کمک وسواسسسسس

تب‌های اولیه

59 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمک وسواسسسسس

به نام خدا
با سلام
من به شدت نیاز به راهنمایی دقیق شما دارم اینروزها در خواندن نماز و وضو بسیار دچار مشکل شده ام حتی اگر نمازم رو به جماعت بخونم هم باز دوباره میخونم چون در نماز اتفاقاتی میفته که باعث میشه فکر کنم نمازم باطل شده که در ادامه خواهم گفت.ممنون میشم بگین در کدوم یک از موارد زیر نماز باطل هست:1- مثلا اگه موقع نماز یکی بیاد کنارم مخصوصا اگه آشنا باشه هول میشم و کوچکترین تغییری در نماز خودنم رو ریا حساب میکنم حتی این تغییر در بلند و آروم خوندن اذکار باشه.2- گاهی میشه به دلایلی مثلا تلفظ بلند اذکار ( خودمم اینجوریم ولی یکی هست تو مسجدمون که بدتر از منه) یه لحظه یه خنده کوچیک میاد رو لبانم و شاید یک ثانیه بعدش با تندی اون فکر رو از ذهنم میبرم بیرون ولی میگم خب مسخره کردم سر نماز و اینکه شیطونم نیست چون لبخند یه عمله و فکر نیست که شیطون بتونه بیاد خنده آدم رو در بیاره پس ارادی بوده (در صورتی که یک ثانیه بعدش با نکوهش خودم مواجه میشم)3-انواع و اقسام فکرها که الان نمیدونم برای حضور فلانی تلفظت فلان شد پس ریا هست و باطل شد.4- اتفاقا امشب از روحانی مسجد راجع به ریا و .. هم پرسیدم. یه جملشون اوضاع من رو بدتر شاید بکنه اونم اینکه گفتن آیت الله بهجت سر نماز و صحبتاشون گاه یمکث میکردن یا عملشون خالص برای خدا باشه. این برای منی که از اول تا آخر نماز با هزار و یکجور فکر مواجه هستم کار رو سختتر میکنه شاید.5- گاهی مثلا میگم بخاطر بابام و دیگران که نصیحتم میکنن که وسواست رو بذار کنار نمازم رو دیگه درست میخونم .هیچی الله اکبرو میگم بعد فکر میاد تو ذهنم که این نمازی که میخونی برای خدا نیست و برای شادی دل اوناست و باطله مثلا امشب نماز عشا رو دوباره خوندم چرا؟ سر مار دستم مشت بود و کنار پام بعد گفتم دستم رو باز کنم تا خاضعانه تر باشه همون موقع فکر اومد که برای اینکه پشت سریا نگن که این مشت کرده (همچین فکری درست یادم نیست) باز کردی و ریا و باطل!!نمیدونم خودم کی هستم همیشه منتظرم که الان تو این نماز قراره چه اتفاق و فکری بیاد توذهنم و نمازم رو باطل کنه... دیگه یه بار اگه فکری نیاد تعجب میکنم و نفس راحتی میکشم...جالب اینه که به محض اینکه میگم خب نمازم باطل شد و تو ذهنم هست که دوباره بخونم دیگه راحت نماز میخونم .هر چند باز باید تگرار کنم... نماز مستحبی رو راحت میخونم ولی واجب کلا بهم میگن مثل روبات میخونی و مسخره بازی میخونی و ... استرس پیدا کردم دیگه سر نماز... خیلی وقتا نمازم رو سر همین مسائل میشکنم میدونم گناهه ولی فکر میکنم که باطله نمازم دارم الکی ادامش رو میخونم. این وسواس از زمانی که کلاس تجوید رفتم بیشتر شد و وقتی نماز آیت الله بهجت رو دیدم هم بدتر شد که چقدر تو تلفظ حروف دقت میکنن..گاهی مثلا بین دو تا سجده که الله اکبر میگیم فکر میاد که این الله اکبر الان جزو نمازه یا مستحبه یا ذکر مطلق هست و بگو کدومه و همون لحظه یه جواب از ذهنم رد میشه و اگه اشتباه باشه میگم خب باطله!!! مثلا توی قنوت دوم نماز جمعه نمیدونم باید الله اکبر گفت بعد از قنوت و کمی مکث کرد بعد رفت سجده یا نه یه ضرب باید رفت سجده..
با تشکر

[=arial]

با نام الله


[=arial]


[=arial] کارشناس بحث: استاد نور

با سلام و عرض ادب

آنچه بیان کردید افکار شیطانی است و نباید به آن توجه کنید قطعا شیطان می خواهد لذت عبادت را از شما بگیرد اعتنا نکنید و همانطور که نظرتان است عبادت را انجام دهید البته برای درمان وسواس بهتر است از مشاورین سایت کمک بگیرید.

همواره به سلامت باشید

استغفر الله و صلوات صد بار صبح و عصر

در نمازها همیشه در رکعت دوم بعد حمد، سوره ناس را بخوانید. هر وقت چنین خیالات و وساوسی سراغتان آمد هم سوره ناس و فلق را بخوانید.

سلام
ممنون ولی برای شما راحته همه هم میگن اعتنا نکن ولی من نگاه میکنم این کارام مصداق ریاست
مثلا امشب نماز عشا رو دوباره خوندم چرا؟ (معمولا اگه تا آخر نمازها دووم بیارم موقع تشهد و سلام آخر خیلی وقتها دووم نمیارم) داشتم تشهد و میخوندم و صورتم رو میخاروندم بعد به خودم اومدم که چرا اینقدر میخارونی وسط نماز و دیگه نخاروندم حالا این وسط فکر کنم این که ملت چی میگن هم از ذهنم گذشت بالاخره یه چیزی شد که تا دیگه نخاروندم یه فکر دیگه اومد که بلللللللله واسه حرف دیگران نخاروندی پس ریا و نماز باطل...
یعنی اگه بدونین تو این یکسال و اندی گذشته من چقدر نماز خوندم .پیشونیم جای مهر مونده از بس نماز خوندم!!! یا تو تلفظ حروف یا تو ریا یا تو شمارش رکعت ها و سجده ها و اینکه تشهد خوندم اصلا یا گاهی میرم رکوع میگم توحید خوندم اصلا!
نمیشه اول نماز بگم من قصدم ریا نیست هر کاری فکری ... حتی اگه عملی انجام دادم مثل همین خاروندن رو خدا ریا در نظر نگیره باور کنین 1 ثانیه بعدش خودم رو نکوهش میکنم که چرا مثلا قبل از ادامه ندادن خاروندن صورت نیتت رو خدایی نکردی و بعد دیگه ادامه نمیدادی.
واسه شما راحته بگین اعتنا نکن ولی وقتی مینینم این عملم تو نماز غیر خدایی بوده دیگه مگه میشه اعتنا نکرد؟ شما دارین صورتتون رو میخارونین یه دفعه بگین بسه و همون لحظه اینکه ملت چی میگن میاد از ذهنتون رد میشه و شما قبل از اینکه اون فکر رو از ذهنتون ببرین بیرون دست از خاروندن بردارین این عمل میشه ریا دیگه.ولی اگه قبل از توقف خاروندن نیت رو خدایی کنین و اون فکر رو از ذهنتون ببرین بیرون اون موقع دیگه ریا نمیشه مگه نه؟

اویس قرنی;509082 نوشت:
استغفر الله و صلوات صد بار صبح و عصر

در نمازها همیشه در رکعت دوم بعد حمد، سوره ناس را بخوانید. هر وقت چنین خیالات و وساوسی سراغتان آمد هم سوره ناس و فلق را بخوانید.

باور کن اینقدر وقتم سر نماز و مستحبات و .. میگذره که دیگه جایی برای سایر اذکار نمیمونه.

