جمع بندی نقد و بررسی کتاب «حجاب در عصر پیامبر»

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقد و بررسی کتاب «حجاب در عصر پیامبر»

با سلام.. لطفا به کتاب ((حجاب در عصر پیامبر)) از آقای ترکاشوند پاسخ بدهید. خصوصا فصل های دوم و سوم با تشکر@};-@};-@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

h-jamshid;970486 نوشت:
با سلام..

لطفا به کتاب ((حجاب در عصر پیامبر)) از آقای ترکاشوند پاسخ بدهید.
خصوصا فصل های دوم و سوم

با تشکر@};-@};-@};-

با عرض سلام و ادب.
این سوال بسیار کلی بوده و پاسخ به این سوال کلی در این مجال نمی گنجد.برای نقد یک کتاب باید مطالب مورد نظر بیان شود تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
با توجه به این نکته،بصورت کلی مطالبی در مورد این کتاب عرض می کنیم و برای مطالعه بیشتر منابعی که بصورت کامل به نقد این کتاب پرداخته اند را معرفی می کنیم.چرا که این کتاب در مقالات متعدد و نشست های علمی متعددی مورد نقد و بررسی دقیق علمی قرار گرفته است.
یکی از نقدهای وارده بر این کتاب کم توجهی یا بی توجهی نویسنده به نوع منابع مورد استفاده است.این کتاب از این نظر دچار ضعف جدی است که ارزش علمی این کتاب را با چالش جدی مواجه کرده و آن را فاقد ارزش علمی کرده است.
مسأله ای که در پژوهش‌های اسنادی توجه به آن لازم است منابعی است که پژوهش‌گر به آن‌ رجوع می‌کند. وظیفه‌ پژوهش‌گر هنگام جمع‌آوری داده‌ها تهیه فهرست منابع معتبر و تقسیم‌بندی آنها با توجه به ارزش اسنادی است. ابعاد مختلفی از این مسئله در این پژوهش مغفول مانده‌است .

در پژوهش‌های اسنادی فقدان یک منبع به منزله فقدان داده‌هایی است که می‌تواند در تحلیل پژوهش‌گر تأثیر بسیاری داشته باشد. چه بسا تک گزاره‌ای تاریخی که پژوهش‌گر را وادار می‌کند تحلیل خود را تغییر دهد. با این که اشعار جاهلی و برخی از خطابه‌های باقی‌مانده از آن زمان مهم‌ترین منابع پژوهش در فرهنگ جاهلی است، مؤلف محترم در جستجوی فرهنگ پوشش در دوران جاهلی از این منبع غفلت کرده‌ و جز مواردی انگشت‌شمار به این اشعار مراجعه‌ای ننموده‌اند. برخلاف نظر ایشان که در حجاب جاهلی اثر مستقلی وجود ندارد(ص۸)، پژوهش‌های متعددی در این زمینه انجام شده‌است که جامع‌ترین و نه مهم‌ترین آن کتاب «الملابس العربیه فی الشعر الجاهلی» اثر دکتر یحیی جبوری است. گرچه با وجود اشعار جاهلی در منابع تفسیری و ادبی و همچنین تدوین متأخر کتاب‌های دیوان اشعار جاهلی پژوهش‌گر می‌تواند مستقیماً به این منابع مراجعه نماید و دیگر نیازی به اثر مستقلی در این زمینه نیست. بیت‌های فراوانی در این اشعار وجود دارد که برخلاف آرای مؤلف محترم شهادت می‌دهد.

