مناظره کوتاه با یک وهابی در مسجد النبی (ص)، حجت الاسلام روانبخش

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مناظره کوتاه با یک وهابی در مسجد النبی (ص)، حجت الاسلام روانبخش

امسال خداوند عنایت فرمود و ما را برای مهمانی خانه اش و زیارت قبور پیامبر و امامان غریب بقیع و قبر گم شده حضرت زهرا طلبید خدارا بر این نعمت شاکریم. یکی از نعمت هایی که سفر حج دارد ارتباط با مسلمانان دیگر کشور ها ست در این مدت چند روزه با این که بنده روحانی کاروان هستم و فرصت مناسبی برای برقراری این ارتباط ندارم ولی در عین حال گاهی اوقات به هنگام نماز یا زیارت این توفیق حاصل می شود امروز دوشنبه زمانی که برای نماز مغرب به مسجد النبی رفتم روی سجاده ای که تهیه شده بود و در اختیار حجاج قرار داده بود ایستاده بودم ناگهان یکی از روحانیون وهابی وارد شد وگفت برای چه روی فرش سجاده انداخته اید؟ گفتم چون نظیف تر است. گفت شما دیوانه اید! گفتم به هنگام نماز آن هم در مسجد پیامبر به مومنین اهانت می کنید! گفت شما مومن نیستید. نماز جماعت آغاز شد و به نماز ایستادیم پس از نماز او را صدا زدم و از او پرسیدم شما مارا مسلمان نمی دانید؟ گفت خیر. گفتم شما مسلمانید و مومن؟ پاسخ داد آری. گفتم اولا: اگر کافر هستیم چرا حکومت شما کفار را به مکه و مدینه و مسجد النبی (ص) که ممنوع است راه می دهد؟ ثانیا: حتما قرآن بلد هستید و به آن عمل می کنید ؟ گفت بله. گفتم لااقل شما که مسلمانید و قرآن می خوانید به این آیه قرآن که می فرماید "ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله ... به کفار فحش ندهید" عمل کرده، به ما فحش ندهید. ثالثا: آیا هر کس در مسجد روی فرش ها سجاده پهن کرده است دیوانه است گفت بله! تعدادی اهل سنت رانشانش دادم که در همان صف روی سجاده هایشان نشسته بودند و نماز می خواندند. گفتم این ها هم دیوانه اند؟ گفت نه این ها حتما به دلیلی بوده است گفتم ماهم حتما دلیلی داشته ایم. دلیل ما این است که اولا سجاده ها نظیف ترند و ثانیا همان گونه که در فقه مذاهب اربعه اختلافاتی وجود دارد بین فقه جعفری و بقیه اهل سنت نیز اختلافاتی وجود دارد مثلا نمار خواندن با دست بسته در فقه مالکی و جعفری استحباب ندارد ولی در فقه مذاهب حنبلی و حنفی و شافعی با اندک تفاوتی مستحب است در باره محل سجده نیز این اختلاف میان شیعه و سنی وجود دارد اهل سنت بر همه چیز سجده می کنند ولی در مذهب جعفری بر هر چیزی سجده جایز نیست بلکه باید بر زمین اعم از خاک و سنگ و آن چه از زمین می روید باشد، مشروط بر این که خوردنی نباشد. پیامبر خدا فرمودند " جعلت لی الارض مسجدا و طهورا" زمین پاک برای من محل سجده قرار داده شده است. بر همین اساس پیامبر در زمان خودش روی زمین و حصیر خرما نماز می خواند ولی در آن زمان این فرش های پلاستیکی وجود نداشت. اگر شما ادعا می کنید که سنت پیامبر عمل می کنید سعی کنید روی زمین و حصیر نماز بخوانید نه این که مسلمانانی که به این سنت عمل می کنند به باد تمسخر بگیرید و حتی روی سنگ هم که می ایستید سجاده پهن کرده، روی فرش نماز بخوانید.

وی پرسید نظرشما راجع به صحابه چیست؟ آیا آن ها را دوست دارید؟ گفتم آن ها را دوست داریم ولی همان گونه که در قرآن آمده است " تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض، بعضی از پیامبران را بر بعض دیگر برتری دادیم" مقام صحابه نیز به یک اندازه نیست؛ برخی از آن ها بر بعض دیگر برتری دارند . پرسید کدام یک از صحابه برترند؟ فکرمی کنم سلمان. پرسید چرا؟ برای این که حضرت رسول (ص) در جنگ احزاب در باره ایشان فرمودند "سلمان منا اهل البیت "

وهابی:پس مقام علی بن ابی طالب از سلمان پایین تر است؟

پاسخ :خیر، ایشان از خود اهل بیت هستند.

