بنی امیه (خلافت امویان)

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بنی امیه (خلافت امویان)

«بنی امیه» یا «امویان» عنوان کلی طایفه ای از خاندان بزرگ قریش که از سال 41 هجری قمری تا 132 هـ ق، به مدت هزار ماه حدود 91 سال بر سراسر جهان اسلام حکومت کردند. نسب آنها به "امیه بن عبد شمس بن عبدمناف" برادرزاده "هاشم بن عبد مناف" می رسد. مرکز حکومت عربی محض آنها «شام» و پایه گذار حکومت آنها "معاویة بن ابی سفیان" بود. این دودمان از زمان ظهور اسلام با پیغمبر و عترت او و آل علی علیه السلام، دشمنی شدید داشتند و این دشمنی از زمان قبل از اسلام یعنی از خود امیه و فرزندانش «بنی امیه»، با هاشم و فرزندانش «بنی هاشم» که هردو عموزاده بودند
سابقه دیرینه داشته و بعد از اسلام همچنان بین دو خاندان بنی امیه و بنی هاشم، ادامه پیدا کرد و بعد از قتل عثمان (خلیفه سوم) که از این طایفه بود بار دیگر نزاع بین این دو خاندان را تحدید کرد. خلفای اموی اکثرا مردانی خوشگذران و دنیا طلب بودند و به تبع حکومت های فارس و روم، بساط تشریفات و تجملات و عیش و نوش ملوک و سلاطین در دربار آنها و فساد در دستگاه حکومتی آنها رایج بود و در امور مربوط به دین و دینداری و حتی رعایت ظواهر اسلام، بی توجه و بی اعتنا بودند و به همین سبب عامه مسلمین و مخصوصا زهاد آنها در حق این طایفه بدبین بودند.

آغاز حکومت امویان (بنی امیه)

اولین حاکم بنی امیه "معاویة بن ابی سفیان" است که بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام به بهانه خونخواهی عثمان، با آن حضرت، بیعت نکرد و مخالفت نمود و سران بنی امیه با خلافت آن حضرت، به مکه فرار کردند و چون معاویه از زمان خلیفه دوم (عمر) در ولایات شام حاکم بود و در فتوحاتی که در برخی از مناطق سرزمین شام شده بود امیر سپاه بود، لذا برای خود سپاهی حرفه ای و کارآمد داشت. از طرفی بعد از شکست سنگین جنگ جمل و شکست مخالفین، بنی امیه، راه نجات و کسب قدرت را در نزدیک شدن به معاویه (حاکم پرقدرت شام) دیدند. علی علیه السلام بعد از جنگ جمل، رهسپار شام شد تا معاویه را دفع کند. در «صفین» لشگر معاویه که برای جنگ با حضرت آمده بود، با لشگر علی علیه السلام روبرو شد و فرسایشی شدن این جنگ، اگر چه هدف معاویه و متحدان او نبود، اما به نفع او تمام شد زیرا در نتیجه «حکمیت» که با حلیه گری انجام گرفت و فتنه ها و اختلافاتی که بوجود آمد معاویه فرصت پیدا کرد و به تجدید نیرو و تقویت موضع خود پرداخت و مدتی بعد که علی علیه السلام، به شهادت رسید و صلحی که امام مجتبی علیه السلام بنابر مصلحت اسلام، با معاویه کرد معاویه رسما خلافت خود را در شوال سال 40 هجری قمری در بیت المقدس اعلام و خود را امیرالمومنین خواند و حکومتش از سال 61 هجری قمری آغاز و مدت 20 سال ادامه داشت.

