اصول نظم آموزی به کودکان

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اصول نظم آموزی به کودکان

یکی از عمده ترین شکایاتی که والدین در مورد کودکان خود دارند شکایت از بی نظمی یا به تعبیر خودشان شلخته بودن کودکانشان می باشد که در اکثر خانواده ها به این مشکل بر می خوریم و شاهدیم هر کس برای آموختن نظم به کودک خود روش خاصی را بر می گزیند. عده ای با ترساندن و تنبیه و مجازات کودک به زعم خود به منظم کردن کودک خود می پردازند. عده ای دیگر در مقابل این تفکر به آزادی کودک اعتقاد دارند و معتقدند باید به کودک فرصت داد تا استعدادهایش را شکوفا کند ولی در این بین نظر معتدلی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه باید نظم را در درون کودک بر انگیخت به طوری که لازم نباشد در هر مورد خاصی به کودک تذکر داده یا با تنبیه و مجازات در مقابل عمل وی عکس العمل نشان داد، یا اینکه کودک را به اختیار خود بگذاریم که در آینده فردی خودرای و لوس بار بیاید، بلکه باید با حفظ شخصیت کودک از همان کودکی نظم وانضباط را درکودک نهادینه کرده و وی را فردی منظم به بار بیاوریم. و برای رسیدن به این هدف رعایت نکاتی خاص و مهم ضروری است تا در آینده کودکی سالم و مفید داشته باشیم.
1- محبت کردن به کودک
یکی از اساسی ترین نیازهای هر فرد در زندگی برخورداری از محبت اطرافیان می باشد و بر خورداری یا محرومیت از این نیاز اساسی در تعادل روح فرد تاثیر به سزائی دارد. خصوصا کودک که از روحیه لطیفی برخوردار می باشد. و این محبت چنان مهم است که امام صادق(علیه السلام) می فرماید خداوند منان بنده اش را به واسطه شدت محبتی که بر فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار می دهد.[1]
این حدیث و احادیث مثل آن بر اهمیت و تاثیر بسزای محبت در تربیت کودک دارد. ولی نکته ای که رعایت آن ضروری است میزان محبت می باشد که عده ای در ابراز محبت به کودک خود جانب افراط را در پیش می گیرند و با افراط در محبت موجبات تربیت نادرست را در کودک خود فراهم می آورند. امام باقر(علیه السلام) می فرمایند بدترین پدران کسانی هستند که در ابراز محبت زیاده روی می کنند[2]
عده ای از والدین نمی توانند یا دوست ندارند به کودک خود جواب منفی داده و کودک خود را ناراحت کنند و تمام خواسته های کودکانشان را بر آورده می کنند و به خیال خود به کودک خود محبت می کنند در حالی که این کار موجبات تربیت ناصحیح را در کودکان خود فراهم می کند. امام کاظم (علیه السلام) می فرمایند بهتر است طفل در کودکی باسختی و مشکلات روبرو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار و صبور گردد.[3]
پس نتیجه می گیریم محبت گر چه برای تربیت کودک لازم وضروری است ولی باید در ابراز محبت حد اعتدال رعایت شود و از افراط و تفریط اجتناب گردد.
2- تناسب قوانین با سن کودک و شرائط وی
قوانینی که برای کودک وضع می کنیم و اموری که از کودک می خواهیم باید با سن و موقعیت کودک متناسب باشد در خواست چیزی که از قدرت کودک خارج است موجب ناکامی و نافرمانی کودک گردیده کم کم احساس بی فایده بودن و عدم اعتمادبه نفس را در کودک به وجود می آورد و وی را به فردی انزواطلب، پرخاشگر، و دروغگو تبدیل می کند پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند خدارحمت کند کسی را که فرزندش را به نیکی یاری کند. سوال شد چگونه او را به نیکی یاری کند حضرت فرمود آنچه در توان کودک است از او بپذبرد و آنچه انجامش برای کودک سخت است از او نخواهد[4]
این عدم قدرت گاه نسبت به سن کودک است وگاه موقعیتی که کودک در آن قرار می گیرد.
3- دادن آگاهی به کودکان
کودک آن زمانی نظم و مقررات را رعایت می کند که با فوائد و مضرات نظم و بی نظمی آشنا شوند و این آشنائی صحیح آنها را به رعایت نظم وا می دارد. کودک باید بداند که دستورات و فرمانهایی که والدین می دهند به نفع وی بوده و رعایت نظم به خاطر خودش بوده و بی نظمی نیز برای خودش مضر است.
4- تربیت با عمل
والدین باید سعی کنند افزون بر آگاه ساختن کودکان با وظائف خود، با عمل خود نیز به تربیت کودک بپردازند و انتظار نداشته باشند کودکشان به حرفهایشان گوش دهد و به آنها عمل کند در حالی که خود رعایت نمی کنند وخود عمل نمی کنند. و بر خلاف گفته هایشان عمل می کنند. امام کاظم(علیه السلام) در این مورد می فرمایند. رفتار کودک بر اثر رفتار درست والدین محفوظ می ماند.
5- اجتناب از خشم و زورگوئی
ایجاد انضباط از راه زور، پیامدهای زیانباری را به دنبال دارد از جمله مقاومت، بی اعتنائی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغگوئی، انزواطلبی، لجبازی، فقدان اعتماد به نفس و. . . در روایتی وارد شده که فردی نزد امام کاظم(علیه السلام) آمد و از فرزند خود شکایت کرد امام در جواب فرمود او را نزن، بلکه برای مدتی به او بی اعتنایی کن.[5]

