جمع بندی دیدگاه معصومین علیهم السلام درباره خدعه و نیرنگ درجنگ چیبست ؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دیدگاه معصومین علیهم السلام درباره خدعه و نیرنگ درجنگ چیبست ؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تحیت خدمت سروران و اساتید محترم

چندی پیش روایاتی در کتاب میزان الحکمه جلد 3 باب آداب جنگ/جنگ نیرنگ است مشاهده کردم که از فضل و کرم حضرات معصومین به دور بود لذا از حضرات اساتید و سایر مطلعین بزرگوار تقاضا دارم رفع ابهام فرمایند.
متن روایات:

ـ ابـن عـبـاس : پيامبر خدا (ص ) يكى ازاصحاب خود را مامور كشتن يك نفر يهودى كرد او عرض كـرد : اى رسـول خـدا ! در صـورتى ازعهده اين كار بر مى آيم كه دستم را باز بگذاريد پيامبر خدا (ص ) فرمود : اصولا جنگ حيله ونيرنگ است , هركار مى خواهى بكن .

ـ پيامبر خدا (ص ) : جنگ نيرنگ است .

ـ هرچه به نظرت مى رسد بگو , زيرا جنگ نيرنگ است .

ـ دشمن را از جنگ با ما منصرف كن , كه جنگ مكر و نيرنگ است .

ـ عـدى بـن حـاتـم : روزى كـه امير المؤمنين (ع ) در صفين با معاويه رو به رو شد با صداى بلند كه يارانش بشنوند فرمود : به خدا قسم معاويه و ياران او را مى كشم سپس در پايان اين جمله آهسته گـفـت : ان شا اللّه من كه نزديك آن حضرت بودم عرض كردم : اى امير مؤمنان ! شمابراى گفته خود سوگند خورديد و سپس ان شا اللّه گفتيد , منظورتان چه بود ؟
!.
حـضرت فرمود: همانا جنگ مكر و نيرنگ است من در نظر مؤمنان هرگز دروغگو نيستم خواستم يـاران خـود را عـلـيـه سـپاه معاويه برانگيزم تا دچار سستى نشوند بلكه به پيروزى اميدبندند به خواست خداى بزرگ فردا موضوع را به آنها خواهم گفت .

ـ امام باقر (ع ) : على (ع ) مى فرمود : اگر پرنده مرا بربايد خوشتر است نزد من تا به پيامبر سخنى را نـسـبـت دهـم كـه نـفـرمـوده اسـت شنيدم پيامبر خدا (ص ) در جنگ خندق مى فرمود : جنگ يعنى خدعه ونيرنگ و مى فرمود : هرچه مى خواهيد بگوييد.
ـ در جـنـگ احزاب ميان على (ع ) وعمرو بن عبدود سخنانى گذشت على به او فرمود: اى عمرو ! (در بـزدلـى تـو) هـمـين بس نيست كه من به جنگ تن به تن باتو آمده ام وتو كه شهسوارعربى با خـودت كمك آورده اى ؟
عمرو برگشت كه پشت سر خود را نگاه كند امير المؤمنين (ع )بيدرنگ چنان ضربه اى بر دو ساق پاى او وارد آورد كه از پيكرش جدا شدند و گرد و غبارى به هوا برخاست آن حـضـرت در حـالـى كـه بر اثر ضربت عمرو خون از فرقش مى ريخت و ازشمشيرش نيز خون مـى چكيد نزد رسول خدا(ص ) برگشت رسول خدا (ص ) فرمود : اى على !فريبش دادى ؟
عرض كرد : آرى , اى رسول خدا ! جنگ نيرنگ است .

والسلام

کارشناس بحث : پیام

به كارگيرى اقسام تاكتيكها و آرايشهاى نظامى از مسائل مهم جنگ است، و باعث تغيير موقعيّت و وضعيّت نظامى در جبهه مى شود، بايد تمامى تاكتيكهاى رزمى و فنون نظامى را آموخت و به موقع بكاربست.
در تاريخ جنگهاى اسلامى، به مواردى برمى خوريم كه لشكريان اسلام با امداد الهى و بكارگيرى تاكتيكهاى نظامى و فريب دشمن، توانستند، دشمن تا دندان مسلّح را شكست دهند، و به فرار وادار كنند، در جنگ موته، فرمانده لشكر مسلمين با بكار بستن تاكتيك نظامى و دادن آرايش مخصوص به نيرو و زياد نماياندن آنها توانست، لشكر سه هزار نفرى مسلمين را بر لشكر صد هزار نفرى روميان غالب گرداند و پيروزى را نصيب مسلمانان كند و دشمن را به فرار وادار نمايد.

