جمع بندی شهاب سنگ؛ از قرآن تا واقعیت

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شهاب سنگ؛ از قرآن تا واقعیت

سلام
در آیاتی از قران درباره ی شهاب سنگا چیزایی نوشته که قابل تامله!

تفسیر المیزان(خلاصه) آیات 8 و 9 سوره ی جن!
" Dirol (و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا):(و ما با آسمان تماس گرفتیم و دیدیم پر از نگهبانان قوی و شهابها گشته است )
9) (و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهابا رصدا):(بااینکه ما قبلا براحتی در آسمان بگوش می نشستیم ولی حالا هر کس بخواهد چیزی بشنود، شهابها را در کمین می بیند)جنیان در ادامه می گویند ما به آسمان نزدیک شده و به آن صعود کردیم و دیدیم که آسمان مملو از نگهبانان قدرتمندی است که بوسیله شهابها مانع از استراق سمع شیاطن می شوند و این مسأله اخیرا پیش آمده و قبلا چنین نبود، بلکه جنیان آزادانه به آسمان بالا می رفتند و کلام ملائکه را استراق سمع می کردند، اما بعد از حدوث یک حادثه آسمانی جدید(که همان نزول قرآن و بعثت خاتم الانبیاء است )در حال حاضر هر کسی که بخواهد اخبار غیبی را استراق سمع کند شهابهائی را در کمین می بیند. "

در کل آیات دیگه ایم هست و همینطور نهج البلاغه هم مهر تاییدی به مادی بودن این شهابا زده!(خطبه 90)
شهاب از نظر علمی اشیاء فضاییه که با سطح اتمسفر زمین برخورد میکنن! این برخورد باعث میشه که سطحشون در اثر اصطکاک داغ بشه و باعث بشه که دیده بشن! این اجرام ممکنه در اثر انفجار ستاره ها به طرفی حرکت کنه و نهایتا به زمین برسه و جذبش بشه!
اما از منظر قران، این اجرام از طرف فرشته ها به طرف جن هایی که قصد استراق سمع دارن شلیک میشه!! جدای از اینکه چرا خدا باید از استراق سمع جنا بترسه، یعنی شهاب سنگا فقط از زمان تولد تا مرگ پیامبر اسلام بودن!!؟؟
از طرفی این مطلب که شهاب چیزیه که به سطح اتمسفر زمین برخورد میکنه و این تعریف قرانو اگه کنار هم بذاریم، معنیش این نیست که بارگاه الهی همین نزدیکیاست!!؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد میقات

با سلام و درود

برخی آیات مرتبط:

«وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»
و اين كه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم. و اين كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى ‏نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى ‏يابد.(جن/ 8و9)

«وَ حَفِظْنَاهَا مِن كلُ‏ِّ شَيْطَنٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْترَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ مُّبِين‏»
و آن را از هر شيطان رانده شده ‏اى حفظ كرديم؛ مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى ‏كند (و مى ‏راند).(حجر/ 17و18)

«وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ يُقْذَفُونَ مِن كلُ‏ِّ جَانِب... إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِب‏‏»
تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم. آن ها نمى ‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مى ‏گيرند ... مگر آن ها كه در لحظه ‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند، كه «شهاب ثاقب» آن ها را تعقيب مى ‏كند.(صافات/ 7و8)

بیان تفسیری:

مشهور مفسران معاصر، این تعابیر را کنایی و اشاره به امور معنوی می دانند، نه مادی و فیزیکی.

علامه طباطبایی (ره) برداشت مادی و ظاهری از این آیات را باطل و مردود دانسته و این تعابیر را کنایی می داند. ایشان چنین می آورد:

اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى ‏شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آن چه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»(عنکبوت: 29/ 43). اين گونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب.

بنا بر اين: مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى ‏تر از افق عالَم مُلک و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى ‏تر و بلندتر از زمين ماست.

و مراد از نزديک شدن شيطان ها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه شيطان ها مى ‏خواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى ‏سازند.

و يا مراد اين است كه شيطان ها خود را به حق نزديک مى ‏كنند، تا آن را با تلبيس ‏ها و نيرنگ هاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند؛ و ملائكه رشته ‏هاى ايشان را پنبه مى ‏كنند، و حق صريح را هويدا مى ‏سازند، تا همه به تلبيس آن ها پى برده، حق را حق ببينند، و باطل را باطل‏.(ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 187)

[="Tahoma"]بیانی دیگر:

در تفسیر نمونه، آمده است:

1- كلمه «سماء» (آسمان) در بسيارى از آيات قرآن به معنى همين آسمان مادى است در حالى كه در بعضى ديگر از آيات قطعا به معنى آسمان معنوى و مقام بالا است؛ لذا آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال می شود و هم در مفهوم معنوى آن.

2- «نجوم» (ستارگان) نيز يک مفهوم مادى دارد كه همين ستارگانى هستند كه در آسمان ديده مى‏ شوند، و يک مفهوم معنوى كه اشاره به دانشمندان و شخصيت هايى است كه روشنى بخش جوامع انسانى هستند.

3- از روايات متعددى كه در تفسير آيات مورد بحث وارد شده استفاده مى‏ شود كه ممنوع شدن شياطين از صعود به آسمان ها و رانده شدنشان بوسيله نجوم هنگام تولد پيامبر بود، و از بعضى از آن ها استفاده مى ‏شود كه به هنگام تولد عيسى تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پيامبر بطور كامل ممنوع گشتند.

بنا بر این: با قرائن و شواهدی كه ذكر كرديم به نظر مى ‏رسد كه منظور از آسمان، آسمان حق و حقيقت است، و شياطين همان وسوسه ‏گران هستند كه مى ‏كوشند به اين آسمان راه يابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب يعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نيرومند قلمشان آن ها را به عقب مى ‏رانند و طرد مى ‏كنند.

ولى قرآن درياى بيكران است و ممكن است دانشمندان آينده در زمينه اين آيات به حقايق تازه ‏اى دست يابند كه امروز به آن دست نيافته ‏ايم.(ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏11، ص 47-51)

[="Tahoma"]

Masood11;762944 نوشت:
جدای از اینکه چرا خدا باید از استراق سمع جنا بترسه، یعنی شهاب سنگا فقط از زمان تولد تا مرگ پیامبر اسلام بودن!!؟؟
از طرفی این مطلب که شهاب چیزیه که به سطح اتمسفر زمین برخورد میکنه و این تعریف قرانو اگه کنار هم بذاریم، معنیش این نیست که بارگاه الهی همین نزدیکیاست!!؟؟

بنابر این:

1. ممنوعیت کامل ورود شیاطین به ملکوت آسمان ها، از زمان تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به بعد بوده است، نه این که از زمان قبل تا زمان ولادت بوده است.

2. با کنایه بودن این تعابیر، دیگر اشکال های وارد شده بر مادی و فیزیکی دانستن شهاب و نزدیکی و دوری مادی و ... منتفی است.

3. مواردی هم که شما مطرح کرده اید، علاوه بر مردود بودن از نظر علمی و عقلی، با توجه به بیان تفسیری فوق نیز منتفی است.

میقات;763817 نوشت:
3. مواردی هم که شما مطرح کرده اید، علاوه بر مردود بودن از نظر علمی و عقلی، با توجه به بیان تفسیری فوق نیز منتفی است.

سلام
خب موارد زیادی هست توی قران و کتب دینی دیگه که با علم و عقل در تضاده، ولی بعنوان کنایه در نظر نمیگیرن! چه چیزی باعث میشه اونا واقعی در نظر گرفته بشن و این یکی کنایه!؟ اونم با توجه به اینکه برای موارد دیگه تنها توجیه که ارائه میشه اینه که عقل بشر نمیرسه!!
از طرفی معنای شهابو هم نوشتم! شهاب وقتی بوجود میاد که تحت تاثیر گرانش قرار بگیره! کنایه که تحت تاثیر گرانش قرار نمیگیره!!

إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْکَواکِبِ6وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ7لا يَسَّمَّعُونَ إِلَي الْمَلَإِ الْأَعْلي‏ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ8دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ9إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ

ما آسمان فرودين را به زينت ستارگان بياراستيم. (6) و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم. (7) تا سخن ساكنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوى رانده شوند. (8) تا دور گردند و براى آنهاست عذابى دايم. (9) مگر آن شيطان كه ناگهان چيزى بربايد و ناگهان شهابى ثاقب دنبالش كند. (10)

وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرينَ16وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَيْطانٍ رَجيمٍ17إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبينٌ18وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فيها مِنْ کُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ19وَ جَعَلْنا لَکُمْ فيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقينَ
و هرآينه در آسمان برجهايى آفريديم و براى بينندگانشان بياراستيم. (16) و از هر شيطان رجيمى حفظشان كرديم. (17) مگر آنكه دزدانه گوش مى‏داد و شهابى روشن تعقيبش كرد. (18) و زمين را گسترديم و در آن كوه‏هاى عظيم افكنديم. و از هر چيز به شيوه‏اى سنجيده در آن رويانيديم. (19) و معيشت شما و كسانى را كه شما روزى‏دهشان نيستيد، در آنجا قرار داديم. (20) هر چه هست خزاين آن نزد ماست و ما جز به اندازه‏اى معين آن را فرو نمى‏فرستيم. (21) و بادهاى آبستن‏كننده را فرستاديم، و از آسمان آبى نازل كرديم و شما را بدان سيراب ساختيم و شما را نرسد كه خازنان آن باشيد. (22)

چگونگي آفرينش آسمان ها

فضاي باز و پستي و بلندي و فاصله هاي وسيع آسمان هارا بدون اينكه بر چيزي تكيه كند نظام بخشيد و شكاف هاي آن را بهم آورد و هر يك را با آنچه كه تناسب داشت و جفت بود پيوند داد و دشواري فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگاني كه فرمان او را به خلق رسانند يا اعمال بندگان را بالا برند آسان كرد.

درحالي كه آسمان به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد پس رابطه هاي آن را برقرار ساخت سپس آنها را از هم جدا كرد و بين آنها فاصله انداخت و بر هر راهي و شكافي از آسمان نگهباني از شهاب هاي روشن گماشت و با دست قدرت آنها را از حركت ناموزون در فضا نگهداشت و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسليم باشند.
و آفتاب را نشانه روشني بخش روز و ماه را با نوري كمرنگ براي تاريكي شب ها قرارداد و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت در آورد و حركت آن دو را دقيق اندازه گيري كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب ها قرار داد و آن دو را در مسير حركت خويش به حركت درآورد و حركت آن دو را دقيق اندازه گيري كرد تا در درجات تعيين شده حركت كنند كه بين شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخيص شود و با رفت و آمدن آن ها شماره سالها و اندازه گيري زمان ممكن باشد.
پس در فضاي هر آسمان فلك آن را آفريد و زينتي از گوهرهاي تابنده و ستارگان درخشنده بيار است و آنان را كه خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دريابند با شهاب هاي سوزان تيرباران كرد و تمامي ستارگان از ثابت و استوار و گردنده و بي قرار فرود آينده و بالا رونده و نگران كننده و شادي آفرين را تسليم اوامر خود فرمود.
http://balaghah.net/old/nahj-htm/far/id/maghaleh/eteqadi/21.htm

Masood11;762944 نوشت:
سلام
در آیاتی از قران درباره ی شهاب سنگا چیزایی نوشته که قابل تامله!