با سلام و احترام
-------------------------------------------
راستش رو بخواین هر کار کردم نتونستم تو جملات شما مفهوم ریا رو پیدا کنم ... چرا ریا ؟
مگه ریا این نیست که شما عمل خیر رو فقط به خاطر این انجام میدید که مورد تمجید و توجه دیگران قرار بگیرید ...
شما نماز رو برای توجه چه کسی می خونید ؟ برای چی نمازتون رو چند بار باطل می کنید ؟
شما دارین سعی تون رو می کنید که خدا رو از خودتون راضی نگه دارین ...
مگه این نیست که این همه سختی رو به خودتون میدین که خدا نماز شما رو قبول کنه ...
پس اگه درست میگم (قبول دارید ؟) ریا نیست ، شما دوست دارین خدا نمازتون رو قبول کنه ، نه کس دیگه .
-------------------------------------------
و اما در مورد وسواس و باطل کردن نماز :
چرا نمازتون رو باطل می کنید ؟
1-برای خدا ...
2-برای خودتون ...
حس میکنید خدا نمازتون رو قبول نمیکنه ، نه ؟ ولی به این موضوع هم توجه کنید شاید اون حس القا شیطان باشه ، آخه شیطان وقتی میبینه بنده با خداش داره مناجات میکنه لجش میگیره (پناه بر خدا) ، سعی میکنه موقع نماز فکر شما رو درگیر کنه ...
-------------------------------------------
و اما راهکار :
قبل نماز به خودت بگو
اگه موقع نماز "به صورتم لبخن اومد"
اگه موقع نماز "مطلبی تمرکزم رو از یاد خدا غافل کرد"
اگه "به صورت ناخوداگاه صورتم رو خاروندم"
و ...
همون لحظه تو دلت به خدا بگو "شرمنده ام" بعد با با حضور قلب ادامه نمازت رو بخون ...
شما خدا رو دوست داری ، نذار شیطان با حربه وسواس ، شیرینی مناجات با خدا رو از شما بگیره
-------------------------------------------
قبول دارم سخته ...
ولی فوق اطمینان دارم اگه بخواین میشه ... باور داشته باشین خدا هیچ وقت بندگان اش رو تنها نمیذاره
به خودتون بگین :
من خدام رو دوست دارم ، نمیذارم چیزی خدام رو ازم ناراحت کنه (اجازه ندین افکار شیطانی مثل وسواس شما رو مستهلک کنه)
اگه به افکار وسواس گونه بها ندین خودش از دل و روحتون پر میکشه و میره
(همیشه از خدا کمک بخواین ، باهاش حرف بزنید )
«خدايا! تو از وضع من خبر داري و مي داني كه این وضع روح و جان من رو خسته کرده و از عبادتم لذت نمیبرم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم مي دهم كه كمكم كني و نجاتم دهی زيرا تو آفريدگار مني و من غير از تو پناهي ندارم»
مطمئن باش اگر با اخلاص به در خانه خدا بروي، خدا کمکت میکنه
-------------------------------------------
وقت خوش

علت وسواسي كم شدن سيروتونين مغزه كه اون با دارو حل ميشه اما مسئله مهم تو وسواسي علامت زياد شدن سوداي درون بدنته كه بايد از خوردن بعضي از غذاها از جمله غذاهاي فست فودي ، غذاها و ميوه هاي سرد و صفرايي جدا خودداري كني و مصرف پسته بادام هندي نه زميني گوشت تو شيشه رو ببري بالا بهتر از همه گوشت تو شيشه كه 1 يا 2 ماهه برميگردونت سر جاي اولت بهتره پيش يه دكتر سنتي درجه يك بري چون وسواسي يه بيماريه نه يه حالت ديوانگي من خودم 3 سال بود كه همين جوري بودم يه خدا پدر آمورزيده يه هفته قبل از عيد مارو برو دكتر سنتي الان 180 درجه با اون وضع قبلي فرق كردم من از اول به چيزاي خيلي كوچيك فكر ميكردم كه كم كم بزرگ شدن و به وجود بعضي چيزا شك ميكردم به خودن فشار نيار كه فلان كارو بكنم بلكه كمتر بشه چون تمام راهها رو رفتم از مقابله مجادله گرفته تا كاراي ديگه بقول خودت كسي هم دردتو نميفهمه انگار من داشتم از فضا حرف ميزدم بقيه از دنياي زير زمين اصلا به راه مقابله فكر نكن يا پيش شيخي يا ... فكر نكن كه اوضات بدتر ميشه
اگه كمك بيشتري خواستي ايميل بزن موضوع ايميل رو حتما بنويسي در مورد وسواس

تا ميتوني از خوردن چيزاي سرد مثل گوشت گاو،فست فود،نوشابه،آجيل،آب سرد يخچالي،تنقلات چيپس و پفك،لبنيات،روغن كانولا و سرخ كردني بر حذر باش
و تا ميتوني گوشت تو شيشه گوسفندي،روغن كنجد،پسته گردو،بادام هندي،روغن زرد يا روغن كره گوسفندي با دمبه قاطي كن بريز تو غذا،ضمنا بيشتر راه برو برو پارك برو يه منظره قشنگ رو ببين

ممنون ولی مسئله اینه که همون لحظه یه فکر دیگه میاد و سریع هم تایید میشه بعدش با یه عمل انجام شده مواجه میشم
مثلا امروز داشتم نماز میخوندم یه لحظه این فکر اومد که سریعتر بخونم تا به فلانی بگم امروز تونستم نماز رو مثلا در فلان دقیقه بخونم و خوشحال بشه که امروز نمازم طول نکشیده! بعدش که یکم سریع خوندم گفتم که این سریع خوندن رو برای اون فرد خوندم و برای خدا نبوده!!!!!
خب کارشناسا بگن این ریا هست یا نیست. مگه نمیگین ریا اینه که عملی برای غیر خدا باشه خب اینم برای غیر خدا بوده دیگه

هاله نور;509538 نوشت:
با سلام و احترام
-------------------------------------------
راستش رو بخواین هر کار کردم نتونستم تو جملات شما مفهوم ریا رو پیدا کنم ... چرا ریا ؟
مگه ریا این نیست که شما عمل خیر رو فقط به خاطر این انجام میدید که مورد تمجید و توجه دیگران قرار بگیرید ...
شما نماز رو برای توجه چه کسی می خونید ؟ برای چی نمازتون رو چند بار باطل می کنید ؟
شما دارین سعی تون رو می کنید که خدا رو از خودتون راضی نگه دارین ...
مگه این نیست که این همه سختی رو به خودتون میدین که خدا نماز شما رو قبول کنه ...
پس اگه درست میگم (قبول دارید ؟) ریا نیست ، شما دوست دارین خدا نمازتون رو قبول کنه ، نه کس دیگه .
-------------------------------------------
و اما در مورد وسواس و باطل کردن نماز :
چرا نمازتون رو باطل می کنید ؟
1-برای خدا ...
2-برای خودتون ...
حس میکنید خدا نمازتون رو قبول نمیکنه ، نه ؟ ولی به این موضوع هم توجه کنید شاید اون حس القا شیطان باشه ، آخه شیطان وقتی میبینه بنده با خداش داره مناجات میکنه لجش میگیره (پناه بر خدا) ، سعی میکنه موقع نماز فکر شما رو درگیر کنه ...
-------------------------------------------
و اما راهکار :
قبل نماز به خودت بگو
اگه موقع نماز "به صورتم لبخن اومد"
اگه موقع نماز "مطلبی تمرکزم رو از یاد خدا غافل کرد"
اگه "به صورت ناخوداگاه صورتم رو خاروندم"
و ...
همون لحظه تو دلت به خدا بگو "شرمنده ام" بعد با با حضور قلب ادامه نمازت رو بخون ...
شما خدا رو دوست داری ، نذار شیطان با حربه وسواس ، شیرینی مناجات با خدا رو از شما بگیره
-------------------------------------------
قبول دارم سخته ...
ولی فوق اطمینان دارم اگه بخواین میشه ... باور داشته باشین خدا هیچ وقت بندگان اش رو تنها نمیذاره
به خودتون بگین :
من خدام رو دوست دارم ، نمیذارم چیزی خدام رو ازم ناراحت کنه (اجازه ندین افکار شیطانی مثل وسواس شما رو مستهلک کنه)
اگه به افکار وسواس گونه بها ندین خودش از دل و روحتون پر میکشه و میره
(همیشه از خدا کمک بخواین ، باهاش حرف بزنید )
«خدايا! تو از وضع من خبر داري و مي داني كه این وضع روح و جان من رو خسته کرده و از عبادتم لذت نمیبرم، پس تو را به آبرومندان درگاهت قسم مي دهم كه كمكم كني و نجاتم دهی زيرا تو آفريدگار مني و من غير از تو پناهي ندارم»
مطمئن باش اگر با اخلاص به در خانه خدا بروي، خدا کمکت میکنه
-------------------------------------------
وقت خوش

