یک دین جدید به من معرفی کنید

تب‌های اولیه

91 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یک دین جدید به من معرفی کنید

دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

با نام و یاد دوست



کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اشکالاتی که شما به اسلام وارد میدانید در تاپیکهای مختلف این انجمن و دیگر سایتها و دیگر منابع به تفکیک و با تفصیل بحث شده است.

اما نکته ای در مطالب شماست که مرا به یاد دو داستان انداخت که به نظرم نقل آنها در ابتدای این تاپیک خالی از لطف نیست.

حکایت مردی که دو دختر داشت

مردی در بنی اسرائیل زندگی میکرد که صاحب دو دختر بود. یکی از آندو را به مردی کشاورز و دیگری را بشخصی کوزه گر شوهر داد.

روزی برای دیدار و احوالپرسی ایشان به راه افتاد. اول پیش آن دختری رفت که همسر کشاورز بود؛ احوالش را پرسید و دختر گفت: پدر جان! شوهرم کشت و زراعت فراوانی کرده و اگر باران بیاید حال ما از تمام بنی اسرائیل بهتر خواهد بود.

مرد سپس به خانه دختر دیگرش رفت و از او نیز احوال پرسید؛ دختر گفت: پدر! شوهرم کوزه زیادی ساخته و اگر خداوند مدتی باران نفرستد تا کوزه های او خشک شود حال ما از همه نیکوتر خواهد بود.

آن مرد از خانه دختر خود بیرون آمد در حالیکه میگفت: خدایا تو خودت هر چه صلاح میدانی انجام بده که در این میان مرا نمیرسد که بنفع یکی درخواستی بکنم؛ پس هر چه صلاح آنهاست انجام ده. (به نقل از: کتاب «داستانها و پندها»، مصطفی زمانی وجدانی، ج1، ص91)

افسانه مرد سنگ شکن

روزي روزگاري پيرمرد سنگ ‌شكن و فقيري زندگي مي ‌كرد به نام هوفوس. او هر روز به كوهستان مي ‌رفت تا قطعات بزرگ سنگ را بشكند و بتراشد. هوفوس در نزديكي كوه در يك كلبه كوچك زندگي مي‌ كرد و از زندگي‌اي كه داشت، راضي و خوشحال بود.

يك روز، باري از سنگ را به خانه‌ي يك مرد ثروتمند برد. در آن ‌جا آن‌قدر چيزهاي زيبا وجود داشت كه هوفوس در راه بازگشت به خانه، به هيچ چيز ديگري جز آن وسايل گران ‌قيمت و زيبا، فكر نمي‌ كرد. پس آرزو كرد كه اي كاش او هم مي‌توانست در رختخوابي نرم از پر پرندگان و دوخته شده از پارچه‌ي ابريشمي و منگوله‌ هاي طلايي بخوابد. آه كشيد و گفت: آه! آه! اگر فقط هوفوس مي ‌توانست مثل آن مرد، ثروتمند باشد! ناگهان در كمال تعجب، صدايي از دل كوهستان شنيد كه خطاب به او گفت: آرزوي تو برآورده شد!

هنگام غروب، وقتي هوفوس به سمت خانه‌ي كوچكش برگشت، به جاي خانه خودش، كاخ بزرگي را ديد پر از لوازم گران ‌قيمت و زيبا و بهترين رختخوابي كه تا آن زمان ديده بود، دوخته شده از ابريشم و پر شده با پرهاي نرم پرندگان و منگوله‌هاي طلايي. هوفوس تصميم گرفت كه زياد كار نكند اما به بيكاري و تنبلي هم عادت نداشت. زمان به كندي مي‌گذشت و روزها به نظر خيلي طولاني مي‌رسيدند.

يك روز كه در كنار پنجره نشسته بود، كالسكه‌اي را ديد كه مي ‌گذشت. چهار اسب سفيد و زيبا كالسكه را مي ‌كشيدند و درون آن يك شاهزاده نشسته بود. در جلو و عقب كالسكه، خدمتگزاراني با لباس‌ هاي رنگارنگ ايستاده بودند و چتري طلايي بالای سر شاهزاده بود. وقتي هوفوس، اين منظره را ديد، ناراحت و غمگين شد و دوباره آه كشيد: آه! آه! اي كاش مي ‌شد كه من هم يك شاهزاده بودم. دوباره همان صداي قبلي از دل كوهستان شنيده شد: آرزويت برآورده شد. تو حالا يك شاهزاده هستي!

بلافاصله، هوفوس خود را در قامت يك شاهزاده ديد. او خدمتكاراني داشت كه لباس‌ هايي قرمز رنگ با نوارهاي طلايي به تن داشتند. در يك كالسكه سوار بود و چتري طلايي در بالاي سرش قرار داشت.

او براي مدتی خوشحال بود؛ اما يك روز، وقتي داشت در باغ قدم مي ‌زد، ديد كه گل‌ ها پژمرده شده و علف ‌ها خشك و قهوه‌اي رنگ شده‌اند. همين‌ طور زماني كه بيرون مي ‌رفت، حس مي‌كرد كه نور خورشيد از پشت چتر بالاي سر او، به نحو كينه ‌توزانه‌اي با گرمی اش او را میسوزاند. با خودش فكر كرد: خورشيد از من قوي‌تر است. پس آه كشيد و آرزو كرد: آه! آه! اگر فقط هوفوس مي ‌توانست خورشيد باشد! باز هم صدايي پاسخ داد: اكنون خورشيد باش!

بلافاصله، او تبديل به خورشيد شد. با گرماي شديد خودش، علف‌ها و زمين‌ هاي برنج را سوزانيد و رودخانه‌ ها را خشك كرد. فقير و غني، همه از گرماي شديد آفتاب به سطوح آمدند. تا اين كه يك روز، ابر بزرگي در آسمان ظاهر شد و جلوي او را گرفت و زمين را از چشم او پنهان نمود. عصباني شد و فرياد كشيد: آه! آه! اي كاش مي ‌شد كه هوفوس يك ابر بود. و صدا دوباره شنيده شد: حالا تو يك ابر باش!

بي ‌درنگ هوفوس تبديل به يك ابر شد. او جلوي خورشيد را پوشانيد و بين آن و زمين فاصله انداخت. روزها و روزها باريد و باريد. رودها طغيان كردند و شاليزارها در زير آب فرو رفتند. شهرها از نظر پنهان شده و غرق شدند؛ و تنها صخره‌هاي‌ بزرگ كوهستان، در جاي خود ايستاده و از ميان سيلاب پيدا بودند. ابر بزرگ، با تعجب به آن ها نگاه كرد، و آن وقت دوباره آرزويي ديگر كرد: آه! آه! اي كاش هوفوس يك صخره‌ي بزرگ بود. صدا اين بار هم به او پاسخ داد: حالا تو يك صخره باش!

هوفوس فوراً تبديل به يك صخره شد. با غرور در جاي خود ايستاده بود. نه گرماي آفتاب بر او تأثيري داشت و نه بارش باران مي ‌توانست او را از جاي خود تكان دهد. و بالاخره او با خودش گفت: حالا ديگر هيچ كس قوي‌تر از من نيست! اما يك روز صبح، با شنيدن صدايي در پايين كوه بيدار شد، دنگ، دنگ، دنگ! به پايين نگاه كرد و مرد سنگ‌ شكني را ديد كه با تيشه‌اش مشغول تراشيدن سنگ بود. صداي يك ضربه‌ي ديگر شنيده شد و صخره‌ي بزرگ به خود لرزيد؛ قطعه سنگي شكسته شد. هوفوس با خودش گفت: اين مرد از من قوي‌تر است! و افسوس خورد و گفت: آه! آه! اي كاش هوفوس يك انسان بود! صدا دوباره شنيده شد: آنچه مي ‌خواهي، همان باش!

و ناگهان، هوفوس باز هم خودش بود، پيرمرد سنگ‌شكن فقيري كه هر روز براي كار به كوهستان مي ‌رفت و شب‌ ها به كلبه‌ي كوچكش باز مي‌گشت اما اين بار، راضي و خوشحال بود و از آن به بعد، ديگر هرگز آرزو نكرد كه كس ديگري جز هوفوس سنگ‌شكن باشد. (به نقل از: http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=37129)

نتیجه گیری از این دو داستان:
باید دنبال یافتن چیزی باشیم که عقلا و منطقا درست است نه دنبال چیزی که با هوا و هوس و نفع شخصی و احساسات فردی و سطحی نگری ما جور در می آید.

در پناه حق

با سلام
اسلام دین منطق و استدلال است و به هیچ عنوان کسی را مجبور به مسلمان شدن و خداپرستی نمی کند زیرا خداونددر فطرت اولیۀ انسان ها اعتقاد به خدا پرستی و خوب بودن را قرارداده، به همین دلیل است که اکثر انسان ها به دنبال گمشده ای میگردند و به غیب، ایمان فطری دارند، ولی بر اثر ناآگاهی ممکن است منحرف شوند.
مثلا پرستش در ذات هر کسی نهفته است و دیده ایم بعضی به پرستش بُت وبعضی به پرستش گاو و درخت وامثال آن پرداخته اند.
کودک در بَدو تولد به صورت غریزی میل به مکیدن پستان مادر دارد.
حال اگر به او پستانک بدهیم بنا به حِسّ غریزی که دارد آنرا نیز می مکد، در هر دو صورت تلاش کودک برای مکیدن، یکی است ولی با مکیدن پستانک هیچ چیزی عاید او نمی شود، انسان به غیر از پرستش خداوند یکتا، وقت خود را تلف میکند وبه هیچ چیزی جز پوچی و بیهودگی در این جهان نخواهد رسید.
خداوند متعال، برای اینکه ما خود به حقیقتی که در نهان داریم برسیم در شروع انتخاب دین، که پازل گمشدۀ تمامی انسان ها است، با عقل و درایتی که به همه داده است می فرماید:
در ابتدای اسلام آوردن هر کس باید به اصول دین که:
( توحید – نبوت – امامت و عدل و معاد است )خود با تحقیق و بررسی و با عقل و منطق به آن برسد تا پایه های بنای دین و مذهب انتخابی خود را محکم و استوار پی ریزی نماید تا بعد ها دچار تزلزل و مشکل نشود.
لذا باید به این مهم در ابتدا بسیار اهمیت داد و به اینکه پدران ما به این دین و مذهب بوده اند، پس ما نیز همین راه را کورکورانه ادامه دهیم بَسنده نکنیم تا در ادامه ی راه با هر بادی نلرزیم.
البته همین که پدران ما به این دین و مذهب بوده اند نظر و لطف پروردگار را شامل حال ما کرده، و جای شکر و سپاس فراوان را دارد ولی کافی نیست.
مثال ما مثل کسی است که از پدر خود بدون زحمتی ارث کلان به او رسیده، و نمی داند که این ثروت کجاست و چگونه باید از آن استفاده کند واگرهم ثروت را پیداکند معمولا دیده ایم که این ثروت کلان چون زحمت و بینشی در پیش نداشته به سرعت هدر رفته و وارث رفته رفته فقیر و تهیدست می شود.
ولی آنان که خود به ثروتی می رسند، کمتر پیش می آید که گرفتار فقر گردند .
این موضوع را ما در کسانی که خود به اسلام مشرف می شوند به وضوح دیده ایم، مثلا زنانی که قبلا مسیحی بودند ویا دین دیگری غیر اسلام داشته اند، وقتی با تحقیق و بررسی خود به اسلام مشرف می شوند دیده ایم، چه حجاب خوب و بهتری از بچه مسلمانانِ اسلام به ارث برده دارند و چگونه دیگر فرایض دینی خود را به طور احسن انجام می دهند.
البته این موضوع را هم باید در نظر داشت که کسانی که از بینش و درک بالایی برخوردارند با داشتن این ارثیه چگونه راه چند ساله را یک شبه می روند.
پس انشاالله ما از آن دسته باشیم که با تحقیق وبررسی و درک این دین ارثی، از سرمایه ای که به راحتی از طرف علما و فضلای دین مان در دسترسمان قرار گرفته به نحو کامل و مطلوب بهره ببریم.
برای این که در انجام فروع دین و احکام اسلام، سؤال های بیهوده نکنیم، چرا ها و سؤالاتمان را در اصول دین از متخصصین دین جویا شده، و برای رسیدن و بدست آوردن جواب های منطقی که وجود دارد، وقت بگذاریم، تا درمیان راه دچار تزلزل در مسیر نشویم. " انشـاالله"

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

نیاز به معرفی نیست . شما قبلا یک چیزی بنا بر سلیقه شخصی ساخته اید . آمده اید اینجا بپرسید که چه بشود ؟

با عرض سلام به شما کاربر جدید گرامی

دختری در پی دین جدید

کاش با صبوری بیشتری مطالعه میکردید تا ببینید نه سخن ما توهین بود و نه به شخصیت شما کاری داشت؛ ما صرفا نتیجه دو داستان نقل شده را بیان کردیم و برای اینکه به خود نگیرید با شما همراه شدیم:

طاها;781870 نوشت:
نتیجه گیری از این دو داستان:
باید دنبال یافتن چیزی باشیم که عقلا و منطقا درست است نه دنبال چیزی که با هوا و هوس و نفع شخصی و احساسات فردی و سطحی نگری ما جور در می آید.

به هر حال منظورمان توهین نبود و اگر عبارتمان چنین تصوری ایجاد نمود از قصور بود نه تقصیر. امیدوارم باز هم شاهد حضور گرم شما در انجمن باشیم.

در پناه حق

فاتح;781920 نوشت:
نیاز به معرفی نیست . شما قبلا یک چیزی بنا بر سلیقه شخصی ساخته اید . آمده اید اینجا بپرسید که چه بشود ؟

اصولا حرف شما یه اشکال اساسی داره ...

ما انسانها وقتی میریم مهدکودک یا وقتی میریم کلاس اول ابتدایی یا دوم ابتدایی چیزهایی رو یاد میگیریم ... مفاهیمی رو درک میکنیم ...
وقتی میریم کلاس سوم ابتدایی ... مفاهیم جدیدی رو باهاش آشنا میشیم و مفاهیم رو دقیق تر محکم تر و با دقت بیشتری باهاشون آشنا میشیم .
البته زمانها و جاهایی هم بوده اند که فیزیک و ریاضی بیراهه رفته ... برگشته و خودش رو اصلاح کرده ...

اما در مورد سخن کنونی شما ...
ایشون بر اساس عقل و فهم و درکشون فهمیدن که چیزهایی درست . دقیق و محکم هست و به دنبال دینی میگردند که
1- در امتداد عقلانیت و خوب و بدی هایی باشه که تا کنون درک کرده اند .
2- یا اینکه حقیقتی جدید رو بهش نشون بده ... و اون حقیقت جدید نیاز به بینشی جدید داشته باشه .

اگر شما میخواید عقلانیت و خوب و بدی که تا کنون کسب کرده رو زیر سوال ببرین ... مقبول ... تنها باید چیزی بتونین جاش بزارین که قابل اثبات درست و منطقی باشه و مهر عقل و منطق روش باشه ...

