جمع بندی تقدس چیست؟ مقدس کیست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تقدس چیست؟ مقدس کیست؟

سلام

نظر اسلام و قران درباره تقدس چیست ؟ ایا مقدس شدن چیزی یا امری
منشا الهی دارد ؟ یا منشا خرافی ؟
به چه مقدساتی در قران صریحا اشاره شده ؟

با تشکر

برچسب: 

با نام الله



کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

بی نظیر;419799 نوشت:
سلام

نظر اسلام و قران درباره تقدس چیست ؟ ایا مقدس شدن چیزی یا امری
منشا الهی دارد ؟ یا منشا خرافی ؟
به چه مقدساتی در قران صریحا اشاره شده ؟

با تشکر

«يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي‏ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ»؛ اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود! (مائده، 21)

«إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»؛ من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى‏ (طه، 12)

«هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمى‏كند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكست‏ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏كند، و شايسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مى‏دهند! (حشر، 23)

«قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ»؛ بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل كرده، تا افراد باايمان را ثابت‏قدم گرداند و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان! (نحل، 102)

و ...

با سلام و درود

واژه «قدس» در لغت به معنای پاکی، پاکیزگی و طهارت است. (المفردات في غريب القرآن، ص 660؛ قاموس قرآن، ج ‏5، ص 255)

در مجمع البیان آمده:

تقديس در اصل به معنای تطهير و پاك كردن است. به همین جهت، سطلى كه به وسيله آن خانه قدس را تطهير مى‏كردند، تقديس مى‏گفتند.

تسبيح و تقديس خداوند نیز منزه كردن او از عيب و هر چه كه شايسته مقامش نيست، مى‏باشد، مثل داشتن همسر، فرزند، ظلم، دروغ و ... . (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 275 )

تقدیس نمودن، تطهیر و پاک کردن و نیز به معنای با قدس و پاکی توصیف نمودن نیز می آید؛ لذا وقتی ملائکه عرضه می دارند: «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» (بقره، 30)، می تواند به همین معانی باشد، يعنى اشياء و پديده‏ها را به فرمانت تطهير و پاك مى‏كنيم، و نیز این که تو را تقديس مى‏كنيم و با قدس و پاكى توصيفت مى‏نمائيم.

به جبرئیل علیه السلام نیز که «رُوحُ الْقُدُسِ» (نحل،102) گفته می شود از جهت اين است كه از پيشگاه خداى با قدس و پاكى نازل مى‏شود و فرود مى‏آيد، يعنى با قرآن و حكمت و فيض الهى كه نفوس و جان‏هاى ما را پاك مى‏كند؛ و یا به معنای روحی است كه از آلودگی‏ها و پلیدی‏های مادی، و نیز از خطا و نسيان و عصيان پاک است.

«بَيْتُ المُقَدَّس» نیز جائى است كه از نجاست معنوى يعنى شرک پاک است و هم چنين «الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ» (مائده، 21)، که گفته شده بهشت و يا دين و شريعت است، كه هر دو درست است، پس شريعت حظيره‏اى است كه از آن طهارت و پاكى فهميده و استفاده می‏شود.

سرزمين مقدس، به گواهى تاريخ، مهد پيامبران الهى‏ و سرزمين ظهور اديان بزرگ، و در طول تاريخ مدت‏ها مركز توحيد و خداپرستى و نشر تعليمات انبياء بوده و به همين جهت نام سرزمين مقدس براى آن انتخاب شده است‏.

«الْقُدُّوسُ» (حشر، 23)، یعنی بسيار پاک؛ مبالغه در قدس و از اسماء حسنى است؛ یعنی خداوندی که از هر عیب و نقصی منزه و پاک است.

«بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (طه، 12)، که اشاره به وادی سینا است، مقدس بودنش ظاهرا براى آن است كه محل نزول وحى و مناجات خدا با موسى عليه السلام بود.

