یک سؤال اساسی و مهم( جبر یا اختیار ).........
تبهای اولیه
با عرض سلام و خسته نباشید
یکی از دوستان بنده به واجبات دینی و مذهبی زیاد مقید نیستند و وقتی دلیلش را می پرسم ، سوالی را مطرح می کنند و می گویند اگر هر کس دیگری هم مانند من چنین سوالی برایش پیش بیاید همین کار ها را می کند و تا وقتی که جوابی برایش پیدا نشود ، همينگونه به زندگی خود ادامه می دهم.
حتی به ایشان عرض می کنم برای هر سوالی جوابی وجود دارد با این وجود چرا به دنبال جواب سوالت نمی روی؟ در پاسخ به این سوال می گوید من به عقلم مراجعه می کنم و می بینم که اصلا جوابی برای این سوال وجود ندارد.
بنده هم به ایشان قول دادم که برای سوالش جوابی پیدا کنم که این مکان را از همه مناسب تر دیدم.
سوال دوستم بدین شکل است:
---------------------------------------
من اصلا نمی خواستم به این دنیا بیایم ، چطور می شود که انسان به جبر به دنیا بیاید و بعد از آن بگویند انسان مختار است و می تواند یا راه خدا را در پیش گیرد یا راه غیر خدا را.
چرا انسان به جبر آفریده می شود و سپس باید در زندگی راه عبادت خدا را در پیش گیرد که در غیر این صورت دچار عذاب الهی می شود؟
آیا این همه جبر نیست....؟
-----------------------------------------
خیلی ممنون می شوم که به این سوالات پاسخ دهید.
در پناه حق
یاعلی
با سلام وعرض ادب
اینکه انسان در خلقت خود مجبوراست واختیار ندارد درست است اما بحث بر سراین است که از کاجا این سوال پیش می آید که چر خدا ما آفرده است؟ البته چه بسا بررسی این مساله نبه رو شناختی هم داشته باشد. آیا انسانی که در زندگ خو دموفق است وتوانسته استعدادهای درونی خود را فعلیت بخشد بزهم چنین تفکراتی دارد که چرا من خلق شده ام ؟ نوعا این سالهای زمانی پیش می آید که کی در زندگی خود به شکست می خورد ومشکلات ذهنی وغیره پیدا می کند. بهر حال ر بررسی ما زمان می توانیم به این خلقت خود از جلنب خداوند ایراد بگیریم که این خلقت نتایج فاسدش وبدیهایش بر خوبیها آن بچربد. البته مرادم اصل خلقتی ا ک خداوند انجام داده است نه بدیهایی که بعدا توسط انسانها درقالب جنگ وغیره پیش م آید.
خاوند انسانی خلق کرده که استعداد عالم شدن، پاک زیستن، رشد پیدا کردن در زمینه های انسانی، اخلاقی، سیاسی، فکری وغیره را دارد. اما همین انسن در برخی واد همه این استعدادها راحرام کرده ودنبال فساد، بی بند وباری، اعتیاد وغیره می رود. باتوجه به سوال شما نز جبر نفی است چون خداوند مجبور به عبادت نرده بلکه از باب دلسوزی که بای انسان داشته راه درست وصراط مستقم را به او نشان داده است. وایهچه راهی موجب سعادت وخوشبختی دنیوی وآخرتی او خواه شد. در نظر داشه باشید که د ز عبادت فقط نمازوروزه نیست بلکه خواب انسان از نظر دینی می تواند عبادت باشدبطوری که کار بهترن عبادت است وقتی برای کسب روزی حلال باشد.
همانطو رکه پدر ومادر بخاطر مهری که به فرزند دارند او را دنبال درس فرستاده و بعضی اوقات ب زور هم شده او را وادار به انجام برخی خوبی ها کرده ویاتوصیه میکنند فلان کارهارا انجام دهد وکسی بر این کار پد رومادر ایراد نمی گیرد. وباید در نظرداشت مهر خداوند بالاتر ازپدر ومادر است ومی خواهد راه دست را به بنده خود نشان دهد. هر چند خود نیازی به عبادت بنده خود ندارد ولی بخاطر خود او این توصیه وواجبات ومحرمات را قرار می دهد.
ما نمی توانیم به پدر ومار بگوییم چرا دنبال فرزندهستید وکسی اشال نمیکند که ای پدر ومادر چرا بچه به دنیا آوردید؟ یا وقتی مخترعی اکتشافی انجام می دهد ا و را تحسین می کنند چون خدمتی انجام داده است هر چند خود زحمتها کشیده است. خداوند چنین شاهکا رخلقتی انجام داده پس چرا ما باید در با خدا بگوییم چرا خلق کرده در حالی که خلقتش سر تا پاحسن وخوبی است وبر عکس پدر ومادر خدا احتیاجی هم به این خلقت ندارد. و چون می تواند چنین خوبی را انجام دهدو علم آنرا داردوتوانش را پس انجام میدهد.
با عرض سلام و خسته نباشید
---------------------------------------
من اصلا نمی خواستم به این دنیا بیایم ، چطور می شود که انسان به جبر به دنیا بیاید و بعد از آن بگویند انسان مختار است و می تواند یا راه خدا را در پیش گیرد یا راه غیر خدا را.
سلام علیکم
از بعضی آیات قرآن کریم چنین برمیاید این سخن که بعضیها میگویند من اصلا نمیخواستم به این دنیا بیایم صرفا یک ادعا بیش نیست.
چرا که خداوند در روز الست به همه مخلوقات از جمله انسانها ، نعمت هستی و زندگانی را نشان داده و از ایشان عهد گرفته در مقابل این نعمت او را بپرستند . در آنجا همه انسانها از جمله کفار (به طمع افتادند) و به این شرط رضایت دادند و در مقابل الست بربکم گفتند بلی و پذیرفتند....
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّکُمْ قَالُواْ بَلَی شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ
و [یاد کن] وقتی را که پروردگار تو از فرزندان آدم نسل آنان را از پشتشان برگرفت (پدید آورد) و آنان را بر خودشان شاهد ساخت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، ما شهادت می دهیم. [این شاهد گرفتن برای این است که] مبادا روز قیامت بگویید: ما از این [حقیقت] غافل بودیم.
به یاد نداشتن ماجرای عهد، در این دنیا غیر عادی نیست چون قرار نیست در اتخاذ مسیر اکراهی وجود داشته باشد...
اما آنچه که ضروری است یعنی اصل این عهد که همان خداپرستی و گرایش به خوبیها و بیزاری از بدیهاست در فطرت انسانها نهاده شده
حتی در آن روز شیطان هم به انسانها معرفی شد. چنانکه میفرماید:
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ
ای فرزندان آدم ، آيا با شما پيمان نبستم که شيطان را نپرستيد زيرا دشمن آشکار شماست ؟
وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ
و مرا بپرستيد ، که راه راست اين است ؟
چرا انسان به جبر آفریده می شود و سپس باید در زندگی راه عبادت خدا را در پیش گیرد که در غیر این صورت دچار عذاب الهی می شود؟
آیا این همه جبر نیست....؟
یاعلی
عبادت خداوند یعنی همان روش صحیحی که انسان را به هدف نهایی یعنی سعادتش میرساند. ممکن نیست انسان در پیمودن این راه به خالقش نیازی نداشته باشد و به تنهایی بتواند به سرمنزل مقصود برسد.
اگر جبر در آفرینش هم وجود داشته باشد ، در اختیار مسیر جبری نیست. یعنی به اجبار کسی از مسیر هدایت منحرف نمیشود تا عذاب الهی بر وی ستمی باشد..
سلام
اين دوست شما راست مي گن
شما با هر ديدي به زندگي نگاه كني،
خدا باور باشي يا خدا ناباور
مسلمون باشي يا هر دين ديگه اي
چند خداباور باشي و..
براحتي ميشه به اين نتيجه رسيد كه زندگي يك جبر كامل هست
از ديد هر دين و يا نگاهي كه بخواهيد
من براتون ثابت مي كنم كه زندگي جبر هست
شيعه، سني، يهوديت، خدا ناباوري، چند خدا باوري و شيطان پرستي و....
شما فقط بگو از كدوم ديد ميخواي
تا من تو پيام خصوصي بهتون ثابت كنم
مؤفق باشيد
من براتون ثابت مي كنم كه زندگي جبر هست
شيعه، سني، يهوديت، خدا ناباوري، چند خدا باوري و...
شما فقط بگو از كدوم ديد ميخواي
سلام
شما چطور به این نتیجه رسیدید که زندگی جبر است اگر ممکنه به صورت خلاصه از دید همه ادیان بگین
با تشکر :Gol:
سلام
شما چطور به این نتیجه رسیدید که زندگی جبر است اگر ممکنه به صورت خلاصه از دید همه ادیان بگین
با تشکر :Gol:
سلام
اگه بخوام خيلي خلاصه از ديد اديان بگم
تقريباً در تمامي اديان،خدا و يا خدايان به پيروان خود مي گويد كه من دشمنان شما رو سنگ دل و نابينا (و البته نادان )كردم
مثلاً در تورات يهُوه (خدا ي يهوديان ) به موسي مي گويد:
من فرعون را دل سخت كردم و او شما را آزاد نخواهد كرد
و يا در قسمتي ديگر به موسي مي گويد: من كاري مي كنم كه فرعون سخت دل شود و به دنبال شما بيافتد، و عصايت را به نيل بزن..
از عهد عتيق كاملاً مشخص است كه نه موسي (يكي از شخصيت هاي مثبت) و نه فرعون (منفي ترين شخصيت)
هـيچ كدام اختياري در اعمال و سرنوشت خود ندارند
و يهُوه يكي را برتري مي رساند و ديگري را سخت دل و گمراه مي كند
البته اين بحث خيلي طولاني و از نظر علمي هم ميشه ثابت كرد كه زندگي يك جبر كامل هست
حتي كارهايي كه ما با اختيار خود انجام ميدهيم و لذّت مي بريم هم يك جبر كامل هست
انسان از خودش اختياري نداره
از هر ديدي قابل اثبات هست
هـيچ ديد و نگاه و ديني نيست كه جبر كامل در اون قابل اثبات نباشه
سلام
اگه بخوام خيلي خلاصه از ديد اديان بگم
تقريباً در تمامي اديان،خدا و يا خدايان به پيروان خود مي گويد كه من دشمنان شما رو سنگ دل و نابينا (و البته نادان )كردم
مثلاً در تورات يهُوه (خدا ي يهوديان ) به موسي مي گويد:
من فرعون را دل سخت كردم و او شما را آزاد نخواهد كرد
و يا در قسمتي ديگر به موسي مي گويد: من كاري مي كنم كه فرعون سخت دل شود و به دنبال شما بيافتد، و عصايت را به نيل بزن..