وهابی: شما نسبت به هیچ یک از صحابه بد نمی گویید؟

پاسخ: البته صرف صحابه بودن عصمت نمی آورد آن ها تا در مسیر اسلام و خط رسول مکرم اسلام بوده اند محترم می شماریم.

وهابی: شما شیعیان به پیامبر و امامانتان استغاثه و استمداد می کنید و این شرک است از غیر او نباید چیزی خواست.

پاسخ: اگر ازقرآن برایت استدلال کنم که از غیر خدا مثل پیامبر چیزی خواستن مانعی ندارد می پذیرید؟

وهابی: در قرآن چنین آیه ای وجود ندارد.

پاسخ: در سوره انعام آمده است"ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما" در این آیه خود خداوند مردم را برای بخششش گناهانشان به درب خانه پیامبر فرستاده می فرماید اگر پس از گناه به سراغ شما بیایند و طلب مغفرت کنند و شما نیز برای آن ها طلب مغفرت کنید قطعا ان ها را خواهم بخشید. در این آیه تصریح شده که واسطه قرار دادن پیامبربرای طلب بخشش نه تنها ممنوع نیست که سفارش هم شده است.

وهابی : این آیه مربوط به زمان حیات پیامبر است.الآن پیامبر مرده وهیچ گونه حیاتی ندارد نه چیزی می فهمد ونه درک می کند .نه چیزی می شنود!( در این جا تعدادی از کردهای سنی عراق که این مباحثه را گوش می کردند به او اعتراض کردند و گفتند ما این حرف های شما را قبول نداریم ما معتقدیم پیامبر می فهمد و درک می کند)

پاسخ: اولا بحث ما درباره خواستن از غیر خداست حیات و ممات فرد در آن دخالتی ندارد اگر استغاثه به غیر خدا جایز نیست زنده بودن و مرده بودن آن دخالتی ندارد. براستی خواستن از غیر خدا که در قید حیات باشد از نظر شما مانعی ندارد؟ پس اشکال شما دراستغاثه نیست اشکال در این است که پیامبر و امامان در قید حیات نیستند و از آن ها نمی توان چیزی خواست یعنی اگر زنده بودند مانعی ندارد. اگر برای شما ثابت کنم که آن ها زنده اند اشکال شما برطرف می شود. روی پنجره خانه حضرت نوشته اید" هنا محل السلام علی رسو ل الله " اگر چیزی نمی فهمد چگونه به ایشان سلام می کنید؟

وهابی: او عند الله زنده است و ملائکه مامورند تا این سلام را به ایشان برسانند.

پاسخ: ماهم نمی گوییم که حضرت در قبر زنده اند بلکه عند الله زنده اند همان گونه که ملایکه سلام ها را به ایشان می رسانند استغاثه ها راهم به ایشان می رسانند. همان گونه که پاسخ سلام که واجب است به شما داده می شود پاسخ ما نیز داده می شود و مشکل ما حل می گردد. مردم ما حتی اهل سنت در کشور ما بارها با استغا ثه خود نسبت به امامان علیهم السلام بویژه امام رضا (ع) شفا گرفته و مشکلات خود را حل کرده اند. ما بر اساس آموزه های قر آن "ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون" معتقدیم امامان و پیامبر( ص) زنده اند ولی شما شعور درک این حیات را ندارید. چگونه می شود شهیدی که در راه خدا و پیامبر و ائمه کشته شده زنده باشد ولی پیامبر و ائمه که خلفای خدا بر زمین هستند از هیچ حیاتی برخوردار نباشند؟

در این لحظه وی از شدت خجالت سرش را به زیر افکنده بود وفکر می کرد که چه پاسخی بدهد. به او گفتم قرآن ما را به تدبر و تفکر دعوت کرده است سعی کن هر آن چه را که به شما می گویند در باره اش تامل کنی و از اظهار نظر عجولانه بپرهیزی. بحث پایان یافت و به یک دیگر دست خداحافظی دادیم ورفت

