاى معتبر تاريخى، چنين به دست مى‏آيد كه سه روز قبل از شهادت امام حسين (ع) (در روز هفتم محرّم) دستورى از عبيداللَّه بن زياد از اين قرار به عمر بن سعد ابلاغ شد كه: «بين حسين و آب فاصله انداز و مگذار كه قطره‏اى از آن بنوشند» و اين عمل را نوعى انتقام در مقابل بستن آب بر عثمان تلقى كرد.(1)
ابن سعد به مجرد دريافت اين دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شريعه فرات به منظور جلوگيرى از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب كرد.(2) در اين دو سه روز امام (ع) و يارانش از طرق مختلف سعى در دسترسى به آب داشتند زيرا تحمل تشنگى در آن بيابان سوزان- به ويژه با آن كاروان مشتمل بر زنان و كودكان- بسيار طاقت فرسا بود.
در برخى از گزارش‏ها چنين آمده است: امام حسين (ع) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاه‏هايى كرده بود اما وقتى گزارش آن به ابن زياد رسيد و او دستور شدّت عمل بيشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ كرد.(3)
همچنين گزارشى از حمله شبانه حضرت عباس (ع) به همراه سى سوار و بيست پياده به پرچمدارى نافع بن هلال به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگيرى با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر كردن بيست مشك آب مى‏شوند.(4)
زمان دقيق اين گزارش نقل نشده است. اما در آن عبارت «ولمّا اشتد على الحسين و اصحابه العطش» (چون تشنگى بر حسين و يارانش فشار آورد) آمده است.
برخى از گزارش‏ها حكايت از ريختن آب از سوى امام (ع) بر چهره خواهرش زينب (س) در شب عاشورا دارد زيرا وقتى او اشعار آن حضرت مبنى بر نزديك بودن شهادتش را شنيد، از حال رفته بود.(5)
اين گزارش اجمالًا دلالت بر وجود آب در شب عاشورا مى‏كند علامه مجلسى در بحارالانوار مسأله عدم مضيقه آب را در صبح روز عاشورا- حتى براى آشاميدن- با صراحت بيشترى مطرح مى‏كند. در اين گزارش چنين آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء يكن آخر زادكم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون اكفانكم ثم صلّى بهم الفجر»(6) «سپس امام (ع) به اصحاب خود فرمود: برخيزيد و آب بنوشيد كه آخرين آذوقه شما از دنيا است و وضو بگيريد و غسل كنيد و لباس‏هاى خود را با آن بشوييد تا كفن‏هاى شما باشد. آن‏گاه امام (ع) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».
از عبارت «يكن آخر زادكم» و نيز از گزارش‏هاى مربوط به روز عاشورا چنين استفاده مى‏شود كه پس از اتمام اين ذخيره آبى، ديگر دسترسى به آب ميسّر نشد و امام (ع) و ياران و خاندانش در آن گرماى طاقت فرساى كربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگين با دشمن با تشنگى شديد نيز دست به گريبان بودند.
علامه مجلسى (ره) در ادامه گزارش خود سخن از ريشخند يكى از لشكريان عمر بن سعد به نام تميم بن حصين خزارى به ميان آورده كه مى‏گويد:
«اى حسين، و اى ياران حسين آيا به آب فرات نمى‏نگريد كه چگونه همانند شكم مار مى‏درخشد به خداوند سوگند از آن قطره‏اى نخواهيد آشاميد تا آنكه مرگ را دريابيد»(7)
حرّ نيز در روز عاشورا و در هنگام نصيحت به كوفيان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسى امام (ع) و يارانش به آب فرات توبيخ كرده است.(8)
همچنين گزارش تلاش امام (ع) براى به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ريشخند او به آن حضرت و نفرين امام (ع) بر او در برخى از منابع آمده است.(9)
علامه مجلسى (ره) روايتى را نقل مى‏كند كه مضمون آن درخواست عباس بن علي براى مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام (ع) به منظور آوردن آب براى اطفال و كودكان حرم مى‏باشد. همان‏گونه كه مشهور است، عباس (ع) موفق به آورن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسيد.(10)

