جمع بندی حسادت من نسبت به دوست عزیزم

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حسادت من نسبت به دوست عزیزم

با سلام
من در دانشگاه دوستی دارم که از همه نظر بهترین است. از نظر درسی در سطح بسیار بالا و غیرقابل تصوری است. از نظر خانوادگی و مالی عالی است. بسیار با اخلاق و متعادل و عاقل است. همیشه در لحظه زندگی می کند. توانایی روحی و جسمی بالایی دارد به طوری که اصلا خسته نمی شود. از هیچ تفریحی فروگذار نیست و از زندگی تا بتواند لذت می برد. تنها ویژگی بدی که می توان برایش نوشت اینست که وسواس دارد. البته همین وسواس هم باعث می شود هر کاری را چندبار چک کند و به بی نقص ترین نتیجه برسد. من همیشه سعی می کنم از او یاد بگیرم ولی بارها شده که با تلاش برابر، او به بهترین نتیجه رسیده و من نه. خیلی دوستش دارم و به نظرم از همه نظر بهترین دوست است ولی واقعا با این حسادت نمی دانم چه باید بکنم. نمی توانم درک کنم چه طور خدا این همه نعمت را به کسی می دهد. از تواضعش که مدام اصرار دارد" خوب نیست و بلد نیست و نخوانده و وقت کافی را نگذاشته" عصبانی می شوم. حتی شده از خدا بخواهم که نعمتی را از او بگیرد. مثلا یکبار نمره اش مثل من خراب شود. یا هرچه. چه طور می توانم خودم را کنترل کنم و دست از این مقایسه که همیشه در آن شکست می خورم بردارم. چرا خدا نسبت به بعضی از آدم ها این همه غیرقابل تصور مهربان است؟

moh.j;594916 نوشت:
از تواضعش که مدام اصرار دارد" خوب نیست و بلد نیست و نخوانده و وقت کافی را نگذاشته" عصبانی می شوم.

از این موضوع ناراحت نشید چون واقعا خودش شاید این حس رو داره که هنوز اون طوری که باید میبوده ، نشده ...

گرچه نمی دونم این جمله بالا برای تمام این جور افراد صدق میکنه یا نه ...

ولی خُب اینطوری اش هم داریم :ok: (ما که از این مدلی بودیم !)

تو بعضي چيزها حسادت خيلي خوبه مثل درس واسه من كه اينجور بوده كلي باعث پيشرفتم شده به نظر من اين دوست شما با تلاشش به اين جايگاه رسيده ( درس ، اخلاق ، خانواده خوب و .. اينها چيزهايي است كه اكتسابي هستن ) پس شما هم ميتونيد مثلش بشين مثلا اگه زيبايي بود نميشد كاري كرد ولي نمره خوب رو به جاي اينكه از خدا بخواين اون نمره اش بد بشه خودتون تلاش كنيد نمر تون خوب بشه !

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد نسیم رحمت

moh.j;594916 نوشت:
چه طور می توانم خودم را کنترل کنم و دست از این مقایسه که همیشه در آن شکست می خورم بردارم. چرا خدا نسبت به بعضی از آدم ها این همه غیرقابل تصور مهربان است؟

براي درمان بيماري‌هاي جسمي و روحي، قدم نخست شناخت بيماري است . اين قدم را به خوبي برداشته‌ايد و به ضعف اخلاقي و بيماري قلبي خود که حسادت است، پي برده ، به دور از خودخواهي به آن اعتراف کرده ايد.
اما اين اندازه کافي نيست، بايد گام‌هاي مهم‌تري را برداريد و بکوشيد از تقويت و رشد حسادت جلوگيري کنيد که هر چه بگذرد، مبارزه با آن مشکل‌تر مي‌شود.

نپنداريد صفات زشت و از جمله حسادت را مي‌توان در مدت زمان کوتاه و و با تلاوت آيه و يا آياتي از قرآن و با تلاش اندک از بين برد، زيرا اگر چنين بود، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نمي‌ناميدند.چه بسا ممکن است غلبه بر حسادت چندين ماه يا چندين سال به طول بيانجامد.