____________
(ر.ک: المفردات في غريب القرآن، ص 660؛ قاموس قرآن، ج ‏5، ص 255؛ و نیز تفسير نمونه و تفسیر الميزان، ذیل آیات فوق)

بی نظیر;419799 نوشت:
نظر اسلام و قران درباره تقدس چیست ؟ ایا مقدس شدن چیزی یا امری
منشا الهی دارد ؟ یا منشا خرافی ؟
به چه مقدساتی در قران صریحا اشاره شده ؟

سلام
به نظر می رسد هر آنچه که در نگاه دین احترامی معنوی دارد مقدس است و پایه این احترام برخورداری از پاکی و طهارت معنوی و الهی است
مانند قرآن کریم یا کعبه یا ولی الهی و مومنان کامل و...
والله الموفق

سلام و تشکر

ایا توهین به مقدسات جرمه ؟ یا گناهه ؟ لطفا با دلیل عقلی یا قرانی

[="Tahoma"]

بی نظیر;421530 نوشت:
سلام و تشکر

ایا توهین به مقدسات جرمه ؟ یا گناهه ؟ لطفا با دلیل عقلی یا قرانی

با سلام و درود

مقدساتی که تقدسشان را از دین و شارع گرفته اند یعنی منتسب به دین و شریعت الهی هستند، حفظ قداست و احترام آن ها لازم و واجب است، و توهین به آن ها توهین به صاحب شریعت و خداوند محسوب می شود.

از این امور می توان به اعمال عبادی و دینی، مانند مناسک و اعمال حج، و لزوم رعایت بزرگداشت آن ها اشاره نمود:

«وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست. (حج، 32)

رعایت این قداست و احترام، حتی بطور غیر مستقیم هم لازم است. خداوند دستور می دهد تا معبودهایی که هیچ حرمتی ندارد، توهین به آن ها نشود تا حرمت «الله» محفوظ بماند:

«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»؛ (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند. (انعام، 108)

هم چنین نسبت به مؤمن و مسلمان و کسی که زیر سایه دین الهی قرار گرفته است، رعایت احترام لازم است:

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإيمانِ وَ مَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نبايد گروهى از مردان شما گروه ديگر را مسخره كنند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نه زنانى زنان ديگر را، شايد آنان بهتر از اينان باشند و يكديگر را مورد طعن و عيبجويى قرار ندهيد و با القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام كفرآميز بگذاريد و آنها كه توبه نكنند، ظالم و ستمگرند. (حجرات، 11)

میقات;423062 نوشت:
شریعت الهی هستند، حفظ قداست و احترام آن ها لازم و واجب است، و توهین به آن ها توهین به صاحب شریعت و خداوند محسوب می شود.

سلام

این وجوب از کجا می اید ؟

میقات;423062 نوشت:
«وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، اين كار نشانه تقواى دلهاست. (حج، 32)

در این ایه که اورده اید من وجوبی نمی بینم

میقات;423062 نوشت:
رعایت این قداست و احترام، حتی بطور غیر مستقیم هم لازم است. خداوند دستور می دهد تا معبودهایی که هیچ حرمتی ندارد، توهین به آن ها نشود تا حرمت «الله» محفوظ بماند:

«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»؛ (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند. (انعام، 108)

در اینجا هم فقط اشاره به خدا دارد و لاغیر

بزرگوار جواب شما قانع کننده نبود
چون من گفتم ایا گناه است یا جرم است ؟
شما مدرکی بر گناه بودن یا جرم بودن ارائه ندادید

با تشکر

[="Tahoma"]

بی نظیر;423191 نوشت:
سلام

این وجوب از کجا می اید ؟

در این ایه که اورده اید من وجوبی نمی بینم

در اینجا هم فقط اشاره به خدا دارد و لاغیر

بزرگوار جواب شما قانع کننده نبود
چون من گفتم ایا گناه است یا جرم است ؟
شما مدرکی بر گناه بودن یا جرم بودن ارائه ندادید

با تشکر

با سلام و درود

با توجه به این آیه شریفه، برداشت از آیه قبلی روشنتر می شود:

«ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّه‏»
(مناسك حج) اين است! و هر كس برنامه ‏هاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است. (حج، 30)

در ابتدا لازم است عرض کنم حرمت داشتن یعنی چیزی که رعایت احترام آن لازم و هتک و بی احترامی به آن ممنوع و حرام است.

