آیا امام علی (ع) برای خنداندن یتیمان از خودشان صدای حیوان درآوردند؟

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امام علی (ع) برای خنداندن یتیمان از خودشان صدای حیوان درآوردند؟

حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که از تلویزیون هم پخش شد روایتی را درباره ی امام علی آوردند که از نظر من با شخصیت حضرت تضاد دارد و شایسته ی ایشان نیست. لطفا اعتبار اسناد و مصادر این روایت را بررسی کنید. من در جستجویی که خودم کردم فقط توانستم یک منبع یعنی کتاب (( دررُ المطالب وغرر المناقب في فضائل علي بن أبي طالب)) نوشته ی سید ولى بن نعمة الله حسینى رضوى مربوط به اواخر قرن دهم هجری قمری را برای آن بیابم که این کتاب هم چون از آثار متاخر است اعتبار چندانی ندارد.

داستان روایت به نقل از سایت حجت الاسلام قرائتی : http://www.gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=153

صدای بزغاله برای خنده یتیم. شنیده اید این را، من خودم گفتم، اجازه بدهید تکرار کنم، امیرالمؤمنین عبور می کرد دید خانه ای سر و صدای بچه هاست، ایستاد متوجه شد که اینها بچه های یتیم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت دید یک خانم بیوه ای پنج شش تا یتیم دیگی بار گذاشته، زیرش را روشن کرده، در دیگ آب است جوش می آید که بچه‌ها خیال کنند مادرشان برایشان غذا می پزد، بچه‌ها هم از سرو کله هم بالا می روند، داد و بیداد و جیغ و جوق، و حضرت فهمید هیچی در خانه نیست، سریع رفت خانه مقداری روغن و برنج و آرد و خرما و از این چیزها را برداشت آورد و سریعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچه‌ها را نشاند دهان بچه‌ها گذاشت، وقتی می خواست برود خواست بچه‌ها را بخنداند دید نمی خندند، هر کاری کرد بچه‌ها نخندیدند، با زانو و دستهایش راه رفت و صدای بع، مع، صدای بزغاله کرد، تا صدای بز کرد خندیدند، یک نفر گفت آقا، این در شؤن مدیریت نیست، شما مگر فوق لیسانس مدیریت، دکترای مدیریت نداری شما؟ آدمی که مدیر است، وزیر است، وکیل است، سفیر است، که نباید، زشت است در‌شان شما نیست، فرمود علی، مدیریت ما این است، خوب گوش بدهید، آقایانی که لیسانس مدیریت دارند و فوق لیسانس و دکترا، مدیریت علی این است رهبر است، فرد اول مملکت صدای بز بکند، عوضش یک یتیم بخندد. قنبر گفت آقا خانه یتیم شما خیلی چیزی می دادی اما صدای بزغاله هیچ وقت نمی کردی، گفت من نمی خواستم صدای بز بکنم، می خواستم یک جوری اینها را بخندانم، هر کاری کردم اینها نخندیدند، خودم را شکستم که اینها بخندند. کی می تواند این کار را بکند؟

این هم یک نوع نقل دیگر :

قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد محسن

عصران;683373 نوشت:
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که از تلویزیون هم پخش شد روایتی را درباره ی امام علی آوردند که از نظر من با شخصیت حضرت تضاد دارد و شایسته ی ایشان نیست. لطفا اعتبار اسناد و مصادر این روایت را بررسی کنید. من در جستجویی که خودم کردم فقط توانستم یک منبع یعنی کتاب (( دررُ المطالب وغرر المناقب في فضائل علي بن أبي طالب)) نوشته ی سید ولى بن نعمة الله حسینى رضوى مربوط به اواخر قرن دهم هجری قمری را برای آن بیابم که این کتاب هم چون از آثار متاخر است اعتبار چندانی ندارد.

داستان روایت به نقل از سایت حجت الاسلام قرائتی : http://www.gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=153

[=times new roman]صدای بزغاله برای خنده یتیم. شنیده اید این را، من خودم گفتم، اجازه بدهید تکرار کنم، امیرالمؤمنین عبور می کرد دید خانه ای سر و صدای بچه هاست، ایستاد متوجه شد که اینها بچه های یتیم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت دید یک خانم بیوه ای پنج شش تا یتیم دیگی بار گذاشته، زیرش را روشن کرده، در دیگ آب است جوش می آید که بچه‌ها خیال کنند مادرشان برایشان غذا می پزد، بچه‌ها هم از سرو کله هم بالا می روند، داد و بیداد و جیغ و جوق، و حضرت فهمید هیچی در خانه نیست، سریع رفت خانه مقداری روغن و برنج و آرد و خرما و از این چیزها را برداشت آورد و سریعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچه‌ها را نشاند دهان بچه‌ها گذاشت، وقتی می خواست برود خواست بچه‌ها را بخنداند دید نمی خندند، هر کاری کرد بچه‌ها نخندیدند، با زانو و دستهایش راه رفت و صدای بع، مع، صدای بزغاله کرد، تا صدای بز کرد خندیدند، یک نفر گفت آقا، این در شؤن مدیریت نیست، شما مگر فوق لیسانس مدیریت، دکترای مدیریت نداری شما؟ آدمی که مدیر است، وزیر است، وکیل است، سفیر است، که نباید، زشت است در‌شان شما نیست، فرمود علی، مدیریت ما این است، خوب گوش بدهید، آقایانی که لیسانس مدیریت دارند و فوق لیسانس و دکترا، مدیریت علی این است رهبر است، فرد اول مملکت صدای بز بکند، عوضش یک یتیم بخندد. قنبر گفت آقا خانه یتیم شما خیلی چیزی می دادی اما صدای بزغاله هیچ وقت نمی کردی، گفت من نمی خواستم صدای بز بکنم، می خواستم یک جوری اینها را بخندانم، هر کاری کردم اینها نخندیدند، خودم را شکستم که اینها بخندند. کی می تواند این کار را بکند؟

این هم یک نوع نقل دیگر :

قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی و سلامتی برای شما پرسشگر محترم


باید گفت از جمله دقت هایی که علما، بزرگان و حتی روحانیون عادی باید داشته باشند این است که به شدت از نقل برخی از مطالب تاریخی وهن آلودی که صحت و سند آن تایید نشده باشد،خصوصا در منابر و تریبون های عادی بپرهیزند. زیرا نقل مطالب بدون استناد که هیچ گونه منبعی برای تایید ندارد، ممکن است موجب تضعیف شخصیت اولیای خدا شود.

بالاتر از این، اگر برخی از مطالب که در باره اولیای خدا ذکر می شود صحت استناد هم داشته باشد، اما نقل آن در جامعه حتی به نیت بر شمردن تواضع آن بزرگان و با هدف تاثیر گذاری اخلاقی و تربیتی روی مردم جامعه به صلاح نیست.

البته در زندگی معصومین سلام الله علیهم اجمعین خصوصا شخص نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و مولای متقیان سلام الله علیه، موارد بسیاری از برخورد های ملاطفت آمیز نسبت به کودکان وجود دارد که گویی آن بزرگواران از پدر نسبت به فرزند مهربان تر بوده اند. دراین باره یتیم نوازی مولای متقیان هم مثال زدنی بود که چگونه آن حضرت مثل یک دوست صمیمی به کودکان یتیم مهر می ورزیدند، به طوری که غم غربت از دل های آن ها بیرون می رفت و شادمان می شدند.

با این حال از نحوه برخورد اولیای خدا با کودکان و بیان جزییات آن خصوصا در مورد مثالی که بیان کردید، اطلاع دقیق و خبر متواتری به دست ما نرسیده است. در نتیجه حق نداریم هر چیزی را که شنیدیم بیان کنیم. خصوصا که شیوع برخی از مطالب مثل مثال ذکرشده موجب قضاوت های متفاوت و حتی دور از انتظار خواهد شد.و الله العالم

[="Times New Roman"][="Black"]

محسن;683851 نوشت:
. دراین باره یتیم نوازی مولای متقیان هم مثال زدنی بود که چگونه آن حضرت مثل یک دوست صمیمی به کودکان یتیم مهر می ورزیدند، به طوری که غم غربت از دل های آن ها بیرون می رفت و شادمان می شدند.

بعد علی کی می‌تونه محرم راز من بشه..:geryeh::geryeh::geryeh:
.
درد دلم رو گوش کنه تا چاره ساز من بشه.. :geryeh::geryeh::geryeh:

اگر درک موضوعی برای ما سخت باشد نباید آنرا انکار کنیم. چه اینکه رفتار امام ع و پیامبر ص را با کودکان می دانیم.
دلیلش اینه که ما خودمون رو با اون بزرگواران مقایسه میکنیم. مثلا میگیم اوهووو فکرشو بکن رئیس جمهور کشور ما یا شهردار ما بره تو کوچه با بچه ها بازی کنه!! مگه میشه!
بخاطر فاصله ای که ما از دین گرفته ایم درک این موضاعات برایمان دشوار شده است.
امام علی ع وقتی تو جنگه میشه پهلوان
و وقتی با بچه ها بازی میکنه خودشو مثل اونا میکنه

به نام خدا

شبیه این روایت را در باره ی رسول خدا صلی الله علیه و اله داریم که حسنین علیهما السلام را بر

پشت مبارک سوار می کردند و این عبارت معروف است از ایشان:"خیر راکب و مرکوب"

بهترین مرکب و بهترین سواران!

[="DarkOliveGreen"]سلام

خوب کاری میکردن.

