جمع بندی آیا ازدواج موقت یک قانون صحیح است؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ازدواج موقت یک قانون صحیح است؟

باسمه تعالی
با سلام و عرض ادب خدمت شما بزرگواران یک مسئله هست که مدتی ذهن من و به خودش مشغول کرده ، با خودم گفتم اینجا مطرح کنم تا شاید به کمک شما اساتید به جوابم برسم
پیش از ایراد عرایضم باید به خدمتتون برسونم که من اطلاعات دینی زیادی ندارم پس اگر صحبت هایم نپخته و نسنجیده و اشتباه بود ، بزارید به حساب نپختگیم و خدای نکرده قصدم اهانت نیست ، من دین اسلام رو به طور کلی پیش خودم اینجور معنی کردم : هرچیزی باعث ازار اذیت و اسیب زدن به خود و دیگران میشه جایز نیست و خشنود کردن و کمک به دیگران(از راه صحیح) بسار پسندیده است و در یک کلام دینه اسلام یعنی انسانیت. و اما در این دین(فرقه شیعه) ما قانونی داریم به اسم ازدواج موقت که این قانون به عقل ناقص من در تضاد با انسانیته به دلایل ذیل :
اول ازدواج موقت رو تعریف میکنم (از دید خودم) : ما با یک زن (کسی که شرایط ازدواج موقت را داراست) وارد رابطه میشیم به این دلیل که موقعیت ازدواج دائم هنوز فراهم نیست و در این مدت ما می خوایم از راه شرعی اقدام به برطرف کردن نیاز جنسی و عاطفیمون کنیم و در مقابل نیاز عاطفی و جنسی و گاها مالی یک نفر رو تامین کنیم .
خوب این مسئله از دید من با چند مشکل و شاید سوال جدی روبروست
اول اینکه با توجه به ذات ما ادم ها در این جور ارتباط ها وابستگی و شاید علاقه ایجاد میشه و پس از پایان این رابطه زن به احساس پوچی ، بی ارزشی میرسه چون مرد شخص اصلی زندگی رو پیدا میکنه و با اون خانوم رابطه رو تموم میکنه (ادامه دادنشم جایز نیست) و واقعا زن از نظر روحی ضربه سنگینی میخوره و شاید جدایی به این راحتی ها براش امکان پذیر نباشه (و با توجه به شرایط خیلی ها تبدیل کردن این ازدواج به دائم ممکن نیست و قانون شرعی باید در رابطه با همه شرایط صحیح جواب دهد)
دوم اینکه شرع مقدس محدودیتی برای کسانی که ازدواج دائم کردند نذاشته یعنی یک شخص متاهل هم میتونه بدون آگاهی همسر فعلیش اقدام به ازدواج موقت کنه ، آیا این کار با انسانیت و معرفت در تضاد نیست؟
سوم من(من نوعی منظورم هست) مثل خیلی از مرد های این مرز و بوم دلم میخواد همسری پاک دامن و عفیف و رک بگم کسی که تجربه ارتباطی رو نداشته به همسری انتخاب کنم و احتمالا کسی که در این جامعه خودش رو حفظ کرده دوست داره همسری مثل خودش نصیبش شه ، آیا من با انجام ازدواج موقت فارغ از مسائل پیشین که عرض کردم خدمتتون خیانت و بی معرفتی در حق همسر آیندم نکردم؟ و طبق عدالت خدا من چنین همسری نصیبم میشه ؟ درسته شرع میگه اشکال نداره اما این موضوع واقعا از نظر انسانی صحیح هست؟
ممنون میشم منو با جواب های منطقیتون راهنمایی بفرمایید تا این تناقض در ذهن من حل و فصل بشه ، و میدونم این کار محاسنی نیز داره اما توقع من از یک قانون شرعی اینه که بدون اشکال و خطا باشه