میقات;763814 نوشت:
«وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»
و اين كه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم. و اين كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى ‏نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى ‏يابد.(جن/ 8و9)

«وَ حَفِظْنَاهَا مِن كلُ‏ِّ شَيْطَنٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْترَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ مُّبِين‏»
و آن را از هر شيطان رانده شده ‏اى حفظ كرديم؛ مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى ‏كند (و مى ‏راند).(حجر/ 17و18)

«وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ يُقْذَفُونَ مِن كلُ‏ِّ جَانِب... إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِب‏‏»
تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم. آن ها نمى ‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مى ‏گيرند ... مگر آن ها كه در لحظه ‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند، كه «شهاب ثاقب» آن ها را تعقيب مى ‏كند.(صافات/ 7و8)

سلام.
من سوالی برام پیش اومد که آیا منظور قرآن از کلمه "شهاب" دقیقا همون شهاب سنگ هست و همون چیزی که ما میدونیم؟
شاید منظور خداوند از کلمه شهاب چیز دیگری باشه و متفاوت با شهابسنگ
الته تفسیرها رو در این زمینه نخوندم و اطلاعی ندارم فقط گفتم شاید اگر اینجور که من میگم درست باشه، استارتر تاپیک جواب شبهه شون رو بگیره

میقات;763814 نوشت:
علامه طباطبایی (ره) برداشت مادی و ظاهری از این آیات را باطل و مردود دانسته و این تعابیر را کنایی می داند. ایشان چنین می آورد:

اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى ‏شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آن چه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»(عنکبوت: 29/ 43). اين گونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب.


سلام
آیات مورد اشاره را یک جور مثال و کنایه می دانید؟؟در این مورد اگر می شود توضیح دهید، چرا کنایه می دانید...البته این سوال را جناب مسعود هم دارند گویا...ممنون به در این رابطه توضیح دهید....

بنده آیاتی که گویا مورد اشاره آغازگر تاپیک هست را اینجا دوباره نقل می کنم
سوره الجن (72) آیه 8 وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً ما به آسمان رسيديم و آن را پر از نگهبانان قدرتمند و شهابها يافتيم
سوره الجن (72) آیه 9 وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الآْنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً ما در آنجايها که مي توان گوش فرا داد مي نشستيم اما هر که اکنون گوش ، نشنيد ، شهابي را در کمين خود يابد
سوره الجن (72) آیه 10 وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الأَْرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً از اين روي نمي دانيم که آيا براي کساني که در روي زمين هستند بدي مقدر مي شود ، يا پروردگارشان مي خواهد به راه راستشان ببرد

جناب کارشناس...شما سماء به معنای آسمان را چیزی جز این دنیای مادی می دانید..یک دنیای ملکوتی و غیر محسوس ما...

گویا در آیاتی دیگر هم به این ماجرا اشاره شده(اگر اشتباه می کنم تصحیح کنید)

سوره الصافات (37) آیه 6 إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ ما آسمان دنیا را به زينت ستارگان بياراستيم
سوره الصافات (37) آیه 7 وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم
سوره الصافات (37) آیه 8 لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإَِ الأَْعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ تا سخن ساکنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوي رانده شوند
سوره الصافات (37) آیه 9 دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ تا دور، گردند و براي آنهاست عذابي دايم
سوره الصافات (37) آیه 10 إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ مگر آن شيطان که ناگهان چيزي بربايد و ناگهان شهابي ثاقب دنبالش کند

شما اشاره داشتید کلمه السَّماءَ به معنای آسمان در این آیه، اشاره به عالمی ملکوتی دارد نه آن آسمان مادی...ولی در دسته آیات بالا..اشاره شده ما آن آسمانی که شیاطین در آن ممنوع شده اند را با زینت ستارگان آراسته ایم..یعنی این آسمان چیزی غیر از آسمان محسوس است؟؟

باز در یک سری دیگر از آیات:

سوره الحجر (15) آیه 16 وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ و هر آينه در آسمان برجهايي آفريديم و براي بينندگانشان بياراستيم
سوره الحجر (15) آیه 17 وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ ، و از هر شيطان رجيمي حفظشان کرديم
سوره الحجر (15) آیه 18 إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ مگر آنکه دزدانه گوش مي داد و شهابي روشن تعقيبش کرد
سوره الحجر (15) آیه 19 وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم

اینجا باز اگر اشتباه نکنم...اشاره به السَّماءَ شده و در ادامه اش اشاره به زمین و کوه های آن شده( وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم)...در نتیجه با آمدن زمین و کوه های موجود در آن و آن آیه در کل...طبیعتا، آن آسمان هم همان آسمان محصوص بالای سر ماست نه یک آسمان غیر محسوس... جالب که در دسته آیات اشاره هم اشاره به شهاب شده.و این که آسمان از رفت و آمد شیاطین، محافظت می شود....

پیروز;764134 نوشت:
سلام
آیات مورد اشاره را یک جور مثال و کنایه می دانید؟؟در این مورد اگر می شود توضیح دهید، چرا کنایه می دانید...البته این سوال را جناب مسعود هم دارند گویا...ممنون به در این رابطه توضیح دهید....

بنده آیاتی که گویا مورد اشاره آغازگر تاپیک هست را اینجا دوباره نقل می کنم
سوره الجن (72) آیه 8 وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً ما به آسمان رسيديم و آن را پر از نگهبانان قدرتمند و شهابها يافتيم
سوره الجن (72) آیه 9 وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الآْنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً ما در آنجايها که مي توان گوش فرا داد مي نشستيم اما هر که اکنون گوش ، نشنيد ، شهابي را در کمين خود يابد
سوره الجن (72) آیه 10 وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الأَْرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً از اين روي نمي دانيم که آيا براي کساني که در روي زمين هستند بدي مقدر مي شود ، يا پروردگارشان مي خواهد به راه راستشان ببرد

جناب کارشناس...شما سماء به معنای آسمان را چیزی جز این دنیای مادی می دانید..یک دنیای ملکوتی و غیر محسوس ما...

گویا در آیاتی دیگر هم به این ماجرا اشاره شده(اگر اشتباه می کنم تصحیح کنید)

سوره الصافات (37) آیه 6 إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ ما آسمان دنیا را به زينت ستارگان بياراستيم
سوره الصافات (37) آیه 7 وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم
سوره الصافات (37) آیه 8 لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإَِ الأَْعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ تا سخن ساکنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوي رانده شوند
سوره الصافات (37) آیه 9 دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ تا دور، گردند و براي آنهاست عذابي دايم
سوره الصافات (37) آیه 10 إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ مگر آن شيطان که ناگهان چيزي بربايد و ناگهان شهابي ثاقب دنبالش کند

شما اشاره داشتید کلمه السَّماءَ به معنای آسمان در این آیه، اشاره به عالمی ملکوتی دارد نه آن آسمان مادی...ولی در دسته آیات بالا..اشاره شده ما آن آسمانی که شیاطین در آن ممنوع شده اند را با زینت ستارگان آراسته ایم..یعنی این آسمان چیزی غیر از آسمان محسوس است؟؟

باز در یک سری دیگر از آیات:

سوره الحجر (15) آیه 16 وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ و هر آينه در آسمان برجهايي آفريديم و براي بينندگانشان بياراستيم
سوره الحجر (15) آیه 17 وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ ، و از هر شيطان رجيمي حفظشان کرديم
سوره الحجر (15) آیه 18 إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ مگر آنکه دزدانه گوش مي داد و شهابي روشن تعقيبش کرد
سوره الحجر (15) آیه 19 وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم

اینجا باز اگر اشتباه نکنم...اشاره به السَّماءَ شده و در ادامه اش اشاره به زمین و کوه های آن شده( وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم)...در نتیجه با آمدن زمین و کوه های موجود در آن و آن آیه در کل...طبیعتا، آن آسمان هم همان آسمان محصوص بالای سر ماست نه یک آسمان غیر محسوس... جالب که در دسته آیات اشاره هم اشاره به شهاب شده.و این که آسمان از رفت و آمد شیاطین، محافظت می شود....


درود بر شما. تمام نوشتار شما درسته .:Kaf:

mehrant;764095 نوشت:
سلام.
من سوالی برام پیش اومد که آیا منظور قرآن از کلمه "شهاب" دقیقا همون شهاب سنگ هست و همون چیزی که ما میدونیم؟
شاید منظور خداوند از کلمه شهاب چیز دیگری باشه و متفاوت با شهابسنگ
الته تفسیرها رو در این زمینه نخوندم و اطلاعی ندارم فقط گفتم شاید اگر اینجور که من میگم درست باشه، استارتر تاپیک جواب شبهه شون رو بگیره

سلام
از اونجا که قران برای ما نازل شده، باید معناشم همونی باشه که برای ما معنا داره!!

این نکته ایه که همین الان و با این سوال بهش رسیدم!! و البته سعی میکنم تو بحثای بعدیم ازش استفاده کنم!!:khandeh!:

با سلام

و اما به طور كلي پاسخ اين اشكالات در چند محور بيان مي شود:

1- مفسران قرآن ‌پژوه درباره آيات مورد اشاره، سخن بسيار گفته و هر گروهي نظري داده‌اند :
برخي از انديشمندان بر اين نظرند که کلمة «سماء» در آيه اشاره به آسمان دنيا است . کلمة شهاب اشاره به سنگ هاي سرگرداني است، که از سيارات يا ستاره هاي در حال انفجار جدا شده ، در پهنه فضاي آسمان وسيع در حركتند . گاه که در حوزه جاذبه سياراتي چون زمين قرار مي‌گيرند و به سوي آن کشيده مي‌شوند، بر اثر سرعت برخورد و با امواج هواي داغ و سوزان، شعله‌ور و خاکستر مي‌شوند.اما برخي از انديشمندان ديگر مانند علامه طباطبايي اين نظريه را صحيح نمي‌داند . در تفسير آيه مي‌گويند: منظور از آيه که مي‌فرمايد: «ما آسمان‌ها را از استراق سمع شيطان‌ها به وسيله «شهاب» ها حفظ مي‌کنيم» از قبيل تشبيه، کنايه و ذکر مثال است . در اصطلاح جنبه سمبليک دارد. اين تشبيه و کنايه و مثال براي روشن شدن حقايق غير حسي در لباس حسي ذکر شده، همان طور که خدا در سوره عنکبوت، آية 43 مي‌فرمايد: «اين ها مَثَل‌هايي است که براي مردم مي‌زنيم و جز دانشمندان و عالمان آن را درک نمي‌کنند» .
علامه طباطبايي در ادامه مي‌گويد:
منظور از آسمان در آية فوق (که جايگاه فرشتگان است) يک عالم ملکوتي و ماوراي طبيعت است که از جهان محسوس برتر و بالاتر است .منظور از نزديک شدن شيطان‌ها به آسمان براي استراق سمع و پرتاب کردن شهاب و سنگريزه به آن ها آن است که شيطان‌ها مي‌خواهند به جهان فرشتگان نزديک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده آگاهي يابند، ولي فرشتگان شيطان‌ها را با انواري معنوي که دارند مي‌رانند.
گروه سوم از مفسران جنبه تمثيلي را جدي تردانسته، بر اين عقيده‌اند که منظور از آسمان در آيه، آسمان حق و حقيقت است . شيطان‌ها مي‌کوشند که به اين آسمان راه يابند و استراق سمع کنند و مردم را فريب دهند. اما ستارگان و شهاب‌ها که رهبران الهي و علما و دانشمندان هستند) با امواج قلم و گفتارشان شيطان‌ها را عقب مي‌رانند و طرد مي‌کنند.
در هر حال اگر نظريه گروه دوم و سوم را بپذيريم، تفسير فوق با شهاب سنگ‌هاي دنيايي قابل جمع نيست.

2- آنچه در قرآن بيان شده، تنها اسلام آوردن برخي از جنيان بعد از شنيدن كلام خداوند است.آگاهي دادن ايشان از برخي حوادث و جريانات داخلي در بين جنيان است كه از جمله آن موارد ، مساله ممنوعيت آنان از بهره مندي از برخي اخبار و حوادث و اطلاعات عالم غيب است كه در گذشته امكان دسترسي به آن را داشتند اما بعد از مدتي اين امكان با تهديد شهاب هاي الهي از آن ها سلب شد .
به غير از اين امر ،داستان سوار شدن جنيان بر دوش يكديگر و جزييات بي معناي ديگري كه نقل شد، خارج از بحث و چه بسا ساخته و پرداخته ذهن برخي خيال پردازان است كه مورد تاييد نيست تا بخواهيم پاسخ آن ها را بدهيم .