اونا مثل ما تکبر نداشتن![/]

ما که تو مسجدمون همیشه دعوا و بزن بزنه
این پیر مردا میگرین بچه هارو میزنن و فش میدن و بیرونشون میکنن میگن ما حوصله بچه نداریم
بعدم که بهشون این جریان و روایت رو میگیم میگن نه این دروغه امام انقد مقام خودشو پایین نمیاره! میگم بابا شما اهل تکبر هستید شما خودپرست و خودخواهید امام که زبونم لال اینجور نیست
البته حالا خداروشکر کمی بهتر شدن و لی بازم بچه ها ازشون میترسن

[="Times New Roman"][="Black"]

mousavi928;684531 نوشت:
میگم بابا شما اهل تکبر هستید شما خودپرست و خودخواهید امام که زبونم لال اینجور نیست

شما خیلی مردی..آفرین..:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:[/]

[="Arial"][="Blue"]مولای من وقت جنگ خیبر می کند
وقت عبادت تیر از پایش بیرون می کشند
وقت نماز جنگ را متوقف می کند
وقت دیدن یتیم بازی اش می دهد
وقت تقسیم بیت المال برادر نمی شناسد
این است مردانگی
چه خوب مولایی برای خود برگزیده ام
خدایا اگر هیچ عملی از من به جز محبت علی علیه السلام قبول نکنی راضیترم تاآن که بهترین مردمان باشم بی حب علی
[/]

بعضی از روایت ها اگر درست هم باسند عنوان کردنشون خیلی درست نیست . چون ممکنه کسی باشه که به درک اون روایت نرسیده باشه و برای هدف های دیگه ای استفاده کنه . بهتره در توصیف احوال ائمه بیشتر مواظب گفتارمون باشیم.

mousavi928;684153 نوشت:
اگر درک موضوعی برای ما سخت باشد نباید آنرا انکار کنیم. چه اینکه رفتار امام ع و پیامبر ص را با کودکان می دانیم.
دلیلش اینه که ما خودمون رو با اون بزرگواران مقایسه میکنیم. مثلا میگیم اوهووو فکرشو بکن رئیس جمهور کشور ما یا شهردار ما بره تو کوچه با بچه ها بازی کنه!! مگه میشه!
بخاطر فاصله ای که ما از دین گرفته ایم درک این موضاعات برایمان دشوار شده است.
امام علی ع وقتی تو جنگه میشه پهلوان
و وقتی با بچه ها بازی میکنه خودشو مثل اونا میکنه

سلام

وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَمِیرِ ( سوره لقمان : 19 )

ترجمه : از صداى خود بکاه که زشت‏ترین صداها صداى خران است.

پیامبر اکرم : کَثْرةُ المِزاح تَذْهَبُ بماءِ الوجهِ و کثرةُ الضِّحکِ تَمْحُو الایمانَ (کافی ج2 ص 665)

پیامبر اکرم فرمودند : شوخی بیش از اندازه و بسیار، آبرو را می برد و خنده زیاد، ایمان را محو می کند.

امام علی : مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اُستُخِفَّ بِهِ وَ منْ کَثُرَ ضِحْکُهُ ذَهَبَتْ هَیْبَتُهُ ( کافی ج 8 ص 22)

امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که زیاد شوخی کند، به سبب همان، سبک می شود و هر که زیاد بخندد، هیبتش می رود.

امام هادى عليه السلام : مَن هانَت عَلَيهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ ( تحف العقول ص 483)

امام هادی (ع) فرمودند: از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش .

امام علی علیه السلام : مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ ( غرر الحکم ج 5 ص 183 )

امام علی (ع) : هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.

امام علی (ع) : الهُزءُ فُكاهَةُ السُّفَهاءِ،و صِناعَةُ الجُهّالِ. ( اعلام الدین ح 311)

امام علی (ع): هزل شوخى كم‏ خردان و كار نادانان است.

یک نکته ی دیگر آنکه حضرت علی به تنهایی و مخفیانه به یتیمان کمک می کردند و کسی را همراه خودشان نمی بردند که در داستان قنبر را همره آن حضرت معرفی می کند و این نکته ای است که کسی که این داستان را ساخته است از آن غافل بوده است.

mousavi928;684531 نوشت:
ما که تو مسجدمون همیشه دعوا و بزن بزنه
این پیر مردا میگرین بچه هارو میزنن و فش میدن و بیرونشون میکنن میگن ما حوصله بچه نداریم
بعدم که بهشون این جریان و روایت رو میگیم میگن نه این دروغه امام انقد مقام خودشو پایین نمیاره! میگم بابا شما اهل تکبر هستید شما خودپرست و خودخواهید امام که زبونم لال اینجور نیست
البته حالا خداروشکر کمی بهتر شدن و لی بازم بچه ها ازشون میترسن

نه اینگونه و نه آنگونه بلکه باید اعتدال رعایت شود.

عصران;684559 نوشت:
سلام

وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَمِیرِ ( سوره لقمان : 19 )

ترجمه : از صداى خود بکاه که زشت‏ترین صداها صداى خران است.

پیامبر اکرم : کَثْرةُ المِزاح تَذْهَبُ بماءِ الوجهِ و کثرةُ الضِّحکِ تَمْحُو الایمانَ (کافی ج2 ص 665)

پیامبر اکرم فرمودند : شوخی بیش از اندازه و بسیار، آبرو را می برد و خنده زیاد، ایمان را محو می کند.

امام علی : مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اُستُخِفَّ بِهِ وَ منْ کَثُرَ ضِحْکُهُ ذَهَبَتْ هَیْبَتُهُ ( کافی ج 8 ص 22)

امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که زیاد شوخی کند، به سبب همان، سبک می شود و هر که زیاد بخندد، هیبتش می رود.

امام هادى عليه السلام : مَن هانَت عَلَيهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ ( تحف العقول ص 483)

امام هادی (ع) فرمودند: از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش .

امام علی علیه السلام : مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ ( غرر الحکم ج 5 ص 183 )

امام علی (ع) : هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.

امام علی (ع) : الهُزءُ فُكاهَةُ السُّفَهاءِ،و صِناعَةُ الجُهّالِ. ( اعلام الدین ح 311)

امام علی (ع): هزل شوخى كم‏ خردان و كار نادانان است.


سلام
بله هرچیزی بوقتش
جواب ابلهان خاموشیت----- سکوت نشانه رضاست. خب حالا چی؟
بوقتشتیغ رو از پای امام علی سر نماز در میارن و متوجه نمیشه
بوقتشم حتی حواسش به حضور اون مسکین بود و انگشترش رو داد بهش

عصران;684559 نوشت:
وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَمِیرِ ( سوره لقمان : 19 )

ترجمه : از صداى خود بکاه که زشت‏ترین صداها صداى خران است.

پیامبر اکرم : کَثْرةُ المِزاح تَذْهَبُ بماءِ الوجهِ و کثرةُ الضِّحکِ تَمْحُو الایمانَ (کافی ج2 ص 665)

پیامبر اکرم فرمودند : شوخی بیش از اندازه و بسیار، آبرو را می برد و خنده زیاد، ایمان را محو می کند.

امام علی : مَنْ کَثُرَ مِزاحُهُ اُستُخِفَّ بِهِ وَ منْ کَثُرَ ضِحْکُهُ ذَهَبَتْ هَیْبَتُهُ ( کافی ج 8 ص 22)

امام علی علیه السلام فرمودند: کسی که زیاد شوخی کند، به سبب همان، سبک می شود و هر که زیاد بخندد، هیبتش می رود.

امام هادى عليه السلام : مَن هانَت عَلَيهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ ( تحف العقول ص 483)

امام هادی (ع) فرمودند: از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش .

امام علی علیه السلام : مَن كَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ ( غرر الحکم ج 5 ص 183 )

امام علی (ع) : هر كس زياد شوخى كند، نادان شمرده مى شود.

امام علی (ع) : الهُزءُ فُكاهَةُ السُّفَهاءِ،و صِناعَةُ الجُهّالِ. ( اعلام الدین ح 311)

امام علی (ع): هزل شوخى كم‏ خردان و كار نادانان است.

به نام خدا

در پی تایید حدیث مورد بحث نیستم،چرا که حتی احادیث بسیار مشهور در باب اعتقادات هم

محل اختلاف و بررسی سندی و رجالی احتیاج دارد،اما شاهد مثالهایی که آوردید:

آیه:در باره فریاد زدن است و مورد بحث خنداندن یتیم با صدای...در آوردن!

چند حدیث لطف کردید در باره کثرت مزاح،مورد بحث کثرت مزاح را نمی رساند

کما اینکه لطایف پیامبر اکرم صلی الله معروف است،اصحاب دور ایشان جمع بودند

و حضرت از باب مطایبه فرمودند:اگر گفتید دست راست من شبیه چیست؟

هر کس چیزی گفت،در آخر فرمودند شبیه دست چپ من،و از این موارد

نقلهای فراوانی است که ذکر آن لازم نیست.

حدیث من هانت...در باره خوار کردن خویش با گناه است!

هزل هم که معلوم است چیست و با حدیث مربوطه تطبیق معنایی و مصداقی ندارد.

بعد هم اگر چنین حدیثی صحیح هم که باشد فضیلتی برای حضرت محسوب می گردد

و تواضع،دلسوزی و محبت ایشان را به نمایش می گذارد.

عصران;683373 نوشت:
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در جلسات درسهایی از قرآن که از تلویزیون هم پخش شد روایتی را درباره ی امام علی آوردند که از نظر من با شخصیت حضرت تضاد دارد و شایسته ی ایشان نیست. لطفا اعتبار اسناد و مصادر این روایت را بررسی کنید. من در جستجویی که خودم کردم فقط توانستم یک منبع یعنی کتاب (( دررُ المطالب وغرر المناقب في فضائل علي بن أبي طالب)) نوشته ی سید ولى بن نعمة الله حسینى رضوى مربوط به اواخر قرن دهم هجری قمری را برای آن بیابم که این کتاب هم چون از آثار متاخر است اعتبار چندانی ندارد.

داستان روایت به نقل از سایت حجت الاسلام قرائتی : http://www.gharaati.ir/show.php?page=darsha&id=153

[=times new roman]صدای بزغاله برای خنده یتیم. شنیده اید این را، من خودم گفتم، اجازه بدهید تکرار کنم، امیرالمؤمنین عبور می کرد دید خانه ای سر و صدای بچه هاست، ایستاد متوجه شد که اینها بچه های یتیم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت دید یک خانم بیوه ای پنج شش تا یتیم دیگی بار گذاشته، زیرش را روشن کرده، در دیگ آب است جوش می آید که بچه‌ها خیال کنند مادرشان برایشان غذا می پزد، بچه‌ها هم از سرو کله هم بالا می روند، داد و بیداد و جیغ و جوق، و حضرت فهمید هیچی در خانه نیست، سریع رفت خانه مقداری روغن و برنج و آرد و خرما و از این چیزها را برداشت آورد و سریعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچه‌ها را نشاند دهان بچه‌ها گذاشت، وقتی می خواست برود خواست بچه‌ها را بخنداند دید نمی خندند، هر کاری کرد بچه‌ها نخندیدند، با زانو و دستهایش راه رفت و صدای بع، مع، صدای بزغاله کرد، تا صدای بز کرد خندیدند، یک نفر گفت آقا، این در شؤن مدیریت نیست، شما مگر فوق لیسانس مدیریت، دکترای مدیریت نداری شما؟ آدمی که مدیر است، وزیر است، وکیل است، سفیر است، که نباید، زشت است در‌شان شما نیست، فرمود علی، مدیریت ما این است، خوب گوش بدهید، آقایانی که لیسانس مدیریت دارند و فوق لیسانس و دکترا، مدیریت علی این است رهبر است، فرد اول مملکت صدای بز بکند، عوضش یک یتیم بخندد. قنبر گفت آقا خانه یتیم شما خیلی چیزی می دادی اما صدای بزغاله هیچ وقت نمی کردی، گفت من نمی خواستم صدای بز بکنم، می خواستم یک جوری اینها را بخندانم، هر کاری کردم اینها نخندیدند، خودم را شکستم که اینها بخندند. کی می تواند این کار را بکند؟

این هم یک نوع نقل دیگر :

قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)

این اتفاقا دقیقا همان علی ایست که من می‌شناسم.
با خواندن این روایات بیش‌تر عاشقش می‌شوم.