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
برای رسیدن به جواب سوالهایتان مقدمه ای مهم را خدمتتان تقدیم می کنم:
مقدمه
بي ترديد اسلام كه يك مكتب انسان سازي است و براي همه شؤونات فردي و اجتماعي انسان، طرح و برنامه دارد، مي بايست به يكي از مهم ترين جنبه هاي روحي و رواني انسان يعني غريزه جنسي او نيز توجه داشته باشد و او را به حال خود وانگذارد. مضاف بر اين كه هم فرد و هم جامعه نيازمند آرامش و امنيت است و بدين جهت اسلام با هرگونه مساله اي كه نظم و آرامش و امنيت فرد و خانواده و اجتماع را بر هم زند و به خطر بيندازد مخالف است.
در جامعه افراد متعددي اعم از زن و مرد داريم كه به هر دليلي يا نمي توانند ازدواج دائم كنند و يا مرداني هستند كه نيازشان و غريزه جنسي آنها با ازدواج دائم مرتفع نمي شود اينجا تكليف چيست؟ آيا مي بايست مردم را به اجبار محدود و وادار به رياضت و رهبانيت كرد؟ آيا بايد آزادي مطلق داد و كمونيسم جنسي يعني اينكه هر كس با هر فردي خواسته بدون هيچ محدوديتي به اجبار محدود و رابطه جنسي برقرار كرد رواج داد؟ آيا مي شود گفت اسلام هيچ برنامه و طرحي ندارد و مردم را به حال خود رها كرده است؟ مسلم است كه در اين زمينه اسلام بهترين گزينه را انتخاب كرده كه هم عقل و هم وجدان آن را تأييد مي كند. بدين خاطر يكي از قوانين ارزشمند و درخشان از ديدگاه اسلام ، مساله ازدواج موقت يا صيغه است. بي ترديد حكمت و هدف اصلي تشريع و جواز ازدواج موقت در اسلام عبارت است از: ايجاد ارتباط و رابطه صحيح و مشروع با جنس مخالف، پاسخ مناسب و مجاز به ارضاء صحيح اميال جنسي و غريزه شهواني انسان، جلوگيري از تباهي و بي بندوباري و هرزه گري افراد جامعه و اجتماع و حفظ نظام مقدس خانواده. دين مقدس اسلام براي اينكه بتواند اين هدف عالي خود را به نحو صحيح و كامل و مناسب دنبال كند تا از آن تخطي و سوء استفاده نشود و جلوي افراط و تفريط ها و عوارض و تبعات ناصحيح آن را بگيرد، يك سري شرايط و راهكارها و سازوكارهاي مناسبي را به همراه آن ارائه نموده است.
ما در اينجا به طور خلاصه از يك حوزه و عرصه مهم يعني جنبه اخلاقي و تربيتي به اين مساله مي پردازيم تا در ضمن آن حكمت صيغه بيشتر و بهتر تبيين شود.
از جنبه تربيتي و اخلاقي ازدواج موقت داراي آداب خاصي است.
اسلام به دور از هرگونه تعصبات شخصي و سليقه اي آئين و رسوم جاهلي به قضيه نگاه كرده و اين مساله را براي مردان و زنان با حفظ شرايط آن جايز و پسنديده دانسته كه چه بسا در برخي اوقات و شرائط خاص آن را به عنوان بهترين گزينه و شيوه معرفي و تشويق كرده است مانند جايي كه غريزه جنسي فشار روحي زيادي آورده به گونه اي كه اگر مبادرت به اين طريق حلال نورزد به حرام و گناه بزرگتري خواهد افتاد. مسلم است در چنين مواقعي كه اسلام حتي به هيچ صورتي راضي به انجام گناهاني به ظاهر كوچك (همچون نگاه ها و چشم چراني هاي حرام) نيست چگونه راضي به مهالك و خطرهاي بزرگتري چون زنا و لواط و استمناء و... بشود. از اين رو اسلام عقلاني ترين طريق و شيوه را كه ازدواج موقت است پيشنهاد مي كند البته در صورت فراهم شدن امكانات و نبودن موانع بزرگ كه باز در اينجا اسلام بي برنامه نبوده و راه هاي مقطعي ديگري چون ورزش و روزه و ديگر رياضت هاي شرعي را پيشنهاد مي كند.
خداوند متعال در قرآن كريم جواز ازدواج موقت را اينگونه بيان مي كند: فما استمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اجورهن فريضة و لا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة...(1) و زناني را كه متعه (ازدواج موقت) مي كنيد واجب است مهر آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده ايد. اين آيه طبق صريح روايات براي جواز متعه نازل شده است.(2)
امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ كه بيش از ائمه ديگر (بعد از حرام كردن صيغه موقت توسط خليفه دوم) در احياء و زنده نگهداشتن اين سنت حسنه نقش داشت در مورد اهميت و فايده متعه مي فرمايد: «اگر عمر بن الخطاب (خليفه دوم) متعه را حرام نمي كرد هيچ مؤمني زنا نمي كرد مگر اشقياء از آنها)».(3)
حاصل آنكه حكمت و هدف اصلي از تشريع چنين حكمي (جواز متعه) در اسلام، ارضاء و تسكين صحيح و مناسب اميال جنسي و شهواني انسان هاست چرا كه در هر جامعه اي افرادي زندگي مي كنند كه نياز شديد به دفع شهوت جنسي و آرامش روحي و رواني دارند و اسلامي كه جامع و كامل است بايد براي اين قبيل افراد برنامه داشته باشد تا اينكه آنها به حال خود رها نشوند و جامعه به فساد و تباهي كشانده نشود.
در بحث ازدواج موقت مهم این است که در روابط مشروع زن و مرد راه اولی و اصلی ازدواج دائم است و راه ثانویه و بدل و جایگزین (در صورت بودن موانع برای راه اصلی یعنی ازدواج دائم) ازدواج موقت است آن هم با یک سری شرط و شروط که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت. بنا بر این این گونه نیست که ازدواج موقت یک توصیه و یک شاهراه زندگی باشد بلکه راه جایگزینی است برای ازدواج دائم که آسیب های فزاینده سرکوب غریزه جنسی و یا افسار کسیختگی جنسی را مرتفع می سازد.