3- آسمان در اين آيات يقينا چيزي است حقيقي اما نه مادي و محسوس ؛ در حقيقت مراد از لمس ايجاد ارتباط نزديك و تماس كامل است . در نتيجه لمس آسمان با توجه به معناي دقيق آسمان به عالم ماوراي دنياي مادي بيانگر ورود و دخول اين جنيان در آسمان هايي بالاتر از آسمان اول كه آسمان دنيا خوانده مي شود است ، نه اين كه آسمان چيزي مادي و ملموس باشد .

4- داستان نصب نردبان و شنيدن اخبار غيب در اين آيه هم به وضوح بيانگر تحقير و تمسخر مشركان است كه بي دليل و برهان از غيب خبر مي دادند . خداوند اين ادعاي گزاف آنان را به تمسخر گرفته ،مي پرسد: آيا اينان -كه خود معتقدند اخبار غيب در آسمان هاست- نردباني با اندازه ارتفاع اوج آسمان دارند تا به كمك آن به آسمان رفته، از اين اخبار اطلاع يافته اند !!؟ در نتيجه روشن است كه قرآن اين امر را تاييد نمي كند كه براي شنيدن اخبار غيب بايد نردباني داشت و... .
داستان شهاب مبين و راندن شياطين از عالم ملكوت و مانع شدن در برابر امكان دست يابي ايشان بر اخبار غيب حقيقتي واقعي و قرآني است ، اما تطبيق آن بر شهاب سنگ ها و رخدادهاي شناخته شده فلكي امري است كه به هيچ وجه با شواهد و قرائن قرآني و عقلي قابل جمع نيست .
نشانه بارز اين امر آن است كه در برخي روايات اين ممنوعيت از زمان تولد پيامبر اسلام نقل شده است .در نتيجه بايد گفت پديده شهاب هاي آسماني تنها حادثه اي با قدمت كمتر از 1500 سال است ، در حالي كه اين امر با بديهيات نجومي و تاريخ نگاري هاي منجمان و همچنين بررسي هاي دانشمندان كنوني بر روي شهاب سنگ هاي يافت شده در زمين قابل جمع نيست .

yalda solimani;764230 نوشت:
با سلام

و اما به طور كلي پاسخ اين اشكالات در چند محور بيان مي شود:

1- مفسران قرآن ‌پژوه درباره آيات مورد اشاره، سخن بسيار گفته و هر گروهي نظري داده‌اند :
برخي از انديشمندان بر اين نظرند که کلمة «سماء» در آيه اشاره به آسمان دنيا است . کلمة شهاب اشاره به سنگ هاي سرگرداني است، که از سيارات يا ستاره هاي در حال انفجار جدا شده ، در پهنه فضاي آسمان وسيع در حركتند . گاه که در حوزه جاذبه سياراتي چون زمين قرار مي‌گيرند و به سوي آن کشيده مي‌شوند، بر اثر سرعت برخورد و با امواج هواي داغ و سوزان، شعله‌ور و خاکستر مي‌شوند.اما برخي از انديشمندان ديگر مانند علامه طباطبايي اين نظريه را صحيح نمي‌داند . در تفسير آيه مي‌گويند: منظور از آيه که مي‌فرمايد: «ما آسمان‌ها را از استراق سمع شيطان‌ها به وسيله «شهاب» ها حفظ مي‌کنيم» از قبيل تشبيه، کنايه و ذکر مثال است . در اصطلاح جنبه سمبليک دارد. اين تشبيه و کنايه و مثال براي روشن شدن حقايق غير حسي در لباس حسي ذکر شده، همان طور که خدا در سوره عنکبوت، آية 43 مي‌فرمايد: «اين ها مَثَل‌هايي است که براي مردم مي‌زنيم و جز دانشمندان و عالمان آن را درک نمي‌کنند» .
علامه طباطبايي در ادامه مي‌گويد:
منظور از آسمان در آية فوق (که جايگاه فرشتگان است) يک عالم ملکوتي و ماوراي طبيعت است که از جهان محسوس برتر و بالاتر است .منظور از نزديک شدن شيطان‌ها به آسمان براي استراق سمع و پرتاب کردن شهاب و سنگريزه به آن ها آن است که شيطان‌ها مي‌خواهند به جهان فرشتگان نزديک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آينده آگاهي يابند، ولي فرشتگان شيطان‌ها را با انواري معنوي که دارند مي‌رانند.
گروه سوم از مفسران جنبه تمثيلي را جدي تردانسته، بر اين عقيده‌اند که منظور از آسمان در آيه، آسمان حق و حقيقت است . شيطان‌ها مي‌کوشند که به اين آسمان راه يابند و استراق سمع کنند و مردم را فريب دهند. اما ستارگان و شهاب‌ها که رهبران الهي و علما و دانشمندان هستند) با امواج قلم و گفتارشان شيطان‌ها را عقب مي‌رانند و طرد مي‌کنند.
در هر حال اگر نظريه گروه دوم و سوم را بپذيريم، تفسير فوق با شهاب سنگ‌هاي دنيايي قابل جمع نيست.

2- آنچه در قرآن بيان شده، تنها اسلام آوردن برخي از جنيان بعد از شنيدن كلام خداوند است.آگاهي دادن ايشان از برخي حوادث و جريانات داخلي در بين جنيان است كه از جمله آن موارد ، مساله ممنوعيت آنان از بهره مندي از برخي اخبار و حوادث و اطلاعات عالم غيب است كه در گذشته امكان دسترسي به آن را داشتند اما بعد از مدتي اين امكان با تهديد شهاب هاي الهي از آن ها سلب شد .
به غير از اين امر ،داستان سوار شدن جنيان بر دوش يكديگر و جزييات بي معناي ديگري كه نقل شد، خارج از بحث و چه بسا ساخته و پرداخته ذهن برخي خيال پردازان است كه مورد تاييد نيست تا بخواهيم پاسخ آن ها را بدهيم .

3- آسمان در اين آيات يقينا چيزي است حقيقي اما نه مادي و محسوس ؛ در حقيقت مراد از لمس ايجاد ارتباط نزديك و تماس كامل است . در نتيجه لمس آسمان با توجه به معناي دقيق آسمان به عالم ماوراي دنياي مادي بيانگر ورود و دخول اين جنيان در آسمان هايي بالاتر از آسمان اول كه آسمان دنيا خوانده مي شود است ، نه اين كه آسمان چيزي مادي و ملموس باشد .

4- داستان نصب نردبان و شنيدن اخبار غيب در اين آيه هم به وضوح بيانگر تحقير و تمسخر مشركان است كه بي دليل و برهان از غيب خبر مي دادند . خداوند اين ادعاي گزاف آنان را به تمسخر گرفته ،مي پرسد: آيا اينان -كه خود معتقدند اخبار غيب در آسمان هاست- نردباني با اندازه ارتفاع اوج آسمان دارند تا به كمك آن به آسمان رفته، از اين اخبار اطلاع يافته اند !!؟ در نتيجه روشن است كه قرآن اين امر را تاييد نمي كند كه براي شنيدن اخبار غيب بايد نردباني داشت و... .
داستان شهاب مبين و راندن شياطين از عالم ملكوت و مانع شدن در برابر امكان دست يابي ايشان بر اخبار غيب حقيقتي واقعي و قرآني است ، اما تطبيق آن بر شهاب سنگ ها و رخدادهاي شناخته شده فلكي امري است كه به هيچ وجه با شواهد و قرائن قرآني و عقلي قابل جمع نيست .
نشانه بارز اين امر آن است كه در برخي روايات اين ممنوعيت از زمان تولد پيامبر اسلام نقل شده است .در نتيجه بايد گفت پديده شهاب هاي آسماني تنها حادثه اي با قدمت كمتر از 1500 سال است ، در حالي كه اين امر با بديهيات نجومي و تاريخ نگاري هاي منجمان و همچنين بررسي هاي دانشمندان كنوني بر روي شهاب سنگ هاي يافت شده در زمين قابل جمع نيست .


با درود. شما باید اول ثابت کنی که این ماجرا تمثیل است بعد استدلال کنی!

taleb;764296 نوشت:
با درود. شما باید اول ثابت کنی که این ماجرا تمثیل است بعد استدلال کنی!

با سلام

این بیانات از علامه طباطبايي مگر موضوع را کامل نخوندید اگر قراره که ثابت بشه این من نیستم که زیر سوال برم و ثابت کنم موفق باشید. ( یا حق )

yalda solimani;764490 نوشت:
با سلام

این بیانات از علامه طباطبايي مگر موضوع را کامل نخوندید اگر قراره که ثابت بشه این من نیستم که زیر سوال برم و ثابت کنم موفق باشید. ( یا حق )


با درود. بنظر میرسه این تفسیر را قبول داری و هر کسی هم که نظر کسی را قبول میکنه حتما پیش خودش نظر طرفش را بررسی کرده و بعد تایید کرده . اینطور نیست؟؟
بنده میخواستم بدونم شما بر چه اساسی این تفسیر رو قبول کردی؟؟

taleb;764621 نوشت:
با درود. بنظر میرسه این تفسیر را قبول داری و هر کسی هم که نظر کسی را قبول میکنه حتما پیش خودش نظر طرفش را بررسی کرده و بعد تایید کرده . اینطور نیست؟؟
بنده میخواستم بدونم شما بر چه اساسی این تفسیر رو قبول کردی؟؟

با سلام

بر اساس اینکه من علامه طباطبايي قبول دارم و شما اگر علامه طباطبايي قبول ندارید و این موضوع را رد میکنید لطفا نظرتون را بفرمایید شاید من قانع بشم

yalda solimani;764627 نوشت:
با سلام

بر اساس اینکه من علامه طباطبايي قبول دارم و شما اگر علامه طباطبايي قبول ندارید و این موضوع را رد میکنید لطفا نظرتون را بفرمایید شاید من قانع بشم


درود.دوست گرامی اولا من هنوز چیزی نگفتم که بخوام ثابت کنم دوما منطقا همیشه اولویت اثبات با کسی است که ادعای درستی عقیده یا نظری یا شخصی را دارد
حالا برای مقدمه عرض کنم بنده دیدگاه دوستمون پیروز را دارم.

taleb;764630 نوشت:
درود.دوست گرامی اولا من هنوز چیزی نگفتم که بخوام ثابت کنم دوما منطقا همیشه اولویت اثبات با کسی است که ادعای درستی عقیده یا نظری یا شخصی را دارد
حالا برای مقدمه عرض کنم بنده دیدگاه دوستمون پیروز را دارم.

با سلام دوست گرامی من کی گفتم ثابت کن شما اشتباه برداشت کردید من گفتم در این موضوع نظرتون را بفرماید اگر نظری ندارید پس بحث ما اینجا تمام شد است موفق و پیروز و سلامت باشید ( یا حق )

[="Tahoma"]

Masood11;764033 نوشت:
سلام
خب موارد زیادی هست توی قران و کتب دینی دیگه که با علم و عقل در تضاده، ولی بعنوان کنایه در نظر نمیگیرن! چه چیزی باعث میشه اونا واقعی در نظر گرفته بشن و این یکی کنایه!؟ اونم با توجه به اینکه برای موارد دیگه تنها توجیه که ارائه میشه اینه که عقل بشر نمیرسه!!
از طرفی معنای شهابو هم نوشتم! شهاب وقتی بوجود میاد که تحت تاثیر گرانش قرار بگیره! کنایه که تحت تاثیر گرانش قرار نمیگیره!!

با سلام و درود

نمی دانم منظور حضرتعالی کدام آیات است. ما آیه ای نداریم که با عقل و علم در تضاد باشد. اگر هم آیه ای در ابتدا چنین به ذهن برسد، پس دقت و تامل روشن می شود که وجه و حمل صحیحی برای آن وجود دارد که مطابق با علم و عقل است و تضادی بین آن ها نیست.

نکته: تا وقتی که برای یک کلام، وجه و حمل صحیح وجود دارد نمی توان آن را بر وجه نادرست حمل نموده و ادعا کرد منظورش حتما همان است.