حدود 6 ماه سرترالین مصرف کردم دکترم گفته بود حداقل 1 سال مصرف باید بکنی و قطعش نکن ولی من قطعش کردم ..سر یه مسئبه دیگه ای رفتم گیش دکتر طب سنتی اونم اتفاقا گفت که سودا داری و غذای سرد نخور و دارو گیاهی داد.گفت سرترانینم مصرف نکن و شیمیایی عوارض داره و 1 سال اگه مصرف میکردی دیه تا آخر باید مصرف کنی و ...
به نکته خوبی اشاره کردین چون سودا دارم و الانم دارم دارو میخورم

saeed2381;509603 نوشت:
علت وسواسي كم شدن سيروتونين مغزه كه اون با دارو حل ميشه اما مسئله مهم تو وسواسي علامت زياد شدن سوداي درون بدنته كه بايد از خوردن بعضي از غذاها از جمله غذاهاي فست فودي ، غذاها و ميوه هاي سرد و صفرايي جدا خودداري كني و مصرف پسته بادام هندي نه زميني گوشت تو شيشه رو ببري بالا بهتر از همه گوشت تو شيشه كه 1 يا 2 ماهه برميگردونت سر جاي اولت بهتره پيش يه دكتر سنتي درجه يك بري چون وسواسي يه بيماريه نه يه حالت ديوانگي من خودم 3 سال بود كه همين جوري بودم يه خدا پدر آمورزيده يه هفته قبل از عيد مارو برو دكتر سنتي الان 180 درجه با اون وضع قبلي فرق كردم من از اول به چيزاي خيلي كوچيك فكر ميكردم كه كم كم بزرگ شدن و به وجود بعضي چيزا شك ميكردم به خودن فشار نيار كه فلان كارو بكنم بلكه كمتر بشه چون تمام راهها رو رفتم از مقابله مجادله گرفته تا كاراي ديگه بقول خودت كسي هم دردتو نميفهمه انگار من داشتم از فضا حرف ميزدم بقيه از دنياي زير زمين اصلا به راه مقابله فكر نكن يا پيش شيخي يا ... فكر نكن كه اوضات بدتر ميشه
اگه كمك بيشتري خواستي ايميل بزن موضوع ايميل رو حتما بنويسي در مورد وسواس

[="Blue"]

soalha;509468 نوشت:
مثلا امشب نماز عشا رو دوباره خوندم

من یه سوال دارم!!!شما خاراندن صورتتون رو ریا حساب کردین.اونوقت تا حالا این سوال براتون پیش نیومده که نکنه این نماز دومی رو که من میخونم باعث بشه که دیگران بگن که به به چه آدم خوبیه بعد از نماز های واجب نماز های مستحب هم میخونه؟؟؟!
به نظر من اگه به همچین چیزی فکر کنین دیگه اون نماز دوم رو نخواهید خوند.[/]

[="Blue"]

soalha;509805 نوشت:
به فلانی بگم امروز تونستم نماز رو مثلا در فلان دقیقه بخونم و خوشحال بشه که امروز نمازم طول نکشیده! بعدش که یکم سریع خوندم گفتم که این سریع خوندن رو برای اون فرد خوندم و برای خدا نبوده!!!!!

قبلش یه سوال!شما چرا میخواستین اون فرد خوشحال بشه؟؟؟مگه برای این نبوده که خدا دوست داره که ما دیگران رو خوشحال کنیم؟؟؟
پس در واقع سریع خوندن نمازتون برای این بوده که کسیو خوشحال کنین که این یکی از دستورات خداست.پس در واقع شما به دستور خدا عمل کردین و نمازتون کاملا درسته و اتفاقا توش ثواب هم کردین.این نظر من!
این هم یه حدیث از پیامبر عظیم الشان اسلام:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)فرموده اند: هر که مومنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند، خدا را شاد کرده.
[/]

سعي كن سودا رو از بدنت بيرون كني راستي صبحها كه از خواب پا ميشي حتما يه قاشق عسل ناشتا بخوري خيلي مهمه

soalha;509805 نوشت:
ممنون ولی مسئله ا

[="#006400"]هوالعالم
مشکل شما میتونه حتی از دوستان بد و مردم بد نظر و اعتماد شما به اونها باشه !
یا از بی و بد خوابی ! ...

کمتر از لعین رجیم یاد کنید و برای استعاذه چیزی بگید که بیشتر از اسم و یاد لعین
نام و یاد خدا درش باشه ...

وقتی سرمایی هستیم
بی دلیل راه و بیراه درب پنجره یا درب اتاق رو به روی سرما باز و بسته نکنیم .
شاید شنیده باشید میگن فلانی اومد و سرما رو اورد
حتی گاها ممکنه با دیدن یک کاپشن در فصل گرما احساس سرما کنیم این حس به ما منتقل یا تلقین بشه
دوستان و نمادهای بد همینطور سرمای ایمان ضعیف کن میارن و منتقل میکنن .

خوراک خوب و خواب خوب و کاره خوب یا تحرک
کمک خوبی برای دفع سموم روحی , ذهنی و جسمی هستند
انسانی که اهل مراقبت از خود باشه از هر آنچیزی که مانع انجام این سه فاکتور باشه دوری میکنه ...

البته منظور از خوراک خوب خوراک سالم و به اندازه اس و
منظور از خواب خوب خوابی ارام و به اندازه و زمان معین
کاره خوبم میتونه کمک به دیگران یا کار در منزل و ورزش و حرکت مفید و امثال اینها باشه ....[/]

سلام دوست عزيز

"وسواس یک مسئله اخلاقی یا اعتقادی نیست که احتیاج به توصیه و برخورد داشته باشد، بلکه یک بیماری ست که باید درست شناخته شود و رفتار مناسبی با آن صورت پذیرد . چه بسا برخوردهایی که با انگیزه خیرخواهانه صورت می گیرد ولی نتیجه آن تشدید بیماری ست . در بسته آموزشی وسواس و آنچه باید بدانیم به اطلاعات صحیح در مورد این بیماری دست پیدا می کنید "

پيشنهاد مي كنم دي وي دي "وسواس و آنچه بايد بداينم" دكتر حبشي رو تهيه و ملاحظه كنيد. وسواس بايد ريشه اي درمان بشه تا همه شاخ و برگهاش هم از فكر و عمل شما پاك بشه
اين هم لينكش : http://mf-shahedan.com/newindex.php?option=content&PID=2
انتهاي صفحه رو ببينيد
از طريق خود سايت مي تونيد سفارش بديد و براتون پست كنند
ان شاء الله مشكلتون حل خواهد شد. :Gol:

313;509894 نوشت:

من یه سوال دارم!!!شما خاراندن صورتتون رو ریا حساب کردین.اونوقت تا حالا این سوال براتون پیش نیومده که نکنه این نماز دومی رو که من میخونم باعث بشه که دیگران بگن که به به چه آدم خوبیه بعد از نماز های واجب نماز های مستحب هم میخونه؟؟؟!
به نظر من اگه به همچین چیزی فکر کنین دیگه اون نماز دوم رو نخواهید خوند.

معمولا چون فردی نمیتونم بخونم بعد از چند بار تلاش توی سرو صدای مسجد و ... نهایتا میرم خونه

امروز توی رکوع یه لحظه حواسم پرت شد بعد نفهمیدم ذکر رکوع رو گفتم یا نه!!! شاید خنده دار باشه ولی واقعا ذهنم ریست میشه گاهی.
بعدش تا تشهد آخر ذهنم بود که نمازم مشکل داره وو.. بعد توی حرف صاد صلوات آخر تشهد یبار شک کردم دوباره گفتم بازم شک کردم دیگه گفتم ولش کن این با اون => نماز رو تموم میکنم و دوباره میخونم.
هیچی اومدم خونه زنگ زدم 09640 بگم .خیلی طول کشید صف انتظار رفتم وضو بگیرم توی مسح پا شک کردم:-)!!! بعد رفتم نهار خوردم و باز زنگ زدم بعد ماجرا رو گفتم گفتن نمیخواد بخونی و الان بخونی فردا هم باید بخونی.گفتم تو ذهنم این بود که دوباره بخونم و این باطل کننده نماز نیست گفت نه... هیچی رفتم سر کار و تا الان موندم بخونم یا نه الان ساعت 18 هست ولی فعلا دووم آوردم!!! خدا بخیر بگذرونه.التماس دعا از همگی!

[="Blue"]

soalha;510631 نوشت:
فعلا دووم آوردم!!! خدا بخیر بگذرونه.التماس دعا از همگی!