حکام بنی امیه بعد از معاویه
1- یزیدبن معاویه: از خبیث ترین مردان تاریخ که حکومتش از سال 60 هـ ق شروع شد.
2- معاویة بن یزید: (معاویه دوم)! آغاز حکومتش ربیع الاول سال 64 هـ ق که فقط چند ماه بود.
3- مروان بن حکم: (مروان اول)! آغاز حکومتش، ذوالقعده سال 64 هـ ق.
4- عبدالملک بن مروان: آغاز حکومتش، رمضان سال 65 هـ ق که مدت 20 سال حکومت کرد.
5- ولیدبن عبدالملک: (ولید اول) حکومتش شوال سال 86 هجری قمری.
6- سلیمان بن عبدالملک: آغاز حکومتش جمادی الثانی سال 96 هجری قمری.
7- عمربن عبدالعزیز: آغاز حکومتش ماه صفر سال 99 هجری قمری. او تنها خلیفه اموی است که با «علویان» مدارا کرد، فدک را به «بنی فاطمه» برگرداند، سب و لعن علی علیه السلام را که به دستور معاویه بن ابی سفیان، و از زمان او شیوع داشت، ممنوع کرد و بسیاری از مالیات های ناروا را ملغی نمود و اصلاحات دیگری که در جای خود خواهد آمد ولی مدت خلافتش 2 سال بیشتر نبود.
8- یزیدبن عبدالملک: (یزید دوم). آغاز حکومتش، ماه رجب سال 101 هـ ق.
9- هشام بن عبدالملک: آغاز حکومتش شعبان سال 105 هجری قمری، او نیز مدت 20 سال حکومت کرد.
10- ولید بن یزید دوم: (ولید دوم). آغاز حکومتش، ربیع الثانی سال 125 هجری قمری.
11- یزیدبن ولید: (یزید ناقص، یزید سوم). آغاز حکومتش رجب سال 126 هجری قمری که فقط 6 ماه حکومت کرد.
12- ابراهیم بن ولید اول: آغاز حکومتش ذوالحجه سال 126 هجری قمری.
13- مروان بن محمدبن مروان: (مروان دوم که به مروان حمار معروف بود). حکومتش از ماه صفر سال 127 هجری قمری شروع و تا سال 132 هـ ق، که بطور کلی، حکومت بنی امیه با تبلیغ «دعاة» بنی عباس و «سعی» ابومسلم خراسانی منقرض شد و او به قتل رسید و سرش برای اولین خلیفه از عباسیان، فرستاده شد و با کشته شدن او حکومت موروثی بنی امیه با دو گروه از آنها بنام سفیانی (3 نفر) و مروانی (11 نفر) منقرض شد. بنی عباس شمار بسیار زیادی از بنی امیه را کشته و مردگان بیست ساله آنها را از گور بیرون کشیدند و بر آنها تازیانه زدند.

کارنامه بنی امیه
از اولین افراد بنی امیه مانند ابوسفیان، هند همسر ابوسفیان، معاویه، یزید و ... تا آخر آنها. تا آخرین نفر از این خاندان در هیچ زمانی از هیچ دشمنی و جنایت و خیانتی فروگذار نکرده و هرگونه ظلم و جوری را نسبت به اسلام و پیامبر و خاندان پیامبر انجام دادند (تنها عمربن عبدالعزیز مستثنی شده) از جمله:
1- حضرت حمزه، عموی پیغمبر را شهید و او را مثله کردند.
2- شیعیان مخلص علی علیه السلام را همچون حجربن عدی و مالک اشتر و عمروبن حمق را به شهادت رساندند.
3- شهادت حسین بن علی علیه السلام و یاران با وفای او، بدست خبیث ترین مرد تاریخ از این طایفه است.
4- کعبه را خراب و مسجد الحرام را منهدم کردند و مدینه را قتل عام نمودند.
5- سرزمین فدک را به نفع خود غصب کردند و بیت المال را در بین خود تقسیم می نمودند و از آن قصرهایی برای خود ساختند.
6- اوقات نماز را تغییر داده، شراب خورده و مست بالای منبر پیغمبر می رفتند و مست نماز می خواندند.
7- حرام هایی را حلال کرده و سنت پیغمبر خدا را تغییر دادند.
8- کشتن چندین هزار نفر به جرم تشیع و خشونت عمال آنها مخصوصا زیادبن ابیه، عبیدالله بن زیاد و حجاج بن یوسف نسبت به مسلمین و شیعیان عراق.
9- کشتن بسیاری از سادات بنی هاشم، بنی فاطمه و فرزندان امام حسن و امام حسین علیهم السلام، تا آنجا که ننگ تاریخ شدند.