1ـ... انّ عَلِيّاً عَلَيهِ السَّلامُ كانَ يَقُولُ: «لأَنْ يَخْطَفَنِى الطَّيْرُ أَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ أَنْ اَقُولَ عَلَى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَا لَمْ يَقُلْ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَقُولُ يَوْمَ الْخَنَدَقْ: اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ وَيَقُولُ: تَكَلَّمُوا بِما أَرَدْتُمْ». (وسائل الشيعه، ج 11، ص 102 ـ وافى، ج 9، ص 21 (در روايت وافى يَخْتَطِفُنى دارد).
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: «هر آينه اگر پرنده اى مرا بربايد براى من دوست داشتنى تر است، از اينكه، گفته اى را كه پيامبر خدا نفرموده است به او نسبت دهم، (شنيدم از رسول خدا كه در روز خندق مى فرمود: جنگ نيرنگ است، و مى فرمود: هر آنچه مى خواهيد، بگوييد ـ يعنى به دشمن نيرنگ بزنيد ـ)».

2ـ عَنْ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىّ عَلَيْهِ السَّلامُ: «اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263 ـ بحارالانوار، ج 100، ص 42.
حضرت على (عليه السّلام) مى فرمايد: «جنگ نيرنگ است».

3ـ عَنْ عَلِىِّ ابنِ أَبيطالِب عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: «لا يَصْلَحُ الْكِذْبُ اِلاّ فِى ثَلاثَةِ مَواطِنَ، إلَى أَنْ قالَ وَكِذْبُ الاِْمامِ عَدُوَّهُ، فَاِنَّمَا الْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263).
حضرت امير (عليه السلام) فرمود: شنيدم، از پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) كه مى فرمود: «دروغ گويى خوب نيست مگر در 3 جا... تا كه فرمود: و دروغ گويى امام به دشمن (به دشمن دروغ گفتن) زيرا جنگ نيرنگ است».

4ـ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قالَ: «مِنْ أَلْفاظِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (وسائل الشيعة، ج 11، ص 102 ـ و نيز اين معنى در من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 378 ديده مى شود).
امام محمد باقر (عليه السّلام) مى فرمايد: «از الفاظ و كلمات پيامبر خدا اين بود: جنگ نيرنگ است».

5ـ عَنْ عَلِىٍّ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَقُولُ اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263)
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) مى فرمايد: «از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: جنگ نيرنگ است».

وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرينَ (54آل عمران )
آنان مكر كردند، و خدا هم مكر كرد، و خدا بهترين مكركنندگان است.
بديهى است نقشه‏هاى خدا بر نقشه‏هاى همه پيشى مى‏گيرد، چرا كه آنها معلوماتى اندك و محدود دارند و علم خداوند بى پايان است، آنها براى پياده كردن طرحهاى خود قدرت ناچيزى دارند در حالى كه قدرت او بى پايان است.

وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ في‏ آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ (21يونس )
هر گاه پس از گزندى كه به مردم رسيده است رحمتى به آنها بچشانيم، بينى كه در آيات ما بد انديشى مى‏كنند. بگو: مكر خدا سريع‏تر است رسولان ما نيز، بد انديشيهاى شما را مى‏نويسند


وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (50نمل )
و غافل بودند كه اگر آنها حيله‏اى انديشيده ‏اند ما نيز حيله‏اى انديشيده ‏ايم.