چه اشکالی داره حالا
شیر خدارو قبول داری یانه؟؟حضرت هر کار کرده درسته
اصلا نیازی به ناراحتی نیست اخوی

محسن;683851 نوشت:
باید گفت از جمله دقت هایی که علما، بزرگان و حتی روحانیون عادی باید داشته باشند این است که به شدت از نقل برخی از مطالب تاریخی وهن آلودی که صحت و سند آن تایید نشده باشد،خصوصا در منابر و تریبون های عادی بپرهیزند. زیرا نقل مطالب بدون استناد که هیچ گونه منبعی برای تایید ندارد، ممکن است موجب تضعیف شخصیت اولیای خدا شود.

سلام علیکم
جناب کارشناس محترم آقای محسن گرامی
اولا: این مطلب از نظر شما وهن آلود است ولی به هیج وجه وهن آلود نیست، دوستان هم اشاره کردند ، آیا پیامبر صلی الله علیه واله وسلم خم می شود و حسنین بر دوشش سوار می شدند. آیا این وهن است، چه فرقی بین این ومطلب و مطلب جناب عصران است ، لذا اگر به ذهن شما وهن آمد فورا آن را وهن ندانید
ثانیا: چون از شخص خاصی اسم برده شده، رد مطلب به این گونه که فرموده اید تخریب آن شخص است باید دست به عصاتر قدم بر می داشتید.

محسن;683851 نوشت:
بالاتر از این، اگر برخی از مطالب که در باره اولیای خدا ذکر می شود صحت استناد هم داشته باشد، اما نقل آن در جامعه حتی به نیت بر شمردن تواضع آن بزرگان و با هدف تاثیر گذاری اخلاقی و تربیتی روی مردم جامعه به صلاح نیست.

اتفاقا برعکس ، در بیان مسائل اخلاقی که زیاد در مورد سند و رجال مته به خشخاش نمی گذارند بلکه اگر نکته اخلاقی باشد بیان می کنند گاهی دیده می شود نکته اخلاقی در روایتی از بخاری است بیان می کنند فرق است بین اعتقادات، احکام با اخلاق در اخلاق دقتهای مورد نظر شما نیاز نیست مگر وهن باشد که وهن بودن آن نظر شماست و از نوشته کاربران عزیز هم می توانید دریابید که نظر بیشتر دوستان این نیست.

محسن;683851 نوشت:
البته در زندگی معصومین سلام الله علیهم اجمعین خصوصا شخص نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه و مولای متقیان سلام الله علیه، موارد بسیاری از برخورد های ملاطفت آمیز نسبت به کودکان وجود دارد که گویی آن بزرگواران از پدر نسبت به فرزند مهربان تر بوده اند. دراین باره یتیم نوازی مولای متقیان هم مثال زدنی بود که چگونه آن حضرت مثل یک دوست صمیمی به کودکان یتیم مهر می ورزیدند، به طوری که غم غربت از دل های آن ها بیرون می رفت و شادمان می شدند.

همین که فرمودید چگونه ممکن است روایت است که در بازی با کودک باید کودکانه رفتار کرد، کودکانه، ملاطفت آمیز، غم غربت از دل های آن ها بیرون می رفت و شادمان می شدند یعنی چه ؟ آیا غیر آن است که باید صداهای مختلف در آورد آنها را دنبال کرد، انها بچه را دنبال کنند، بچه ها بر دوششان سوار شوند و .....

محسن;683851 نوشت:
اطلاع دقیق و خبر متواتری به دست ما نرسیده است

تفحص بیشتر نیاز است لا اقل باید می فرمودید بنده پیدا نکردم شاید باشد نه اینکه به ما نرسیده است

محسن;683851 نوشت:
خصوصا که شیوع برخی از مطالب مثل مثال ذکرشده موجب قضاوت های متفاوت و حتی دور از انتظار خواهد شد.و الله العالم

این طور که می فرمائید نیست

mousavi928;684563 نوشت:
سلام
بله هرچیزی بوقتش

سلام
بله هر چیزی به وقتش. اگر اینگونه باشد افرادی هم هستند که به وقتش در حسینیه ها واق واق می کنند و می گویند ما سگ امام حسین هستیم.

یتیم نوازی و محبت به کودکان را نباید با دلقک بازی اشتباه گرفت . ضمن اینکه این کار بد آموزی هم دارد.

mousavi928;684563 نوشت:
جواب ابلهان خاموشیت----- سکوت نشانه رضاست. خب حالا چی؟

شما آیه قرآن و احادیث را با ضرب المثل مقایسه می کنید؟

mousavi928;684563 نوشت:
بوقتشتیغ رو از پای امام علی سر نماز در میارن و متوجه نمیشه

این هم یک داستان ساختگی دیگر است می توانید لینک پایین را درباره ی آن ببینید:

http://www.ahlebayt.porsemani.ir/content/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9

حبیبه;684586 نوشت:
آیه:در باره فریاد زدن است و مورد بحث خنداندن یتیم با صدای...در آوردن!

سلام
بله یکی از مصداق های آیه فریاد زدن است ولی شما با چه دلیلی می گویید منحصرا فقط این آیه درباره ی فریاد زدن است؟
جالب است که خودتان هم تلویحا به زشت بودن این روایت اقرار دارید و کلمه بزغاله را سانسور کردید و به صورت سه نقطه آوردید.

حبیبه;684586 نوشت:
چند حدیث لطف کردید در باره کثرت مزاح،مورد بحث کثرت مزاح را نمی رساند

کما اینکه لطایف پیامبر اکرم صلی الله معروف است،اصحاب دور ایشان جمع بودند

و حضرت از باب مطایبه فرمودند:اگر گفتید دست راست من شبیه چیست؟

هر کس چیزی گفت،در آخر فرمودند شبیه دست چپ من،و از این موارد

نقلهای فراوانی است که ذکر آن لازم نیست.

مزاح در اسلام پسندیده است ولی زیاد مزاح کردن و زیاده روی در مزاح کردن ناپسند است که احادیثی که آوردم ناظر بر این بود. مقایسه شوخی های پیامبر هم با این مورد قیاس مع الفارق است زیرا آنها هیچکدام در حد اصوات عجیب و غریب از خود در آوردن نیست. اگر اینگونه باشد من هم می توانم بگویم برای خنداندن کودکان باد گلو زدن هم امری پسندیده است!

حبیبه;684586 نوشت:
حدیث من هانت...در باره خوار کردن خویش با گناه است!

بله یکی از مصداق های این حدیث خوار کردن خویش با گناه است ولی با چه دلیلی می گویید که مقصود حدیث منحصرا فقط در همین است؟

حبیبه;684586 نوشت:
هزل هم که معلوم است چیست و با حدیث مربوطه تطبیق معنایی و مصداقی ندارد.

هزل به معنای شوخی بیهوده و رفتار سبک است لینک پایین را ببینید:

http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D9%87%D8%B2%D9%84/

لینک پایین هم معنای فکاهه است که در حدیث آمده است:

http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D9%81%D9%8F%D9%83%D8%A7%D9%87%D9%8E%D8%A9%D9%8F/

حبیبه;684586 نوشت:
بعد هم اگر چنین حدیثی صحیح هم که باشد فضیلتی برای حضرت محسوب می گردد

و تواضع،دلسوزی و محبت ایشان را به نمایش می گذارد.

والا روضه خوانها و نوحه خوانها که داستانهای دروغ را از خودشان می سازند هم همین توجیه را می آورند.

Mohammad-Za;684588 نوشت:
این اتفاقا دقیقا همان علی ایست که من می‌شناسم.
با خواندن این روایات بیش‌تر عاشقش می‌شوم.

سلام
بهتر است با روایات با سند معتبر و محکم عاشق امام علی بشوید نه با هر داستانی که می شنوید.
اگر خیلی به این داستان های ساختگی علاقه دارید می توانید هر هفته روضه خوان به خانه یتان بیاورید تا هر هفته نسبت به ائمه عاشقتر بشوید.

سید محمد جواد;684600 نوشت:
شیر خدارو قبول داری یانه؟؟

سلام
...................

سید محمد جواد;684600 نوشت:
حضرت هر کار کرده درسته

شما ثابت کن حضرت این کار را کرده است ما قبول می کنیم. ما که هرچه گشتیم سند معتبری برای آن پیدا نکردیم.

عصران;685184 نوشت:
بله هر چیزی به وقتش. اگر اینگونه باشد افرادی هم هستند که به وقتش در حسینیه ها واق واق می کنند و می گویند ما سگ امام حسین هستیم.

اونی که تو حسینیه واق واق میکنه رو با علی مرتضی یکی میکنی شما ؟

عصران;685184 نوشت:
شیر خدا را ما در بست قبول داریم ولی .......................

شما ادبیاتت رو درست کن این یکی شوخی نیست اقا مواظب باش پی میگی

صالح ترین یار پیامبر نیاز به تجسس در رفتار نداره هرچه کرده و نکرده نیاز به هیچی نداره خجالت بکن شما

دوستان فک نمیکنم دور از انتظار باشه........
خیلی از ماها وقتی یکی از نوزادانمان گریه میکند هزاران شکلک و صدا از خودمان درمی اوریم!
جای تعجب نیست شخصی چون علی مرتضی برای خوشحالی کودکی آن هم یتیم هرکاری کند!
ما فک میکنیم چون حضرت علیه باید شان خودشو حفظ کنه!
بله درست میگین نمیره جلو دشمنا این کارو کنه!
دقت کنید اون فقط ی کودک یتیمه یتیم! همون کسی که خیلیامون حقشو داریم میخوریم!

عصران;685184 نوشت:
سلام
بله یکی از مصداق های آیه فریاد زدن است ولی شما با چه دلیلی می گویید منحصرا فقط این آیه درباره ی فریاد زدن است؟
جالب است که خودتان هم تلویحا به زشت بودن این روایت اقرار دارید و کلمه بزغاله را سانسور کردید و به صورت سه نقطه آوردید.