جوانی که با دیدن مختارنامه شیعه شد

"درّزاده" جوان باهوش و با استعداد است. وی در شهرستان نیکشهر تحصیل می کند و بیش از یک هفته است که به مذهب اهل بیت (ع) گرویده است.
او درباره چگونگی شیعه شدنش چنین می گوید: از زمانی که فیلم مختار از تلویزیون پخش می شد هر هفته این فیلم را می دیدم. خیلی علاقه به این فیلم داشتم. از قسمت هایی که خیلی من را متاثر کرد آنجا بود که صحنه هایی از واقعه ی کربلا را به تصویر کشیده بودند که دل هر سنگی را آب می کرد.
آنجا که امام حسین (ع) و اصحابش نماز می خواندند و آن لعنتی ها به طرفشان تیر پرتاب می کردند دلم شکست و اشک هایم برروی گونه هایم سرازیر شد. به خود گفتم مگر امام حسین (ع) نوه پیامبر نبود؟ مگر پیامبر جلوی اصحاب نوه های خود را احترام و نوازش نمی کرد؟ مگر نه این است که نگه داشتن احترام فرزند احترام به پدر و جد است؟ مگر در قرآن کریم پیامبر نفرموده: از شما هیچ اجر و مزدی در برابر رسالتم نمی خواهم مگر اینکه نزدیکان من را دوست بدارید؟ پس چرا اینگونه فرزندان پیامبر (ص) را به فجیع ترین وضع به شهادت رساندند؟ مگر چه جرمی مرتکب شده بودند؟
مدام این سوالات را در ذهنم مرور می کردم و صحنه های کربلا را تصور می کردم. ولی قضیه برای من حل نمی شد.

از ملاها درباره فیلم مختار سوال می کردم می گفتند: دیدن این فیلم حرام است و این فیلم دروغ را شیعیان ساخته اند برای اینکه اهل سنت را بد نام کنند.
پرسیدم: کجای فیلم علیه شما اهل سنت است؟
گفت: آنجا که عبیدالله بن زیاد مثل سنی ها وضو می گرفت. از دلیلی که آورد در دلم خندیدم و گفتم: ابن زیاد شیعه بود یا سنی؟
گفت: سنی.
گفتم: پس چه توهینی به شما کرده اند. گفت: با حالت تمسخر و خنده دار آن را نشان داده است. دیگر با ملا بحث نکردم که مبادا به من شک کند زیرا اگر کسی با آنها بحث کند وآنها را سوال پیچ کند سریع برچسب تشیع می زنند.
به خود می گفتم در آخر فیلم اسامی کتاب هایی که بر اساس آن فیلم را ساخته اند با تمام مشخصاتشان را نمایش می دهند بیشتر آنها کتاب های تاریخی اهل سنت است اگر دروغ است چرا تاریخ نویسان سنی آن را نقل کرده اند و اگر راست است چرا ملاها و مولوی ها می گویند دروغ است؟
برای من یک سوال مهم پیش آمده بود که چرا اهل سنت مانند شیعه اینقدر به اهل بیت اظهار علاقه نمی کنند؟
وقتی از یک مولوی سوال کردم آیا حاضرید یزید را به خاطر جنایاتی که کرده لعن کنید؟
گفت: نه.
گفتم چرا؟
گفت: خب یک اشتباهی مرتکب شده لعن کردن کار من و شما نیست. لعن کردن کار خدا است و خدا می داند چه کسی را لعن کند و چه کسی را لعن نکند.
گفتم: اگر ما دعا کنیم که لعنت خدا بر یزید باد آیا اشکال دارد؟
گفت: نه.
گفتم: همین کار را حاضرید بکنید؟
گفت: نه!
گفتم: آیا یزید با سه جنایتی که در ۳ سال حکومتش انجام داد که سال اول امام حسین (ع) و یارانش را شهید کرد و سال دوم به مدینه حمله کرد و تا سه روز جنایت هایی به بار آورد که زبان از گفتن آن قاصر است و سال سوم کعبه قبله گاه مسلمین را به آتش کشید باز هم شما نمی خواهید او را لعن و نفرین کنید؟ پس چه کسانی مستحق لعن هستند؟!

از یکی از دوستان شماره یک روحانی شیعه را گرفتم و از او این سوالها را پرسیدم. حرف عجیبی زد که تنم را به لرزه در آورد و پنجره ی جدیدی را مقابل من باز کرد.