آفرین به اراده ی قویتون.امیدوارم موفق بشین![/]

soalha;507245 نوشت:
به نام خدا
با سلام
من به شدت نیاز به راهنمایی دقیق شما دارم اینروزها در خواندن نماز و وضو بسیار دچار مشکل شده ام حتی اگر نمازم رو به جماعت بخونم هم باز دوباره میخونم چون در نماز اتفاقاتی میفته که باعث میشه فکر کنم نمازم باطل شده که در ادامه خواهم گفت.ممنون میشم بگین در کدوم یک از موارد زیر نماز باطل هست:1- مثلا اگه موقع نماز یکی بیاد کنارم مخصوصا اگه آشنا باشه هول میشم و کوچکترین تغییری در نماز خودنم رو ریا حساب میکنم حتی این تغییر در بلند و آروم خوندن اذکار باشه.2- گاهی میشه به دلایلی مثلا تلفظ بلند اذکار ( خودمم اینجوریم ولی یکی هست تو مسجدمون که بدتر از منه) یه لحظه یه خنده کوچیک میاد رو لبانم و شاید یک ثانیه بعدش با تندی اون فکر رو از ذهنم میبرم بیرون ولی میگم خب مسخره کردم سر نماز و اینکه شیطونم نیست چون لبخند یه عمله و فکر نیست که شیطون بتونه بیاد خنده آدم رو در بیاره پس ارادی بوده (در صورتی که یک ثانیه بعدش با نکوهش خودم مواجه میشم)3-انواع و اقسام فکرها که الان نمیدونم برای حضور فلانی تلفظت فلان شد پس ریا هست و باطل شد.4- اتفاقا امشب از روحانی مسجد راجع به ریا و .. هم پرسیدم. یه جملشون اوضاع من رو بدتر شاید بکنه اونم اینکه گفتن آیت الله بهجت سر نماز و صحبتاشون گاه یمکث میکردن یا عملشون خالص برای خدا باشه. این برای منی که از اول تا آخر نماز با هزار و یکجور فکر مواجه هستم کار رو سختتر میکنه شاید.5- گاهی مثلا میگم بخاطر بابام و دیگران که نصیحتم میکنن که وسواست رو بذار کنار نمازم رو دیگه درست میخونم .هیچی الله اکبرو میگم بعد فکر میاد تو ذهنم که این نمازی که میخونی برای خدا نیست و برای شادی دل اوناست و باطله مثلا امشب نماز عشا رو دوباره خوندم چرا؟ سر مار دستم مشت بود و کنار پام بعد گفتم دستم رو باز کنم تا خاضعانه تر باشه همون موقع فکر اومد که برای اینکه پشت سریا نگن که این مشت کرده (همچین فکری درست یادم نیست) باز کردی و ریا و باطل!!نمیدونم خودم کی هستم همیشه منتظرم که الان تو این نماز قراره چه اتفاق و فکری بیاد توذهنم و نمازم رو باطل کنه... دیگه یه بار اگه فکری نیاد تعجب میکنم و نفس راحتی میکشم...جالب اینه که به محض اینکه میگم خب نمازم باطل شد و تو ذهنم هست که دوباره بخونم دیگه راحت نماز میخونم .هر چند باز باید تگرار کنم... نماز مستحبی رو راحت میخونم ولی واجب کلا بهم میگن مثل روبات میخونی و مسخره بازی میخونی و ... استرس پیدا کردم دیگه سر نماز... خیلی وقتا نمازم رو سر همین مسائل میشکنم میدونم گناهه ولی فکر میکنم که باطله نمازم دارم الکی ادامش رو میخونم. این وسواس از زمانی که کلاس تجوید رفتم بیشتر شد و وقتی نماز آیت الله بهجت رو دیدم هم بدتر شد که چقدر تو تلفظ حروف دقت میکنن..گاهی مثلا بین دو تا سجده که الله اکبر میگیم فکر میاد که این الله اکبر الان جزو نمازه یا مستحبه یا ذکر مطلق هست و بگو کدومه و همون لحظه یه جواب از ذهنم رد میشه و اگه اشتباه باشه میگم خب باطله!!! مثلا توی قنوت دوم نماز جمعه نمیدونم باید الله اکبر گفت بعد از قنوت و کمی مکث کرد بعد رفت سجده یا نه یه ضرب باید رفت سجده..
با تشکر

سلام علیکم مؤمن،
۱. از آیت‌الله بهجت پرسیدند کسی که مدام ریا می‌کند و از ریای خودش ناراحت می‌شود (یک چیزی شبیه وسواس در ریا) چه کند؟ پاسخی دادند به این مضمون که عمداً ریا کند، منتها جایی که یکی ضعیفه و یکی قوی برای قوی‌تر ریا کند، جایی که فقیر هست و غنی برای غنی ریا کند و … . این کار را که بکنید ان شاء الله بعد از یک مدت به خودتان می‌آیید که هیچ کس قوی‌تر و غنی‌تر و … از خداوند در زندگی شما نیست و ان شاء الله برای خداوند ریا می‌کنید و این هم منتهای خالص بودن عمل است.
۲. خطاب به خداوند بگویید که خدایا به نظرم می‌رسد الأن باید این کار را کنم که تو خوشت بیاید، ولی می‌دانم که این وسواس و وسوسه‌ی شیطان است که دشمن قسم‌خورده‌ی من هست و نمی‌خواهد به تو برسم، پس بر من خورده نگیر و بخاطر رضای تو کاری را می‌کنم که دوست ندارم و عبادتم را همین طور که هست به اتمام می‌رسانم. در ذهنتان هم سعی کنید به یاد آورید که کاری که برای خداوند از مستحبش بزنید هم خودش کلی ارزش دارد!

سعي همون آدم قبلي با همون نگاه به مسائل باش چون لاكردا مثل يه مردابه كه هر چي آنتي به كار ببري بدتر ميشه
من به بسم الله تو اول نماز يانيتش مسئله داشتم راه حلشم همونيه كه تو بالا بهت گفتم زياد دست و پا هم نزن وگرنه بدتر ميشه هر موقع دچار تنش يا سستي شدي يه ليئان شيره انگور با آب هم بزن بخور جواب ميده
:khaneh:

سلام
اول این که پیشنهاد دوستان را جدی بگیرید و درمان طب سنتی خود را ادامه دهید تا ان شاءالله سودا رفع شود
دوم این که خواندن نماز را به یک بار اکتفا کنید هر چند فکر می کنید اشتباه خوندید یا ریا کردید باز هم به یکدفعه اکتفا کنید چون الان قدرت تشخیص درست از غلط را ندارید و به شک هایتان اعتنا نکنید
چند بار خوندن نماز و طولانی کردن آن باعث اتلاف وقت و اسراف در وقت می شود و اگر چند بار نماز را خواندیدو یا چند بار وضو گرفتید نشان می دهد که شیطان موفق شده و حتما شما دوست ندارید که پیروزی شیطان را ببینید پس به خاطر این که پوزه شیطان را به خاک بمالید فقط یکبار انجام دهید حتی اگر فکر می کنید اشتباه بوده و شک دارید . باور کنید شک شما بی مورد است و باز هم باور کنید که شک شما اعتبار نداره و یقین داشته باشید که دفعه اول نماز و وضویتان درست است و رضای خدا را در بر و در پی دارد

امیدوارم مطالبی که نوشتم مفید واقع شود
موفق باشید و دوباره تاکید می کنم شک شما بی اعتبار است پس به شک هایتان اعتنا نکنید.

ببین ریا من دست خودم نیست
مثلا امشب توی نماز مغرب یه جوون کنارم بود غریبه بود.تو این موقع من چند تا فکر میاد تو ذهنم 1- طوری نماز نخونم که طرف بگه مسجدیا چرا اینجوری میخونن(چون بعضی حروف رو مثل ح زیادی ح میگم ) یک لحظه کافیه که توی آروم خوندنم و مراعات کردنم قصد چیز دیگه ای بشه همش قبل از هر کدوم نیتم رو به زور این میکنم که برای اینکه حواس طرف پرت نشه آروم میخونم.. قبلش احتمال دادم حضور اون جوونه شاید احتمال ریا در نمازم رو بیشتر کنه هیچی رفتیم رکوع حالا نمیدونم این فکره که میاد تو ذهن من ....توی رکوع من 3 تا سبحان الله میگم. بعد اومد تو ذهنم که خوبه 3 بار بحان الله میگم که جوونه فکر نکنه من آدم علیه اسلامی هستم بعدش که تموم شد این اومد تو ذهنم که خب این 3 تا سبحان اللهی که گفتم برای غیر خدا بوده و واسه تواضع بوده!!! یعنی الان ذهنم ریخته بهم که چی ریا هست چی نیست. این فکرا چیه میاد تو ذهنم و چرا من اون لحظه تاییدش میکنم!!! جالبه گاهی تو نماز تو ذهنم به شیطون فحش میدم!! بعدش میگم آخه آدم وسط نماز همچین الفاظی میاره تو ذهنش!!! دیوونه شدم نه؟ نمیشه بگم خدایا هر فکری که اومد تو ذهنم و من 3 بار تاییدش کردم رو خودم حساب کن و اگه فکری اومد و بدون تامل که اون فکر رو تایید کنم تو ذهنم رو در نظر نگیر!!

owari;510680 نوشت:
سلام علیکم مؤمن،
۱. از آیت‌الله بهجت پرسیدند کسی که مدام ریا می‌کند و از ریای خودش ناراحت می‌شود (یک چیزی شبیه وسواس در ریا) چه کند؟ پاسخی دادند به این مضمون که عمداً ریا کند، منتها جایی که یکی ضعیفه و یکی قوی برای قوی‌تر ریا کند، جایی که فقیر هست و غنی برای غنی ریا کند و … . این کار را که بکنید ان شاء الله بعد از یک مدت به خودتان می‌آیید که هیچ کس قوی‌تر و غنی‌تر و … از خداوند در زندگی شما نیست و ان شاء الله برای خداوند ریا می‌کنید و این هم منتهای خالص بودن عمل است.
۲. خطاب به خداوند بگویید که خدایا به نظرم می‌رسد الأن باید این کار را کنم که تو خوشت بیاید، ولی می‌دانم که این وسواس و وسوسه‌ی شیطان است که دشمن قسم‌خورده‌ی من هست و نمی‌خواهد به تو برسم، پس بر من خورده نگیر و بخاطر رضای تو کاری را می‌کنم که دوست ندارم و عبادتم را همین طور که هست به اتمام می‌رسانم. در ذهنتان هم سعی کنید به یاد آورید که کاری که برای خداوند از مستحبش بزنید هم خودش کلی ارزش دارد!