از عهد عتيق كاملاً مشخص است كه نه موسي (يكي از شخصيت هاي مثبت) و نه فرعون (منفي ترين شخصيت)
هـيچ كدام اختياري در اعمال و سرنوشت خود ندارند
و يهُوه يكي را برتري مي رساند و ديگري را سخت دل و گمراه مي كند
البته اين بحث خيلي طولاني و از نظر علمي هم ميشه ثابت كرد كه زندگي يك جبر كامل هست
حتي كارهايي كه ما با اختيار خود انجام ميدهيم و لذّت مي بريم هم يك جبر كامل هست
انسان از خودش اختياري نداره
از هر ديدي قابل اثبات هست
هـيچ ديد و نگاه و ديني نيست كه جبر كامل در اون قابل اثبات نباشه
بزرگوار شما به این می گید اثبات جبر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من الان خیلی راحت ثابت می کنم که اختیار وجود داره
شما الان می تونید تصمیم بگیرید جواب من و بدید یاندید
و در این تصمیم گیری هیچ کس شما رو اجبار نمی کنه
سلام
اگه بخوام خيلي خلاصه از ديد اديان بگم
تقريباً در تمامي اديان،خدا و يا خدايان به پيروان خود مي گويد كه من دشمنان شما رو سنگ دل و نابينا كردم
مثلاً در تورات يهُوه (خدا ي يهوديان ) به موسي مي گويد:
من فرعون را دل سخت كردم و او شما را آزاد نخواهد كرد
و يا در قسمتي ديگر به موسي مي گويد: من كاري مي كنم كه فرعون سخت دل شود و به دنبال شما بيافتد، و عصايت را به نيل بزن..
از عهد عتيق كاملاً مشخص است كه نه موسي (يكي از شخصيت هاي مثبت) و نه فرعون (منفي ترين شخصيت)
هـيچ كدام اختياري در اعمال و سرنوشت خود ندارند
و يهُوه يكي را برتري مي رساند و ديگري را سخت دل و گمراه مي كند
البته اين بحث خيلي طولاني و از نظر علمي هم ميشه ثابت كرد كه زندگي يك جبر كامل هست
حتي كارهايي كه ما با اختيار خود انجام ميدهيم و لذّت مي بريم هم يك جبر كامل هست
انسان از خودش اختياري نداره
از هر ديدي قابل اثبات هست
هـيچ ديد و نگاه و ديني نيست كه جبر كامل در اون قابل اثبات نباشه
پس چطور میشه خداوند بخاطر اعمالی که هیچ گونه اختیاری بر آنها نداشتیم ما رو مجازات یا مستحق پاداش میکنه ؟
این حرف شما اصلا قابل قبول نیست
فرعون بدلیل اعمال پلیدی که انجام داده راه هرگونه هدایتی رو بر خود بسته همانطور که معجزات موسی رو دید و هدایت نیافت
و موسی بخاطر شکرگذاری و فرمانبرداریش از خدا مستحق کمک و پاداشه
کاری که خدا کرد و بیان نموده فقط مجازات یکی و پاداش دادن به دیگری است زمینه این مجازات و پاداش رو خود موسی و فرعون بوجود آوردند
بزرگوار شما به این می گید اثبات جبر !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!من الان خیلی راحت ثابت می کنم که اختیار وجود داره
شما الان می تونید تصمیم بگیرید جواب من و بدید یاندید
و در این تصمیم گیری هیچ کس شما رو اجبار نمی کنه
چرا
همين كه من جواب شما رو هم بدم به جبر مربوط هست
و اون بر مي گرده به احساس و فكر من
كه اون ها جبر هستند اصلاً اينكه من الآن چرا اينجا هستم يه جبر هست
شما اين اثبات رو قبول نداريد چون يهودي نيستيد
البته حق هم داريد
ولي از هر دين و فكري جبر كامل رو ميشه اثبات كرد
و از نظر علمي همين طور
براي اثبات راحت تر جبر، كافيه انسان وقايع و اتفاقات زندگي اش رو به ترتيب كنار هم بچينه، براحتي به اين نتيجه ميرسه زندگي اش و هرچه كه دارد (خوب يا بد) در اثر يكسري عمل و عكس العمل كه خود انسان در اون هـيچ نقشي نداره بوجود آمده
از همه مهم تر تولد و مرگ و نژاد و..
كه جبر هست
پس چطور میشه خداوند بخاطر اعمالی که هیچ گونه اختیاری بر آنها نداشتیم ما رو مجازات یا مستحق پاداش میکنه ؟
این حرف شما اصلا قابل قبول نیست
فرعون بدلیل اعمال پلیدی که انجام داده راه هرگونه هدایتی رو بر خود بسته همانطور که معجزات موسی رو دید و هدایت نیافت
و موسی بخاطر شکرگذاری و فرمانبرداریش از خدا مستحق کمک و پاداشه
کاری که خدا کرد و بیان نموده فقط مجازات یکی و پاداش دادن به دیگری است زمینه این مجازات و پاداش رو خود موسی و فرعون بوجود آوردند
بله! دقيقاً همين طوره
در ضمن اين رو من نمي گم
در عهد عتيق اومده كه خود يهُوه ،فرعون رو گمراه مي كنه
و خودش موسي را براي نجات اسرائيل بر مي انگيزد
البته اين فقط يه نمونه هست
از هر ديدي جبر كامل اثبات ميشه
و همه هم به حداقل به جبر نسبي معتقدند
البته خيلي در گير شدن در اين داستان ها سودي نداره
انسان براي ديدن جبر فقط كافيه نگاهي به خودش بياندازه
از نظر علمي هم تحقيق كنيد
بله! دقيقاً همين طوره
در ضمن اين رو من نمي گم
در عهد عتيق اومده كه خود يهُوه ،فرعون رو گمراه مي كنه
نه درست نیست گفته من با شما فرق داره
شما معتقدید که فرعون رو خدا گمراه کرده در حالی که ما میگیم فرعون بواسطه اعمالش که هیچ اجباری بر انجام آنها نبوده گمراه شده
نه درست نیست گفته من با شما فرق داره
شما معتقدید که فرعون رو خدا گمراه کرده در حالی که ما میگیم فرعون بواسطه اعمالش که هیچ اجباری بر انجام آنها نبوده گمراه شده
من نمي گم، در عهد عتيق هست، در ضمن اين فقط يه مثال از ديد يهوديت بود و گرنه از هر راهي ميشه، اينم منبع مستقيم:
امّا من فرعون را سنگدل میسازم و هرچند نشانهها و شگفتیهای هولناک در مصر انجام دهم، فرعون به سخنان شما گوش نخواهد داد. پس از آن با قدرت خود مصریها را شدیداً مجازات خواهم کرد و طایفههای قوم خود را از این سرزمین بیرون خواهم آورد. (خروج 7:3, 4 tpv)
ولی خداوند همانطور که فرموده بود، فرعون را سنگدل کرد و او به سخنان موسی و هارون گوش نداد. (خروج 9:12 tpv)
خداوند به موسی فرمود: «نزد فرعون برو، من فرعون و درباریانش را سرسخت و سنگدل نمودهام تا این نشانه را در میان ایشان انجام دهم.
ولی خداوند فرعون را سختدل کرد و او اجازه نداد که آنها بروند. (خروج 10:1, 27 tpv)
من فرعون را سنگدل میکنم و او شما را تعقیب خواهد کرد. آنگاه جلال خود را بر فرعون و بر لشکریان او آشکار خواهم کرد تا مصریان بدانند که من، خداوند هستم.» بنیاسرائیل همانطور که خداوند به آنها دستور داده بود عمل كردند. (خروج 14:4 tpv)
خداوند، دل فرعون و درباریان او را سخت گردانید و فرعون به تعقیب بنیاسرائیل که جسورانه از مصر بیرون رفته بودند پرداخت.
من دل مصریان را سخت میکنم تا آنها شما را تعقیب کنند. پس از آن به وسیلهٔ قدرتی که بر فرعون و لشکریان او و ارّابهها و سوارانش نشان میدهم، جلال خواهم یافت. وقتی آنان را شكست دادم مصریان خواهند دانست که من، خداوند هستم.» (خروج 14:8, 17, 18 tpv)
چرا
همين كه من جواب شما رو هم بدم به جبر مربوط هست
و اون بر مي گرده به احساس و فكر من
كه اون ها جبر هستند اصلاً اينكه من الآن چرا اينجا هستم يه جبر هستشما اين اثبات رو قبول نداريد چون يهودي نيستيد
البته حق هم داريد
ولي از هر دين و فكري جبر كامل رو ميشه اثبات كرد
و از نظر علمي همين طور
براي اثبات راحت تر جبر، كافيه انسان وقايع و اتفاقات زندگي اش رو به ترتيب كنار هم بچينه، براحتي به اين نتيجه ميرسه زندگي اش و هرچه كه دارد (خوب يا بد) در اثر يكسري عمل و عكس العمل كه خود انسان در اون هـيچ نقشي نداره بوجود آمده
از همه مهم تر تولد و مرگ و نژاد و..