گفته ­اند: يکي از بزرگان را ديدند که از شدّت خوشحالي در پوست نمي‌گنجيد، وقتي سبب را پرسيدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‌ام تا حسد را از خود ريشه‌کن سازم . اکنون ديدم که به اين کار موفق شده‌ام.(1)

پس بدون يأس و نااميدي و با عزمي راسخ به ميدان نبرد با دشمن دروني قدم بگذاريد.

ادامه دارد ...

پي‌نوشت‌:
1. محمد علي سادات، اخلاق اسلامي، ص 132.

مبارزه با حسد دو مرحله دارد: پيشگيري و درمان.
در مرحله پيشگيري، آشنايي با هر چيزي است که او را از حسادت باز مي‌دارد، که از مهمترين آنها، خوشنودي از موفقيت ديگران است.

با توجه به آن چه که نوشته ايد، ظاهرا شما در اين مرحله دچار ضعف هستيد. پس بهتر است اين جنبه را در خود تقويت کنيد و به جاي حسادت به موفقيت هاي دوستان، به او و موفقيت هايش بنازيد.

علاوه بر اين که شما خود را کوچک شمرده ايد. در حالي که چنين نيست. اگر ايشان موفق است هست شما هم مي توانيد موفق باشيد.
اگر ايشان محبوبيت اجتماعي دارند، شما هم مي توانيد چنين باشيد و بلكه شايد باشيد.
به جاي تمركز به نيمه خالي ليوان،‌ به جاي اين كه به ناتواني هاي خود بنگريد، به توانايي هاي خود بينديشيد و آنها را ببينيد. شما هم ويژگي هايي داريد كه ديگران ندارند.
عزت نفس خود را بالا ببريد و از زندگي لذت ببريد.

ادامه دارد .....


مرحله درمان :
از نظر علماي اخلاق، براي درمان بيماري هاي روحي چون درمان بيماري هاي جسمي، ابتدا بايد بيماري را شناخت و مصاديق مختلف آن و راه‌هاي نفوذ و آثار و عوارضي که بيماري بر روح مي‌گذارد، نيز آثاري که بر سرنوشت مادي و معنوي، دنيوي و اخروي دارد، شناخت، سپس ريشه‌ها و عواملي را که باعث بروز آن مي‌شود، مورد بررسي قرار داده و سپس آن را درمان کرد.

براي اين كه بدانيد چگونه حسادت را از خود دور کنيد بايد به دو نکته توجه کنيد:

1. ريشه‌هاي حسد را بشناسيد. يکي از مهمترين ريشه هاي حسد، تکبر و خودخواهي است. کسي که خود را عزيزتر از ديگري مي‌پندارد و نمي‌تواند شاهد پيشرفت ديگري باشد، به ديگران حسادت مي‌ورزد. البته علل ديگري نيز مي تواند داشته باشد كه بايد با تفكر آن را بيابيد.

2. با زيان‌هاي حسادت آشنا شويد. ناراحتي هميشگي(1) ناکامي(2) بيماري روحي و جسمي (3) تنهايي، شکست در زندگي، نابودي ايمان از جمله زيان هاي حسادت است.

تامل در اين دو نکته و نکاتي نظير اينکه "حسادت براي حسود سودي ندارد. نه مقامش را بالا مي‌برد، نه محبوبيتش را زياد مي‌کند و نيز اينکه کوششي که حسود در بيرون کردن نعمتي از چنگ کسي به کار مي‌برد، اگر همان را براي رسيدن به مقصدي به کار برد، به همان نتيجه يا بالاتر از آن خواهد رسيد و نيز تامل در مواردي نظير اين که اگرحسود از رسيدن نعمت به ديگري ناخرسند است، از دو حال خارج نيست: يا نعمت را از خدا نمي‌داند، که در اين صورت کفر ورزيده و يا اگر از خدا بداند و باز ناراضي باشد، خود را مقابل خدا بلکه بالاتر از او قرار داده است، زيرا به زبان حال مي‌گويد نعمتي که خدا به او داده، بر خلاف صلاحديد من است و بايد از او گرفته شود،" حسود را با ذاتش حسد آشنا و او را به مرور زمان به ترک اين رذيله وادار مي کند.