در ادامه با توجه به روایات تفسیری، مصادیقی از این حرمت های الهی، بیان می شود:

روایت تفسیری:
"عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيه‏ (عليهما السلام)، فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ» قَالَ هِيَ ثَلَاثُ حُرُمَاتٍ وَاجِبَةٍ فَمَنْ قَطَعَ مِنْهَا حُرْمَتَهُ فَقَدْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ، الْأُولَى انْتِهَاكُ حُرْمَةِ اللَّهِ فِي بَيْتِهِ الْحَرَامِ، وَ الثَّانِيَةُ تَعْطِيلُ الْكِتَابِ وَ الْعَمَلُ بِغَيْرِهِ، وَ الثَّالِثَةُ قَطِيعَةُ مَا أُوْجِبَ مِنْ فَرْضِ مَوَدَّتِنَا وَ طَاعَتِنَا"

امام کاظم از پدر بزگوارشان علیهما السلام در تفسیر آیه شریفه «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ» فرمودند: سه حرمت الهی است که رعایت آن ها واجب است و اگر کسی حرمت آن ها را قطع کند (رعایت نکند) به خداوند شرک ورزیده است: اول هتک حرمت خدا در بيت الحرام، دوم تعطيل كتاب (قرآن) و عمل بغير او، و سوم قطع آن چه خدا واجب نموده كه عبارت است از مودّت ما و اطاعت از ما. (البرهان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 881؛ بحارالأنوار، ج ‏24، ص 186)

روایتی دیگر:
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ لِلَّهِ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] مَنْ حَفِظَهُنَّ حَفِظَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْفَظْهُنَّ لَمْ يَحْفَظِ اللَّهُ شَيْئاً حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ وَ حُرْمَتِي وَ حُرْمَةَ عِتْرَتِي"

رسول گرامی اسلام فرمودند: برای خداوند سه حرمت است، کسی که حرمت آن ها را حفظ کند، خداوند امر دین و دنیایش را محافظت می کند، و کسی که حرمت آن ها را حفظ نکند، خداوند برای او چیزی را حفظ نمی کند: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت عترت من.(الخصال، ج ‏1، ص 146)

روایتی دیگر:
"إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْ‏ءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ نُورُهُ وَ حِكْمَتُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِبْلَةً لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ وَجْهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ (ص‏)"

برای خداوند، حرمت های سه کانه است که چیزی مثل آن ها نیست: کتاب خدا که نور الهی و حکمت الهی است، خانه خدا که برای مردم قبله قرار داده شده و از کسی پذیرفته نیست رو کردن به غیر آن، و عترت پیامبر شما محمد (ص). (همان)

روایتی دیگر:
"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِن"

از حضرت صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: خدا را در زمين پنج حرمت است: حرمت پيامبر، حرمت آل او، حرمت كتاب خدا، حرمت كعبه و حرمت مؤمن‏. (الكافی، ج ‏8، ص 107، ح 82)

بنابر این برای حرمات خداوند، مصادیقی ذکر شده که حفظ حرمت و احترام آن ها واجب است، از جمله، قانون خدا، خانه خدا، کتاب خدا، رسول خدا صلی الله علیه وآله، اهل بيت رسول خدا عليهم السلام و مؤمن، كه حفظ حرمت همه‏ آن ها لازم است.

میقات;423808 نوشت:
با سلام و درود

با توجه به این آیه شریفه، برداشت از آیه قبلی روشنتر می شود:

«ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّه‏»
(مناسك حج) اين است! و هر كس برنامه ‏هاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است. (حج، 30)

در ابتدا لازم است عرض کنم حرمت داشتن یعنی چیزی که رعایت احترام آن لازم و هتک و بی احترامی به آن ممنوع و حرام است.

در ادامه با توجه به روایات تفسیری، مصادیقی از این حرمت های الهی، بیان می شود:

روایت تفسیری:
"عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيه‏ (عليهما السلام)، فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ» قَالَ هِيَ ثَلَاثُ حُرُمَاتٍ وَاجِبَةٍ فَمَنْ قَطَعَ مِنْهَا حُرْمَتَهُ فَقَدْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ، الْأُولَى انْتِهَاكُ حُرْمَةِ اللَّهِ فِي بَيْتِهِ الْحَرَامِ، وَ الثَّانِيَةُ تَعْطِيلُ الْكِتَابِ وَ الْعَمَلُ بِغَيْرِهِ، وَ الثَّالِثَةُ قَطِيعَةُ مَا أُوْجِبَ مِنْ فَرْضِ مَوَدَّتِنَا وَ طَاعَتِنَا"