[1] - بحارالانوار، ج71، ص182.

[2] - کودک از نظر وراثت وتربیت، ج2، ص233.

[3] - وسائل الشیعه، ص 479.

[4] کافی، ج6، ص50.

[5] - منتخب میزان الحکمه، حدیث 159

- استفاد از تشویق صحیح
بسیاری از ماها به بزرگ کردن اشتباهات و تقصیرات فرزندانمان می پردازیم تا اینکه به موفقیت ها و کارهای درستی که انجام می دهند اشاره کنیم، و در مقابل کارهای درستشان آنها را تشویق کنیم درباره ادیسون می گویند که در کودکی فردی بی استعداد و کودن به نظر می رسید و چون سرش بیش از حد بزرگ بود اطرافیان تصور می کردند دچار اختلال حواس است ولی خودش می گوید اگر مادرم مرا تشویق نمی کرد شاید مخترع نمی شدم [1]
7- پرهیز از تردید و دو دلی
وقتی برای کودک خود قانونی وضع می کنیم بایددر اجرای آن ثابت قدم بمانیم و از تردید و دودلی بپرهیزیم زیرا سستی و تردید در اجرای قانون موجب سر درگمی کودک و سرباز زدن از رعایت قانون در کودک می گردد زیرا کودک نمی داند که این کار را باید انجام دهد یا نه این قانون لازم الاجراست یا نه وممکن است به بحث و جدل با والدین بپردازد و والدین خود را فردی سست رای و بی ثبات بشناسد و در درون خود به این نتیجه برسد که والدینش قدرت تصمیم گیری ندارند و او می تواند قوانین آنها را رعایت نکند.
8- رعایت اصل تدریج در تربیت
از اصول مهمی که باید در تربیت به آنها توجه کرد تدریجی بودن تربیت و تغییر رفتار است انتظار اینکه کودک در یک روز و یک فرصت کم تغییر پیدا کند انتظار نادرستی است. پیامبران الهی هم که مربیان جامعه بشری اند همه دستورات خود را یکباره به مردم ابلاغ نمی کردند بلکه از شیوه گام به گام بهره می جستند. چنانکه قرآن کریم در طی 23 سال به صورت تدریجی نازل شده و در اصلاح جامعه از اصل تدریج استفاده کرده است. و این نکته مهمی است که باید در تربیت مورد لحاظ قرار گیرد کودکی که مدتی بی نظم زندگی کرده حال یک دفعه منظم نمی شود، بلکه نیاز به زمان دارد تا رفتارهای غلط خود را اصلاح کند.
9- تداوم وشکیبائی در ایجاد نظم
کارهایی که از یک فرد سر می زند گاه رفتار است، گاه عادت و گاه از روی ملکه است در ایجاد نظم ما باید آن قدر شکیبا باشیم وتداوم داشته باشیم که نظم در وجود کودک به صورت ملکه در بیاید و این نیاز به مداومت در تربیت دارد و باید از کم شروع شود و بر آن مقدار کم مداومت شود تا همیشگی گردد. وانجام کار در صورتی که از روی ملکه باشد خستگی آور نبوده و انجام آن آسان می شود حضرت علی(علیه السلام) می فرماید کار اندکی که بر آن مداومت شود برتر است، از کار بسیاری که خستگی آورد ولی تداوم نداشته باشد.[2]
10- استفاده از اصل تغافل
بنابر این اصل مربی باید در مواردی کار کودک را نادیده گرفته و خود را به غفلت بزند و چنان وانمود کند که انگار متوجه کار بد کودک نگردیده، این کار نتایج خوبی به دنبال دارد، اولا:موجب حفظ حرمت کودک میگردد به ویژه اگر کودک کار را به صورت پنهانی انجام داده باشد. ثانیا: فرصتی برای تجدید نظر به کودک داده می شود. و از طرفی موجب حفظ حرمت مربی میگردد. چنانچه حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: تغافل کن که این کار تو موجب قدر و منزلت یافتن تو می شود.[3] انجام این اصل در تمام مراحل رشد به ویژه در مرحله اول کودکی، پسندیده است چرا که کودک آگاهی کمتری داشته و به همین خاطر خطاهای زیادی ممکن است از وی سر بزند که اگر مربی بخواهد همه این اشتباهات را متذکر شود باید همواره در حال تذکر دادن به کودک باشد که این کار نیز آسیب های فراونی به دنبال دارد و موجب آزردگی و متجری شدن کودک می شود.

