احادیث مبهم
تبهای اولیه
سلام
سوالی کلی برام پیش اومده.
درباره ی ثواب کارها و گناه کارها احادیث زیادی هست
یه جا مثلا گفتن فلان کار بزرگنرین گناهه.جای دیگه یه چیز دیگه بزرگترین گناهه.همین طور برای ثواب ها.
البته من مثالی زدم اما اگه حضورذهن میداشتم 2 تا حدیث می آوردم بهتر بود
اما سوال::::
تو این احادیث کدوم درسته؟
آخرش بالاترین گناه و بالا ترین ثواب چیه؟
با سلام و عرض ادب
در مورد روایات عرض می شود:
1-در مورد روایاتی که مربوط به فقه می شود لازم است که از لحاظ سند مورد بررسی واقع شوند طبعا در این موارد به روایاتی عمل می شود که از جهت سندی قابل قبول باشند.
2- در مورد روایاتی که مربوط به مستحبات است مجموعهای از روایات موجود است که با عنوان اخبار من بلغ از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، مانند: «من بلغه عن النبیّ (صلی الله علیه و آله) شیء من الثواب فعمله کان أجر ذلک له و إن کان رسول الله (صلی الله علیه و آله) لم یقله: کسی که از پیامبر خبر عمل ثوابی به او برسد و آن کار را انجام دهد، آن ثواب برای او خواهد بود، اگرچه رسول خدا آن را نگفته باشد.»(وسائل الشیعه، ج1، ص80، باب18.)
این روایات در بسیاری از منابع شیعی و برخی منابع اهل سنّت نقل شده است. برخی از اسناد این روایات نیز صحیح میباشد و علامۀ مجلسی آن را مشهور در میان شیعه و اهل سنّت با اسناد مختلف دانسته است. (بحار الانوار، ج2، ص256.)
ظاهر این روایات، از فضل خداوند نسبت به بندگانش خبر میدهد که بدون درنظر گرفتن حکم واقعی عمل، هر عملی را که مؤمن به اعتماد فضل او انجام دهد، بیثواب نخواهد گذارد. این بیان تردید بندگان را در اعتبار و صحت خبری که به آنها رسیده است، برطرف میکند و ایشان را به فضل الهی امیدوار میکند. با این حال، بندۀ خدا با قلبی مطمئن به فضل و رحمت خداوند، میتواند عمل را به جا آورد.
برخـی فقیهان غالباً به استناد این روایات و برخی ادلۀ دیگر فقهی، قاعدهای را به عنوان تسامح در ادلۀّ سنن، بنا نهادهاند که بر اساس این قاعده در دلیل مستحبات و احکام غیر الزامی، نوعی تسامح اعمال میشود. بر این اساس دقتهای متداول در احکام الزامی و اعتبار مستند اینگونه اعمال، در مورد مستحبات به کار نمیرود. از اینرو بر اساس این قاعده در مستند مستحبات، فضایل اعمال و داستانها و موعظهها تسامح میشود و حتی به روایات ضعیف در این موضوعات، به دید قبول نگریسته میشود.
3- در رابطه با گروهی از ثوابها که با عنوان «افضل الاعمال، ما عبدالله بشیء افضل من .. و...» آمده اند عرض می شود مراد از این روایات حصر افضلیت در مورد خاص نیست؛ بلکه در مقام اثبات حکمی برای موضوعی خاص است صرف نظر از اینکه ممکن است عمل دیگری نیز همین ملاک و مصلحت را داشته باشد، لذا اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند. مثال ساده آن این است که ما در ارزشیابی تحصیلی نمره ای بالاتر از 20 نداریم حال ممکن است در یک کلاس چند نفر شاگرد ممتاز باشند که معدل همۀ آنها 20 باشد، که در این کلاس همۀ این افراد دارای بالاترین رتبه هستند اما با این حال وجود این افراد در کنار هم تعارض زا نخواهد بود.
4- در مورد بزرگترین گناهان عرض می شود:
بعضى همه گناهان را كبيره مىدانند، چون در برابر خداوند بزرگ هر گناهى بزرگ است.در حالى كه، بعضى ديگر «كبيره» و «صغيره» را امر نسبى تلقى كرده، و هر گناهى را نسبت به گناه مهمتر صغيره مىدانند، و نسبت به گناه كوچكتر كبيره.
جمعى نيز، معيار در كبيره بودن را وعده عذاب الهى نسبت به آن در متن قرآن دانستهاند.
گاه نيز گفته شده: «گناه كبيره» هر گناهى است كه حد شرعى در مورد آن جارى مىگردد.
ولى، از همه بهتر اين كه گفته شود: با توجه به اين كه تعبير به «كبيره» دليل بر عظمت گناه است، هر گناهى كه يكى از شرائط زير را داشته باشد، «كبيره» محسوب مىشود:
الف- گناهانى كه خداوند وعده عذاب درباره آن داده است.
ب- گناهانى كه در نظر اهل شرع و لسان روايات، با عظمت ياد شده.
ج- گناهانى كه در منابع شرعى، بزرگتر از گناهى شمرده شده كه جزء كبائر است.
د- و بالاخره، گناهانى كه در روايات معتبر، تصريح به كبيره بودن آن شده است.
در روايات اسلامى، تعداد كبائر مختلف ذكر شده، در بعضى، تعداد آنها هفت گناه (قتل نفس، عقوق والدين، رباخوارى، بازگشت به دار الكفر بعد از هجرت، نسبت زنا به زنان پاكدامن دادن، خوردن مال يتيم و فرار از جهاد).[1]
و در بعضى ديگر تعداد آن هفت گناه شمرده شده، با اين تفاوت كه به جاى عقوق والدين كُلَّما أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ: «آنچه خداوند دوزخ را براى آن واجب كرده» ذكر شده است.
در بعضى ديگر، تعداد آنها ده گناه، و در بعضى، نوزده گناه، و در بعضى، تعداد بسيار بيشترى ديده مىشود. [2]
اين تفاوت در شمارش تعداد كبائر، به خاطر آن است كه همه گناهان كبيره نيز يكسان نيستند، بلكه بعضى از اهميت بيشترى برخوردار ند، و به تعبير ديگر «اكبر الكبائر» هستند، بنابراين تضادى در ميان آنها وجود ندارد. [3]
[1].« وسائل الشيعه»، جلد 11، ابواب جهاد النفس، باب 46، حديث 1.
[2]. براى توضيح بيشتر به مدرك فوق( باب 46 از ابواب جهاد النفس) مراجعه شود، در آنجا 37 حديث در مورد تعيين كبائر ذكر شده است.
[3]. تفسير نمونه 22/ 541.
باسلام انسان برای تاکید از ابزار الفاظ استفاده می کند و این گونه روایات معمولا برای تاکید فراوان اهل بیت نسبت به آنها به این شکل بیان شده است .