فرض کنین 1000 نفر در درون غاری گیر افتاده اند ...اکسیژن هوا داره تموم میشه ... و هر کسی راه حلی رو ارائه میکنه تا بتونن خودشون رو از غار نجات بدن ...

1- یه آدم خوب و عالی و ... میگه ولش کنین بیاین تریاک بکشیم ... و یه عده ای رو دوره خودش جمع میکنه و شروع میکنن به تریاک کشیدن و عین خیالشون هم نیست که تا چند روز بعد میمیرن ... و برای خودشون تخیل بافی میکنن ...
2- یه آدم دیگه هم با علمی که داره قسمتی از غار رو نشون میده ... جمعیت رو بسیج میکنه ... با علمی که داره دیلمی میسازه ... و به اون قسمت از غار فشار میارن ... و در نهایت از غار نجات پیدا میکنند ...

مسیر شما به شرطی درست معقول و مبتنی بر دانش هست که ...
چراغی رو روشن کرده باشین ... علمی رو نشون داده باشین ... و دربی رو گشوده باشین ...

با عرض تاسف برای خودم و تمامی انسانها ...
روش شما نه چراغی رو روشن میکنه ...
نه علمی رو نشون میده ...
نه دربی رو باز میکنه ...

فقط ادعا داره ... ادعا داره که بعد از مردن مسیر من هستش که درسته ...

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

دختر من نه کارشناسم نه مشاور و نه مبلغ و نه روحانی شخص عادی مثل خودتون

اول از طرز نوشتنتون من حس میکنم یک ناراحتی در وجودتون هست باعث شده همچین سوالی بپرسید

اول ان باید مشخص بشه
...........................................................

دوم : خانم دختر دنبال دین

اگه من به شما بد کردم دلیل بر این هست که همه ادم ها بد و بی عاطفه هستند یا خود شما بد و بی عاطفه هستید

نه این جور نیست همه ادم ها مهربان هستند خداوند سرشت ادم ها با مهربونی افریده

این خود ما ادم ها هستیم انتخاب میکنیم بد باشیم یا خوب

اگه شما خوبی میکنید و من بدی دلیل نمیشه همه بگند ما خوبیم یا بدیم
..............................................................................................................

سوم : راجع به مهربانی با حیوانات

حضرت سلیمان با حیوانات صحبت میکرده و خیلی هم حیوانات دوست داشته

دین اسلام حتی راجع به حیوانات هم گفته مهربان باشیم اما خب مثلا میشه شما بری با تمساح مهربانی کنی خب یک دفعه قورتت میده چون غریزه حیوان این جوریه

در زمستان نمیدونم چند سالتون هست اما پدر بزرگ مادر بزرگ های ما دونه گندم میریختن تو حیاط یا کوچه واسه این که گنجشک ها تو زمستون گرسنه نمونند چون دین اسلام کامل میشناختن
............................................................................................................................

بخوام برای هر تیکه سوالتون جواب بدم هم وقت گیر هست هم طولانی
...................................................................................................

اما این بگم در دین اسلام حتی برای ناخن پای ما هم حواسش بوده

حالا مگه میشه عدالت و ...................... چیزهایی که شما گفتید نباشه
........................................................................................................

دین اسلام و قوانینش به خودی خود مشکلی ندارند

اگه مشکلی هست از من هست من که مجری این قوانینم

مثلا وقتی میری یک اداره یکی ممکنه کارش سالم وقانونی انجام بده

یکی رشوه بگیره حالا ما باید چون ان فرد رشوه بگیره کل اداره زیر سوال ببریم و بگیم بد هست

نه مطمینن هر جایی خوب هست بد هم هست و نباید نیمه خالی لیوان نیگاه کرد

..................................................................................................................

تا حالا با خودتون فکر کردید چرا بازیکنانی مثل زین الدین زیدان و کریم بنزما و ........ مسلمان شدن

چرا دختران زیادی به دین سالام اومدن ایا به خاطر پول بوده یا راحتی

ایا برای ان ها هم راحت نبوده لخت گشتن و اصلا اعتقادی به دین نداشتن و .........

پس چه دلیلی داشته این خانم ها محجبه شدن و مسلمان شدن قوانین اسلام هست که همش با مهربانی هستش
......................................................................................................................................................................

چند تا مثال بزنم یکی از مهربانی های خداوند در توبه هستش نیگاه کنید به مثالم

خداوند در قرآن میفرماید : ای بنده های من ، آنهایی که گناه کرده اید ، از رحمت خدا مایوس نشوید . خدا همه گناهان شما رامیبخشد ، او آمرزنده است . او میبخشد به هر اندازه که گناه داشته باشید . اگر گناهانت به اندازه کوه ابوقبیس باشد و به تعداد ریگ های بیابان باشد . جوانی به پیامبر گفت : خیلی گناهکارم . آقا گفت گناهت از کوه ابوقبیس هم بزرگتر است ؟ گفت : بله . اقا گفت : جوان برو توبه کن . خدا میبخشد . این آیه مربوط به وحشی که جگر حمزه را بیرون کشید و به هند داد و او خورد و معروف به هند جگر خوار شد ، است. و شأن نزول آن وحشی است که وقتی مسلمان شد و گفت من حمزه را کشته ام و اگر توبه کنم خدا میبخشد ؟ آقا گفت : بله خدا تو را میبخشد ولی چون حادثه تلخی بود آقا گفت : دیگر جلوی چشمم نباش . دین تعارف ندارد . میگوید همه گناهانت بخشوده میشود . چقدر روایت داریم . رسول خدا میفرماید : من تاب من الذنب کمن لا ذنب له . کسی که ازگناه توبه میکند مثل کسی است که گناه نکرده است . ما تعبیر داریم که کمن ولده امه مثل آدمی میشود که ازمادرمتولد شده است . یکی ازنکات ظریف دین ما ، همین است که نباید گناهانمان را به دیگران بگوییم واعتراف کنیم . برعکس مسیحیان. به جوانانی که دچار یاس میشوند ، بشارتی بدهم که نه تنها گناهان شما را میبخشد ، درقرآن میگوید : اولئک یبدل اله سیئاتهم حسنا : گناه شما را به ثواب تبدیل میکند . ولی همه اینها به این شرط است که توبه ، واقعی باشد ، مصمم باشید که دیگر این گناه را نکنید واگرحق الناس است آنرا هم بدهید واگر حج هم برگردنتان است انجام بدهید . مگر میشود کسی که گناه کرده با کسی که گناه نکرده فرقی نکند؟ انگار گناه نکرده ، مگر میشود؟ بله خدا می خواهد جلوی گناه انسان را در جامعه بگیرد. کسی که توبه میکند دیگر تکرار نمیکند ودچار یاس نمیشود . دختری شانزده ساله گفته بود من سه ماه است دیگر نماز هم نمی خوانم . چون می دانم خدا مرا نمی بخشد ، گفتم مگر توبه نکردی ؟ گفت : چرا ولی مطمئنم خدا مرا نبخشیده و من خجالت میکشم جلوی خدا بایستم و نماز بخوانم و انسان امیدوار میشود . شما نگویید. احساس گناه هم نکنید . چون کسی که توبه کرده ، معنی ندارد احساس گناه بکند.

[=fixedsys]
..........................................................................................................................................................................................................................................

راجع به قوانین بعضی قوانین در هر کشوری هست باید رعایت بشه شما تا حالا به اخبار نیگاه کردی رییس های کشورهای دیگه که خانم هستند میان ایران حجاب رعایت میکنند

چرا چون جز قوانین کشور اسلامی هستش

مثلا در سنگاپور انداختن ادامس در خیابون جریمه داره

.........................

حالا اگه کسی قوانین رعایت نمیکنه ضعف ادم هاست نه قانون

.........................................

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

من بهتر از اسلام سراغ ندارم
دین اگر از سوی خدا باشد و پیامبر داشته باشد بهتر از اسلام نیست.

اما احتمالا دین مد نظر شما باید دینی باشد که مطابق خواست و فهم شماست
شما میتوانید
دین ازادی
یا
شریعت عقلانی

را انتخاب کنید.

این دو دین نه پیامبر و وحی دارند
و نه انچه به نظر شما ظلم است

با سلام

یکی از مواردی که باعث میشه عده ای از دین زده بشوند سو استفاده از دین در جهت منافع شخصی هست

یه مردی از قوانینی که به نفع خودش هست سواستفاده میکنه .( درسته مرد سرپرست خانه هست و مردی میاد از این در جهت اهداف و فلان خودش سو استفاده می کنه)

در دین مرد و زن خلقت متفاوتی دارند و وظایف و احکام خاص خود و یکی میاد در جهت منفعت خودش از قوانینی سو استفاده میکنه

فردی با ریاکاری و با استفاده از دین خودش رو بالا میکشه و ظاهرسازی میکنه اما در باطن چیز دیگری

و مثال ها دیگر . . .

وظیفه ی ما در این شرایط چی هست ؟

اولا ما دین رو دقیق بشناسیم و اینکه فلانی چه رفتاری میکنه نباید ما رو از راه اصلی منحرف کنه ! ===> چون دین درجه ی اول یک عملکرد شخصی هست و ما با دین گریزی اولین ضربه رو به خودمون خواهیم زد

اگر ما بیراهه بریم اولین ضربه چه کسی می خوره ؟

ما قوانین و احکام دین اسلام رو دقیق بشناسیم و بعد در مورد حکمی که داده شده ببینیم چقدر به نفع و چقدر ضرر ماست ؟

مرد دارای یک ارزش خاص هست

زن هم دارای یک ارزش خاص

چون خلقت متفاوتی دارند

انگور یک میوه هست
انار هم یک میوه

ما میتونیم بگیم که چرا برگ های انگور اینجوری هست و انار چرا اونجوری ؟
انگور رو چرا هر ساله باید هرس کنیم ؟

اصلا نیازی به مقایسه نیست چون هر کدوم در جای خود مفید هیتند و خلقت متفاوتی دارند

چرا زن باید مقید به حجاب باشه و تاکید فراوان شده اما اقا نه !

_____________________________

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه

گشتم نبود !
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه

غیر از اسلام تو بقیه ی دینها حرف اول و آخر رو هوس میزنه
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه

ادیان دیگه میگن اصلا خدا نیست . اینم یع معنی متفاوت از خدا :دی
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه

تو ادیان دیگه اصل بر بی عدالتی هست . تو هیچ کجای دنیا عدالت وجود نداره !
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح

شما باید گیاه خوار بشید اونموقع مشکل گوشت ندارید ولی احتمالا با مشکلات تغذیه ای مواجه میشید!
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
ه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد

در ادیان دیگه زن اصلا وجود نداره . یک کالاست برای جلب نظر مردان برای خرید کالا ها . زن ترفندیست برای استفاده از غریزه ی مردان . زن هیچ کس نیست . فقط یک چیز است !
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون

اگه تو ادیان دیگه بمیرید ، این نصف هم گیرتون نمیاد . میکشنتون پولتون رو هم نمی دن!
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه

کاش دو سال اول زندگیتون هم همین حرفها رو میتونستید بزنید تا پدرمادرتون اینقدر دو سالشون رو حیف نکنن . به خاطر مراقبت از شما !!
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه

خوب خوششون میاد میدن . شما چرا ناراحتی ؟؟!! من میخوام به خاطر حوری خانوم کار خوب انجام بدم ، به شما چه ارتباطی پیدا میکنه .تو ادیان دیگه برای کشتن مردم حوری میدن شاید شما خوشتون بیاد !
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم

اینکه به کسی نمی تونید حق بدید عین بی عدالتی شما رو میرسونه .
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم

اسلام هم شما رو دوست نداره !!!
دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

تموم کردیم خواهر . این اطراف دین جدید پیدا نمیشه .
اصلش اینه که آدم دین جدید رو پیدا میکنه . بعد با دین قبلیش مقایسه میکنه . در نهایت بهترینشون رو انتخاب میکنه . ولی شما کلا با همه سر جنگ داری . با قلدری به هیچ جا نمیشه رسید .

سلام علیکم

طاها;782277 نوشت:
کاش با صبوری بیشتری مطالعه میکردید تا ببینید نه سخن ما توهین بود و نه به شخصیت شما کاری داشت؛ ما صرفا نتیجه دو داستان نقل شده را بیان کردیم و برای اینکه به خود نگیرید با شما همراه شدیم:

بنده بر عکس سیاه نمائی و لحن ایشان در کلام شما توهینی به شخصی و عقیده اش ندیدم .

مارینر;782295 نوشت:
اما در مورد سخن کنونی شما ...
ایشون بر اساس عقل و فهم و درکشون فهمیدن که چیزهایی درست . دقیق و محکم هست و به دنبال دینی میگردند که
1- در امتداد عقلانیت و خوب و بدی هایی باشه که تا کنون درک کرده اند .
2- یا اینکه حقیقتی جدید رو بهش نشون بده ... و اون حقیقت جدید نیاز به بینشی جدید داشته باشه .

اگر با نیت تعامل سوالی را مطرح میکردند پاسخ شان را میگرفتند . حداقل در مورد طریقتی که در پیش گرفتند اطلاعاتی به ایشان داده می شد که با چشمان بازتری به رویکردشان داشته باشند.

آیا عقل و فهم ایشان بی نقص است ؟ خود بنیادی گرائی چه آسیبی به انسان میزند ؟ آیا این را میدانند که شخص خود بنیاد گرا حتی در روابط ابتدائی در جامعه دچار مشکل میشود ؟

مارینر;782295 نوشت:
فرض کنین 1000 نفر در درون غاری گیر افتاده اند ...اکسیژن هوا داره تموم میشه ... و هر کسی راه حلی رو ارائه میکنه تا بتونن خودشون رو از غار نجات بدن ...

1- یه آدم خوب و عالی و ... میگه ولش کنین بیاین تریاک بکشیم ... و یه عده ای رو دوره خودش جمع میکنه و شروع میکنن به تریاک کشیدن و عین خیالشون هم نیست که تا چند روز بعد میمیرن ... و برای خودشون تخیل بافی میکنن ...
2- یه آدم دیگه هم با علمی که داره قسمتی از غار رو نشون میده ... جمعیت رو بسیج میکنه ... با علمی که داره دیلمی میسازه ... و به اون قسمت از غار فشار میارن ... و در نهایت از غار نجات پیدا میکنند ...

عکس این تمثیل هم برای مدعی صادق است . چه بسا کسانی که دل خوش به این دنیا کرده اند یا با چشم حسرت به لذتهای آنی و ناپایدار آن چشم دوخته اند افراد دور منقل باشند .

فاتح;782375 نوشت:
سلام علیکم
آیا عقل و فهم ایشان بی نقص است ؟ خود بنیادی گرائی چه آسیبی به انسان میزند ؟ آیا این را میدانند که شخص خود بنیاد گرا حتی در روابط ابتدائی در جامعه دچار مشکل میشود ؟
عکس این تمثیل هم برای مدعی صادق است . چه بسا کسانی که دل خوش به این دنیا کرده اند یا با چشم حسرت به لذتهای آنی و ناپایدار آن چشم دوخته اند افراد دور منقل باشند .