خدای تعالی که خالق انسان است و نیازهای او را بهتر از هر کسی عالم است می داند که انسان غریزه جنسی دارد که باید از راه صحیح ارضاء شود و الا این آتش درون که می تواند کانون زندگی را گرم کند اگر سرکوب شود و یا به طوفان هوس سپرده شود خرمن عمر انسان را خواهد سوزاند از این رو ازدواج دائم را به عنوان راه صحیح و اصلی برای در مسیر قرار گرفتن غریزه معرفی فرمود و خدا بهتر از همه عالم است که این قاعده کلی (ازدواج دائم) یک سری استثناءات و اقتضاءاتی نیز دارد که آن موارد غیر قاعده مند را نیز تحت یک قاعده ای جدید با مصالح زیاد به نام ازدواج موقت تعریف کرد و برای آن شرایط و قواعدی گذاشت که در مورد این موارد استثناء ، بی قاونی و هرزگی رخ ندهد.
اما مشکل و سوال از آنجا رخ می دهد که کسی فکر کند یا بخواهد این قانون جایگزین و ثانویه را به عنوان شاهراه معرفی کند و آن را در جامعه اسلامی یک سنت بی حد و حصر بر شمارد این جاست که سوالاتی از قبیل سوالات شمای کاربر پیش خواهد آمد. و قاطع می توانم بگویم تمام سوالات و شبهات و انکار ها و حتی تحدید ها از این ناشی می شود که شرایط ازدواج موقت و حد و حصر ها و حتی حکمت های آن نادیده گرفته شده و آن را بی حد و حصر بدانیم.
در ابواب فقهی ما که درباره ازدواج موقت بحث شده بابی هم به عنوان کراهت ها و حدود آن مطرح شده است:
مرحوم كليني در كتاب كافي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل مي نمايد كه حضرت به برخي از پيروان مي نويسند كه «لاتلحّوا علي المتعه فانّما عليكم اقامة السُّنة» از اصرار ورزيدن بر متعه بپرهيزيد كه بر شماست اقامه سنت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه ازدواج دائم است را بر پاي داريد. و بعد از تأكيد بر عدم تحريص در آن مي فرمايد: «فلا تشغلوا بها عن فرشكم و حرائركم فيكفرن و يبران و يدعون علي الآمر بذلك و يلعنون. با پرداختن به متعه از همسران خويش غافل نشويد تا آنان از دين خدا روي گردانند و از دوستي ما منصرف شوند و بر پايه گذار اين امر (متعه) متعرض شوند و بر ما نفرين كنند».(4)
اين كلام كاملاً اشعار دارد به اينكه بي توجهي بعضي از مسلمين و سوء استفاده از آن و دامن زدن بدون توجه به ساير احكام و شرايط، امام را بر آن مي دارد كه حد و مرزها را تبيين نمايد و تألّم خود را از رفتار بعضي از افراد به نام اسلام، اعلام دارد.
در روايات ديگر امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «دعوها اما يستحيي احدكم ان يري في موضع العورة فيحمل ذلك علي صالحي اخوانه و اصحابه. رها كنيد متعه را، آيا حيا نمي كنيد و خجالت نمي كشيد؟ يكي از شما اگر او را در جايي ببينند كه قبيح است يك مسلمان را در آن حال بيابند و از اين رفتار نسبت به همه‌ انسان هاي صالح از برادران ايماني و دوستانشان بدبين و مظنون شوند؟».(5)
دسته ديگري از روايات هستند كه نسبت به شرايط متعه، جايگاه آن و خاص بودن حكم آن مي باشد مثلاً علي بن يقطين مي گويد از امام هفتم، موسي بن جعفر عليهما السلام سؤال كردم از متعه «فقال: ما انت و ذاك و قد اغناك الله عنها. تو را با متعه چكار است و حال آنكه خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است».(6) در روايت ديگر امام ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: «هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج. متعه حلال مباح مطلق است براي كسي كه خدا او را به واسطه ازدواج بي نياز نساخته است».(7)
استاد شهيد مطهري هم با توجه به اين روايت مي فرمايند: «آنجا كه ائمه اطهار مردان زن دار را از اين كار منع كرده اند به اعتبار حكمت اوّلي اين قانون است، خواسته اند بگويند اين قانون براي مرداني كه احتياجي ندارند وضع نشده است، بلكه اين كار براي كسي رواست كه خداوند او را با داشتن همسري از اين كار بي نياز نكرده است. و اما كسي كه داراي همسر است، فقط هنگامي مي تواند دست به اين كار بزند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد».(8)
لازمه اين عبارات اين است كه اگر «متعه» موجباتي را براي به فساد و بيراهه كشاندن زنان دارد، يا سبب آبروريزي و يا عاملي براي ننگ و عار و اتهام به فعل حرام شود، يا شخصيت و شرافت انسان را زير سوال برد، يا موجب سردي روابط انسان با همسرش شود، ازدواج موقت ممنوع خواهد بود.
همانگونه كه شيخ حرعاملي هم بابي با عنوان «مكروهات متعه» آورده و اموري را بيان مي كند كه از آن جمله اين است كه: «كراهية التمتع ان كان ذلك يسبب فتنة اوشنعة‌» ... اگر متعه موجب فتنه يا آبروريزي و فضاحت گردد، يا اگر او داراي همسر است و نيازي به متعه ندارد، اين عمل مكروه است، در بسياري از روايات هم منع شده مرد متزوّج سراغ متعه رود.(9)
همان گونه که در روایات هم به آن اشاره شد ازدواج موقت به عنوان راه درمان استثناءات قانون کلی ازدواج است و عمومیت نداشته و استفاده از آن برای عموم مسلمانان که معلول به یکی از علت های ذکر شده نیستند شایسته نیست
برای این که این مساله به ذهن نزدیک تر شود یک مثال دم دستی و ساده می زنم که البته در حد یک مثال است: انسان برای فرو نشاندن عطش تشنگی خود آب گوارا می نوشد این یک قاعده کلی است اما همین انسان اگر مریض شد و بدنش به بیماری حساس شد پزشک سفارش می کند به جای آب سرد و گوارا آب جوشیده ولرم بخورد این نسخه جایگزین برای افرادی است که از قاعده کلی انسان های سالم به عللی مستثنی شدند اما این کار نمی تواند یک سنت فراگیر تلقی شود چرا که راه جایگزین برای یک عده است نه همگانی.
از همین مقدمه وارد جواب سوال های شما کاربر گرامی می شوم:

پاورقی:

1. نساء : 24.
2. ر. ک: شيخ طوسي، تهذيب الاحکام، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج7، ص250. استبصار، دارالکتب الاسلاميه، ج3، ص141. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج5، ص448.
3. حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409ق، ج21، ص11. کافي، همان، ج5، ص448.
4. وسايل الشيعه، همان، باب 5، از ابواب متعه، ح4. کليني، محمد بن يعقوب، فروع کافي، ج5، ص452.
5. وسايل الشيعه، همان، ح3.
6. همان، ح1 و 2.
7. همان.
8. مطهرى، مرتضي، مجموعه آثار، ج19، ص83.
9. موسوعة الفقه، ج65، ص251.

ihope;824547 نوشت:
اول ازدواج موقت رو تعریف میکنم (از دید خودم) : ما با یک زن (کسی که شرایط ازدواج موقت را داراست) وارد رابطه میشیم به این دلیل که موقعیت ازدواج دائم هنوز فراهم نیست و در این مدت ما می خوایم از راه شرعی اقدام به برطرف کردن نیاز جنسی و عاطفیمون کنیم و در مقابل نیاز عاطفی و جنسی و گاها مالی یک نفر رو تامین کنیم .

همانطور که در پست قبلی عرض کردیم ازدواج موقت یک راه برای استثناءات ازدواج است افرادی که در طیف ازدواج دائم برای برطرف کردن غریزه جنسی شان قرار نمی گیرند خداوند قواعد و قوانینی قرار داده است که از راه شرعی به نام ازدواج موقت این نیازها را برطرف کنند.

ihope;824547 نوشت:
اول اینکه با توجه به ذات ما ادم ها در این جور ارتباط ها وابستگی و شاید علاقه ایجاد میشه و پس از پایان این رابطه زن به احساس پوچی ، بی ارزشی میرسه چون مرد شخص اصلی زندگی رو پیدا میکنه و با اون خانوم رابطه رو تموم میکنه (ادامه دادنشم جایز نیست) و واقعا زن از نظر روحی ضربه سنگینی میخوره و شاید جدایی به این راحتی ها براش امکان پذیر نباشه (و با توجه به شرایط خیلی ها تبدیل کردن این ازدواج به دائم ممکن نیست و قانون شرعی باید در رابطه با همه شرایط صحیح جواب دهد)

خب به نظر می رسد که با مقدمه ای که عرض کردم این سوال جواب داده شده باشد.
توضیح بیشتر این که : چه کسانی وارد این رابطه شرعی می شوند؟ کسانی که به هر دلیل جزو استثناءات ازدواج دائم بوده اند این افراد بدون شک دارای شرایط ویژه ای هستند که تعلقات و علایقشان با شرایطشان سازگار است به عبارت دیگر زنی که به دلیل طلاق گرفتن و نداشتن شرایط برای ازدواج دائم از نظر غریزه جنسی در تنگنا قرار گرفته است جه باید بکند؟ ازدواج دائم که برایش محقق نخواهد شد، گناه هم که نباید بکند، غریزه جنسی چیزی نیست که بشود آن را سرکوب کرد پس بهترین راه برای او پیروی از قانون شرعی ازدواج موقت است. در این بین برای این فرد مهم رفع این نیاز است و مطمئناً این فرد که در این سیستم قرار می گیرد علایق خود را با این شرایط وفق می دهد و به عبارت دیگر این داروی شرعی که خدا برای افراد تجویز کرده است او را از خطر بزرگ گناه و سرخوردگی نجات می دهد بدون شک از نظر طبیعی یک ملزوماتی هم به همراه خواهد داشت که افراد باید با علم به آن وارد این سیستم شرعی بشوند. که با این نگاه آن آسیب هایی که شما تعریف کردید به حد اقل خواهد رسید و در کنار خیر کثیری که در آن هست اصلا به حساب نمی آید. این عوارض و عواقب حد اقلی در هر کار مادی مطرح است که از آن به دار تزاحم بودن عالم تعبیر می شود.

ihope;824547 نوشت:
دوم اینکه شرع مقدس محدودیتی برای کسانی که ازدواج دائم کردند نذاشته یعنی یک شخص متاهل هم میتونه بدون آگاهی همسر فعلیش اقدام به ازدواج موقت کنه ، آیا این کار با انسانیت و معرفت در تضاد نیست؟

به این سوال شما نیز در ضمن مقدمه جواب گفته شد عرض کردیم که طراحی ازدواج موقت به عنوان یک مکمل برای استثناءات طرح عظیم ازدواج دائم است نه این که راهی برای هوسرانی بی حد و حصر انسان ها باشد دوباره حدیث قبلی را یاد آور می شویم:
مرحوم كليني در كتاب كافي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل مي نمايد كه حضرت به برخي از پيروان مي نويسند كه «لاتلحّوا علي المتعه فانّما عليكم اقامة السُّنة» از اصرار ورزيدن بر متعه بپرهيزيد كه بر شماست اقامه سنت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه ازدواج دائم است را بر پاي داريد. و بعد از تأكيد بر عدم تحريص در آن مي فرمايد: «فلا تشغلوا بها عن فرشكم و حرائركم فيكفرن و يبران و يدعون علي الآمر بذلك و يلعنون. با پرداختن به متعه از همسران خويش غافل نشويد تا آنان از دين خدا روي گردانند و از دوستي ما منصرف شوند و بر پايه گذار اين امر (متعه) متعرض شوند و بر ما نفرين كنند»
اسلام بر ازدواج دائم تاکید فراوانی دارد و از ازدواج موقت به عنوان راه درمانی تعبیر می کند حتی برای این که زن های بی سرپرست و مطلقه و آنهایی که به مشکل برخورده اند در این طرح قرار گیرند ازدواج دائم را تا چهار زن اجازه داده است تا آسیب هایی که احتمالا در آن راه درمانی می تواند باشد به حد اقل برسد.

ihope;824547 نوشت:
سوم من(من نوعی منظورم هست) مثل خیلی از مرد های این مرز و بوم دلم میخواد همسری پاک دامن و عفیف و رک بگم کسی که تجربه ارتباطی رو نداشته به همسری انتخاب کنم و احتمالا کسی که در این جامعه خودش رو حفظ کرده دوست داره همسری مثل خودش نصیبش شه ، آیا من با انجام ازدواج موقت فارغ از مسائل پیشین که عرض کردم خدمتتون خیانت و بی معرفتی در حق همسر آیندم نکردم؟ و طبق عدالت خدا من چنین همسری نصیبم میشه ؟ درسته شرع میگه اشکال نداره اما این موضوع واقعا از نظر انسانی صحیح هست؟