313;510661 نوشت:

آفرین به اراده ی قویتون.امیدوارم موفق بشین!

ممنون شبش هم قضیه ای داشتم
شانس رو ببین توی سجده کناریم خورد بهم و من یکی از سبحان الله هارو در حالت سکون نگفتم ولی زدم به بیخیالی و تکرار نکردم اومدم خونه تکرار کنم رکعت دوم شک کردم که 2 تا سجده رفتم یا یکی ..اعتنا نکردم رکعت سوم شک کردم 2 تا سجده رفتم یا 3 تا! آخر نماز رو تموم کردم. توی یاهو از 09640 پرسیدم که نماز جماعتم درست بوده یا نه یکی که گفت تکون کم ایراد نداره و ... ملاک تشخیص خودته و ... اگه وسواسی نیستی و .. دوباره بخون.هیی منم تصمیم داشتم باز بخونم چون نماز دومم هم به دلم ننشت چون 2 بار شک کردم هیچی اومدم بخونم که یکی از فامیلامون پیشم بود گفت نمیذارم بخونی باز اومدم بخونم اشکم در اومد و نشستم گریه کردم و تصمیم گرفتم نخونم.از یه کارشناس دیگه 09640 تو یاهو پرسیدم و بیشتر خودم رو تشریح کردم و گفت اعتنا نکن و ...نصیحتم کرد...
الان بیشتر مشکلم همین ریاست اینکه تو نماز یه کاری میکنم و چیزی میاد تو ذهنم و تایید میشه که 1 ثانیه بعدش پشیمون میشم و نمازم رو باطل میدونم... توی وضو هم 10 بار به زبانم میارم که نیتم طهارت و قربه الی الله هست تا میام وضو بگیرم یه دفعه میاد که برای خشنودی خانوادت یبار وضو بگیر..هیچی باز نیتم رو خدایی میکنم باز یه فکر دیگه میاد 10 اصلا یه وضعیتی!

saeed2381;510860 نوشت:
سعي همون آدم قبلي با همون نگاه به مسائل باش چون لاكردا مثل يه مردابه كه هر چي آنتي به كار ببري بدتر ميشه
من به بسم الله تو اول نماز يانيتش مسئله داشتم راه حلشم همونيه كه تو بالا بهت گفتم زياد دست و پا هم نزن وگرنه بدتر ميشه هر موقع دچار تنش يا سستي شدي يه ليئان شيره انگور با آب هم بزن بخور جواب ميده

:khaneh:

ممنون مصرف عسل شیره خرما و انگورم رو زیاد کردم.. دارو های طب سنتی هم میخورم ببینم چی میشه

باران رحمت;510869 نوشت:
سلام
اول این که پیشنهاد دوستان را جدی بگیرید و درمان طب سنتی خود را ادامه دهید تا ان شاءالله سودا رفع شود
دوم این که خواندن نماز را به یک بار اکتفا کنید هر چند فکر می کنید اشتباه خوندید یا ریا کردید باز هم به یکدفعه اکتفا کنید چون الان قدرت تشخیص درست از غلط را ندارید و به شک هایتان اعتنا نکنید
چند بار خوندن نماز و طولانی کردن آن باعث اتلاف وقت و اسراف در وقت می شود و اگر چند بار نماز را خواندیدو یا چند بار وضو گرفتید نشان می دهد که شیطان موفق شده و حتما شما دوست ندارید که پیروزی شیطان را ببینید پس به خاطر این که پوزه شیطان را به خاک بمالید فقط یکبار انجام دهید حتی اگر فکر می کنید اشتباه بوده و شک دارید . باور کنید شک شما بی مورد است و باز هم باور کنید که شک شما اعتبار نداره و یقین داشته باشید که دفعه اول نماز و وضویتان درست است و رضای خدا را در بر و در پی دارد

امیدوارم مطالبی که نوشتم مفید واقع شود
موفق باشید و دوباره تاکید می کنم شک شما بی اعتبار است پس به شک هایتان اعتنا نکنید.

ممنون از شما به شک میشه اعتنا نکرد ولی اگه یکی کنارم باشه توی مسجد بخوام نماز بخونم هزار جور فکر میاد که مثلا ضالین رو اگه زیادی بکشم میگه بخاطر اون کشیدی اگه کمتر بکشم میگه بخاطر اون کمتر کشیدی .کلا کوچکترین تغییر توی لحن و صوت و .. رو ریا تلقی میکنم..کما اینکه نیتم هم تغییره چون طرز نماز خوندنم معمولا بلنده برای ادای درست حروف و برای اینکه مورد توجه یا تمسخر یا .... قرار نگیرم در حضور دیگران لحنم ممکنه عوض بشه عمدا.که این احتمال کار غیر خدایی رو بیشتر میکنه برام!

سلام علیکم،
نمی‌دانم‌ها، ولی اینکه همه‌اش فکر می‌کنید کانون توجه افراد دیگر هستید و می‌خواهید ریا نکرده باشید ترکیبی از خودبرتربینی و وسواس نیست؟ یعنی اول اینطور فکر می‌کنید مثلاً که همه دارند به شما توجه می‌کنند در حالیکه بقل دستی شما تو افکار خودش باشد و متوجه رفتار شما نباشد، شاید اگر سعی کنید به خودتون بگین که کی به من توجه داره و هر کسی حتماً مشغول کار خودشه یک کمی متعادل‌تر بشید؟
اینکه شما نمی‌خواید عباداتتون ریا بشه و به قصد جمع کردن توجه دیگران ذکر را نمی‌گید که با اصل ریا در تضاد است! اینکه کاری کنید که کسی به شما توجه نکند یا علیه‌السلام به حساب نیایید بعد با خودتان بگویید که این تغییر را برای نفهمیدن دیگران کردم که این ریا نیست، اگر برای فهمیدن آنها بود ریا می‌شد ولی برای نفهمیدن آن ریا نیست و در نتیجه اینکه فکر می‌کنید ریاست یعنی القاء شده‌ی شیطان به ذهن شماست (شیطان کارش اغوا است و اغوا یعنی جای خوب و بد را عوض کردن، بدیها را در ذهن آدم زینت می‌دهد تا به نظر خوب بیاید و خوبیها را هم بد جلوه می‌دهد)، یعنی وسوسه، یا در مورد شما که مدام تکرار می‌شود وسواس.
با این حال نمی‌دانم، خداوند ان شاء الله همه‌ی ما رو از شیاطین ظاهر و باطن حفظ کند.
یا علی

راستی فرستادن لعن به دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام و صلوات به اهل بیت علیهم‌السلام، یا لعن و سلام زیارت عاشورا هم به درمان اکثر یا تمام دردهای روحی می‌تواند کمک کند، به قول عالمی زیاد که لعن بفرستید کم‌کم آن شیطانی که به شما امر می‌کند که کار اشتباه کنید را بیرون خودتان می‌بینید، تا آن موقع فکر می‌کردید خودتان میل به اشتباه دارید ولی الآن عامل آن را بیرون خود می‌بینید.

[="Blue"]

soalha;512027 نوشت:
اصلا یه وضعیتی!