كه جبر هست
دوست گرامی
قصد ندارم بیشتر از این وارد بحث بشم ولی
در تصمیم گیری فقط احساس و فکر نقش نداره بلکه اراده هم دخالت داره
شما نقش اراده رو در نظر نمی گیری
موفق باشید
البته خيلي در گير شدن در اين داستان ها سودي نداره
انسان براي ديدن جبر فقط كافيه نگاهي به خودش بياندازه
از نظر علمي هم تحقيق كنيد
البته به نظر من بیشتر این داستان ها اینو میرسونه که خدا از سرانجام همه امور آگاه است و این تضادی با اختیار انسان ندارد :Gol:
البته به نظر من بیشتر این داستان ها اینو میرسونه که خدا از سرانجام همه امور آگاه است و این تضادی با اختیار انسان ندارد :Gol:
چرا اتفاقاً
در تضاد كامل با اختيار هست
يعني همه چيز از قبل مشخص شده
به هر حال جبر كامل وجود داره
در ضمن اين هم بگم اراده ي ما تحت تأثير فكر و احساس هست
حالا بماند
ولي در كل ميخواستم بگم اين دوست ايشون (صاحب تاپيك) راست مي گن
چرا اتفاقاً
در تضاد كامل با اختيار هست
يعني همه چيز از قبل مشخص شده
به هر حال جبر كامل وجود داره
در ضمن اين هم بگم اراده ي ما تحت تأثير فكر و احساس هست
حالا بماند
ولي در كل ميخواستم بگم اين دوست ايشون (صاحب تاپيك) راست مي گن
دوست عزیز اینکه مشخصه اگه خدا از سرانجام امور آگاه دارد به خاطر شناختیه که از بندگانش دارد بزار با یه مثال ساده بگم امیدوارم مفید باشه
ببین من برادرم رو به راحتی میشناسم میدونم سراغ هر کاری بره آخرش چی میشه و واقعا هم حرفی که میزنم اتفاق میفته در اینجا اگر درکاری موفق بشه یا شکست بخوره تقصیر من نیست من فقط به خاطر شناختی که ازش دارم حدس زدم
حالا شما فکر کن وقتی ما از سرنوشت کسی که ازش یه کم شناخت داریم مطلع میشیم خدا چطور ممکن است با این همه قدرت از سرانجام امور بی خبر باشد
دوست عزیز اینکه مشخصه اگه خدا از سرانجام امور آگاه دارد به خاطر شناختیه که از بندگانش دارد بزار با یه مثال ساده بگم امیدوارم مفید باشه
ببین من برادرم رو به راحتی میشناسم میدونم سراغ هر کاری بره آخرش چی میشه و واقعا هم حرفی که میزنم اتفاق میفته در اینجا اگر درکاری موفق بشه یا شکست بخوره تقصیر من نیست من فقط به خاطر شناختی که ازش دارم حدس زدم
حالا شما فکر کن وقتی ما از سرنوشت کسی که ازش یه کم شناخت داریم مطلع میشیم خدا چطور ممکن است با این همه قدرت از سرانجام امور بی خبر باشد
ببخشيد ولي مثالي كه شما نوشتيد ارتباط كمي داره
در اين داستان كه من از عهد عتيق آوردم خدا مي گويد كه فرعون را سنگدل كردم
ولي اون مثال شما حدس و گمان ساده بود
و فكر كنم در قرآن (كتاب مقدس مسلمون ها) قسمتي هست كه آمده خداوند كسي را كه گمراه كرده است، اميدي به هدايت او نيست
و يا در جاي ديگه ي قرآن فكر كنم اومده كه خدا هر كه را بخواهد هدايت و سعادتمند مي كند ( مطمئن نيستم اين ها در قرآن هست يا نه، اگه نيست بگيد)
پس خداوند يكسري را سعادتمند و يكسري را گمراه مي كند
از نظر علمي هم كاملاً ميشه اثبات كرد كه انسان همواره و هميشه تحت تأثير جبر هست!
اميد وارم حرف هام سودمند باشه براتون
و فكر كنم در قرآن (كتاب مقدس مسلمون ها) قسمتي هست كه آمده خداوند كسي را كه گمراه كرده است، اميدي به هدايت او نيست
و يا در جاي ديگه ي قرآن فكر كنم اومده كه خدا هر كه را بخواهد هدايت و سعادتمند مي كند ( مطمئن نيستم اين ها در قرآن هست يا نه، اگه نيست بگيد)
پس خداوند يكسري را سعادتمند و يكسري را گمراه مي كند
دوست عزیز منظور از هدایت و گمراهی الهی مطلب زیر است نه آن برداشت شما
هدایت و گمراه کردن الهی بر دو قسم است : ابتدایی و جزایی ( پاداشی و کیفری)
هدایت ابتدایی از اوصاف حضرت حق میباشد و امری عمومی و همگانی است و شامل همه بندگان می شود
خدا راه راست و مسیر صحیح را به انسان نشان می دهد و به اصطلاح ارائه طریق میکند
اما قسم دوم از هدایت و ضلالت هد ایت و گمراهی جزایی است
هدایت پاداشی آن است که بنده بعد از هدایت ابتدایی که از خداوند دریافت می کند با حسن اختیار حق را پذیرفته و به آن عمل کرده و ضمن ایمان به خدا در مسیر بندگی قدم بر می دارد
پس در حقیقت بنده با ایمان خود زمینه این نوع هدایت را با اعمال صالح فراهم میسازد با این توضیح منافاتی بین این نحوه هدایت و اختیار انسان یافت نمی شود
گمراهی ابتدایی آن است که خدا با وضع قوانین بد و باطل و عدم بیان حقیقت و رها کردن آدمی به حال خود زمینه گمراهی انسان در طول حیاتش را فراهم می کند بر این اساس می توان دریافت که یقینا اضلال ابتدایی از جانب خداوند وجود ندارد
خدا انسان را در مسیر سعادت راهنمایی کرده وراه خوشبختی و کمال را به او نشان داده و می دهد
خودت خواستی کجا و کی به دنیا بیای یه کم طولانیه اما ارزش داره
http://www.aparat.com/v/YrMh0w
استاد رائفی پور:خودت خاستی کجا و کی به دنیا بیای یه کم طولانیه اما ارزشش داره
-bidarieahdavi.mihanblog.com
آقا نخندون مارووو[emoji3][emoji3][emoji3][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2]
از هر ديدي نگاه كني، حتي اگه انسان خيلي به اختيار خوش بين هم باشه (و بتونه مهاجرت كنه و بره يه جا با زندگي كاملاً متفاوت )حداقل در سه چيز در جبر كامله:
پدر و مادر
تولد و مرگ
نژاد
آقا نخندون مارووو[emoji3][emoji3][emoji3][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2][emoji2]
از هر ديدي نگاه كني، حتي اگه انسان خيلي به اختيار خوش بين هم باشه (و بتونه مهاجرت كنه و بره يه جا با زندگي كاملاً متفاوت )حداقل در سه چيز در جبر كامله:
پدر و مادر
تولد و مرگ
نژاد
سلام
بحث پدر و مادر و تولد و مرگ نیست. بحث انتخاب مسیر هست. (هرچند که از آیه شریفه چنین معلوم میشود که هر انسانی خودش میخواسته که بدنیا بیاید وگرنه عهد شامل حال او نمیشده)
انسان در عالم ذر به ربوبیت خداوند اقرار کرد و خداوند از او عهد گرفت که در مقابل آمدنش به دنیا باید از او اطاعت کند.
(این هم نه بخاطر اینکه خدا به پرستش انسانها نیاز دارد، خیر. به این دلیل که صلاحش را خداوند میدانست.)
اگر به بیانات استاد توجه کنید چنین میخواستند بگویند که بعضی ها وقتی در آنجا حقایق زندگی را دیدند ، قبول کردند، اما ته دلشان شرایطش را قبول نداشتند و پذیرفتنشان منافقانه بوده
و به نسبت اینکه در آن زمان با چه نیتی بله گفتند معین کردند که در چه خانواده ای به دنیا بیایند و همچنین مطابق عملکردشان در دنیا ، مسلمان شدن و شیعه شدن و مسیحی و یهودی شدنشان مشخص شده...
سلامبحث پدر و مادر و تولد و مرگ نیست. بحث انتخاب مسیر هست. (هرچند که از آیه شریفه چنین معلوم میشود که هر انسانی خودش میخواسته که بدنیا بیاید وگرنه عهد شامل حال او نمیشده)
انسان در عالم ذر به ربوبیت خداوند اقرار کرد و خداوند از او عهد گرفت که در مقابل آمدنش به دنیا باید از او اطاعت کند.
(این هم نه بخاطر اینکه خدا به پرستش انسانها نیاز دارد، خیر. به این دلیل که صلاحش را خداوند میدانست.)
اگر به بیانات استاد توجه کنید چنین میخواستند بگویند که بعضی ها وقتی در آنجا حقایق زندگی را دیدند ، قبول کردند، اما ته دلشان شرایطش را قبول نداشتند و پذیرفتنشان منافقانه بوده
و به نسبت اینکه در آن زمان با چه نیتی بله گفتند معین کردند که در چه خانواده ای به دنیا بیایند و همچنین مطابق عملکردشان در دنیا ، مسلمان شدن و شیعه شدن و مسیحی و یهودی شدنشان مشخص شده...
ديديد گفتم از هر ديدي ميشه به جبر كامل رسيد!
دوستان دقت كنن
اگه فرض كنيم سخن ايشون درست باشه
پس انسان فعلي كه در اين دنيا هست باز در يك جبر كامل هست
و انسان در يه عالم ديگه با توجه به نيتي كه داشته!
بايد محكوم باشه كه در زندگي در چه خانواده اي به دنيا بياد! و مذهبشون چي باشه!
البته اينجا يك تناقض هست
در قرآن آمده فقط اسلام درسته، پس خدا مياد و تعيين مي كنه كه انسان چه ديني داشته باشه! (يعني خدا انسان رو گمراه مي آفرينه،با فرض اينكه تنها اسلام دين پذيرفته هست، از ديد يك مسلمون)
بنابراين زندگي انسان قبل از تولد و در عالم ديگر تعيين ميشه
و انسان دنيا مياد و بايد يك مسير از قبل مشخص شده رو طي كنه!
جبر كامل از هر ديدي قابل اثبات هست
از نظر علمي هم در مورد تأثير محيط جغرافيا،تعليماتي كه انسان بدون اختيار در كودكي مي بيند (خوب يا بد)
و تأثير 5 سال اول زندگي و.. تحقيق كنيد تا به جبر كامل برسيد
با سلام (سلام از نامهای خداوند و به منظور طلب سلامتی برای فرد مخاطب)
ديديد گفتم از هر ديدي ميشه به جبر كامل رسيد!
معلومه شما خیلی عجولانه پاسخ میدید...
دوستان دقت كنن
اگه فرض كنيم سخن ايشون درست باشه
پس انسان فعلي كه در اين دنيا هست باز در يك جبر كامل هست
و انسان در يه عالم ديگه با توجه به نيتي كه داشته!
بايد محكوم باشه كه در زندگي در چه خانواده اي به دنيا بياد! و مذهبشون چي باشه!
انسانی که از آن آن عالم آمده همان انسانی هست که قرار بوده پا به این دنیا بگذاردبا همان روح و همان نیات. اگر نیاتش برخلاف میلش از او گرفته شود ، این جبر است...
البته اينجا يك تناقض هست
در قرآن آمده فقط اسلام درسته، پس خدا مياد و تعيين مي كنه كه انسان چه ديني داشته باشه! (يعني خدا انسان رو گمراه مي آفرينه،با فرض اينكه تنها اسلام دين پذيرفته هست، از ديد يك مسلمون)
1- انسانها گمراه آفریده نمیشوند، این سخن بر خلاف اعتقادات ماست.
برعکس از روز نخست همه ابزار هدایت برای انسانها مهیا شده و این خود هستند که گمراهی را برمیگزینند... قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ هدايت از گمراهی مشخص شده است
2- عقل انسان میگوید چون انسانها بر خیر و شرشان واقف نیستند پس لازم است کسی که بر نیازهایشان واقف است تکالیف و وظایف ایشان را به آنها نشان دهد . اینکار جبر نیست بلکه نشان دادن راه درست هست.
اما از دید شما ، زمانی جبر نداریم که هرکی هربه کی باشه یعنی هرکسی هر کاری که دلش خواست انجام بدهد. ..
