ماهیت انقلاب اسلامی ایران
تبهای اولیه
گـروهی بـرآنند كـه هـر چـند انقلابها در دنیا با اشكال مختلف و گـوناگون واقـع می شوند ولی با دقت در آنها می بینی كه همه به یك ریـشه برمی گردند و آن همان ریشه مادیو اقتصادی بوده و به تعبیر دیـگر ریـشه طـبقاتی دارنـد كـه طـبقه فقیر علیه طبقه مرفه قیام مـی كنند گـرچه بـصورت ظاهر چهره سیاسی یا ایدئولوژیكی و عقیدتی دارنـد لـذااین گروه (مادیین) همه انقلابهای دنیا (اعم از انقلاب كبیر فرانسه و اكتبر روسیه وانقلاب چین و...) را انقلابی طبقاتی و اقـتصادی مـی دانند و می گویند انقلابها همانندیك بیماری است كه در مـوارد مـختلف از خـود آثار گوناگون نشان می دهند اما یك طبیب حـاذق و پـزشك مـتخصص مـی فهمد كـه هـمه ایـن علائم و آثار مختلف نـشات گرفته از یك اصل است لذا در انقلابها نیز این نارضایتی ها به یك نارضایتی و همه این خشم ها به یك خشم و همه این آرمانها به یك آرمـان برمی گردد و آن همان جنبه مادی و اقتصادی است و خلاصه همه انقلابها انقلاب محرومین علیه مرفهین است و ریشه همه آنها محرومیت اقتصادی است.
گـروهی دیـگر مـی گویند این طور نیست كه همه انقلابها به محرومیت مادی واقتصادی برگشته و همگی نشا ت گرفته از فقر و گرسنگی باشد چرا كه طغیان ازجهت گرسنگی اختصاص به انسان ندارد بلكه حیوانات نیز در هنگام گرسنگی شدید ممكن است طغیان نمایند البته ممكن است در جـأی كـه نـظام طـبقاتی حاكم است انقلاب در آنجا ریشه طبقاتی داشـته بـاشد امـا ایـن موضوع كلیت ندارد زیراممكن است جامعه ای دوقـطبی نـبوده و مـردم بـه دو دسته گرسنه و سیر تقسیم نگردند و همگان در رفاه مادی باشند ولی از نظر سیاسی در اختناق بسر برده وتـحت فـشار باشند و چون اصل آزادی و آزاد زیستن یك اصل انسانی است ممكن است مردم برای بدست آوردن آزادی قیام نمایند هر چند كه از نـظر اقـتصادی دررفـاه اند و انقلاب كبیر فرانسه بیشتر با این انگیزه واقع شده است نه به انگیزه اقتصادی .
پس اینكه شرط اساسی انقلاب را دوقطبی بودن جامعه از نظر اقتصادی می دانند نظریه صحیحی به نظر نمی رسد.
مـمكن اسـت انـقلابی در جـهان رخ دهد كه نه ماهیت اقتصادی داشته بـاشد و نـه ماهیت سیاسی و آزادی خواهی بلكه ماهیتی آرمان خواهی اعـتقادی وایـدئولوژیكی داشـته بـاشد بدین معنی مردمی كه به یك مـكتب ایـمان و اعـتقاد داشته و به ارزشهای معنوی آن مكتب شدیدا وابسته هستند وقتی آن مكتب را در معرض خطر و آماج حمله های بنیان بـرافكن مشاهده نمایند، خشمگین و ناراضی ازآسیبهأی كه بر پیكر مكتب شان وارد شده، برای برقراری مكتبشان و جلوگیری ازتباهی آن دسـت بـه قیام می زنند واین نوع انقلابها و قیامها ربطی به سیر و گـرسنگی شكم و یا ارتباطی به داشتن یا نداشتن آزادی سیاسی ندارد چـرا كـه مـمكن اسـت هـم شكمشان سـیر بـاشد و هم از آزادی سیاسی برخوردار باشند.
بـنابراین منحصر كردن انقلابها در اقتصادی صرف، یا سیاسی منحصر یـا عـقیدتی خالص روشـی بـه صـواب نـبوده بـلكه ایـن هر سه عامل مـی توانند سـبب بـروز انـقلاب گردند ممكن است انقلابی ریشه عقیدتی داشته باشد همانند نهضتهای انبیا علیهم السلام و همه نهضتهأی كه در عـالم بـخاطر دفـاع از حریم دین و عقیده انجام می گیرد و ممكن است ریشه سیاسی داشته باشد همانند انقلاب كبیر فرانسه وممكن است ریـشه اقـتصادی داشـته بـاشد هـمانند انقلابهای كمونیستی كه بجز (كار،نان و مسكن) چیز دیگری را نمی فهمند و همه همشان تامین این سـه جهت است البته ممكن است انقلابی فرهنگی باشد و یا اشكال دیگر...