این سوال نیز در مقدمه جواب داده شد که محصول این تفکر است که ازدواج موقت بی حد و حصر است در صورتی که اسلام محدوده ای برای آن قرار داده است و قواعدی را در این بین گذاشته که از بی بندو باری جلوگیری شود مثلا برای ازدواج دختر باکره حتی به صورت موقت اذن ولی شرط است آیا پدری اجازه می دهد دخترش عقد موقت کند؟ و از آن طرف برای مرد ها شرط عدم توانایی بر ازدواج گذاشته است و این که فرد در معرض گناه قرار گرقته باشد. در این صورت آیا ازدواج مخالف با طبیعت انسانی است ؟ شخصی که دو راه دارد یکی این که گناه جنسی کند و یا این که ازدواج موقت کند کدام راه را شما پیشنهاد می کنید ؟ حالت سومی هم در بین نباشد. اگر جوانی بینی و بین الله برای فرار از گناه ازدواج موقت کرد آیا قابل تحسین نخواهد بود مشکل اینجاست که در جامعه ما بعضا هر نوع فسدی را مشکل نمی دانیم ولی اگر فردی برای رهایی از این فسادها ازدواج موقت کرد می گوییم رابطه داشته و ...
آیا اگر کسی گناه جنسی کرد در حق همسر آینده اش خیانت و بی معرفتی کرده یا کسی که ازدواج موقت کرده است؟
اما در صورتی که قضیه سه حالت داشته باشد( یعنی کسی که نمی تواند ازدواج کند ) یا گناه جنسی انجام دهد یا ازدواج موقت کند یا عفت بورزد و پاک دامنی کند در این صورت قرآن می گوید باید عفت پیشه کند و صبر کند: وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ
این جاست که شما می توانید بگویید اگر ازدواج موقت کرد با این که کار حرامی نکرده بی معرفتی کرده است.

ihope;824547 نوشت:
میدونم این کار محاسنی نیز داره اما توقع من از یک قانون شرعی اینه که بدون اشکال و خطا باشه

در مورد قانون های انسانی باید بدانیم که همیشه خیر کثیر علت قانون گذاری بشری است یعنی کاری را که خیر کثیر در آن باشد حتی اگر در کنار آن ضرر هایی هم داشته باشد که در مقایسه با آن خیر حد اقلی است را قانون می کنند . اما در باره قانون های الهی باید بدانیم که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است اگر چیزی واجب و یا مستحب و حلال است حتما مصالح در آن نهفته است و اگر چیزی حرام و مکروه باشد بدون شک مضراتی در آن نهفته است. اما از آنجا که متعلق این احکام مادی و زمینی است مفاسد جزئی هم در کنار آن می تواند از موضوع مادی و زمنی آن حکم بر آن حکم مترتب شود. مثلا طلاق حلال است اما در کنار خیر کثیری که در آن برای افراد مبتلا به آن(کسانی که واقعا در ازدواج شکست خورده اند نه توهم شکست) خب مضرات اندکی هم در آن هست مانند قطع علایق، از هم پاشیده شدن خانواده و... و حتی در خود ازدواج هم می توان این موارد شر قلیل را جستجو کرد که این ها همه از دار تزاحم بودن عالم ماده است انسان بهترین غذا را هم که می خورد عوارض و تبعات مادی آن مثل قضای حاجت و حالت افتادگی بعد از سیری و ...همه در آن هست.
پس نباید از احکام توقع داشت که هیچ مورد مضرتی در آن نباشد چه این که این موارد در کنار خیر کثیری که در آن هست اصلا به حساب نمی آید.

سوال:
ازدواج موقت انسانی نیست چون:
وقتی مرد رابطه رو تموم میکنه زن از نظر روحی ضربه سنگینی میخوره
وشرع مقدس محدودیتی برای ازدواج موقت نزاشته
ازدواج موقت خیانت در حق همسر آیندم است که با کسی رابطه نداشته؟

جواب:
برای رسیدن به جواب این سوال ها مقدمه ای مهم را تقدیم می شود:
مقدمه
بي ترديد اسلام كه يك مكتب انسان سازي است و براي همه شؤونات فردي و اجتماعي انسان، طرح و برنامه دارد، مي بايست به يكي از مهم ترين جنبه هاي روحي و رواني انسان يعني غريزه جنسي او نيز توجه داشته باشد و او را به حال خود وانگذارد. اضافه بر اين كه هم فرد و هم جامعه نيازمند آرامش و امنيت است و بدين جهت اسلام با هرگونه مساله اي كه نظم و آرامش و امنيت فرد و خانواده و اجتماع را بر هم زند و به خطر بيندازد مخالف است.

در جامعه افراد متعددي اعم از زن و مرد داريم كه به هر دليلي يا نمي توانند ازدواج دائم كنند و يا مرداني هستند كه نيازشان و غريزه جنسي آنها با ازدواج دائم رفع نمي شود اينجا تكليف چيست؟ آيا مي بايست مردم را به اجبار محدود و وادار به رياضت و رهبانيت كرد؟ آيا بايد آزادي مطلق داد و كمونيسم جنسي يعني اينكه هر كس با هر فردي خواسته بدون هيچ محدوديتي به اجبار محدود و رابطه جنسي برقرار كرد رواج داد؟

آيا مي شود گفت اسلام هيچ برنامه و طرحي ندارد و مردم را به حال خود رها كرده است؟ مسلم است كه در اين زمينه اسلام بهترين گزينه را انتخاب كرده كه هم عقل و هم وجدان آن را تأييد مي كند. بدين خاطر يكي از قوانين ارزشمند و درخشان از ديدگاه اسلام ، مساله ازدواج موقت است. بي ترديد حكمت و هدف اصلي تشريع و جواز ازدواج موقت در اسلام عبارت است از:

ايجاد ارتباط و رابطه صحيح و مشروع با جنس مخالف، پاسخ مناسب و مجاز به ارضاء صحيح اميال جنسي و غريزه شهواني انسان، جلوگيري از تباهي و بي بندوباري و هرزه گري افراد جامعه و اجتماع و حفظ نظام مقدس خانواده. دين مقدس اسلام براي اينكه بتواند اين هدف عالي خود را به نحو صحيح و كامل و مناسب دنبال كند تا از آن تخطي و سوء استفاده نشود و جلوي افراط و تفريط ها و عوارض و تبعات ناصحيح آن را بگيرد،

يك سري شرايط و راهكارها و سازوكارهاي مناسبي را به همراه آن ارائه نموده است.
ما در اينجا به طور خلاصه از يك حوزه و عرصه مهم يعني جنبه اخلاقي و تربيتي به اين مساله مي پردازيم تا در ضمن آن حكمتازدواج موقت بيشتر و بهتر تبيين شود.
از جنبه تربيتي و اخلاقي ازدواج موقت داراي آداب خاصي است.