و این بر خلاف نظام آفرینش میباشد. قولتعالی چنین است:
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِكْرِهِم مُّعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾
و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى مىكرد قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مىشد [نه] بلكه يادنامه شان را به آنان دادهايم ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند
(۷۱)
پس نمیتوان توقع داشت که خداوند برای انسانها تکلیف تعیین نکند و آنها را آزاد بگذارد تا مبادا جبری پیش بیاید. چنین کاری بی خردیست و قابل نکوهش و ذات پاک الهی از آن مبراست...
حتی در قوانین بشری هم جبر وجود دارد وگرنه هرج و مرج خواهد شد. شما چگونه میتوانید به هدایت خداوند جبر بگویید درصورتیکه خدا در این دنیا دست کسی را نبسته است و هر کسی آزاد هست که به هر راهی که میخواهد برود!!!
بنابراين زندگي انسان قبل از تولد و در عالم ديگر تعيين ميشه
این مشخص شدن هم از سوی خود انسان هس
و انسان دنيا مياد و بايد يك مسير از قبل مشخص شده رو طي كنه!
متاسفانه شما اصلا به بحثها توجهی ندارید. فکر کنم سخنرانی را هم گوش ندادید. بنده گفتم:
و به نسبت اینکه در آن زمان با چه نیتی بله گفتند معین کردند که در چه خانواده ای به دنیا بیایند
همچنین مطابق عملکردشان در دنیا ، مسلمان شدن و شیعه شدن و مسیحی و یهودی شدنشان مشخص شده...
یعنی این تعیین کردن با خود انسانها بوده نه با خداوند.
اگر این چنین بوده باشد ، نهایت عدالت الهی را میرساند، اما اگر چنین نباشد هم هیچ مشکلی ایجاد نمیشود. چون قاعدتا محال است انسانی که یک زمانی نبوده و بعدا هست شده ، بتواند برای خود تصمیم بگیرد و تعیین کند که در کدام خانواده پرورش یابد بهتر است....
پس خداوند متعال بعنوان خالق انسانها این حق را دارد که تعیین کند هرکسی در چه خانواده ای بدنیا بیاید. از طرفی او به احدی ظلم نمیکند و پرورش یافتن در دامان باطل را به انحاء دیگر جبران میکند تا از نعمت هدایت بهره مند شوند....
نهایتش هم اینست که در این دنیا برای گروهی راه حق مشخص نمیشود و چنین چیزی سبب نمیشود تا کسی به جبر وارد جهنم شود، چون این افراد چیزی به گردنشان نیست . یا اصلا مورد سوال واقع نخواهند شد یا راه دیگری برای امتحانشان وجود دارد...
اما در اینجا این اشکال شما لازم به نقد و برریست ، به این ترتیب که چگونه ممکن است انسانی که یک زمانی نبوده و پس از موجودیت یافتن هم از خیر و شر خود هیچ آگاهی نداشته بخواهد تعیین کند که در چه زمانی و در کجا بدنیا بیاید؟؟؟؟
با فرض اینکه چنین کاری ظلم به انسانها نیست (آگاهی نداشتن انسانها از خیر و شرشان و تعیین اینکه کی و کجا بدنیا بیایند) در اینجا سوالات دیگری هم مطرح میشود:
مثلا کی باید این انتخابهایشان صورت میگرفت؟ در روز الست؟
اگر روز الست را قبول دارید خوب ما هم میگوییم در روز الست انسانها با نیاتی که داشتند آن را مشخص کردند. اگر این را قبول ندارید و میگویید باید در دنیا مجددا تعیین کنند، باز هم چیزی خلاف سخن ما نگفته اید اگر به سخنرانی توجه میفرمودین جناب رائفی پور هم حالات مختلفش را آوردند.
گروهی در آنجا نیت نافرمانی داشتند اما بعدا که پا به این دنیا گذاشتند از نیتشان صرفنظر کرده و خود ر اصلاح میکنند، همینطور هم عکسش صادق هست. یعنی خیلیها هم در خانواده های مسلمان و شیعی بدنیا میایند اما بعدش مسیحی و یهودی از دنیا میروند.
پس در انتخاب مسیر نه جبری وجود دارد و نه تناقضی.
تناقض از آنجا نشات میگیرد که خلط مبحث شود. چگونه؟ به این ترتیب که چیزهایی را که طبیعتا نمیتواند اختیار انسانها در آن دخیل باشد را با هر آنچه که به اختیار انسان گذاشته شده تا خود برگزیند در کنار هم قرار دهیم و اینگونه نتیجه بگیریم که جبر مطلق حاکم است ...
یعنی بگوییم چرا انسانها در خلقت خود آزاد نیستند؟ چرا نمیتوانندتعیین کنند که بدنیا بیایند یا نیایند؟ چرا نمیتوانند تعیین کنند که در چه زمانی و در کجا بدنیا بیایند و این مساله طبیعی را جبر بدانیم
و در مقابل بگوییم چرا عالم تشریعی هم وجود دارد تا انسانها مجبور به اطاعت باشند و نخواهیم خود را موظف به پیروی از فرامین آفریننده خود بدانیم
جبر كامل از هر ديدي قابل اثبات هست
از نظر علمي هم در مورد تأثير محيط جغرافيا،تعليماتي كه انسان بدون اختيار در كودكي مي بيند (خوب يا بد)
و تأثير 5 سال اول زندگي و.. تحقيق كنيد تا به جبر كامل برسيد
کسی منکر تاثیرات اکتسابی که فرد از محیط میگیرد نیست.
حدیثی هست که میفرماید: لاجبر ولاتویض بل امربین الامرین. یعنی نه جبر هست نه اختیار تام بلکه امری بین جبر و اختیار هست. همان که در بالا خدمت شما عرض شد. نکته قابل توجه اینست که خداوند با نظر رحمتش با انسانها محاسبه میکند
یعنی از فردی که در محیطی پرورش یافته که کسب فضایل برایش سخت است با فردی که در محیط دینی و در خانواده مذهبی پرورش یافته به یک میزان مورد بازخواست قرار نمیگیرند و حساب اولی آسانتر از دومی است...
من به روز الست معتقد نيستم
طبق گفته ي شما كسي كه در يك خانواده ي شيعه به دنيا مياد ولي بعداً تغيير دين ميده مثلاً مسيحي ميميره عهد رو شكسته پس يعني خيانت كرده و اشتباه كرده
اين حرف اصلاً بي معني هست
اگه اينطور باشه پس هـيچ غير مسلمون هم نبايد مسلمون بشه چون در روز الست عهد كرده كه سر اون دين خاص باقي بمونه!
و اينطور شما داريد جبر رو ثابت مي كنيد
اصلاً همين روز الست، شما يادتونه اون روز رو؟!
آخه اگه اينطور بود كه هـيچ كس ايران رو براي زندگي انتخاب نمي كرد[emoji2][emoji2][emoji2]
(جمله آخر طنز بود، بيخيال)
اين دوست شما راست مي گن
شما با هر ديدي به زندگي نگاه كني،
خدا باور باشي يا خدا ناباور
مسلمون باشي يا هر دين ديگه اي
چند خداباور باشي و..
براحتي ميشه به اين نتيجه رسيد كه زندگي يك جبر كامل هست
از ديد هر دين و يا نگاهي كه بخواهيد
من براتون ثابت مي كنم كه زندگي جبر هست
شيعه، سني، يهوديت، خدا ناباوري، چند خدا باوري و شيطان پرستي و....
با سلام
شمافعلا ا زدید اسلامی باتوجه به دلیلی که ما ذکرکردیم ثابت کنید.
تقريباً در تمامي اديان،خدا و يا خدايان به پيروان خود مي گويد كه من دشمنان شما رو سنگ دل و نابينا (و البته نادان )كردم
مثلاً در تورات يهُوه (خدا ي يهوديان ) به موسي مي گويد:
من فرعون را دل سخت كردم و او شما را آزاد نخواهد كرد
الها مساله را باید از دید خویهودی ها باید ثابت کرد که بحثش طولانی میشود. امااین سنگدل کردن بخاطر افعال خود اوست.
اثبات راحت تر جبر، كافيه انسان وقايع و اتفاقات زندگي اش رو به ترتيب كنار هم بچينه، براحتي به اين نتيجه ميرسه زندگي اش و هرچه كه دارد (خوب يا بد) در اثر يكسري عمل و عكس العمل كه خود انسان در اون هـيچ نقشي نداره بوجود آمده
تجارب زندگی بیشتر با اختیار می سازد چون کسی که بیشتر درس می خواند رتبه بهتری هم می آورد که در صورت جبر باید چنین نباشد. شما نسبت به نوع وعملکرد وروش زندگی افراد رفتارها وبرخوردهای مختلف می بینیدکه در صورت جبر باید چنین نباشد.
در قرآن آمده فقط اسلام درسته، پس خدا مياد و تعيين مي كنه كه انسان چه ديني داشته باشه! (يعني خدا انسان رو گمراه مي آفرينه،با فرض اينكه تنها اسلام دين پذيرفته هست، از ديد يك مسلمون)
البته همه دینها اسلام هستند چون امیرالمومنین فرمود : الاسلام هو التسلیم،اسلام تسلیم در برابر اوامر الهی است. همه انبیاء نیز امت خود را به همین دعوت می کردند. واین دید سیر طولی دارند ومسلم دینی که بعد ازیهود می آیدکاملتر از اوست ودر تعارض با آن نیست ودین اسلام آخرین دین است. جبری نیست چون لا کراه فی االدین وجبر زمانی بود که خداوند همه را مسلمان می آفرید وتا آخر عمر همین طور نگه می داشت وقتی که دین موردقبول نزد او اسلام است . ولی شما اینهمه غیر مسلمان در دنیا دارید. به نظر من مقداری اگر روی کلمه جبر فکر کنید ومعنی دقیقش را بفهمید این سخنان را نخواهد گف چون سخنان خودشما اختیار را تایید می کند.
با عرض سلام و خسته نباشید
یکی از دوستان بنده به واجبات دینی و مذهبی زیاد مقید نیستند و وقتی دلیلش را می پرسم ، سوالی را مطرح می کنند و می گویند اگر هر کس دیگری هم مانند من چنین سوالی برایش پیش بیاید همین کار ها را می کند و تا وقتی که جوابی برایش پیدا نشود ، همينگونه به زندگی خود ادامه می دهم.
حتی به ایشان عرض می کنم برای هر سوالی جوابی وجود دارد با این وجود چرا به دنبال جواب سوالت نمی روی؟ در پاسخ به این سوال می گوید من به عقلم مراجعه می کنم و می بینم که اصلا جوابی برای این سوال وجود ندارد.
بنده هم به ایشان قول دادم که برای سوالش جوابی پیدا کنم که این مکان را از همه مناسب تر دیدم.