دومین مسئله در باب منبع، سازگاری منبع با داده‌ است. پژوهش‌گر برای نقل روایات باید به کتاب‌های روایی دست اول مراجعه نماید و برای نقل آرای تاریخی به کتاب‌های دست اول تاریخی. نقل داده‌ از منبعی که با آن تناسبی ندارد ضعف پژوهش به شمار می‌رود. مؤلف محترم در موارد بسیاری به این نکته دقت ننموده‌اند. نقل روایت پیامبر از کتاب لغوی مجمع البحرین که در قرن یازدهم تألیف شده‌است(ص ۳۲)، نقل روایت ابن عباس از کتاب ادوار فقه دکتر شهابی(ص۱۱۰)، نقل گزارشی لغوی از کتاب تفسیر آیت‌الله طالقانی(ص۷۳)، نقل گزارشی از طواف جاهلی از کتاب«اسلام و عقاید و آراء بشری» اثر مرحوم آیت‌الله یحیی نوری(ص ۱۰۹)، نقل روایتی از اسماء دختر ابوبکر از ترجمه‌ فارسی کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم میرزا نوری(ص ۲۵۷)، نقل روایت پیامبر از کتاب «علم الحدیث» دکتر شانه‌چی و نقل وقایع جاهلی از کتاب «قاموس قرآن» آیت‌الله قرشی، نمونه‌هایی از ناسازگاری داده‌ با منبع در کتاب حاضر است.

نکته‌‌ دیگر مرتبط با منبع، رعایت اخلاق علمی در نقل از منابع است. در پژوهش‌های اسنادی خوانندگان فرصت مراجعه به منابع را به دلیل دشواری آن از دست می‌دهند و عمدتاً به انصاف علمی پژوهش‌گر اعتماد می‌کنند. به همین دلیل تنها پژوهش دوباره در همان موضوع می‌تواند نقاط ضعف پژوهش را نشان دهد. پژوهش‌گر اخلاقاً نباید در نقل از منابع تنها داده‌هایی را ذکر نماید که فرضیه‌ او را تأیید می‌کند و هم‌چنین نباید در تحلیل داده‌هایی که برخلاف فرضیه‌ اوست، شتاب‌زده و با تعصب عمل کند. در اثر مورد بحث این نکته نیز مغفول مانده و در اکثر قریب به اتفاق موارد مؤلف محترم داده‌های تاریخی متعددی که برخلاف فرضیه‌ ایشان است را یا نقل نمی‌نماید و یا شتاب‌زده از آن عبور می‌کند.
پژوهش در حوزه‌ دین، با توجه به حساسیت‌ها و دشواری‌های آن، دقت بیشتری را می‌طلبد. عدم مراجعه به تمامی منابع درجه‌ اول در پژوهش، ناسازگاری داده با منبعی که از آن نقل می‌شود، فاصله زمانی منبع با حادثه تاریخی، توجه نداشتن به تکرار یک گزارش در منابع متعدد و عدم رعایت انصاف در نقل از منابع، مواردی است که نقاط ضعف منابع اثر حاضر به شمار می‌رود.

همچنین اخلاق علمی اقتضا می‌کند که در رجوع به منابع، همه‌ داده‌ها ذکر شود؛ چه آنها که موافق فرضیه‌ پژوهش‌گر است و چه داده‌های مخالف. در پژوهش حاضر این نکته رعایت نشده ‌است. مؤلف در بحث توصیف خانه‌های مکه و مدینه نقل قول‌های متعددی ذکر می‌نماید تا نشان دهد که خانه‌های آن زمان فاقد درهای امروزی بوده ‌است و از آن نتیجه می‌گیرد که مردم نسبت به تفکیک حوزه‌ خصوصی از حوزه‌ عمومی حساسیتی نداشته‌اند(ص ۱۶۲-۱۶۹). ایشان پس از ذکر برخی اقوال در یک جمله به قول مخالف نیز اشاره می‌نماید، ولی به ادله‌ این قول اشاره‌ای نمی‌کند.

لازمه‌ دیگر اخلاق علمی درنگ و عدم شتاب‌زدگی در تحلیل داده‌هایی است که با فرضیه پژوهش‌گر مخالف است. در موارد بسیاری از کتاب مورد بحث، آن دسته از گزارش‌های تاریخی که مخالف فرضیه مؤلف بوده‌اند به سرعت و با کم دقتی بررسی می‌شود.بعنوان نمونه در روایات متعددی واژه‌ «خمار» به کار رفته است که شرعی بودن و تأکید شارع بر پوشش موی سر را اثبات می‌نماید. مؤلف خمار را برخلاف علمای لغت، تفسیر و حدیث از قرن اول تاکنون به معنای پوشش سر نمی‌داند و دلیل علمی بر این مسئله بیان نمی‌کند.