1. من اونقدر مسئولیت دارم که میفهمم . درک میکنم و میتونم چیزی رو توجیه کنم .
برخی اعتقادشون اینه که برده داری درسته ( و لابد میتونن در دنیایی دیگر توجیهش کنن )
و برخی اعتقادشون اینه که شیعه کشی درسته ( و لابد میتونن در دنیایی دیگر توجیهش کنن )
آیین من اون چیزهایی هستش که میفهمم . و درک میکنم . و اگر کسی خواست منو بابتش بازخواست بکنه بتونم عقیدم رو توجیه کنم ...

یه زمانی میخواستم یه آزمایش کنم ... گفتم از خدا میخوام اگر اون بالا هست دو تا پرنده در زمانی خاص و در مکانی خاص حضور داشته باشند ... تا برای من معجزه ای باشه ...
و بعدش هم با خودم گفتم هر روز تمام نمازام رو میخونم . روزه میگیرم . دعاهای مختلف میکنم تا 3 ماه ...
و بعد از اون 3 ماه ازش میخوام که نشونه ای جلوم بزاره ...

بعدش با خودم گفتم ... اگر این 3 ماه تموم شد و دقیقا دو کبوتر در فلان نقطه بودن میخوای باور کنی که ...
برده داری کاره درستیه ...
یه روزی ستاره ها میوفتن رو زمین ...
یه آدم که غیر عمدی باعث مرگ کسی میشه ( فاعل نیست ) باید 70 تا شتر دیه بده
و ... این کار رو نکردم ...

2- در مورد صحبت دومتون ...
من دل خوش هستم فقط به همین دنیا ...
من دل خوش هستم به لذتهایی که الان یا 10 سال بعد یا نهایتا 20 سال بعد ممکن هست بهشون دست پیدا کنم . من هیچ برنامه ای برای 30 یا 40 ساله بعدم ندارم .
من نهایتا برنامه ریزی بلند مدتم 2 ساله هست ... برنامه ریزی 100 ساله یا 500 ساله یا 5000 یا 500 هزار ساله ندارم .

متشکرم .

مارینر;782379 نوشت:
1. من اونقدر مسئولیت دارم که میفهمم . درک میکنم و میتونم چیزی رو توجیه کنم .
برخی اعتقادشون اینه که برده داری درسته ( و لابد میتونن در دنیایی دیگر توجیهش کنن )
و برخی اعتقادشون اینه که شیعه کشی درسته ( و لابد میتونن در دنیایی دیگر توجیهش کنن )
آیین من اون چیزهایی هستش که میفهمم . و درک میکنم . و اگر کسی خواست منو بابتش بازخواست بکنه بتونم عقیدم رو توجیه کنم ...

اگر آنچه که شما فهمیدید و درک کردید و درست دانستید اگر بر ضد منافع شخصی شما باشد آیا آن را میپذیرید و در قبال آن احساس مسئولت میکنید ؟

مارینر;782295 نوشت:
اصولا حرف شما یه اشکال اساسی داره ...

با عرض سلام به شما دوست گرامی

شکی نیست که:

به دنبال دین خوب بودن، خوب است

و در این هم شکی نیست که:

وقتی قرار است در باورهای کسی خدشه کنیم لازم است اولا: این کار به روشی معقول و منطقی صورت پذیرد و ثانیا: باور درست و منطقی و معقول به او ارائه شود.

اما نکته اینجاست که:

مخاطب، گاه به روش و شیوه معقول و منطقی نزد من و شما اعتقادی ندارد و گاه آنچه من و شما باوری درست و منطقی و معقول قلمداد میکنیم را غیر معقول و غیر منطقی و نادرست میداند.

اینجاست که باید قبل از آغاز بحث پیرامون باور و دینی خاص، درباره «شیوه منطقی بحث و گفتگو» و نیز «معیارهای یک باور درست و معقول» به مواضع مشترکی برسیم و الا هر چه من و شما برای آن مخاطب صحبت کنیم و استدلال بیاوریم اینگونه تلقی میشود که:

نه چراغی را روشن کرد

نه علمی را نشان داد

نه دری را گشود

و

فقط ادعا دارد و ادعا.

به گمان بنده، اشکال کاربر گرامی "فاتح" به کاربر گرامی "دختری در پی دین جدید" ناظر به «شیوه منطقی بحث و گفتگو» است و اشکالشان به شما کاربر گرامی، ناظر به «معیارهای یک باور درست و معقول» است.

نکته ای هم درباره مثال غار و افراد گرفتار در آن قابل توجه است و آن اینکه شما «آدم خوب و عالی و...» را یک فرد تریاکی و بی خیال معرفی کرده اید. بفرمایید ملاک خوب و عالی و... بودن چنین فردی، نزد شما چیست؟

در پناه حق

مارینر;782379 نوشت:
من اونقدر مسئولیت دارم که میفهمم . درک میکنم و میتونم چیزی رو توجیه کنم .

با عرض سلام به شما دوست گرامی

اینکه «ما باید دنبال باور و آیینی باشیم که آنرا میفهمیم و قادر به توجیه معقول و درستی از آن باشیم» سخن کاملا درستی است.

این هم درست است که با آزمایشی شبیه آنچه شما قصدش را داشتید، نه درست حقیقی، باطل میشود و نه باطل حقیقی، درست.

توجه یه این دو نکته ما را از فروافتادن در چاله گمراهی مصون میدارد؛

اما توجه داشته باشیم که کار به همینجا ختم نمیشود زیرا برای مصون ماندن از فروافتادن در چاه گمراهی، باید بکوشیم تا «شیوه درست توجیه و تعقل» و «معیار درست تشخیص حق و باطل» را بیابیم.

اینجاست که باید پرسید:

سهم احساسات فردی در تشخیص حق از باطل چه اندازه است؟

آیا ملاک تشخیص حق از باطل در تعقل مبتنی بر حس و تجربه خلاصه میشود یا دامنه آن گسترده تر است؟

آیا فهم و تعقل انسانی بی نهایت است یا با محدودیتهایی همراه است؟

آیا...

به اعتقاد بنده، اگر مسلمانی اصول و پایه های عقیدتی خود را با طی این مسیر استحکام ببخشد بی تردید با استناد به همین پایه های اعتقادی محکم، احکامی همچون برده داری و دیه قتل غیر عمدی و... را (لااقل برای خودش) توجیه منطقی و معقول میکند.

برای چنین کسی دنیای بریده از آخرت معنا و مفهومی ندارد و لذت دنیا جدا از لذت یا نقمت اخروی نیست بلکه اینها دو روی یک سکه اند.

برای او، آخرت چیزی نیست جز باطن لذتها و رنجهای امروز ما در دنیا؛ پس نمیتواند لذت امروز دنیا را در برنامه خود جای دهد اما رنج و لذت آخرت را بیرون از برنامه خود بداند؛

از نگاه او، چنین کاری درست مثل بلعیدن دانه ای شیرین اما دارای مغزی سمی است که نمیتوان چنین توجیهش کرد: اکنون برنامه من لذت بردن از شیرینی این دانه است و برنامه ای برای پس از آن ندارم!

در پناه حق

طاها;782576 نوشت:

با عرض سلام به شما دوست گرامی

شکی نیست که:

به دنبال دین خوب بودن، خوب است

و در این هم شکی نیست که:

وقتی قرار است در باورهای کسی خدشه کنیم لازم است اولا: این کار به روشی معقول و منطقی صورت پذیرد و ثانیا: باور درست و منطقی و معقول به او ارائه شود.

اما نکته اینجاست که:

مخاطب، گاه به روش و شیوه معقول و منطقی نزد من و شما اعتقادی ندارد و گاه آنچه من و شما باوری درست و منطقی و معقول قلمداد میکنیم را غیر معقول و غیر منطقی و نادرست میداند.

اینجاست که باید قبل از آغاز بحث پیرامون باور و دینی خاص، درباره �شیوه منطقی بحث و گفتگو� و نیز �معیارهای یک باور درست و معقول� به مواضع مشترکی برسیم و الا هر چه من و شما برای آن مخاطب صحبت کنیم و استدلال بیاوریم اینگونه تلقی میشود که:

نه چراغی را روشن کرد

نه علمی را نشان داد

نه دری را گشود

و

فقط ادعا دارد و ادعا.

به گمان بنده، اشکال کاربر گرامی "فاتح" به کاربر گرامی "دختری در پی دین جدید" ناظر به �شیوه منطقی بحث و گفتگو� است و اشکالشان به شما کاربر گرامی، ناظر به �معیارهای یک باور درست و معقول� است.

نکته ای هم درباره مثال غار و افراد گرفتار در آن قابل توجه است و آن اینکه شما �آدم خوب و عالی و...� را یک فرد تریاکی و بی خیال معرفی کرده اید. بفرمایید ملاک خوب و عالی و... بودن چنین فردی، نزد شما چیست؟

در پناه حق


سلام ...
بابته پاسختون در ابتدا تشکر میکنم .
اولا اینکه از من خواستین شاخص ها و معیارهای خودم رو بابته یک باور درست و معقول عنوان کنم .
ثانیا از من خواستین در مورد مرد تریاکی و بی خیال که اون رو خوب و عالی عنوان کردم نزد شما توضیحاتی بدم .

1. شاخص ها و معیارهای عاقل بودن و زندگی عاقلانه ای داشتن به نظر من محدود نیستند که بشه اونها رو نام برد . در یک نگاه کلی و تعریفی ساده من عقل رو روشی برای احقاق خواسته ها . خوشبختی . متمدن شدن . مطابقت زندگی با حقیقت و واقعیت . دوری از تخیل های ناکارمد . فیدبک گیری از تصمیمات . بهبود مستمر و ... میدونم .

توضیح اینکه من زمانی میتونم ادعا کنم که عاق هستم که ...
1. بتونم از هوشم به نوعی استفاده کنم که بتونم به خواسته های خودم برسم . شخصی که برای رسیدن به هدفش تنها یک راه بلد هست رو من عاقل نمیدونم . مثلا تمام شیرها به یک نوع شکار میکنند . اگر آرواره ها و پنجه های ایشان گرفته شود هیچ نوعی دیگری نمیتوانند شکار کنندو از گرسنگی میمیرند . بنابراین اشخاصی که تنها به یک فرم بخصوص فکر میکنند . هوششان در یک جهت رشد کرده و انسانهایی تک بعدی هستند را عاقل نمیدونم .

2. تعریف من از خوشبختی این هستش که من باید به مرور زمان بتونم قوانین و قواعد درست زندگی که مبتنی بر حقیقت و واقعیت هستند را به درستی کشف کنم . این امر موجب میشود که من با اعمال انرژی کمتر بتونم در درون زندگی ام رشد بیشتری پیدا کنم . من یک انسان خوشبخت رو کسی که در ناز و نعمت و پول و هوس غرق شده نمیودونم . برعکس من انسان خوشبخت رو کسی میدونم که در نهایت سرعت و توان خودش در حال دویدن هست اما کوچکترین ( تاکید میکنم کوچکترین آسیبی ) به خودش نمیزنه . که خوشبختی از نوعی بینش و بصیرت نسبت به حقایق و واقعیت های زندگی بوجود میاد . مثلا جناب احمدی نژاد دستشون درد نکنه خیلی زحمت کشدیدند ... ریشی در دوران ریاست جمهوریشون سفید کردند ... ولی بدبختمون هم کردند . این هم علتش این هستش که اولا ایشون نمیدونند خوشبختی یعنی چی ... بر اساس واقعیت ها و حقایق تصمیم نگرفتند و تصمیمهایی تخیلی و موهومی گرفتند . بنابراین خوشبخت رو من کسی تعریف میکنم که زندگی مبتنی بر حقیقت و واقعیت داره ... قوانین طبیعت رو درست میشناسه .... بر اساس اونها حرکت میکنه ... و به اهدافش میرسه .

3.متمدن شدن : یکی از هدایای عقل متمدن شدن شخص هست . اشخاصی که عاقل هستند به مرور زمان متمدن تر میشن . کارهاشون رو سریعتر با دقت بیشتر . با تمرکز بیشتر انجام میدن .

4. اخلاق : اخلاق رو یکی دیگر از هدایای عقل میدونم . شخص عاقل از اونجهت که بینشی درست پیدا کرده ... بصیرتی درست پیدا کرده ... به اهدافش میرسه ... متمدن میشه ... خوشبخت میشه ... درست و غلط رو میتونه تفکیک کنه و در نهایت خوش اخلاق میشه .

5. آزاد و رها بودن : شخص عاقل رو از اونجهت که از کودکی و احساسات و هیجانات و ترس و غضب و وحشت و ... فاصله گرفته و میتونه اونها رو مدیریت کنه شخصی آزاد از غولهایی مانند احساسات و هیجانات و ترسها میدونم .

6.فیدبک گیری از تصمیمات و ارتقا اونها : شخص عاقل رو کسی میدونم که از رویه عقل تصمیمی میگیره ... اون رو انجام میده ... اگر جواب نداد مدت زمانی صبر میکنه ... و طبق الگوریتمی اگر فهمید اون مسیر بهش جوابگو نیست اون مسیر رو رها میکنه و از مسیری دیگر اقدام میکنه .
و ...

در خارج از کشور ( مخصوصا کانادا ) یکی از مهمترین شاخصه های استخدام افراد رو این میدونن که شخص در حال رشد کردن بوده باشه ...

مثلا ...
کسی رو که دو سال شاگرد اول شده ...
بعدا یه سال عاشق شده و درسش ضعیف شده
بعدش مدیر پروژه شرکتی شده ...
بعدش کسر درجه پیدا کرده و کارمند عادی شده
بعدش دوباره مدیر راهبردی شده
بعدش 3 سال بی کار بوده
رو عاقل نمیدونن و بهش کار نمیدن ...

کلا من شاخصه های زیادی برای عاقل بودن ... زندگی عاقلانه داشتن و تصمیمی عاقلانه گرفتن و بر اساس عقل زندگی کردن دارم که گوشه ای از اونها رو عنوان کردم . میتونم منظور شما رو از عقل بدونم ...

برخی از تعریف ها رو من میشنوم عقل از سرم میپره ... یادم هست یه بار یکی از دوستان در درون این سایت پرسیده بود عقل چی هست ... و یکی از کارشناسان یا یکی از دوستان بود که عنوان کرد از نظر آیت الله طباطبائی عقل کل همان فرشتگان هستند که من کلا فکم چسبید زمین ...

امکانش هست یه فهم رقیق شده ... نه فضایی در مورد شاخص های یک شخص عاقل عنوان کنین و بگین چجوری تصمیم میگیره تا بتونیم ادامه بدیم ...

متشکرم .