مطلب دیگر؛ سخن بر روی گرانش نیست بلکه بر روی شهاب است، و شهاب از ریشه «شهب» در لغت به معنای شعله، روشنایی، سفیدی، شعله آتش، تکه آتش، و ... آمده است. (ر.ک: مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 510؛ المفردات في غريب القرآن، ص 465؛ لسان العرب، ج ‏1، ص 508)

در مجمع البحرین آمده که تعبیر شهاب و نیز تعبیر مصباح (چراغ و روشنایی) هر دو بر شعله و آتش اطلاق می شوند و هر چیز آتشین و نورانی در جو، زینت آسمان محسوب می شود.(مجمع البحرين، ج ‏2، ص 93)

نکته: روشنایی بخشیدن و نورانی کردن می تواند کنایه از امور معنوی باشد و اختصاص به امور فیزیکی و جسمانی ندارد.

[="Tahoma"]

mehrant;764095 نوشت:
سلام.
من سوالی برام پیش اومد که آیا منظور قرآن از کلمه "شهاب" دقیقا همون شهاب سنگ هست و همون چیزی که ما میدونیم؟
شاید منظور خداوند از کلمه شهاب چیز دیگری باشه و متفاوت با شهابسنگ
الته تفسیرها رو در این زمینه نخوندم و اطلاعی ندارم فقط گفتم شاید اگر اینجور که من میگم درست باشه، استارتر تاپیک جواب شبهه شون رو بگیره

با سلام و درود

همان طور که در پست های ابتدایی عرض کردم برخی از مفسران خصوصا مفسران قدیمی، شهاب را همان شهاب سنگ دانسته اند، در حالی مفسران معاصر با توجه به پیشرفت علم و دانش، دیگر شهاب را مادی و فیزیکی نمی دانند و آن را تمثیل و کنایه دانسته اند.

به بیان دیگر، مفسران قدیمی طبق دانش قدیم، آسمان را همین آسمان دنیا و شهاب را نیز همین شهاب سنگ دانسته اند، ولی مفسران معاصر با توجه به رشد علم و دانش، اشکال هایی بر این برداشت داشته و آن را معنوی دانسته اند یعنی مراد از آسمان را عالم ملکوت و مراد از شهاب را چهره‏ هاى درخشان و الگوها و رهبرانى می دانند که حقايق را از وسوسه‏ هاى شيطان حفظ كرده و هر گاه شيطان صفتى وسوسه ‏اى نمايد، با استدلال و منطق محكم بر او هجوم آورده و بدعت و التقاط و وسوسه‏ هاى او را با شهاب علم و برهانِ اهل ذكر، محو مى ‏كنند.

از جمله اشکال هایی که بر تفسیر مادی از شهاب، وارد است بدین قرار است:

ـ زمان پیدایش شهاب سنگ، از ولادت حضرت عیسی (علیه السلام) و یا ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و قبل از آن هیچ شهاب سنگی وجود نداشته است.
ـ شیاطین که جرم مادی ندارد، بر اثر همین شهاب سنگ های مادی که ما در آسمان می بینیم رانده می شوند!!
ـ آسمان دنیا و همین آسمای که بالای سر ما است محل سکونت فرشتگان و ملائکه است!!
ـ و ....

با وجود چنین اشکال هایی که با علم سازگار نیست، مفسران، کنایه بودن و بُعد معنوی آن را برگزیده اند.

علامه طباطبایی چنین می آورد:

مفسرين براى اين كه مسأله "استراق سمع" شيطان ها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوى شيطان ها با شهاب ‏ها تيراندازى مى ‏شود، بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مى ‏رسد توجيهاتى ذكر كرده‏ اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از:

افلاكى كه محيط به زمين هستند، و گروه ‏هايى از ملائكه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و ديوارى دارند كه هيچ چيز نمى ‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد، و اين كه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهاب ها به دست گرفته و در كمين شيطان ها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديک بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها به سوى آن ها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى‏ رسد.

و ليكن امروز بطلان اين حرف ها به خوبى روشن شده است؛ ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمان ها دارد نبوده باشد.(ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 186و187)

[="Tahoma"]

پیروز;764134 نوشت:
شما اشاره داشتید کلمه السَّماءَ به معنای آسمان در این آیه، اشاره به عالمی ملکوتی دارد نه آن آسمان مادی...ولی در دسته آیات بالا..اشاره شده ما آن آسمانی که شیاطین در آن ممنوع شده اند را با زینت ستارگان آراسته ایم..یعنی این آسمان چیزی غیر از آسمان محسوس است؟؟

با سلام و درود

لازم به ذکر است که «سماء» (آسمان) مشترک لفظی است.

كلمه "سماء" در لغت به معنى ارتفاع، بلندی، علو و طرف بالا است. (كتاب العين، ج ‏7، ص 318، واژه سمو؛ المفردات في غريب القرآن، ص 427؛ لسان العرب، ج ‏14، ص 397؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏5، ص 218)

اين مفهوم جامعى است كه مصداق هاى مختلفى دارد، لذا در قرآن در موارد گوناگونى به كار رفته است:

ـ گاهى به "جهت بالا" در قسمت مجاور زمين (ارتفاع کم) اطلاق شده: «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ» (ابراهيم/ 24)

ـ گاه به منطقه ‏اى دورتر از سطح زمين (محل ابرها و تشکیل بارن) اطلاق شده: «وَ نَزَّلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً مُبارَكاً» (ق/ 9)

ـ گاه به "قشر متراكم هواى اطراف زمين" گفته شده: «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» (انبياء/ 32)

ـ و گاهى به معنى "كرات بالا" آمده: «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ» ( فصلت/ 11)

بنا بر این:

لفظ "سماء" در قرآن، علم و لغت به یک معنای واحد به کار نرفته است، بلکه در معانی و مصادیق مختلف به کار رفته است؛ به عبارت دیگر، مشترک لفظی است.

لذا نباید تصور کرد که در همه جا و همه آیات باید به یک معنا و مراد باشد.(ر.ک: تفسير نمونه، ج ‏1، ص 165)

[="Tahoma"]

پیروز;764134 نوشت:
اینجا باز اگر اشتباه نکنم...اشاره به السَّماءَ شده و در ادامه اش اشاره به زمین و کوه های آن شده( وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم)...در نتیجه با آمدن زمین و کوه های موجود در آن و آن آیه در کل...طبیعتا، آن آسمان هم همان آسمان محصوص بالای سر ماست نه یک آسمان غیر محسوس... جالب که در دسته آیات اشاره هم اشاره به شهاب شده.و این که آسمان از رفت و آمد شیاطین، محافظت می شود....

این اشکال ناشی از آن است که ما خدا را هم از دید انسانی و مادی می نگریم و به همین خاطر محدودیت های انسانی را به او نیز نسبت می دهیم .در حالی که چون دایره دید انسان محدود می باشد و نمی تواند همه عوالم را با هم ببیند برای او مُلکی و ملکوتی، به صورت دو عالم جدا و متمایز، متصور است.

در حالی که برای خدا مُلک و ملکوت یکسان است. به همین خاطر آیات قرآنی هم عالم مُلک و هم از عالم ملکوت صحبت می کند. آن جا که می فرماید: «وَ لَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ ...» که مقصود از «السماء الدنیا» آسمان مادی نزدیک ما و عالم مُلک می باشد. اما در ادامه که می فرماید: «وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطینِ» بر طبق نظر مفسران عالم ملکوت را اراده کرده است.

به بیان دیگر؛
همه موجودات عالم مُلک، یک حقیقت ملکوتی نیز دارند؛ یعنی هر چیزی در این عالم، از یک حیث، صورت مُلکی و از یک حیث، صورت ملکوتی دارد. شهاب سنگ مادی نیز یک صورت ملکوتی دارد که آن به شیاطین می خورد.

لذا همین صور مُلکی یک حقایق ملکوتی دارند و این آیات، همه به صور مُلکی و هم به صور ملکوتی اشاره می فرماید تا بفهماند هر چیزی در این عالم است، حقیقت ملکوتی دارد.

به بیان سوم:
عالم ملکوت یا عالم مثال، باطن و حقیقت عالم ماده است. لذا هر چه در عالم ماده وجود دارد، حقیقت غیر مادی آن در عالم ملکوت می باشد؛ و از آن جا است که در زمان و مکان خاص خود در عالم ماده ظاهر می شود.

[="Tahoma"]
نظریه سوم

هر کدام از دو دیدگاه پیش (نگاه مادی داشتن به شهاب سنگ و یا نگاه معنوی و کنایی داشتن) تنها بخشی از حقیقت را بیان نموده اند نه تمام آن را.

نظر به آیات مورد بحث به وضوح نشان می دهد که در این آیات شریفه هم از آسمان مادی سخن گفته شده، هم از آسمان های مجرّد و غیر مادی. لذا طرفداران هر دو نظر برای تأیید ادعای خود از همین آیات شاهد آورده و حقیقتاً برای هر دو نظر نیز شاهد وجود داشت.

پس دو نظر قبلی در مقابل یکدیگر نیستند بلکه باید آن دو را در ضمن نظر سومی جمع نمود.

شیاطین جن، اطلاعات مربوط به تقدیرات را از ملاء اعلی و عالم ملکوت می گیرند ، اما این کار وقتی برایشان امکان پذیر می باشد که بتوانند به طبقات بالای جوّ راه یابند و در چنان محیطی فنون خود را به کار گیرند. و اکنون قادر به چنین کاری نیستند مگر با پذیرش خطر اصابت شهاب سنگ ها.

توضیح:
شهاب سنگ های مادی نیز حقیقتی در عالم ملکوت دارند و تدبیر آن ها به دست ملائک می باشد. و قوانین علمی حاکم بر عالم چیزی نیستند جز ظهور دنیاییِ سبک کار ملائک عالم ملکوت، که در زبان قرآن کریم از این قوانین با عنوان سنت های الهی یاد می شود.

پس آن گاه که شیاطین به آسمان مادی صعود می کنند که با ترفندهای خاص خود از ملکوت آسمان کسب اطلاع نمایند، مورد اصابت شهاب سنگ های موجود در فضا قرار می گیرند؛ و چون این شهاب های مادی بند به ملکوت خویش می باشند و ظهور دنیایی آن ها هستند، لذا همان گونه که رجم و سنگسار شدن شیاطین را می توان به شهاب های مادی نسبت داد، می توان آن را به حقیقت ملکوتی این شهاب ها هم نسبت داد. چرا که نسبت ملکوت به ناسوت (طبیعت) مثل نسبت روح است به بدن.

پس همان گونه که تا روح اراده نکند بدن کاری نمی کند؛ و کار بدن نشان از فعل روح دارد، بین ملکوت شهاب سنگ ها و وجود مادی آن ها نیز چنین رابطه ای وجود دارد.

البته روشن است که کار شهاب ملکوتی در عالم ماده، طبق قوانین خاص همین عالم خواهد بود؛ همان گونه که کار غیر فیزیکی روح، به هنگام ظهور در بدن مادی، طبق قواعد عالم ماده ظاهر می گردد.

میقات;765149 نوشت:

با سلام و درود

نمی دانم منظور حضرتعالی کدام آیات است. ما آیه ای نداریم که با عقل و علم در تضاد باشد. اگر هم آیه ای در ابتدا چنین به ذهن برسد، پس دقت و تامل روشن می شود که وجه و حمل صحیحی برای آن وجود دارد که مطابق با علم و عقل است و تضادی بین آن ها نیست.

نکته: تا وقتی که برای یک کلام، وجه و حمل صحیح وجود دارد نمی توان آن را بر وجه نادرست حمل نموده و ادعا کرد منظورش حتما همان است.

سلام
به عنوان مثال آیاتی درباره ی خلقت ناگهانی، ظهور انسان از 10 هزار سال پیش، وجود روح، داستان برخی پیامبران و به خصوص تمام معجزانتی که در قران بیان شده!! که نظر علم درباره ی هر کدوم به ترتیب، فرگشت موجودات، انسان مدرن 200هزار ساله، کاملا مادی بودن موجودات، عدم سندیت تاریخی(مثلا طوفان نوح) و خرق عادت بودن معجزاته!! همینطور خود وجود جنم از این موارده!!

میقات;765150 نوشت:
ـ شیاطین که جرم مادی ندارد، بر اثر همین شهاب سنگ های مادی که ما در آسمان می بینیم رانده می شوند!!

این اشکال فکر نکنم وارد باشه! اگه از جنس آتش باشن، آتش کاملا مادیه!