با سلام و احترام

به قرینه "واغضض من صوتک"صدایت را پایین بیاور(فریاد نزن)

عصران;685184 نوشت:
مزاح در اسلام پسندیده است ولی زیاد مزاح کردن و زیاده روی در مزاح کردن ناپسند است که احادیثی که آوردم ناظر بر این بود. مقایسه شوخی های پیامبر هم با این مورد قیاس مع الفارق است زیرا آنها هیچکدام در حد اصوات عجیب و غریب از خود در آوردن نیست. اگر اینگونه باشد من هم می توانم بگویم برای خنداندن کودکان باد گلو زدن هم امری پسندیده است!

حضرت در این داستان کثرت مزاح ندارند.

صدای بزغاله عجیب و غریب نیست بسیار طبیعی است.

برادر محترم یک درصد احتمال دهید حدیث درست است و با هر کار منفور و زشتی قیاس نکنید.

عصران;685184 نوشت:
بله یکی از مصداق های این حدیث خوار کردن خویش با گناه است ولی با چه دلیلی می گویید که مقصود حدیث منحصرا فقط در همین است؟

حق با شماست،انحصار در گناه ندارد.

عصران;685184 نوشت:
والا روضه خوانها و نوحه خوانها که داستانهای دروغ را از خودشان می سازند هم همین توجیه را می آورند.

حجة الاسلام قرائتی روضه خوان و دروغ پرداز نیستند و مطمئنم مقصود شما هم این نیست.

در مورد نقطه چین کردن آن قسمت به خاطر احتیاط بود،عرض کردم صحت سند این حدیث برایم قطعی نیست

اما به لحاظ محتوا ایرادی در آن نمی بینم.

یک مطلب دیگر هم در تاریخ سیره نبوی هست،نقل می کنند رسول خدا صلی الله علیه و اله از کوچه های مدینه

رد می شدند به همراه سلمان،کودکان به ایشان گفتند "کن جملی" نقل است ایشان

عبای مبارک را به سلمان دادند و بچه ها را بر پشت خویش سوار کرده و بر چهار دست و پا راه

می رفتند و .....و یک جمله ای را فرمودند که باز احتیاطا نقل نمی کنم.

در پایان قسمتی از سخنرانی اقای قرائتی را عینا نقل قول می کنم(از متن سخرانی ایشان کپی کردم)

[=times new roman]گریه یتیم را آرام كردن به قدری عزیز است كه علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین(ع) به بچه‌ای رسید و خواست او را بخنداند، دید او غم زده است. حضرت امیر هر چه خواست چیزی بگوید، دید او همین طور غم زده نشسته است. بازانوها و دستانش راه رفت و صدای بزغاله در آورد تا یتیم خندید. كسی آمد و گفت: آقا زشت است. تو ولی مسلمین، رئیس حكومت اسلامی، صدای بزغاله در می‌آوری؟ بد است. فرمود: علی بن ابی طالب صدای بزغاله در بیاورد، مهم نیست اما مهم است یك یتیم بخندد. گریه بر فرزند اشكال ندارد. گریه بر امام حسین بهترین كمال است و از گریه یتیم عرش خدا به لرزه در می‌آید.

عصران;685184 نوشت:
سلام
بله هر چیزی به وقتش. اگر اینگونه باشد افرادی هم هستند که به وقتش در حسینیه ها واق واق می کنند و می گویند ما سگ امام حسین هستیم.

یتیم نوازی و محبت به کودکان را نباید با دلقک بازی اشتباه گرفت . ضمن اینکه این کار بد آموزی هم دارد.

شما آیه قرآن و احادیث را با ضرب المثل مقایسه می کنید؟

این هم یک داستان ساختگی دیگر است می توانید لینک پایین را درباره ی آن ببینید:

http://www.ahlebayt.porsemani.ir/content/%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AA%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B9

سلام
بله یکی از مصداق های آیه فریاد زدن است ولی شما با چه دلیلی می گویید منحصرا فقط این آیه درباره ی فریاد زدن است؟
جالب است که خودتان هم تلویحا به زشت بودن این روایت اقرار دارید و کلمه بزغاله را سانسور کردید و به صورت سه نقطه آوردید.

مزاح در اسلام پسندیده است ولی زیاد مزاح کردن و زیاده روی در مزاح کردن ناپسند است که احادیثی که آوردم ناظر بر این بود. مقایسه شوخی های پیامبر هم با این مورد قیاس مع الفارق است زیرا آنها هیچکدام در حد اصوات عجیب و غریب از خود در آوردن نیست. اگر اینگونه باشد من هم می توانم بگویم برای خنداندن کودکان باد گلو زدن هم امری پسندیده است!

بله یکی از مصداق های این حدیث خوار کردن خویش با گناه است ولی با چه دلیلی می گویید که مقصود حدیث منحصرا فقط در همین است؟

هزل به معنای شوخی بیهوده و رفتار سبک است لینک پایین را ببینید:

http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D9%87%D8%B2%D9%84/

لینک پایین هم معنای فکاهه است که در حدیث آمده است:

http://www.almaany.com/fa/dict/ar-fa/%D9%81%D9%8F%D9%83%D8%A7%D9%87%D9%8E%D8%A9%D9%8F/

والا روضه خوانها و نوحه خوانها که داستانهای دروغ را از خودشان می سازند هم همین توجیه را می آورند.

سلام
بهتر است با روایات با سند معتبر و محکم عاشق امام علی بشوید نه با هر داستانی که می شنوید.
اگر خیلی به این داستان های ساختگی علاقه دارید می توانید هر هفته روضه خوان به خانه یتان بیاورید تا هر هفته نسبت به ائمه عاشقتر بشوید.

سلام
شیر خدا را ما در بست قبول داریم ولی...........

شما ثابت کن حضرت این کار را کرده است ما قبول می کنیم. ما که هرچه گشتیم سند معتبری برای آن پیدا نکردیم.

دوست عزیز این روایت از نظر من کاملا منطقی است.
در آن زمان که اسباب بازی و برنامه کودک و کارتون و تبلت و... وجود نداشته که یک کارتون خنده‌دار بذاری بچه بخنده.

بچه هم که عقل کاملی نداره که با استفاده از طنز فاخر بخندونیمش.

پس تنها راهی که میماند، شکلک در آوردن، صدا درآوردن و اینجور کارها است.
در ضمن کسی نگفته که علی (ع) وسط شهر این کار رو انجام میداده بلکه ر خلوت یتیمان انجام میداده و از نظر شرعی هم هیچ مشکلی نداره.

mousavi928;685238 نوشت:
حتمالا اون شخص عصران بوده
یا یکی دیگه از خوارج

با سلام و احترام:

یادمان باشد در بحثهای دینی،صبر و بردباری،همینطور تحمل

آراء مخالف شرط حصول نتیجه و یک بحث منطقی است.

اما خارجی خواندن این برادران پسندیده نیست!

خوارج کسانی بودند که بر حضرت شوریدند و ایشان

را به شهادت رساندند،این بزرگواران سعی دارند

به روش خودشان و طبق دیدگاه خودشان که خیلی هم محترم است

از حریم حرمت آقا دفاع کنند و من بالشخصه عرق دینی آنها را

می ستایم،گرچه با طرز تلقی آنها از حدیث مخالفم.

حبیبه;685240 نوشت:
با سلام و احترام:

یادمان باشد در بحثهای دینی،صبر و بردباری،همینطور تحمل

آراء مخالف شرط حصول نتیجه و یک بحث منطقی است.

اما خارجی خواندن این برادران پسندیده نیست!

خوارج کسانی بودند که بر حضرت شوریدند و ایشان

را به شهادت رساندند،این بزرگواران سعی دارند

به روش خودشان و طبق دیدگاه خودشان که خیلی هم محترم است

از حریم حرمت آقا دفاع کنند و من بالشخصه عرق دینی آنها را

می ستایم،گرچه با طرز تلقی آنها از حدیث مخالفم.


سلام و عرض ادب
بله کاملا با شما موافقم اما

عصران;685184 نوشت:
شیر خدا را ما در بست قبول داریم ولی .... خدا را به هیچ وجه قبول نداریم.

منکه تحملم نگرفت تکرار گفتم چی نوشته. حالا امیدوارم خودشم بره ویرایشش کنه
بخاطر توهینی که به امیرالمومنین کردند منم اینجوری حرف زدم

لااقل باید به اندازه ی اپسیلون احتمال می دادند و اینگونه سخن به زبان نمی آوردند

mousavi928;685306 نوشت:
نقل قول نوشته اصلی توسط عصران نمایش پست ها
شیر خدا را ما در بست قبول داریم ولی .... خدا را به هیچ وجه قبول نداریم.
منکه تحملم نگرفت تکرار گفتم چی نوشته. حالا امیدوارم خودشم بره ویرایشش کنه
بخاطر توهینی که به امیرالمومنین کردند منم اینجوری حرف زدم

لااقل باید به اندازه ی اپسیلون احتمال می دادند و اینگونه سخن به زبان نمی آوردند

با سلام:

درست است به هیچ وجه اعمال نظر در متن حدیث جایز نیست

و ممکن است وهن به مقام مولا علی علیه السلام باشد

بهتر است ویرایش کنند.

به نظر من که حدیث می تواند واقعی باشد. مگه چه اشکالی داره صدای خنده دار دراوردن و شکلک دراوردن برای بچه. اتفاقا به نظر من حدیث به واقعیت نزدیکه. حالا این به کنار. اگه حدیثی باشه که در اون نوشته شده باشه حضرت علی رقص شمشیر و خاص اون موقع ها که رایج بود رو انجام می داده باز نباید جای تعجب باشه. ضمنا اگه حدیث اومده که شوخی زیاد باعث سبک شدن فرد میشه منظورش اینه که اگر در جای مناسبش شوخی انجام نشه مردم مسخره اش می کنند.

سلام
ما از کسانی که ندیدم (یا حتی دیدیم) تصوراتی داریم که بخشی از اون ساختۀ ذهن ماست و وقتی با واقعیت مواجه می‌شیم ممکنه جا بخوریم. خیلی از این تصورات ساختۀ فرهنگ ماست. باید توجه کنیم که فرهنگ 1000 سال پیش در عراق با فرهنگ امروزی خیلی فرق داشته. ما توو ایران که در اتوبوس یا مترو بلند می‌شیم و جامونو به کسی می‌دیم همه تحسین می‌کنن اما در ژاپن همین کار یه توهین محسوب می‌شه.

این ما هستیم که باید خودمون رو منطبق کنیم نه اون‌ها.