شما واقعا از نماز خوندن خسته نشدید؟؟؟من قبلا توی نماز خیلی وسواس به خرج میدادم(البته مشکل من ریا نبود!)اونقدر که تا یه مدت خیلی عذر میخوام از نماز متنفر شدم!البته بگم که،برای رفع تکلیف میخوندم!!ولی اصن دوسش نداشتم!!!امیدوارم شما هم خوب بشین.[/]

313;512073 نوشت:

شما واقعا از نماز خوندن خسته نشدید؟؟؟من قبلا توی نماز خیلی وسواس به خرج میدادم(البته مشکل من ریا نبود!)اونقدر که تا یه مدت خیلی عذر میخوام از نماز متنفر شدم!البته بگم که،برای رفع تکلیف میخوندم!!ولی اصن دوسش نداشتم!!!امیدوارم شما هم خوب بشین.

فعلا نماز تمام زندگیم رو عوض کرده از نظر کار و تفریح و حتی ازدواج.
اطرافیان میگن که آخر بی نماز میشی ولی فعلا دووم آوردم! قبل از وسواس هم مسائل دیگه ای بود کلا یه نماز درست حسابی نخوندما!
امروز عصرم که سر اینکه رحمه الله وبرکاته رو برکاطه (ت یا طا) تلفظ کردم موندم! هنوز نخوندم.کم کم دارم خسته میشم! پیشونیم جای مهر مونده از بس یه مدت زیاد میخوندم آخه قبلا مشکل تلفظی هم داشتم و کارم به دکتر گوش و حلق و بینی هم رسید و دیدم کمی مشکل هم دارم ولی الان بیشتر سر این افکاره که نمازم رو دوباره میخونم و + شک در سجده ها و .. . التماس دعا از همگی

بخاطر این حس میکنم مورد توجه قرار میگیرم که نماز رو بلند میخونم و مخارج حروف رو میخوام رعایت کنم.
خیلی هارو دیدم که نماز مغرب و عشا رو هم آروم میخونن..

owari;512051 نوشت:
سلام علیکم،
نمی‌دانم‌ها، ولی اینکه همه‌اش فکر می‌کنید کانون توجه افراد دیگر هستید و می‌خواهید ریا نکرده باشید ترکیبی از خودبرتربینی و وسواس نیست؟ یعنی اول اینطور فکر می‌کنید مثلاً که همه دارند به شما توجه می‌کنند در حالیکه بقل دستی شما تو افکار خودش باشد و متوجه رفتار شما نباشد، شاید اگر سعی کنید به خودتون بگین که کی به من توجه داره و هر کسی حتماً مشغول کار خودشه یک کمی متعادل‌تر بشید؟
اینکه شما نمی‌خواید عباداتتون ریا بشه و به قصد جمع کردن توجه دیگران ذکر را نمی‌گید که با اصل ریا در تضاد است! اینکه کاری کنید که کسی به شما توجه نکند یا علیه‌السلام به حساب نیایید بعد با خودتان بگویید که این تغییر را برای نفهمیدن دیگران کردم که این ریا نیست، اگر برای فهمیدن آنها بود ریا می‌شد ولی برای نفهمیدن آن ریا نیست و در نتیجه اینکه فکر می‌کنید ریاست یعنی القاء شده‌ی شیطان به ذهن شماست (شیطان کارش اغوا است و اغوا یعنی جای خوب و بد را عوض کردن، بدیها را در ذهن آدم زینت می‌دهد تا به نظر خوب بیاید و خوبیها را هم بد جلوه می‌دهد)، یعنی وسوسه، یا در مورد شما که مدام تکرار می‌شود وسواس.
با این حال نمی‌دانم، خداوند ان شاء الله همه‌ی ما رو از شیاطین ظاهر و باطن حفظ کند.
یا علی

راستی فرستادن لعن به دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام و صلوات به اهل بیت علیهم‌السلام، یا لعن و سلام زیارت عاشورا هم به درمان اکثر یا تمام دردهای روحی می‌تواند کمک کند، به قول عالمی زیاد که لعن بفرستید کم‌کم آن شیطانی که به شما امر می‌کند که کار اشتباه کنید را بیرون خودتان می‌بینید، تا آن موقع فکر می‌کردید خودتان میل به اشتباه دارید ولی الآن عامل آن را بیرون خود می‌بینید.

soalha;512292 نوشت:
بخاطر این حس میکنم مورد توجه قرار میگیرم که نماز رو بلند میخونم و مخارج حروف رو میخوام رعایت کنم.
خیلی هارو دیدم که نماز مغرب و عشا رو هم آروم میخونن..

سلام علیکم مؤمن،
خوب شما هم آروم بخونید، البته چون آقا هستید لازمه که به هر حال نماز جهریه را جهریه بخوانید ولی لازم نیست صدایتان بلند باشد، همین که جوهر صدا آشکار بشود کافیه، بودند کسانی که پشت سرشان نماز می‌خواندم اما صدایشان را نمی‌شنیدم با اینکه نمازشان را هم به جهر می‌خوانده‌اند. خودم هم دیدم گاهی که صدام را آهسته می‌کنم تمرکزم بیشتره، البته به حال و هوا بستگی داره و اگر همیشه یکطور باشه حالت عادت بخودش می‌گیره دیگه فکر و خیال میاد تو ذهن آدم.
ولی در کل راه علاج وسواس رو بجز اون بحث‌های طبی همه میگن محلش نگذارید، شما فقط با خودتون اینطور تکرار کنید که «محلش نگذارید» دستور خداست و اگر گمان کردید نمازتان قبول هست یا نه بدانید که اطاعت از خدا در گوش ندادن به وسواس‌ها لازم‌تر است.
یا علی

سلام علیکم
من هم که خانم هستم بعضی وقت ها به این وسواس می افتم ولی همان طور که گفته شد سعی می کنم به آن اعتنا نکنم.البته شما می توانید برای اینکه کمتر به قول خودتان مورد توجه قرارگیرید و نمازتان را آن طور که دوست دارید بخوانید می توانید نماز های فرادایتان را در خفا بخوانید.
یازهرا

owari;512303 نوشت:
سلام علیکم مؤمن،
خوب شما هم آروم بخونید، البته چون آقا هستید لازمه که به هر حال نماز جهریه را جهریه بخوانید ولی لازم نیست صدایتان بلند باشد، همین که جوهر صدا آشکار بشود کافیه، بودند کسانی که پشت سرشان نماز می‌خواندم اما صدایشان را نمی‌شنیدم با اینکه نمازشان را هم به جهر می‌خوانده‌اند. خودم هم دیدم گاهی که صدام را آهسته می‌کنم تمرکزم بیشتره، البته به حال و هوا بستگی داره و اگر همیشه یکطور باشه حالت عادت بخودش می‌گیره دیگه فکر و خیال میاد تو ذهن آدم.
ولی در کل راه علاج وسواس رو بجز اون بحث‌های طبی همه میگن محلش نگذارید، شما فقط با خودتون اینطور تکرار کنید که «محلش نگذارید» دستور خداست و اگر گمان کردید نمازتان قبول هست یا نه بدانید که اطاعت از خدا در گوش ندادن به وسواس‌ها لازم‌تر است.
یا علی

گل گندم;512355 نوشت:
سلام علیکم
من هم که خانم هستم بعضی وقت ها به این وسواس می افتم ولی همان طور که گفته شد سعی می کنم به آن اعتنا نکنم.البته شما می توانید برای اینکه کمتر به قول خودتان مورد توجه قرارگیرید و نمازتان را آن طور که دوست دارید بخوانید می توانید نماز های فرادایتان را در خفا بخوانید.
یازهرا

ممنون فعلا دارم مبارزه میکنم گاهی میبازم گاهی میبرم!!
التماس دعای شدید!

[="Blue"]

soalha;513275 نوشت:
ممنون فعلا دارم مبارزه میکنم گاهی میبازم گاهی میبرم!!
التماس دعای شدید!

سلام.مبارزه به کجا رسید؟چیشد؟موفق شدین؟؟[/]

سلام
ممنون که به یاد برادر پر از گناه خودتونین
سپاه شیطان تغییر وضعیت داده و بیشترشون رفتن سر وضو گرفتن مخصوصا شستن صورت !!! و خشک بودن محل مسح سر
توی نماز هم نمیگم چه تک ها و پاتکهایی صورت گرفته چون میترسم نیتم موقع مقابله عوض شه!!! (هر کی این جملم رو فهمید برنده یک دستگاه خودرو قشقایی میشه:khaneh:)

به همه توصیه میکنم از زیارت آل یس غافل نشن و تا آخرش (بعد از امین امین هم دعایی داره) بخونن

313;516186 نوشت:

سلام.مبارزه به کجا رسید؟چیشد؟موفق شدین؟؟

soalha;516197 نوشت:
ممنون که به یاد برادر پر از گناه خودتونین

یا انقدر به خودتون تلقین نکنین یا اگه میدونین گناهه،انجامش ندین!

soalha;516197 نوشت:
خشک بودن محل مسح سر

خب قبل از وضو کاملا خشکش کنین که وسط وضو شک نکین!

soalha;516197 نوشت:
به همه توصیه میکنم از زیارت آل یس غافل نشن و تا آخرش (بعد از امین امین هم دعایی داره) بخونن

یعنی ما براتون بخونیم؟؟یا برای رفع وسواس خودمون بخونیم؟

313;516201 نوشت:

یا انقدر به خودتون تلقین نکنین یا اگه میدونین گناهه،انجامش ندین!