[="Tahoma"]

Masood11;765400 نوشت:
سلام
به عنوان مثال آیاتی درباره ی خلقت ناگهانی، ظهور انسان از 10 هزار سال پیش، وجود روح، داستان برخی پیامبران و به خصوص تمام معجزانتی که در قران بیان شده!! که نظر علم درباره ی هر کدوم به ترتیب، فرگشت موجودات، انسان مدرن 200هزار ساله، کاملا مادی بودن موجودات، عدم سندیت تاریخی(مثلا طوفان نوح) و خرق عادت بودن معجزاته!! همینطور خود وجود جنم از این موارده!!

با سلام و درود

قرآن در این موارد چیزی نفرموده که با ثابتات علمی، تعارض و تضاد داشته باشد.

البته برای این که گفتگو، منجر به خروج از موضوع تاپیک نشود، پرداختن به این موارد را بایستی در تاپیک مستقل دیگری پیگیری نمود.

میقات;765229 نوشت:
نظر به آیات مورد بحث به وضوح نشان می دهد که در این آیات شریفه...هم از آسمان مادی سخن گفته شده، هم از آسمان های مجرّد و غیر مادی.

سلام مجدد....ببخشید...شما می فرمایید که هم از آسمان مادی سخن گفته و هم مجرد و غیر مادی و می فرمایید که به وضوح این امر روشن است....بنده یک بار دیگر به پست ها و مطالب نگاهی انداختم...هیچ دلیلی ندیدم که بگویم که به وضوح می توان نتیجه گرفت، که آیات از آسمان های غیر مادی هم سخن گفته باشد...بلکه نهایت تنها در حد احتمال، می توانیم بگوییم که شاید از آسمان های مجرد و غیر مادی سخن گفته است(البته منظور این است که با دید برون دینی به قرآن نگاه کنیم)

به طور مثال شما در پست #4 اشاره داشتید که مثلا آسمان و نجوم در مواردی به غیر مادی هم اشاره دارد....خوب پس این قطعیت نمی آورد....یا در پست #3 شما نقل هایی از علامه طباطبایی داشتید که باز گویا تنها نظرات شخصیشان بود...چون من هیچ دلیلی حداقل در آن پست ندیدم... یعنی در ظاهر فقط نظر شخصی یک فرد بیان شده...حالا اینکه ایشان علامه طباطبایی هستند هم فکر نمی کنم، به نظر حجیت بدهد....یا شما در پست #21 نوشتید که: که شیاطین(که فکر می کنم منظور همان اجنه هستند) که جرم مادی ندارد که با شهاب ها روبه رو شوند....خوب در قرآن هست که اجنه از جنس آتش هستند....بعید نیست که هبچ بلکه تا حد بسیاری زیادی، اجنه هم مادی باشند...نمی دانم چه شده، که حرف و حدیث های فلاسفه با قرآن یکی شده...این مجرد بودن و مادی نبودن، فکر می کنم بیشتر حرف و حدیث های فلاسفه باشند...البته نمی دانم شاید دارم اشتباه می کنم، من مطالعاتم در این زمینه خیلی زیاد نبوده و کامل و کامل نبوده...بعد شما فرمودید که باید از این دست آیات اینگونه تعبیر کرد که شهاب سنگ ها باید که تنها از زمان میلاد مسیح یا میلاد و یا بعثت پیامبر موجود بوده باشند...اگر اشتباه می کنم تصحیح بفرمایید....از آیات زیر می توان نتیجه گرفت که پرتاب شهاب سنگ از خیلی پیش تر ها بوده...در آیات زیر قید و شرطی بیان نشده...نوشته شده که هرگاه شیاطین قصد داشتند که دزدانه گوش دهند، شهابی روشن تعقیبش می کرد....و قید شرطی نگذاشته که از زمان مثلا میلاد پیامبر، میلاد مسیح و غیره آغاز شده باشد....
سوره الحجر (15) آیه 16 وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ و هر آينه در آسمان برجهايي آفريديم و براي بينندگانشان بياراستيم
سوره الحجر (15) آیه 17 وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ ، و از هر شيطان رجيمي حفظشان کرديم
سوره الحجر (15) آیه 18 إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ مگر آنکه دزدانه گوش مي داد و شهابي روشن تعقيبش کرد
سوره الحجر (15) آیه 19 وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم


بعد شما باز در همان پست فرمودید که محل سکونت فرشتگان را باید با توجه به این آیات آسمان مادی خود بدانیم،که معقول نیست و اشکال است...ولی به نظر می رسد..کسی از فرشتگان در آسمان سکونت ندارد...بلکه یعنی سکونت هم داشته باشد...به عنوان نگهبان است.. نگهبانانی که از ورود شیاطین به آسمان های بالاتر و گویا، آسمان هفتم، جلوگیری می کنند...که گویا تا یک زمانی شیاطین دزدکی رد می شدند و یک چیزک های می شنیدند و بعد با میلاد پیامبر و یا نبوت پیامبر، همین شانس و فرصت دزدکی شنیدن را هم از دست دادند.....اشکالش در چیست؟
پس اینکه می فرمایید که به وضوح می توان نتیجه گرفت که منظور از آسمان، آسمان غیر مادی و نامحسوس ما نیز هست را نفهمیدم از چه جهت بیان می فرمایید، نهایت در حد احتمال می توان این قضیه را مطرح کنیم...البته اگر از نگاه برون دینی نگاه کنیم...چون شاید از نگاه درون دینی نگاه کنیم، قضیه فرق بکند....اگر چیزی را از قلم انداختم ممنون آن را بیان کنید و یا بنده را ارجاع دهید به پست های پیشین...

yalda solimani;764230 نوشت:
نشانه بارز اين امر آن است كه در برخي روايات اين ممنوعيت از زمان تولد پيامبر اسلام نقل شده است .در نتيجه بايد گفت پديده شهاب هاي آسماني تنها حادثه اي با قدمت كمتر از 1500 سال است ، در حالي كه اين امر با بديهيات نجومي و تاريخ نگاري هاي منجمان و همچنين بررسي هاي دانشمندان كنوني بر روي شهاب سنگ هاي يافت شده در زمين قابل جمع نيست .

میقات;765150 نوشت:
از جمله اشکال هایی که بر تفسیر مادی از شهاب، وارد است بدین قرار است:

ـ زمان پیدایش شهاب سنگ، از ولادت حضرت عیسی (علیه السلام) و یا ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده است و قبل از آن هیچ شهاب سنگی وجود نداشته است.

به تفسیر غیر مادی این اشکال وارد نیست؟ یعنی قبل از زمان پیامبر یا حضرت عیسی دانشمندانی نبودند؟

آیه " ما آسمان دنیا را با ستارگان زینت دادیم و آنها را رجومی برای شیاطین قرار دادیم" آسمان حق و حقیقت است و ستارگان هم دانشمندان این آسمان، به تعبیر آیت الله مکارم که آوردید

یادمه تاپیکی بود در مورد قلب، دوستانی اصرار داشتند که اشتراک لفظی هست مثل شیر که سه تا معنی داره. قلب به معنی روح و روان هست نه قلب مادی. (هرچند از ظاهر و ظهور آیات این مطلب فهم نمیشد و استدلال فلسفی می آوردند) بعد آیاتی آورده شد که میگفت اون قلب در سینه است باز میگفتن سینه هم منظور یه موارد معنوی است و این سینه نیست تشابه لفظی داره. خدایا!!
بعد در نهج البلاغه دیدم که از نشانه های او پاره گوشتی است که در سینه است و با آن تفکر میکنید (نقل به مضمون)
یا کتب تاریخی که مردم قدیم (قبل از اسلام مثل یونان و ...) هم تفکر رو توسط قلب میدونستن.
خب این سوال دوستمون مسعود رو من فکر نمیکنم علمای اسلام جوابش رو بدونند که چرا گاهی میگید عقل بشر نمیرسه گاهی رد میکنید.
یعنی یک شیوه نداره بسته به حال عالم مورد نظر گاهی انکار میشه گاهی عقل بشر نمیرسه. مثلا همون قلب رو اگه سایتهای پاسخگویی سرچ بزنید که همه رد کردن میتونستن هم بنویسن انسان با مغز هم فکر نمیکنه بلکه فکر در دین اسلام توسط روح و مجرد هست اما به وسیله ابزار مغز و قلب انجام میشه اگه علم امروز به واسطه گری قلب هنوز نرسیده ناشی از نقص علم بشری امروز هست.
یا اینجا ظهور آیات قرآن در آسمان و شهابسنگ هست. اگه قرار باشه هر چیزی رو ببریم روی تعابیر دور و الکی. که هیچ کس حرف هیچ کس رو نمیفهمه چون هر کلمه ای ممکنه معنی دیگه ای داشته باشه اما لازمه فصاحت اینه که قرائن روشنی برای حمل به کنایه وجود داشته باشه. یا اینطوری تمام مسائل قرآن رو هم حمل معانی غیر ظاهری کرد مثلا در مورد آتش جهنم بگیم منظور خداوند از آتش، آتش عذاب وجدان فرد نادمه. و عذابی در کار نیست. اینجا ظهور آیات قرآن در آسمان و شهاب سنگه. اشعار جاهلیت در قبل از اسلام هم همین باور رو داشتن که اجنه برای عدم صعود به آسمانها توسط شهابها رجم میشند. بعد چون در زمان پیامبر به پیامبر یک نسبتی که گفته شده داده میشده این بوده که با شیاطین ارتباط داره و از اونها اخبار میگیره قرآن در آیات نسبتا زیادی این مطلب رو یادآوری میکنه که(تلویحا طبق اعتقاد جاری) شیاطین توسط شهابها رجم میشند پس پیامبر نمیتونه اخبار رو از اونها گرفته باشه پس از خداوند میگیره و رسول خداست. روایات رو هم باید نگاه کرد.
بعد از اینها اگه مفسرین معاصری بر خلاف مفسرین قدیم گفتن اینها کنایه است اشتباه کردند. میتونستن بگن علم و عقل بشر به این مطلب نرسیده و شهابها گاهی هم برای دورکردن اجنه هستند هرچند تمام شهابها برای این منظور نیستند.
در واقع پاسخ شما به نظر من اینه که عشقیه و هیچ ملاک صحیحی نداره که کجا بگیم عقل بشر نمیرسه و کجا خود اون مطلب دینی رو رد کنیم.

میقات;765589 نوشت:

با سلام و درود

قرآن در این موارد چیزی نفرموده که با ثابتات علمی، تعارض و تضاد داشته باشد.

البته برای این که گفتگو، منجر به خروج از موضوع تاپیک نشود، پرداختن به این موارد را بایستی در تاپیک مستقل دیگری پیگیری نمود.

سلام
چرا تعارض داره! الان اگه فقط بخوایم یکیشو بگیم، خلقت ناگهانیه! تو قران اشاره شده که حضرت مسیح مثل حضرت آدم آفریده شده! که اعتقاده که حضرت مسیح پدر نداشته! علم میگه که اولین انسان حاصل خطایهای ژنتیکی و انتخاب طبیعی بوده که باعث شده یه انشعاب از جمعیت کپی ها ایجاد بشه بنام هومو و در آخر برسه به انسان مدرن!

در مورد تعدادی از اونا تاپیک زده بودم قبلا و بدون هیچ دلیل علمی فقط میگفتن بخاطر اینه که عقل بشر نمیرسه!!(نقل به مضمون!)