بر اين اساس، مهمترين کاري که لازم است شما انجام دهيد، اين است که رفتارهاي عادي و روزمره خود را پالايش و آسيب شناسي کنيد يعني با تامل و تفکر در رفتارهاي عادي و روزمره خود ريشه خود را پيدا و آنها را برطرف کنيد.

مطالعه کتاب هاي اخلاق عملي نوشته آيت الله مهدوي کني و اخلاق در قرآن آيت الله مکارم و چهل حديث امام خميني و حسد از سيد رضا صدر، مفيد است و کمک زيادي به ترک حسادت مي کند.

پي نوشت ها :
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه وفاء، بيروت، 1404 ه.ق ، ج 70، ص 252.
2. همان، ص 255.
3. نهج البلاغة، دار الهجرة للنشر - قم، قصار 256.

[="Olive"]من خودم از دوستم سر حسادت ضربه بدی خوردمو بهم خیانت کرد.با توکل بر خدا وفکر کردن به عواقب حسادت(قهر کردنو..) این حسو از بین ببرین
[/]

غزاله;594926 نوشت:
و بعضي چيزها حسادت خيلي خوبه مثل درس واسه من كه اينجور بوده كلي باعث پيشرفتم شده به نظر من اين دوست شما با تلاشش به اين جايگاه رسيده ( درس ، اخلاق ، خانواده خوب و .. اينها چيزهايي است كه اكتسابي هستن ) پس شما هم ميتونيد مثلش بشين مثلا اگه زيبايي بود نميشد كاري كرد ولي نمره خوب رو به جاي اينكه از خدا بخواين اون نمره اش بد بشه خودتون تلاش كنيد نمر تون خوب بشه !

سلام
حسادت هرگز خوب نیست
اونکه منظور شما بوده احتمالاً غبطه است یعنی رشک بردن بر سعادت و نیکی کسی بدون بدخواهی نسبت به آن شخص

[="Arial"][="DarkGreen"]من یک بار ی همچین مسئله ای برام پیش اومد و چند وقت هم فکرمو به خودش مشغول کرده بود ولی خیلی زود فهمیدم اون طرف بنده خدا بیماریه خاصی داره که خیلی ازش رنج میبره.خدا اینطوری جوابمو داد و دیگه بعد از اون نخواستم جای کسی باشم.[/]

moh.j;594916 نوشت:
ا سلام
من در دانشگاه دوستی دارم که از همه نظر بهترین است. از نظر درسی در سطح بسیار بالا و غیرقابل تصوری است. از نظر خانوادگی و مالی عالی است. بسیار با اخلاق و متعادل و عاقل است. همیشه در لحظه زندگی می کند. توانایی روحی و جسمی بالایی دارد به طوری که اصلا خسته نمی شود. از هیچ تفریحی فروگذار نیست و از زندگی تا بتواند لذت می برد. تنها ویژگی بدی که می توان برایش نوشت اینست که وسواس دارد. البته همین وسواس هم باعث می شود هر کاری را چندبار چک کند و به بی نقص ترین نتیجه برسد. من همیشه سعی می کنم از او یاد بگیرم ولی بارها شده که با تلاش برابر، او به بهترین نتیجه رسیده و من نه. خیلی دوستش دارم و به نظرم از همه نظر بهترین دوست است ولی واقعا با این حسادت نمی دانم چه باید بکنم. نمی توانم درک کنم چه طور خدا این همه نعمت را به کسی می دهد. از تواضعش که مدام اصرار دارد" خوب نیست و بلد نیست و نخوانده و وقت کافی را نگذاشته" عصبانی می شوم. حتی شده از خدا بخواهم که نعمتی را از او بگیرد. مثلا یکبار نمره اش مثل من خراب شود. یا هرچه. چه طور می توانم خودم را کنترل کنم و دست از این مقایسه که همیشه در آن شکست می خورم بردارم.