خب قبل از وضو کاملا خشکش کنین که وسط وضو شک نکین!

یعنی ما براتون بخونیم؟؟یا برای رفع وسواس خودمون بخونیم؟


امان از جهل و شیطان که بدی ها را برای انسان زینت میدهد جای حق و باطل را عوض میکند.
خشک میکنم ولی بعد از شستن صورت بر اثر دست کشیدن موی سرم هم خیس میشه!!!عجیبه؟ میدونم
نه ممنون خودم خوندم دیدم تاثیر خوبی داشت، گفتم به مومنین و مومنات هم این زیارت رو توصیه کنم همین.

[="Blue"]

soalha;516202 نوشت:
خشک میکنم ولی بعد از شستن صورت بر اثر دست کشیدن موی سرم هم خیس میشه!!!عجیبه؟

خب موهاتونو بدین عقب.خواهر ندارین؟؟تل موهاشو بردارین موقع شستن صورت بزنین به موهاتون!!:khaneh:به نظرم بهترین راهه.فعلا که وسواس دارین اینکار رو بکنین تا شک نکنین.هروقت خوب شدین دیگه اینکارو نکنین!!:khandeh!:
اصلا هم عجیب نیست.شیطونه دیگه.واسه اذیت کردن آدم کلی راه حل داره.
soalha;516202 نوشت:
گفتم به مومنین و مومنات هم این زیارت رو توصیه کنم همین.

ممنون ان شاء الله اگه خوندمش یادی هم از شما می کنم.[/]

پسر عمم گفت کلاه بذار بعد
آبجی میخوای مقنعه سرم کنم بعدش موقع مسح درش بیارم؟:Nishkhand:
موهام کوتاه باشه بهتره لا اقل اگه خیس بشه سریعتر میشه با سشوار خشکش کرد.:Moteajeb!:
فکر کنم بیشتر به استرس و ... بستگی داره گاهی دفعه اول میگیرم و میرم ولی گاهی شده نزدیک نیم ساعت میخوام وضو بگیرم!
خدا وسواس رو نصیب گرگ بیابون نکنه:ok:

313;516203 نوشت:

خب موهاتونو بدین عقب.خواهر ندارین؟؟تل موهاشو بردارین موقع شستن صورت بزنین به موهاتون!!:khaneh:به نظرم بهترین راهه.فعلا که وسواس دارین اینکار رو بکنین تا شک نکنین.هروقت خوب شدین دیگه اینکارو نکنین!!:khandeh!:
اصلا هم عجیب نیست.شیطونه دیگه.واسه اذیت کردن آدم کلی راه حل داره.

ممنون ان شاء الله اگه خوندمش یادی هم از شما می کنم.


خوشبخت شی خواهر

[="Blue"]

soalha;516205 نوشت:
گاهی شده نزدیک نیم ساعت میخوام وضو بگیرم!

منم یه مدت همینطور بودم.اگه بخواین خوب میشین.خواستن توانستن است.

soalha;516205 نوشت:
خدا وسواس رو نصیب گرگ بیابون نکنه

من تاحالا حدودا دو سه بار به صورت دوره های کوتاه مدت چند هفته ای وسواس رو تجربه کردم.با موضوعات مختلف اعم از نماز و وضو و....
هر بار هم شکر خدا تونستم بعد از یه مدت ترکش کنم.راستش بعد از اینکه از وسواس دست برداشتم دقتم روی اعمالم بیشتر شده که مبادا بعدش دچار شک بشم.به نظرم وسواس میتونه یه نعمت الهی باشه که اگه زیاده روی کنیم موجب رفتن به طرف شیطان و عدم علاقه نسبت به احکام الهی میشه.
مثل زود پز میمونه.اگه نری توش نپخته و خامی، اگه بری توش و زیادی بمونی میسوزی و دیگه قابل استفاده نیستی.اما اگه بدونی کی باید ازش بیای بیرون موفقی.
ان شاء الله که شما هم با ترک هرچه سریعترش به خدا نزدیک تر بشین.
ان شاء الله موفق باشین.[/]

ممنون از امیدی که بهم میدین
دقت زیادی هم باعث میشه تمام حواسمون سر ظاهر نماز بشه و باطن نماز و ایستادن در محضر الهی رو بهش دقت نکنیم . خوشبحال عربها :دی لا اقل تو تلفظ حروف دیگه مشکلی ندارن...فکر کنم یکی از دام های خوب شیطان هم همین تلفظه .
به هر حال امیدم به خدا و اهل بیت صلوات الله علیهم و دعای شما دوستان هست.

313;516318 نوشت:

منم یه مدت همینطور بودم.اگه بخواین خوب میشین.خواستن توانستن است.

من تاحالا حدودا دو سه بار به صورت دوره های کوتاه مدت چند هفته ای وسواس رو تجربه کردم.با موضوعات مختلف اعم از نماز و وضو و....
هر بار هم شکر خدا تونستم بعد از یه مدت ترکش کنم.راستش بعد از اینکه از وسواس دست برداشتم دقتم روی اعمالم بیشتر شده که مبادا بعدش دچار شک بشم.به نظرم وسواس میتونه یه نعمت الهی باشه که اگه زیاده روی کنیم موجب رفتن به طرف شیطان و عدم علاقه نسبت به احکام الهی میشه.
مثل زود پز میمونه.اگه نری توش نپخته و خامی، اگه بری توش و زیادی بمونی میسوزی و دیگه قابل استفاده نیستی.اما اگه بدونی کی باید ازش بیای بیرون موفقی.
ان شاء الله که شما هم با ترک هرچه سریعترش به خدا نزدیک تر بشین.
ان شاء الله موفق باشین.

به شدت بهتون توصیه میکنم ذکر لااله الا الله و استغفرالله رو به نیت برطرف شدن مشکل تکرار کنید

ضمن اینکه ریا باید تو نیتتون باشسه.وقتی نیست ...بی خیال هرجوری هستین بخونید...هرجور همیشه میخوندید و به هیچ چیز دیگه فک نکنید!

سلام

soalha;516202 نوشت:
خشک میکنم ولی بعد از شستن صورت بر اثر دست کشیدن موی سرم هم خیس میشه!!!

لازم نیست مسحتونو تا رستنگاه بکشید. کمی عقب تر از موهای خیس شده متوقفش کنید.

soalha;516205 نوشت:
موهام کوتاه باشه بهتره لا اقل اگه خیس بشه سریعتر میشه با سشوار خشکش کرد.

شما وسط وضو موهاتونو سشوار می کنید؟:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

میدونم ولی موهام خیلی بالاتر خیس میشه شایدم چشام خیس میبینه!
وسط وضو که سشوار نمیکشم وقتی ببینم خیسه به ناچار با سشوار خشک میکنم و از اول وضو میگیرم دیگه.

kobram;516607 نوشت:
سلام

لازم نیست مسحتونو تا رستنگاه بکشید. کمی عقب تر از موهای خیس شده متوقفش کنید.

شما وسط وضو موهاتونو سشوار می کنید؟:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:

soalha;517139 نوشت:
میدونم ولی موهام خیلی بالاتر خیس میشه شایدم چشام خیس میبینه!

یه بار که می خواید وضو بگیرید به یه نفر بگید کنارتون وایسه ازش بپرسید موهاتون خیسه یا نه
میدونید که ملاک خشک بودن اینه که اگر کسی دید بگه تمام تری مو ناشی از مسح شماس
بعد هم برای مسح یه مختصر تکان انگشت کافیه، از وسط سر تا جلو هم راه خیلی زیادیه، فکر نمی کنم خیس بشه. مگه اینکه سرتونو مستقیم بگیرید زیر شیر!