عصران;685184 نوشت:
شما ثابت کن حضرت این کار را کرده است ما قبول می کنیم. ما که هرچه گشتیم سند معتبری برای آن پیدا نکردیم.

سلام
جسارتا شما پاسخ سوال خود را پیدا کردید پس چرا بحث را ادامه می دهید؟
اولا معلوم نیست که امیر المومنین این کار رو با این کیفیتیکه بیان شده انجام داده اند یا خیر
دوماشما تا حالا بچه یتیم گرسنه دیده اید؟که بتوانید در مورد رفتار حضرت در این زمان خاص نظر بدهید؟

irancplusplus;685525 نوشت:
سلام
ما از کسانی که ندیدم (یا حتی دیدیم) تصوراتی داریم که بخشی از اون ساختۀ ذهن ماست و وقتی با واقعیت مواجه می‌شیم ممکنه جا بخوریم. خیلی از این تصورات ساختۀ فرهنگ ماست. باید توجه کنیم که فرهنگ 1000 سال پیش در عراق با فرهنگ امروزی خیلی فرق داشته. ما توو ایران که در اتوبوس یا مترو بلند می‌شیم و جامونو به کسی می‌دیم همه تحسین می‌کنن اما در ژاپن همین کار یه توهین محسوب می‌شه.

این ما هستیم که باید خودمون رو منطبق کنیم نه اون‌ها.

با سلام:

درست می فرمایید اما فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آنقدر برای شیعه اهمیت داشته است

که قرنها توسط علماء و دین پژوهان راجع به آن تحقیق شده است و از نوع فرهنگ رایج بین

جوامع نیست.

گرچه متوجه نشدم سخن شما نفی است یا اثبات؟

حبیبه;685634 نوشت:
با سلام:

درست می فرمایید اما فرهنگ اهل بیت علیهم السلام آنقدر برای شیعه اهمیت داشته است

که قرنها توسط علماء و دین پژوهان راجع به آن تحقیق شده است و از نوع فرهنگ رایج بین

جوامع نیست.

گرچه متوجه نشدم سخن شما نفی است یا اثبات؟

منظور این که آیا این کار در شأن امام و... هست یا نه موضوعی فرهنگیه. چون شأن رو مردم و فرهنگ تعیین می‌کنند. پس قضاوت امروزی و ایرانی مناسب نیست و باید قضاوت بر اساس شرایط زمان امام و فرهنگ مردم باشه و شاید اگه امام امروز و در ایران بودند کار دیگه‌ای انجام می‌دادند.

محسن;683851 نوشت:
اگر برخی از مطالب که در باره اولیای خدا ذکر می شود صحت استناد هم داشته باشد، اما نقل آن در جامعه حتی به نیت بر شمردن تواضع آن بزرگان و با هدف تاثیر گذاری اخلاقی و تربیتی روی مردم جامعه به صلاح نیست.

اگر حدیث در این زمینه هست که هیچ. وگرنه بعیده سانسور دین مصلحت باشه. وگرنه شاید بعضی آیات قرآن هم نیاز به سانسور داشته باشه برای مصلحت. شاید بهتر باشه همه چیز گفته بشه اگه کسی قبول نکرد خب لکم دینکم و لی الدین.

irancplusplus;685698 نوشت:
منظور این که آیا این کار در شأن امام و... هست یا نه موضوعی فرهنگیه. چون شأن رو مردم و فرهنگ تعیین می‌کنند. پس قضاوت امروزی و ایرانی مناسب نیست و باید قضاوت بر اساس شرایط زمان امام و فرهنگ مردم باشه و شاید اگه امام امروز و در ایران بودند کار دیگه‌ای انجام می‌دادند.

با سلام و احترام:

شأن امام را باید از سیره و روش عملی حیات ایشان استخراج کرد

و با قران تطبیق داد،دین را نمی شود تفسیر به رای کرد،ذوق را در آن دخالت داد

یا با موارد مشابهش قیاس نمود،یک فراز از کلامی دیگر از مولا را برایتان می آورم

تا شدت تواضع و محبت حضرت را نسبت به مردم و حتی مخالفانشان ببینیم:

"فلا تکلمونی بما تکلم به الجبابره و لا تتحفظوا منی بما عند اهل البادره و لا

تخالطونی بالمصانعه و لا تظنوا بی استثقالا فی حق قیل لی و لاالتماس اعظام

نفسی....خ/216

با من چنانکه با جباران سخن می گویید سخن مرانید،وچنان که با مستبدان

محافظه کاری می کنند از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی و به طور تصنعی

معاشرت نکنید،شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم مرا بزرگ انگارید.

سید محمد جواد;685192 نوشت:
اونی که تو حسینیه واق واق میکنه رو با علی مرتضی یکی میکنی شما ؟

سلام
خیر . این یک مثال بود . طبق منطق شما حضرت علی که برای یتیمان صدای چهارپا درآورد مگر الگوی شیعیان نیست پس چه اشکالی دارد عزاداران حسینی هم اگرچه در ظاهر پدر دارند ولی در باطن یتیم درگاهش هستند و خودشان را سگ فرزند مظلومش بدانند و از این طریق به ایشان ابراز وفاداری کنند و محبت حضرت به یتیمان را با این کار جبران کنند؟

سید محمد جواد;685192 نوشت:
شما ادبیاتت رو درست کن

این همان ادبیات آن داستان است. چطور شما این داستان را قبول دارید ولی ادبیات آن را مشکل دار می دانید؟ دلیل این تناقض گویی شما چیست؟ شجاع باشید و نتایج حرفی که زدید و داستانی که واقعی دانستید را قبول کنید.

سید محمد جواد;685192 نوشت:
این یکی شوخی نیست اقا مواظب باش پی میگی

من در این موضوع با کسی شوخی ندارم و کاملا هم جدی هستم شما از کجای سخنان من برداشت کردید که شوخی می کنم. خودم هم در اینجا درباره ی زشت بودن شوخی بیجا این همه حدیث آوردم.
اما درباره ی آن جمله ی من که خوب هم از آن پیراهن عثمان درست کردید. شیر خدا حضرت علی است و بزغاله ی خدا هم افراد بی شرم هستند مانند آن کسانی که در حسینیه ها صدای سگ در می آورند. شما اگر مردش بودید به این قسمتی که به شما گفتم جواب می دادید:
عصران;685184 نوشت:
شما ثابت کن حضرت این کار را کرده است ما قبول می کنیم. ما که هرچه گشتیم سند معتبری برای آن پیدا نکردیم.

سید محمد جواد;685192 نوشت:
صالح ترین یار پیامبر نیاز به تجسس در رفتار نداره هرچه کرده و نکرده نیاز به هیچی نداره خجالت بکن شما

ما در در کار صالح ترین یار پیامبر هیچ تجسسی نکردیم بلکه داریم در کار کسانی که داستان ساختگی درباره ی حضرت می سازند تجسس می کنیم و مو از ماست آنها بیرون می کشیم.

حبیبه;685202 نوشت:
به قرینه "واغضض من صوتک"صدایت را پایین بیاور(فریاد نزن)

سلام
واغضض من صوتک یعنی از صدای خود بکاه و به هیچ عنوان کاستن از صدا فقط در معنی فریاد نزدن خلاصه نمی شود.
یکی از آموزه هایی که از این آیه می توان برداشت کرد این است که تواضع و وقار را در صدایت رعایت کن و مواظب باش که صدایت شبیه حیواناتی همچون خر نشود.

حبیبه;685202 نوشت:
حضرت در این داستان کثرت مزاح ندارند.

این نظر شماست حدی از مزاح که وقار انسان را از بین می برد همان کثرت مزاح است.

حبیبه;685202 نوشت:
صدای بزغاله عجیب و غریب نیست بسیار طبیعی است.

بله حق با شما ست صدای بزغاله درآورن چیز عجیبی نیست و کاملا طبیعی است البته برای بزغاله ها نه برای انسان.

حبیبه;685202 نوشت:
برادر محترم یک درصد احتمال دهید حدیث درست است

قبل از این که من این موضوع را ایجاد کنم درباره ی سند آن تحقیق کرده ام و از این بابت مطمئن شده ام. احتیاط های بیجا دین را تباه می کند و من معتقدم که در مقابل این داستان های ساختگی باید قاطعیت داشت زیرا قطره قطره جمع گردد و به نا گه دریا می شود. اما برای اینکه یکطرفه به قاضی نرویم دلایل تا حدودی منطقی که شما آوردید را ارزیابی می کنیم:
اشاره به روایاتی داشتید که پیغمبر کودکان را روی پشت خود سوار می کرد همانطور که قبلا عرض کردم این کارها هیچکدام در حد اصوات ناهنجار از خود در آوردن نیست و پیامبر هم جز این که چهار دست و پا راه می رفتند و می گفتند نیکو مرکبی ( یا به روایت دیگر نیکو شتری) دارید دیگر از خودشان ادای حیوانات را درنمی آوردند.

اما درباره ی احادیث محبت به کودکان مثل این پایین:

پیامبر اکرم : مَن كانَ عِندَهُ صَبِىٌّ فَليَتَصابَ لَهُ ( من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 483 )

ترجمه :

هر كس با كودك سروكار دارد ، با او كودكانه رفتار كند.

رفتار کودکانه هر چه باشد رفتار ی انسانی است و نه رفتاری حیوانی و تقلید از حیوانات.

. قالَ رسول الله - صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه - مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اِسْمعيلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَيْنَ ابْنٍ فَكَاَنَّمابَكي مِنْ خَشْيَةِ اللهِ. ( مکارم الاخلاق ص 114)
ترجمه : رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند كسي است كه بنده‌اي را از فرزندان (حضرت) اسماعيل، آزاد كرده باشد، و آن كس كه پسر بچه خود را مسرور و ديده او را روشن كند مانند كسي است كه از خوف خدا گريسته باشد.

شادمان کردن کودکان پسندیده است ولی هدف وسیله را توجیه نمی کند.



حبیبه;685202 نوشت:
و با هر کار منفور و زشتی قیاس نکنید

قرآن را که قبول دارید قرآن به صراحت گفته است که صدای الاغ صدایی زشت است. حالا یک سوال از شما دارم اگر به جای صدای بز در داستان صدای الاغ گفته می شد باز هم ایراد جدی به آن وارد نمی دانستید؟ تفاوت اساسی صدای بز و الاغ با یکدیگر چیست؟

حبیبه;685202 نوشت:
حجة الاسلام قرائتی روضه خوان و دروغ پرداز نیستند و مطمئنم مقصود شما هم این نیست.