فرهنگ أبجدي عربي-فارسي، متن، ص: 29
أَخْدَعَ-
إِخْدَاعاً [خدع‏] هُ: او را به نيرنگ برانگيخت،- الشي‏ءَ: آن چيز را پنهان كرد و مورد كتمان قرار داد.
الأَخْدَع-
ج أَخَادِع [خدع‏]: اسم تفضيل است.
الأَخْدَعان-
مثنَّى الأَخْدَع، ج أَخَادِع [خدع‏] (ع ا): نام دو رگ است در دو طرف گردن كه پوشيده است.
انْخَدَعَ-
انْخِدَاعاً [خدع‏]: اين واژه مطاوع (خَدَعَ) است بمعناى فريفته شد، به نيرنگ و خدعه رضايت داد،- به: به آن چيز گول خورد و سرگردان شد،- تِ السوقُ: بازار راكد و كساد شد.
تَخَادَعَ-
تَخَادُعاً [خدع‏]: خود را فريب خورده نشان داد در حاليكه فريب نخورده بود،- القَوْمُ: آن قوم يكديگر را فريب دادند.
تَخَدَّعَ-
تَخَدُّعاً [خدع‏] هُ: او را فريب داد،- لهُ: با تكلف خدعه و نيرنگ زد.
خادَعَ-
مُخَادَعَةً و خِدَاعاً [خدع‏] هُ: او را فريب داد،- العَيْنَ: چشم را در آنچه كه مى‏نگريست به شك و ترديد انداخت.
الخَادِع-
فا،- مِن الدنَانِير: سكه‏ى زر كم عيار، دينار ناقص «طريقٌ خادِعٌ»: راه فريبنده كه گاهى آشكار و گاهى ناپديد مى‏شود.
الخَادِعَة-
مؤنث (الخَادِع) است، خانه‏اى كه در خانه‏ى ديگر باشد، دربي كوچك در دربي بزرگ كه آنرا در زبان متداول (الخُوخَة) گويند.
الخَادِم-
ج خُدَّام و خَدَم: خدمتگزار. اين واژه بر مؤنث نيز اطلاق مى‏شود.
الخَادِمَة-
مؤنث (الخَادِم) است.
الخَادِميَّة-
خدمتگزارى، نوكرى.
الخِدَاع-
[خدع‏]: حيله و فريب، آنچه كه وسيله‏ى فريب دادن باشد.
الخَدَّاع-
حيله‏گر، فريبكار.
الخَدَّاعَة-
مؤنث (الخدَّاع) است،- من السّنين: سال بى‏خير و بركت.
الخَدَّام-
مترادف (الخادِم) است بمعناى خدمتگزار.
الخَدَّامَة-
مترادف (الخَادِمَة) است، ظرفى كه در آن بول و غائط كنند. اين واژه در زبان متداول رايج است و نام ديگر آن (المُسْتَعْمَلَة) است.
الخَيْدَع-
[خدع‏]: خدعه‏گر، آنكه دوستى او مورد اعتماد نباشد، گرگ حيله‏گر، سراب، روش مخالف با مقصود تا به آن پى نبرند.
المُخْدَع-
ج مَخَادِع [خدع‏]: خلوت خانه، حيات خلوت، گنجه.
المَخْدَع-
ج مَخَادِع [خدع‏]: خلوت خانه، حيات خلوت، گنجه.
المِخْدَع-
ج مَخَادِع [خدع‏]: خلوت خانه، حيات خلوت، گنجه.
المُخَدَّع-
[خدع‏]: آزموده (كسيكه بارها گول خورده و فعلا با تجربه شده است).

" مكر" در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى‏فهميم تفاوت بسيار دارد" در فارسى امروز مكر" به نقشه‏هاى شيطانى و زيان بخش گفته مى‏شود، در حالى كه در لغت عرب هر نوع چاره‏انديشى را" مكر" مى‏گويند كه گاهى خوب و گاهى زيان‏آور است.
در كتاب مفردات" راغب" مى‏خوانيم: المكر صرف الغير عما يقصده:" مكر اين است كه كسى را از منظورش باز دارند" (اعم از اينكه منظورش خوب باشد يا بد).
در قرآن مجيد نيز گاهى" ماكر" با كلمه" خير" ذكر شده مانند:" وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ" (خداوند بهترين چاره‏جويان است) و گاهى" مكر" با كلمه" سيئ" آمده‏
است مانند:" وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ" (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد) «1».
بنا بر اين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه" مكر" را به خدا نسبت مى‏دهد اين است كه دشمنان" مسيح" با طرحهاى شيطانى خود مى‏خواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند اما خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشه‏هاى آنها نقش بر آب شد و همچنين در موارد ديگر.