سلام
کاربر گرامی آیا دوست دارید با رئیس جمهور نسبتی داشته باشید؟ با وزرا، رئیس مجلس، و... دوست دارید؟ چرا وقتی دوست یا فامیل شما در حال پیشرفت است ناراحت می شوید؟ یا حسادت می کنید؟این همان شخصی است که در آینده شما به خود افتخار می کنید و می گویید فلانی دوست من است. الان شما مثلا می گید ای کاش نماینده شهرمان دوستم می بود اما وقتی که دوست خود را می بینید که پله پله مثلاً به همین رتبه نماینده شدن می رسد حال نباید خوشحال باشید؟

moh.j;594916 نوشت:
چرا خدا نسبت به بعضی از آدم ها این همه غیرقابل تصور مهربان است؟

یکی پول داره، زیبایی نداره، یکی زیبایی داره پول نداره، یکی هر رو رو داره اما خانواده خوبی نداره، یکی همه رو داره اما هنوز یکسال از ازدواجش نگذشته می بینید بیماری میگیریه میمیره، یکی میبینید فرزندش رو تو سن پایین از دست میده، یکی بچه بیمار به دنیا میاره .....
خلاصه اینکه خداوند حکیم و عادل است
و از پیامبر ص حدیث داریم که همه سختی ها در میان انسان ها به یک اندازه یکسان تقسیم شده اند

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

moh.j;594916 نوشت:
با سلام
من در دانشگاه دوستی دارم که از همه نظر بهترین است. از نظر درسی در سطح بسیار بالا و غیرقابل تصوری است. از نظر خانوادگی و مالی عالی است. بسیار با اخلاق و متعادل و عاقل است. همیشه در لحظه زندگی می کند. توانایی روحی و جسمی بالایی دارد به طوری که اصلا خسته نمی شود. از هیچ تفریحی فروگذار نیست و از زندگی تا بتواند لذت می برد. تنها ویژگی بدی که می توان برایش نوشت اینست که وسواس دارد. البته همین وسواس هم باعث می شود هر کاری را چندبار چک کند و به بی نقص ترین نتیجه برسد. من همیشه سعی می کنم از او یاد بگیرم ولی بارها شده که با تلاش برابر، او به بهترین نتیجه رسیده و من نه. خیلی دوستش دارم و به نظرم از همه نظر بهترین دوست است ولی واقعا با این حسادت نمی دانم چه باید بکنم. نمی توانم درک کنم چه طور خدا این همه نعمت را به کسی می دهد. از تواضعش که مدام اصرار دارد" خوب نیست و بلد نیست و نخوانده و وقت کافی را نگذاشته" عصبانی می شوم. حتی شده از خدا بخواهم که نعمتی را از او بگیرد. مثلا یکبار نمره اش مثل من خراب شود. یا هرچه. چه طور می توانم خودم را کنترل کنم و دست از این مقایسه که همیشه در آن شکست می خورم بردارم. چرا خدا نسبت به بعضی از آدم ها این همه غیرقابل تصور مهربان است؟

سلام

این خیلی با ارزشه که شما به گوشه های ناشایست رفتار تون دقت می کنین و می خوایین اونا رو از بین ببرین. جای شکر داره و انشاءالله که خدا هم کمکتون کنه

نظر شخصی من اینه که آدم بدون نقص و مشکل وجود نداره. حتما این دوستتون هم مشکلاتی توی زندگی اش داره که شما ی نوعی هرگز قدرت تحملش رو نخواهید داشت. نمی دونم! بیماری خاصی، درد پنهانی، چیزی!
اصلا مگه همین وسواس کم دردیه؟ وسواس عین خوره زندگی رو نابود می کنه.