من در این موضوع به شخص کاری نداشتم بلکه فقط داستان را نقد کردم و جایی هم نگفتم که ایشان این داستان را از خودشان ساخته اند بلکه همانگونه که در ابتدا گفتم ای داستان در یکی از کتابهایی که به طور مستقل اعتبار ندارد هم آمده است. ( البته ناگفته نماند که ایشان پیاز داغ داستان را زیاد کردند و دخل و تصرفاتی در آن کردند).

اجازه بدهید بخشی از بیانات شهید مطهری در کتاب حماسه ی حسینی را در این رابطه برای شما بیاورم:

در مورد ملاآقای دربندی اتفاق نظر است که آدم خوبی بوده است. حتی مرحوم حاجی نوری که از کتابش انتقاد می کند و به حق هم انتقاد می کند، می گوید: مرد خوبی بوده است. واقعا نسبت به امام حسین علیه السلام مرد مخلصی بوده است و نوشته اند هر وقت نام امام حسین را می شنید اشکش جاری می شد، فقه و اصول را هم به خوبی می دانسته است.

خودش خیال می کرد که از فقهای درجه اول است ولی نه، از فقهای درجه دوم و سوم لااقل بشمار می رود. کتابی نوشته به نام خزائن که یک دوره فقه است و چاپ هم شده. معاصر با صاحب جواهر است. به صاحب جواهر گفت اسم کتاب شما چیست؟ گفت جواهر. اسم کتاب خودش خزائن بود. گفت از این جواهر شما در خزائن ما بسیار است.
اما کتاب جواهر تا به حال ده بار چاپ شده است و هیچ فقیهی نیست که از این کتاب استفاده نکند، هیچ فقیهی نیست که خودش را نیازمند به این کتاب نبیند. ولی کتاب خزائن که یک دوره چاپ شده، بعد از آن احدی به سراغ آن نرفت! قیمت آن با اینکه هزار صفحه است، همان قیمت کاغذش بیشتر نیست.
این مرد با اینکه مرد عالمی است ولی اسرارالشهادة را نوشته که به کلی حادثه کربلا را تحریف کرده است، قلب کرده است، زیرو رو کرده است، بی خاصیت و بی اثر کرده است، کتابش مملو از دروغ است! حال به خاطر اینکه او عالم بوده، باتقوا بوده، مخلص امام حسین علیه السلام بوده است، ما باید درباره اش سکوت کنیم؟


حبیبه;685202 نوشت:
ما به لحاظ محتوا ایرادی در آن نمی بینم.

حالا که صحبت از شهید مطهری به میان آوردم بگذارید یک استناد دیگر هم به ایشان بکنم:

اين قضيه را من مكرر شنيده ام و لابد شما هم شنيده ايد ، و حاجي نوري در مقدمات قضايا آن را نقل كرده است كه مي گويند روزي اميرالمؤمنين علي عليه السلام بالاي منبر بود و خطبه مي خواند . امام حسين عليه السلام فرمود من تشنه ام و آب مي خواهم ، حضرت فرمود كسي براي فرزندم آب بياورد ، اول كسي كه از جا بلند شد ، كودكي بود كه همان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بود ، ايشان رفتند و از مادرشان يك كاسه آب گرفتند و آمدند وقتي كه وارد شدند در حالي وارد شدند كه آب را روي سرشان گرفته بودند و قسمتي از آن هم مي ريخت كه با يك طول و تفصيلي قضيه نقل ميشود . بعد اميرالمؤمنين علي عليه السلام چشمشان كه به اين منظره افتاد اشكشان جاري شد . به آقا عرض كردند چرا گريه مي كنيد ؟ فرمود قضاياي اينها يادم افتاد كه ديگر معلوم است گريز به كجا منتهي مي شود . حاجي نوري در اين جا يك بحث عالي دارد ، مي گويد شما كه مي گوئيد علي در بالاي منبر خطبه مي خواند ، بايد بدانيد كه علي فقط در زمان خلافتش منبر مي رفت و خطبه مي خواند . پس در كوفه بوده است و در آن وقت امام حسين مردي بوده كه تقريبا سي و سه سال داشته است . بعد مي گويد اصلا آيا اين حرف معقول است كه يك مرد سي و سه ساله در حالي كه پدرش دارد مردم را موعظه مي كند و خطابه مي خواند ناگهان وسط خطابه بگويد آقا من تشنه ام آب مي خواهم ؟ اگر يك آدم معمولي اين كار را بكند مي گويند چه آدم بي ادب و بي تربيتي است ، و از طرفي حضرت ابوالفضل هم در آن وقت كودك نبوده ، يك نوجوان اقلا پانزده ساله بوده است . مي بينيد كه چگونه قضيه اي را جعل كردند . آيا اين قضيه در شان امام حسين است ؟ ! و غير از دروغ بودنش ، اصلا چه ارزشي دارد ؟ آيا اين شان امام حسين را بالا مي برد يا پائين مي آورد ؟ مسلم است كه پايين مي آورد ، چون يك دروغ به امام نسبت داده ايم و آبروي امام را برده ايم ، طوري حرف زده ايم كه امام را در سطح بي ادبترين افراد مردم پائين آورده ايم . در حالي كه پدري مثل علي مشغول حرف زدن است ، تشنه اش مي شود ، طاقت نمي آورد كه جلسه تمام شود و بعد آب بخورد ، همانجا حرف آقا را مي برد و مي گويد من تشنه ام ، براي من آب بياوريد !

شهید مطهری حتی اینکه امام حسین وسط خطبه از پدرش آب بخواهد را بی ادبی و خلاف شان امام می داند آنوقت شما ایراد محتوایی جدی در آن داستان کذایی نمی بینید.

حبیبه;685202 نوشت:
در پایان قسمتی از سخنرانی اقای قرائتی را عینا نقل قول می کنم(از متن سخرانی ایشان کپی کردم)

من هم عین سخنان ایشان را در ابتدای این موضوع نقل کردم.همانطور که گفتم به شخص کاری ندارم ولی بد نیست برای نمونه نقل ایشان و نقل اصلی ( البته غیر واقعی) داستان را با هم مقایسه کنید و ببینید که چگونه داستان یک کلاغ چهل کلاغ شده است:

نقل اصلی : قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)

[=times new roman]نقل دوم در جلوی مردم: صدای بزغاله برای خنده یتیم. شنیده اید این را، من خودم گفتم، اجازه بدهید تکرار کنم، امیرالمؤمنین عبور می کرد دید خانه ای سر و صدای بچه هاست، ایستاد متوجه شد که اینها بچه های یتیم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت دید یک خانم بیوه ای پنج شش تا یتیم دیگی بار گذاشته، زیرش را روشن کرده، در دیگ آب است جوش می آید که بچه‌ها خیال کنند مادرشان برایشان غذا می پزد، بچه‌ها هم از سرو کله هم بالا می روند، داد و بیداد و جیغ و جوق، و حضرت فهمید هیچی در خانه نیست، سریع رفت خانه مقداری روغن و برنج و آرد و خرما و از این چیزها را برداشت آورد و سریعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچه‌ها را نشاند دهان بچه‌ها گذاشت، وقتی می خواست برود خواست بچه‌ها را بخنداند دید نمی خندند، هر کاری کرد بچه‌ها نخندیدند، با زانو و دستهایش راه رفت و صدای بع، مع، صدای بزغاله کرد، تا صدای بز کرد خندیدند، یک نفر گفت آقا، این در شؤن مدیریت نیست، شما مگر فوق لیسانس مدیریت، دکترای مدیریت نداری شما؟ آدمی که مدیر است، وزیر است، وکیل است، سفیر است، که نباید، زشت است در‌شان شما نیست، فرمود علی، مدیریت ما این است، خوب گوش بدهید، آقایانی که لیسانس مدیریت دارند و فوق لیسانس و دکترا، مدیریت علی این است رهبر است، فرد اول مملکت صدای بز بکند، عوضش یک یتیم بخندد. قنبر گفت آقا خانه یتیم شما خیلی چیزی می دادی اما صدای بزغاله هیچ وقت نمی کردی، گفت من نمی خواستم صدای بز بکنم، می خواستم یک جوری اینها را بخندانم، هر کاری کردم اینها نخندیدند، خودم را شکستم که اینها بخندند. کی می تواند این کار را بکند؟

Mohammad-Za;685213 نوشت:
دوست عزیز این روایت از نظر من کاملا منطقی است.
در آن زمان که اسباب بازی و برنامه کودک و کارتون و تبلت و... وجود نداشته که یک کارتون خنده‌دار بذاری بچه بخنده.

بچه هم که عقل کاملی نداره که با استفاده از طنز فاخر بخندونیمش.

پس تنها راهی که میماند، شکلک در آوردن، صدا درآوردن و اینجور کارها است.
در ضمن کسی نگفته که علی (ع) وسط شهر این کار رو انجام میداده بلکه ر خلوت یتیمان انجام میداده و از نظر شرعی هم هیچ مشکلی نداره.

سلام
درباره منطقی بودن یا نبودن این داستان که قبلا توضیح دادم اما درباره ی استدلالی که در اینجا کردید اولا به این استدلال شما مغالطه ی طرد شقوق می گویند یعنی شما به جای آنکه تمام راههای موجود را در نظر بگیرید فقط چند تا را در نظر گرفته و رد کردید : کارتون نبوده تبلت نبوده بچه هم عقل بزرگسالان را ندارد پس فقط یک راه می ماند و آن هم صدای چهارپایان!
بعد هم اصلا تعریف طنز فاخر از نظر شما چیست؟ دیگر اینکه این کار برای کودکان بد آموزی دارد.
اما آن حرفی که من به شما زدم اصلا جدای از منطقی بودن داستان بود. شما هر داستان به ظاهر منطقی که درباره ی فضایل اهل بیت می شنوید آیا اصلا درباره ی اعتبار آن تحقیق نمی کنید و بلا فاصله آنها را می پذیرید؟
این هم چند نمونه از من که خیلی غیر منطقی نیستند می توانید با آنها عشقتان را به حضرت جلا بدهید: حضرت علی تا روزی یک بچه ی یتیم را نمی بوسید شب خوابش نمی برد__ حضرت علی در خانه ی یکی از یتیمان برایشان تاب درست کرده بود __حضرت علی در کوفه برای یتیمان الا کلنگ درست کرده بود__ حضرت علی روزی برای دو دختر بچه ی یتیم دو تا گردنبند خریده بود __ حضرت علی به بعضی یتیمان پول توجیبی می داد __ روزی حضرت علی با یتیمان قایم باشک بازی کرد __ حضرت علی برای یتیمان کلاس قرآن گذاشته بود __ حضرت دست یکی از یتیمان را که مجروح شده بود با لباس خودش پانسمان کرد __ حضرت علی یکی از یتیمان را با قایق از روی نهر آب رد کرد __ حضرت علی به یکی از یتیمان سوارکاری آموخت و .... برای اطلاعات بیشتر به روضه خوان محلتان رجوع کنید.