سوال دوستم بدین شکل است:
---------------------------------------
من اصلا نمی خواستم به این دنیا بیایم ، چطور می شود که انسان به جبر به دنیا بیاید و بعد از آن بگویند انسان مختار است و می تواند یا راه خدا را در پیش گیرد یا راه غیر خدا را.
چرا انسان به جبر آفریده می شود و سپس باید در زندگی راه عبادت خدا را در پیش گیرد که در غیر این صورت دچار عذاب الهی می شود؟
آیا این همه جبر نیست....؟
-----------------------------------------
خیلی ممنون می شوم که به این سوالات پاسخ دهید.
در پناه حق
یاعلی
بسم الله و الصلاه و السلام علی رسول الله و علی اله الاطهار
اگر دوست شما واقعا منطق پذیر هست به ایشان بگویید از کجا معلوم تو خودت نخواستی به این دنیا بیایی ؟؟؟ عالم دنیا طبق فرموده قران کریم عالم غیب هست و ایمان هم در عالم غیب معنا دارد و انسان با گذشتن از عوالم اولیه خلقت تا رسیدن به عالم ماده تمام حقیقت را فراموش کرده است و برای همین این عالم را عالم ظلمانی هم میخوانند !
دوست شما
دوما اگر از حضور در دنیا رضایت ندارد پس چرا به زندگی ادامه میدهد ؟ چرا فورا خود را از این دور خارج نمیکند ؟
سوما ظلم و جبر در جایی است که خالق بیش از حد توان از مخلوق بخواهد ! خداوند همه ابزار کمالات را به انسان داده و برایش سنگ تمام گذاشته ... از حجت نهان گرفته تا حجت اشکار راه را به او نشان داده و فرموده : لا نکلف نفسا الا وسعها ....
چهارما طبق عقیده ما خداوند در عالم ابتدایی خلقت بشر که از ان به عالم ذر تعبیر میشود از بشر عهد گرفته و انان که خدایی او را قبول کردند و خواستند به این مراحل کشانده
پنجما این که خداوند از نظر عقلی و قول نقلی ( و من کفر فان الله غنی عن العالمین ) هیچ نیازی به عبودیت ما ندارد ! بلکه عبودیت برای ما عنصر پیشرفت و کمال است و کسی که ان را ترک کند خود به خود به شقاوت کشیده میشود زیرا خلاف کمال موجودیت خویش عمل کرده است .... و جعل این عبودیت در طریق کمال را عقل کاملا تایید میکند و ان را حسن میداند ! زیرا طبق عقل فرمان عبد از مولا باعث پیشرفت و سعادت و تقرب به اوست ! حال انکه این مولا کسی است که هرگز وصف و قدرت و کمال و حطیه وجودش در اذهان نگنجد ! سبحان الله عما یصفون
با عرض سلام و خسته نباشید
یکی از دوستان بنده به واجبات دینی و مذهبی زیاد مقید نیستند و وقتی دلیلش را می پرسم ، سوالی را مطرح می کنند و می گویند اگر هر کس دیگری هم مانند من چنین سوالی برایش پیش بیاید همین کار ها را می کند و تا وقتی که جوابی برایش پیدا نشود ، همينگونه به زندگی خود ادامه می دهم.
حتی به ایشان عرض می کنم برای هر سوالی جوابی وجود دارد با این وجود چرا به دنبال جواب سوالت نمی روی؟ در پاسخ به این سوال می گوید من به عقلم مراجعه می کنم و می بینم که اصلا جوابی برای این سوال وجود ندارد.
بنده هم به ایشان قول دادم که برای سوالش جوابی پیدا کنم که این مکان را از همه مناسب تر دیدم.
سوال دوستم بدین شکل است:
---------------------------------------
من اصلا نمی خواستم به این دنیا بیایم ، چطور می شود که انسان به جبر به دنیا بیاید و بعد از آن بگویند انسان مختار است و می تواند یا راه خدا را در پیش گیرد یا راه غیر خدا را.
چرا انسان به جبر آفریده می شود و سپس باید در زندگی راه عبادت خدا را در پیش گیرد که در غیر این صورت دچار عذاب الهی می شود؟
آیا این همه جبر نیست....؟
-----------------------------------------
خیلی ممنون می شوم که به این سوالات پاسخ دهید.
در پناه حق
یاعلی
سلام علیکم،
به دوستتون بفرمایید که ایشان مطمئن باشند طبق اسلام هم بخاطر به این دنیا آمدن مؤاخذه نخواهند شد و اصولاً فقط چیزهایی که در موردشان اختیار داریم سؤال و جواب هم دارد.
اما اگر دوستتون گفتند که خوب من دوست نداشتم که اصلاً به این دنیا بیایم که بعد مختار باشم (که سؤالشان هم همین است) به ایشان بفرمایید که حتی اگر خدایی وجود نداشت (که دارد) و شما آنطور که ملحدین معتقدند به طور تصادفی وجود میداشتید باز الآن که وجود دارید چارهای جز پذیرش مسؤولیت کارهایتان را ندارید. الآن که مختار هستید و خوب و بد برایتان تبیین شده است چارهای از انتخاب کردن ندارید و هر انتخابی هم که بکنید نه پاداش یا جزایش که اثر طبیعی همان انتخاب شما و انعکاسش به خودتان برخواهد گشت. در اسلام هم اسم همان اثر طبیعی را پاداش و عقاب میگذاریم. الآن که وجود دارید دیگر موضوع در اینکه چرا وجود دارم نیست، بحث سر این است که چطور زندگی کنم که بعدا نگویم ای کاش برای راحتی امروزم از پیش کاری انجام داده بودم. همانطور که اگر کسی اشتباه کند و حواسش نباشد بپرد وسط خیابان ممکن است ماشین زیرش بگیرد و به همین سادگی اثر طبیعی آن اشتباه و بعد تصادف معلولیت تا آخر عمر باشد، در قیامت هم اگر امروز درست عمل نشود تبعاتش متوجه خود ما خواهد بود. اینکه شما را به زور کنار خیابان آورده بودند یا خودتان آمدهاید فرقی ندارد، کسی که باید تا آخر عمر سختی معلولیت را تحمل کند شما خواهید بود. پس از امروز به بعد زندگیتان را مدیریت کنید و این حرفهای بچهگانه در بهانه گرفتن و تقصیر را به گردن کس دیگر انداختن را کنار بگذارید.
یا علی
من به روز الست معتقد نيستم
طبق گفته ي شما كسي كه در يك خانواده ي شيعه به دنيا مياد ولي بعداً تغيير دين ميده مثلاً مسيحي ميميره عهد رو شكسته پس يعني خيانت كرده و اشتباه كرده
اين حرف اصلاً بي معني هست
اگه اينطور باشه پس هـيچ غير مسلمون هم نبايد مسلمون بشه چون در روز الست عهد كرده كه سر اون دين خاص باقي بمونه!
و اينطور شما داريد جبر رو ثابت مي كنيد
اصلاً همين روز الست، شما يادتونه اون روز رو؟!
آخه اگه اينطور بود كه هـيچ كس ايران رو براي زندگي انتخاب نمي كرد[emoji2][emoji2][emoji2]
(جمله آخر طنز بود، بيخيال)
برادر عزیزم، فرض کنید اصلاً همه چیز بر اساس جبر باشد، هم در این دنیا آمدنتان جبری باشد و هم چطور در این دنیا زندگی کردتان و هم مردنتان و هم به بهشت یا جهنم رفتنان. مثل قوانین فیزیک که آب همیشه (البته با شرایطش) سرپایینی میرود به شما میگویند که اگر این کار را کردی با شرایطش نتیجه این است (به صورت جبری) و اگر این کار را کردی نتیجه این است (باز به صورت جبری). شما فقط سر شلنگ زندگیتان را تغییر جهت میدهید بقیهاش جبری یا به اصطلاح تکوینی خواهد بود. اما اگر همین سر شلنگ را تغییر جهت دادن را هم جبری معرفی کنید آن وقت از شما میپرسم که الآن چقدر خودتان را دارای اختیار میدانید که پیش خودتان شهادتین را بگویید یا دور از جانتان زبان به کفر باز کنید که خدایی نیست یا چیز دیگر؟ حتی اگر بگویید باز جبری است ولی لااقل در ظاهر احساس داشتن انتخاب را دارید این را که انکار نمیکنید؟ در این صورت به شما عرض میکنم که همینقدر که این اختیار داشتن در عین جبر برای شما واقعی جلوه میکند آن احساس درد یا لذتی که به شما وعده داده شده است هم همانقدر برایتان واقعی خواهد بود، یعنی در طول تجربه کردنش به عنوان یک موجود زنده از آن اذیت خواهید شد یا لذت خواهید برد، همانطور که زمانی به عنوان موجود زنده از اختیار خودتان استفاده کرده بودید. آیا اینکه اینها به یک اندازه واقعی باشند، اختیار و تأثیر استفادهی از اختیارتان بر روی خودتان، به یک اندازه واقعی باشد باز عین عدالت نخواهد بود؟ به هر حال در همان بهشت یا جهنم هم میتوانید باز پیش خودتان به عنوان یک مسألهی منطقی و کلامی فکر کنید که اینکه من الآن این احساسها را دارم هم یک احساس اشتباه است و واقعی نیست چون انتخاب آن روزم در گفتن شهادتین یا کلمهی کفر هم جبری بوده و واقعی نبوده است. در تمام طول حل این مسأله طعم رحمت یا عذاب را خواهید چشید همینطور که امروز احساس لذت یا درد را دارید و میدانید که چقدر میتواند آرامشبخش باشد یا عذابآور.
توجه کنید که از عدالت خداوند استفاده نکردم که بگویم واقعی بودن «قدرت انتخاب» و «چشیدن طعم لذت یا عذاب» از یک مرتبهی اندازه است که بگویید از حکم در اثبات خودش استفاده شده است، بلکه از این نظر که داشتن «قدرت انتخاب» و «چشیدن طعم لذت و عذاب» هر دو از ویژگیهای وجود داشتن هستند این نتیجه را گرفتم و عدل خداوند هم سپس از روی همین مسأله برداشت خواهد شد. به عبارت دیگر آن احساسی که از زنده بودن دارید است که همزمان احساسی درست یا غلط در مورد داشتن قدرت انتخاب یا درک خوشی و سختی برایتان ایجاد میکند. یعنی حتی اگر همه چیز بر مبنای جبر باشد، تمام سناریوها نوشته شده باشد، زندگی کردن شما که تنها تجربه کردن آن سناریو است از طریق جریان شعور شما از روی آن سناریوی تخصیص داده به شما درکی به شما از داشتن هم قدرت انتخاب داده و هم درک خوشی و سختی. در هر لحظه علیرغم اینکه در اصل میدانید مجبور هستید ولی خودتان را کامل دارای اختیار مییابید و این برایتان واقعی جلوه کردن همانقدر در قیامت انعکاس درد و لذت خواهد داشت. امروز اختیارش را درک میکنید و فردا اثر آن اختیار را.