[1] - فرزند من، ص88.

[2] کلمات قصار، ص444.

[3] - مستدرک الوسائب، ج9، ص159.

[=Roya]گام اول: تعیین رفتاری که می خواهیم تغییر دهیم
[=Roya]بهتر است برای ایجاد تغییر در کودکان و حرف شنوی در آنها هدفی را که داریم یه صورت جزئی و معین و روشن به کودک ابلاغ کنیم، از پرداختن به مسائل کلی بپرهیزید و مسائل جزئی را به کودک بگوئید اینکه به کودک می کوئیم، مرتب باش یا به همه احترام بگذار یا از او می خواهیم از کارهای خطرناک، بازی های خطرناک بپرهیزد برای کودک نامفهوم بوده و کودک نمی تواند بع آنها عمل کند چون هنوز کودک موترد احترام را نمی داند ونمد داند که چه کارهایی خطرناک است یا منظور از مرتب بودن چیست؟ پس بهتر است به جای این دستورات کلی خواسته هایمان را صراحتا و به صورت موردی به کودکان بگوییم مثلا به او بگوییم که به همه سلام بده، بعد از برخواستن از خواب رختخوابت را مرتب کن، با آتش بازی نکن و. . .
[=Roya]گام دوم: چگونگی انجام کارها را به کودک بیاموزیم
[=Roya]هنگامی که میخواهید کودک کار غلطی را انجام ندهد راه درست را نیز به او بیاموزید مثلا اگر کودکتان عادت دارد موقع خواستن هر چیزی داد بزند و شما از این اخلاق او خوشتان نمی آید به او نگویید که با داد وفریاد چیزی نخواهید، بلکه به او روش درست خواستن را یاد بدهید، که چگونه می تواند از راه درست خواسته هایش را بخواهد.
[=Roya]گام سوم: از جنگ قدرت با کودک بپرهیزید
[=Roya]اغلب والدین وقتی از نافرمانی کودک خود خسته می شوند به داد و فریاد وتنبیه بدنی وجنگ قدرت با کودک برمی خیزند وبا استفاده از قدرت و موقعیت خود کودک را به سکوت و فرمانبرداری مجبور می کنند و این اولین اشتباه در تربیت کودک است، کودکی که در اثر زور به حرف گوش می دهد ممکن است در کوتاه مدت فردی حرف شنو تلقی شود ولی این کار در دراز مدت عواقب خطرناکی دارد کودک با این کار یاد میگیرد که دنیای پیرامونش دنیای خطرناکی است و برای رسیدن به هدف باید از قدرت و زور استفاده کرد. کودکی که مدام تنبیه بدنی می شود می آموزد که تنبیه بدنی و کتک کاری امری مجاز و شایسته است که همیشه باید از آن استفاده کرد. همچنین چنین کودکی در آینده اعتماد به نفس و خلاقیت لازم برای زندگی را نداشته در تمام مراحل زندگی منتظر تصمصم گیری دیگران می ماند.
[=Roya]گام سوم: یاد آور رفتارهای نادرست نباشید
[=Roya]یاد آوری مداوم رفتارهای غلط به کودک نه تنها موجب تغییر آن رفتار نمی شود بلکه موجب ایجاد انزجار، رنجش وتنفر در کودک گشته و ممکن است کودک دوباره به تکرار مجدد آن کار بپردازد چنانکه حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: زیاده روی در سرزنش آتش لجاجت را شعله ور می کند.[=Times New Roman][1]
[=Roya]گام چهارم: استفاده از تشویق مناسب
[=Roya]در ابتدای کار برای ایجاد رفتار درست در کودک می توان از تشویق منظم و با اعلام قبلی استفاده کردولی در ادامه نباید تشویق ها به صورت برنامه ریزی باشد چون ممکن است تبدبل به عادت گشته و کودک به جایزه شرطی شود و اگر جایزه ترک شد کودک نیز آن کار را ترک کند و این کار درست نیست بلکه باید با سیاست و برنامه ریزی قبلی به گونه ای رفتار کرد که کودک کار را به خاطر جایزه انجام ندهد هر چند در بعضی مواقع پدر و مادر برای تشویق کودک از جایزه استفاده می کنند.