حبیبه;685240 نوشت:
حتمالا اون شخص عصران بوده
یا یکی دیگه از خوارج

طبق آن داستان آن شخص قنبر غلام آن حضرت بوده است.

mousavi928;685306 نوشت:
بخاطر توهینی که به امیرالمومنین کردند منم اینجوری حرف زدم

سلام
این همان نسبت زشتی بود که خودتان اصرار داشتید به حضرت بدهید.

mousavi928;685306 نوشت:
لااقل باید به اندازه ی اپسیلون احتمال می دادند و اینگونه سخن به زبان نمی آوردند

حتی یک میلیاردم درصد احتمال نسبت کار زشت به حضرت دادن کار درستی نیست.

حبیبه;685308 نوشت:
درست است به هیچ وجه اعمال نظر در متن حدیث جایز نیست

و ممکن است وهن به مقام مولا علی علیه السلام باشد

بهتر است ویرایش کنند.


هر وقت کسی توانست یک سند معتبر برای این داستان ارائه دهد من می آیم و از تمام سخنانی که در اینجا زدم رسما عذر خواهی می کنم.

بنت الحسین;685623 نوشت:
جسارتا شما پاسخ سوال خود را پیدا کردید پس چرا بحث را ادامه می دهید؟

سلام
هدف اصلی من از ایجاد این موضوع دانستن چیزی نبود بلکه برخورد با داستانی بود که از زبان فرد مشهوری چند بار از تلویزیون پخش شد آن هم بدون آنکه سند معتبری برای آن ارائه شود.

بنت الحسین;685623 نوشت:
اولا معلوم نیست که امیر المومنین این کار رو با این کیفیتیکه بیان شده انجام داده اند یا خیر

ادعا شده است که حضرت این کار را با این کیفیت انجام داده اند و اتفاقا روی کیفیت آن هم بسیار مانور داده اند.

بنت الحسین;685623 نوشت:
دوماشما تا حالا بچه یتیم گرسنه دیده اید؟که بتوانید در مورد رفتار حضرت در این زمان خاص نظر بدهید؟

نظراتی که من دادم با استناد به آیات و احادیث بود. اگر هم از خودم نظری هم دادم اگر درست باشد مشکلی ندارد و اگر غلط باشد باید با دلیل غلط بودن را نشان بدهید. بعد هم چه کسی گفته است هر کسی بخواهد در مورد چیزی نظر بدهد باید دقیقا در همان موقعیت قرار بگیرد؟ اگر اینگونه باشد باید علم تاریخ را داخل سطل زباله بریزیم.

عصران;686368 نوشت:
سلام
خیر . این یک مثال بود . طبق منطق شما حضرت علی که برای یتیمان صدای چهارپا درآورد مگر الگوی شیعیان نیست پس چه اشکالی دارد عزاداران حسینی هم اگرچه در ظاهر پدر دارند ولی در باطن یتیم درگاهش هستند و خودشان را سگ فرزند مظلومش بدانند و از این طریق به ایشان ابراز وفاداری کنند و محبت حضرت به یتیمان را با این کار جبران کنند؟

این همان ادبیات آن داستان است. چطور شما این داستان را قبول دارید ولی ادبیات آن را مشکل دار می دانید؟ دلیل این تناقض گویی شما چیست؟ شجاع باشید و نتایج حرفی که زدید و داستانی که واقعی دانستید را قبول کنید.

من در این موضوع با کسی شوخی ندارم و کاملا هم جدی هستم شما از کجای سخنان من برداشت کردید که شوخی می کنم. خودم هم در اینجا درباره ی زشت بودن شوخی بیجا این همه حدیث آوردم.
اما درباره ی آن جمله ی من که خوب هم از آن پیراهن عثمان درست کردید. شیر خدا حضرت علی است و بزغاله ی خدا هم افراد بی شرم هستند مانند آن کسانی که در حسینیه ها صدای سگ در می آورند. شما اگر مردش بودید به این قسمتی که به شما گفتم جواب می دادید:

ما در در کار صالح ترین یار پیامبر هیچ تجسسی نکردیم بلکه داریم در کار کسانی که داستان ساختگی درباره ی حضرت می سازند تجسس می کنیم و مو از ماست آنها بیرون می کشیم.

سلام
واغضض من صوتک یعنی از صدای خود بکاه و به هیچ عنوان کاستن از صدا فقط در معنی فریاد نزدن خلاصه نمی شود.
یکی از آموزه هایی که از این آیه می توان برداشت کرد این است که تواضع و وقار را در صدایت رعایت کن و مواظب باش که صدایت شبیه حیواناتی همچون خر نشود.

این نظر شماست حدی از مزاح که وقار انسان را از بین می برد همان کثرت مزاح است.

بله حق با شما ست صدای بزغاله درآورن چیز عجیبی نیست و کاملا طبیعی است البته برای بزغاله ها نه برای انسان.

قبل از این که من این موضوع را ایجاد کنم درباره ی سند آن تحقیق کرده ام و از این بابت مطمئن شده ام. احتیاط های بیجا دین را تباه می کند و من معتقدم که در مقابل این داستان های ساختگی باید قاطعیت داشت زیرا قطره قطره جمع گردد و به نا گه دریا می شود. اما برای اینکه یکطرفه به قاضی نرویم دلایل تا حدودی منطقی که شما آوردید را ارزیابی می کنیم:
اشاره به روایاتی داشتید که پیغمبر کودکان را روی پشت خود سوار می کرد همانطور که قبلا عرض کردم این کارها هیچکدام در حد اصوات ناهنجار از خود در آوردن نیست و پیامبر هم جز این که چهار دست و پا راه می رفتند و می گفتند نیکو مرکبی ( یا به روایت دیگر نیکو شتری) دارید دیگر از خودشان ادای حیوانات را درنمی آوردند.

اما درباره ی احادیث محبت به کودکان مثل این پایین:

پیامبر اکرم : مَن كانَ عِندَهُ صَبِىٌّ فَليَتَصابَ لَهُ ( من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 483 )

ترجمه :

هر كس با كودك سروكار دارد ، با او كودكانه رفتار كند.

رفتار کودکانه هر چه باشد رفتار ی انسانی است و نه رفتاری حیوانی و تقلید از حیوانات.

. قالَ رسول الله - صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه - مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَكَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اِسْمعيلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَيْنَ ابْنٍ فَكَاَنَّمابَكي مِنْ خَشْيَةِ اللهِ. ( مکارم الاخلاق ص 114)
ترجمه : رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرمود: كسي كه دختر بچه خود را شادمان كند مانند كسي است كه بنده‌اي را از فرزندان (حضرت) اسماعيل، آزاد كرده باشد، و آن كس كه پسر بچه خود را مسرور و ديده او را روشن كند مانند كسي است كه از خوف خدا گريسته باشد.

شادمان کردن کودکان پسندیده است ولی هدف وسیله را توجیه نمی کند.


قرآن را که قبول دارید قرآن به صراحت گفته است که صدای الاغ صدایی زشت است. حالا یک سوال از شما دارم اگر به جای صدای بز در داستان صدای الاغ گفته می شد باز هم ایراد جدی به آن وارد نمی دانستید؟ تفاوت اساسی صدای بز و الاغ با یکدیگر چیست؟

من در این موضوع به شخص کاری نداشتم بلکه فقط داستان را نقد کردم و جایی هم نگفتم که ایشان این داستان را از خودشان ساخته اند بلکه همانگونه که در ابتدا گفتم ای داستان در یکی از کتابهایی که به طور مستقل اعتبار ندارد هم آمده است. ( البته ناگفته نماند که ایشان پیاز داغ داستان را زیاد کردند و دخل و تصرفاتی در آن کردند).

اجازه بدهید بخشی از بیانات شهید مطهری در کتاب حماسه ی حسینی را در این رابطه برای شما بیاورم:

در مورد ملاآقای دربندی اتفاق نظر است که آدم خوبی بوده است. حتی مرحوم حاجی نوری که از کتابش انتقاد می کند و به حق هم انتقاد می کند، می گوید: مرد خوبی بوده است. واقعا نسبت به امام حسین علیه السلام مرد مخلصی بوده است و نوشته اند هر وقت نام امام حسین را می شنید اشکش جاری می شد، فقه و اصول را هم به خوبی می دانسته است.

خودش خیال می کرد که از فقهای درجه اول است ولی نه، از فقهای درجه دوم و سوم لااقل بشمار می رود. کتابی نوشته به نام خزائن که یک دوره فقه است و چاپ هم شده. معاصر با صاحب جواهر است. به صاحب جواهر گفت اسم کتاب شما چیست؟ گفت جواهر. اسم کتاب خودش خزائن بود. گفت از این جواهر شما در خزائن ما بسیار است.
اما کتاب جواهر تا به حال ده بار چاپ شده است و هیچ فقیهی نیست که از این کتاب استفاده نکند، هیچ فقیهی نیست که خودش را نیازمند به این کتاب نبیند. ولی کتاب خزائن که یک دوره چاپ شده، بعد از آن احدی به سراغ آن نرفت! قیمت آن با اینکه هزار صفحه است، همان قیمت کاغذش بیشتر نیست.
این مرد با اینکه مرد عالمی است ولی اسرارالشهادة را نوشته که به کلی حادثه کربلا را تحریف کرده است، قلب کرده است، زیرو رو کرده است، بی خاصیت و بی اثر کرده است، کتابش مملو از دروغ است! حال به خاطر اینکه او عالم بوده، باتقوا بوده، مخلص امام حسین علیه السلام بوده است، ما باید درباره اش سکوت کنیم؟

حالا که صحبت از شهید مطهری به میان آوردم بگذارید یک استناد دیگر هم به ایشان بکنم:

