دل جای غیر خدانیست یعنی چه ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دل جای غیر خدانیست یعنی چه ؟

سلام :hamdel:
در روایت است که :
قلب حرم خداست در حرم خدا غیر خدا جای مده
قلب جای غیر خدا نیست یعنی چه ؟ قلب چیست ؟ غیر خدا یعنی چه ؟ راه مده یعنی چه ؟
شما هم می توانید فکر کنید و جواب بدهید . گفتگویی خوبی خواهد شد ان شاء الله
موفق باشید :Gol:

سلام:Gol:

قطعا منظور از قلب این قلب صنوبری که به لحاظ بیولوژیکی در سینه جای گرفته نیست

غیر خدا به نظر من یعنی افکار که خدا و رضایت خدا در اون راه نداشته باشه

حرم یعنی جای امن برای هر کس،پس حرم خدا جاییه که تعلق به حضرتش داره و ورود کسی غیر از اون به اون محدوده حرمت داره

پس به نظر من قلب که همون مجرای افکار و تفکرات ماست ،جایی است که حریم خداست و شخص نباید اجازه ورود دیگری را به این حرم بده.ورود لزوما ورود فیزیکی نیست،ورود فکر دیگه ای غیر از خدا و رضایت خدا.

حامد;120319 نوشت:
قلب چیست ؟

سلام
یک ویژگی قلب بی نهایت بودن آن است . از کجا می گویید ؟ از این روایت :
"لا یسعنی ارضی و لا سمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المومن"
زمین و آسمان مرا جای نمی دهند اما قلب بنده مومنم مرا جا می دهد
خوب خدای بی نهایت که در شی محدود جا نمی گیرد پس اگر جا می گیرد معلوم است که قلب مومن هم بی نهایت است
این مقام والایی است . آیا خود را بی نهایت یافته اید ؟ نشانه فعلیت مقام قلب یافتن بیکرانگی است .
پس این چه خطابی است که شامل اکثر افراد نمی شود ؟
موفق باشید

قیل لرسول الله صلی الله و علیه و آله :

این الله ؟

فی الارض او فی السماء ؟


قال :

فی قلوب عباده المومنین


به پیامبر صلی اله و علیه و آله عرض شد :





خداوند کجاست ؟



در زمین است یا در آسمان ؟


آن حضرت فرمودند :




در دلهای بندگان با ایمان خویش است . (المحجه البیضاء 5 / 26





اينکه قلب مؤمن ،حرم امن الهیست ،امتياز بزرگي است كه خداوند آنرا به بندة مومن خود مي‌دهد. انساني كه در عالم ماده است بظاهر در عالم ماده است، پيكر مادي او در زمين است اما پيكر معنوي او در عرش خداست.از اینگونه احادیث می توان به وسعت و ظرفیت قلب مومن پی برد. از نحوه تعبیرات این گونه بر می آید که،مؤمن غیر از عشق او، عشق دیگری را در قلب خود جای نداده و حقیقتا حرم محبوب گشته است. و طبیعی است که چنین دوستداری با حواس ظاهری نیز فقط تجلیات محبوب خود را می یابد و چهره او را در آیاتش می جوید.

دلیل و علامت محبت وعشقی که مؤمن دارد این است که دوستدار، محبوب خود را بر دیگران برگزیند، راه محبوب را بر دیگر راهها، خواسته او را بر دیگر خواسته ها و... امتیاز دهد.

مؤمن تمام وجودش برای خداست.


اگر چشم برای خدا کار کند می شود عین الله و اگر گوش برای خدا کار کند می شود اُذُن الله و اگر دست برای خدا کار کند می شود یدالله تا می رسد به قلب انسان، که جای خداست که فرموده اند: قلب مومن عرش خداوند رحمان است.

ايمان معرفتى است كه اشتياق درونى به عمل صالح و طاعت خدا و پيامبر را به همراه دارد كسى كه با اكراه از فرامين الهى پيروى مى‏ كند و يا ترك اطاعت پروردگار مى‏ نمايد، مؤمن نيست. كسى در ايمان خود صادق است كه با ميل و رغبت درونى از خداوند و اولياء او پيروى مى ‏كند و فرمان مى ‏برد و هيچ وسوسه ‏اى او را به ترديد نمى ‏اندازد:

انما المؤمنون الذين آمنوا باللَّه و رسوله ثم لم يرتابوا وجاهدوا بأموالهم و أنفسهم فى سبيل اللَّه اولئك هم الصدقون

ـــ در حقيقت، مؤمنان كسانى اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و ديگر شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده ‏اند؛ اينان راستگويانند. (حجرات، 15).

حقیقت ایمان بخدا آنست که انسان در اثر عبادات و طاعات و مجاهدات با نفس ‍ به مقام تسلیم و رضا نائل شود و در معرفت حق بدان مقام رفیع رسد که سراپا، فانى در اراده خدا گردد.

امام علی (ع) می فرماید :
الايمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالاركان .

ايمان سه چيز است معرفت خدا به قلب و اقرار به زبان و عمل به جوارح

يعنى ايمان تنها لفظ و حرف بر زبان نيست، بلكه حقيقت ايمان اول معرفت و شناسائى خداست به قلب و مؤ من در این مقام خدا را به قلب مشاهده مى كند پس ايمان ،اول ،معرفت و شهود خداست به چشم قلب و بعد از آن ،مطابق قلب بر زبان نيز ،جارى می شود تا خلق را هم به ايمان دعوت كند كه چون زبان با قلب مطابق شد سخن موثر خواهد بود و آنگاه كه قلب و زبان مطابق شد. باز عمل به آن کارهم، شرط ايمان است .