من نه شما رو می شناسم نه دوستتون رو، ولی همین که شما دارین در پی اصلاح رذایل انسانی تلاش می کنین پس خیلی خدا نسبت به شما مهربونه

مهربونی خدا رو برای خودتون یه بار دیگه معنا کنین. مهربونی یعنی فقط چیزایی که این دوست شما اونها رو داره؟؟؟

من میگم مهربونی یعنی خدا مدام بهت بیدارباش بزنه که زندگی را دریاب! انسانیت را دریاب! و تو هر لحظه برای رضایتش تحت هر شرایطی که هستی تلاش کنی...

اگه خیلی دارین از این حسادت اذیت می شین و از دست خودتون کلافه این، یه برنامه بچینین و از مشکلات دوستتون باهاش صحبت کنین، از نگرانی هایی که داره، از دردهاش، از مشکلاتش، از کجا معلوم؟ شاید اینجوری بهانه ی دیدن دوباره ی نعمت های خودتون بوجود بیاد و حسادت نابود بشه...
امشب بشینین و نعمت هاتون رو شماره کنین...
خدا مهربونی اش حد و حصر نداره. از خودش بخوایین بهتر از اونچه که به دوستتون داده رو به شما بده. حتما میده. بهش اعتماد کنین.

شما دغدغه ی مقدسی دارین، از بین بردن حسد. خدا حتما کمکتون میکنه. شک نکنین. اون خیلی مهربونه. مخصوصا نسبت به بنده هایی مثل شما که اهل خودسازی هستین.

التماس دعا

یادمه وقتی 13-14سالم بود متوجه شدم نسبت به یه بنده خدایی حسودیم میشه !خدایی آرامش ازم دور شده بود ...

تصمیم گرفتم پیش دیگران از صفات خوبش تعریف کنم همون چیزاییکه بهش حسودیم میشد بعد از یه مدتی فهمیدم دیگه اصلا بهش حصودیم نمیشه بلکه تبدیل به یک آدم دوست داشتنی شده:Kaf:

الانم خداروشکر اصلا گرفتار این صفت زشت نیستم:Gol:

اینجوری که شما گفتید احساس کردم منم داره به ایشون حسودیم میشه شوخی کردم Smile
برعکس اونچه شیطان میگه عمل کنید اون میگه کاش اینها ازش گرفته بشه زمین بخوره شما برعکس براش دعای خیر کنید برای خوبیش دعا کنید
شایدم این غبطه خوردن باشه نه حسادت کسی چه میدونه

استاد گرامی و دوستان عزیز. از نظرات و پیشنهاداتتون بسیار متشکرم. خیلی مفید بود. بخشی که نمی دونستم و بخشی که می دونستم و نیاز به تلنگر داشت. حقیقتا تلاش برای از بین بردن یک اخلاق بد یا ایجاد یک اخلاق خوب بسیار سخته و همون طور که استاد گفتن زمان بر. من از خدا می خوام یک استاد اخلاق بر سر راه من قرار بده که بتونه مدت زمان طولانی از نزدیک راهنماییم کنه و بینشی که حکمت خدا رو درک کنم و بپذیرم.
باز هم متشکرم.

moh.j;602076 نوشت:
استاد گرامی و دوستان عزیز. از نظرات و پیشنهاداتتون بسیار متشکرم. خیلی مفید بود. بخشی که نمی دونستم و بخشی که می دونستم و نیاز به تلنگر داشت. حقیقتا تلاش برای از بین بردن یک اخلاق بد یا ایجاد یک اخلاق خوب بسیار سخته و همون طور که استاد گفتن زمان بر. من از خدا می خوام یک استاد اخلاق بر سر راه من قرار بده که بتونه مدت زمان طولانی از نزدیک راهنماییم کنه و بینشی که حکمت خدا رو درک کنم و بپذیرم.