نکته مهم و قابل توجه این است که باید دقت داشته باشیم براي اينكه انسان دچار تشنگي شود،نياز نيست حتماً از چند روز قبل دسترسي به آب نداشته باشد،بلكه با توجه به نوع جنگ آن دوره كه تن به تن و با شمشير بوده، آن هم در هواي گرم و ممانعت دشمن از دسترسي به آب، قطعاً انسان را به شدت با تشنگي مواجه خواهد كرد.علاوه بر این خود بستن آب به روی دیگران ولو دشمن کاری ناجوانمردانه و غیرانسانی است که هیچ توجیهی ندارد،آنهم بستن آب به روی شخصی که چند روز قبل از این نه تنها نیروهای دشمن بلکه اسب های آنها را با آبی که برای ادامه مسیر مسافرت برای رفع نیاز خود و زنان و کودکان همراه خود ذخیره کرده بود،سیرآب کرده بود.این اقدام جوانمردانه و بزرگوارانه و انسانی امام حسین(ع) در سیرآب کردن لشکر حر،پستی و رذالت و ناجوانمردی لشکر کوفه را چند برابر می کند.

ادامه ...

پرسش:
خیلی از افراد در هوای گرم تابستان با زبان روزه کارگری می کنند و تشنگی را تحمل می کنند،پس تشنگی امام حسین(ع) و یارانش نباید خیلی چیز مهمی باشد.پس چرا اینقدر روی تشنگی مانور داده می شود؟

پاسخ:
امام علی(علیه السلام) و دیگر ائمه و نیز مومنین فراوانی در مناطق مختلف در هوای گرم و سوزان با زبان روزه به کار و تلاش مشغولند،اما این به معنای این نیست که تشنه نمی شوند یا تحمل آن برایشان خیلی راحت است.قطعاً کار و تلاش و تحرک بدنی نه تنها در هوای داغ و سوزان،بلکه در هوای خنک هم سبب تشنگی و اذیت شدن انسان می شود.اما در مورد تشنگی در روز عاشورا علاوه بر مطالبی که در پستهای گذشته عرض شد،نکاتی عرض می کنم:

1- عمل لشکریان یزید در بستن آب به روی امام حسین(ع) و یارانش قطعاً عملی ناجوانمردانه و بیرحمانه است.در حالی که طبق منابع معتبر و متعدد تاریخی،زمانی که لشکریان حرّ با امام ملاقات کرده بودند،امام حسین(ع) نه تنها تمام سربازان حر را سیرآب کردند،بلکه اسبهای آنها را هم سیرآب کردند(11)،آنهم با آبی که به همراه داشتند.

2- اصولاً در هیچ‏یك از منابع متقدّم به محوریت و اهمیّت مسأله عطش - چنان‏كه در بین منابع متأخر و برخی مداحان مشهور شد - برخورد نمی‏كنیم. جالب آنكه با مطالعه دقیق رجزها و اشعار حماسی امام(ع) و یارانش در معركه نبرد، هیچ‏گونه اشاره ‏ای به مسأله تشنگی و فشار آن نمی‏ بینیم.
بالعكس آنچه در این اشعار و نیز كلمات و عبارات امام(ع) در روز عاشورا می‏بینیم، سراسر حكایت از عزّت، حماسه و سربلندی دارد. به عنوان مثال كافی است اشاره كنیم كه این عبارت مشهور در بحبوحه نبرد روز عاشورا از امام حسین(ع) صادر شده است: «الا و ان الدعی بن الدعی قد ركزنی بین اثنتین بین السلّة و الذلّة و هیهات منا الذلّة یابی اللَّه ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوف حمیّة و نفوس ابیّة من ان نؤثر طاعة اللئام علی مصارع الكرام»(12). «آگاه باشید كه زنازاده پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است: یا با شمشیر كشیده آماده جنگ شوم یا لباس ذلّت بپوشم و با یزید بیعت كنم؛ ولی ذلّت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنان و پرورده ‏شدگان دامن‏های پاك و اشخاص با حمیّت و مردان با غیرت، چنین كاری را بر ما روا نمی ‏دانند كه ذلّت اطاعت از مردم پست را بر كشته شدن با عزّت ترجیح دهیم».