نقل قول:
خدا وسواس رو نصیب گرگ بیابون نکنه:ok:

دقیقا... منم وسواس دارم.. انواع اقسامشو.. یه موردی پیش میاد از این در میره بیرون ازدر دیگه یه مدل وسواس دیگه میاد..
آدم هی میخواد اهمیت نده یه فکر مثل خوره میفته به جون ادم که نکنه ال بشه بل بشه.. خدا رو شکر خیلی کمتر شده وسواسم. گاهی که میخوام طبق گفته مراجع عمل کنم با خودم میگم اگر گفته مرجع غلط بود چی . اون دنیا چی جواب بدم بگم چون مرجعم گفته بود؟با خودم میگم یعنی اون دنیا به ما نمیگن مگه ما گفتیم از مرجعت تقلید کن ؟
جوری میشه بعضی وقتها تشخیص نمیدم این افکارم درسته یا افکار وسواسیه.. آرزو میکنم کاش این بیماری رو نداشتم اصلا. خیلی اضطراب میاره.. افراد دیگه رو میبینم زندگی خیلی راحتی دارن بی دغدغه وضو میگیرن راحت نماز میخونن انقد دوست داشتم جاشون باشم Sad نمیدونم برا من ارثیه یا به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام افتاده مث از دس دادن باباییم .. Sad

خدا پدرتون رو رحمت کنه
منم فکر کنم ارثی بوده
ولی از وقتی مادرم رو از دست دادم تقریبا شروع شد
چون یادمه تو دانشگاه خیلی راحت وضو میگرفتم و وسط شلوغی نمازخونه دانشگاه هم راحت نمازم رو میخوندم ولی بعد از تجوید و اینکه فهمیدم باید نماز ظهر و عصر رو آروم و بقیه رو بلند خوند دقتم زیاد شد و ... رفته رفته توی مرداب غرق شدم!
ولی این سودایی که دوستمون گفتن هم شاید تاثیر داشته الان دارم داروی گیاهی میخورم
راجع به مراع هم با خودت این رو بگو که مراجع هر چی گفتن انگار امام زمان ع الله تعالی فرجه الشریف گفتن. دیگه امام زمان حرفشون سنده دیگه

از یکی بخواه نذاره تکرار کنی
تو پستهای قبلم دیدی که حتی اشکم در اومد ولی یه بار که تکرار نکنی کم کم بهتر میشی
کی داره کیو نصیحت میکنه!! رطب خورده را نیست منع رطب..
زیارت آل یس رو فراموش نکن رفیق

binammm;517241 نوشت:
دقیقا... منم وسواس دارم.. انواع اقسامشو.. یه موردی پیش میاد از این در میره بیرون ازدر دیگه یه مدل وسواس دیگه میاد..
آدم هی میخواد اهمیت نده یه فکر مثل خوره میفته به جون ادم که نکنه ال بشه بل بشه.. خدا رو شکر خیلی کمتر شده وسواسم. گاهی که میخوام طبق گفته مراجع عمل کنم با خودم میگم اگر گفته مرجع غلط بود چی . اون دنیا چی جواب بدم بگم چون مرجعم گفته بود؟با خودم میگم یعنی اون دنیا به ما نمیگن مگه ما گفتیم از مرجعت تقلید کن ؟
جوری میشه بعضی وقتها تشخیص نمیدم این افکارم درسته یا افکار وسواسیه.. آرزو میکنم کاش این بیماری رو نداشتم اصلا. خیلی اضطراب میاره.. افراد دیگه رو میبینم زندگی خیلی راحتی دارن بی دغدغه وضو میگیرن راحت نماز میخونن انقد دوست داشتم جاشون باشم Sad نمیدونم برا من ارثیه یا به خاطر اتفاقاتی که تو بچگی برام افتاده مث از دس دادن باباییم .. :(

مسئله اینه که شاید دفعه بعدی خشک نباشه
بستگی به اعصاب داره فکر کنم گاهی قاطی میکنم و دیگه درست بشو نیست گاهی هم دفعه اول وضو میگیرم
اتفاقا گاهی به پسر عمم و عموم که خونمونن میگم که بیان کنارم تا وضو بگیرم چون وقتی کسی کنارم باشه خیلی راحتتر وضو میگیرم.پسر عموم هم دمش گرم یهبار گیر داد که زیاد دست نکشم و نکشیدم (به زورا) و باعث شد که دیگه تعداد دفعات دست کشیدنم کمتر بشه...
باور کنین موقع وضو یه چیزی میندازم رو پام تا خیس نشه از بس آب میریزم و چون با کشیدن پا پشت پام و شلوارم هم زیاد خشک نمیشه پام سر همین یه چیزی میندازم رو پام تا پام خشک بموه واسه مسح پا!!

kobram;517185 نوشت:
یه بار که می خواید وضو بگیرید به یه نفر بگید کنارتون وایسه ازش بپرسید موهاتون خیسه یا نه
میدونید که ملاک خشک بودن اینه که اگر کسی دید بگه تمام تری مو ناشی از مسح شماس
بعد هم برای مسح یه مختصر تکان انگشت کافیه، از وسط سر تا جلو هم راه خیلی زیادیه، فکر نمی کنم خیس بشه. مگه اینکه سرتونو مستقیم بگیرید زیر شیر!

شما باید بیشتر از اینکه به فکر این قبیل مسایل باشید به فکر ماهیت نماز باشید اینو در نماز در نظر بگیرید که دارید با خالق مهربان خود صحبت مبکنید و نگذارید بعضی افکار که حتی ممکن است از جانب شیطان باشد این لذت را از شما بگیرد.
و من الله توفیق

نقل قول:

خدا پدرتون رو رحمت کنه
منم فکر کنم ارثی بوده
ولی از وقتی مادرم رو از دست دادم تقریبا شروع شد
چون یادمه تو دانشگاه خیلی راحت وضو میگرفتم و وسط شلوغی نمازخونه دانشگاه هم راحت نمازم رو میخوندم ولی بعد از تجوید و اینکه فهمیدم باید نماز ظهر و عصر رو آروم و بقیه رو بلند خوند دقتم زیاد شد و ... رفته رفته توی مرداب غرق شدم!
ولی این سودایی که دوستمون گفتن هم شاید تاثیر داشته الان دارم داروی گیاهی میخورم
راجع به مراع هم با خودت این رو بگو که مراجع هر چی گفتن انگار امام زمان ع الله تعالی فرجه الشریف گفتن. دیگه امام زمان حرفشون سنده دیگه

از یکی بخواه نذاره تکرار کنی
تو پستهای قبلم دیدی که حتی اشکم در اومد ولی یه بار که تکرار نکنی کم کم بهتر میشی
کی داره کیو نصیحت میکنه!! رطب خورده را نیست منع رطب..
زیارت آل یس رو فراموش نکن رفیق


ممنون خدا مادر شما رو هم رحمت کنه.. منم گاهی اشکم در اومده از دستم خودم عصبی شدم گاهی خیلی استرس میگرفتم اما از وقتی اهمیت نمیدم خدا رو شکر خیلی بهتر شدم. وقتی اهمیت میدم اولش کمه وسواسم.. بعد رفته رفته شدیدتر میشم باید از اول اهمیت ندم. اطرافیان من اطلاع چندانی ندارن از وسواسم. پیش هیچ دکتری هم نرفتم و بیشتر تو نت راجع بهش مطلب خوندم و خودم به این نتیجه رسیدم که رفتار درمانی بهترین راهه.

soalha;517272 نوشت:
مسئله اینه که شاید دفعه بعدی خشک نباشه
بستگی به اعصاب داره فکر کنم گاهی قاطی میکنم و دیگه درست بشو نیست گاهی هم دفعه اول وضو میگیرم
اتفاقا گاهی به پسر عمم و عموم که خونمونن میگم که بیان کنارم تا وضو بگیرم چون وقتی کسی کنارم باشه خیلی راحتتر وضو میگیرم.پسر عموم هم دمش گرم یهبار گیر داد که زیاد دست نکشم و نکشیدم (به زورا) و باعث شد که دیگه تعداد دفعات دست کشیدنم کمتر بشه...
باور کنین موقع وضو یه چیزی میندازم رو پام تا خیس نشه از بس آب میریزم و چون با کشیدن پا پشت پام و شلوارم هم زیاد خشک نمیشه پام سر همین یه چیزی میندازم رو پام تا پام خشک بموه واسه مسح پا!!

سلام دوست عزیز
تا اونجایی که من می دونم اصلا نیاز نیست که جای مسح خشک خشک باشه فقط باید اون مقدار آبی که دارین باهاش مسح می کشین بر آب جای مسحتون یا رطوبت اون غلبه کند.
بعدشم شما که می دونید وسواس کار شیطان است.پس هرچه به /ان فکر کنید راه شیطان را برای ورود به فکرتون باز تر کردید . به نظر من تنها راه برطرف کردن این مشکل اینه که اصا شما فکر کنین وسواس ندارین و انجام اعمالتونو از نو شرو کنین نه اینکه چند بار انجام بدید فقط سعی کنین آدم جدیدی بشین . و اول هر کاری هم اعوذ بالله من الشیطان رجیم بگویید و بر شیطان لعنت بفرستید.

موضوع قفل شده است