[="Times New Roman"]

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

سلام علیکم و رحمه الله
۱- دین چیست؟
۲-آیا انسان صلاحیت دارد ویژگیهای دین را بیان کند یا فقط خدا؟
۳-بخشی از دین مربوط به مسایل غیر مادی می گردد، آیا عقل انسان باید این بخش را نیز درک کند و اگر نتواند، در برابر این بخش عکس العملش چگونه باید باشد؟
۴-به نظر شما اگر هر انسانی فقط دینی را تمام و کمال قبول کند که تمام اجزای آن دین منطبق بر عقل او باشد، در اینصورت امکان دارد که برای ۷ میلیارد انسان ۷ میلیارد دین مختلف داشته باشیم، به نظر شما امکان ندارد چنین باشد؟مثلا الآن دین اسلام را در نظر بگیرید، برخی با افتخار و اشتیاق در راه اسلام گرانترین موجودی خود یعنی جانشان را می دهند و برخی هم با تمام قوا بر علیه آن می جنگند و بقیه ۷ میلیارد نفر هم بین این دو حد قرار دارند، طبیعتا اگر همه آزاد بودند تا دین ایده آل خود را خلق کنند یا انتخاب کنند، ۷ میلیارد دین و کتاب و پیامبر داشته باشیم! آیا این روش درستی است؟
تشکر

مارینر;782622 نوشت:
. اخلاق : اخلاق رو یکی دیگر از هدایای عقل میدونم . شخص عاقل از اونجهت که بینشی درست پیدا کرده ... بصیرتی درست پیدا کرده ... به اهدافش میرسه ... متمدن میشه ... خوشبخت میشه ... درست و غلط رو میتونه تفکیک کنه و در نهایت خوش اخلاق میشه .

عقل تابع منفعت است - اخلاق مخلوق عقل است - اخلاق تابع منفعت است

این همان استدلالی است که برده داری یا اعمالی مانند عمل داعش را و ... , بدلیل منفعت آوری توجیه میکند و موجه میداند .
حال آیا میتوانید منعی برای این استنتاج بر مبنای عقل و اخلاقمبنتنی بر آن که توصیف کردید بیاورید ؟

فاتح;782774 نوشت:
عقل تابع منفعت است - اخلاق مخلوق عقل است - اخلاق تابع منفعت است

این همان استدلالی است که برده داری یا اعمالی مانند عمل داعش را و ... , بدلیل منفعت آوری توجیه میکند و موجه میداند .
حال آیا میتوانید منعی برای این استنتاج بر مبنای عقل و اخلاقمبنتنی بر آن که توصیف کردید بیاورید ؟

من در مورد این مساله قبلا هم توضیح دادم ... اما خوب باشه یک بار دیگه براتون مینویسم .
اصولا تا وقتی انسانها عقل رو بدست نیاوردند ... در درون جبر دارن زندگی میکنند ... جبر اعتقاداتی که از پدر و مادر و مدرسه و کتاب دینی و کوچیکی و ... بهشون تحمیل شده .
زمانیکه انسانها میفهمند و درک میکنند که عقل چه نوع ماهیتی داره ... تازه یواش یواش بندهای جبر رو از خودشون باز میکنند و تازه از قفس کوچیکی . اعتقادات تحمیل شده . احساسات . ترس و ... بیرون میان .
وقتی که بیرون اومدند ... اونوقت هستش که باید بشینند و هر چیزی رو تفسیر کنند ... اعتقاداتشون . احساساتشون . ترسهاشون . نظرشون در مورد مردها و زنها و ...

مثلا خیلی ها فکر میکنند شخص عاقل کسی که احساس نداره ... ولی به نظره من شخص عاقل کسی هستش که احساساتش تحت مدیریت عقلش عمل میکنه .
انسان عاقل کسی هستش که ترسهاش تحت مدیریت عقلش عمل میکنه
انسان عاقل کسی هستش که هوشمندیهاش در جهت های متفاوت تحت قوه عقلش کار میکنه .
و ...

اخلاق هم از نظر من اصالت نداره ... چون در همه جا و همه مکانها و همه شرایط یک جور نیست .... بلکه بسته به شرایط و موقعیت و ... عقل ( مدیر ) تصمیم میگیره که چه نوع رفتاری رو از خودش بروز بده ... ( البته عقل ... نه یه شخص مجبور... نه یه شخص ترسو ... نه یه شخص طمع ورز ... )
بنابراین وقتی من ( مجبو نبودم . ترسو نبودم . نسبت به نعمتهایی طمع نورزیدم ) و فارغ از تمام این بندها اومدم و تصمیمی عقلانی گرفتم ... اون تصمیم عقلانی به مرور زمان من رو شخص اخلاق محوری هم میکنه ...

علت حقایق و واقعیتها هستند ...
من به مرور زمان میفهمم که وقتی کسی رو میبینم نباید در مورد چاق شدنش حرف بزنم .
و...

و اما در مورد مثالهایی که شما زدین ...
عقل به دنبال کسب سود حداکثری هست ... در درون این که هیچ بحثی از نظر من وجود نداره ...
اما یک شخص عاقل وقتی میخواد در مورد سود صحبت کنه ... بالاجبار تمام جنبه های یک موضوع رو میبینه و سپس تصمیم گیری میکنه ...
هر چقدر شاخص های قویتیر و برد دید بیشتری داشته باشه تصمیمی عاقلانه تر میگیره ...

من یکی از شاخص های زندگیم این هستش که وقتی خودم رو بو میکشم ... بویه گند ندم ... حالم از خودم به هم نخوره ... بتونم خودم رو تحمل کنم ...
هر چقدر بیشت مهربانی میکنم ... احساس سبکی بیشتری میکنم .
وقتی به کسی چیزی رو یاد میدم ... احساس میکنم پورتی جدید هم جلوم باز شده ... و منم میتونم مسیری جدیدی رو طی کنم .
و ...

ما انسان هستیم ...
تصور برده داری و تصور برده شدن ... تصورهایی هستش که باعث میشن من خلق و خوم عوض بشه ... اینکه کسی مال من باشه ... و بتونم هر کاری باهاش بکنم ... منو وحشی میکنه ... تعادل روحی و روانی من رو به هم میریزه ...
و چون من شخص با اخلاقی هستم میزارمش کنار ... چون منفعت کلیم رو میبینم ... چون ماشین من باید با بالاترین سرعت حرکت کنه ... و هیچ صدمه ای هم به خودم نزنه ... روحیاتی اینچنینی باعث صدمه خوردن روانم میشه ...

من نمیتونم ... ولی اگر میتونستم خیلی دوست داشتم گیاه خوار باشم و گیاه خواری رو نوعی با اخلاق بودن میدونم .
من باید با دیگران مهربان باشم . چون با احترام و مهربانی به دیگران میبینم که رشد کردنم بهتر و بیشتر میشه . چون مهربانی قسمتی از حقیقت و واقعیتی هستش که بدنه من بر اساس اون ساخته شده . و باید بر اساس نقشه جلو برم .
و ...

سلام علیکم

سپاس از این بابت که خیلی دقیق اشاره میکنید

مارینر;782845 نوشت:

ما انسان هستیم ...
تصور برده داری و تصور برده شدن ... تصورهایی هستش که باعث میشن من خلق و خوم عوض بشه ... اینکه کسی مال من باشه ... و بتونم هر کاری باهاش بکنم ... منو وحشی میکنه ... تعادل روحی و روانی من رو به هم میریزه ...
و چون من شخص با اخلاقی هستم میزارمش کنار ... چون منفعت کلیم رو میبینم ... چون ماشین من باید با بالاترین سرعت حرکت کنه ... و هیچ صدمه ای هم به خودم نزنه ... روحیاتی اینچنینی باعث صدمه خوردن روانم میشه ...

من نمیتونم ... ولی اگر میتونستم خیلی دوست داشتم گیاه خوار باشم و گیاه خواری رو نوعی با اخلاق بودن میدونم .

برخلاف این قاعده که فرمودید اخلاق یک امر عقلی و اعتباری است و برای آن ماهیت مستقلی از عقل قائل نشدید در متن بالا منعی که در برابر برده داری و سوء استفاده از دیگران در جهت منافع شخصی معرفی میکنید و قائل هستید انسانیت است که یک گزاره کلی اخلاقی است و در برابر عقلانیت منفعت گرا که در نظرتان ممکن است اعمال متعفنی را توجیه کند , آن را قرار داده اید .

پس آیا میتوانم این نتیجه را از کلام بگیرم که اخلاق در نظر شما امری مستقل از عقل میتواند باشد و بر خلاف آن تصمیم گیری کند ؟

اما بعد اینکه

مارینر;782845 نوشت:
تصور برده داری و تصور برده شدن ... تصورهایی هستش که باعث میشن من خلق و خوم عوض بشه ... اینکه کسی مال من باشه ... و بتونم هر کاری باهاش بکنم ... منو وحشی میکنه ... تعادل روحی و روانی من رو به هم میریزه ...
و چون من شخص با اخلاقی هستم میزارمش کنار ... چون منفعت کلیم رو میبینم ... چون ماشین من باید با بالاترین سرعت حرکت کنه ... و هیچ صدمه ای هم به خودم نزنه ... روحیاتی اینچنینی باعث صدمه خوردن روانم میشه ...

نظر دانشمندان غربی علم روانشناسی و علوم اجتماعی و البته مقلدین داخلی آنهادر برابر این مقوله که اشاره کردید چنین است که

اخلاق محصول تابوها هستند لذا فرد اخلاق مدار کسی است که از روی ترس به اخلاقیات پایبند است

این نظر در بعدی دیگر که بیشتر در قالب علوم اجتماعی مطرح میشود این است اخلاق محصول جبر اجتماعی است اگر جامعه تغئیر کند ارزش های اخلاقی هم تغئیر میکند

حال بیائیم یک انسان سود گرا یا خود گرای بتعیر فیثاغوریان را در جامعه فئودالی و یا برده داری در نظر بگیریم

بنا بر این نظریه اگر شما در جامعه فئودالی بدنیا می آمدید و اگر در کاست مالکین و زمینداران بزرگ یا دهاقین با زمین های زراعتی کوچکتر بودید و در برابر کاست ( طبقه اجتماعی و اقتصادی و نژادی ) مافوق تان مجبور به تامین مالیات بودید

آیا بعنوان یک سود محور برده داری را امری کاملا اخلاقی و مسلم نمیدانستید ؟

حال اگر

در جامعه فئودالی یا صنعتی , برده داری جنسی ( البته اسمی که برای توجیهش کار میبرند "کارگر جنسی" است ) را بنا بر جبر اجتماعی ( تامین منافع کاست مافوق ) آیا میتونستید مقاومت کنید و بر خلاف معمول امری عقلانی و اخلاقی تلقی نکنید و نهایتا ورشکسته شوید ؟

[=Franklin Gothic Medium]

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
این پست شما آیا یک اعتراض کور است که خواسته‌اید با بیان آن برائت خودتان از اسلام را ابراز کنید، یا آخرین تیرتان در تاریکی است به این امید که شاید این یکی به هدف نشست و کسی جوابی برای سؤالاتتان داد و رابطه‌ی خراب شده‌ی شما و اسلام و خدای اسلام احیاء گشت؟
اگر اولی است که این سؤال شما کلاً مصداق اسپم است و باید اصلاح شود تا لااقل لحن آن مؤدبانه شود، چون این سایت آنچنان هم جایی برای درد و دل‌های این چنینی نیست ... اما اگر دومی است ناامید نیستم از اینکه به کمک استاد تاپیک و دوستان با ایمانی دوباره به اسلام بازگردید، چون در این صورت در لحن شما بیان صادقانه و از ته دل یک خستگی عمیق از پویش‌ها و نجستن‌های مکرر دیده می‌شود ...

در هر صورت با فرض اینکه احتمال دوم صحیح باشد جواب می‌دهم ...

شما فرمودید که اسلام دینی نیست که حرف اول و آخرش انسانیت و عواطف باشد ... یا حرف خیلی خاصی در مورد خدا ندارد که سایر ادیان نداشته باشند ... یا از عدالت فقط یک شعار دارد مگرنه در احکامش این عدالت بسیار نقض می‌شود، سپس برای مصادیق این بی‌‌عدالتی اشاره به جواز خوردن حیوانات و دادن قربانی و عدم برابری احکام زن و مرد و والدین و فرزندی داشتید ... و دست آخر گفتید نمی‌توانید به اسلام حق بدهید، مثل اینکه خیلی دوست دارید به آن حق بدهید ولی منطق شما و علم شما اجازه‌ی این کار را به شما نمی‌دهد و همین شما را کلافه کرده و در برزخ میان دینداری و بی‌دینی گیر کرده‌اید ... حتماً قلب شما راضی نیست مگرنه با این علم و منطق حتماً باید خیلی راحت این دین را کنار می‌گذاشتید و به سراغ دینی دیگر می‌رفتید ... شاید شما هم مانند برخی دیگر از افراد این عدم همراهی قلبان در ترک اسلام را به عادت کردن به اعتقاد به خدای اسلام و اثر تلقین والدین و مربیان و اساتید و اجتماع به خود می‌دانید و این را توجیهی می‌دانید برای اینکه بر خلاف قلب فریب‌خورده‌ی خود به علم و منطقی که آنرا در عمل معصوم از خطا می‌شمرید عمل نمایید ...
اینها درک حقیر از وضعیت فعلی شماست بر مبنای فرض درست بودن احتمال دوم ... اگر درست هستند تحلیلم از وضعیت شما این است که بین دین و دانسه‌های شما تضادی برقرار شده است که با هم به صورت مسالمت آمیز قابل جمع نیستند ... مثلاً عدالت را این می‌دانید که اگر گفته شد میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است، پس حیوانات دیگر هم جان شیرین برایشان خوش است، پس انسان حق ندارد برای خودش جان شیرین آن‌ها را بگیرد تا از آن‌ها بخورد و یا مثلاً از پوست آن‌ها لباس بدوزد ... بعد می‌بینید که همان حضرت علی علیه‌السلام که فرمودند دانه‌ای را به ظلم از دهان موری نمی‌گیرم جواز خوردن حیوانانی را به عنوان حلال‌گوشت می‌دهند ... پس حکم می‌کنید که اینجا تضادی وجود دارد و عدالت بیان شده تنها شعار است ... تا حدودی حق دارید ... با این نگاه واقعاً هم تضاد وجود دارد ... ولی مهم این است که این تضاد مستقر باشد و یا نباشد ... شما به دنبال دینی هستید که وقتی می‌گوید عدالت خوب است مصادیق این عدالت را هم طوری تعریف کند که شما امروز آن‌ها را به عنوان مصادق عدالت می‌شناسید ... فردا اگر دیدتان عوض شد، البته اگر عوض شد، طبیعی است که عدالت‌خواهی شما باید شما را به سوی دین دیگری ببرد ... مثلاً‌ امروز مادر شما بخاطر اینکه کار بد یا خطرناکی کردید شما را تنبیه کرد و شما از روش تربیتی مادرتان ابراز انزجار کردید، فردا که خودتان مادر شدید و در شرایط مشابه قرار گرفتید اگر به امروز مادرتان حق دادید که این تنبیه را بر شما روا بداند از گذشته‌ی خودتان اعلام برائت می‌کنید و می‌گویید آن موقع درکی از این موقعیت مادر بودن و مسؤول تربیت فرزند بودن و نگران سلامت روج و جسم فرزند بودن نداشتم ... سطح علم شما پس هر چه که رشد نماید، یا بگوییم تغییر کند چون معلوم نیست انسان بتواند هر روزش بهتر از دیروزش باشد، در این صورت شما هر روز باید به دنبال دینی بگردید که آن نقایص مدّ نظر آن روز شما را نداشته باشد ... طبیعتاً ما طیف پیوسته‌ای از این همه دین متفاوت نداریم، در نتیجه شما ناچار خواهید بود به دینی روی بیاورید که عده‌ای پیش از شما به آن دین روی آورده‌اند، اینکه من تابع عقل و فهم خودم هستم، من از هیچ کسی تبعیت و تقلید نمی‌کنم و هر چه به نظر خودم درست‌تر برسد همان را درست‌تر می‌دانم و به همان پایبند می‌شوم ... اگر به کل نسبی‌گرا باشید و چیزی را به عنوان خوب و درست حقیقی نشناسید از این نظر خورده‌ای به شما نمی‌توانم بگیرم (گرچه از جهت دیگری می‌توانم)، ولی اگر قبول دارید که مسیر حقّی وجود دارد که علم ما نسبت به آن ناقص است و مدام تلاش داریم در جهت آن رشد نماییم، در این صورت مثال تربیت کودک و تنبیه که در بالا زدم نشان می‌دهد که نمی‌توان هر روز به تشخیص خودمان در آن روز عمل کنیم و انتظار داشته باشیم که قطعاً دینمان یک دین عادلانه است، حداکثر می‌گویید سعیم را کرده‌ام که به همان هم نقد دارم، چون این ساده‌ترین راه است که هر کسی مطابق نظر خودش هر کاری که صلاح می‌دانست را انجام دهد نه سخت‌ترین کار در دسترسش، در نتیجه اگر راه دیگری به ذهنش نرسید وقتی سعیش را کرده است که از دیگران سؤال کند که آن‌ها در چه وضعی هستند، وقتی جواب نزد او نیست شاید نزد دیگران باشد ...