بنی امیه در قرآن و احادیث
برخی از آیات قرآن کریم بر بنی امیه تطبیق داده شده است از جمله:
1- آیه 60 از سوره اسراء که «شجره ملعونه» در این آیه تعبیر به بنی امیه است.
2- مدت حکومت هزار ماه بنی امیه را برخی بر آیه «لیلة القدر خیر من الف شهر» (سوره قدر) تاویل کرده اند و هزار ماه، پیمان مدت سلطنت آنهاست.
3- از نظر شیعه امامیه در برخی منابع کفر بنی امیه، به علت جلوگیری آنها از نشر فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام و سب و لعن حضرت، تایید شده است (اگر چه عمربن عبدالعزیز را استثنا کرده اند).
4- از حضرت رسول روایت شده که فرمود: نخستین کسی که سنت مرا دگرگون کند، مردی از بنی امیه است (کنزالعمال).
5- امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبه 93 نهج البلاغه، درباره بنی امیه بطور تفصیل سخن گفته است.
6- در زیارت عاشورا، آل ابوسفیان و معاویه و یزید و ... مورد لعن خداوند قرار گرفته اند.
7- نقل دیگری از امام باقر علیه السلام در لعن کردن آنها در زیارت (شیخ طوسی/775).

در بعضی روایت ها بسیاری از وقایع اواخر دوره بنی امیه و نشانه هایی از زوال آنهاست.


منبع

با تشکر فراوان از نیاش سبز برای این پست خواندنی:Kaf:
بنده نیز یک نکته به فرموده های شما اضافه می کنم و آن اینکه، برخی از مورخین معتقدند ،آغاز بنی امیه با سرکار آمدن عثمان بن عفان در سال 23 هجری و پس از مرگ خلیفه دوم است. البته این سخن خالی از حقیقت هم نیست. چرا که او علی رغم تعهدی که در شواری شش نفره داد، که بنی امیه را بر گرده مردم سوار نکند، متاسفانه با بذل و بخشش اموال عمومی به مردم، به گونه ای که امام علی آنرا تشبیه به خوردن علفهای بهاری بوسیله شتر گرسنه کرده است، مقدمات خلافا امویان را رقم زد. او بسیاری از امویان را برسرکار گماشت که با مخالفت عمومی مواجه شد و سرانجام هم به دلایلی که این دلیل هم از جمله همان دلایل بود، به قتل رسید. البته پیش از عثمان ، عمر بن خطاب یزید بن ابوسفیان و بعد معاویه بن ابوسفیان را به حکومت شام گماشت که آغازی شد بر حکومت این خاندان در شام. با تبدیل شدن شام به پایگاهی اموی، و معرفی امویان خویشتن را به مثابه اقوام نزدیک پیامبر، مشروعیت ایشان رد میان شامیان امضاء شد و بعدها چنان قدرتمند شدند که توانستند در جنگ بزرگی مانند صفین لشکری صد هزار نفری بیارایند.