با اراده قوي و عزم جدي به مبارزه با شيطان درون برويد. از خدا و اهل بيت كمك بگيريد.
مطمئن باشيد موفق خواهيد بود :

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين؛‌
و كسانى كه در راه ما مجاهدت كنند، به يقين آنها را به راه‏هاى خود هدايت مى‏كنيم، و بى‏ترديد خدا با نيكوكاران است. (1)‌

پي نوشت :
1. عنكبوت (29)‌آيه 69 .

پرسش :
من در دانشگاه دوستی دارم که از همه نظر بهترین است. از نظر درسی در سطح بسیار بالا و غیرقابل تصوری است. از نظر خانوادگی و مالی عالی است. بسیار با اخلاق و متعادل و عاقل است. همیشه در لحظه زندگی می کند. توانایی روحی و جسمی بالایی دارد به طوری که اصلا خسته نمی شود. از هیچ تفریحی فروگذار نیست و از زندگی تا بتواند لذت می برد. من همیشه سعی می کنم از او یاد بگیرم ولی بارها شده که با تلاش برابر، او به بهترین نتیجه رسیده و من نه. خیلی دوستش دارم و به نظرم از همه نظر بهترین دوست است ولی واقعا با این حسادت نمی دانم چه باید بکنم. نمی توانم درک کنم چه طور خدا این همه نعمت را به کسی می دهد. از تواضعش که مدام اصرار دارد" خوب نیست و بلد نیست و نخوانده و وقت کافی را نگذاشته" عصبانی می شوم. حتی شده از خدا بخواهم که نعمتی را از او بگیرد. مثلا یکبار نمره اش مثل من خراب شود. یا هرچه. چه طور می توانم خودم را کنترل کنم و دست از این مقایسه که همیشه در آن شکست می خورم بردارم. چرا خدا نسبت به بعضی از آدم ها این همه غیرقابل تصور مهربان است؟

پاسخ :
براي درمان بيماري‌هاي جسمي و روحي، قدم نخست شناخت بيماري است . اين قدم را به خوبي برداشته‌ايد و به ضعف اخلاقي و بيماري قلبي خود که حسادت است، پي برده ، به دور از خودخواهي به آن اعتراف کرده ايد.
اما اين اندازه کافي نيست، بايد گام‌هاي مهم‌تري را برداريد و بکوشيد از تقويت و رشد حسادت جلوگيري کنيد که هر چه بگذرد، مبارزه با آن مشکل‌تر مي‌شود.

نپنداريد صفات زشت و از جمله حسادت را مي‌توان در مدت زمان کوتاه و و با تلاوت آيه و يا آياتي از قرآن و با تلاش اندک از بين برد، زيرا اگر چنين بود، مبارزه با نفس را جهاد اکبر نمي‌ناميدند.چه بسا ممکن است غلبه بر حسادت چندين ماه يا چندين سال به طول بيانجامد.

گفته ­اند:
ي
کي از بزرگان را ديدند که از شدّت خوشحالي در پوست نمي‌گنجيد، وقتي سبب را پرسيدند گفت: چهل سال است مجاهدت کرده‌ام تا حسد را از خود ريشه‌کن سازم . اکنون ديدم که به اين کار موفق شده‌ام.(1)
پس بدون يأس و نااميدي و با عزمي راسخ به ميدان نبرد با دشمن دروني قدم بگذاريد.

مبارزه با حسد دو مرحله دارد: پيشگيري و درمان.
در مرحله پيشگيري، آشنايي با هر چيزي است که او را از حسادت باز مي‌دارد، که از مهمترين آنها، خوشنودي از موفقيت ديگران است.
با توجه به آن چه که نوشته ايد، ظاهرا شما در اين مرحله دچار ضعف هستيد. پس بهتر است اين جنبه را در خود تقويت کنيد و به جاي حسادت به موفقيت هاي دوستان، به او و موفقيت هايش بنازيد.
علاوه بر اين که شما خود را کوچک شمرده ايد. در حالي که چنين نيست. اگر ايشان موفق است هست شما هم مي توانيد موفق باشيد.
اگر ايشان محبوبيت اجتماعي دارند، شما هم مي توانيد چنين باشيد و بلكه شايد باشيد.
به جاي تمركز به نيمه خالي ليوان،‌ به جاي اين كه به ناتواني هاي خود بنگريد، به توانايي هاي خود بينديشيد و آنها را ببينيد. شما هم ويژگي هايي داريد كه ديگران ندارند.
عزت نفس خود را بالا ببريد و از زندگي لذت ببريد.