__________________________________________________
1) سوره فاطر، آيه 43.


(جمع بندی جواب)

" مكر" در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى‏فهميم تفاوت بسيار دارد" در فارسى امروز مكر" به نقشه‏هاى شيطانى و زيان بخش گفته مى‏شود، در حالى كه در لغت عرب هر نوع چاره‏انديشى را" مكر" مى‏گويند كه گاهى خوب و گاهى زيان‏آور است.
در كتاب مفردات" راغب" مى‏خوانيم: المكر صرف الغير عما يقصده:" مكر اين است كه كسى را از منظورش باز دارند" (اعم از اينكه منظورش خوب باشد يا بد).
در قرآن مجيد نيز گاهى" ماكر" با كلمه" خير" ذكر شده مانند:" وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ" (خداوند بهترين چاره‏جويان است) و گاهى" مكر" با كلمه" سيئ" آمده‏
است مانند:" وَ لا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ" (نقشه و انديشه بد جز به صاحبش احاطه نخواهد كرد) «1».
بنا بر اين منظور از آيه مورد بحث و آيات متعدد ديگرى كه" مكر" را به خدا نسبت مى‏دهد اين است كه دشمنان" مسيح" با طرحهاى شيطانى خود مى‏خواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند اما خداوند براى حفظ جان پيامبر خود و پيشرفت آيينش تدبير كرد و نقشه‏هاى آنها نقش بر آب شد و همچنين در موارد ديگر.
به كارگيرى اقسام تاكتيكها و آرايشهاى نظامى از مسائل مهم جنگ است، و باعث تغيير موقعيّت و وضعيّت نظامى در جبهه مى شود، بايد تمامى تاكتيكهاى رزمى و فنون نظامى را آموخت و به موقع بكاربست.

در تاريخ جنگهاى اسلامى، به مواردى برمى خوريم كه لشكريان اسلام با امداد الهى و بكارگيرى تاكتيكهاى نظامى و فريب دشمن، توانستند، دشمن تا دندان مسلّح را شكست دهند، و به فرار وادار كنند، در جنگ موته، فرمانده لشكر مسلمين با بكار بستن تاكتيك نظامى و دادن آرايش مخصوص به نيرو و زياد نماياندن آنها توانست، لشكر سه هزار نفرى مسلمين را بر لشكر صد هزار نفرى روميان غالب گرداند و پيروزى را نصيب مسلمانان كند و دشمن را به فرار وادار نمايد.

1ـ... انّ عَلِيّاً عَلَيهِ السَّلامُ كانَ يَقُولُ: «لأَنْ يَخْطَفَنِى الطَّيْرُ أَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ أَنْ اَقُولَ عَلَى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ مَا لَمْ يَقُلْ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَقُولُ يَوْمَ الْخَنَدَقْ: اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ وَيَقُولُ: تَكَلَّمُوا بِما أَرَدْتُمْ». (وسائل الشيعه، ج 11، ص 102 ـ وافى، ج 9، ص 21 (در روايت وافى يَخْتَطِفُنى دارد).
حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: «هر آينه اگر پرنده اى مرا بربايد براى من دوست داشتنى تر است، از اينكه، گفته اى را كه پيامبر خدا نفرموده است به او نسبت دهم، (شنيدم از رسول خدا كه در روز خندق مى فرمود: جنگ نيرنگ است، و مى فرمود: هر آنچه مى خواهيد، بگوييد ـ يعنى به دشمن نيرنگ بزنيد ـ)».

2ـ عَنْ أَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِىّ عَلَيْهِ السَّلامُ: «اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263 ـ بحارالانوار، ج 100، ص 42.
حضرت على (عليه السّلام) مى فرمايد: «جنگ نيرنگ است».

3ـ عَنْ عَلِىِّ ابنِ أَبيطالِب عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: «لا يَصْلَحُ الْكِذْبُ اِلاّ فِى ثَلاثَةِ مَواطِنَ، إلَى أَنْ قالَ وَكِذْبُ الاِْمامِ عَدُوَّهُ، فَاِنَّمَا الْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263).
حضرت امير (عليه السلام) فرمود: شنيدم، از پيامبر خدا (صلى الله عليه وآله) كه مى فرمود: «دروغ گويى خوب نيست مگر در 3 جا... تا كه فرمود: و دروغ گويى امام به دشمن (به دشمن دروغ گفتن) زيرا جنگ نيرنگ است».

4ـ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قالَ: «مِنْ أَلْفاظِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ: اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (وسائل الشيعة، ج 11، ص 102 ـ و نيز اين معنى در من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 378 ديده مى شود).
امام محمد باقر (عليه السّلام) مى فرمايد: «از الفاظ و كلمات پيامبر خدا اين بود: جنگ نيرنگ است».

5ـ عَنْ عَلِىٍّ عَلَيْهِ السَّلامُ قالَ: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَقُولُ اَلْحَرْبُ خُدْعَةٌ». (مستدرك الوسائل، ج 2، ص 263)
حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) مى فرمايد: «از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيدم كه فرمود: جنگ نيرنگ است».

موضوع قفل شده است