ان شاء الله که مطلب روشن است ... شما هر چه را که بگویید ناعادلانه است حقیر از شما خواهش می‌کنم که اثبات کنید که ناعادلانه است ... آیا جز این است که شما در جواب تنها خواهید گفت خوب عادلانه‌اش معلوم است که این می‌شود نه آن؟ ... ممکن است دلایلی را به صورت موردی بشمرید و بعد نظرتان را با استناد به آن‌ها بدهید ولی آیا غیرممکن می‌دانید که کسی بتواند به آن نظرات شما ایرادی بگیرد؟ ... اگر غیرممکن نمی‌دانید حداقلش این است که در مورد دلایل خودتان وارد بحث شوید و هنوز نقد دیگران را نشنیده‌اید حکم به ناعادلانه بودن آن ندهید ... عکس این مطلب درست نیست، یعنی شما نمی‌توانید از حقیر بپرسید که چرا فلان حکم خدا را عادلانه می‌دانم، البته می‌توانید بپرسید ولی احتمالش خیلی زیاد است که بگویم «نمی‌دانم»! در واقع ما بر اساس سنجش عادلانه بودن یا نبودن احکام اسلام به آن ایمان نیاورده‌ایم که لازم باشد هم عدالت مطلق را بشناسیم و هم تطابق آن عدالت با احکام اسلام را بتوانیم نشان دهیم ... در واقع چنان کاری شدنی هم نیست ... هر کسی ادعا کرد عدالت مطلق را می‌شناسد و دقیقاً می‌داند اگر کاری چطور باشد مصداق عدالت خواهد بود حقیر به شدت مشتاقم که بدانم چطور به چنان چهارچوبی دست یافته است و از کجا متوجه شده است که حق همان است که او می‌گوید ...

راه ایمان آوردن به اسلام راه دیگری است ... ایمان کار قلب است ... ذهن منطق‌گرای ما شاید نتواند به حریم چنان یقینی که با قلب کسب می‌شود حتی نزدیک هم شود ... هرجا را که علم امروز ما نسبت به آن اعتراض کرد بخاطر ایمان قلبی‌امان به حقانیت این دین به حساب نقص علم امروز خودمان گذاشته و سعی می‌کنیم علم خود را در جهتی کامل کنیم که نظر دین را تصدیق کند ... به این ترتیب این دین محصول علم امروز ما نیست، بلکه علم ما را در جهتی کامل می‌کند که قلبمان تأییدش می‌نماید ... در اینجاست که نه تقابلی بین علم و دین خواهیم داشت و نه حکمی از احکام دین را خلاف عدالت می‌شناسیم، بدون اینکه لزوماً بدانیم چرا موافق عدالت است، چون ما عدل مطلق را در خداوند حکیمی که او را با صفات بزرگی و مهربانی به بندگان و بی‌نیازی از ایشان شناخته‌ایم سراغ می‌گیریم ...

یا علی علیه‌السلام

شما هر چه را که بگویید ناعادلانه است حقیر از شما خواهش می‌کنم که اثبات کنید که ناعادلانه است ...

کافران همیشه در این قضیه لنگ میزنند. و الا جرات نمیکردند به این راحتی حرف های نامربوط بزنند.

فاتح;782879 نوشت:
سلام علیکم

سپاس از این بابت که خیلی دقیق اشاره میکنید

برخلاف این قاعده که فرمودید اخلاق یک امر عقلی و اعتباری است و برای آن ماهیت مستقلی از عقل قائل نشدید در متن بالا منعی که در برابر برده داری و سوء استفاده از دیگران در جهت منافع شخصی معرفی میکنید و قائل هستید انسانیت است که یک گزاره کلی اخلاقی است و در برابر عقلانیت منفعت گرا که در نظرتان ممکن است اعمال متعفنی را توجیه کند , آن را قرار داده اید .

پس آیا میتوانم این نتیجه را از کلام بگیرم که اخلاق در نظر شما امری مستقل از عقل میتواند باشد و بر خلاف آن تصمیم گیری کند ؟

اخلاق منفعت گرا رو در مقابل برده داری قرار ندادم .
منفعت رو دقیقا برابر با عدم برده داری میدونم .

شما ترجیح میدی 3 تا برده داشتی ... اونها کارات رو میکردن ... هر روز یه گاو رو درسته سرخ میکردی و میخوردی ...

یا اینکه ترجیح میدی دانشگاه بری . ادبیات بخونی . متمدن باشی و به حقوق بشر اعتقاد داشته باشی ؟

برده داری یه قطار هست که خیلی چیزها رو با خودش میاره ... بی عدالتی اجتماعی . فقر . فحشا و ...منم قراره در همون جامعه بزرگ بشم

عقل منفعت طلب من دومی رو انتخاب میکنه .

یه مثال هست که میگه ... برخی از ادمها از خر کردن دیگران لذت میبرن ... یه روزی از خواب بیدار میشن و میفهمن برای خر کردن دیگران عمری رو در طویله طی کردن .

فاتح;782883 نوشت:
اما بعد اینکه

نظر دانشمندان غربی علم روانشناسی و علوم اجتماعی و البته مقلدین داخلی آنهادر برابر این مقوله که اشاره کردید چنین است که

اخلاق محصول تابوها هستند لذا فرد اخلاق مدار کسی است که از روی ترس به اخلاقیات پایبند است

این نظر در بعدی دیگر که بیشتر در قالب علوم اجتماعی مطرح میشود این است اخلاق محصول جبر اجتماعی است اگر جامعه تغئیر کند ارزش های اخلاقی هم تغئیر میکند

حال بیائیم یک انسان سود گرا یا خود گرای بتعیر فیثاغوریان را در جامعه فئودالی و یا برده داری در نظر بگیریم

بنا بر این نظریه اگر شما در جامعه فئودالی بدنیا می آمدید و اگر در کاست مالکین و زمینداران بزرگ یا دهاقین با زمین های زراعتی کوچکتر بودید و در برابر کاست ( طبقه اجتماعی و اقتصادی و نژادی ) مافوق تان مجبور به تامین مالیات بودید

آیا بعنوان یک سود محور برده داری را امری کاملا اخلاقی و مسلم نمیدانستید ؟

حال اگر

در جامعه فئودالی یا صنعتی , برده داری جنسی ( البته اسمی که برای توجیهش کار میبرند "کارگر جنسی" است ) را بنا بر جبر اجتماعی ( تامین منافع کاست مافوق ) آیا میتونستید مقاومت کنید و بر خلاف معمول امری عقلانی و اخلاقی تلقی نکنید و نهایتا ورشکسته شوید ؟


فهمیدند که منافعشون در برچیدن برده داری هست و برده داری رو برچیدند . به همین راحتی .

سلام و عرض ادب

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
بسیار عالیه
من هم مدتی هست که در حال جستجو هستم. البته تا الان پیدا نکردم ، بعدش را نمی دانم

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
اسلام واقعی همینطور است. اما متاسفانه هم مردم مسلمان و هم مسئولین مسلمان ، توجه خود را بیشتر به احکام دادند ، در حالیکه در اسلام اولویت با اخلاق است

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
خدا را باید آنطور شناخت که هست ، نه تعریفی مطابق با میل و نظر شخصی ما

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
جایی را در دنیا پیدا کردید که عدالت بطور کامل اجرا شود بنده را هم خبر کنید

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
تا حدودی با شما موافقم
الان در خیلی از کشورها به حقوق حیوانات بهایی داده نمی شود
مثلاً در اروپا و کشور اسپانیا ، گاوهای بیچاره را با نیزه زخمی میکنند و حتی میکشند ، برای اینکه مردم لذت ببرند!
یا در برخی دیگر از کشورها حیوانات را در باغ وحش ها زندانی میکنند تا مردم تماشا کنند و لذت ببرند!
البته درمورد کشتن حیوانات و خوردن آنها ، نظر من با شما کتفاوت است ، اما خب نظر شماست و اگر بنا را بر درستی نظر شما بذاریم ، آنوقت باید تمامی شرکت های سوسیس ، همبرگر ، کالباس ، کنتاکی و..... تعطیل بشوند که کار بسیار دشواری است

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
و زن و مرد ارزششان یکی باشد
نه اینکه مردها 2 سال به سربازی بروند و زنها نه
یا مردها مهریه بدهند و زنها نه
یا خرج لباس و تغذیه و مسافرت و خرید طلا و.... زن بر عهده شوهرش باشد
یا اینکه خرج عروسی تمامش به عهده مرد باش
یاخرید (یا اجاره) مسکن به عهده دو نفر باشد ، نه بر دوش مرد
کاش میشد به چنین عدالتی رسید

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
موافقم
و در ضمن ، دینی که در آن دیه هر کسی را به همراه خودش در قبرش بگذارند
نه اینکه اگر زن بمیرد به من نصف دیه بدهند ، اما اگر منِ مرد بمیرم دیه ام را بطور کامل به زنم بدهند
چرا او بمیرد به من نصف می دهند و من بمیرم به او دیه کامل می دهند؟!
با شما موافقم ، خیلی بی عدالتی است

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
باز هم موافقم با شما
چرا مخارج تحصیل فرزند باید بر عهده پدر باشد؟ خب نصفش را هم مادر بپردازد
چرا وقتی مادر و فرزندان زیر کولر هستند پدر باید زیر گرما کار کند؟

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
چه کسی گفته برای گول زدن است؟
مگر وقتی یک نظامی کارش را خوب انجام می دهد و مدال افتخار می گیرد بد است؟
یا وقتی یک پزشک ، بازیگر یا..... در کارشان موفق هستند و در نتیجه دیپلم افتخار ، جایزه اسکار ، جایزه نوبل و.... میگیرند بد است؟
مگر ایرادی دارد که این نوع جایزه ها انسان را برای تلاش ترغیب کند؟

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
خب حق بدهید که بررسی هزاران دلیل در یک تاپیک کار دشواری است و تازه اگر هم امکانش باشد ، مطالب مدام با هم قاطی میشوند. بهتر است هر شبهه و شکی که دارید بطور مجزا در تاپیکی مطرح بفرمائید و بطور خاص درمورد همان بحث کنید تا به نتیجه برسید که درست است یا خیر

اما درمورد اینکه نمی توانید به اسلام حق بدهید ، باید دید شما حق را درست تعریف کرده اید یا خیر
برای مثال ، من بگویم اگر دینی تمام حق را به من بدهد دین خوبی است و در غیر این صورت دین بدی است!!!
خب مشخص است که من حق را دارم خودخواهانه تعریف می کنم
لذا باید اول شما حق را تعریف بفرمائید تا ببینیم حق ندادن شما به اسلام عادلانه است یا خیر

مارینر;782930 نوشت:
شما ترجیح میدی ۳ تا برده داشتی ... اونها کارات رو میکردن ... هر روز یه گاو رو درسته سرخ میکردی و میخوردی ...
یا اینکه ترجیح میدی دانشگاه بری . ادبیات بخونی . متمدن باشی و به حقوق بشر اعتقاد داشته باشی ؟
سلام و عرض ادب
من ترجیح میدهم 3 تا خدمتکار داشته باشم ، هر روز هم غذای عالی (گاو یا هر چیز دیگری) بخورم ، دانشگاه هم بروم ، ادبیات هم بخوانم ، متومدن هم باشم ، به حقوق بشر هم اعتقاد داشته باشم
چه منافاتی دارند؟

مارینر;782930 نوشت:
برده داری یه قطار هست که خیلی چیزها رو با خودش میاره ... بی عدالتی اجتماعی . فقر . فحشا و ...منم قراره در همون جامعه بزرگ بشم
پس چون قرار است در آن جامعه بزرگ شوید و برده داری میتواند تهدیدی برای شما یا فرزندانتان باشد و منافع شخصی شما به خطر میفتد غلط است ، نه اینکه چون باعث آزار انسانهای دیگر میشود
پس در واقع حقوق بشری وجود ندارد و همه اش بازی است؟

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

سلام

نیاز به یک دین ...

شما قبل از اینکه به دنبال دین باشید ، باید بدونید که از دین چه چیزی میخواید ؟!

چه چیزی در زندگی از اخلاق و انسانیت کمه که یه دین جدید باید باشه تا بر اساس آموزه های اون زندگی کنید ؟!

به نظر من انسان به هیچ دینی که ساخت خارج از افکار خودش باشه نیاز نداره . چون هر دینی نتیجه افکار یه انسانه و شما اگر بخواید پیرو یه دین باشید در حقیقت باید پیرو سازنده دین ( همون انسان ) باشید ... حالا با خودتون فکر کنید ببینید کدوم آدمی میتونه با شما و افکارتون تطابق بیشتری داشته باشه تا پیروش باشید؟!! مسلما اون آدم فقط خودتون هستید و بس !

مارینر;782845 نوشت:
ما انسان هستیم ...
تصور برده داری و تصور برده شدن ... تصورهایی هستش که باعث میشن [="#FF0000"]من[/] خلق و خوم عوض بشه ... اینکه کسی مال من باشه ... و بتونم هر کاری باهاش بکنم ... منو وحشی میکنه ... تعادل روحی و روانی من رو به هم میریزه ...
و چون من شخص با اخلاقی هستم میزارمش کنار ... چون منفعت کلیم رو میبینم ... چون ماشین من باید با بالاترین سرعت حرکت کنه ... و هیچ صدمه ای هم به خودم نزنه ... روحیاتی اینچنینی باعث صدمه خوردن روانم میشه ...

