آیا اساس دین بر لذت گرایی استوار است؟
تبهای اولیه
در دین دلبستن به لذتهای دنیوی نهی شده است به این دلیل که باعث می شود لذتهای اخروی را از دست بدهد
لذت های دنیوی کوتاه کم و کیفیت پایینی دارند در حالی که لذتهای اخروی دایمی زیاد و (به بیان آیت الله مصباح یزدی) بدون زحمت و با کیفیت بالاتر است.
و توصیه شده است که بخاطر لذتهای دنیوی لذتهای اخروی را از دست ندهند. یعنی حسابگر باشید وقتی می توانید به لذت بی نهایت برسید به لذتهای ناچیز دنیوی راضی نشوید هرچه که هست لذت است ولی مقدارش بیشتر است کیفیتش بالاتر است و دایمی است.
من در اینجا مطلبی را از وبسایت آیت الله مصباح یزدی نقل می کنم.
آيا اين همه تشويقهايي كه در آيات آمده است كه خداوند در آخرت باغهايي به شما ميدهد كه نهرهايي در آن جاري است، خوردنيها و آشاميدنيهايي چنين و چنان به شما ميدهد، همسران آن چناني براي شما قرار ميدهدو... لذّت به حساب نميآيد؟ اگر لذت بد است چه طور لذت آخرت خوب است، ولي لذّت دنيا بد است؟ بي شك لذّت، مطلوب و مطابق فطرت انسان است، البته لذّت محدودي كه مانع لذتهاي طولاني ميشود، بد است. لذّت گناهاني كه انسان انجام ميدهد، مگر چه قدر طول ميكشد؟ انسان حاضر ميشود با اين لذتهاي محدود، آتش جهنم را براي خود بخرد؟ آيا اين يك جنون نيست؟ مذمّتهايي كه در قرآن و روايات آمده است، به دليل محاسبات نابهجايي است كه ما داريم. دلبستگيهاي ما به لذّتهاي محدود که مانع رسيدن به لذتهاي بينهايت ميشود، مورد نكوهش است. نقش انبيا به عنوان مربّي اين است كه انسانها را توجه دهند كه نعمتهاي دنيا چيزي نيست كه بتوان به آن دل بست. اينها لذتهاي كودكانه است. شأن انسان نيست که به اين چيزها دل ببندد. مشابه لذتهايي كه ما داريم و شايد بيشتر از آن در حيوانات و چهارپايان ديده ميشود. با اين لذّتها كه انسان، انسان نميشود. پس لذّت از آن جهت كه لذّت است، (في حد نفسه) بد نيست، بلكه چون مانع لذّتهاي پايدار است، مورد نكوهش است؛ وگرنه در قرآن لذّتهاي مثبت مطرح و ممدوح دانسته شده است. وقتي قرآن بهشت را تعريف ميكند ميگويد: در بهشت منظرههايي است كه با نگاه به آن چشمها لذت ميبرد: تَلَذُّ الْأَعْيُنُ11 و نوشيدنيهاي لذتبخش وجود دارد: لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ12 پس لذّتها را بايد چشيد. اما اگر لذتهاي دنيا را مذمت ميكنند، از آن جهت است كه مانع لذتهاي ابدي است: وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقي13؛ مواظب باشيد و ببينيد در معاوضه چه ميكنيد؟ شادي بد نيست، اما مواظب باشيد بعضي از شاديهاي دنيا باعث ميشود از شاديهاي آخرت محروم شويد، چون موجب غفلت شما ميشود و شما موقعيت خود و ارزش وجوديتان را فراموش ميكنيد و حالتي شبيه مستي پيدا ميكنيد. اين جور شادي بد است وگرنه اصل سرور بد نيست. شادي سرمست كننده، انسان را غافل ميكند و ديگر نميفهمد كجاست و چه ميكند؛ و گاهي حركات سبكي انجام ميدهد كه مذموم است. شادي اگر عاقلانه باشد و برخاسته از درك نعمتهاي خدا و رضايت او باشد چرا بد باشد؟