[="Tahoma"]

پیروز;765642 نوشت:
سلام مجدد....ببخشید...شما می فرمایید که هم از آسمان مادی سخن گفته و هم مجرد و غیر مادی و می فرمایید که به وضوح این امر روشن است....بنده یک بار دیگر به پست ها و مطالب نگاهی انداختم...هیچ دلیلی ندیدم که بگویم که به وضوح می توان نتیجه گرفت، که آیات از آسمان های غیر مادی هم سخن گفته باشد...بلکه نهایت تنها در حد احتمال، می توانیم بگوییم که شاید از آسمان های مجرد و غیر مادی سخن گفته است(البته منظور این است که با دید برون دینی به قرآن نگاه کنیم)

به طور مثال شما در پست #4 اشاره داشتید که مثلا آسمان و نجوم در مواردی به غیر مادی هم اشاره دارد....خوب پس این قطعیت نمی آورد....یا در پست #3 شما نقل هایی از علامه طباطبایی داشتید که باز گویا تنها نظرات شخصیشان بود...چون من هیچ دلیلی حداقل در آن پست ندیدم... یعنی در ظاهر فقط نظر شخصی یک فرد بیان شده...حالا اینکه ایشان علامه طباطبایی هستند هم فکر نمی کنم، به نظر حجیت بدهد....یا شما در پست #21 نوشتید که: که شیاطین(که فکر می کنم منظور همان اجنه هستند) که جرم مادی ندارد که با شهاب ها روبه رو شوند....خوب در قرآن هست که اجنه از جنس آتش هستند....بعید نیست که هبچ بلکه تا حد بسیاری زیادی، اجنه هم مادی باشند...نمی دانم چه شده، که حرف و حدیث های فلاسفه با قرآن یکی شده...این مجرد بودن و مادی نبودن، فکر می کنم بیشتر حرف و حدیث های فلاسفه باشند...البته نمی دانم شاید دارم اشتباه می کنم، من مطالعاتم در این زمینه خیلی زیاد نبوده و کامل و کامل نبوده...بعد شما فرمودید که باید از این دست آیات اینگونه تعبیر کرد که شهاب سنگ ها باید که تنها از زمان میلاد مسیح یا میلاد و یا بعثت پیامبر موجود بوده باشند...اگر اشتباه می کنم تصحیح بفرمایید....از آیات زیر می توان نتیجه گرفت که پرتاب شهاب سنگ از خیلی پیش تر ها بوده...در آیات زیر قید و شرطی بیان نشده...نوشته شده که هرگاه شیاطین قصد داشتند که دزدانه گوش دهند، شهابی روشن تعقیبش می کرد....و قید شرطی نگذاشته که از زمان مثلا میلاد پیامبر، میلاد مسیح و غیره آغاز شده باشد....
سوره الحجر (15) آیه 16 وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ و هر آينه در آسمان برجهايي آفريديم و براي بينندگانشان بياراستيم
سوره الحجر (15) آیه 17 وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ ، و از هر شيطان رجيمي حفظشان کرديم
سوره الحجر (15) آیه 18 إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ مگر آنکه دزدانه گوش مي داد و شهابي روشن تعقيبش کرد
سوره الحجر (15) آیه 19 وَ الأَْرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ مَوْزُونٍ و زمين را گسترديم و در آن کوههاي عظيم افکنديم و از هر چيز به شيوه اي سنجيده در آن رويانيديم


بعد شما باز در همان پست فرمودید که محل سکونت فرشتگان را باید با توجه به این آیات آسمان مادی خود بدانیم،که معقول نیست و اشکال است...ولی به نظر می رسد..کسی از فرشتگان در آسمان سکونت ندارد...بلکه یعنی سکونت هم داشته باشد...به عنوان نگهبان است.. نگهبانانی که از ورود شیاطین به آسمان های بالاتر و گویا، آسمان هفتم، جلوگیری می کنند...که گویا تا یک زمانی شیاطین دزدکی رد می شدند و یک چیزک های می شنیدند و بعد با میلاد پیامبر و یا نبوت پیامبر، همین شانس و فرصت دزدکی شنیدن را هم از دست دادند.....اشکالش در چیست؟
پس اینکه می فرمایید که به وضوح می توان نتیجه گرفت که منظور از آسمان، آسمان غیر مادی و نامحسوس ما نیز هست را نفهمیدم از چه جهت بیان می فرمایید، نهایت در حد احتمال می توان این قضیه را مطرح کنیم...البته اگر از نگاه برون دینی نگاه کنیم...چون شاید از نگاه درون دینی نگاه کنیم، قضیه فرق بکند....اگر چیزی را از قلم انداختم ممنون آن را بیان کنید و یا بنده را ارجاع دهید به پست های پیشین...

با سلام و درود

1. نگاه کنایی و معنوی، نیز پشتوانه قرآنی و روایی دارد:

«رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنهُمَا وَ رَبُّ الْمَشَارِقِ إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِد لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِب‏»(صافات/ 5- Dirol

نکته: «الْمَلَإِ الْأَعْلى» عالَم ملائک است؛ هم چنین سخن از «الْمَشَارِقِ» به میان آمد که می تواند اشاره باشد به مشرق دنیا و مشرق ملکوت؛ چون ملکوت نیز افقی دارد؛ لذا خداوند متعال جایگاه جبرئیل (علیه السلام) را با واژه افق یاد نموده فرمود: «وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏»؛ در حالى كه در افق اعلى قرار داشت‏.(نجم: 53/ 7)

«وَ لَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبين‏»؛ او (جبرئيل) را در افق روشن ديده است‏.(تکویر: 81/ 23)

این قرائن و نیز قرائن روایی، باعث می شود تا مفسران معتقد به حیث معنوی شوند نه مادی.

لذا هر کدام از این اقوال، مستنداتی برای خود دارند که نمی توان نادیده گرفت.

2. در ظاهر آیات دلیلی بر زمان ممنوعیت شیاطین برای نفوذ به آسمان ها بیان نشده است، بلکه این مطلب مستند روایی دارد.

در روایت آمده که شیاطین می توانستند به آسما نهای هفتگانه ورود نمایند ولی با ولادت حضرت عیسی (علیه السلام) از ورود به سه آسمان محروم شده و فقط می توانستند به چهار آسمان وارد شوند ولی پس از ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از ورود به چهار آسمان دیگر (یعنی همه آسمان های هفت گانه) محروم شدند.(البرهان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 333؛ تفسير نور الثقلين، ج ‏3، ص 5)

3. تعبیر «السَّمَاءَ الدُّنْيَا» به همین آسمان بالای سر ما اشاره دارد لذا اگر حیث مادی را در نظر بگیریم معنایش این می شود که ملائکه با وجود مجرد بودن، در همین آسمان مادی بالای سر (مجموعه ماه و خورشید و ستارگان و ...) ساکن بوده و در همین آسمان، با شیاطین رو به رو شده و با شهاب سنگ ها مانع ورود شیاطین می شوند. و این از نظر علمی اشکال دارد.

نکته: همه این اقوال، احتمالی است و نمی توان یکی را بطور قطعی ادعا نمود و دیگران را بطور قطعی باطل دانست.

چه بسا با پیشرفت علم و دانش، ابعاد بیشتری از این موضوع کشف و روشن شود.

[="Tahoma"]

『طلوع』;765651 نوشت:
یادمه تاپیکی بود در مورد قلب، دوستانی اصرار داشتند که اشتراک لفظی هست مثل شیر که سه تا معنی داره. قلب به معنی روح و روان هست نه قلب مادی. (هرچند از ظاهر و ظهور آیات این مطلب فهم نمیشد و استدلال فلسفی می آوردند) بعد آیاتی آورده شد که میگفت اون قلب در سینه است باز میگفتن سینه هم منظور یه موارد معنوی است و این سینه نیست تشابه لفظی داره. خدایا!!
بعد در نهج البلاغه دیدم که از نشانه های او پاره گوشتی است که در سینه است و با آن تفکر میکنید (نقل به مضمون)
یا کتب تاریخی که مردم قدیم (قبل از اسلام مثل یونان و ...) هم تفکر رو توسط قلب میدونستن.
خب این سوال دوستمون مسعود رو من فکر نمیکنم علمای اسلام جوابش رو بدونند که چرا گاهی میگید عقل بشر نمیرسه گاهی رد میکنید.
یعنی یک شیوه نداره بسته به حال عالم مورد نظر گاهی انکار میشه گاهی عقل بشر نمیرسه. مثلا همون قلب رو اگه سایتهای پاسخگویی سرچ بزنید که همه رد کردن میتونستن هم بنویسن انسان با مغز هم فکر نمیکنه بلکه فکر در دین اسلام توسط روح و مجرد هست اما به وسیله ابزار مغز و قلب انجام میشه اگه علم امروز به واسطه گری قلب هنوز نرسیده ناشی از نقص علم بشری امروز هست.
یا اینجا ظهور آیات قرآن در آسمان و شهابسنگ هست. اگه قرار باشه هر چیزی رو ببریم روی تعابیر دور و الکی. که هیچ کس حرف هیچ کس رو نمیفهمه چون هر کلمه ای ممکنه معنی دیگه ای داشته باشه اما لازمه فصاحت اینه که قرائن روشنی برای حمل به کنایه وجود داشته باشه. یا اینطوری تمام مسائل قرآن رو هم حمل معانی غیر ظاهری کرد مثلا در مورد آتش جهنم بگیم منظور خداوند از آتش، آتش عذاب وجدان فرد نادمه. و عذابی در کار نیست. اینجا ظهور آیات قرآن در آسمان و شهاب سنگه. اشعار جاهلیت در قبل از اسلام هم همین باور رو داشتن که اجنه برای عدم صعود به آسمانها توسط شهابها رجم میشند. بعد چون در زمان پیامبر به پیامبر یک نسبتی که گفته شده داده میشده این بوده که با شیاطین ارتباط داره و از اونها اخبار میگیره قرآن در آیات نسبتا زیادی این مطلب رو یادآوری میکنه که(تلویحا طبق اعتقاد جاری) شیاطین توسط شهابها رجم میشند پس پیامبر نمیتونه اخبار رو از اونها گرفته باشه پس از خداوند میگیره و رسول خداست. روایات رو هم باید نگاه کرد.
بعد از اینها اگه مفسرین معاصری بر خلاف مفسرین قدیم گفتن اینها کنایه است اشتباه کردند. میتونستن بگن علم و عقل بشر به این مطلب نرسیده و شهابها گاهی هم برای دورکردن اجنه هستند هرچند تمام شهابها برای این منظور نیستند.
در واقع پاسخ شما به نظر من اینه که عشقیه و هیچ ملاک صحیحی نداره که کجا بگیم عقل بشر نمیرسه و کجا خود اون مطلب دینی رو رد کنیم.

با سلام و درود

در باره قلب در قرآن قبلا گفتگو شده است:

عقل و قلب در قرآن

جایگاه عقل در قرآن

قرار است علمی گفتگو کنیم. وقتی قرائن بر اقوال و نظرات دیگر نیز وجود دارد اعم از قرائن قرآنی و روایی، دیگر ادعای الکی بودن، غیر علمی و ناصحیح است.

در باره قرائن و شواهد، در پست های قبلی مطالبی عرض شده است.

تفسیر و برداشت از قرآن، قواعد و ضوابط خاص خودش را دارد که پرداختن به آن در این تاپیک مجالش نیست. بهتر است در این زمینه مطالعه فرمایید.

[="Tahoma"]

『طلوع』;765647 نوشت:
به تفسیر غیر مادی این اشکال وارد نیست؟ یعنی قبل از زمان پیامبر یا حضرت عیسی دانشمندانی نبودند؟

با سلام و درود

تفسیر کنایی و معنوی، چون اصلا ناظر به این شهاب سنگ مادی نیست، دیگر زمانی هم برای پیدایش شهاب سنگ تعیین نمی کند؛ بر خلاف تفسیر مادی که می گوید از زمان تولد پیامبر اسلام به بعد، بوسیله همین شهاب سنگ ها، شیاطین دیگر نمی توانند به آسمان ها ورود کنند. که می تواند این سؤال پیش بیاید که مگر قبل از آن شهاب سنگ نبوده که مانع ورود شیاطین به آسمان ها بشود؟! مگر شهاب سنگ از آن زمان ایجاد شده که دیگر شیاطین نتوانستند به آسمان بروند؟!

البته می توان در مقابل این سخن چنین گفت: قرآن می فرماید ما به وسیله شهاب ها مانع از آن می شویم که شیاطین وارد آسمان شوند، نه این که ما شهاب ها را فقط برای این می فرستیم که شیاطین را از آسمان برانند.

در هر حال، این احتمال اشکال، بر قول به کنایی و معنوی بودن، وارد نیست.