با توجه به اینکه نقد و بررسی کامل این کتاب پر از ضعف و اشکال در این مجال نمی گنجد،برای مطالعه مفصل لینک مقاله ای را خدمت شما عرض می کنیم:
نقدی بر کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر»

سلام
انتقادات جدی بر کتاب ایشون وارده
ولی خودشون ظاهرا آخر گفتن حجاب سر واجب نیست.
حرفشونم اینه که خمار فقط یه وسیله بوده برای پوشش
اونایی که خمار روی سرشون داشتن از باب شان اجتماعی بوده و الا کنیز مسلمون رو همه قبول دارن پوشش سر بهش واجب نیست.
ایشون میگه توی آیه گفته شده از این خمار که روی سرتون میذارید استفاده کنید برای پوشاندن سینه و زیر گردن.
حرفشون تا اینجا واقعا محکم هست ولی سایر اقوالی که مطرح میکنن واقعا ضعیف حساب میشه.
اگه واقعا بحثی لازم باشه همین حجاب سر هست که خودشونم همینو قبول کردن...
شاید درست خاطرم نباشه ولی کلا استدلال ایشون رو میشه اینطور خلاصه کرد
خمار از قبل اسلام استفاده میشده به عنوان یه نوع تاج. حتی مردها هم عمامه داشتن که اینها یه نوع شان اجتماعی و پرستیژ داشته... مثل اینکه الان کلاه میزارن ... و ایشون میگه توی آیه تاکیدش اینه که خانم ها از خماری که روی سر و بالا تنه میذارن استفاده کنن و سینه و بالای سینه رو بپوشونن.
اینم واضحه که پوشش سر و مو بر کنیز مسلمان واجب نیست و از همین جا متوجه میشیم که حجاب سر واجب نیست.

نقدی
که به ایشون وارده اینه که آیه حکم مسلمون ازاد هست نه کنیز
پس ایشون نمیتونه بگه چون کنیز حجاب سر نداره پس منظور ایه حجاب سر نبوده.
نقد دیگه
اینه که ایشون نمیتونن احتمال دیگه رو نفی کنن. یعنی دو احتمال در آیه مطرح هست
یکی اینکه بگیم خمار وسیله پوشش هست و یکی اینکه بگیم پوشش سر با خمار بدیهی فرض شده و حالا گفتن حواستون باشه با خمار زیر گردنم بپوشونید.
حالا ایشون اصرار داره که احتمال ایشون درسته
مخالفان هم میگن احتمال ایشون نادرسته چرا؟ چون مشهور علما و شاید برخی روایات خلاف احتمال ترکاشوند هستن.
پس ما احتمالی رو قبول میکنیم که موافق مشهور باشه.

توضیح دیگه خواستین در خدمتم

[="Navy"]سلام...در دوره پیامبر (ص) حجاب نبود همینجا خونده بودم که خواهر همسر پیامبر (اسمش یادم نیست ) با رکابی همینطور می دویید می اومد توی اتاق پیامبر و تموم مو و سر و سینه ش همینطور اویزون بود پیدا بود!... پیامبر (ص) هم بهش شکایت میکرد که اینطور نیا درست نیست! ...حالا بیرون توی خیابون طبعا بدتر بود مثلا پیامبر (ص) داشت از حیابونی میرفت ناگهان زنی داشت می اومد و هوا هم بادی بود گمون کنم که چون زنهای عرب فقط یک شلوال پیرن یکسره می پوشن یهو باد زد تن و بدن خانمه پیدا شد پیامبر هم چشمانش به بدن خانمه افتاد یهو حالش بد شد ناراحت شد و مدتی رفت گوشه ای نشست و سپس گفتن: خدا رحمت کند زنی را که شلوال می پوشد !....بعد ها وقتی اعراب به ایران حمله کردن با تعجب دیدن همه خانم های ایرانی لباس های پوشیده سنتی با دامن های گشاد چین چینی و روسری بلند و شلوال پفی گشاد تنشون هست و وقتی این فرهنگ چند هزار ساله رو دیدن برای اولین بار احساس کردند که گویی دو گروه از الکترون در دو رشته دندریت های سلول خاکستری مغزشون افتادن به جون هم و بی رحمی دارن همیدگه رو با مشت و لقد میزنن سیر چو میکنن...که طبعا از انچنان زد و خوردی یَک جرقه های مهیبی هم ایجاد می شد که همه جا سو سو میزد توی ظلمات ضمیرشان روشن شد و انها یک ان احساس خوشحالی زاید الوصفی بهشون دست میداد و خوششون اومد!....یعنی از اون به بعد اعراب دارای رگه ای از فرهنگ اصیل پارسی شدند !:)[/]