امام کاظم از پدر بزگوارشان علیهما السلام در تفسیر آیه شریفه «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ» فرمودند: سه حرمت الهی است که رعایت آن ها واجب است و اگر کسی حرمت آن ها را قطع کند (رعایت نکند) به خداوند شرک ورزیده است: اول هتک حرمت خدا در بيت الحرام، دوم تعطيل كتاب (قرآن) و عمل بغير او، و سوم قطع آن چه خدا واجب نموده كه عبارت است از مودّت ما و اطاعت از ما. (البرهان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 881؛ بحارالأنوار، ج ‏24، ص 186)

روایتی دیگر:
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ لِلَّهِ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] مَنْ حَفِظَهُنَّ حَفِظَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْفَظْهُنَّ لَمْ يَحْفَظِ اللَّهُ شَيْئاً حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ وَ حُرْمَتِي وَ حُرْمَةَ عِتْرَتِي"

رسول گرامی اسلام فرمودند: برای خداوند سه حرمت است، کسی که حرمت آن ها را حفظ کند، خداوند امر دین و دنیایش را محافظت می کند، و کسی که حرمت آن ها را حفظ نکند، خداوند برای او چیزی را حفظ نمی کند: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت عترت من.(الخصال، ج ‏1، ص 146)

روایتی دیگر:
"إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْ‏ءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ نُورُهُ وَ حِكْمَتُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِبْلَةً لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ وَجْهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ (ص‏)"

برای خداوند، حرمت های سه کانه است که چیزی مثل آن ها نیست: کتاب خدا که نور الهی و حکمت الهی است، خانه خدا که برای مردم قبله قرار داده شده و از کسی پذیرفته نیست رو کردن به غیر آن، و عترت پیامبر شما محمد (ص). (همان)

روایتی دیگر:
"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِن"

از حضرت صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: خدا را در زمين پنج حرمت است: حرمت پيامبر، حرمت آل او، حرمت كتاب خدا، حرمت كعبه و حرمت مؤمن‏. (الكافی، ج ‏8، ص 107، ح 82)

بنابر این برای حرمات خداوند، مصادیقی ذکر شده که حفظ حرمت و احترام آن ها واجب است، از جمله، قانون خدا، خانه خدا، کتاب خدا، رسول خدا صلی الله علیه وآله، اهل بيت رسول خدا عليهم السلام و مؤمن، كه حفظ حرمت همه‏ آن ها لازم است.

سلام و تشکر

از مجموع بیانات شما نتیجه می شود هتک حرمت مقدسات گناه است نه جرم
یعنی عقوبت اخرتی دارد و خداوند برای ان مجازاتی قرار نداده
مثل زنا که مجازات صد تازیانه دارد

ایا نتیجه گیری حقیر درست است ؟

و اگر درست است چرا در بعضی کشورها برای توهین به مقدسات
مجازات وضع می شود ؟

بی نظیر;426191 نوشت:
سلام و تشکر

از مجموع بیانات شما نتیجه می شود هتک حرمت مقدسات گناه است نه جرم
یعنی عقوبت اخرتی دارد و خداوند برای ان مجازاتی قرار نداده
مثل زنا که مجازات صد تازیانه دارد

ایا نتیجه گیری حقیر درست است ؟

و اگر درست است چرا در بعضی کشورها برای توهین به مقدسات
مجازات وضع می شود ؟

با سلام و درود

بستگی به موردش دارد. یک مورد مانند روزه خواری می تواند از یک حیث، گناه باشد، و از یک حیث دیگر که مثلا در ملأ عام بوده، جرم محسوب شود و مجازات داشته باشد.

لازم به ذکر است که مجازات می تواند به گونه ای باشد که از طرف خداوند و شرع، برای آن حد و اندازه ای مشخص شده است، مانند حد قذف (نور، 4)، قطع دست دزد (مائده، 38) یا ...، که به این ها حدود گفته می شود؛ و یا حد و اندازه خاصی تعیین نشده است بلکه بر عهده قاضی است که به تناسب، تنبیهی برای آن صادر کند، که به این موارد تعزیر گفته می شود.

بنابر این، برخی از موارد توهین به مقدسات مثلا روزه خواری در ملأ عام، علاوه بر گناه بودن و داشتن عذاب اخروی، مجازات دنیوی هم دارد.