متأسفانه در برخی مجالس و محافل عزاداری، محور عزّت و حماسه و سربلندی در این نهضت كم‏رنگ‏تر شده و در عوض رقّت و عطوفت بر امام(ع) به عنوان محور اصلی مورد توجه قرار گرفته است. عده ‏ای به منظور هر چه رقیق‏تر نشان دادن صحنه كربلا، برخی از گزارش‏های غیرواقعی افزوده ‏اند و در برخی از موارد، چهره‏ ای ذلیلانه از امام(ع) به نمایش گذاشته ‏اند. آری گرچه این گزارش‏ها در آوردن اشك حتی از سنگ كارساز است؛ اما از سوی دیگر بر چهره عزّتمندانه امام حسین(ع) و عاشورا خدشه وارد می‏كند. و شیعیان فرهیخته را در تحلیل‏ها با چالش‏های اساسی روبه رو می‏سازد. بدین ترتیب با بهانه دادن به دست دشمنان، كاری‏ترین ضربات بر عزت‏مداری شیعه وارد می‏شود(13).

ادامه ...

پرسش:
در تمامی روایات گریه بر امام حسین علیه السلام بسیار باارزش شمرده شده و اجر بسیاری برای آن درنظر گرفته شده است. دلیل گریه بر امام حسین علیه السلام چیست؟

پاسخ:
ائمه معصومین(ع) در برپایی مجالس سوگواری و عزاداری برای خاندان عصمت و طهارت(ع) و خصوصاً حضرت اباعبدالله(ع) تأكید زیادی نموده‏ اند. امام رضا(ع) در این مورد می‏فرماید: «كسی كه مصیبت‏های ما را بیان كند و به خاطر آنچه بر ما وارد شده است بگرید روز قیامت با ما و در درجه ما است و فردی كه مصائب ما برایش بیان شود و اشك بریزد و بگریاند در روز قیامت كه تمامی چشم‏ها گریان است چشم او گریان نخواهد بود و...»، (14).

گریه عوامل مختلفی دارد:
1- گاهی گریه نشانگر عجز و زبونی است مثل گریه ی شخص ناتوان، در برابر ظالم . (در این نوع از گریه ، گریه کننده با گریه اش تقاضای دلسوزی از طرف ظالم را دارد.)
این چنین گریه‏ ای مورد تأیید اسلام نیست، و ما معتقدیم که: اشک کباب موجب طغیان آتش است.

2- و گاهی هم گریه بخاطر ترس از آینده تاریک و ابهام در آن است‏، چه اینکه گفته ‏اند:

گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست صبح نزدیک است و در فکر شب تار خود است.
این هم از نظر اسلام وجهی ندارد.
و اما گریه بر امام حسین(ع) نه این است و نه آن؛ بلکه گریه ‏ای است که نمایانگر پیوند عاطفی با اهداف ابا عبدالله(ع) می‏باشد.
حكمت گريه بر اباعبدالله (ع) تنها به جهت قربانى شدن، مظلوميت و به اسارت درآمدن خانواده ي ايشان نبود؛ تا گفته شود كه آن حضرت با شهادت خويش به مقامات عالي رسيده ‏اند و ديگر اشك ريختن براى او چه معنا دارد؟ گرچه حتّي اگر هيچ حكمت ديگري هم نداشت باز گريه بر او سزاوار بود؛ چون اين گريه يك واكنش عاطفي و عاشقانه است كه دليلش حبّ است؛ نه حبّ فاميلي كه كهنه مي شود؛ بلكه حبّ ايماني كه تا ايمان هست تازه است.