پرنس کوچولـو;972187 نوشت:
سلام...در دوره پیامبر (ص) حجاب نبود همینجا خونده بودم که خواهر همسر پیامبر (اسمش یادم نیست ) با رکابی همینطور می دویید می اومد توی اتاق پیامبر و تموم مو و سر و سینه ش همینطور اویزون بود پیدا بود!... پیامبر (ص) هم بهش شکایت میکرد که اینطور نیا درست نیست! ...حالا بیرون توی خیابون طبعا بدتر بود مثلا پیامبر (ص) داشت از حیابونی میرفت ناگهان زنی داشت می اومد و هوا هم بادی بود گمون کنم که چون زنهای عرب فقط یک شلوال پیرن یکسره می پوشن یهو باد زد تن و بدن خانمه پیدا شد پیامبر هم چشمانش به بدن خانمه افتاد یهو حالش بد شد ناراحت شد و مدتی رفت گوشه ای نشست و سپس گفتن: خدا رحمت کند زنی را که شلوال می پوشد !....بعد ها وقتی اعراب به ایران حمله کردن با تعجب دیدن همه خانم های ایرانی لباس های پوشیده سنتی با دامن های گشاد چین چینی و روسری بلند و شلوال پفی گشاد تنشون هست و وقتی این فرهنگ چند هزار ساله رو دیدن برای اولین بار احساس کردند گویی که دو گروه از الکترون در دو رشته دندریت های سلول خاکستری مغزشون به جون هم افتادن و بی رحمی همیدگه رو با مشت و لقد اینچنون زذن سیر چو کردن که!...بعدم از زد و خورد اونها هم یَک جرقه های مهیبی ایجاد شد همه جا سو سو زد ضمیرشان روشن شد و انها یک ان احساس خوشحالی زاید الوصفی بهشون دست داد و خوششون اومد و بدین گونه اعراب دارای فرهنگ جدید فارسی شدند ...یعنی حجاب دار شدند!:)

علیکم السلام.
حتماً مستحضر هستید که در رابطه با مسائل مربوط به گذشته باید بر اساس مستندات معتبر اظهار نظر کرد.این مطالبی که شما فرمودید بیشتر شبیه بیان ذهنیات است تا بیان مطالبی در مورد گذشته.
بیان مطالب هر چند زیبا و جذاب بدون ارائه سند و مدرک قابل اعتماد هیچ ارزشی ندارد.
هر چند در عصر جاهلیت زنان عرب پوشش کاملی نداشته اند،ولی مطالعه تاریخ اسلام بعد از نزول حکم حجاب، صددرصد خلاف سخنان بی سند و مدرک شما را نشان می دهد.
در روایتی از عایشه آمده است:
« ما رایت نساء الانصار، لما نزلت هذه الایه قامت کل واحده الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعۀً، فاختمرن، فأصبحن کان علی رؤسهن الغربان[1] من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانندسابق بیرون بیاید، سر خود را با روسریهای مشکی می پوشیدند گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است.»

پی نوشت:
[1]. کشاف، ج۳،ص ۲۳۱، حجاب از دیدگاه قران و سنت، ص ۱۸.