پرسش:
نظر اسلام و قرآن درباره تقدس چیست؟ آیا مقدس شدن چیزی یا امری، منشأ الهی دارد یا منشا خرافی؟

پاسخ:
با سلام و درود
برخی آیات مرتبط:
ـ «يا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتي‏ كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَلى‏ أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرينَ»؛ اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود!(1)
ـ «إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»؛ من پروردگار توام! كفشهايت را بيرون آر، كه تو در سرزمين مقدّس «طوى» هستى.(2)
ـ «هُوَ اللَّهُ الَّذي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ»؛ و خدايى است كه معبودى جز او نيست، حاكم و مالك اصلى اوست، از هر عيب منزّه است، به كسى يتم نمى‏كند، امنيّت بخش است، مراقب همه چيز است، قدرتمندى شكست‏ناپذير كه با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏كند، و شايسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شريك براى او قرار مى‏دهند!(3)
ـ «قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمينَ»؛ بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل كرده، تا افراد باايمان را ثابت‏قدم گرداند و هدايت و بشارتى است براى عموم مسلمانان!(4)
ـ و ...
واژه «قدس» در لغت به معنای پاکی، پاکیزگی و طهارت است.(5)
در مجمع البیان آمده:
تقديس در اصل به معنای تطهير و پاك كردن است. به همین جهت، سطلى كه به وسيله آن خانه قدس را تطهير مى‏كردند، تقديس مى‏گفتند.
تسبيح و تقديس خداوند نیز منزه كردن او از عيب و هر چه كه شايسته مقامش نيست، مى‏باشد، مثل داشتن همسر، فرزند، ظلم، دروغ و ... .(6 )
تقدیس نمودن، تطهیر و پاک کردن و نیز به معنای با قدس و پاکی توصیف نمودن نیز می آید؛ لذا وقتی ملائکه عرضه می دارند: «وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ» (7)، می تواند به همین معانی باشد، يعنى اشياء و پديده‏ها را به فرمانت تطهير و پاك مى‏كنيم، و نیز این که تو را تقديس مى‏كنيم و با قدس و پاكى توصيفت مى‏نمائيم.
به جبرئیل علیه السلام نیز که «رُوحُ الْقُدُسِ» (8) گفته می شود از جهت اين است كه از پيشگاه خداى با قدس و پاكى نازل مى‏شود و فرود مى‏آيد، يعنى با قرآن و حكمت و فيض الهى كه نفوس و جان‏هاى ما را پاك مى‏كند؛ و یا به معنای روحی است كه از آلودگی‏ها و پلیدی‏های مادی، و نیز از خطا و نسيان و عصيان پاک است.
«بَيْتُ المُقَدَّس» نیز جائى است كه از نجاست معنوى يعنى شرک پاک است و هم چنين «الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ» (9)، که گفته شده بهشت و يا دين و شريعت است، كه هر دو درست است، پس شريعت حظيره‏اى است كه از آن طهارت و پاكى فهميده و استفاده می‏شود.
سرزمين مقدس، به گواهى تاريخ، مهد پيامبران الهى‏ و سرزمين ظهور اديان بزرگ، و در طول تاريخ مدت‏ها مركز توحيد و خداپرستى و نشر تعليمات انبياء بوده و به همين جهت نام سرزمين مقدس براى آن انتخاب شده است‏.
«الْقُدُّوسُ» (10)، یعنی بسيار پاک؛ مبالغه در قدس و از اسماء حسنى است؛ یعنی خداوندی که از هر عیب و نقصی منزه و پاک است.
«بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً» (11)، که اشاره به وادی سینا است، مقدس بودنش ظاهرا براى آن است كه محل نزول وحى و مناجات خدا با موسى عليه السلام بود.(12)