همانگونه كه نظرات سه گانه در رابطه با انقلابهای دنیا وجود داشت صاحبان آن نظرات هر كدام كوشش می كنند كه انقلاب ملت ایران را نیز بـا نـظریه خـود تـطبیق دهند و هر كدام هم برای اثبات مدعای خود شـواهدی از انـقلاب آورده و مـدعیند كـه انقلاب بـا نظر آنان قابل تـطبیق اسـت یـكی مـدعی اقـتصادی و مادی بودن انقلاب است و دیگری سیاسی و سومی اعتقادی و ایدئولوژیكی.
در مـقابل ایـن سـه گـروه گـروهی مـدعی اند كه انقلاب بر خلاف همه انقلابها تك بعدینبوده بلكه هر سه جهت در آن است لذا با أتلاف و هـمكاری هر سه عامل این انقلاب تحقق پیدا كرده است پس انقلاب مردم ایـران انـقلاب تك عاملی نیست بلكه دارای عوامل سه گانه اقتصادی، سیاسی و عقیدتی است.
ولـی با دقت بیشتر روشن می گردد كه هیچیك از این نظرات چهارگانه از جـهتی صحیح نبوده بلكه نظر دیگری در اینجا صادق است و آن این اسـت كـه انـقلاب مـردم ایران بـه رهبری امام خمینی (ره) ماهیت اسـلامی دارد و تـك عاملی است اما عاملی كه همه علل و عوامل قبلی را یـكجا در بـرداشته و تامین كننده همه آن جهت ها است زیرا اسلام دیـن جـامع و كـاملی است كه برای تامین سعادت بشر در همه جوانب آنآمـده اسـت و نـمی توان آن را در یـك بعد منحصر دانست آنان كه انـقلاب اسـلامی رامـنحصر در بـعد اقـتصادی یـا سـیاسی یا عقیدتی دانسته اند به یك گوشه و یك بعد آن نگاه كرده اند و از بقیه ابعاد آن غـافل مانده و یا سر به تغافل زده اند لذا پس از پیروزی انقلاب بـرای نـامگذاری آن نـظرات گـوناگون عـرضه شـد ولـی امام خمینی فرمودند كه :
بـنابراین وقـتی انقلاب ماهیتی اسلامی داشت قهرا جنبه های سیاسی، اقـتصادی و اعتقادی نیز در آن تعبیه شده است زیرا مسئله سیاست و اقتصاد و معنویت و اعتقاد جز متن اسلام و از دستورات اصلی آن است كه ما بطور خلاصه و فهرست به آن اشاره می كنیم:
عقیده و آرمان
از اینكه دین اسلام دین معنویت بوده و انسانها را بیش از هر چیز به معنویت وكمالات معنوی سوق داده و تمام همش آن است كه مردم را بـسوی خـدا كشانده وهمه سعادت بشر را در پرتو قرب به خدا تامین نـماید جـای بـحث و گـفتگو نـیست ودستورات اسلام برای حفظ دین و مـبارزه بـالا مذهبان و دفاع از كیان عقائد اسلامی بهترین شاهد بر مدعای ماست.
در بینش اسلامی و رهبران دینی به هیچ وجه جای تحمل این جهت نیست كـه بنشینند و نـظاره كنند كه دیگران به مقدسات دینی آنان اهانت كـرده و به راحتی ازكنار آن بگذرند فتوای تاریخی امام در رابطه بـا كـفر جـبهه ملی كه گفته بودند: (لایحه قصاص در اسلام یك حكم غـیر اصـولی و غیر انسانی است). و یا حكم به كفر واعدام سلمان رشـدی نـویسنده كـتاب آیـات شـیطانی، و یـا نامه ای كه امام به مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی محمد هاشمی در تاریخ 9 / 11 / 1367 دررابـطه بـا اهـانتی كه در یك مصاحبه رادیوئی از ناحیه زنـی بـه مقام مقدس حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها شده بود نوشته بود فرمود: شخصی كه متصدی پخش این برنامه رادیوئی بـوده بـاید اخـراج و تعزیر شود و آن فردی هم كه چنین سخنانی را گـفته اسـت اگر ثابت شود كه قصد اهانت داشته است باید اعدام شود هـمه و هـمه روشـنگر این جهت است و اصولا آنچه كه بیش از هر چیز مـردم ایران را وادار بـا انقلاب علیه نظام طاغوت كرده است اعمال خـلاف اسـلام نـظام طاغوت بـود از قـبیل تغییر تاریخ، كشف حجاب، اشاعه فحشا و... .