اگرچه در نهایت گفتارم در بیان استدلال الکن بود ولی در هر صورت توجه کنید که این پاسخ بنا نداشته و ندارد که جبر را اثبات کند، ولی حتی اگر همه چیز آنطور که شما فکر میکنید بر اساس جبر بود هم مشکلی ایجاد نمیشد و عدالت خداوند سر جایش ثابت میماند، نافی بهشت و جهنم هم نمیشد و خلاصه تصویری که دین برایتان رسم میکرد از اینکه با هر انتخابی چه عاقبتی در انتظار شماست خدشهدار نمیشد.
یا علی
من به روز الست معتقد نيستم
خب روز الست را قبول ندارید. پس میفرمایید از نظر شما انسان چگونه و در کجا باید تعیین میکرده که پا به دنیا بگذارد یا نگذارد؟
طبق گفته ي شما كسي كه در يك خانواده ي شيعه به دنيا مياد ولي بعداً تغيير دين ميده مثلاً مسيحي ميميره عهد رو شكسته پس يعني خيانت كرده و اشتباه كرده
بله همینطوره.
اين حرف اصلاً بي معني هستاگه اينطور باشه پس هـيچ غير مسلمون هم نبايد مسلمون بشه چون در روز الست عهد كرده كه سر اون دين خاص باقي بمونه!و اينطور شما داريد جبر رو ثابت مي كنيد
این چه ارتباطی با اون شیعه داره؟ اگر اون شیعه توانسته تغییر عقیده بدهد غیر مسلمانهاشم میتوانند تغییر عقیده دهند.
اگرم منظور شما اینست که ادیان الهی با هم فرق دارند باید بگم که اینطور نیست.
اول اینکه در عالم ذر دینی نبوده ، خداوند از انسانها پیمان گرفته که فقط او را بپرستند و از شیطان پیروی نکنند. این یعنی دادن تعهد به اینکه دربرابر خدا تسلیم خواهند بود
در دنیا هم که برای هدایت انسانها از سوی خداوند ادیان الهی آمده است ، پیروان هر دینی در زمانی که آن دین شریعت آسمانیشان بوده مسلمان به حساب میایند.
وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
و ابراهيم و يعقوب آيين توحيد را به پسران خود سفارش نمودند [و گفتند:] اى پسران من! خدا اين آيين پاك را براى شما برگزيده است، پس زنهار كه بميريد و مسلمان نباشيد
اصلاً همين روز الست، شما يادتونه اون روز رو؟!
در اینباره در پستهای قبلی توضیح داده شد. به یاد ماندن روز الست که بیشتر با جبر میخواند تا فراموش کردن آن....
خب روز الست را قبول ندارید. پس میفرمایید از نظر شما انسان چگونه و در کجا باید تعیین میکرده که پا به دنیا بگذارد یا نگذارد؟بله همینطوره.
این چه ارتباطی با اون شیعه داره؟ اگر اون شیعه توانسته تغییر عقیده بدهد غیر مسلمانهاشم میتوانند تغییر عقیده دهند.
اگرم منظور شما اینست که ادیان الهی با هم فرق دارند باید بگم که اینطور نیست.
اول اینکه در عالم ذر دینی نبوده ، خداوند از انسانها پیمان گرفته که فقط او را بپرستند و از شیطان پیروی نکنند. این یعنی دادن تعهد به اینکه دربرابر خدا تسلیم خواهند بود
در دنیا هم که برای هدایت انسانها از سوی خداوند ادیان الهی آمده است ، پیروان هر دینی در زمانی که آن دین شریعت آسمانیشان بوده مسلمان به حساب میایند.وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ
و ابراهيم و يعقوب آيين توحيد را به پسران خود سفارش نمودند [و گفتند:] اى پسران من! خدا اين آيين پاك را براى شما برگزيده است، پس زنهار كه بميريد و مسلمان نباشيد
در اینباره در پستهای قبلی توضیح داده شد. به یاد ماندن روز الست که بیشتر با جبر میخواند تا فراموش کردن آن....
از نظر من انسان هـيچ انتخابي در به دنيا اومدن و غيره نداره
انسان از پدر و مادرش زاده ميشه و زمان زندگي هم نمي تونه انتخاب كنه
ارتباطش اينجاست كه در اين موقع مرغ همسايه غاز ميشه!
شما مي گي انسان خودش تعيين مي كنه كي بياد و بر اون اساس عهدي مي بنده كه سر يه دين باشه، ولي بعضي ها مثل يك شيعه كه تغيير دين ميده خطا كرده و خيانت مي كنه،
و عهد رو فراموش مي كنه
من مي گم با اين اساس ،اگه الست راست باشه، پس هـيچ غير مسلموني هم حق نداره مسلمون بشه، چون عهد الست رو زير پا گذاشته
ولي اگه يه نفر شيعه بشه از نظر شما كار درستي كرده و هدايت شده
اينجا تناقض پيش مياد، يه جا شكستن عهد الست ميشه خيانت ، يه جا ميشه هدايت!
در مورد اينكه اديان از بعضي جهات مشترك اند شكي نيست
اونم اينه كه از نظر هر دين بقيه گمراه هستند و اون پيروان درست هستند!
اما اينكه شما مي گي اديان يكي هستند، به نظر من نيست
چرا نيست؟
براي اينكه در همين اسلام هزاران فرقه وجود دارن كه به خون هم تشنه هستند، در ميان همه ي اديان بين خودشون اختلاف هست! پس نميشه پذيرفت كه همه ي اديان يكي هستند
و از نظر شما، تا قبل اسلام، يهوديت و مسيحيت هم همون اسلام بودن ولي الآن منحرف شدن
ولي اين رو بدونيد ميليون ها انسان هستند در دنيا حتي اسم اسلام هم به گوش شون نخورده!(حتي در كشورهايي كه رسانه ي جمعي پيشرفته دارن)
و يا حتي مسيحيت رو (در جاهاي دور افتاده )
مثل قبايل چين و هندي كه بعضاً حتي گاو و موش هم مي پرستن
پس اينجا سؤال پيش مياد آيا خدا از اونا عهد گرفته موش پرست و گاو پرست باشن؟! تا گمراه بشن (چون از نظر شما در حال حاضر فقط اسلام درسته )
سؤال ديگه اينه كه آيا دين شما با دين اون گاو پرست تو هند يكيه؟! قطعاً عصباني ميشيد و مي گيد فلان و فلان
تازه اگه روز الست رو بپذيريم ، انسان فقط در يك روز اختيار داشته، و بعد از اون كه به دنيا بياد بايد طبق اون عهد عمل كنه
پس از اين جهت هم انسان كه در اين دنيا زندگي مي كنه ديگه اختيار نداره، فقط جبر هست
چون اختيار هـرچي بوده ديگه تموم شده!
از نظر من انسان هـيچ انتخابي در به دنيا اومدن و غيره نداره
انسان از پدر و مادرش زاده ميشه و زمان زندگي هم نمي تونه انتخاب كنه
خب در اینباره توضیح داده شد که اگر جبر هم باشد یک امر طبیعی هست و ایرادی بر آن وارد نیست.
ارتباطش اينجاست كه در اين موقع مرغ همسايه غاز ميشه!
شما مي گي انسان خودش تعيين مي كنه كي بياد و بر اون اساس عهدي مي بنده كه سر يه دين باشه، ولي بعضي ها مثل يك شيعه كه تغيير دين ميده خطا كرده و خيانت مي كنه،
و عهد رو فراموش مي كنه
من مي گم با اين اساس ،اگه الست راست باشه، پس هـيچ غير مسلموني هم حق نداره مسلمون بشه، چون عهد الست رو زير پا گذاشته
ببخشید شما از عهد روز الست دقیقا چه برداشتی دارید؟
این ایراد شما بیانگر آنست که معنی عهد را متوجه نمیشوید.
عهد اینست که چند نفر با هم بر سر یک موضوع خاص توافق کنند. بعضیها میبینیم عهدی را میبندند اما خیانت میکنند و بعدا هم مشخص میشود که در زمان بستن عهد صادق نبودند و منافقانه عمل کردند...
اما همینها اگر در زمان بستن عهد قصد خیانت داشته باشند اما بعدا از خیانت منصرف شوند (در اینجا غیر مسلمانان) ، خود این منصرف شدن باعث میشود تا آن عهد را زیر پا نگذارند.(در اینجا ایمان آوردن و عمل به آن، که خود همان وفای به عهد میباشد)
شما چگونه میگویید که نامسلمانان اگر مسلمان شوند عهد را زیر پا گذاشته اند؟
اینکه برعکسه چون اگر مسلمان شوند تازه به عهد خود وفا کرده اند ، چیزی که مکررا در قرآن آمده و از مردم خواسته شده به عهدشان وفا کنند زیرا از عهدی که بستند مورد سوال قرار گرفته میشوند
واوفوا بعهدی...و به عهد من وفا کنید
واوفوا بالعهد ان العهد کان مسوولا و به عهد خويش وفا کنيد که بازخواست خواهيد شد
ادامه دارد...
ولي اگه يه نفر شيعه بشه از نظر شما كار درستي كرده و هدايت شده
اينجا تناقض پيش مياد، يه جا شكستن عهد الست ميشه خيانت ، يه جا ميشه هدايت!
هر کسی که به عهدش وفا کرده کارش درسته. شما شیعه را قبول ندارید ، میتوانید بروید بین ادیان تحقیق کنید و ببینید که کدام دین و مذهبی به عهدش آنگونه که شایسته است عمل کرده.
اگر هم متوجه قضیه نمیشوید و از اساس هیچ چیزو قبول نمیکنید که اشکال از جای دیگه هست.
در مورد اينكه اديان از بعضي جهات مشترك اند شكي نيست
اونم اينه كه از نظر هر دين بقيه گمراه هستند و اون پيروان درست هستند!
اما اينكه شما مي گي اديان يكي هستند، به نظر من نيست
چرا نيست؟
براي اينكه در همين اسلام هزاران فرقه وجود دارن كه به خون هم تشنه هستند، در ميان همه ي اديان بين خودشون اختلاف هست! پس نميشه پذيرفت كه همه ي اديان يكي هستند
اگر از موضع بی طرفی به عرایض بنده توجه کنید نیازی به طولانی شدن بحث نخواهد بود. گفته شد همه ادیان الهی نزد خداوند اسلام محسوب میشود و هر دینی در زمان خودش دین الهی است بنابراین همه ادیان (تا زمانی که پیامبرانشان را از میان نبردند و کتبشان را تحریف نکردند) با هم یکی هستند.