اسلام به دور از هرگونه تعصبات شخصي و سليقه اي آئين و رسوم جاهلي به قضيه نگاه كرده و اين مساله را براي مردان و زنان با حفظ شرايط آن جايز و پسنديده دانسته كه چه بسا در برخي اوقات و شرائط خاص آن را به عنوان بهترين گزينه و شيوه معرفي و تشويق كرده است مانند جايي كه غريزه جنسي فشار روحي زيادي آورده به گونه اي كه اگر مبادرت به اين طريق حلال نورزد به حرام و گناه بزرگتري خواهد افتاد.

مسلم است در چنين مواقعي كه اسلام حتي به هيچ صورتي راضي به انجام گناهاني به ظاهر كوچك (همچون نگاه ها و چشم چراني هاي حرام) نيست چگونه راضي به خطرهاي بزرگتري چون زنا و لواط و استمناء و... بشود. از اين رو اسلام عقلاني ترين طريق و شيوه را كه ازدواج موقت است پيشنهاد مي كند البته در صورت فراهم شدن امكانات و نبودن موانع بزرگ كه باز در اينجا اسلام بي برنامه نبوده و راه هاي مقطعي ديگري چون ورزش و روزه و ديگر رياضت هاي شرعي را پيشنهاد مي كند.

خداوند متعال در قرآن كريم جواز ازدواج موقت را اينگونه بيان مي كند: فما استمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اجورهن فريضة و لا جناح عليكم فيما تراضيتم به من بعد الفريضة...(1) و زناني را كه متعه (ازدواج موقت) مي كنيد واجب است مهر آنها را بپردازيد و گناهي بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده ايد. اين آيه طبق صريح روايات براي جواز متعه نازل شده است.(2)

امام جعفر صادق (عليه السّلام ) كه بيش از ائمه ديگر (بعد از حرام كردن صيغه موقت توسط خليفه دوم) در احياء و زنده نگهداشتن اين سنت حسنه نقش داشت در مورد اهميت و فايده متعه مي فرمايد: «اگر عمر بن الخطاب (خليفه دوم) متعه را حرام نمي كرد هيچ مؤمني زنا نمي كرد مگر اشقياء از آنها)».(3)

حاصل آنكه حكمت و هدف اصلي از تشريع چنين حكمي (جواز متعه) در اسلام، ارضاء و تسكين صحيح و مناسب اميال جنسي و شهواني انسان هاست چرا كه در هر جامعه اي افرادي زندگي مي كنند كه نياز شديد به دفع شهوت جنسي و آرامش روحي و رواني دارند و اسلامي كه جامع و كامل است بايد براي اين قبيل افراد برنامه داشته باشد تا اينكه آنها به حال خود رها نشوند و جامعه به فساد و تباهي كشانده نشود.

در بحث ازدواج موقت مهم این است که در روابط مشروع زن و مرد راه اولی و اصلی ازدواج دائم است و راه ثانویه و بدل و جایگزین (در صورت بودن موانع برای راه اصلی یعنی ازدواج دائم) ازدواج موقت است آن هم با یک سری شرط و شروط که در ادامه بیشتر به آن خواهیم پرداخت. بنا بر این این گونه نیست که ازدواج موقت یک توصیه و یک شاهراه زندگی باشد بلکه راه جایگزینی است برای ازدواج دائم که آسیب های فزاینده سرکوب غریزه جنسی و یا افسار کسیختگی جنسی را مرتفع می سازد.

خدای تعالی که خالق انسان است و نیازهای او را بهتر از هر کسی عالم است می داند که انسان غریزه جنسی دارد که باید از راه صحیح ارضاء شود و الا این آتش درون که می تواند کانون زندگی را گرم کند اگر سرکوب شود و یا به طوفان هوس سپرده شود خرمن عمر انسان را خواهد سوزاند از این رو ازدواج دائم را به عنوان راه صحیح و اصلی برای در مسیر قرار گرفتن غریزه معرفی فرمود و خدا بهتر از همه عالم است که این قاعده کلی (ازدواج دائم) یک سری استثناءات و اقتضاءاتی نیز دارد که موارد غیر قاعده مند را نیز تحت یک قاعده ای جدید با مصالح زیاد به نام ازدواج موقت تعریف کرد و برای آن شرایط و قواعدی گذاشت که در مورد این موارد استثناء ، بی قاونی و هرزگی رخ ندهد.

اما مشکل و سوال از آنجا رخ می دهد که کسی فکر کند یا بخواهد این قانون جایگزین و ثانویه را به عنوان شاهراه معرفی کند و آن را در جامعه اسلامی یک سنت بی حد و حصر بر شمارد این جاست که سوالاتی از قبیل سوالات شمای کاربر پیش خواهد آمد. و قاطع می توانم بگویم تمام سوالات و شبهات و انکار ها و حتی تحدید ها از این ناشی می شود که شرایط ازدواج موقت و حد و حصر ها و حتی حکمت های آن نادیده گرفته شده و آن را بی حد و حصر بدانیم.