می گفت: یکی از علمای اهل سنت به نام سعد الدین تفتازانی در کتاب شرح المقاصد از این راز پرده برداشته و در بیان علت اینکه چرا علمای اهل سنت حاضر نیستند بر یزید لعن کنند می گوید: فان قلت فمن علمأ المذهب من لم یجوز اللعن علی الیزید مع علمهم بانه یستحق ذلک و یزید قلت تحامیاً من ان یرتقی الی الاعلی فالاعلی. «اگر بگویید پس چرا برخی از علمای مذهب ما لعن یزید را تجویز نمی‏کنند با این که می‏دانند یزید استحقاق لعن و بیشتر از لعن دارد؟من پاسخ می‏گویم که هدف آنها پیشگیری از رواج و سرایت آن به شخصیت‏های برتر است» شرح‌ المقاصد، ج‌ ۵، ص‌ ۳۱۱
گفتم: چطور؟ بیشتر توضیح دهید.

گفت: اهل سنت حاضر به لعن یزید نیستند چون اگر یزید زیر سوال برود این سوال پیش می آید که این فرد فاسد و بی دین را چه کسی خلیفه مسلمین قرار داده؟ می گویند: معاویه! پس معاویه با وجود اینکه می دانست فرزندش چنین موجود فاسدی است ولی به زور از مردم برای او بیعت گرفت. پس معاویه در جنایات یزید شریک است و معاویه زیر سوال می رود. حال چه کسی معاویه با این اوصافی که داشت حاکم شام قرار داد؟ جواب می دهند: خلیفه ی دوم عمر بن خطاب.
چون با لعن یزید، عمر بن خطاب زیر سوال می رود حاضر به لعن یزید نیستند تا مبادا کار خلیفه ی دوم زیر سوال نرود.

با تعجب پرسیدم: پس عمر در شهادت امام حسین (ع) دست داشته است؟!
گفت: به صورت غیر مستقیم بله. چون مسیر امامت را عوض کردند و جاده اصلی را کج کردند و آخرش به آنجا رسید که نوه پیامبر (ص) را با لب تشنه بین دو رودخانه شهید کردند و یک سوال اساسی باقی مانده که چرا عمر بن خطاب در دوران خلافتش همه ی استاندارن خود را جابجا کرد و تنها استانداری که نه خلیفه دوم و نه خلیفه ی سوم او را تغییر ندادند معاویه بن ابی سفیان بود؟! آنقدر او را بر سر قدرت نگه داشتند که وقتی زمان خلافت ظاهری امیرالمومنین ایشان تصمیم می گیرد او را از مسند قدرت پیاده کند به جنگ حضرت می آید و خون هزاران مسلمان را بر زمین می ریزد!

از راهنمایی های آن روحانی تشکر کردم و با او خداحاقظی کردم و به خود گفتم: حال که علمای اهل سنت برای زیر سوال نرفتن خلفای خود حاضرند بر تن یزید ملعون لباس قداست بپوشانند پس بسیاری از حقایق است که آن را کتمان کرده اند و حاضر نیستند بازگو کنند تا مبادا بزرگانشان زیر سوال بروند.
از آنجا فهمیدم که راز انکار شهادت حضرت زهرا (س) آن هم در اوج جوانی، همین مسئله ی زیر سوال نرفتن صحابه است و الا هیچ دلیل منطقی و ثابتی برای درگذشت حضرت زهرا (س) ندارند و مولوی ها خود را به این در و آن در می زنند تا دلیل قانع کننده ای برای سوالات بی شمار اهل سنت بیایند!
با این حقایقی که یافتم به هیچ وجه نمی توانستم خود را قانع کنم که در روز قیامت در برابر سوال پیامبر (ص) درباره اهل بیت خود چه پاسخی بدهم جز اینکه به مذهب نورانی اهل بیت (ع) بپیوندم و شیعه شدم.

هنوز خانواده ام از شیعه شدنم خبر ندارند. گاهی درباره امام حسین (ع) و ظلم هایی که در حقشان شده با آنها صحبت می کنم ولی آنها فقط گوش می دهند و هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. از خداوند متعال که صاحب قلوب است می خواهم قلوب آنها را به سمت اهل بیت (ع) هدایت کند.

آرزوی دارم خداوند توفیق زیارت حرم مطهر حضرت معصومه (س) و برادرش امام رضا (ع) را نصیب من بگرداند و با فقر اقتصادی که داریم اگر مومنین بانی خیر نشوند بعید است به این زودی ها بتوانم حرم با صفا و نورانی کریمه ی اهل بیت و ثامن الحجج (ع)را زیارت کنم.

فوق العاده بود. مخصوصا اين بخش انتهايي يعني مسلمان شدن اون جوون. آدم بعضي جاها گريش مي گرفت

موضوع قفل شده است