جمع بندی

پرسش:
لطفاً نقدهای وارد بر کتاب حجاب شرعی در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیان کنید؟

پاسخ:
این سوال بسیار کلی بوده و پاسخ به این سوال کلی در این مجال نمی گنجد.برای نقد یک کتاب باید مطالب مورد نظر بیان شود تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
با توجه به این نکته،بصورت کلی مطالبی در مورد این کتاب عرض می کنیم و برای مطالعه بیشتر منابعی که بصورت کامل به نقد این کتاب پرداخته اند را معرفی می کنیم.چرا که این کتاب در مقالات متعدد و نشست های علمی متعددی مورد نقد و بررسی دقیق علمی قرار گرفته است.
یکی از نقدهای وارده بر این کتاب کم توجهی یا بی توجهی نویسنده به نوع منابع مورد استفاده است.این کتاب از این نظر دچار ضعف جدی است که ارزش علمی این کتاب را با چالش جدی مواجه کرده و آن را فاقد ارزش علمی کرده است.
مسأله ای که در پژوهش‌های اسنادی توجه به آن لازم است منابعی است که پژوهش‌گر به آن‌ رجوع می‌کند. وظیفه‌ پژوهش‌گر هنگام جمع‌آوری داده‌ها تهیه فهرست منابع معتبر و تقسیم‌بندی آنها با توجه به ارزش اسنادی است. ابعاد مختلفی از این مسئله در این پژوهش مغفول مانده‌است .

در پژوهش‌های اسنادی فقدان یک منبع به منزله فقدان داده‌هایی است که می‌تواند در تحلیل پژوهش‌گر تأثیر بسیاری داشته باشد. چه بسا تک گزاره‌ای تاریخی که پژوهش‌گر را وادار می‌کند تحلیل خود را تغییر دهد. با این که اشعار جاهلی و برخی از خطابه‌های باقی‌مانده از آن زمان مهم‌ترین منابع پژوهش در فرهنگ جاهلی است، مؤلف محترم در جستجوی فرهنگ پوشش در دوران جاهلی از این منبع غفلت کرده‌ و جز مواردی انگشت‌شمار به این اشعار مراجعه‌ای ننموده‌اند. برخلاف نظر ایشان که در حجاب جاهلی اثر مستقلی وجود ندارد(ص۸)، پژوهش‌های متعددی در این زمینه انجام شده‌است که جامع‌ترین و نه مهم‌ترین آن کتاب «الملابس العربیه فی الشعر الجاهلی» اثر دکتر یحیی جبوری است. گرچه با وجود اشعار جاهلی در منابع تفسیری و ادبی و همچنین تدوین متأخر کتاب‌های دیوان اشعار جاهلی پژوهش‌گر می‌تواند مستقیماً به این منابع مراجعه نماید و دیگر نیازی به اثر مستقلی در این زمینه نیست. بیت‌های فراوانی در این اشعار وجود دارد که برخلاف آرای مؤلف محترم شهادت می‌دهد.

دومین مسئله در باب منبع، سازگاری منبع با داده‌ است. پژوهش‌گر برای نقل روایات باید به کتاب‌های روایی دست اول مراجعه نماید و برای نقل آرای تاریخی به کتاب‌های دست اول تاریخی. نقل داده‌ از منبعی که با آن تناسبی ندارد ضعف پژوهش به شمار می‌رود. مؤلف محترم در موارد بسیاری به این نکته دقت ننموده‌اند. نقل روایت پیامبر از کتاب لغوی مجمع البحرین که در قرن یازدهم تألیف شده‌است(ص ۳۲)، نقل روایت ابن عباس از کتاب ادوار فقه دکتر شهابی(ص۱۱۰)، نقل گزارشی لغوی از کتاب تفسیر آیت‌الله طالقانی(ص۷۳)، نقل گزارشی از طواف جاهلی از کتاب«اسلام و عقاید و آراء بشری» اثر مرحوم آیت‌الله یحیی نوری(ص ۱۰۹)، نقل روایتی از اسماء دختر ابوبکر از ترجمه‌ فارسی کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم میرزا نوری(ص ۲۵۷)، نقل روایت پیامبر از کتاب «علم الحدیث» دکتر شانه‌چی و نقل وقایع جاهلی از کتاب «قاموس قرآن» آیت‌الله قرشی، نمونه‌هایی از ناسازگاری داده‌ با منبع در کتاب حاضر است.