ائمه(ع) حقيقتاً براي آن بزرگوار مي گريستند؛ و گريه ي آنها گريه عشق است؛ سوز دل است. لازمه ي انسانيّت آنهاست. شرط عاشقي است. امّا در ضمن همين گريه ي عاشقانه و فطري، اهدافي سياسي و اجتماعي و تربيتي و ... نيز وجود دارد. لذا آن بزرگواران براي آنهايي هم كه چنين عشقي را نمي فهمند تا ناخودآگاه اشك بريزند، توصيه مي كنند كه گريه كنيد! به اميد ثواب هم شده گريه كنيد!
امّا چرا اين همه توصيه؟

به خاطر فوايد فرواني كه در اين گريه وجود دارد؛ كه به پاره اي از آنها اشاره مي شود.

1ـ در روانشانسي ثابت شده كه اگر كسي رفتار ناشي از يك حالت روحي را تقليد كند، آن حالت روحي در او نيز نمودار مي شود. مثلاً كسي كه خوشحال است با حالت خاصّي مي خندد. حال اگر شخصي غير خوشحال دقيقاً با همان حالت شروع به خنديدن كند، حقيقتاً حالت خوشحالي در وجود او نمودار مي شود. اين اصل روانشناختي را اهل بيت(ع) نيز بيان داشته اند. امير مومنان(ع) طبق همين اصل فرمودند: « إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُم‏ ــــ اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى بزن ( مثل افراد بردبار رفتار كن) ! زيرا كم تّفاق مي افتد كه كسى خود را شبيه گروهي كند و از آنان نگردد » (15)
عشق ايماني به امام حسين(ع) شخص عاشق را از درون وا مي دارد كه بر مظلوميّت معشوق خود بگريد؛ و هر چه معرفتش به مراتب وجودي معشوقش فرزونتر و ايمانش به او بيشتر شود، اين عشق نيز شديدتر و به تَبَعش، آن گريه هم شديدتر مي شود. گريه اي كه دست خود شخص نيست؛ گريه اي كه به صورت خودكار از دل عاشق مي جوشد؛ و تا آن عشق هست، آن جوشش هم وجود خواهد داشت. حال كسي كه عاشق امام حسين(ع) نيست، اگر مثل عاشقان آن حضرت گريه نمايد؛ و از گريه ي آنها تقليد كند، كم كم او نيز آن حالت عاشقي و شيدايي نسبت به امام حسين(ع) را تجربه خواهد نمود. و غرض اهل بيت(ع) از اين همه توصيه آن است كه اين حالت در شيعيان پديدار گردد. چرا كه فوايد فرواني در اين حالت عاشقانه است. همين حالت عاشقانه است كه شهداي كربلا را در برابر لشكري سي هزار نفره پايدار كرده بود. همين حالت است كه باعث مي شد سربداران شعار دهند:« سر به دار مي دهيم، تن به ذلّت نمي دهيم». همين حالت است كه باعث مي شود حسين فهميده نارنجك به خود ببندد و زير تانك دشمن رود. همين حالت است كه شهيد چمران درست مي كند. شما اگر كتابهاي شهيد چمران را بخوانيد، اين شيدايي را به وضوح در نوشته هاي او مي بينيد. آنچه يك دكتراي فيزيك پلاسما را از آمريكا به لبنان و از لبنان به ايران، و از مجلس شوراي اسلامي به جبهه هاي حقّ عليه باطل مي كشد همين شيدايي شگفتي ساز است. آنچه باعث مي شود بسيجي ما با اختيار خويش پا در ميدان مين بگذارد تا راه باز كند، همين حالت عاشقي و شيدايي است. آنچه باعث مي شود مادر دو شهيد، فرزند سومش را هم به جبهه بفرستد، همين حالت عاشقي است. آنچه گروه اندكي به نام حزب الله لبنان را در برابر قوي ترين ارتش منطقه شير غرّان كرده، همين حالت عاشقي است. و ... .

2ـ وقتي كسي اين حالت عاشقانه را در خود زنده نمود پيوند عميق عاطفى ميان او و الگوى راستين هدايت و مبارزه با ظلم و ذلّت ناپذيري پديدار خواهد شد. در نتيجه او نيز چنين روحيّه اي را پيدا خواهد نمود.