حامد;120487 نوشت:
پس این چه خطابی است که شامل اکثر افراد نمی شود ؟

سلام
هرچند قلب در مقام منیع خویش برای تعداد کمی از افراد بالفعل است اما ظهورات و تجلیات آن در مقامات مادون به انحاء دیگر وجود دارد . این تجلیات به نحو اشتیاق و مهر ظهوراتی در خیال و وهم دارد لذا می توان برای آنها نیز احکامی قائل شد .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

حامد;120594 نوشت:
این تجلیات به نحو اشتیاق و مهر ظهوراتی در خیال و وهم دارد لذا می توان برای آنها نیز احکامی قائل شد .

سلام
انسانهای عادی قلب را در مقام وهم و خیال خود به نحو میل و اشتیاق به اموری یا انزجار و تنفر از امور دیگر می یابند .
صاحب چنین ادراکاتی یا مومن عارف است یا غیر عارف . اگر عارف است که می داند تمام حقایق جلوه حقند لذا میل و اشتیاق او به اصل این نگاه شریف است . در فضای نگاه توحیدی عارف ، غیر معنا ندارد . غیر در حقیقت یک ادراک و نگاه نازل به حقیقت هستی است نه واقعیتی خارجی .
اما در نگاه غیر عارف ، غیر وجود دارد . او عالم را به حق و باطل به خدا و غیر خدا تقسیم می کند و حتی برای هر یک استقلال و مرز وجودی قائل است . برای چنین کسی غیر یعنی دنیا یعنی طبیعت یعنی زندگی مادی و حتی در مقاماتی یعنی آخرت . وقتی به چنین مومنی می گوییم غیر خدا را در دل جای مده او فکر می کند دنیا و طبیعت غیر است لذا با آنها دشمن می شود وووو با این حال می توان از این خطای در معرفت چشم پوشی کرد چه اینکه در مقاماتی تنبه به این خطا هست اگر بت خودپرستی مانع این تنبه نشود .
پس قلب جای غیر خدا نیست یعنی خوب نگاه کن که غیر خدا نیست . این چه غیرسازی خیالی است که تو می کنی ؟ هستی چیزی جز حق و جلوه های حق نیست . چرا حقیقتی را از کل هستی با یک نگاه منفعت طلبانه جدا می کنی و به آن بطور خاص عشق می ورزی ؟ خوب نگاه کن که این عشق ورزی خودپرستی است . اگر مومنی بدان که تمام هستی جلوه حق است . پس شاید این جمله یک هشدار است . البته این هشدار به هر کسی نیست به کسی است که تا مرز منزل سراح آمده است . منزل سراح منزل رهایی از تمام کثرات است . منزل و کل اسمائک کبیره و کل جلالک جلیل ووو است که هیچ حقیقتی بر حقیقت دیگر مزیتی ندارد چون غلبه توحید همه این تمایزات را برداشته است .
چرا این حرفها را می زنیم ؟ تا بدانیم چقدر باید همت بلند داشت .
ادامه دارد ان شاء الله
موفق باشید

تنها راه دور شدن از محبت های غیر خدایی –که انسان را از یاد خداوند باز می دارند- لبریز کردن دل، از عشق و محبت خداوند است.

خداوند در قرآن در آیه 205 اعراف می فرماید:





«وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلین‏» ؛


پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!


به همان نسبت که محبت وعشق خدا در دل جای گیرد به همان اندازه هم غیر خدا از دل بیرون می رود.

حامد;120319 نوشت:
قلب جای غیر خدا نیست یعنی چه ؟ قلب چیست ؟ غیر خدا یعنی چه ؟ راه مده یعنی چه ؟

سلام
قلب جای غیر خدا نیست به حسب واقع مقام قلب یک اخبار است نه انشاء اما به حسب مقام وهم و خیال می تواند انشاء باشد به این معنا که غیر را در آن راه مده .
غیر را راه مده یعنی مگذار خیال غیر به دلت راه یابد . همه چیز را خدایی ببین .
حافظ :
پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

موفق در پناه حق

قلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت. لذا در روایت آمده است كه قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) مسدود می باشد و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه و تاریك است كه نقشی نمی پذیرد.
قلب مشرك و منافق واژگون و بسته است؛تفاوت بین قلب مشرك و منافق این است كه قلب مشرك به دلیل این كه متوجه معبود غیر حقیقی است دو ویژگی دارد:
خضوع صادقانه در برابر غیر خدا و ویژگی دیگر نقص و كدورت به خاطر این خضوع. لذا قلب مشرك واژگونه است.
اما منافق گاهی وقت ها مشرك است؛ لذا در این هنگام قلب او مثل قلب مشرك، "واژگونه" می باشد و گاه مطالب حق را می شنود و می فهمد، ولی به دلیل ظلمت و تیرگی قلبش آن را نمی پذیرد، لذا در این اوقات قلب او "مسدود" می باشد. پس قلب منافق هم واژگونه است و هم مسدود.

اما قلب مؤمن هیچ یک از این ویژگیهای منافق ومشرک را ندارد وبه همین دلیل لایق این شده که حرم امن الهی باشد.

موضوع قفل شده است