این وجوب از کجا می آید؟
با توجه به این آیه شریفه، برداشت از آیه قبلی روشنتر می شود:
«ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّه‏»؛ (مناسك حج) اين است! و هر كس برنامه ‏هاى الهى را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براى او بهتر است.(16)
در ابتدا لازم است عرض کنم حرمت داشتن یعنی چیزی که رعایت احترام آن لازم و هتک و بی احترامی به آن ممنوع و حرام است.
در ادامه با توجه به روایات تفسیری، مصادیقی از این حرمت های الهی، بیان می شود:
روایت تفسیری:
"عَنِ الْإِمَامِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيه‏ (عليهما السلام)، فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ» قَالَ هِيَ ثَلَاثُ حُرُمَاتٍ وَاجِبَةٍ فَمَنْ قَطَعَ مِنْهَا حُرْمَتَهُ فَقَدْ أَشْرَكَ بِاللَّهِ، الْأُولَى انْتِهَاكُ حُرْمَةِ اللَّهِ فِي بَيْتِهِ الْحَرَامِ، وَ الثَّانِيَةُ تَعْطِيلُ الْكِتَابِ وَ الْعَمَلُ بِغَيْرِهِ، وَ الثَّالِثَةُ قَطِيعَةُ مَا أُوْجِبَ مِنْ فَرْضِ مَوَدَّتِنَا وَ طَاعَتِنَا"؛ امام کاظم از پدر بزگوارشان علیهما السلام در تفسیر آیه شریفه «وَ مَنْ يُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ» فرمودند: سه حرمت الهی است که رعایت آن ها واجب است و اگر کسی حرمت آن ها را قطع کند (رعایت نکند) به خداوند شرک ورزیده است: اول هتک حرمت خدا در بيت الحرام، دوم تعطيل كتاب (قرآن) و عمل بغير او، و سوم قطع آن چه خدا واجب نموده كه عبارت است از مودّت ما و اطاعت از ما.(17)
روایتی دیگر:
"قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِنَّ لِلَّهِ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] مَنْ حَفِظَهُنَّ حَفِظَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ وَ مَنْ لَمْ يَحْفَظْهُنَّ لَمْ يَحْفَظِ اللَّهُ شَيْئاً حُرْمَةَ الْإِسْلَامِ وَ حُرْمَتِي وَ حُرْمَةَ عِتْرَتِي"؛ رسول گرامی اسلام فرمودند: برای خداوند سه حرمت است، کسی که حرمت آن ها را حفظ کند، خداوند امر دین و دنیایش را محافظت می کند، و کسی که حرمت آن ها را حفظ نکند، خداوند برای او چیزی را حفظ نمی کند: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت عترت من.(18)
روایتی دیگر:
"إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حُرُمَاتٍ ثلاث [ثَلَاثاً] لَيْسَ مِثْلَهُنَّ شَيْ‏ءٌ كِتَابُهُ وَ هُوَ نُورُهُ وَ حِكْمَتُهُ وَ بَيْتُهُ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِبْلَةً لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ أَحَدٍ وَجْهاً إِلَى غَيْرِهِ وَ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ مُحَمَّدٍ (ص‏)"؛ برای خداوند، حرمت های سه کانه است که چیزی مثل آن ها نیست: کتاب خدا که نور الهی و حکمت الهی است، خانه خدا که برای مردم قبله قرار داده شده و از کسی پذیرفته نیست رو کردن به غیر آن، و عترت پیامبر شما محمد (ص).(19)
روایتی دیگر:
"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي بِلَادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ آلِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ حُرْمَةُ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِن"؛ از حضرت صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: خدا را در زمين پنج حرمت است: حرمت پيامبر، حرمت آل او، حرمت كتاب خدا، حرمت كعبه و حرمت مؤمن‏.(20)
بنابر این برای حرمات خداوند، مصادیقی ذکر شده که حفظ حرمت و احترام آن ها واجب است، از جمله، قانون خدا، خانه خدا، کتاب خدا، رسول خدا صلی الله علیه وآله، اهل بيت رسول خدا عليهم السلام و مؤمن، كه حفظ حرمت همه‏ آن ها لازم است.

___________

  1. مائده، 21.
  2. طه، 12.
  3. حشر، 23.
  4. نحل، 102.
  5. المفردات في غريب القرآن، ص 660؛ قاموس قرآن، ج ‏5، ص 255.
  6. مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 275.
  7. بقره، 30.
  8. نحل،102.
  9. مائده، 21.
  10. حشر، 23.
  11. طه، 12.
  12. ر.ک: المفردات في غريب القرآن، ص 660؛ قاموس قرآن، ج ‏5، ص 255؛ و نیز تفسير نمونه و تفسیر الميزان، ذیل آیات فوق.
  13. حج، 32.
  14. انعام، 108.
  15. حجرات، 11.
  16. حج، 30.
  17. البرهان في تفسير القرآن، ج ‏3، ص 881؛ بحارالأنوار، ج ‏24، ص 186.
  18. الخصال، ج ‏1، ص 146.
  19. همان.
  20. الكافی، ج ‏8، ص 107، ح 82.
موضوع قفل شده است