سلام

دقیقا کلید همه بحث ها همین جاست : تفاوت من با همه انسان ها ، از ابتدا تا انتها . و به همین دلیل شما نمی تونید محصور افکار و گفته های دیگران ( به نام دین ) بشید .

ممکنه شما برده داشتن و برده بودن رو دوست نداشته باشید ... اما احتمالش خیلی زیاده که کسی بخواد برده های زیادی داشته باشه ( master / mistress ) و یا حتی برده کسی باشه ( slave ) !!! طبیعتا برای این دو گروه الغای برده داری یه فاجعه ست ...

در مورد این رفتار های خاص ( که اشتباها بیماری خونده میشن ) هم راه حل های زیادی ارائه شده که مبتنی بر رابطه ی مکملی بین انسان هایی هست که رفتار های خاصی از خودشون نشون میدن .

اینم باید در نظر داشت که همه مریض ها با یه نسخه درمان نخواهند شد !!

Reza-D;782965 نوشت:
سلام و عرض ادب
من ترجیح میدهم 3 تا خدمتکار داشته باشم ، هر روز هم غذای عالی (گاو یا هر چیز دیگری) بخورم ، دانشگاه هم بروم ، ادبیات هم بخوانم ، متومدن هم باشم ، به حقوق بشر هم اعتقاد داشته باشم
چه منافاتی دارند؟

سلام

هیچ منافاتی باهم ندارند !

اما مسئله اینجاست که شما اون 3 خدمتکار رو چطوری و از کجا در اختیار بگیرید ؟!

در حقیقت فرق هست بین اینکه 3 نفر دوست داشته باشن خدمتکار شما باشن یا اینکه شما سه نفر رو به زور به استخدام بگیرید !

مشکل زمانی به وجود میاد و مسئله زمانی با حقوق بشر در تضاده که شما متمایل به گزینه دوم باشید !!

Reza-D;782965 نوشت:
سلام و عرض ادب
من ترجیح میدهم 3 تا خدمتکار داشته باشم ، هر روز هم غذای عالی (گاو یا هر چیز دیگری) بخورم ، دانشگاه هم بروم ، ادبیات هم بخوانم ، متومدن هم باشم ، به حقوق بشر هم اعتقاد داشته باشم
چه منافاتی دارند؟

سلام

هیچ منافاتی باهم ندارند !

اما مسئله اینجاست که شما اون 3 خدمتکار رو چطوری و از کجا در اختیار بگیرید ؟!

در حقیقت فرق هست بین اینکه 3 نفر دوست داشته باشن خدمتکار شما باشن یا اینکه شما سه نفر رو به زور به استخدام بگیرید !

مشکل زمانی به وجود میاد و مسئله زمانی با حقوق بشر در تضاده که شما متمایل به گزینه دوم باشید !!

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و ادب

شما دارید دنبال اسلام می گردید،اسلامی که نبی اکرم صلی الله علیه و اله آوردند

اسلامی که عاری از خرافات و بدعتها بود،اسلامی که تفسیر نفسانی مسلمان نماهایی

نظیر ابوسفیانها و معاویه ها و بنی امیّه و تابعانشان را نداشت.

شما دارید دنبال اسلام علوی می گردید،اسلامی که کرامت انسانها را جنسیّت آنها

تعیین نمی کند و اگر فرقی هست فقط متناسب طبیعت دنیایی هر جنس از زن و مرد است.

شما دارید دنبال اسلامی می گردید که امیرش حاضر نیست برگ کاهی را از دهان مورچه ای به ظلم بگیرد.

شما به دنبال همان اسلامی هستید که رئیسش تبلور عدالت است،عادل نیست بلکه خود عدل است"علیّ عدل"

کسی که وقتی در حکومتش خلخال از پای دختر یهودی به جبر و ظلم ربوده می شود می فرماید:

اگر مرد مسلمانی از این غصه بمیرد رواست.

شما به دنبال اسلامی هستید که رئیس آن علی ابن ابیطالب،به فرزندش نامه ای می نویسد و حقوقی

را که از سوی فرزندش به عهده دارد یک به یک به او یاد آور می شود.

شما در پی اسلامی هستید که مظهر آن در دعای کمیلش می فرماید:

"الهی و ربّی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک"

خدایا گیرم که بر آتشت دوزخت صبر کنم پس چگونه فراق تو را تاب بیاورم،جمله ای که زیباترین رسم عاشقی

را به تصویر می کشد،والاترین حالات انسانی را ترسیم می کند،حالاتی که شاعران عارف مسلک را الهام می بخشد

تا اینگونه بسرایند:ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است// بردار ز رخ پرده که مشتاق لقائیم

خواهر عزیزم:بروید اسلام حقیقیِّ ناب محمدی(ص) را بشناسید.

:Gol::Gol::Gol:

سلام علیکم

مارینر;782930 نوشت:
اخلاق منفعت گرا رو در مقابل برده داری قرار ندادم .
منفعت رو دقیقا برابر با عدم برده داری میدونم .

منفعت نزد سودگرایان شخصی و گروهی یک اصل ضرروری است . منفعت نزد آنها ایجاب میکند که مولد و موید برده داری باشند ؛ تفاوت نگاه شما با این رویکرد این است که برده داری را رد کردید و گزاره انسانیت را بعنوان مانعی در برابر آن در نظر داشتید .

این نظر شما مخالف با گرایش سود گرایانه و سود محورانه است . ارزشی هم که شما در نظر داشتید با توجه به نظریه روانشناسان و دانشمندان علوم اجتماعی غربی یک ارزش اخلاقی است ( همان گزاره انسانیت را عرض میکنم ) که یا بر اثر ترس بوجود آمده یا بواسطه جبر جامعه تصورا تبدیل به ارزش در برابر ضد ارزش برده داری شده است .

و بعد اینکه

آنها از برده داری دست برنداشتند . نظام کاپیتالیسم همان نظام موید و مولد برده داری است و تنها از شکل سنتی برده گرفتن توسط مالکین خرده و درشت به برده داری سیستماتیک تبدیل شد .

Dahim Darni;782973 نوشت:
اما مسئله اینجاست که شما اون ۳ خدمتکار رو چطوری و از کجا در اختیار بگیرید ؟!
در حقیقت فرق هست بین اینکه ۳ نفر دوست داشته باشن خدمتکار شما باشن یا اینکه شما سه نفر رو به زور به استخدام بگیرید !

سلام به شما
ابتدا باید دید پاسخی که فرمودید در رابطه با چه موضوعی بوده

اگر منافاتی ندارند ، پس چرا پرسشگری که من به ایشان پاسخ دادم (خانم "مارینر") این دو را بصورت دو مورد منافی یکدیگر پرسیدند؟

مارینر;782930 نوشت:
شما ترجیح میدی ۳ تا برده داشتی ... اونها کارات رو میکردن ... هر روز یه گاو رو درسته سرخ میکردی و میخوردی ...

یا اینکه

ترجیح میدی دانشگاه بری . ادبیات بخونی . متمدن باشی و به حقوق بشر اعتقاد داشته باشی ؟

لذا منافات را من مطرح نکردم که سعی در توضیح برای بنده دارید
بلکه من خطاب به خانم "مارینر" پرسیدم که چه منافاتی دارد؟ یعنی از نظر خانم مارینر منافات وجود دارد و من از ایشان دلیل ادعایشان را پرسیدم و شما نیز
باید آن را برای من توضیح بفرمائید. ضمن اینکه سؤال درمورد چگونگی به خدمت در آمدن 3 نفر نبود که با این پرسش که ((بستگی به مایل بودن افراد دارد)) ، پاسخ را داده باشید. بلکه موضوع بر سر دوست داشتن ((از طرف فردی که مایل به داشتن خدمتکار است)) بود. دقت بفرمائید:
مارینر;782930 نوشت:
شما ترجیح میدی ۳ تا برده داشتی ...
اونها کارات رو میکردن ...
هر روز یه گاو رو درسته سرخ میکردی و میخوردی
یعنی موضوع ، صرفاً ترجیح مخاطب بوده ، نه تمایل خدمتکاران

خود ایشان هم دلیل بد بودن برده داری را چیز دیگری متفاوت از آنچه شما فرمودید مطرح کردند:

مارینر;782930 نوشت:
برده داری یه قطار هست که خیلی چیزها رو با خودش میاره ... بی عدالتی اجتماعی . فقر . فحشا و ...منم قراره در همون جامعه بزرگ بشم
عقل منفعت طلب من دومی (رفتن به دانشگاه و متمدن شدن و...) رو انتخاب میکنه

مگر اینکه پاسخ به بنده را از طرف خود و با نگاه خود فرموده باشید که موضوع متفاوت خواهد بود

Dahim Darni;782974 نوشت:
در حقیقت فرق هست بین اینکه ۳ نفر دوست داشته باشن خدمتکار شما باشن یا اینکه شما سه نفر رو به زور به استخدام بگیرید

در صحبت خانم "مارینر" و در انتخاب اول ، علاوه بر بحث داشتن خدمتکار ، بحث خوردن گاو نیز مطرح بود
در آن بخش که طبیعتاً نمی توان گفت:
خوردن حیوانات بستگی به رضایت آنها دارد
پس لطفاً بفرمائید که منافات خوردن گوشت با دانشگاه رفتن و متمدن بودن چیست؟

منفعت گرائی و سودگرائی شخصی یا گروهی منجر به بروز شرور اخلاقی میشود . در نظر آنها هدف وسیله را توجیه میکند اعم از اینکه آن هدف جنگ باشد برده داری یا هر موضوع دیگری که طمع بی پایان این افراد برای مدتی کوتاه سیراب گردد .

چنین فردی چه بداند و چه نداند ( البته امیدواریم با دانستن آن از روشش بازگردد ) به خود و دیگران آسیب های جدی وارد میکند . این رویکرد فرد و جامعه را وارد یک تنازع بقا به سبک حیوانات میکند ارزش های انسانی را منکر و هم سطح بودن انسان و حیوان را در قالب یک مکتب یا در قالب یک استنباط , مصادره به مطلوب یک تئوری ترویج میکند و ...

تنها جهان بینی ای که خود محوری و سود گرائی را مردود دانسته و اخلاق و مکارم اخلاقی را ترویج میدهد اسلام است . اگر فردی حقیقتا بدنبال دوری از بی عدالتی و راه رسیدن به انسانیت و ارزش ها و عقل سلیم و نفس سلیم میگردد در اسلام آن را خواهد دید .

فاتح;782879 نوشت:
سلام علیکم

سپاس از این بابت که خیلی دقیق اشاره میکنید

برخلاف این قاعده که فرمودید اخلاق یک امر عقلی و اعتباری است و برای آن ماهیت مستقلی از عقل قائل نشدید در متن بالا منعی که در برابر برده داری و سوء استفاده از دیگران در جهت منافع شخصی معرفی میکنید و قائل هستید انسانیت است که یک گزاره کلی اخلاقی است و در برابر عقلانیت منفعت گرا که در نظرتان ممکن است اعمال متعفنی را توجیه کند , آن را قرار داده اید .

پس آیا میتوانم این نتیجه را از کلام بگیرم که اخلاق در نظر شما امری مستقل از عقل میتواند باشد و بر خلاف آن تصمیم گیری کند ؟

جناب فاتح ...
ببینید ... نمیدونم منظور شما از سود و منفعت چی هست ... اگر شما با مفاهیم استانداردهای کنترل کیفیت آشنا باشین ( مثلا استاندادرهای iso ) در جریان هستید که اصالتا این استاندادرها انگلیسی هستند ولی ژاپنی ها و آمریکایی ها در بسط و قانومند بودن اون خیلی کوشیدند .
یکی از مهمترین اصول iso این هستش که اصالت با کیفیت هست نه با سود . ( !!! )

یعنی اگر شما میخواین یک شرکت خوب . موفق . پویا داشته باشین . باید اصل رو کیفیت بگیرین نه سود رو ...
همچنین ما مفهومی با عنوان ( بها و ارزش داریم ) و فکر میکنم خودتون در جریان هستید که این دو مفهوم با هم خیلی تفاوت دارند ... وقتی ما از بها صحبت میکنیم یعنی قیمت ریالی که پرداخت باید بکنیم تا چیزی رو بدست بیاریم و وقتی از ارزش صحبت میکنیم بحثی کیفی میکنیم .

در مورد برده داری ...
اصل زندگی من ... برای اینکه بتونم زندگی سرشار از سود . توانایی . قدرت . دانش و داشته باشم این هستش که باید کیفیت زندگی خودم رو حفظ کنم تا بتونم سود حداکثری ببرم .
وقتی من با برده داری مخالفت میکنم ... دقیقا به خاطر این هست که من انسان منفعت طلبی هستم و برای رسیدن به منفعتی که مد نظرم هست باید کیفیت زندگیم رو حفظ کنم .

من میخوام بتونم از تمام ظرفیت های مغزم استفاده کنم ( این سود و کیفیت اصلی زندگی من هست ) و به همین خاطر باید و باید بتونم کیفیت زندگیم رو حفظ کنم ...

Dahim Darni;782974 نوشت:
سلام

هیچ منافاتی باهم ندارند !

اما مسئله اینجاست که شما اون 3 خدمتکار رو چطوری و از کجا در اختیار بگیرید ؟!

در حقیقت فرق هست بین اینکه 3 نفر دوست داشته باشن خدمتکار شما باشن یا اینکه شما سه نفر رو به زور به استخدام بگیرید !

سلام

سوال
از نگاه شما ، انسانها حق ندارند اسیران را به کار گمارند و انها را مجبور کنند برایشان کار کنند؟ و این کار را خلاف حقوق انسان میدانید؟ ایا اسیران به زور استخدام میشوند؟ و اگر بله ایا کار درست و به حقی است یا خیر؟

و طاها;783073 نوشت:
سلام

سوال
از نگاه شما ، انسانها حق ندارند اسیران را به کار گمارند و انها را مجبور کنند برایشان کار کنند؟ و این کار را خلاف حقوق انسان میدانید؟ ایا اسیران به زور استخدام میشوند؟ و اگر بله ایا کار درست و به حقی است یا خیر؟

سلام

برده داری به شیوه سابق مورد تایید نیست ، اینکه یه گروه به خاطر قدرت بیشتر گروه دیگه ای از انسان ها رو به بردگی بگیرن طبیعتا غیر انسانیه ، چون همون انسان های برده دار هرگز حاضر نیستند که به زور برده کس دیگه ای بشن !! ( قاعده آنچه برای خود میپسندی برای دیگری هم بپسند )

پس در نتیجه استخدام به زور اسیر و تبدیل کردن اون به برده به هیچ وجه انسانی و مورد تایید نیست .

