۩۞ ویژه نامه میلاد سلطان سریر ارتضاء علی بن مو سی الرضاء المرتضی -ع ۞۩
تب‌های اولیه
موجهای پریشان تو را می شناسند
ریگهای بیابان تو را می شناسند
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کوچه های خراسان تو را می شناسند
قیصر امین پور
به روي گنبد زردت نشينم
و يک آهو شوم گريان و نالان
به ديدارت رَوَم دشت خراسان
دلم خواهد که يک سجاده باشم
به روزو شب حَريمت راببوسم
دلم خواهد شوم يک بند تسبيح
درون دست زَّوارتو باشم
و عشاقان کويت هرشب و روز
مرادرجانمازخود گذارند
دلم خواهد که يک گلدسته باشم
اذان گويد موذن برفرازم
وآن گلدسته ها باشد کنارِ
ضريح و گنبد زردت رضاجان
اگر روزي رسم برارزويم
شوم من خادم کويت رضاجان
بگيرم در بغل آن معجرپاک
ببوسم ان ضريح و تربت پاک
گداي کوي تو هستم رضاجان
شفاعت کن مرا اندرخراسان
:Gol::Gol::Gol:میلاد با سعادت ثامن الحجج امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام بر تمامی شیعیان علی الخصوص اسک دینیان مبارک باد:Gol::Gol::Gol:
روایت کرد ابوالصلت عبدالسلام بن صالح الهروی که ندیدم عالمتر از علی بن موسی الرضا.مامون جمع کرد در یک مجلس جمله عالمان عهد خود را از جمله دینها،از گبر و یهود وترسا ومتکلمان ومناظران،و وی-علیه السلام-بر جمله غلبه کرد واز همه زیاده آمد.همه اقرار کردند به فضل او وقصور علم خود.
روایت کرد محمد بن اسحاق بن جعفر از جدش موسی کاظم بن جعفر-علیه السلام-که پسران خود راگفت:برادر شما علی رضا عالمترآل محمد-صلی الله علیه و آله-است.او پرسید از هر چه شما را مشکل بود و هرچهگوید،شما او را نگاه دارید که پدر من جعفربن محمد-علیه السلام-مرا گفت بارها که عالم آل محمد در صلب تو است.کاشکی او را دریافتی که او هم نام اممیرالمومنین علی-علیه السلام-است.
روایت است از حبیب نباجی له گفت:حضرت رسلت پناه-صلی الله علیه و آله و سلم-را درخواب دیدم که به نباج(نام موضعی در طریق بصره به مکه).آمد و در مسجدی فرود آمد که حُجّاج درو نزول کردندی ومن در پیش وی-صلی الله علیه وآله وسلم-شدم وسلام گفتم.درپیش او طبقی دیدم از برگ خرما بافته،پر از خرمای صیحانی(پر ازخرمای سیاه وسخت)بود.او از آن کفی خرما بر گرفت و به من داد،بشمردم هجده خرما بود.من از خود تاویل کردم که به عدد هر خرمایی عمر کنم .بعد از بیست روز در زمینی از آن خود عمارت می کردم.یکی مرا خبر داد که علی بن موسی الرضا-علیه السلام-اینجا رسید و در آن مسجد فرود آمد مردمان می شتافتند و پیش وی می رفتند.من نیز برفتم.او را دیدم که در همان محل نشسته بود که پیغمبر-صلی الله علیه وآله وسلم –نشسته بود که به خواب دیده بودم و همچنین طبقی از برگ بافته پر از خرمای صیحانی در پیش وی بود .من نزدیک رفتم و بر وی سلام کردم.جواب داد و مرا مشتی خرما داد،بشمردم همان هجده بود.گفتم :یابن رسول الله؛مرا ازین زیاده تر بده.گفت:اگر رسول خدای تو را از این زیاده دادی،من نیز زیاده دادمی.(راحة الارواح در شرح زندگانی،فضائل ائمه اطهار،تالیف:ابوسعید حسن بن حسین شیعی سبزواری،ص224
786
سلام
ضمن تبریک ميلاد بهشت هشتم آقا شمس الشموس علی بن موسی الرضا(ع) لینک دانلود صدای بسیار زیبای نقاره خانه آقا رو به تمام دوستان این سایت تقدیم می کنم :
بوی خوش کدام بهار است که شامه زمین را می نوازد؟ هوای پیراهن کدام یوسف است، که دنیا رابه سرمستی فرا خوانده است؟ این همه پروانه شناور در هوای عشق، زاده کدام لبخند است؟
ذیقعده، یازدهمین روزش را چراغانی کرده است.
روشنی از روزنه ها جاری است.
خورشیدی از دامان «نجمه» طلوع کرده است تا سرنوشت تاریک دنیا را به روشنایی و روز برساند. شوق، در رگ های ذیقعده می دود. هشتمین خورشید، دمیده است.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]هرچند حال و روز زمین و زمان بد است
[=Times New Roman]یک تکه ازبهشت درآغوش مشهد است
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]حتی فرشته ای که به پابوس آمده
[=Times New Roman]انگاربین رفتن وماندن مردد است
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]اینجا مدینه نیست ، نه ، اینجا مدینه نیست
[=Times New Roman]پس عطروبوی کیست که مثل محمداست ؟
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]حتی اگر به آخرخط هم رسیده ای
[=Times New Roman]اینجا برای عشق شروعی مجدد است
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]جایی که آسمان به زمین وصل می شود
[=Times New Roman]جایی که بین عالم وآدم زبانزد است
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]هرجا دلی شکست به این جا بیاورید
[=Times New Roman]اینجا بهشت شهر خدا شهرمشهد است
بر درد عشق نسخه و درمان اثر نکرد
مرهم برای زخم غم تو ثمر نکرد
تنها حریم پاک تو داریم زآن زمان
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
از هر قبیله ای به تو امید بسته اند
نبود کسی که چشم تو بر او نظر نکرد
شاهنشه غریب، امیر رئوف طوس
دل نیست، آنچه داغ تواش پر شرر نکرد
در بازکن که از ره دوری رسیده ام
این خسته بی دلیل در این ره، خطر نکرد
امشب، سحر دوباره به کوی تو آمدم
مخمورم و به شوق سبوی تو آمدم
بر حال من به جان جوادت نگاه کن
فکری به حال این دل بی سرپناه کن
بر زائران پاک تو من غبطه می خورم
آقا ترحمی به من پر گناه کن
امشب برات کرب و بلای مرا بده
ما را دوباره زائر آن بی سپاه کن
گر این زیارتم شده دیدار آخرین
در روز حشر یاد من رو سیاه کن
در راه عشق، اهل غم و درد خواستی
با چشم نافذت تو مرا مرد راه کن
مولا به جان ما تو بگو با امام عصر
یوسف بیا بخاطر من ترک چاه کن
تا روز حشر نوکری ات افتخار ماست
اینجا بهشت روی زمین جنت الرضاست
سروده احسان محسنی فر