مسلمان واقعی نزد خداوند کسی است که ادیان الهی پیشین و پیغمبران و کتابهایشان را هم قبول داشته باشد. نه ادیانی را که بعد از ایشان تحریف شده است...
در مورد فرقه فرقه شدن پیروان دین اسلام هم مشخصه که از همه این فرق تنها یک فرقه به راه مستقیم هست و بقیه به انحرافند. اهدنا الصراط المستیم. راه راست فقط یکی است ...
ادامه دارد...
و از نظر شما، تا قبل اسلام، يهوديت و مسيحيت هم همون اسلام بودن ولي الآن منحرف شدن
این نظر بنده نیست فرموده قرآن است:
(أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ)؛
آیا انتظار دارید به ]آیین[ شما ایمان بیاورند، با اینکه عدهای از آنان سخنان خدا را میشنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف میکردند، در حالی که آگاه بودند؟!
در این آیه خداوند متعال به مسلمانانی که امید داشتند قوم یهود اسلام را اختیار کنند، میگوید: اینان هم آناناند که کلام خدا را شنیدند و پس از فهمیدن آن به تحریفش پرداختند.
(فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِاللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنآ قَلِیلا فَوَیْلٌ لَّهُم مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ)؛
پس وای بر آنها که نوشتهایبادست خود مینویسند، سپس میگویند: «این، از طرف خداست» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنان از آنچه با دست خود نوشتند ووایبرآنانازآنچهاز اینراه به دست میآورند.
ولي اين رو بدونيد ميليون ها انسان هستند در دنيا حتي اسم اسلام هم به گوش شون نخورده!(حتي در كشورهايي كه رسانه ي جمعي پيشرفته دارن)
و يا حتي مسيحيت رو (در جاهاي دور افتاده )
مثل قبايل چين و هندي كه بعضاً حتي گاو و موش هم مي پرستن
پس اينجا سؤال پيش مياد آيا خدا از اونا عهد گرفته موش پرست و گاو پرست باشن؟! تا گمراه بشن (چون از نظر شما در حال حاضر فقط اسلام درسته )
در اینباره هم توضیح داده شد که کسانیکه در دنیا به هردلیلی هدایت نشدند تکلیفی بر عهده شان نیست. شما لطفا استثناءات را کنار بگذارید ما داریم درباره کسانی حرف میزنیم که دین حق به ایشان عرضه شده. و در هرصورت احدی آن عهد را به یاد ندارد
وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ ما از قبل از آدم پیمان گرفته بودیم، اما او فراموش کرد...
ادامه دارد...
سؤال ديگه اينه كه آيا دين شما با دين اون گاو پرست تو هند يكيه؟! قطعاً عصباني ميشيد و مي گيد فلان و فلان
چه ارتباطی داره؟؟؟
ببینید اینگونه بحث کردن شما چیزی را ثابت نمیکند. لطفا یا منطقی بحث کنید. یا اینکه یک کلام بفرمایید قبول ندارید. والسلام .
لطفا بفرمایید چگونه به این نتیجه رسیدید که گاو پرسته پایبند همان دین الهی است که خدا از او خواسته بود؟ ؟؟؟ استغفرالله
همانطور که عرض شد در این دنیا همه این عهد را فراموش میکنند و این فطرت انسانهاست که آنها را به خداپرستی هدایت میکند....
تازه اگه روز الست رو بپذيريم ، انسان فقط در يك روز اختيار داشته، و بعد از اون كه به دنيا بياد بايد طبق اون عهد عمل كنه
خب یک بله گفت قبول کرد که عبد باشد پس همان یک روز کافی است ، برای عمری عبودیت و بندگی.
پس از اين جهت هم انسان كه در اين دنيا زندگي مي كنه ديگه اختيار نداره، فقط جبر هست
چون اختيار هـرچي بوده ديگه تموم شده!
چگونگی آمدنش به این دنیا رو توضیح دادیم قبول ندارید هیچ یک از حالاتش رو هم قبول نمیکنید...
اما بقیه اش: هیچ جبری در پذیرش دین الهی نیست. لااکراه فی الدین...
اگر جبر بود باید همگان ایمان میاوردند:
اگر پروردگار تو میخواست تمام کسانیکه در روی زمین هستند همگی به اجبار ایمان میاوردند. آیا تو میخواهی مردم را مجبور کنی که ایمان بیاورند؟(جبر یعنی اینکه به اجبار ایمان بیاورند)
میتوانند نپذیرند اما در قبال هدایتی که شده اند باید روزی باید پاسخگو باشند.
وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً
و چيزي را که بدان علم نداري دنبال مکن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ
-
و بازداشتشان نماييد كه آنها مسئولند.
ببين آقاي امين
شما داري با عينك مذهبي خودتون به قضيه نگاه مي كنيد
و خودتون رو عالم كل مي دونيد
ولي من دارم بي طرف به اين بحث نگاه مي كنم
شما هـيچ وقت متوجه صحبت هاي من نمي شويد
كه البته مهم هم نيست
چيزي كه هم من مي بينم هم شما، انسان ها بدون اختيار خودشون به دنيا ميان و تحت تأثير جامعه و تعليمات كودكي قرار مي گيرن و يه ديني پيدا مي كنن
هر مذهب و فرقه اي خودش رو برتر و حق ميدونه، الآن از نظر شما بين اين 7 ميليارد كره ي زمين 6 ميليارد يا مشرك و كافر ند يا دين تحريف و ناقص دارن
از يك ميليارد مسلمون هم همشون منحرف هستند به جز يك فرقه ، كه اونم حتماً فرقه ي خودتون هست! و اين طبيعيه اين طور فكر كنيد
در ضمن آدم نقد رو ول نمي كنه و نسيه رو بچسبه! چيز مشخص و ثابت شده رو رد نمي كنه، مطمئن باشيد ديگران هم به شما به چشم يك گمراه نگاه مي كنن
شما حتي صحبت هاي خودتون رو هم فراموش مي كنيد! شما گفتيد انسان ها در روز الست ، با توجه به نيت شون، عهد مي بندن كه يا مسيحي باشن يا مسلمون و يا .... عين جمله تون، ولي بعضي ها اين عهد رو فراموش مي كنن و دين شون رو عوض مي كنن و راه ديگه ميرن بعد هم مثال اون شيعه رو زديد كه عهدش رو بهم ميزنه و بعد من گفتم پس طبق گفته ي شما غير مسلمون هم نبايد مسلمون بشه، چون در روز الست عهد بسته كه مثلاً دين x رو داشته باشه، بعد شما گفتيد اگه طرف شيعه بشه به عهدش رفت كرده! خب مگه عهد نبسته بود كه سر اون فلان دين باشه؟!
بعد شما اين تناقض رو نمي تونيد پاسخ بديد البته شما اين رو تناقض نمي دونيد كسي كه بي طرف نگاه كنه مي فهمه
حرف شما در يك صورت قبوله كه بپذيريم تمام انسان ها در روز الست عهد مي بندن كه شيعه باشن ( كه به قول شما همين طوره و قبل اسلام،هر ديني زمان خاص خود الهي بوده ) اما صحبت ما براي بعد اسلام و زمان حال هست،يعني اينكه آيا الآن هم انساني كه در خانواده ي مسيحي دنيا مياد عهد بسته كه شيعه باشه؟ يا به قول شما دين الهي واقعي؟ ولي شما در اول گفتي با توجه به عهد يه ديني پيدا مي كنن
بعد من مثال چين و هند رو زدم، چون ميليارد ها انسان هستن اصلاً اسلام به گوشش نخورده و هـيچ كدوم از اون ديني هايي كه بقول شما زماني هم الهي بودن ندارن مثل گاو پرستان و غيره كه تعداد اين اديان خيلي بيشتر از اسلامه، بعد من گفتم آيا اينا هم اين عهد رو بسته بودن كه گفتيد استغفر الله ! پس تكليف اين همه آدم چي ميشه؟ كه در خانواده ي گاوپرست به دنيا مياد و تأثير مي گيره؟ بعد شما گفتيد اونا عهد رو زير پا ميذارن، آخه يه نفر كه از اول درجايي دنيا مياد كه دست خودش نيست!
اينجا كامنت هاي من رو پاك كردن چندتا
ديگه حوصله ندارم كامنت بذارم
از آشنايي با شما خوش حال شدم
اين آخرين كامنت من بود
هر عقيده و فكر كه داريد مهم نيست! همه ي انسان ها محترمند
مؤفق باشيد
بدرود
ببين آقاي امين
شما داري با عينك مذهبي خودتون به قضيه نگاه مي كنيد
و خودتون رو عالم كل مي دونيد
جناب Ezio اگر دقت بفرمایید اینجا سایت پاسخگویی شیعه هست و پرسشگر تاپیک برای سوالش از شیعه پاسخ خواسته ، چون شیعه جبرگرا نیست.
پاسخهای بنده هم از دید قرآن و بزرگان شیعی هست که از همه اون ادیانی که شما نام میبرید کاملتر و بی نقصتر است . شما توقع دارید ما بعد از عمری ، چیزی رو که شما به هر دلیلی بهش نرسیدید رو بدون هیچ دلیلی بپذیریم؟
توقع بجایی نیست...
ولي من دارم بي طرف به اين بحث نگاه مي كنم
شما هـيچ وقت متوجه صحبت هاي من نمي شويد
كه البته مهم هم نيست
چيزي كه هم من مي بينم هم شما، انسان ها بدون اختيار خودشون به دنيا ميان و تحت تأثير جامعه و تعليمات كودكي قرار مي گيرن و يه ديني پيدا مي كنن
هر مذهب و فرقه اي خودش رو برتر و حق ميدونه، الآن از نظر شما بين اين 7 ميليارد كره ي زمين 6 ميليارد يا مشرك و كافر ند يا دين تحريف و ناقص دارن
از يك ميليارد مسلمون هم همشون منحرف هستند به جز يك فرقه ، كه اونم حتماً فرقه ي خودتون هست! و اين طبيعيه اين طور فكر كنيد
شما که فکر نمیکنید ما از دنیا هیچ خبری نداریم و فقط شما میدونید تو دنیا چه خبره و تعداد شیعیان چندنفره و ما و چشم و گوش بسته به این مذهب درآمدیم؟؟؟
ما دینی داریم که میگوید اگر در تمام دنیا فقط یک نفر به راه خدا رفت همه را رها کنید و پیرو آن یک نفر شوید. با این دید میلیاردها انسان هم که به راه خطا بروند دلیلی بر آن نمیباشد که انسان پشت پا به حق بزند...
در ضمن آدم نقد رو ول نمي كنه و نسيه رو بچسبه! چيز مشخص و ثابت شده رو رد نمي كنه، مطمئن باشيد ديگران هم به شما به چشم يك گمراه نگاه مي كنن
این که طرز فکری که شما طرفدارشید (یعنی جبر مطلق) ، برای ما هنوز ثابت نشده ، هر وقت توانستید ثابتش کنید بعد یه فکری برای پذیرفتنش خواهیم کرد...