3ـ اين گريه ها در صحنه ي جمعي، نوعي اعلام وفادارى نسبت به رهبران و پيشوايان دينى و مكتبي نيز هست. لذا مؤمنان شيعه در هر زماني با نام امام حسين(ع) با رهبر ديني خود اعلام وفاداري مي كنند؛ كه نمونه اش را در انقلاب اسلامي ديديم و مي بينيم؛ كه واضحترين نمودش در دفاع مقدّس بود. شعار « ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند» كه يك شعار توأم با شعور سياسي است، برآيند همين گريه هاست.

4ـ در اين مراسمات و گريه ها، تاريخ كربلا نيز به عنوان نماد ذلّت ناپذيري و ظلم ستيزي زنده مي ماند. و عاقلان دانند كه نمادها چه نقش عظيمي در اشاعه ي يك فرهنگ و سمت و سو دادن به حركتهاي اجتماعي دارند. لذا ملاحظه مي كنيد كه غربي ها با چه حجم عظيمي از نمادها استفاده مي كنند براي اشاعه ي فرهنگ خودشان. دقيقاً به همين سبب هم بود كه در طول تاريخ، حكّام ظالم، سعي داشتند قبر امام حسين(ع) را محو سازند. چون متوجّه شده بودند كه كربلا و عاشورا تبديل شده است به نماد مبارزه با ظلم؛ آن هم از نوع مبارزه ي شهادت طلبانه كه ستمگران عالم هيچ راه مقابله اي براي آن ندارند. چون راه سركوب مردم، ترساندن آنها از مرگ است؛ امّا با كسي كه شعار مي دهد يا پيروز مي شويم يا شهيد، چه مي توان كرد؟ لذا جبّاران زمان بارها قبر شريف آن حضرت را شخم زدند و در آن گندم كاشتند؛ ولي مردم آن گندم ها را به تبرّك بردند. پس چاره را در آن ديدند كه بخشي از فرات را به سمت كربلا باز كنند تا قبر شريف زير آب رود. مردم آمدند و آب آن منطقه را به تبرّك بردند. امروز هم ملاحظه مي كنيد كه مذهب دست ساز انگليس، يعني وهّابيّت، دقيقاً همان شيوه را در پيش گرفته و مي خواهد اين نمادها را نابود سازد. لذا يا به حرمهاي شريف حمله مي كنند يا به مجالس عزاداري. اسرائيلي ها هم بارها گفته اند كه قوّت و قدرت شيعه در سه چيز است. در يادآوري جريان كربلا، در فرهنگ مهدويّت و انتظار و در تبعيّت از فقهاي زمان شناس.

پى‏نوشت‏ ها:
(1). بلاذرى، انساب الاشراف، تحقيق محمد باقر المحمودي، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، ط الأولى، 1977/1397. ج 3، ص180.
(2). همان‏.
(3). الفتوح، ابن اعثم الكوفى (م 314)، تحقيق على شيرى، بيروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991، ج 5، ص 91:«فقد بلغنى ان الحسين يشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود عليك كتابى هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضيق عليهم و لا تدعهم يشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة».
(4). وقعة الطف،ابي مخنف، ص 152.
(5). تاريخ يعقوبى، بيروت، دار صادر، بى تا. ج 2، ص 244.
(6). بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 44، ص 317.
(7). بحارالانوار، ج 44، ص 317.
(8). انساب الاشراف، بلاذري، ج 3، ص 189.
(9). بحارالانوار، ج 45، ص 51.
(10). بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42.
(11). تاریخ طبری ج5ص400-401؛الارشاد ج2ص77-78
(12). الهوف، ص 123 و 124
(13). به جهت آگاهی بیشتر از نفش عزت‏ طلبی در نهضت امام(ع) و چگونگی چالش آن با این روایت‏های دروغین و كیفیت متن و سند این روایات ر.ك: مقاله «عزت‏ طلبی در نهضت امام حسین(ع)»، نعمت اللَّه صفری فروشانی، مندرج در مجله حكومت اسلامی، ش 26، ص 79 - 116.
(14). بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۸.
(15). نهج البلاغة،حكمت203.

موضوع قفل شده است