حاصل اين كه آيات در مدح خوف و حزن، به خوف از خدا مربوط است كه آثار خوبي بر آن مترتب ميشود و باعث ميشود انسان وظائف خود را بهتر انجام دهد، نسبت به ديگران مهربان باشد، به خلق خدمت كند، در مقابل خدا خضوع داشته باشد، به خدا تقرب پيدا كند و اعمال صالح انجام دهد. شادي چنانچه انسان را از اين كارها محروم كند و باعث شود از خدا غافل شود، مورد نكوهش است، همان گونه كه محزون شدن به خاطر گم كردن يك اسكناس گاهي بعضي انسانها را آن چنان مشغول ميكند كه نه به درس خواندن برسد و نه به ساير كارهاي دنيوي و اخروي و اين حزن بسيار مورد نكوهش است. حزن و اندوه چنانچه باعث شود انسان از نعمتهاي بالاتر و ارزشمندتر محروم شود، ممدوح نيست. حزن بر نعمتهاي از دست رفته دنيا، حزن خوبي نيست. داستان خوف نيز همين طور است. ما از اين كه عمر خود را به بطالت گذرانديم بايد غصه داشته باشيم، اما در عين حال نبايد طوري تحت تأثير غم و اندوه واقع شويم كه بيمار شويم يا از كار بيفتيم و حوصله عبادت نيز نداشته باشيم. خوف و حزني خوب است كه سازنده باشد. رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ... يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار14 خوفي كه از روز زير و رو شدن چشمها و دلها به وجود ميآيد، باعث ميشود انسان دائماً به ياد خدا باشد. اين خوف خيلي سازنده است، اما اگر خوف باعث شود انسان افسرده شود و حوصله هيچ كاري نداشته باشد يا احياناً از غصه بميرد فايده ندارد. آري، به طور طبيعي وقتي انسان خوف يا حزن دارد مقداري تأثر پيدا ميكند و نشاطش در كار كم ميشود، ولي اگر خوف سازنده باشد فوراً جبران ميشود. اگر كسي واقعاً متأثر شد كه چرا جواني را بيهوده از دست داده، لحظههاي باقيمانده را غنيمت ميشمارد و توبه ميكند. اين موجب ترقي روح و تكامل معنوي انسان است
در دین دلبستن به لذتهای دنیوی نهی شده است به این دلیل که باعث می شود لذتهای اخروی را از دست بدهد لذت های دنیوی کوتاه کم و کیفیت پایینی دارند در حالی که لذتهای اخروی دایمی زیاد و (به بیان آیت الله مصباح یزدی) بدون زحمت و با کیفیت بالاتر است. و توصیه شده است که بخاطر لذتهای دنیوی لذتهای اخروی را از دست ندهند. یعنی حسابگر باشید وقتی می توانید به لذت بی نهایت برسید به لذتهای ناچیز دنیوی راضی نشوید هرچه که هست لذت است ولی مقدارش بیشتر است کیفیتش بالاتر است و دایمی است.
سلام
بی شک اکثر قریب به اتفاق انسانها لذت گرا هستند . وقتی دین بخواهد اینها را ارتقاء دهد کار حکیمانه آنست که از همین طریقی که بدان میل دارند آنها را بالا بیاورد . بحث لذتهای معنوی هیچ شک و شبهه های ندارد یعنی واقعیت است . پس دین می تواند از طریق آن گرایش و این واقعیت افراد را به افقهای برتر نزدیک کند . اما مقصد نهایی دین عبودیتی است که دین ، کنه و نهایت آنرا ربوبیت می داند ( و ماخلقت الجن و الانس الا لیعبدون : من جن و انس را جز برای بندگیم نیافریدم )( العبودیه جوهره کنهها الربوبیه : بندگی گوهری است که کنه آن ربوبیت است ) و ربوبیت ، قرب به جایگاهی است که هر کمال و سعادتی برای انسان حاصل است و لذات با آن معنایی که ما می شناسیم مخلوق آن مقامند . در مقام عندیت رب العالمین انسان مومن بهجت ذاتی دارد نه لذات معمولی نازل .
موفق باشید