[=Roya]گام پنجم: رفتار کودم(نه خود کودک) را مورد تشویق یا انتقاد قرار دهید
[=Roya]به کودکی که مثلا در مهمانی شلوغ کرده نگوئید بچه بدی هستی با اگر آرام نشسته نگویید آفرین چقدر بچه خوبی هستی بلکه کاری را که انجام داده مورد نقد و تشویق قرار دهید، به او بگویید این کاری که کردی کار بدی بود یا اینکه در مهمانی شلوغ نکرد کار خیلی خوبی انجام دادی.اگر در تربیت این نکته را رعایت کنیم کودک به مرور زمان کارهای خوب و بد را خواهد شناخت و به انجام کارهای خوب و پرهیز از کارهای بد خواهد پرداخت ولی اگر خود کودک مورد انتقاد قرار گیرد کودک سرخورده و فردی لاابالی می گردد که خودش نیز از خودش بدش می آید یا اگر خود کودک را مورد تشویق قرار دهیم وی را فردی خود پرست و خود خواخ تربیت می کنیم.
[=Roya]گام ششم: دستورات را به صورت بازی در بیاورید
[=Roya]آیا تا به حال این جمله را شنیده اید که (بازی کودک همان زندگی اوست) وقتی کودکیرا از بازی محروم می کنیم در واقع به او می گوییم زندگی نکن ولی وقتی چیزی را با بازی به کودک یاد می دهیم در واقع به او روش زندگی کردن را می آموزانیم موقعی که می خواهیم چیزی را به او کودک یاد بدهیم به زبان خودش بیاموزانیم چنانکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) می فرمایند: هر کسی کودکی دارد پس کودکی یاد بگیرد و خود را به کودکی بزند.[=Times New Roman][2]
[=Roya]گام هفتم: از امر و نهی صرف بپرهیزید
[=Roya]در رفتار با کودک فقط به امر ونهی نپردازید بلکه گاه لازم است مطالب به صورتی دیگر القاء شود گاه می توان برای اثر گذاری از پشنهاد، مشورت، امر ونهی غیر مستقیم، نقل حکایت و ... استفاده کرد، این شیوه ها افزون بر اینکه کارآیی بیشتری دارند فرزندان را نسبت به کودکان بدبین نمی کند. پس اگر می خواهید اثر گذار باشید پیشنهاد بدهید نه امر و نهی
[=Roya]گام هشتم: دلیل مقررات را برای کودک توضیح دهید
[=Roya]این کار به کودک کمک می کند تا راحت تر به دستور عمل کند همچنین به وی می آموزاند که برای انجام هر کاری باید دنبال دلیل و منطقی درست باشد.
[=Roya]گام نهم: از جملات مثبت استفاده کنید
[=Roya]برای اثر پذیر بودن هر دستور آن دستور را با جملات مثبت بدهید تا احتمال اثر پذیری بیشتر باشد مثلا به جای اینکه به کودک بگوئید(با توپ داخل اتاق بازی نکن) می توان چنین گفت (می توانی داخل حیاط و روی چمن ها بازی کنی) زیرا جمله های منفی تنها به کودک می گوید که چه کاری را نباید انجام دهند ولی استفاده از جملات مثبت ضمن اینکه کار بد را به کودک یاد می دهد کار درست را نیز به کودک می آموزاند.
[=Roya]گام دهم: یاد آوری کنید
[=Roya]کودکان گاهی مقررات را فراموش می کنند پس عصبی نشوید به تنبیه کودک نپردازید ومنتظر نمانید تا کودک کار غلط را انجام دهد بلکه فقط قانون را به او یادآور شوید.

[=Roya][=Times New Roman][1][=Roya]- منتخب میزان الحکمه، حدیث 5666.

[=Roya][=Times New Roman][2][=Roya]- وسائل الشیعه، ج3، ص486.

موضوع قفل شده است