Reza-D;782996 نوشت:
سلام به شما
ابتدا باید دید پاسخی که فرمودید در رابطه با چه موضوعی بوده

اگر منافاتی ندارند ، پس چرا پرسشگری که من به ایشان پاسخ دادم (خانم "مارینر") این دو را بصورت دو مورد منافی یکدیگر پرسیدند؟

سلام

جواب من کلی بود ، اما اگر بحث شما دو طرفه ست ، معذرت میخوام که وارد بحثتون شدم .

Reza-D;782996 نوشت:
لذا منافات را من مطرح نکردم که سعی در توضیح برای بنده دارید
بلکه من خطاب به خانم "مارینر" پرسیدم که چه منافاتی دارد؟ یعنی از نظر خانم مارینر منافات وجود دارد و من از ایشان دلیل ادعایشان را پرسیدم و شما نیز باید آن را برای من توضیح بفرمائید. ضمن اینکه سؤال درمورد چگونگی به خدمت در آمدن 3 نفر نبود که با این پرسش که ((بستگی به مایل بودن افراد دارد)) ، پاسخ را داده باشید. بلکه موضوع بر سر دوست داشتن ((از طرف فردی که مایل به داشتن خدمتکار است)) بود. دقت بفرمائید:

منافات داشتن یا نداشتن این مسئله به دید هر کسی بستگی داره و دید افراد هم به عوامل دیگه وابسته ست .

دقیقا بحث این تاپیک هم همینه که با این تفاوت در آراء چه کار کنیم ؟! با دین اسلام همه آراء رو با خوشی یا به زور یکی کنیم ( وحدت کلمه ) یا اینکه به دنبال رویه جدیدی باشیم ...

Reza-D;782996 نوشت:
مگر اینکه پاسخ به بنده را از طرف خود و با نگاه خود فرموده باشید که موضوع متفاوت خواهد بود

دقیقا همینطوره . دین برای مسائل امروزی بسیار ناکارآمده ، مبنای دین بر اتحاد و یکی شدن همه تفکرات و نظراته و اختلاف سلایق رو هم در چارچوب دینی می پذیره ( مثلا تعداد ثواب فلان عمل مستحبی ! ) .

نتیجه طبیعی این مسئله هم کفر آشکار ، یا کفر در لباس اسلام ( اسلام اسمی ) خواهد بود !!

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه

عمیقاً معتقدم که پاسخ این سوال در فرمایش جناب دارنی است که:

Dahim Darni;782970 نوشت:
شما قبل از اینکه به دنبال دین باشید ، باید بدونید که از دین چه چیزی میخواید ؟!

یعنی چند دقیقه ای همه جا باید ساکت و آرام باشد؛ من باشم و خودم؛ به خودم نظر کنم؛ آیا واقعاً من نیازمند دین هستم؟ واقعاً من از جان دین چه می خواهم؟

اگر کسی به همین سوال، صادقانه در وجود خودش پاسخ دهد، بدون شک در پی رفع این نیاز خواهد بود و "دین" را شناسایی می کند؛ و اگر کسی اوقات فراغت خود را در یک محیط گفتگو محور سر کند تا روزهایش سپری شود، روزهایش سپری می شود.

سرکار خانم جستجوگر دین جدید و همه دینداران و غیردین باوران، باید بدانند که از جان دین چه می خواهند؟

و نجات در صدق است؛ باید با خودمان رو راست باشیم.

Dahim Darni;783076 نوشت:
سلام

برده داری به شیوه سابق مورد تایید نیست ، اینکه یه گروه به خاطر قدرت بیشتر گروه دیگه ای از انسان ها رو به بردگی بگیرن طبیعتا غیر انسانیه ، چون همون انسان های برده دار هرگز حاضر نیستند که به زور برده کس دیگه ای بشن !! ( قاعده آنچه برای خود میپسندی برای دیگری هم بپسند )

پس در نتیجه استخدام به زور اسیر و تبدیل کردن اون به برده به هیچ وجه انسانی و مورد تایید نیست .

تا انجا که میدانم اکنون اسیران به عنوان نیروی کار میتوانند به کار گرفته شوند و این به کار گیری به صلاح دید کشوری است که اسیرگرفته است.البته باید کار در حد توان اسیر باشد.
حالا منظور شما از اینکه گفتید
به هیچ وجه انسانی نیست
از جنبه اخلاقی بود یا حقوقی؟

شما خودتان ادعای نبوت کرده و یک دین جدید بسازید و تبلیغش کنید...
کارتان هم حسابی خواهد گرفت
چون یقین داشته باشید که دشمنان اسلام هم از شما حمایت کامل و شدیدی خواهند کرد
همانگونه که از تروریست ها حمایت می کنند

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

[="DarkOliveGreen"]

Dahim Darni;783076 نوشت:
پس در نتیجه استخدام به زور اسیر و تبدیل کردن اون به برده به هیچ وجه انسانی و مورد تایید نیست .

سلام

پس با اسیر جنگی اونم نه یکی و دوتاش که بشه رهاشون کرد یا .... باید چکار کرد؟

حدود مثلا 3000 اسیر رو ازاد کنن تا باز برن وسیله جور کنن و حمله کنن ؟

3000 اسیر رو مثل مهمون نگه دارن و از حق مردم بریزن توی شکم کوفتیشون؟

3000 اسیر رو قتل و عام کنن؟

بنظر میاد اسلام سیاست درستی برا اسیر اجرا کرده.[/]

مارینر;783069 نوشت:
جناب فاتح ...
ببینید ... نمیدونم منظور شما از سود و منفعت چی هست ... اگر شما با مفاهیم استانداردهای کنترل کیفیت آشنا باشین ( مثلا استاندادرهای iso ) در جریان هستید که اصالتا این استاندادرها انگلیسی هستند ولی ژاپنی ها و آمریکایی ها در بسط و قانومند بودن اون خیلی کوشیدند .
یکی از مهمترین اصول iso این هستش که اصالت با کیفیت هست نه با سود . ( !!! )

یعنی اگر شما میخواین یک شرکت خوب . موفق . پویا داشته باشین . باید اصل رو کیفیت بگیرین نه سود رو ...
همچنین ما مفهومی با عنوان ( بها و ارزش داریم ) و فکر میکنم خودتون در جریان هستید که این دو مفهوم با هم خیلی تفاوت دارند ... وقتی ما از بها صحبت میکنیم یعنی قیمت ریالی که پرداخت باید بکنیم تا چیزی رو بدست بیاریم و وقتی از ارزش صحبت میکنیم بحثی کیفی میکنیم .

در مورد برده داری ...
اصل زندگی من ... برای اینکه بتونم زندگی سرشار از سود . توانایی . قدرت . دانش و داشته باشم این هستش که باید کیفیت زندگی خودم رو حفظ کنم تا بتونم سود حداکثری ببرم .
وقتی من با برده داری مخالفت میکنم ... دقیقا به خاطر این هست که من انسان منفعت طلبی هستم و برای رسیدن به منفعتی که مد نظرم هست باید کیفیت زندگیم رو حفظ کنم .

من میخوام بتونم از تمام ظرفیت های مغزم استفاده کنم ( این سود و کیفیت اصلی زندگی من هست ) و به همین خاطر باید و باید بتونم کیفیت زندگیم رو حفظ کنم ...

بنده تا حدودی با این مباحث اشنائی دارم . بازار رقابت و اهمیت برند ها ایجاب میکند که شرکت ها به کیفیت توجه داشته باشند .

بدیهی است که این تلاشها بواسطه ارزش های اخلاقی نیست که صورت میگیرد . آنچه که بنظر میرسد درست کاری است ولی آنچه که آنها را مجاب به این امر کرده صد البته ارزش ها و معیارهای اخلاقی نبوده ؛ بلکه صرفا برای حفظ بقای کسب وکار و جذب سرمایه و تصرف هرچه بیشتر بازار مصرف است .

اگر امروز برای این بازار دفاع از صلح منفعت بیاورد صلح طلب میشود و اگر روزی ساختن یک ویروس ترا ریخته در و انتشار آن کشوری منفعت آورد آنها چنین خواهند کرد .

آیا بنظر شما در این موضوع عقل سلامتی وجود دارد ؟

[="DarkOliveGreen"]سلام

دین یه جورای یعنی یک برنامه ریزی که باید طبقش تا اخر پیش رفت.

و بستگی داره این برنامه ریزی رو کی انجام داده:

خدا که خالقه همه چیزه؟ یا یک ادم که یادش نمیاد هفته قبل نهار چی خورده ؟![/]

Dahim Darni;783080 نوشت:
جواب من کلی بود ، اما اگر بحث شما دو طرفه ست ، معذرت میخوام که وارد بحثتون شدم
سلام
خیر منظورم این نبود که شما وارد بحث نشوید. منظورم این بود که پاسخ من طبق نگاه خاص خانم "مارینر" بود
حرف بدی هم نزدید که نیاز به عذرخواهی باشد ، شما نظر خود را مطرح کردید :Gol:

Dahim Darni;783080 نوشت:
دقیقا بحث این تاپیک هم همینه که با این تفاوت در آراء چه کار کنیم ؟!
شما هرگز نمی توانید تمام آراء را یکی کنید ، مگر اینکه تمام افراد درست فکر کنند (با فرض اینکه "درستی" معنای یکسانی از نظر من و شما داشته باشد) که این هم اگر نگوئیم غیرممکن است ، لااقل بسیار دشوار است

Dahim Darni;783080 نوشت:
با دین اسلام همه آراء رو با خوشی یا به زور یکی کنیم ( وحدت کلمه ) یا اینکه به دنبال رویه جدیدی باشیم
هر رویه ای پیش گرفته شود ، ناچار از این هستیم که آراء را با خوشی یا زور یکی کنیم. این شعر را حتماً شنیده اید (و گوینده آن را هم میشناسید :Nishkhand:):
تا در همهء جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای عالَـم آزادی نیست

این بیت هم درست است و هم غلط
الف) اگر آزادی را بدون هیچ اما و اگری بپذیریم ، یعنی بگوئیم که آن فرد قاچاقچی ، دزد ، قاتل ، متجاوز و..... هم اگر به زندان بیفتد مخالف آزادی است ، بیت بالا درست خواهد بود
ب) اما اگر بخواهیم منصفانه ، حتی از دید انسانیِ صرف به موضوع نگاه کنیم ، آزادی مطلق و بی قید و شرط ، شعاری بیشتر نیست

چون در هر جامعه ای و در هر حالتی ما مجبور هستیم که:

اولاً قوانینی وضع کنیم
ثانیاً برای تخلف از آن قوانین جرائمی در نظر بگیریم
ثالثاً همیشه عده ای از افراد جامعه ، با بخشی یا تمام قوانین مخالف خواهند بود

نکته اینجاست که وقتی صحبت از قوانین دین (بخصوص اسلام) میشود ، بیشتر مخالفان ، نوع اول آزادی (الف) که در بالا عرض کردم را فریاد می زنند و بیت بالا را زمزمه میکنند
اما وقتی میگوئیم خب پس چرا قانون در جوامع هست؟ چرا چهارچوب؟ چرا پلیس؟ چرا دادگاه؟ چرا.......؟ آنگاه نوع دوم (ب) را مطرح می کنند و میگویند که آزادی مطلق باعث هرج و مرج میشود!!

حال سؤال اینجاست که چرا اگر خدا (اسلام) بگوید فلان کار خطاست ، میگوئیم هر محدودیتی منافی آزادی است؟
اما اگر قانون انسانی بگوید فلان کار خطاست ، می پذیریم و این محدودیت را برای رشد فردی و اجتماعی خود لازم می دانیم؟
چرا پذیرش حرف آفریدگار ما برایمان دشوارتر از حرف یک کارشناس حقوق است؟

Dahim Darni;783080 نوشت:
مبنای دین بر اتحاد و یکی شدن همه تفکرات و نظراته و اختلاف سلایق رو هم در چارچوب دینی می پذیره
قوانین بشری نیز همینطور هستند.آن اختلاف نظر و اختلاف آراء که در قوانین بشری پذیرفته میشوند ، نکته برجسته آنها بها ندادن به دین و خداست ، نه نداشتن چهارچوب
طرفداران این آزادی میگویند که:
در این نظام ، مهم نیست که من حجاب دارم یا نه
مهم نیست که شراب میخورم یا نه
مهم نیست که با کسی رابطه دارم یا نه
مهم نیست که به جنس موافق گرایش دارم یا جنس مخالف

پس این نظام و این قانون بشری ، تمام اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها را پذیرفته است

اما جناب "dahim darni" شما خود نیز به خوبی میدانید که این نتیجه گیری درست نیست ، چون صرفاً از روی نبود قیدهای دینی نتیجه گیری شده و تک بُعدی است. اما حقیقت این است که شما در هر نظام و هر قانونی ، آزادی مطلق ندارید و تفاوت نظرات و سلایق هم فقط تا زمانی پذیرفته است که

در چهارچوب تعریف شده در آن نظام باشد. حال صرف اینکه این چهارچوب در نظام های مختلف با هم تفاوت هایی دارد ، دلیل بر عدم وجود چهارچوب نیست

Naghi;783090 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

عمیقاً معتقدم که پاسخ این سوال در فرمایش جناب دارنی است که:

یعنی چند دقیقه ای همه جا باید ساکت و آرام باشد؛ من باشم و خودم؛ به خودم نظر کنم؛ آیا واقعاً من نیازمند دین هستم؟ واقعاً من از جان دین چه می خواهم؟

اگر کسی به همین سوال، صادقانه در وجود خودش پاسخ دهد، بدون شک در پی رفع این نیاز خواهد بود و "دین" را شناسایی می کند؛ و اگر کسی اوقات فراغت خود را در یک محیط گفتگو محور سر کند تا روزهایش سپری شود، روزهایش سپری می شود.

سرکار خانم جستجوگر دین جدید و همه دینداران و غیردین باوران، باید بدانند که از جان دین چه می خواهند؟

و نجات در صدق است؛ باید با خودمان رو راست باشیم.

خوب بزارین من بهتون بگم من از دین چی میخوام ...

چندین سال پیش مسابقات موش و پنیر جهانی برگزار میشه ... روش اینجوری بوده که یک محوطه پر از پیچ و خم رو در نظر میگرفتند ... سپس رباطهایی از جنس موش رو در درون اون مکان آزاد میکردند ... هر موش مسیرها و پیچ و خم های متفاوتی رو طی میکنه و در نهایت به پنیر میرسه ...
الگوریتمی که به بهترین روش پیاده سازی شده باشه ... باعث میشه که در زودتر زمان موش رباط بتونه پنیرش رو پیدا کنه ...
معمولا الگورییتمی که برای این مساله در نظر میگیرن روش Backtracking هست ... یعنی موش مسیری رو انتخاب میکنه ... تمام شاخه ها و زیر شاخه های اون مسیر رو هم پیمایش میکنه و اگر در اون مسیر و فرزندان اون مسیر نتونست پنیر رو پیدا کنه .... شاخه ای دیگر رو آغاز میکنه ... و آنقدر مسیرهای متفاوت رو پیمایش میکنه تا به پنیر برسه ...