مرحله درمان :
از نظر علماي اخلاق، براي درمان بيماري هاي روحي چون درمان بيماري هاي جسمي، ابتدا بايد بيماري را شناخت و مصاديق مختلف آن و راه‌هاي نفوذ و آثار و عوارضي که بيماري بر روح مي‌گذارد، نيز آثاري که بر سرنوشت مادي و معنوي، دنيوي و اخروي دارد، شناخت، سپس ريشه‌ها و عواملي را که باعث بروز آن مي‌شود، مورد بررسي قرار داده و سپس آن را درمان کرد.

براي اين كه بدانيد چگونه حسادت را از خود دور کنيد بايد به دو نکته توجه کنيد:

1. ريشه‌هاي حسد را بشناسيد. يکي از مهمترين ريشه هاي حسد، تکبر و خودخواهي است. کسي که خود را عزيزتر از ديگري مي‌پندارد و نمي‌تواند شاهد پيشرفت ديگري باشد، به ديگران حسادت مي‌ورزد. البته علل ديگري نيز مي تواند داشته باشد كه بايد با تفكر آن را بيابيد.
2. با زيان‌هاي حسادت آشنا شويد. ناراحتي هميشگي(2) ناکامي(3) بيماري روحي و جسمي (4) تنهايي، شکست در زندگي، نابودي ايمان از جمله زيان هاي حسادت است.

تامل در اين دو نکته و نکاتي نظير اينکه "حسادت براي حسود سودي ندارد. نه مقامش را بالا مي‌برد، نه محبوبيتش را زياد مي‌کند و نيز اينکه کوششي که حسود در بيرون کردن نعمتي از چنگ کسي به کار مي‌برد، اگر همان را براي رسيدن به مقصدي به کار برد، به همان نتيجه يا بالاتر از آن خواهد رسيد و نيز تامل در مواردي نظير اين که اگرحسود از رسيدن نعمت به ديگري ناخرسند است، از دو حال خارج نيست: يا نعمت را از خدا نمي‌داند، که در اين صورت کفر ورزيده و يا اگر از خدا بداند و باز ناراضي باشد، خود را مقابل خدا بلکه بالاتر از او قرار داده است، زيرا به زبان حال مي‌گويد نعمتي که خدا به او داده، بر خلاف صلاحديد من است و بايد از او گرفته شود،" حسود را با ذاتش حسد آشنا و او را به مرور زمان به ترک اين رذيله وادار مي کند.

بر اين اساس، مهمترين کاري که لازم است شما انجام دهيد، اين است که رفتارهاي عادي و روزمره خود را پالايش و آسيب شناسي کنيد يعني با تامل و تفکر در رفتارهاي عادي و روزمره خود ريشه خود را پيدا و آنها را برطرف کنيد.

مطالعه کتاب هاي اخلاق عملي نوشته آيت الله مهدوي کني و اخلاق در قرآن آيت الله مکارم و چهل حديث امام خميني و حسد از سيد رضا صدر، مفيد است و کمک زيادي به ترک حسادت مي کند.

پي نوشت ها :
1. محمد علي سادات، اخلاق اسلامي، ص 132.

2. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه وفاء، بيروت، 1404 ه.ق ، ج 70، ص 252.
3. همان، ص 255.
4. نهج البلاغة، دار الهجرة للنشر - قم، قصار 256.

موضوع قفل شده است