میقات;765927 نوشت:
2. در ظاهر آیات دلیلی بر زمان ممنوعیت شیاطین برای نفوذ به آسمان ها بیان نشده است، بلکه این مطلب مستند روایی دارد.

سلام...ممنون، فقط یک سوال پیش آمد...فکر می کنم شاید آخرین سوال باشد...بله دلیلی بر زمان ممنوعیت شیاطین برای نفوذ به آسمان ها بیان نشده، ولی فکر می کنم اشاره شده که زمانی شیاطین می توانستند هرچند با محدودیت هایی به آسمان نفوذ پیدا کرده و خبر هایی بگیرند و از یک زمانی خیر(این زمان احتمالا همانطور که شما فرمودید از نگاه روایات پس میلاد مسیح بوده)البته این به این معنا نیست که حالا که از آیات اینگونه بر می آید که نفوذ شیاطین از یک زمان به بعد کاملا ممنوع بوده، پس پرتاب شهاب ها هم از یک زمانی به بعد آغاز شده(البته امیدورام اشتباه نکنم)...
در آیات می بینیم که...
از آیات زیر اینگونه تعبیر می شود که شیاطین تا یک زمانی می توانستند که نفوذ کرده و تا حدی خبر هایی بگیرند....
سوره الجن (72) آیه 8 وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً ما به آسمان رسيديم و آن را پر از نگهبانان قدرتمند و شهابها يافتيم
ما در آنجايها که مي توان گوش فرا داد مي نشستيم اما هر که اکنون گوش ، نشنيد ، شهابي را در کمين خود يابد
از اين روي نمي دانيم که آيا براي کساني که در روي زمين هستند بدي مقدر مي شود ، يا پروردگارشان مي خواهد به راه راستشان ببرد
یعنی از آیه 9 اینگونه می توان نتیجه گرفت که اجنه یک زمان فرصت و این شانس را پیدا می کردند که گوش بدهند و خبرهایی بگیرند....ولی بعد ها و از یک زمانی به بعد خیر(با توجه به اینکه کلمه اکنون آمده)...که فکر می کنم آن روایات اشاره به همین آیه دارند...شاید این اکنون همان زمان پس از میلاد پیامبر بوده( با توجه به روایات)....من جتی شنیده ام، که حالا راست و دروغش را نمی دانم..که روایاتی و یا کتب های مثلا تاریخی از این می گویند که پس از میلاد پیامبر، تعداد رفت و آمد شهاب ها بیشتر شده است...
همانطور که عرض کردم، اینکه می گویم یک زمانی اجنه فرصت پیدا می کردند و این شانس را داشتند که گوش بدهند....به این معنا نیست که آنها کاملا آزاد بودند و شهابی در کار نبود...خیر، حتی در آن زمان هم که گوش فرا می دادند...محافظان و شهاب ها بودند....
سوره الصافات (37) آیه 6 إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ ما آسمان دنیا را به زينت ستارگان بياراستيم
سوره الصافات (37) آیه 7 وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ و از هر شيطان نافرمان نگه داشتيم
سوره الصافات (37) آیه 8 لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإَِ الأَْعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ تا سخن ساکنان عالم بالا را نشنوند و از هر سوي رانده شوند
سوره الصافات (37) آیه 9 دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ تا دور، گردند و براي آنهاست عذابي دايم
سوره الصافات (37) آیه 10 إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ مگر آن شيطان که ناگهان چيزي بربايد و ناگهان شهابي ثاقب دنبالش کند
با توجه به آیات بالا...خدا آسمان دنیا را به زینب ستارگان آراسته و بر آن نگهبانانی قرار داد...تا شیاطین، سخنان عالم بالا را نشنوند و گویا از هنگام زینت بخشیدن به آسمان این نگهبانان بودند....ولی در ادامه می گوید که بعضی از شیاطین، چیزی را می ربودند، با وجود نگهبانان که البته اشاره هم شده که شهابی هم دنبالشان می کرد....حالا نمی دانم این شهاب به هدف می خورده یا نه....ولی با توجه به آیه 10 جن، احتمالا نمی خورده و اجنه فرار می کرده با اطلاعاتی که ربوده بودند...در کل به نظرتان آیات الصافات با آیات سوره جن که اینجا آوردم، چگونه با هم جمع بسته می شودو یا بهتر بگویم وقتی در کنار هم قرار می گیرند چه می رسانند، چکونه ماجرا را تعریف می کنند؟؟

[="Tahoma"]

پیروز;766046 نوشت:
.در کل به نظرتان آیات الصافات با آیات سوره جن که اینجا آوردم، چگونه با هم جمع بسته می شودو یا بهتر بگویم وقتی در کنار هم قرار می گیرند چه می رسانند، چکونه ماجرا را تعریف می کنند؟؟

«إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ يُقْذَفُونَ مِن كلُ‏ِّ جَانِب‏ دُحُورًا وَ لهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِب‏»
ما آسمان نزديك [پايين‏] را با ستارگان آراستيم، تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم. آن ها نمى ‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مى ‏گيرند. آن ها به شدّت به عقب رانده مى‏ شوند و براى آنان مجازاتى دائم است. مگر آن ها كه در لحظه ‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند، كه «شهاب ثاقب» آن ها را تعقيب مى ‏كند.(صافات: 37/ 6-10)

«وَ أَنهُمْ ظَنُّواْ كَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن يَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَ شهُبًا وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الاَنَ يجِدْ لَهُ شهَابًا رَّصَدًا»
و اين كه آن ها گمان كردند ـ همان ‏گونه كه شما گمان مى ‏كرديد ـ كه خداوند هرگز كسى را (به نبوّت) مبعوث نمى ‏كند. و اين كه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم. و اين كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى ‏نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى ‏يابد.(جن: 72/ 7 ـ 9)

با سلام و درود

بعثت پیامبران الهی موجب محدود شدن شیاطین و نیز بر هم زننده نقشه های آنان می شود. شیاطین قبل از بعثت پیامبران، آزادی های بیشتری داشته اند.

بنابر این، مبعوث شدن پیامبران الهی، هم آثار تشریعی دارد (آوردن دستورات و تعالیم الهی برای هدایت انس و جن)، و هم آثار تکوینی دارد (مانند عدم امکان نفوذ شیاطین به آسمان ها و ملکوت)

شیاطین از ورود به آسمان ها و ملکوت، ممنوع شده اند لذا نمی توانند به ملکوت آسمان وارد شوند؛ و اگر اقدامی هم در این زمینه انجام دهند، توسط شهاب ها، رانده شده و دور می شوند.

از جمله «فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا» استفاده می شود قبل از نزول قرآن كريم و بعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اين چنين نبوده، هر وقت افرادى از جن می خواستند استراق سمع نمايند و به عالم قدس و ملكوت و فرشتگان نزديک شده و يا تماس بگيرند، مانع و رادعى نبوده، می توانستند حوادث بزرگ و مهم و غير مهم جهانى را از نزديک شدن به فرشتگان بفهمند.(انوار درخشان، ج ‏17، ص 120)

جنيان به يک حادثه آسمانى برخورده ‏اند، حادثه‏ اى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء (صلی الله علیه و آله) رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شده‏ اند.(ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 66)

[="Tahoma"]قرآن و شهاب سنگ

پرسش:
شهاب از نظر علمی، شیء فضایی است که با سطح اتمسفر زمین برخورد می کند. این برخورد باعث می شود سطحش در اثر اصطکاک داغ و باعث دیده شدن شود. این اجرام ممکن است در اثر انفجار ستاره ها به طرفی حرکت کنند و نهایتا به زمین برسند.
اما از منظر قرآن، این اجرام از طرف فرشته ها به طرف جن هایی که قصد استراق سمع دارند پرتاب می شوند.
با توجه به آیات سوره جن، آیا شهاب سنگ ها فقط از زمان تولد تا مرگ پیامبر اسلام بوده اند؟! از طرفی با توجه به تعریف شهاب سنگ از نظر علمی، اگر آن تعریف را با بیان قرآن کنار هم بگذاریم، آیا نتیجه اش این نیست که بارگاه الهی در همین نزدیکی است؟

پاسخ:
برخی آیات مرتبط:
«وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً»؛ و اين كه ما آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوىّ و تيرهاى شهاب يافتيم. و اين كه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمان ها مى ‏نشستيم امّا اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابى را در كمين خود مى ‏يابد.(1)
«وَ حَفِظْنَاهَا مِن كلُ‏ِّ شَيْطَنٍ رَّجِيمٍ إِلَّا مَنِ اسْترَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ مُّبِين‏»؛ و آن را از هر شيطان رانده شده ‏اى حفظ كرديم؛ مگر آن كس كه استراق سمع كند (و دزدانه گوش فرا دهد) كه «شهاب مبين» او را تعقيب مى ‏كند (و مى ‏راند).(2)
«وَ حِفْظًا مِّن كلُ‏ِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلىَ الْمَلَا الْأَعْلىَ‏ وَ يُقْذَفُونَ مِن كلُ‏ِّ جَانِب... إِلَّا مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شهَابٌ ثَاقِب‏‏»؛ تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم. آن ها نمى ‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو هدف قرار مى ‏گيرند ... مگر آن ها كه در لحظه ‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديک شوند، كه «شهاب ثاقب» آن ها را تعقيب مى ‏كند.(3)

بیان تفسیری:
نظریه اول:
برخی از مفسران خصوصا مفسران قدیمی، شهاب را همان شهاب سنگ دانسته اند، در حالی مفسران معاصر با توجه به پیشرفت علم و دانش، دیگر شهاب را مادی و فیزیکی نمی دانند و آن را تمثیل و کنایه دانسته اند.
به بیان دیگر، مفسران قدیمی طبق دانش قدیم، آسمان را همین آسمان دنیا و شهاب را نیز همین شهاب سنگ دانسته اند، ولی مفسران معاصر با توجه به رشد علم و دانش، اشکال هایی بر این برداشت داشته و آن را معنوی دانسته اند، یعنی مراد از آسمان را عالم ملکوت و مراد از شهاب را چهره‏ هاى درخشان و الگوها و رهبرانى می دانند که حقايق را از وسوسه‏ هاى شيطان حفظ كرده و هر گاه شيطان صفتى وسوسه ‏اى نمايد، با استدلال و منطق محكم بر او هجوم آورده و بدعت و التقاط و وسوسه‏ هاى او را با شهاب علم و برهانِ اهل ذكر، محو مى ‏كنند.
علامه طباطبایی چنین می آورد:
مفسرين براى اين كه مسأله "استراق سمع" شيطان ها در آسمان را تصوير كنند، و نيز تصوير كنند كه چگونه در اين هنگام به سوى شيطان ها با شهاب ‏ها تيراندازى مى ‏شود، بر اساس ظواهر آيات و روايات كه به ذهن مى ‏رسد توجيهاتى ذكر كرده‏ اند كه همه بر اين اساس استوار است كه آسمان عبارت است از:
افلاكى كه محيط به زمين هستند، و گروه ‏هايى از ملائكه در آن افلاک منزل دارند، و آن افلاک در و ديوارى دارند كه هيچ چيز نمى ‏تواند وارد آن شود، مگر چيزهايى كه از خود آسمان باشد، و اين كه در آسمان اول، جماعتى از فرشتگان هستند كه شهاب ها به دست گرفته و در كمين شيطان ها نشسته‏ اند كه هر وقت نزديک بيايند تا اخبار غيبى آسمان را استراق سمع كنند، با آن شهاب ها به سوى آن ها تيراندازى كنند و دورشان سازند، و اين معانى همه از ظاهر آيات و اخبار ابتداء به ذهن مى‏ رسد.
و ليكن امروز بطلان اين حرف ها به خوبى روشن شده است؛ ناگزير بايد توجيه ديگرى كرد كه مخالف با علوم امروزى و مشاهداتى كه بشر از وضع آسمان ها دارد نبوده باشد.(4)