یک بار ایران اول میشه ...
روش ایران خیلی باحال بوده ...
از درون رباط یه دوربین میاد بالا ... یه عکس از محیط میگیره ... پردازش تصویر میکنه ... و درنهایت از مبدا ... دقیقا به سمت مقصد میره ... بدون اینکه حتی یک بار مسیر اشتباهی رو بره یا اینکه عملیات Backtracking رو انجام بده ...

در حقیقت رباط ایرانی ...
با استفاده از افقی برتر ... و نفوذ در درون بعدی والا تر تونست به نقشه راهی دسترسی پیدا کنه ...
که راحت تر ... سریعتر ... و منطقی تر به هدفش برسه ...

در مورد دین ...
همه ما انسانها همین الان هم در درون پازلی گیر کردیم و هممون میخوایم پنیرمون رو پیدا کنیم . فقط دو تا مساله اینجا هست ...

1. واقعا خیلی هامون نمیدونیم دنبال چی هستیم بنابراین بارها از رویه پنیر رد میشیم و اون رو بر نمیداریم .
2. اگر واقعا بدونیم دنبال چی هستیم تو مسیر هزار تو در تو گیر افتادیم و ممکن هست در زندگیمون نتونیم به پنیرمون برسیم .

من از دین چی میخوام.
1. پنیر من چی هست ( یک هدف واقعی ... قابل تعریف و قابل لمس )
2. مسیر رسیدن بهش چی هست

ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ... آیا کاره من تو دنیا فقط عبادت کردن و ستایش کردن هست ؟؟؟ این پنیره منه ؟؟؟
واقعا چه مسیری منو به پنیرم میرسونه ؟؟؟ مسیری که دین نشون داده چی هست ؟؟؟ این همه Backtracking هایی که انجام میدن علتش چی هست ؟؟؟
چرا بیشترین Backtracking ها در درون جامعه اسلامی رخ میده ؟؟؟

خیلی جالبه ...
طبیعت هم وقتی خواسته انسان رو بسازه از الگوریتم Backtracking استفاده کرده ... فکر میکنم عکس تمدن های مختلف بشری از آغاز تا امروز رو یک برا آقای انوشیروان در درون سایت گذاشته بودند .

دختری درپی دین جدید;781388 نوشت:
دنبال یه دین میگردم بهتر از اسلام باشه
یه دین که توش انسانیت و عواطف توش حرف اول و آخر باشه
یه دین که تمام ادیانو زیر پا بزاره و معنای متفاوتی از خدا داشته باشه
دنبال یه دین که "عدالت" به معنای کاملش اجرا بشه و پرچمدار باشه و نه فقط برای گول زدن یکسری بچه نامش اورده بشه
دینی که توش حیوانات بعنوان یک بنده متفاوت خدا باشن و نه قربانی و غذا و اسباب بازی و وسیله تفریح
یه دین که توش یک زن برابر یک مرد باشه و نه چهار زن و هزاران زن صیغه ای برابر یک مرد
دینی که توش ارزش خون زن برابر مرد باشه و نه نصف و کمتر اون
دینی که توش پدر و فرزند و مادر حق زندگی یکسانی داشته باشن نه اینکه پدر صاحب جان و جسم فرزند و مادر باشه
دینی که توش برای گول زدن مردم و ترغیبشون به صالحات و بهشت ، حوری و پری و قلمان(غلمان؟) و غیره نباشه
من دین بی عدالتی نمیخام و نمیتونم به اسلام حق بدم
به این دلایل و هزاران دلیل دیگه من اسلامو دوست ندارم
دین جدید میخام
لطفا برای یافت دین جدید کمکم کنید

سلام
سیره اهل بیت پیامبر اسلام را (البته از منابع معتبر) بخوانید. ببینید آیا انسانیت و عواطفی که در وجود آنها هست ، مافوق سایر انسانها نیست؟

یکی از علماء می فرمود:
برای تبلیغ دین یا آشنایی با اسلام ، اول سیره اهل بیت (ع) را به مردم معرفی کنید. نه تعالیم دینی. مردم وقتی ببینند که اهل بیت (ع) چه انسانهایی بوده اند ، چنان مجذوب آنها خواهند شد که خود به خود ، دین اسلام و هر چه آنها بفرمایند را خواهند پذیرفت.
( نقل به مضمون)

روح سبز;783112 نوشت:
پس با اسیر جنگی اونم نه یکی و دوتاش که بشه رهاشون کرد یا .... باید چکار کرد؟

حدود مثلا 3000 اسیر رو ازاد کنن تا باز برن وسیله جور کنن و حمله کنن ؟

3000 اسیر رو مثل مهمون نگه دارن و از حق مردم بریزن توی شکم کوفتیشون؟

3000 اسیر رو قتل و عام کنن؟

بنظر میاد اسلام سیاست درستی برا اسیر اجرا کرده.

سلام

نمیشه کلی صحبت کرد ، بخش بزرگی از اسرای هر جنگ سربازان صفر هستن که طبیعتا نباید مجازاتی برای اونها قائل شد . بلکه باید سریعا به کشور خودشون برگردن . یه بخش دیگه هم ممکنه شامل فرماندهان و مقامات تصمیم گیرنده باشن که اون موقع باید در دادگاه های بین المللی محاکمه بشن .

Reza-D;783129 نوشت:
شما هرگز نمی توانید تمام آراء را یکی کنید ، مگر اینکه تمام افراد درست فکر کنند (با فرض اینکه "درستی" معنای یکسانی از نظر من و شما داشته باشد) که این هم اگر نگوئیم غیرممکن است ، لااقل بسیار دشوار است

محال است .

اما مگر اسلام هم همین محال رو نمی خواد ؟!

به دلیل مثبت بودن پاسخ پرسش بالا ، اسلام برای تنظیم روابط بین انسان ها ضعیف تر از هر دینی عمل می کنه .

Reza-D;783129 نوشت:
هر رویه ای پیش گرفته شود ، ناچار از این هستیم که آراء را با خوشی یا زور یکی کنیم. این شعر را حتماً شنیده اید (و گوینده آن را هم میشناسید ):
تا در همهء جهان یکی زندان هست
در هیچ کجای عالَـم آزادی نیست

این بیت هم درست است و هم غلط
الف) اگر آزادی را بدون هیچ اما و اگری بپذیریم ، یعنی بگوئیم که آن فرد قاچاقچی ، دزد ، قاتل ، متجاوز و..... هم اگر به زندان بیفتد مخالف آزادی است ، بیت بالا درست خواهد بود
ب) اما اگر بخواهیم منصفانه ، حتی از دید انسانیِ صرف به موضوع نگاه کنیم ، آزادی مطلق و بی قید و شرط ، شعاری بیشتر نیست

چون در هر جامعه ای و در هر حالتی ما مجبور هستیم که:
اولاً قوانینی وضع کنیم
ثانیاً برای تخلف از آن قوانین جرائمی در نظر بگیریم
ثالثاً همیشه عده ای از افراد جامعه ، با بخشی یا تمام قوانین مخالف خواهند بود

نکته اینجاست که وقتی صحبت از قوانین دین (بخصوص اسلام) میشود ، بیشتر مخالفان ، نوع اول آزادی (الف) که در بالا عرض کردم را فریاد می زنند و بیت بالا را زمزمه میکنند
اما وقتی میگوئیم خب پس چرا قانون در جوامع هست؟ چرا چهارچوب؟ چرا پلیس؟ چرا دادگاه؟ چرا.......؟ آنگاه نوع دوم (ب) را مطرح می کنند و میگویند که آزادی مطلق باعث هرج و مرج میشود!!

حال سؤال اینجاست که چرا اگر خدا (اسلام) بگوید فلان کار خطاست ، میگوئیم هر محدودیتی منافی آزادی است؟
اما اگر قانون انسانی بگوید فلان کار خطاست ، می پذیریم و این محدودیت را برای رشد فردی و اجتماعی خود لازم می دانیم؟
چرا پذیرش حرف آفریدگار ما برایمان دشوارتر از حرف یک کارشناس حقوق است؟

شما یا باید برای کل انسان ها به جز یک میلیارد و نیم مسلمان ، درس و کلاس خداشناسی و الله پرستی برگزار کنید و به اصطلاح اونها رو به راه راست هدایت کنید ( که محاله همه رو هدایت کنید ، حتی اگر کلاس کذایی تشکیل هم بشه ! ) ، یا یه جوری با اختلاف به وجود آمده کنار بیایید . ( بگذریم که فرقه های اسلامی همدیگه رو قبول ندارن و کار هدایت رو باید با جمعیت بیشتری شروع کرد ! )

اگر سیستم اسلامی رو قبول داشته باشید ، نمیشه و نمیتونید بقیه انسان ها رو تحمل کنید ، چون باید تا رفع فتنه از جهان جنگید !!!

Reza-D;783129 نوشت:
نکته اینجاست که وقتی صحبت از قوانین دین (بخصوص اسلام) میشود ، بیشتر مخالفان ، نوع اول آزادی (الف) که در بالا عرض کردم را فریاد می زنند و بیت بالا را زمزمه میکنند
اما وقتی میگوئیم خب پس چرا قانون در جوامع هست؟ چرا چهارچوب؟ چرا پلیس؟ چرا دادگاه؟ چرا.......؟ آنگاه نوع دوم (ب) را مطرح می کنند و میگویند که آزادی مطلق باعث هرج و مرج میشود!!

اشتباه میکنید ، اقلا کسی که اینطور به شما گفته ثبات فکری نداشته .

آزادی اصلا به معنای هرج و مرج نیست . آزادی یعنی انسان در چارچوب قوانین انسانی ( نه قوانین دینی ) مجبور نباشه . همین و بس !

قوانین انسانی هم به راحتی قابل تشخیص هستند ، فقط کافیه انسان خودش ( نه کس دیگه رو ) در عمل انجام شده قرار بده ...

با این حساب زندانی کردن دزد ، قاچاقچی ، متجاوز و ... دیگه غیر انسانی نیست ، چون دزدی ، قتل و تجاوز همگی اعمالی غیر انسانی هستن ...

اگر تا حالا فکر می کردید مخالفان دین تعریف هرج و مرج رو از آزادی دارند بدونید اشتباه می کنید ، یا به شما بد گفتن ، یا اینکه شما برداشت غلطی داشتید ...

Reza-D;783129 نوشت:
در این نظام ، مهم نیست که من حجاب دارم یا نه
مهم نیست که شراب میخورم یا نه
مهم نیست که با کسی رابطه دارم یا نه
مهم نیست که به جنس موافق گرایش دارم یا جنس مخالف

چه کسی گفته مهم نیست ؟!

اتفاقا خیلی هم مهم هست . انسان فقط در خصوصی ترین و شخصی ترین کارهاش آزادی مطلق داره ، اما در اکثر رفتار های اجتماعی که مربوط به روابط بین انسان هاست انسان در هیچ جامعه ای آزادی مطلق نداره و نباید هم اینطور باشه ...

همه مواردی که گفتید تا زمانی آزاد هستند که به دیگران آسیب وارد نشه ، و یا اینکه زمینه آسیب زدن رو فراهم نکنه .

تصور و تصویر شما درست نیست ...

Dahim Darni;783140 نوشت:
مگر اسلام هم همین محال رو نمی خواد ؟!
لزوماً خیر
هدف اسلام طرح برنامه ای جامع برای همه است تا با پیروی از آن ، مسیر درست را طی کنند و این هدف راه گریزی هم ندارد. حالا اگر کسی نخواست که با این تفکر همراه شود ، میل با خودش است ، اما باید درچهارچوبی که اسلام تعریف کرده عمل کند. همانطور که مثلاً ممکن است شما فلان روش اداری را در یک سیستم نپسندید ، اما وقتی خواستید کار مربوط به آن را انجام دهید ، باید از همان سیستم اداری پیروی کنید. میخواهد در ایران باشد ، یا ایتالیا ، یا آفریقا یا هر کشور دیگر

Dahim Darni;783140 نوشت:
به دلیل مثبت بودن پاسخ پرسش بالا ، اسلام برای تنظیم روابط بین انسان ها ضعیف تر از هر دینی عمل می کنه
اول اینکه پاسخ پرسش بالا مثبت نبود
ثانیاً مشکل اساسی بحث بین بنده و شما (همچنین بین دو تفکر) در همین است که مبنای شما انسان است و مبنای من خداست. در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد

Dahim Darni;783140 نوشت:
یا یه جوری با اختلاف به وجود آمده کنار بیایید
باز هم موضوع به مطلب قبلی برمیگردد. اینکه جایگاه خدا در تفاسیر ما از حقوق و ارزش کجاست

Dahim Darni;783140 نوشت:
اگر سیستم اسلامی رو قبول داشته باشید ، نمیشه و نمیتونید بقیه انسان ها رو تحمل کنید ، چون باید تا رفع فتنه از جهان جنگید
الان در کشور ما هم مسیحی وجود دارد ، هم کلیمی و هم زرتشتی. با هیچکدام هم تا رفع فتنه در جهان نمیجنگیم. اما با خود فتنه قطعاً می جنگیم

Dahim Darni;783140 نوشت:
آزادی اصلا به معنای هرج و مرج نیست . آزادی یعنی انسان در چارچوب قوانین انسانی ( نه قوانین دینی ) مجبور نباشه . همین و بس !
بنده هم نگفتم آزادی به چه معناست. لطفاً دوباره مطلب بنده را بخوانید دوست عزیز. من تغییر موضع مخالفان اسلام را عرض کردم ، نه نظر خودم را
می دانم تعریفی که از آزادی ارائه می شود چیست. اما سؤال من این است که چرا وقتی به اسلام می رسیم ، موضع ما تغییر پیدا می کند؟

Dahim Darni;783140 نوشت:
قوانین انسانی هم به راحتی قابل تشخیص هستند ، فقط کافیه انسان خودش ( نه کس دیگه رو ) در عمل انجام شده قرار بده
با این حساب زندانی کردن دزد ، قاچاقچی ، متجاوز و ... دیگه غیر انسانی نیست ، چون دزدی ، قتل و تجاوز همگی اعمالی غیر انسانی هستن
خیر دوست عزیز ، این تعریف که میفرمائید ، فقط تعریف بخشی از انسان هاست
گروهی دیگر ابداً اعتقاد ندارند که این اعمال غیرانسانی است ، یا بالاتر از آن ، اصلاً چیزی به اسم انسانیت برای آنها موضوعیت ندارد. همان گروهی که خود مرتکب این اعمال میشوند

نکته دقیقاً همین جاست. اینکه شمای نوعی ، چاره ای ندارید مگر اینکه به گروهی بگوئید شما دارید اشتباه می کنید
می فرمائید اسلام با بدی می جنگد (به قول شما تا رفع فتنه در جهان). خب مگر پلیس چنین کاری نمیکند؟
شما پلیس آمریکا را در نظر بگیرید ، فرانسه را ، ژاپن را و..............

پلیس هم

با آنچه که بد می داند آنقدر مبارزه می کند تا دیگر جرمی نباشد
موضوع قفل شده است