نکته‌‌ دیگر مرتبط با منبع، رعایت اخلاق علمی در نقل از منابع است. در پژوهش‌های اسنادی خوانندگان فرصت مراجعه به منابع را به دلیل دشواری آن از دست می‌دهند و عمدتاً به انصاف علمی پژوهش‌گر اعتماد می‌کنند. به همین دلیل تنها پژوهش دوباره در همان موضوع می‌تواند نقاط ضعف پژوهش را نشان دهد. پژوهش‌گر اخلاقاً نباید در نقل از منابع تنها داده‌هایی را ذکر نماید که فرضیه‌ او را تأیید می‌کند و هم‌چنین نباید در تحلیل داده‌هایی که برخلاف فرضیه‌ اوست، شتاب‌زده و با تعصب عمل کند. در اثر مورد بحث این نکته نیز مغفول مانده و در اکثر قریب به اتفاق موارد مؤلف محترم داده‌های تاریخی متعددی که برخلاف فرضیه‌ ایشان است را یا نقل نمی‌نماید و یا شتاب‌زده از آن عبور می‌کند.
پژوهش در حوزه‌ دین، با توجه به حساسیت‌ها و دشواری‌های آن، دقت بیشتری را می‌طلبد. عدم مراجعه به تمامی منابع درجه‌ اول در پژوهش، ناسازگاری داده با منبعی که از آن نقل می‌شود، فاصله زمانی منبع با حادثه تاریخی، توجه نداشتن به تکرار یک گزارش در منابع متعدد و عدم رعایت انصاف در نقل از منابع، مواردی است که نقاط ضعف منابع اثر حاضر به شمار می‌رود.

همچنین اخلاق علمی اقتضا می‌کند که در رجوع به منابع، همه‌ داده‌ها ذکر شود؛ چه آنها که موافق فرضیه‌ پژوهش‌گر است و چه داده‌های مخالف. در پژوهش حاضر این نکته رعایت نشده ‌است. مؤلف در بحث توصیف خانه‌های مکه و مدینه نقل قول‌های متعددی ذکر می‌نماید تا نشان دهد که خانه‌های آن زمان فاقد درهای امروزی بوده ‌است و از آن نتیجه می‌گیرد که مردم نسبت به تفکیک حوزه‌ خصوصی از حوزه‌ عمومی حساسیتی نداشته‌اند(ص ۱۶۲-۱۶۹). ایشان پس از ذکر برخی اقوال در یک جمله به قول مخالف نیز اشاره می‌نماید، ولی به ادله‌ این قول اشاره‌ای نمی‌کند.

لازمه‌ دیگر اخلاق علمی درنگ و عدم شتاب‌زدگی در تحلیل داده‌هایی است که با فرضیه پژوهش‌گر مخالف است. در موارد بسیاری از کتاب مورد بحث، آن دسته از گزارش‌های تاریخی که مخالف فرضیه مؤلف بوده‌اند به سرعت و با کم دقتی بررسی می‌شود.بعنوان نمونه در روایات متعددی واژه‌ «خمار» به کار رفته است که شرعی بودن و تأکید شارع بر پوشش موی سر را اثبات می‌نماید. مؤلف خمار را برخلاف علمای لغت، تفسیر و حدیث از قرن اول تاکنون به معنای پوشش سر نمی‌داند و دلیل علمی بر این مسئله بیان نمی‌کند.

با توجه به اینکه نقد و بررسی کامل این کتاب پر از ضعف و اشکال در این مجال نمی گنجد،برای مطالعه مفصل لینک مقاله ای را خدمت شما عرض می کنیم:
نقدی بر کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر»

موضوع قفل شده است