نیایش سبز;120160 نوشت:
اولین حاکم بنی امیه "معاویة بن ابی سفیان" است که بعد از کشته شدن عثمان (خلیفه سوم) و خلافت امیرالمومنین علی علیه السلام به بهانه خونخواهی عثمان، با آن حضرت، بیعت نکرد



سلام به همه دوستان
باتشکر از برادر عزيزمان جناب نيايش سبز و استاد عزيزمان جناب کاوهلازم به ذکر است که خود عثمان از طرف پدر ومادر از امويان بوده است ،اگر چه استاد کاوههم فرمودند که دست بني اميه را باز گذاشت ولي خود ش هم از بني اميه بود به اين ترتيب اولين خليفه اموي عثمان است
عثمان بن عفان، سومين خليفه راشدين، در سال ششم عامل الفيل، در مكه معظمه ديده به جهان گشود و پدر و مادرش هر دو از بني اميه و تنها از سوي جده مادري اش هاشمي بود.
وي، پس از انتخاب شدن به مقام خلافت اسلامي، دست بني اميه را كه در دشمني با پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و مسلمانان، سابقه ديرينه داشتند، در مناسب مهم و پست هاي كليدي مملكت پهناور اسلامي باز گذاشت و افرادي چون مروان بن حكم، معاوية بن ابي سفيان، سعيد بن عاص، وليد بن عقبه، عبدالله بن سعد بن ابي سرح و غيره را كه شايستگي زمام داري و حكمراني نداشته و صرفاً به خاطر فاميلي و تشكيل باند قدرت در اطرافش گرد آمده بودند، بر مسلمانان مناطق مختلف عالم اسلام تحميل نمود و به آنان مقام حكومت و فرماندهي واگذار كرد و آنان نيز با برخورداري از پشتيباني هاي آشكار و پنهان عثمان و دستگاه خلافت، شيوه چپاول گري و ستم كاري در پيش گرفته و موجبات ناخرسندي مردم را فراهم كردند.
مسلمانان دلسوز كه از خلاف كاري هاي عاملان عثمان به وي شكايت مي بردند، مورد بازخواست و آزار و اذيت قرار مي گرفتند و حتي برخي از صحابه معروف پيامبر صلی الله علیه و آله مانند ابوذر غفاري و عمار ياسر در اين باره متحمل آزار ها و اذيت هاي فراوان روحي و جسمي شدند.
سرانجام كاسه صبر مسلمانان، لبريز شد و براي اتمام حجت با خليفه وقت، از شهرهاي مختلف اسلامي به سوي مدينه منوره رهسپار شده و اقدام به تحصن نموده تا از اين راه، خليفه و عاملان وي را از كردار غير اسلامي و غير انساني باز دارند وليكن چون با دسيسه هاي پنهان و فريب كاري هاي آشكار آنان روبرو گرديدند، به تنگ آمده و اقدام به محاصره خانه او نمودند و قريب به دو ماه، خانه اش را در محاصره خويش گرفتند.
ولي چون به خواسته خود مبني بر استعفاي عثمان از خلافت نرسيده و عثمان بر ادامه خلافت پا فشاري مي نمود و اطرافيان او به ويژه برخي از افراد طائفه بني اميه نسبت به اعتراضات مردمي، بددهني كرده و با آنان مشاجره و حتي مقاتله مي كردند، تعدادي از معترضين در شب هجدهم ذي الحجه وارد قصر عثمان شده و وي را ناباورانه به قتل آوردند و در اين ميان يكي از انگشتان دست همسرش نائله بنت فرافصه، قطع گرديد.
بيشتر معترضان و يورش آوران به خانه عثمان، از اهالي مصر بوده و پس از قتل او، مانع دفنش گرديدند. اما با وساطت اميرمؤمنان علي بن ابي طالب علیه السلام، بدنش را در حَش كوكب، كه در جوار گورستان يهوديان و پشت قبرستان بقيع بود دفن نمودند.(1)
پی نوشت
1- نك: الفتوح ابن اعثم كوفي، از ص 277 تا 286؛ تاريخ ابن خلدون، ج 1 ، ص 539 تا 573؛ انساب الاشراف "ترجمه اميرالمؤمنين" احمد بن يحيي بلاذري، ص 115؛ الاستيعاب يوسف بن عبدالله، ج 3، ص 1044؛ مسارالشيعه شيخ مفيد، ص 21؛ بحارالانوار علامه مجلسي ج 13، ص 493.

موضوع قفل شده است