اين قضيه را من مكرر شنيده ام و لابد شما هم شنيده ايد ، و حاجي نوري در مقدمات قضايا آن را نقل كرده است كه مي گويند روزي اميرالمؤمنين علي عليه السلام بالاي منبر بود و خطبه مي خواند . امام حسين عليه السلام فرمود من تشنه ام و آب مي خواهم ، حضرت فرمود كسي براي فرزندم آب بياورد ، اول كسي كه از جا بلند شد ، كودكي بود كه همان حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بود ، ايشان رفتند و از مادرشان يك كاسه آب گرفتند و آمدند وقتي كه وارد شدند در حالي وارد شدند كه آب را روي سرشان گرفته بودند و قسمتي از آن هم مي ريخت كه با يك طول و تفصيلي قضيه نقل ميشود . بعد اميرالمؤمنين علي عليه السلام چشمشان كه به اين منظره افتاد اشكشان جاري شد . به آقا عرض كردند چرا گريه مي كنيد ؟ فرمود قضاياي اينها يادم افتاد كه ديگر معلوم است گريز به كجا منتهي مي شود . حاجي نوري در اين جا يك بحث عالي دارد ، مي گويد شما كه مي گوئيد علي در بالاي منبر خطبه مي خواند ، بايد بدانيد كه علي فقط در زمان خلافتش منبر مي رفت و خطبه مي خواند . پس در كوفه بوده است و در آن وقت امام حسين مردي بوده كه تقريبا سي و سه سال داشته است . بعد مي گويد اصلا آيا اين حرف معقول است كه يك مرد سي و سه ساله در حالي كه پدرش دارد مردم را موعظه مي كند و خطابه مي خواند ناگهان وسط خطابه بگويد آقا من تشنه ام آب مي خواهم ؟ اگر يك آدم معمولي اين كار را بكند مي گويند چه آدم بي ادب و بي تربيتي است ، و از طرفي حضرت ابوالفضل هم در آن وقت كودك نبوده ، يك نوجوان اقلا پانزده ساله بوده است . مي بينيد كه چگونه قضيه اي را جعل كردند . آيا اين قضيه در شان امام حسين است ؟ ! و غير از دروغ بودنش ، اصلا چه ارزشي دارد ؟ آيا اين شان امام حسين را بالا مي برد يا پائين مي آورد ؟ مسلم است كه پايين مي آورد ، چون يك دروغ به امام نسبت داده ايم و آبروي امام را برده ايم ، طوري حرف زده ايم كه امام را در سطح بي ادبترين افراد مردم پائين آورده ايم . در حالي كه پدري مثل علي مشغول حرف زدن است ، تشنه اش مي شود ، طاقت نمي آورد كه جلسه تمام شود و بعد آب بخورد ، همانجا حرف آقا را مي برد و مي گويد من تشنه ام ، براي من آب بياوريد !

شهید مطهری حتی اینکه امام حسین وسط خطبه از پدرش آب بخواهد را بی ادبی و خلاف شان امام می داند آنوقت شما ایراد محتوایی جدی در آن داستان کذایی نمی بینید.

من هم عین سخنان ایشان را در ابتدای این موضوع نقل کردم.همانطور که گفتم به شخص کاری ندارم ولی بد نیست برای نمونه نقل ایشان و نقل اصلی ( البته غیر واقعی) داستان را با هم مقایسه کنید و ببینید که چگونه داستان یک کلاغ چهل کلاغ شده است:

نقل اصلی : قنبر مى گوید: روزى امـام عـلى عـلیه السّلام از حال زار یتیمانى آگاه شد، به خانه برگشت و برنج و خـرمـا و روغـن فـراهـم كـرده در حـالى كـه آن را خـود بـه دوش كـشـیـد، مـرا اجـازه حمل نداد، وقتى بخانه یتیمان رفتیم غذاهاى خوش طعمى درست كرد و به آنان خورانید تا سیر شدند.
سـپـس بـر روى زانـوهـا و دو دسـت راه مـى رفـت و بـچـّه ها را با تقلید از صداى بَع بَع گوسفند مى خنداند،
بچّه ها نیز چنان مى كردند و فراوان خندیدند.
سپس از منزل خارج شدیم. گفتم : مولاى من، امروز دو چیز براى من مشكل بود.
اوّل : آنكه غذاى آنها را خود بر دوش مبارك حمل كردید.
دوم : آنكه با صداى تقلید از گوسفند بچّه ها را مى خنداندید.
امام على علیه السّلام فرمود:
اوّلى براى رسیدن به پاداش، دوّمـى بـراى آن بـود كـه وقـتـى وارد خـانه یتیمان شدم آنها گریه مى كردند، خواستم وقتى خارج مى شوم، آنها هم سیر باشند و هم خندان. (شجره طوبى ص 407 ؛ دُرَرُ المطالب)

[=times new roman]نقل دوم در جلوی مردم: صدای بزغاله برای خنده یتیم. شنیده اید این را، من خودم گفتم، اجازه بدهید تکرار کنم، امیرالمؤمنین عبور می کرد دید خانه ای سر و صدای بچه هاست، ایستاد متوجه شد که اینها بچه های یتیم هستند، اجازه گرفت از صاحبخانه رفت دید یک خانم بیوه ای پنج شش تا یتیم دیگی بار گذاشته، زیرش را روشن کرده، در دیگ آب است جوش می آید که بچه‌ها خیال کنند مادرشان برایشان غذا می پزد، بچه‌ها هم از سرو کله هم بالا می روند، داد و بیداد و جیغ و جوق، و حضرت فهمید هیچی در خانه نیست، سریع رفت خانه مقداری روغن و برنج و آرد و خرما و از این چیزها را برداشت آورد و سریعا خودش در خانه غذا پخت و خودش بچه‌ها را نشاند دهان بچه‌ها گذاشت، وقتی می خواست برود خواست بچه‌ها را بخنداند دید نمی خندند، هر کاری کرد بچه‌ها نخندیدند، با زانو و دستهایش راه رفت و صدای بع، مع، صدای بزغاله کرد، تا صدای بز کرد خندیدند، یک نفر گفت آقا، این در شؤن مدیریت نیست، شما مگر فوق لیسانس مدیریت، دکترای مدیریت نداری شما؟ آدمی که مدیر است، وزیر است، وکیل است، سفیر است، که نباید، زشت است در‌شان شما نیست، فرمود علی، مدیریت ما این است، خوب گوش بدهید، آقایانی که لیسانس مدیریت دارند و فوق لیسانس و دکترا، مدیریت علی این است رهبر است، فرد اول مملکت صدای بز بکند، عوضش یک یتیم بخندد. قنبر گفت آقا خانه یتیم شما خیلی چیزی می دادی اما صدای بزغاله هیچ وقت نمی کردی، گفت من نمی خواستم صدای بز بکنم، می خواستم یک جوری اینها را بخندانم، هر کاری کردم اینها نخندیدند، خودم را شکستم که اینها بخندند. کی می تواند این کار را بکند؟

سلام
درباره منطقی بودن یا نبودن این داستان که قبلا توضیح دادم اما درباره ی استدلالی که در اینجا کردید اولا به این استدلال شما مغالطه ی طرد شقوق می گویند یعنی شما به جای آنکه تمام راههای موجود را در نظر بگیرید فقط چند تا را در نظر گرفته و رد کردید : کارتون نبوده تبلت نبوده بچه هم عقل بزرگسالان را ندارد پس فقط یک راه می ماند و آن هم صدای چهارپایان!
بعد هم اصلا تعریف طنز فاخر از نظر شما چیست؟ دیگر اینکه این کار برای کودکان بد آموزی دارد.
اما آن حرفی که من به شما زدم اصلا جدای از منطقی بودن داستان بود. شما هر داستان به ظاهر منطقی که درباره ی فضایل اهل بیت می شنوید آیا اصلا درباره ی اعتبار آن تحقیق نمی کنید و بلا فاصله آنها را می پذیرید؟
این هم چند نمونه از من که خیلی غیر منطقی نیستند می توانید با آنها عشقتان را به حضرت جلا بدهید: حضرت علی تا روزی یک بچه ی یتیم را نمی بوسید شب خوابش نمی برد__ حضرت علی در خانه ی یکی از یتیمان برایشان تاب درست کرده بود __حضرت علی در کوفه برای یتیمان الا کلنگ درست کرده بود__ حضرت علی روزی برای دو دختر بچه ی یتیم دو تا گردنبند خریده بود __ حضرت علی به بعضی یتیمان پول توجیبی می داد __ روزی حضرت علی با یتیمان قایم باشک بازی کرد __ حضرت علی برای یتیمان کلاس قرآن گذاشته بود __ حضرت دست یکی از یتیمان را که مجروح شده بود با لباس خودش پانسمان کرد __ حضرت علی یکی از یتیمان را با قایق از روی نهر آب رد کرد __ حضرت علی به یکی از یتیمان سوارکاری آموخت و .... برای اطلاعات بیشتر به روضه خوان محلتان رجوع کنید.

طبق آن داستان آن شخص قنبر غلام آن حضرت بوده است.

سلام
این همان نسبت زشتی بود که خودتان اصرار داشتید به حضرت بدهید.

حتی یک میلیاردم درصد احتمال نسبت کار زشت به حضرت دادن کار درستی نیست.

هر وقت کسی توانست یک سند معتبر برای این داستان ارائه دهد من می آیم و از تمام سخنانی که در اینجا زدم رسما عذر خواهی می کنم.

سلام
هدف اصلی من از ایجاد این موضوع دانستن چیزی نبود بلکه برخورد با داستانی بود که از زبان فرد مشهوری چند بار از تلویزیون پخش شد آن هم بدون آنکه سند معتبری برای آن ارائه شود.

ادعا شده است که حضرت این کار را با این کیفیت انجام داده اند و اتفاقا روی کیفیت آن هم بسیار مانور داده اند.

نظراتی که من دادم با استناد به آیات و احادیث بود. اگر هم از خودم نظری هم دادم اگر درست باشد مشکلی ندارد و اگر غلط باشد باید با دلیل غلط بودن را نشان بدهید. بعد هم چه کسی گفته است هر کسی بخواهد در مورد چیزی نظر بدهد باید دقیقا در همان موقعیت قرار بگیرد؟ اگر اینگونه باشد باید علم تاریخ را داخل سطل زباله بریزیم.

یعنی شما تاحالا خودتون که هیچ ولی افرادی رو ندیدین که بچه داره گریه میکنه صدای هیولا (هرچیزی مثال هیولا)در میارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟که بترسه اروم شه؟؟؟؟؟!

سلام برادر محترم:

متاسفانه ایام امتحانات است و من حتی فرصت ندارم پست شما را بخوانم

لذا عدم پاسخ گویی را حمل بر انصراف از بحث نفرمایید.

ان شاالله،در یک فرصت دیگر.

بحث با شما جناب عصران فایده نداره و موجب فحاشی بیشتر شما و توهین بیشتر شما به امام می شود لذا بهتر می دانم نقل قول نکنم و مخلص کلام
از دوستان دیگر هم خواهش می کنم هم کار را انجام دهند تا بحث بیشتر ازین بالا نگیرد

موضوع قفل شده است