ادامه دارد...
شما حتي صحبت هاي خودتون رو هم فراموش مي كنيد! شما گفتيد انسان ها در روز الست ، با توجه به نيت شون، عهد مي بندن كه يا مسيحي باشن يا مسلمون و يا .... عين جمله تون،
خیر این جمله ی بنده نیست. من نگفتم عهد میبندند که مسیحی و یهودی ... شوند. توضیح داده شد که در عالم ذر دینی نبوده ، فقط تعهد گرفته شده که خدا را بپرستند
همانطور که اول هم گفتم عجولانه پاسخ میدهید و بحثها را درست مطالعه نمیکنید.
شما میگویید با خدا عهد میبندند که مسیحی یا یهودی یا مسلمان شوند. این برداشت شما غلطه.
توجه بفرمایید:
و از ایشان عهد گرفته در مقابل این نعمت او را بپرستند .
خداوند از او عهد گرفت که در مقابل آمدنش به دنیا باید از او اطاعت کند.
بعد توضیح داده شد که حتی کفار هم وقتی این نعمات را میبینند و به طمع میفتند و با اینکه در دل راضی نیستند تا شرایط سخت آن را بپذیرند، قبول میکنند ( که پا بدنیا بگذارند) و میگویند بله شهادت میدهیم که تو پروردگار ما هستی...
افراد دیگر هم با نیاتی مشابه این عهد را میپذیرند.
توجه کنید منظور از یهودی و مسیحی شدنی که آورده شد افرادی هستند که پس ازآخرین دینی که از جانب خدا آمدهاست، آن ادیان رو میاورند...
همانطوریکه توضیح داده شد دین الهی و آن چیزی که خدا از انسانها در هر عصر و زمانی خواسته است همان اسلام میباشد...
ان الدین عند الله الاسلام. دین نزد خداوند فقط اسلام است.
اما اشتباه شما رو بنده متوجه شدم. گفته شد بر طبق این نیات ناخالصی که داشتند، بدست خود معلوم میکنند که در چه خانواده ای و حتی چه زمانی پا به جهان بگذارند. این احتمال هست نه اینکه صد درصد باشه...
ادامه دارد...
ولي بعضي ها اين عهد رو فراموش مي كنن و دين شون رو عوض مي كنن و راه ديگه ميرن
گفته شد فراموش کردن این عهد برای همه انسانها هست نه بعضیها، منتها بعضیها از هدایتی که در این دنیا شدند سرپیچی میکنند و بجای اسلام که آخرین و کاملترین دین الهیست ، به ادیان تحریف شده گذشته روی میاورند...
بعد هم مثال اون شيعه رو زديد كه عهدش رو بهم ميزنه و بعد من گفتم پس طبق گفته ي شما غير مسلمون هم نبايد مسلمون بشه، چون در روز الست عهد بسته كه مثلاً دين x رو داشته باشه،
برای بار چندم ، ما نگفتیم در روز الست عهد میبندند که به چه دینی باشند، عرض شد عهد میبندند که خدا را بپرستند والسلام...
بعد شما گفتيد اگه طرف شيعه بشه به عهدش رفت كرده! خب مگه عهد نبسته بود كه سر اون فلان دين باشه؟!
خیر عهد بسته بود که تسلیم خدا باشه، حالا به هر دینی که خداوند در زمانش فرستاده. اما اگر پس از پیامبر اسلام صلوات الله علیه بدنیا آمده باشد ، مذهب حقه همان تشیع هست. بهتره در اینباره تحقیق بفرمایید...
بعد شما اين تناقض رو نمي تونيد پاسخ بديد البته شما اين رو تناقض نمي دونيد كسي كه بي طرف نگاه كنه مي فهمه
پس با توضیحات داده شده مشخص شد که اشتباه از جانب شما بوده و تناقضی درکار نیست......
ادامه دارد...
حرف شما در يك صورت قبوله كه بپذيريم تمام انسان ها در روز الست عهد مي بندن كه شيعه باشن ( كه به قول شما همين طوره و قبل اسلام،هر ديني زمان خاص خود الهي بوده )
عهد میبندند که تسلیم خدا باشند. پس صحبت بنده در هر دو مورد بود، هم قبل از اسلام و هم بعد از اسلام....
توضیح داده شد که در عالم ذر دینی نبوده فقط عهد گرفته شده. پس انسانها در هر زمانی باید پیرو همان دین فرستاده شده باشند که این دین نزد خدا اسلام است............
اما صحبت ما براي بعد اسلام و زمان حال هست،يعني اينكه آيا الآن هم انساني كه در خانواده ي مسيحي دنيا مياد عهد بسته كه شيعه باشه؟ يا به قول شما دين الهي واقعي؟ ولي شما در اول گفتي با توجه به عهد يه ديني پيدا مي كنن
بله طبق عهد باید شیعه شود .(دین واقعی در زمان ما همان اسلام و مذهب حقه تشیع میباشد.) در این مورد مفصل بحث شد که انسانها در این دنیا عهدشان را فراموش میکنند اما مطابق فطرتشان خداپرستند ...
بله تاثیر نیات ناخالصشان در آن روزی که عهد میبستند، به این صورت ظهور پیدا میکند که بعد از پا گذاشتن به این جهان بر چه دینی باشند.
اما چون در این دنیا هم ابزار هدایت را دارند و با عقل و فطرت و رسولان الهی هدایت میشوند، میتوانند به اختیار خود به هر دینی که تمایل دارند رو بیاورند... ( پس جبری در کار نیست)
این افراد در صورتیکه در دنیا از هدایت الهی محروم باشند تکلیفی ندارند ...
و تنها در صورتی مکلفند و مورد سوال واقع میشوند که دین حقیقی به آنها برسد و عقل و فهم و توانایی پذیرش آن را داشته باشند اما زیر بار نرفته و نپذیرند.....
بعد من مثال چين و هند رو زدم، چون ميليارد ها انسان هستن اصلاً اسلام به گوشش نخورده و هـيچ كدوم از اون ديني هايي كه بقول شما زماني هم الهي بودن ندارن مثل گاو پرستان و غيره كه تعداد اين اديان خيلي بيشتر از اسلامه، بعد من گفتم آيا اينا هم اين عهد رو بسته بودن كه گفتيد استغفر الله ! پس تكليف اين همه آدم چي ميشه؟ كه در خانواده ي گاوپرست به دنيا مياد و تأثير مي گيره؟ بعد شما گفتيد اونا عهد رو زير پا ميذارن، آخه يه نفر كه از اول درجايي دنيا مياد كه دست خودش نيست!
در اینباره بارها و بارها گفته شد، طوری نیست دوباره میگم . اگر گاو پرست برای پرستش گاو ، این عذر را داشته باشد که از سوی خداوند هدایتی به او نرسیده در این پرستش خود معذور است
و بقول معروف جاهل قاصر است نه مقصر. یعنی تقصیر و کوتاهی از جانب او نیست. پس مورد مواخذه قرار نمیگیرد..
اينجا كامنت هاي من رو پاك كردن چندتا
ديگه حوصله ندارم كامنت بذارم
از آشنايي با شما خوش حال شدم
اين آخرين كامنت من بود
هر عقيده و فكر كه داريد مهم نيست! همه ي انسان ها محترمند
مؤفق باشيد
بدرود
با تشکر
ممنون از اینکه بنده رو برای بحث قابل دونستید
بدرود
ألست بربکم قالوا بلی
در باب این آیه شریفه که آیه172سوره اعراف می باشد واز آیات سنگینی است که معنی کردن آن به این سادگی هم نیست. اولا باید گفت که مورد شهادت را آیه بیان داشته است که ربوبیت خداست یعنی همه انسانها شهادت داده اند که پروردگار آنها که تدبیر همه شوون زندگی آنها را به عهده دارد خداوند است لذا بر او شرک نخواهند ورزید والبته لازمه قبول توحید رد ربوبیت توحید در خالقیت وعبات وذات وصفات وافعال را در ضمن خود دارد چون توحید ربوبی از انشعابات توحید در خالقیت است که آنهم بعد از توحید ذات وصفات می باشد.
اما اینکه نحوه این شهدت چطور بوده است اختلاف نظر وجود دارد ولی علامه در المیزان بعد ز توضیحانی واینکه همه انسانها از سلب پدران خود متولد شده بدون اینکه چیزی از پدران کم شود باتوجه به معنای کلمه اخذ که در اول ایه است به زبان حال همه شهادت دادند که پروردگا رآنها خداست چون وقتی فقر واحتیاج خود را در این عالم مشاهده می کنند واینکه استقلالی ندارند بلکه محتاج به اسباب دیگر هستند که آنها هم در وجود خود محتاج وفقیر هستند به این نتیجه می رسند که رب آنها خدایی است که مستقل بالذات است. لذا این زبان حال آنهاست که شهادت می دهد پروردگا رآنها تنها خداست.(جلد8المیزان، ذیل آیه172انفال)
این شهادت به توحید الهی است که دیگر این انسانها به رب خود شرک نورزند وقتی مشاهده می کنند که همه محتاج به او هستند واین مساله ای است که فلسفه وجودی تمام انبیاء بوده وهر دینی که مبریا از شرک در تمام ساحات آن اعم از شرک در ذات، صفات، عبادت، ربوبیت و....باشد مصداق اشن شهادت خواهد بود وحال بباید دید اسلام مصداق این شهادت است یا دین دیگری، شیعه مصداق این شهادت است یا سنی وغیره که البته مهم اصل این اعتقاد وتوحید الهی است که انسان در عمل به آن پایبند باشد وسرتاسر وجودش رنگ توحیدی داشته باشد.
هیچ کسی در بحث اختیار مطالعه داشته به بحث اختیار 100 درصدی داشتن انسان در دنیا نرسیده است
و همینطور کسی که در بحث جبر مطالعه داشته به بحث جبر 100 درصدی داشتن انسان در دنیا نرسیده است
در اوج اختیار انسان اوج جبر الهی دیده میشود. ( کارد ابراهیم نمیبرید سر اسماعیل را )
هر 2 اینها در زندگی انسان نقش بازی میکنند و ان جمله معروف اهل بیت که همچون تارمو و شمشیر برنده هستند اختیار و جبر الهی
ورود بیش از حد در این بحث گاه باعث انحطاط انسان میشود .بهتر است با اهل مطالعه اش صحبت شود.
من فقط میتوانم یک مثال بزنم
مثلا الان سر شما میخارد این جبر الهی است
اینکه شما با دست راست بخارانید یا با دست چپ یا اصلا نخارنید این اختیار انسان است.
بهر روی جبر الهی را میتوان در شب قدر هر سال تغییر داد