نظریه دوم:
مشهور مفسران معاصر، این تعابیر را کنایی و اشاره به امور معنوی می دانند، نه مادی و فیزیکی.
علامه طباطبایی (ره) برداشت مادی و ظاهری از این آیات را باطل و مردود دانسته و این تعابیر را کنایی می داند. ایشان چنین می آورد:
اين بياناتى كه در كلام خداى تعالى ديده مى ‏شود، از باب مثال هايى است كه به منظور تصوير حقايق خارج از حس زده شده، تا آن چه خارج از حس است به صورت محسوسات در افهام بگنجد، هم چنان كه خود خداى تعالى در كلام مجيدش فرموده: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ»(5). اين گونه مثل ها در كلام خداى تعالى بسيار است، از قبيل عرش، كرسى، لوح و كتاب.
بنا بر اين: مراد از آسمانى كه ملائكه در آن منزل دارند، عالمى ملكوتى خواهد بود كه افقى عالى ‏تر از افق عالَم مُلک و محسوس دارد، همان طور كه آسمان محسوس ما با اجرامى كه در آن هست عالى ‏تر و بلندتر از زمين ماست.
و مراد از نزديک شدن شيطان ها به آسمان، و استراق سمع، و به دنبالش هدف شهاب ها قرار گرفتن، اين است كه شيطان ها مى ‏خواهند به عالم فرشتگان نزديک شوند، و از اسرار خلقت و حوادث آينده سر درآورند. و ملائكه هم ايشان را با نورى از ملكوت كه شيطان ها تاب تحمل آن را ندارند، دور مى ‏سازند.
و يا مراد اين است كه شيطان ها خود را به حق نزديک مى ‏كنند، تا آن را با تلبيس ‏ها و نيرنگ هاى خود به صورت باطل جلوه دهند، و يا باطل را با تلبيس و نيرنگ به صورت حق درآورند؛ و ملائكه رشته ‏هاى ايشان را پنبه مى ‏كنند، و حق صريح را هويدا مى ‏سازند، تا همه به تلبيس آن ها پى برده، حق را حق ببينند، و باطل را باطل‏.(6)
بیانی دیگر:
در تفسیر نمونه، آمده است:
1. كلمه «سماء» (آسمان) در بسيارى از آيات قرآن به معنى همين آسمان مادى است در حالى كه در بعضى ديگر از آيات قطعا به معنى آسمان معنوى و مقام بالا است؛ لذا آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال می شود و هم در مفهوم معنوى آن.
2. «نجوم» (ستارگان) نيز يک مفهوم مادى دارد كه همين ستارگانى هستند كه در آسمان ديده مى‏ شوند، و يک مفهوم معنوى كه اشاره به دانشمندان و شخصيت هايى است كه روشنى بخش جوامع انسانى هستند.
3. از روايات متعددى كه در تفسير آيات مورد بحث وارد شده استفاده مى‏ شود كه ممنوع شدن شياطين از صعود به آسمان ها و رانده شدنشان بوسيله نجوم هنگام تولد پيامبر بود، و از بعضى از آن ها استفاده مى ‏شود كه به هنگام تولد عيسى تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پيامبر بطور كامل ممنوع گشتند.
بنا بر این؛ با قرائن و شواهدی كه ذكر كرديم به نظر مى ‏رسد كه منظور از آسمان، آسمان حق و حقيقت است، و شياطين همان وسوسه ‏گران هستند كه مى ‏كوشند به اين آسمان راه يابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب يعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نيرومند قلمشان آن ها را به عقب مى ‏رانند و طرد مى ‏كنند.
ولى قرآن درياى بيكران است و ممكن است دانشمندان آينده در زمينه اين آيات به حقايق تازه ‏اى دست يابند كه امروز به آن دست نيافته ‏ايم.(7)

نظریه سوم:

این نظریه قائل است هر کدام از دو دیدگاه پیش (نگاه مادی داشتن به شهاب سنگ و یا نگاه معنوی و کنایی داشتن) تنها بخشی از حقیقت را بیان نموده اند نه تمام آن را.
نظر به آیات مورد بحث به وضوح نشان می دهد که در این آیات شریفه هم از آسمان مادی سخن گفته شده، هم از آسمان های مجرّد و غیر مادی. لذا طرفداران هر دو نظر برای تأیید ادعای خود از همین آیات شاهد آورده و حقیقتاً برای هر دو نظر نیز شاهد وجود داشت.
پس دو نظر قبلی در مقابل یکدیگر نیستند بلکه باید آن دو را در ضمن نظر سومی جمع نمود.
شیاطین جن، اطلاعات مربوط به تقدیرات را از ملاء اعلی و عالم ملکوت می گیرند، اما این کار وقتی برایشان امکان پذیر می باشد که بتوانند به طبقات بالای جوّ راه یابند و در چنان محیطی فنون خود را به کار گیرند. و اکنون قادر به چنین کاری نیستند مگر با پذیرش خطر اصابت شهاب سنگ ها.
توضیح: شهاب سنگ های مادی نیز حقیقتی در عالم ملکوت دارند و تدبیر آن ها به دست ملائک می باشد. و قوانین علمی حاکم بر عالم چیزی نیستند جز ظهور دنیاییِ سبک کار ملائک عالم ملکوت، که در زبان قرآن کریم از این قوانین با عنوان سنت های الهی یاد می شود.
پس آن گاه که شیاطین به آسمان مادی صعود می کنند که با ترفندهای خاص خود از ملکوت آسمان کسب اطلاع نمایند، مورد اصابت شهاب سنگ های موجود در فضا قرار می گیرند؛ و چون این شهاب های مادی بند به ملکوت خویش می باشند و ظهور دنیایی آن ها هستند، لذا همان گونه که رجم و سنگسار شدن شیاطین را می توان به شهاب های مادی نسبت داد، می توان آن را به حقیقت ملکوتی این شهاب ها هم نسبت داد. چرا که نسبت ملکوت به ناسوت (طبیعت) مثل نسبت روح است به بدن.
پس همان گونه که تا روح اراده نکند بدن کاری نمی کند؛ و کار بدن نشان از فعل روح دارد، بین ملکوت شهاب سنگ ها و وجود مادی آن ها نیز چنین رابطه ای وجود دارد.
البته روشن است که کار شهاب ملکوتی در عالم ماده، طبق قوانین خاص همین عالم خواهد بود؛ همان گونه که کار غیر فیزیکی روح، به هنگام ظهور در بدن مادی، طبق قواعد عالم ماده ظاهر می گردد.

مطلب دیگر؛
بعثت پیامبران الهی موجب محدود شدن شیاطین و نیز بر هم زننده نقشه های آنان می شود.
شیاطین قبل از بعثت پیامبران، آزادی های بیشتری داشته اند.
بنابر این، مبعوث شدن پیامبران الهی، هم آثار تشریعی دارد (آوردن دستورات و تعالیم الهی برای هدایت انس و جن)، و هم آثار تکوینی دارد (مانند عدم امکان نفوذ شیاطین به آسمان ها و ملکوت)
شیاطین از ورود به آسمان ها و ملکوت، ممنوع شده اند لذا نمی توانند به ملکوت آسمان وارد شوند؛ و اگر اقدامی هم در این زمینه انجام دهند، توسط شهاب ها، رانده شده و دور می شوند.
از جمله «فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا» استفاده می شود قبل از نزول قرآن كريم و بعث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اين چنين نبوده، هر وقت افرادى از جن می خواستند استراق سمع نمايند و به عالم قدس و ملكوت و فرشتگان نزديک شده و يا تماس بگيرند، مانع و رادعى نبوده، می توانستند حوادث بزرگ و مهم و غير مهم جهانى را از نزديک شدن به فرشتگان بفهمند.(8)
جنيان به يک حادثه آسمانى برخورده ‏اند، حادثه‏ اى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء (صلی الله علیه و آله) رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شده‏ اند.(9)
بنابر این، ممنوعیت کامل ورود شیاطین به ملکوت آسمان ها، از زمان تولد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به بعد بوده است، نه این که از زمان قبل تا زمان ولادت بوده است.
در ظاهر آیات دلیلی بر زمان ممنوعیت شیاطین برای نفوذ به آسمان ها بیان نشده است، بلکه این مطلب مستند روایی دارد. در روایت آمده که شیاطین می توانستند به آسمان های هفتگانه ورود نمایند ولی با ولادت حضرت عیسی (علیه السلام) از ورود به سه آسمان محروم شده و فقط می توانستند به چهار آسمان وارد شوند ولی پس از ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از ورود به چهار آسمان دیگر (یعنی همه آسمان های هفت گانه) محروم شدند.(10)
نکته: تفسیر کنایی و معنوی، چون اصلا ناظر به این شهاب سنگ مادی نیست، دیگر زمانی هم برای پیدایش شهاب سنگ تعیین نمی کند؛ بر خلاف تفسیر مادی که می گوید از زمان تولد پیامبر اسلام به بعد، بوسیله همین شهاب سنگ ها، شیاطین دیگر نمی توانند به آسمان ها ورود کنند. که می تواند این سؤال پیش بیاید که مگر قبل از آن شهاب سنگ نبوده که مانع ورود شیاطین به آسمان ها بشود؟! مگر شهاب سنگ از آن زمان ایجاد شده که دیگر شیاطین نتوانستند به آسمان بروند؟!
البته می توان در مقابل این سخن چنین گفت: قرآن می فرماید ما به وسیله شهاب ها مانع از آن می شویم که شیاطین وارد آسمان شوند، نه این که ما شهاب ها را فقط برای این می فرستیم که شیاطین را از آسمان برانند.

مطلبی دیگر؛
برخی از این اشکال ها (مانند تعیین مکان برای بارگاه الهی) ناشی از آن است که ما خدا را هم از دید انسانی و مادی می نگریم و به همین خاطر محدودیت های انسانی را به او نیز نسبت می دهیم .در حالی که چون دایره دید انسان محدود می باشد و نمی تواند همه عوالم را با هم ببیند برای او مُلکی و ملکوتی، به صورت دو عالم جدا و متمایز، متصور است.
در حالی که برای خدا مُلک و ملکوت یکسان است. به همین خاطر آیات قرآنی هم عالم مُلک و هم از عالم ملکوت صحبت می کند. آن جا که می فرماید: «وَ لَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ...» که مقصود از «السماء الدنیا» آسمان مادی نزدیک ما و عالم مُلک می باشد. اما در ادامه که می فرماید: «وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطینِ» بر طبق نظر مفسران عالم ملکوت را اراده کرده است.
به بیان دیگر؛ همه موجودات عالم مُلک، یک حقیقت ملکوتی نیز دارند؛ یعنی هر چیزی در این عالم، از یک حیث، صورت مُلکی و از یک حیث، صورت ملکوتی دارد. شهاب سنگ مادی نیز یک صورت ملکوتی دارد که آن به شیاطین می خورد.
لذا همین صور مُلکی یک حقایق ملکوتی دارند و این آیات، همه به صور مُلکی و هم به صور ملکوتی اشاره می فرماید تا بفهماند هر چیزی در این عالم است، حقیقت ملکوتی دارد.
به بیان سوم؛ عالم ملکوت یا عالم مثال، باطن و حقیقت عالم ماده است. لذا هر چه در عالم ماده وجود دارد، حقیقت غیر مادی آن در عالم ملکوت می باشد؛ و از آن جا است که در زمان و مکان خاص خود در عالم ماده ظاهر می شود.

نکته: همه این اقوال، احتمالی است و نمی توان یکی را بطور قطعی ادعا نمود و دیگران را بطور قطعی باطل دانست.
چه بسا با پیشرفت علم و دانش، ابعاد بیشتری از این موضوع کشف و روشن شود.

_________
(1) جن: 72/ 8و9.
(2) حجر: 15/ 17و18.
(3) صافات: 37/ 7و8.
(4) محمد حسین طباطبایی، الميزان فی تفسیر القرآن، ترجمه محمد باقر موسوی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏17، ص 186و187.
(5) عنکبوت: 29/ 43.
(6) ترجمه الميزان، ج ‏17، ص 187.
(7) ر.ک: مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏11، ص 47-51.
(8) حسینی همدانی، انوار درخشان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏17، ص 120.
(9) ترجمه الميزان، ج ‏20، ص 66.
(10) بحرانی، البرهان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 333؛ حویزی، تفسير نور الثقلين، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 5.

موضوع قفل شده است