در ابواب فقهی ما که درباره ازدواج موقت بحث شده بابی هم به عنوان کراهت ها و حدود آن مطرح شده است:
مرحوم كليني در كتاب كافي از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل مي نمايد كه حضرت به برخي از پيروان مي نويسند كه «لاتلحّوا علي المتعه فانّما عليكم اقامة السُّنة» از اصرار ورزيدن بر متعه بپرهيزيد كه بر شماست اقامه سنت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ كه ازدواج دائم است را بر پاي داريد. و بعد از تأكيد بر عدم تحريص در آن مي فرمايد: «فلا تشغلوا بها عن فرشكم و حرائركم فيكفرن و يبران و يدعون علي الآمر بذلك و يلعنون. با پرداختن به متعه از همسران خويش غافل نشويد تا آنان از دين خدا روي گردانند و از دوستي ما منصرف شوند و بر پايه گذار اين امر (متعه) متعرض شوند و بر ما نفرين كنند».(4)

اين كلام كاملاً اشاره به این مطلب دارد به اينكه بي توجهي بعضي از مسلمين و سوء استفاده از آن و دامن زدن بدون توجه به ساير احكام و شرايط، امام را بر آن مي دارد كه حد و مرزها را تبيين نمايد و ناراحتی خود را از رفتار بعضي از افراد به نام اسلام، اعلام دارد.
در روايات ديگر امام صادق(عليه السلام) مي فرمايند: «دعوها اما يستحيي احدكم ان يري في موضع العورة فيحمل ذلك علي صالحي اخوانه و اصحابه. رها كنيد متعه را، آيا حيا نمي كنيد و خجالت نمي كشيد؟ يكي از شما اگر او را در جايي ببينند كه قبيح است يك مسلمان را در آن حال بيابند و از اين رفتار نسبت به همه‌ انسان هاي صالح از برادران ايماني و دوستانشان بدبين و مظنون شوند؟».(5)

دسته ديگري از روايات هستند كه نسبت به شرايط متعه، جايگاه آن و خاص بودن حكم آن مي باشد مثلاً علي بن يقطين مي گويد از موسي بن جعفر (عليهما السلام) سؤال كردم از متعه «فقال: ما انت و ذاك و قد اغناك الله عنها. تو را با متعه چكار است و حال آنكه خداوند تو را از آن بي نياز ساخته است».(6) در روايت ديگر مي فرمايد: «هي حلال مباح مطلق لمن لم يغنه الله بالتزويج. متعه حلال مباح مطلق است براي كسي كه خدا او را به واسطه ازدواج بي نياز نساخته است».(7)

استاد شهيد مطهري هم با توجه به اين روايت مي فرمايند: «آنجا كه ائمه اطهار مردان متاهل را از اين كار منع كرده اند به اعتبار حكمت اوّلي اين قانون است، خواسته اند بگويند اين قانون براي مرداني كه احتياجي ندارند وضع نشده است، بلكه اين كار براي كسي رواست كه خداوند او را با داشتن همسري از اين كار بي نياز نكرده است. و اما كسي كه داراي همسر است، فقط هنگامي مي تواند دست به اين كار بزند كه دسترسي به همسر خود نداشته باشد».(8)

لازمه اين عبارات اين است كه اگر «متعه» موجباتي را براي به فساد و بيراهه كشاندن زنان دارد، يا سبب آبرو ريزي و يا عاملي براي ننگ و عار و اتهام به فعل حرام شود، يا شخصيت و شرافت انسان را زير سوال برد، يا موجب سردي روابط انسان با همسرش شود، ازدواج موقت ممنوع خواهد بود.
همانگونه كه شيخ حرعاملي هم بابي با عنوان «مكروهات متعه» آورده و اموري را بيان مي كند كه از آن جمله اين است كه: «كراهية التمتع ان كان ذلك يسبب فتنة اوشنعة‌» ... اگر متعه موجب فتنه يا آبروريزي و فضاحت گردد، يا اگر او داراي همسر است و نيازي به متعه ندارد، اين عمل مكروه است، در بسياري از روايات هم منع شده مرد متزوّج سراغ متعه رود.(9)

همان گونه که در روایات هم به آن اشاره شد ازدواج موقت به عنوان راه درمان استثناءات قانون کلی ازدواج است و عمومیت نداشته و استفاده از آن برای عموم مسلمانان که معلول به یکی از علت های ذکر شده نیستند شایسته نیست

برای این که این مساله به ذهن نزدیک تر شود یک مثال دم دستی و ساده می زنم که البته در حد یک مثال است: انسان برای فرو نشاندن عطش تشنگی خود آب گوارا می نوشد این یک قاعده کلی است اما همین انسان اگر مریض شد و بدنش به بیماری حساس شد پزشک سفارش می کند به جای آب سرد و گوارا ؛آب جوشیده بنوشد این نسخه جایگزین برای افرادی است که از قاعده کلی انسان های سالم به عللی مستثنی شدند اما این کار نمی تواند یک سنت فراگیر تلقی شود چرا که راه جایگزین برای یک عده است نه همگانی.

پس اولا:
ازدواج موقت یک راه برای استثناءات ازدواج است افرادی که در طیف ازدواج دائم برای برطرف کردن غریزه جنسی شان قرار نمی گیرند خداوند قواعد و قوانینی قرار داده است که از راه شرعی به نام ازدواج موقت این نیازها را برطرف کنند.
ثانیا:
کسانی وارد رابطه شرعی ازدواج موقت می شوند که به هر دلیل جزو استثناءات ازدواج دائم بوده اند این افراد بدون شک دارای شرایط ویژه ای هستند که تعلقات و علایقشان با شرایطشان سازگار است به عبارت دیگر زنی که به دلیل طلاق گرفتن و نداشتن شرایط برای ازدواج دائم از نظر غریزه جنسی در تنگنا قرار گرفته است جه باید بکند؟ ازدواج دائم که برایش محقق نخواهد شد، گناه هم که نباید بکند، غریزه جنسی چیزی نیست که بشود آن را سرکوب کرد

پس بهترین راه برای او پیروی از قانون شرعی ازدواج موقت است. در این بین برای این فرد مهم رفع این نیاز است و مطمئناً این فرد که در این سیستم قرار می گیرد علایق خود را با این شرایط وفق می دهد و به عبارت دیگر این داروی شرعی که خدا برای افراد تجویز کرده است او را از خطر بزرگ گناه و سرخوردگی نجات می دهد بدون شک از نظر طبیعی یک ملزوماتی هم به همراه خواهد داشت که افراد باید با علم به آن وارد این سیستم شرعی بشوند. که با این نگاه آن آسیب هایی که شما تعریف کردید به حد اقل خواهد رسید و در کنار خیر کثیری که در آن هست اصلا به حساب نمی آید. این عوارض و عواقب حد اقلی در هر کار مادی مطرح است که از آن به دار تزاحم بودن عالم تعبیر می شود.