مـسا لـه حـریت و آزادی از مسأل اساسی و اصولی اسلام بوده و با تـبعیضهای طبقاتی و به بردگی كشاندن انسان سخت مخالف است لذا به هـمه انسانها اعلام می دارد كه خدا ترا آزاد آفریده است تو خود را عـبد و بـرده دیگران قرار مده و اگر كسی خواست ملتی را به بردگی بـكشاند آن مـلت بـاید بـه هـر طـریق مـمكن (ولـو بـا انـقلاب و مـبـارزه) خود را از یـوغ بــردگی آزاد نـماید، لـذا مـولی عـلی عـلیه السلام در وصیتی كه برایفرزندش امام مجتبی علیه السلام تنظیم فرموده است می فرماید: و لا تكن عبدغیرك وقد جعلك الله حرا.
و در نـامه خـود به مالك اشتر حاكم مصر می نویسد كه مبادا آزادی را از مـردم سلب نمأی دل را سراپرده محبت توده مردم كن بر آنان مـهرورز و بـا آنـان نرم باشد مباداهمچون درنده ای شكار افكن به ریختن خون آنان پردازی چرا كه آنان دو دسته اند:
یـا در دیـن بـا تو برادرند و یا در آفرینش با تو برابر اگر از آنـان لغزشی سر زد (اگرمی خواهی خدا بر تو ببخشاید) تو نیز آنان را بـبخش.
و یا وقتی كه مجاهدان صدر اسلام در قادسیه با لشكر رستم فرخ زاد فـرمانده سـپاه ایران روبـرو می شود رستم شب اول زهره بن عبدالله سـركرده سـپاه اسـلام را بـه نزدخود طلبیده و به او پیشنهاد صلح مـی دهد و بـه ایـن صـورت كه پولی گرفته و برگردندو این پیشنهاد مـورد قــبـول فـرمـانده سـپـاه اسـلام قـرار نـمی گیرد و پـس از گفتگوهایبسیار رستم از فرمانده اسلام می خواهد كه هدف از دین شما چـیست؟ درباره آن قدری برای ما توضیح بده زهره بن عبدالله گفت:
[=arial narrow]3 - اسـلام در بـعد اقتصادی نیز سرآمد مذاهب و مكاتب دیگر است و امـوراقتصادی در روایـات مـا بـعنوان یكی از اركان دین و زندگی دنیا به حساب آمده كه اگراغنیا به آن توجه نكنند و به فكر ضعفا و مـستمندان نـباشند یـك پایه آن منهدم می شود و فقر مالی در كلام امیرالمو منین علیه السلام به عنوان مرگ بزرگ دانسته شد و در خطبه شـقشقیه حـضرت یـكی از عـوامل پذیرش مقام خلافت را این جهت معرفی فـرموده است كه خداوند از علما و دانشمندان هر قومی تعهد گرفته است كه بر شكمبارگی ظالم و گرسنگی مظلوم صبر نكنند و مهمتر از آ ندر نامه 53نهج البلاغه كه خطاب به مالك اشتر حاكم او در مصر است هم در رابطه با تجار وبازار و صاحبان صنایع سفارش اكید داشته و هـم در رابطه با مستمندان جامعه كه فرمود : الله الله فی الطبقه الـسفلی من الذین لاحیله لهم فی المساكین و المحتاجین واهل البو سی و الزمنی...
و ثانیا: ما می گوئیم انقلاب ما نیز تك عاملی بوده و عامل آن نیز تنها اسلام بود وچون اسلام دین جامع و كاملی است شامل بقیه عوامل نـیe هـست هـر چـند كـه ایـن نظریه به مذاق خیلیها خوش نمیآید و نـمی خواهند ایـن نـهضت عـظیم و پـر ثـمر بنام اسلام تمام شود لذا كـوششها می شود كه به آن ماهیت سیاسی یا اقتصادی داده شود، ولی :
یـریدون لـیطفئوا نـور الـله بافواههم و الله متم نوره ولو كره الكافرون.
1 - بررسی پیرامون افراد و گروههأی كه بار نهضت و انقلاب را به دوش داشتند.
2 - ریـشه یابی و ارزیـابی علل و عواملی كه باعث ایجاد و پیشبرد آن انقلاب می شد.
3 - مطالعه و بررسی درباره اهدافی كه انقلاب تعقیب می نمود.
4 - تحلیل نقش رهبری و تاكتیكهای بكار گرفته از ناحیه او.
5 - بررسی شعارهأی كه به انقلاب و نهضت حیات و حركت می بخشید.
6 - تـوجه بـه گـستردگی و فراگیر بودن نهضت از آن جهت كه به یك طبقه و قشرخاصی تعلق نداشت یا به عكس وابسته به گروه خاص و قشر مخصوصی بود.
هـمه ایـنها مـی توانند پـرده از چهره انقلاب برداشته و ماهیت یك نـهضت را مـشخص نمایند و مـا با توجه به همین امور است كه انقلاب ملت ایران را به رهبری امام خمینی(ره) اسلامی می دانیم.
منبع انديشه قم