ثالثا:
طراحی ازدواج موقت به عنوان یک مکمل برای استثناءات طرح عظیم ازدواج دائم است نه این که راهی برای هوسرانی بی حد و حصر انسان ها باشد دوباره حدیث قبلی را یاد آور می شویم:
مرحوم كليني در كتاب كافي از امام رضا(عليه السلام) نقل مي نمايد كه حضرت به برخي از پيروان مي نويسند كه «لاتلحّوا علي المتعه فانّما عليكم اقامة السُّنة» از اصرار ورزيدن بر متعه بپرهيزيد كه بر شماست اقامه سنت رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم)كه ازدواج دائم است را بر پاي داريد. و بعد از تأكيد بر عدم تحريص در آن مي فرمايد: «فلا تشغلوا بها عن فرشكم و حرائركم فيكفرن و يبران و يدعون علي الآمر بذلك و يلعنون. با پرداختن به متعه از همسران خويش غافل نشويد تا آنان از دين خدا روي گردانند و از دوستي ما منصرف شوند و بر پايه گذار اين امر (متعه) متعرض شوند و بر ما نفرين كنند»

اسلام بر ازدواج دائم تاکید فراوانی دارد و از ازدواج موقت به عنوان راه درمانی تعبیر می کند حتی برای این که زن های بی سرپرست و مطلقه و آنهایی که به مشکل برخورده اند در این طرح قرار گیرند ازدواج دائم را تا چهار زن اجازه داده است تا آسیب هایی که احتمالا در آن راه درمانی می تواند باشد به حد اقل برسد.

رابعا:
بیشتر اشکالاتی که به متعه وارد می شود محصول این تفکر است که ازدواج موقت بی حد و حصر است در صورتی که اسلام محدوده ای برای آن قرار داده است و قواعدی را در این بین گذاشته که از بی بندو باری جلوگیری شود مثلا برای ازدواج دختر باکره حتی به صورت موقت اذن ولی شرط است آیا پدری اجازه می دهد دخترش عقد موقت کند؟ و از آن طرف برای مرد ها شرط عدم توانایی بر ازدواج گذاشته است و این که فرد در معرض گناه قرار گرقته باشد. در این صورت آیا ازدواج مخالف با طبیعت انسانی است ؟ شخصی که دو راه دارد یکی این که گناه جنسی کند و یا این که ازدواج موقت کند کدام راه را شما پیشنهاد می کنید ؟

حالت سومی هم در بین نباشد. اگر جوانی بینی و بین الله برای فرار از گناه ازدواج موقت کرد آیا قابل تحسین نخواهد بود مشکل اینجاست که در جامعه ما بعضا هر نوع فسدی را مشکل نمی دانیم ولی اگر فردی برای رهایی از این فسادها ازدواج موقت کرد می گوییم رابطه داشته و ...
آیا اگر کسی گناه جنسی کرد در حق همسر آینده اش خیانت و بی معرفتی کرده یا کسی که ازدواج موقت کرده است؟

اما در صورتی که قضیه سه حالت داشته باشد( یعنی کسی که نمی تواند ازدواج کند ) یا گناه جنسی انجام دهد یا ازدواج موقت کند یا عفت بورزد و پاک دامنی کند در این صورت قرآن می گوید باید عفت پیشه کند و صبر کند: وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ
این جاست که شما می توانید بگویید اگر ازدواج موقت کرد با این که کار حرامی نکرده بی معرفتی کرده است.

خامسا:
در مورد قانون های انسانی باید بدانیم که همیشه نفع بیشتر علت قانون گذاری بشری است یعنی کاری را که خیر کثیر در آن باشد حتی اگر در کنار آن ضرر هایی هم داشته باشد که در مقایسه با آن خیر حداقلی است را قانون می کنند . اما در باره قانون های الهی باید بدانیم که همه احکام الهی تابع مصالح و مفاسد است اگر چیزی واجب و یا مستحب و حلال است حتما مصالح در آن نهفته است و اگر چیزی حرام و مکروه باشد بدون شک مضراتی در آن نهفته است.

اما از آنجا که متعلق این احکام مادی و زمینی است مفاسد جزئی هم در کنار آن می تواند از موضوع مادی و زمنی آن حکم بر آن حکم مترتب شود. مثلا طلاق حلال است اما در کنار خیر کثیری که در آن برای افراد مبتلا به آن(کسانی که واقعا در ازدواج شکست خورده اند نه توهم شکست) خب مضرات اندکی هم در آن هست مانند قطع علایق، از هم پاشیده شدن خانواده و... و حتی در خود ازدواج هم می توان این موارد شر قلیل را جستجو کرد که این ها همه از دار تزاحم بودن عالم ماده است انسان بهترین غذا را هم که می خورد عوارض و تبعات مادی آن مثل قضای حاجت و حالت افتادگی بعد از سیری و ...همه در آن هست.

پس نباید از احکام توقع داشت که هیچ مورد مضرتی در آن نباشد چه این که این موارد در کنار خیر کثیری که در آن هست اصلا به حساب نمی آید.

پاورقی:
1. نساء : 24.
2. ر. ک: شيخ طوسي، تهذيب الاحکام، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج7، ص250. استبصار، دارالکتب الاسلاميه، ج3، ص141. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج5، ص448.
3. حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل البيت، 1409ق، ج21، ص11. کافي، همان، ج5، ص448.
4. وسايل الشيعه، همان، باب 5، از ابواب متعه، ح4. کليني، محمد بن يعقوب، فروع کافي، ج5، ص452.
5. وسايل الشيعه، همان، ح3.
6. همان، ح1 و 2.
7. همان.
8. مطهرى، مرتضي، مجموعه آثار، ج19، ص83.
9. موسوعة الفقه، ج65، ص251.


موضوع قفل شده است